کاربر:Hosseiney4030/صفحه تمرین2: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(اصلاح ارقام)
خط ۱۹: خط ۱۹:


=== مهاجرت به سامرا ===
=== مهاجرت به سامرا ===
آيت الله العظمي سيد محمد حسن شيرازي در سال 1291 هـ . ق. از نجف به سامرا هجرت كرد. عدة بسياري از شاگردان او نيز به آن جا مهاجرت كردند. سيد حسن صدر نيز در سال 1297 هـ . ق. براي بهره بردن از محضر مرجع بزرگ شيعه، به سامرا مهاجرت نمود و مدت هفده سال در آن اقامت گزيد. وي ضمن استفاده از درس آيت الله شيرازي، خود نيز به تدريس پرداخت. بيان شيوا و گيرايش توجه همه را به وي جلب كرد. مرجع شيعيان نيز ارادت و عنايت خاصي نسبت به وي ابراز مي‌داشت. دو سال از رحلت آيت الله سيد محمد حسن شيرازي گذشته بود كه ـ در سال 1314 هـ . ق. ـ سيد حسن صدر همراه پسر عمويش، سيد اسماعيل صدر به زادگاهش كاظمين بازگشت.<ref>شيعه و پايه‌گذاري، ص 5 ـ 8 و ص 4 ـ 11 و 10 ـ 11؛ علماي معاصرين، ملا علي واعظ تبريزي، ص 171، 170؛ صيام وقايع الايام، ملا علي تبريزي، ص 664، معارف و معاريف، سيد مصطفي خميني، ج ص 661، اعيان الشيعه، ج ص 325 و گنجينه دانشمندان، ج ص 304.</ref>
آيت الله العظمي سيد محمد حسن شيرازي در سال ۱۲۹۱ هـ . ق. از نجف به سامرا هجرت كرد. عدة بسياري از شاگردان او نيز به آن جا مهاجرت كردند. سيد حسن صدر نيز در سال ۱۲۹۷ هـ . ق. براي بهره بردن از محضر مرجع بزرگ شيعه، به سامرا مهاجرت نمود و مدت هفده سال در آن اقامت گزيد. وي ضمن استفاده از درس آيت الله شيرازي، خود نيز به تدريس پرداخت. بيان شيوا و گيرايش توجه همه را به وي جلب كرد. مرجع شيعيان نيز ارادت و عنايت خاصي نسبت به وي ابراز مي‌داشت. دو سال از رحلت آيت الله سيد محمد حسن شيرازي گذشته بود كه ـ در سال ۱۳۱۴ هـ . ق. ـ سيد حسن صدر همراه پسر عمويش، سيد اسماعيل صدر به زادگاهش كاظمين بازگشت.<ref>شيعه و پايه‌گذاري، ص ۵ ـ ۸ و ص ۴ ـ ۱۱ و ۱۰ ـ ۱۱؛ علماي معاصرين، ملا علي واعظ تبريزي، ص ۱۷۱، ۱۷۰؛ صيام وقايع الايام، ملا علي تبريزي، ص 664، معارف و معاريف، سيد مصطفي خميني، ج ۶، ص ۶۶۱، اعيان الشيعه، ج ۵، ص ۳۲۵ و گنجينه دانشمندان، ج ۶، ص ۳۰۴.</ref>


=== اساتید ===
=== اساتید ===
سيد حسن صدر علم صرف و نحو را از علامه باقر بن محمد حسن آل ياسين و علامه سيد باقر بن الحيدر (متوفا: 1290 هـ . ق.) علم معاني و بيان و بديع را از شيخ علامه عطار و علم منطق را از شيخ محمد بن الحاج كاظم و ميرزا باقر سلماسي فرا گرفت. او حكمت و كلام را از پدرش، شيخ محمد باقر شكي، شيخ محمد تقي بايكاني؛ شيخ عبدالنبي نوري طبرسي و محمد تقي گلپايگاني (متوفا: 1293 هـ . ق.) فراگرفت؛ فقه و اصول را نيز از پدرش، عبدالحسين بن نعمة الطريحي (متوفا: 1295 هـ . ق.) و ميرزاي شيرازي؛ اخلاق را از ملاحسينقلي همداني و علوم غريبه را نزد شيخ عبدالحسين هندي فرا گرفت.<ref>شيعه و پايه گذاري علوم اسلامي، ص 6 و 5 و تأسيس الشيعه، ‌ص 5 و 1 ـ 2.</ref>
سيد حسن صدر علم صرف و نحو را از علامه باقر بن محمد حسن آل ياسين و علامه سيد باقر بن الحيدر (متوفا: ۱۲۹۰ هـ . ق.) علم معاني و بيان و بديع را از شيخ علامه عطار و علم منطق را از شيخ محمد بن الحاج كاظم و ميرزا باقر سلماسي فرا گرفت. او حكمت و كلام را از پدرش، شيخ محمد باقر شكي، شيخ محمد تقي بايكاني؛ شيخ عبدالنبي نوري طبرسي و محمد تقي گلپايگاني (متوفا: ۱۲۹۳ هـ . ق.) فراگرفت؛ فقه و اصول را نيز از پدرش، عبدالحسين بن نعمة الطريحي (متوفا: ۱۲۹۵ هـ . ق.) و ميرزاي شيرازي؛ اخلاق را از ملاحسينقلي همداني و علوم غريبه را نزد شيخ عبدالحسين هندي فرا گرفت.<ref>شيعه و پايه گذاري علوم اسلامي، ص ۶ و ۵ و تأسيس الشيعه، ‌ص ۵ و ۱ ـ ۲.</ref>


