موانع ایمان به خدا: تفاوت میان نسخه‌ها

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{سوال}} آیا در قرآن اشاره‌ای به موانع ایمان شده است؟ {{پایان سوال}}...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}

نسخهٔ ‏۸ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۲۳:۴۹

سؤال

آیا در قرآن اشاره‌ای به موانع ایمان شده است؟

در قرآن اموري ذكر شده كه مانع تحقق يا تشديد ايمان است؛ از قبيل:

ختم قلب: خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَه؛[۱] «مهر نهاد خدا بر دل‎هاي ايشان و بر گوششان، و بر چشم‎هايشان پرده‎اي است…».

مرض قلب: فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً؛[۲] «در دل‎هاي ايشان مرضي است. پس خداوند مرضي بر دل‎هايشان افزود …»

مرحوم علامه در بخش مستقلي به تحليل معناي «مرض قلب» در قرآن پرداخته‎اند و بعد از بررسي آيات به اين نتيجه رسيده‎اند كه مرض قلب چيزي جز شك، دو دلي، ريب و تزلزل، كه در محدوده‌ي درك و معرفت پيدا مي‎شود، نيست: فالظاهر أن مرض القلب في عرف القرآن هو الشك و الريب المستولى علي ادراك الانسان فيما يتعلق بالله و آياته، و عدم تمكن القلب من العقد علي عقيده دينيه.[۳]

در برابر، سلامت قلب آن است كه دل و جان آدمي از انواع آسيب‎هاي معرفت كه «شك و خلاء معرفتي» در رأس آن است در امان باشد. درمان قلب مريض، توبه است و توبه‌ي او تفكر صحيح و عمل صالح و در نهايت، پديد آمدن شعله‎هاي نوراني ايمان در قلب است: وَ أَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ وَ ماتُوا وَ هُمْ كافِرُونَ أَوَ لا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عامٍ مَرَّه أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لا يَتُوبُونَ وَ لا هُمْ يَذَّكَّرُونَ؛[۴] و اما آنان كه دل‎هاشان به مرض (شك و نفاق) مبتلاست هم بر خبث ذاتي آنان خبائث افروده گرديد تا در حال كفر جان دادند».

نتيجه‎اي كه از اين بخش به دست مي‎آيد اين كه ايمان «امري معرفتي» است؛ بدين معنا كه معرفت شرط لازم براي ايمان است، از اين روي ايمان با معرفتي هرچند ساده و ناچيز آغاز مي‎شود و معنا ندارد كه ايمان با شك و شكاكيت قابل جمع باشد. مگر مي‎شود انساني كه در انتخاب يك دوست يا به سامان رساندن يك كار ساده، دقت فراوان به خرج مي‎دهد و تا آن امر براي او وضوح نيابد به آن اقدام نمي‎كند، در مسئله ايمان كه با سرنوشت و تمام وجود انسان گره خورده است، شك روا دارد و كار خود را در يك «خلأ معرفتي» صورت دهد؟ به اين بحث باز خواهيم گشت.

منابع

  1. بقره، ۷ ـ ۶.
  2. بقره ۱۰ ـ ۹.
  3. الميزان، ج۵، ص۳۷۸.
  4. توبه، ۱۲۶ ـ ۱۲۵.