استادان وي، همگي از بزرگان حوزه بودند، ‌امّا به عنوان نمونه، به زندگي دو استادش اشاره مي‌شود:
استادان وي، همگي از بزرگان حوزه بودند، ‌امّا به عنوان نمونه، به زندگي دو استادش اشاره مي‌شود:


1. ميرزاي شيرازي: وي در نيمه جمال الاول سال 1230 هـ . ق. در اصفهان ديده به دنيا گشود. وي تحصيلاتش را از اصفهان آغاز كرد. در سال 1295 هـ . ق. در 29 سالگي عازم نجف اشرف شد. و پس از سال‌ها تحصيل، از صاحب جواهر گواهي اجتهاد مطلق گرفت. مرجعيت شيعه بعد از شيخ مرتضي انصاري به او سپرده شد. وي فقيهي با درايت بود كه قاطعانه در مقابل نقشه‌هاي شوم استكبار ايستاد و نقشه‌هاي آنان را نقش بر آب كرد. وي در سال 1312 هـ . ق. در سامرا درگذشت.<ref>ريحانة الادب، ج ص 425.</ref>
۱. ميرزاي شيرازي: وي در نيمه جمال الاول سال ۱۲۳۰ هـ . ق. در اصفهان ديده به دنيا گشود. وي تحصيلاتش را از اصفهان آغاز كرد. در سال ۱۲۹۵ هـ . ق. در ۲۹ سالگي عازم نجف اشرف شد. و پس از سال‌ها تحصيل، از صاحب جواهر گواهي اجتهاد مطلق گرفت. مرجعيت شيعه بعد از شيخ مرتضي انصاري به او سپرده شد. وي فقيهي با درايت بود كه قاطعانه در مقابل نقشه‌هاي شوم استكبار ايستاد و نقشه‌هاي آنان را نقش بر آب كرد. وي در سال ۱۳۱۲ هـ . ق. در سامرا درگذشت.<ref>ريحانة الادب، ج ۳، ص ۴۲۵.</ref>


2. ملا حسينقلي همداني: او سال‌ها از محضر شيخ انصاري استفاده كرد. وي فقهي آراسته به اخلاق ديني و حكيم و عارفي بريده از دنيا بود. او در تهذيب نفس بسيار كوشيد و از مقام و رياست دوري گزيد. هر روز صبح در خانه‌اش اخلاق و عرفان درس مي‌داد. بسياري از تشنگان حقيقت در درس او شركت مي‌كردند. او نماز جماعت را درخانه‌اش به پا مي‌داشت. وي در سال 1311 هـ . ق. كه براي زيارت قبر سيد الشهداء ـ عليه السلام ـ به كربلا رفته بود، به ديار باقي شتافت و در حجرة چهارم، در صحن شريف به خاك سپرده شد.<ref>تأسيس الشيعه، ص 5.</ref>
۲. ملا حسينقلي همداني: او سال‌ها از محضر شيخ انصاري استفاده كرد. وي فقهي آراسته به اخلاق ديني و حكيم و عارفي بريده از دنيا بود. او در تهذيب نفس بسيار كوشيد و از مقام و رياست دوري گزيد. هر روز صبح در خانه‌اش اخلاق و عرفان درس مي‌داد. بسياري از تشنگان حقيقت در درس او شركت مي‌كردند. او نماز جماعت را درخانه‌اش به پا مي‌داشت. وي در سال ۱۳۱۱ هـ . ق. كه براي زيارت قبر سيد الشهداء ـ عليه السلام ـ به كربلا رفته بود، به ديار باقي شتافت و در حجرة چهارم، در صحن شريف به خاك سپرده شد.<ref>تأسيس الشيعه، ص ۵.</ref>


=== شاگردان ===
=== شاگردان ===
علامه محمد جواد بلاغي (متوفا: 1313 هـ. ش) <ref>گلشن ابرار، ج 2، ص 543.</ref>، شيخ مرتضي آل ياسين كاظمي و بسياري از فرزانگان جزو شاگردان سيد حسن صدر بودند.
علامه محمد جواد بلاغي (متوفا: ۱۳۱۳ هـ. ش) <ref>گلشن ابرار، ج 2، ص 543.</ref>، شيخ مرتضي آل ياسين كاظمي و بسياري از فرزانگان جزو شاگردان سيد حسن صدر بودند.


سيد حسن صدر از كارشناسان علم حديث بود و به همين سبب، به محدث كاظميني مشهور بود. كساني كه وي از آنها حديث نقل كرده است، دو گروهند: گروه اول: كساني هستند كه بدون اجازة كتبي از آنان حديث نقل مي‌كرد، كه عبارتند از: ميرزا حسن شيرازي (متوفا: 1312 هـ . ق.) ميرزا حبيب الله رشتي (متوفا: 1313 هـ . ق.)، محمد حسن بن هاشم كاظمي (متوفا: 1308 هـ . ق.) محمد ايرواني (متوفا: 1306 هـ . ق.)، محمد حسن آل ياسين كاظمي و سيد هادي صدر (متوفا: 1316 هـ . ق.). گروه دوم، عالماني كه به او اجازه كتبي براي نقل حديث داده‌اند، كه عبارتند از: شيخ ملا علي بن خليل رازي (متوفا: 1297 ه.ق.) سيد مهدي قزويني حلي، ميرزا محمدهاشم بن زين‌العابدين اصفهاني (متوفا: 1318 ه.ق.)
سيد حسن صدر از كارشناسان علم حديث بود و به همين سبب، به محدث كاظميني مشهور بود. كساني كه وي از آنها حديث نقل كرده است، دو گروهند: گروه اول: كساني هستند كه بدون اجازة كتبي از آنان حديث نقل مي‌كرد، كه عبارتند از: ميرزا حسن شيرازي (متوفا: ۱۳۱۲ هـ . ق.) ميرزا حبيب الله رشتي (متوفا: ۱۳۱۳ هـ . ق.)، محمد حسن بن هاشم كاظمي (متوفا: ۱۳۰۸ هـ . ق.) محمد ايرواني (متوفا: ۱۳۰۶ هـ . ق.)، محمد حسن آل ياسين كاظمي و سيد هادي صدر (متوفا: ۱۳۱۶ هـ . ق.). گروه دوم، عالماني كه به او اجازه كتبي براي نقل حديث داده‌اند، كه عبارتند از: شيخ ملا علي بن خليل رازي (متوفا: ۱۲۹۷ ه.ق.) سيد مهدي قزويني حلي، ميرزا محمدهاشم بن زين‌العابدين اصفهاني (متوفا: ۱۳۱۸ ه.ق.)


سيد حسن صدر محدث بزرگي بود. او به عدة زيادي اجازة كتبي نقل حديث داده است كه به نام برخي اشاره مي‌شود: آيت الله شيخ محمد حسين غروي اصفهاني (متوفا: 1321 هـ. ش)، علامه سردار كابلي (متوفا: 1331 هـ. ش)، سيد شرف الدين عاملي (متوفا: 1337 هـ. ش)، شيخ آقا بزرگ تهراني (متوفا: 1348 هـ. ش)، شيخ عباس قمي (متوفا: 1319 هـ. ش)، آيت الله ابوالحسن اصفهاني (متوفا: 1325 هـ. ش)، شيخ هادي آل كاشف الغطاء، ابوالحسن نقوي، سيد رضا هندي، ميرزا محمد علي اردوبادي نجفي (متوفا: 1380 هـ . ق) ميرزا هادي خراساني، شيخ آقا رضا اصفهاني (متوفا: 1322 هـ . ق).<ref>تأسيس الشيعه، ص 22 ـ 23 و ص 25؛ گلشن ابرار، ج ص 580، ص 625 و 655؛ معارف الرجال، ج ص 249؛ علماي بزرگ شيعه از كليني تا خميني، ص 338 و شيعه و پايه‌گذاري علوم اسلامي، ص 17 ـ 18.</ref> نويسنده كتاب نقد فلسفه كه در اصفهان سكونت داشته است و سيد صدر الدين صدر.
سيد حسن صدر محدث بزرگي بود. او به عدة زيادي اجازة كتبي نقل حديث داده است كه به نام برخي اشاره مي‌شود: آيت الله شيخ محمد حسين غروي اصفهاني (متوفا: ۱۳۲۱ هـ. ش)، علامه سردار كابلي (متوفا: ۱۳۳۱ هـ. ش)، سيد شرف الدين عاملي (متوفا: ۱۳۳۷ هـ. ش)، شيخ آقا بزرگ تهراني (متوفا: ۱۳۴۸ هـ. ش)، شيخ عباس قمي (متوفا: ۱۳۱۹ هـ. ش)، آيت الله ابوالحسن اصفهاني (متوفا: ۱۳۲۵ هـ. ش)، شيخ هادي آل كاشف الغطاء، ابوالحسن نقوي، سيد رضا هندي، ميرزا محمد علي اردوبادي نجفي (متوفا: ۱۳۸۰ هـ . ق) ميرزا هادي خراساني، شيخ آقا رضا اصفهاني (متوفا: ۱۳۲۲ هـ . ق).<ref>تأسيس الشيعه، ص ۲۲ ـ ۲۳ و ص ۲۵؛ گلشن ابرار، ج ۲، ص ۵۸۰، ص ۶۲۵ و ۶۵۵؛ معارف الرجال، ج ۱، ص ۲۴۹؛ علماي بزرگ شيعه از كليني تا خميني، ص ۳۳۸ و شيعه و پايه‌گذاري علوم اسلامي، ص 17 ـ 18.</ref> نويسنده كتاب نقد فلسفه كه در اصفهان سكونت داشته است و سيد صدر الدين صدر.


== در عرصه فرهنگ ==
== در عرصه فرهنگ ==
1. پيمان مقدس: جرجي زيدان، تاريخ نويس معروف (متوفا: 1914 م) در كتاب (تاريخ آداب اللغة العربيه) كه در چهار جلد منتشر شد، ‌نوشت: «شيعه طايفه‌اي كوچك بود كه آثار قابل اعتنايي نداشت و اكنون شيعه‌اي در دنيا وجود ندارد.» وقتي اين خبر به سيد حسن صدر رسيد، با شيخ آقا بزرگ تهراني و محمد حسين كاشف الغطاء هم پيمان شد تا به معرفي شيعه بپردازد. علامه سيد حسن صدر دربارة فعاليت‌هاي علمي شيعه و نقش آنان در تأسيس و تكميل علوم اسلامي تحقيق كرد و كتاب معروف خود را به نام تأسيس الشيعه لعلوم الاسلام، تأليف كرد، كه در سال 1370 هـ . ق در 445 صفحه به چاپ رسيد. شيخ آقا بزرگ تهراني با تأليف الذريعة الي تصانيف الشيعه در 29 جلد به معرفي آثار و تأليفات شيعه در علوم مختلف پرداخت. علامه شيخ محمد حسين كاشف الغطاء نيز نقدي بر تاريخ آداب اللغة العربيه نوشت.<ref>شيخ آقا بزرگ تهراني، محمد رضا حكيمي، ص 22 ـ 23.</ref>
۱. پيمان مقدس: جرجي زيدان، تاريخ نويس معروف (متوفا: ۱۹۱۴ م) در كتاب (تاريخ آداب اللغة العربيه) كه در چهار جلد منتشر شد، ‌نوشت: «شيعه طايفه‌اي كوچك بود كه آثار قابل اعتنايي نداشت و اكنون شيعه‌اي در دنيا وجود ندارد.» وقتي اين خبر به سيد حسن صدر رسيد، با شيخ آقا بزرگ تهراني و محمد حسين كاشف الغطاء هم پيمان شد تا به معرفي شيعه بپردازد. علامه سيد حسن صدر دربارة فعاليت‌هاي علمي شيعه و نقش آنان در تأسيس و تكميل علوم اسلامي تحقيق كرد و كتاب معروف خود را به نام تأسيس الشيعه لعلوم الاسلام، تأليف كرد، كه در سال ۱۳۷۰ هـ . ق در ۴۴۵ صفحه به چاپ رسيد. شيخ آقا بزرگ تهراني با تأليف الذريعة الي تصانيف الشيعه در ۲۹ جلد به معرفي آثار و تأليفات شيعه در علوم مختلف پرداخت. علامه شيخ محمد حسين كاشف الغطاء نيز نقدي بر تاريخ آداب اللغة العربيه نوشت.<ref>شيخ آقا بزرگ تهراني، محمد رضا حكيمي، ص ۲۲ ـ ۲۳.</ref>


2. غيرت ديني: فعاليت‌هاي فرهنگي وهابيت روز به روز گسترش مي‌يافت. علامه سيد حسن صدر براي دفع اين فتنه، كتابي تحت عنوان «رسالة الشريفه في الردّ علي فتاوي الوهابين» نگاشت.<ref>تأسيس الشيعه، ص 20.</ref>
۲. غيرت ديني: فعاليت‌هاي فرهنگي وهابيت روز به روز گسترش مي‌يافت. علامه سيد حسن صدر براي دفع اين فتنه، كتابي تحت عنوان «رسالة الشريفه في الردّ علي فتاوي الوهابين» نگاشت.<ref>تأسيس الشيعه، ص ۲۰.</ref>


3. گنجينة جاويدان: كتابخانه‌اي ماندگار، علامه سيد حسن صدر علاقة بسيار شديدي به خريد و جمع‌آوري كتاب داشت. اين علاقه به قدري شديد بود كه براي خريد يك كتاب از هزينه‌هاي ضروري زندگي چشم پوشي مي‌كرد. وي كتاب‌هاي قديمي و خطي را جمع آروي مي‌كرد و اگر كتابي بدون نام مؤلف بود، ‌آن قدر تحقيق و تفحص مي‌كرد تا نويسنده را بشناسد. اكنون كتابخانه‌اش شامل بيش از 1000 جلد كتاب نفيس است.<ref>تاسیس الشیعه، ص 21 و 22 و اعيان الشيعه، ج ص 325.</ref>
۳. گنجينة جاويدان: كتابخانه‌اي ماندگار، علامه سيد حسن صدر علاقة بسيار شديدي به خريد و جمع‌آوري كتاب داشت. اين علاقه به قدري شديد بود كه براي خريد يك كتاب از هزينه‌هاي ضروري زندگي چشم پوشي مي‌كرد. وي كتاب‌هاي قديمي و خطي را جمع آروي مي‌كرد و اگر كتابي بدون نام مؤلف بود، ‌آن قدر تحقيق و تفحص مي‌كرد تا نويسنده را بشناسد. اكنون كتابخانه‌اش شامل بيش از ۱۰۰۰ جلد كتاب نفيس است.<ref>تاسیس الشیعه، ص ۲۱ و ۲۲ و اعيان الشيعه، ج ۵، ص ۳۲۵.</ref>


نويسندة پرتلاش، علامه سيد شرف الدين مي‌گويد: من از آيت الله سيد حسن صدر شنيدم كه وي در ايام جواني شبها را (معمولا) براي مطالعه بيدار بود و در روز، خواب قبل يا بعد از ظهر را نمي‌شناخته، خودم نيز مشاهده كردم او در سال‌هاي پيري، شب و روز در كتابخانه اش قلم به دست راست و كاغذ در دست چپ، مشغول تحقيق و تأليف بود. به جرأت مي‌گويم كه آن بزرگوار يك چهارم عمرش را خوابيد و باقي عمرش را بيدار بود؛ برعكس عموم مردم كه فقط يك چهارم عمرشان را بيدارند.<ref>علماي معاصرين، ص 170.</ref>
نويسندة پرتلاش، علامه سيد شرف الدين مي‌گويد: من از آيت الله سيد حسن صدر شنيدم كه وي در ايام جواني شبها را (معمولا) براي مطالعه بيدار بود و در روز، خواب قبل يا بعد از ظهر را نمي‌شناخته، خودم نيز مشاهده كردم او در سال‌هاي پيري، شب و روز در كتابخانه اش قلم به دست راست و كاغذ در دست چپ، مشغول تحقيق و تأليف بود. به جرأت مي‌گويم كه آن بزرگوار يك چهارم عمرش را خوابيد و باقي عمرش را بيدار بود؛ برعكس عموم مردم كه فقط يك چهارم عمرشان را بيدارند.<ref>علماي معاصرين، ص ۱۷۰.</ref>


== آثار ==
== آثار ==
از آثار وي 82 كتاب به يادگار مانده است برخي از آنها را ذكر مي كنيم.<ref>علمای معاصر، ص 172.</ref>
از آثار وي ۸۲ كتاب به يادگار مانده است برخي از آنها را ذكر مي كنيم.<ref>علمای معاصر، ص ۱۷۲.</ref>


1. اصول دين و اخلاق: الدرر الموسويه في شرح العقائد الجعفريه، وي در اين كتاب، ضمن تبيين اصول دين، امامت را از منابع اهل سنت اثبات مي‌كند.
۱. اصول دين و اخلاق: الدرر الموسويه في شرح العقائد الجعفريه، وي در اين كتاب، ضمن تبيين اصول دين، امامت را از منابع اهل سنت اثبات مي‌كند.


2. سبيل الصالحين: اين كتاب هفت راه سير و سلوك و عبادت خدا را بيان مي‌كند.
۲. سبيل الصالحين: اين كتاب هفت راه سير و سلوك و عبادت خدا را بيان مي‌كند.


3. احياء النفوس بآداب ابن طاووس. اين كتاب دربارة ارتباط بنده با خدا و بنده با اولياء الله و بنده با ملائكه و مردم بحث مي‌كند.
۳. احياء النفوس بآداب ابن طاووس. اين كتاب دربارة ارتباط بنده با خدا و بنده با اولياء الله و بنده با ملائكه و مردم بحث مي‌كند.


4. سبيل الرشاد في شرح نجاة العباد.
۴. سبيل الرشاد في شرح نجاة العباد.


5. تبيين مدارك السداد للمتن و الحواشي من نجاة العباد.
۵. تبيين مدارك السداد للمتن و الحواشي من نجاة العباد.


6. تحصيل الفروع الدينيه في فقه الاماميه.
۶. تحصيل الفروع الدينيه في فقه الاماميه.


7. المسائل المهمه.
۷. المسائل المهمه.


8. المسائل النفسيه.
۸. المسائل النفسيه.


9. حاشيه بر العروة الوثقي.
۹. حاشيه بر العروة الوثقي.


10. حاشيه بر غاية القصوي.
۱۰. حاشيه بر غاية القصوي.


11. حاشيه بر نجاة العباد.
۱۱. حاشيه بر نجاة العباد.


12. حاشيه بر تبصره.
۱۲. حاشيه بر تبصره.


13. حاشيه بر فصول فارسي.
۱۳. حاشيه بر فصول فارسي.


14. الغاليه لاهل الانظار العاليه، اين كتاب در تحريم ريش تراشي است و به عربي و فارسي چاپ شده است.
۱۴. الغاليه لاهل الانظار العاليه، اين كتاب در تحريم ريش تراشي است و به عربي و فارسي چاپ شده است.


15. تبيين الرشاد في لبس السواد علي الائمة الامجاد، اين كتاب كه به زبان فارسي چاپ شده، در مورد پوشيدن لباس سياه براي عزاداري اهل بيت است.
۱۵. تبيين الرشاد في لبس السواد علي الائمة الامجاد، اين كتاب كه به زبان فارسي چاپ شده، در مورد پوشيدن لباس سياه براي عزاداري اهل بيت است.


16. نهج السداد في حكم اراضي السواد.
۱۶. نهج السداد في حكم اراضي السواد.


17. الدر النظيم في مسألة التتميم، در موضوع تكميل آب كر با آب متنجّس.
۱۷. الدر النظيم في مسألة التتميم، در موضوع تكميل آب كر با آب متنجّس.


18. لزوم قضاء مافات ـ من الصوم ـ في سنة الفوات.
۱۸. لزوم قضاء مافات ـ من الصوم ـ في سنة الفوات.


19. تبيين الاباحه (در اين كه نماز خواندن با اجزاء حيوان مشكوك) جائز است.
۱۹. تبيين الاباحه (در اين كه نماز خواندن با اجزاء حيوان مشكوك) جائز است.


20. ابانة الصدور: در مورد ارث.
۲۰. ابانة الصدور: در مورد ارث.


21. كشف الالتباس عن قاعدة الناس (دربارة قاعدة الناس مسلطون علي اموالهم).
۲۱. كشف الالتباس عن قاعدة الناس (دربارة قاعدة الناس مسلطون علي اموالهم).


22. الغرر في نفي الضّرار و الضرر: دربارة بحث حكومت و ورود.
۲۲. الغرر في نفي الضّرار و الضرر: دربارة بحث حكومت و ورود.


23. احكام الشكوك الغير منصوصه (رواياتي كه در شك در ركعات نماز بناء را بر اكثر مي‌گذارند).
۲۳. احكام الشكوك الغير منصوصه (رواياتي كه در شك در ركعات نماز بناء را بر اكثر مي‌گذارند).


24. رسالة في حكم الظن بالافعال و الشك فيها.
۲۴. رسالة في حكم الظن بالافعال و الشك فيها.


25. الرسائل في اجوبة المسائل: جواب به استفتائات.
۲۵. الرسائل في اجوبة المسائل: جواب به استفتائات.


26. سبيل النجاة في المعاملات.
۲۶. سبيل النجاة في المعاملات.


27. تعليقة علي رسالة التقية لشيخنا الانصاري.
۲۷. تعليقة علي رسالة التقية لشيخنا الانصاري.


28. تعليقة علي مباحث المياه من كتاب الطهارة للشيخ الانصاري.
۲۸. تعليقة علي مباحث المياه من كتاب الطهارة للشيخ الانصاري.


29. الرسالة في حكم ماء الغساله.
۲۹. الرسالة في حكم ماء الغساله.


30. رسالة في تطهير المياه.
۳۰. رسالة في تطهير المياه.


31. رسالة في مسألة تقوي العالي بالمسافل.
۳۱. رسالة في مسألة تقوي العالي بالمسافل.


32. تعليقة مسبوطة علي ما كتبه الشيخ الانصاري في صلاة الجماعه.
۳۲. تعليقة مسبوطة علي ما كتبه الشيخ الانصاري في صلاة الجماعه.


33. رسالة في شروط الشهادة علي الرضاع.
۳۳. رسالة في شروط الشهادة علي الرضاع.


34. رسالة في بعض مسائل الوقف.
۳۴. رسالة في بعض مسائل الوقف.


35. رسالة في حكم ماء الاستنجاء.
۳۵. رسالة في حكم ماء الاستنجاء.


36. رسالة في الماء المضاف.
۳۶. رسالة في الماء المضاف.


37. رسالة وجيزة في رواية الاخفات في التسبيحات في الركعتين الاخيرتين.
۳۷. رسالة وجيزة في رواية الاخفات في التسبيحات في الركعتين الاخيرتين.


38. من الناسك في المناسك (حديث).
۳۸. من الناسك في المناسك (حديث).


39. شرح وسائل الشيعه الي احكام الشريعه.
۳۹. شرح وسائل الشيعه الي احكام الشريعه.


علامه شرف الدين مي‌گويد: اين كتاب، كتابي است كه نظير آن تأليف نشده است. اين كتاب شامل علم فقه، حديث، اصول و علم رجال است كه چند جلد آن منتشر شده است.
علامه شرف الدين مي‌گويد: اين كتاب، كتابي است كه نظير آن تأليف نشده است. اين كتاب شامل علم فقه، حديث، اصول و علم رجال است كه چند جلد آن منتشر شده است.


40. محاسن الرسائل في معرفة الاوائل.<ref>تأسيس الشيعه، ص 21ـ 14؛ اعيان الشيعه، ج ص 326 و الذريعه الي تصانيف الشيعه، ج 19، ص 370.</ref>
۴۰. محاسن الرسائل في معرفة الاوائل.<ref>تأسيس الشيعه، ص ۲۱ـ ۱۴؛ اعيان الشيعه، ج ۵، ص ۳۲۶ و الذريعه الي تصانيف الشيعه، ج ۱۹، ص ۳۷۰.</ref>


== وفات ==
== وفات ==
هشتاد و دو سال از عمر اين اسوة تقوي گذشته بود كه حالش دگرگون شد و مريض گشت. وي را به منزل پسرش واقع در محلة كرخ بغداد بردند، تا كار مداوا راحت‌تر انجام شود. امّا هنگام سفر آخرت فرا رسيده بود. وي هنگام غروب خورشيد روز پنج شنبه 11 ربيع الاول سال 1354 هـ . ق. چشم از دنيا فرو بست و به ديار يار شتافت.
هشتاد و دو سال از عمر اين اسوة تقوي گذشته بود كه حالش دگرگون شد و مريض گشت. وي را به منزل پسرش واقع در محلة كرخ بغداد بردند، تا كار مداوا راحت‌تر انجام شود. امّا هنگام سفر آخرت فرا رسيده بود. وي هنگام غروب خورشيد روز پنج شنبه ۱۱ ربيع الاول سال ۱۳۵۴ هـ . ق. چشم از دنيا فرو بست و به ديار يار شتافت.


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۳:۳۹


سؤال
آیت‌الله سید حسن صدر کیست؟


سید حسن صدر (۱۲۷۲-۱۳۵۴ق) فقیه، اصولی، محدث و از مراجع تقلید شیعی، مشهور به محدث کاظمینی بود. وی از عالمان دینی بسیاری اجازه روایت دریافت کرد. کتاب تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام با موضوع «نقش شیعیان در تاسیس علوم اسلامی» مشهورترین اثر اوست.

ولادت

سید حسن صدر جمعه، ۲۹ رمضان سال ۱۲۷۲ق در کاظمین به‌دنیا آمد. پدرش سید هادی صدر از علمای دوران خود بود. صدر روز پنج شنبه، ۱۱ ربیع‌الاول ۱۳۵۴ق درگذشت و در یکی از حجره‌های صحن حرم کاظمین در کنار پدرش به‌خاک سپرده شد. به مناسبت درگذشت او، از سوی سید ابوالحسن اصفهانی سه روز عزای عمومی اعلام شد.[۱]

مراحل تحصیل

سيد حسن صدر كه در دامان خانواده‌اي فقير، امّا با تقوا و فضيلت رشد كرده بود. به سفارش پدر، شروع به تحصيل علم نمود. پدرش استاداني فرزانه براي فرزندش انتخاب كرد. هنوز پانزده بهار از عمر پربركتش نگذشته بود كه صرف و نحو و بيان و معاني و بديع را كاملاً فرا گرفت. سپس علم منطق را فراگرفت. همت بلند و عزم راسخ سيد حسن و نظارت هميشگي پدر در ادامة تحصيل وي باعث شد كه در هيجده سالگي فقه و اصول را از بزرگ‌ترين استادان كاظمين، كه پدرش نيز يكي از آنان بود، فرا گيرد.

اقامت در نجف

سيد حسن صدر به امر پدر، به نجف اشرف مهاجرت نمود تا هر چه بيشتر از علوم و معارف الهي بهره‌مند گردد. وي هفده سال در حوزة علمية نجف، حكمت، كلام، فقه، اصول و ساير علوم اسلامي را فرا گرفت. و در فقه و اصول مجتهد شد.

مهاجرت به سامرا

آيت الله العظمي سيد محمد حسن شيرازي در سال ۱۲۹۱ هـ . ق. از نجف به سامرا هجرت كرد. عدة بسياري از شاگردان او نيز به آن جا مهاجرت كردند. سيد حسن صدر نيز در سال ۱۲۹۷ هـ . ق. براي بهره بردن از محضر مرجع بزرگ شيعه، به سامرا مهاجرت نمود و مدت هفده سال در آن اقامت گزيد. وي ضمن استفاده از درس آيت الله شيرازي، خود نيز به تدريس پرداخت. بيان شيوا و گيرايش توجه همه را به وي جلب كرد. مرجع شيعيان نيز ارادت و عنايت خاصي نسبت به وي ابراز مي‌داشت. دو سال از رحلت آيت الله سيد محمد حسن شيرازي گذشته بود كه ـ در سال ۱۳۱۴ هـ . ق. ـ سيد حسن صدر همراه پسر عمويش، سيد اسماعيل صدر به زادگاهش كاظمين بازگشت.[۲]

اساتید

سيد حسن صدر علم صرف و نحو را از علامه باقر بن محمد حسن آل ياسين و علامه سيد باقر بن الحيدر (متوفا: ۱۲۹۰ هـ . ق.) علم معاني و بيان و بديع را از شيخ علامه عطار و علم منطق را از شيخ محمد بن الحاج كاظم و ميرزا باقر سلماسي فرا گرفت. او حكمت و كلام را از پدرش، شيخ محمد باقر شكي، شيخ محمد تقي بايكاني؛ شيخ عبدالنبي نوري طبرسي و محمد تقي گلپايگاني (متوفا: ۱۲۹۳ هـ . ق.) فراگرفت؛ فقه و اصول را نيز از پدرش، عبدالحسين بن نعمة الطريحي (متوفا: ۱۲۹۵ هـ . ق.) و ميرزاي شيرازي؛ اخلاق را از ملاحسينقلي همداني و علوم غريبه را نزد شيخ عبدالحسين هندي فرا گرفت.[۳]

استادان وي، همگي از بزرگان حوزه بودند، ‌امّا به عنوان نمونه، به زندگي دو استادش اشاره مي‌شود:

۱. ميرزاي شيرازي: وي در نيمه جمال الاول سال ۱۲۳۰ هـ . ق. در اصفهان ديده به دنيا گشود. وي تحصيلاتش را از اصفهان آغاز كرد. در سال ۱۲۹۵ هـ . ق. در ۲۹ سالگي عازم نجف اشرف شد. و پس از سال‌ها تحصيل، از صاحب جواهر گواهي اجتهاد مطلق گرفت. مرجعيت شيعه بعد از شيخ مرتضي انصاري به او سپرده شد. وي فقيهي با درايت بود كه قاطعانه در مقابل نقشه‌هاي شوم استكبار ايستاد و نقشه‌هاي آنان را نقش بر آب كرد. وي در سال ۱۳۱۲ هـ . ق. در سامرا درگذشت.[۴]

۲. ملا حسينقلي همداني: او سال‌ها از محضر شيخ انصاري استفاده كرد. وي فقهي آراسته به اخلاق ديني و حكيم و عارفي بريده از دنيا بود. او در تهذيب نفس بسيار كوشيد و از مقام و رياست دوري گزيد. هر روز صبح در خانه‌اش اخلاق و عرفان درس مي‌داد. بسياري از تشنگان حقيقت در درس او شركت مي‌كردند. او نماز جماعت را درخانه‌اش به پا مي‌داشت. وي در سال ۱۳۱۱ هـ . ق. كه براي زيارت قبر سيد الشهداء ـ عليه السلام ـ به كربلا رفته بود، به ديار باقي شتافت و در حجرة چهارم، در صحن شريف به خاك سپرده شد.[۵]

شاگردان

علامه محمد جواد بلاغي (متوفا: ۱۳۱۳ هـ. ش) [۶]، شيخ مرتضي آل ياسين كاظمي و بسياري از فرزانگان جزو شاگردان سيد حسن صدر بودند.

سيد حسن صدر از كارشناسان علم حديث بود و به همين سبب، به محدث كاظميني مشهور بود. كساني كه وي از آنها حديث نقل كرده است، دو گروهند: گروه اول: كساني هستند كه بدون اجازة كتبي از آنان حديث نقل مي‌كرد، كه عبارتند از: ميرزا حسن شيرازي (متوفا: ۱۳۱۲ هـ . ق.) ميرزا حبيب الله رشتي (متوفا: ۱۳۱۳ هـ . ق.)، محمد حسن بن هاشم كاظمي (متوفا: ۱۳۰۸ هـ . ق.) محمد ايرواني (متوفا: ۱۳۰۶ هـ . ق.)، محمد حسن آل ياسين كاظمي و سيد هادي صدر (متوفا: ۱۳۱۶ هـ . ق.). گروه دوم، عالماني كه به او اجازه كتبي براي نقل حديث داده‌اند، كه عبارتند از: شيخ ملا علي بن خليل رازي (متوفا: ۱۲۹۷ ه.ق.) سيد مهدي قزويني حلي، ميرزا محمدهاشم بن زين‌العابدين اصفهاني (متوفا: ۱۳۱۸ ه.ق.)

سيد حسن صدر محدث بزرگي بود. او به عدة زيادي اجازة كتبي نقل حديث داده است كه به نام برخي اشاره مي‌شود: آيت الله شيخ محمد حسين غروي اصفهاني (متوفا: ۱۳۲۱ هـ. ش)، علامه سردار كابلي (متوفا: ۱۳۳۱ هـ. ش)، سيد شرف الدين عاملي (متوفا: ۱۳۳۷ هـ. ش)، شيخ آقا بزرگ تهراني (متوفا: ۱۳۴۸ هـ. ش)، شيخ عباس قمي (متوفا: ۱۳۱۹ هـ. ش)، آيت الله ابوالحسن اصفهاني (متوفا: ۱۳۲۵ هـ. ش)، شيخ هادي آل كاشف الغطاء، ابوالحسن نقوي، سيد رضا هندي، ميرزا محمد علي اردوبادي نجفي (متوفا: ۱۳۸۰ هـ . ق) ميرزا هادي خراساني، شيخ آقا رضا اصفهاني (متوفا: ۱۳۲۲ هـ . ق).[۷] نويسنده كتاب نقد فلسفه كه در اصفهان سكونت داشته است و سيد صدر الدين صدر.

در عرصه فرهنگ

۱. پيمان مقدس: جرجي زيدان، تاريخ نويس معروف (متوفا: ۱۹۱۴ م) در كتاب (تاريخ آداب اللغة العربيه) كه در چهار جلد منتشر شد، ‌نوشت: «شيعه طايفه‌اي كوچك بود كه آثار قابل اعتنايي نداشت و اكنون شيعه‌اي در دنيا وجود ندارد.» وقتي اين خبر به سيد حسن صدر رسيد، با شيخ آقا بزرگ تهراني و محمد حسين كاشف الغطاء هم پيمان شد تا به معرفي شيعه بپردازد. علامه سيد حسن صدر دربارة فعاليت‌هاي علمي شيعه و نقش آنان در تأسيس و تكميل علوم اسلامي تحقيق كرد و كتاب معروف خود را به نام تأسيس الشيعه لعلوم الاسلام، تأليف كرد، كه در سال ۱۳۷۰ هـ . ق در ۴۴۵ صفحه به چاپ رسيد. شيخ آقا بزرگ تهراني با تأليف الذريعة الي تصانيف الشيعه در ۲۹ جلد به معرفي آثار و تأليفات شيعه در علوم مختلف پرداخت. علامه شيخ محمد حسين كاشف الغطاء نيز نقدي بر تاريخ آداب اللغة العربيه نوشت.[۸]

۲. غيرت ديني: فعاليت‌هاي فرهنگي وهابيت روز به روز گسترش مي‌يافت. علامه سيد حسن صدر براي دفع اين فتنه، كتابي تحت عنوان «رسالة الشريفه في الردّ علي فتاوي الوهابين» نگاشت.[۹]

۳. گنجينة جاويدان: كتابخانه‌اي ماندگار، علامه سيد حسن صدر علاقة بسيار شديدي به خريد و جمع‌آوري كتاب داشت. اين علاقه به قدري شديد بود كه براي خريد يك كتاب از هزينه‌هاي ضروري زندگي چشم پوشي مي‌كرد. وي كتاب‌هاي قديمي و خطي را جمع آروي مي‌كرد و اگر كتابي بدون نام مؤلف بود، ‌آن قدر تحقيق و تفحص مي‌كرد تا نويسنده را بشناسد. اكنون كتابخانه‌اش شامل بيش از ۱۰۰۰ جلد كتاب نفيس است.[۱۰]

نويسندة پرتلاش، علامه سيد شرف الدين مي‌گويد: من از آيت الله سيد حسن صدر شنيدم كه وي در ايام جواني شبها را (معمولا) براي مطالعه بيدار بود و در روز، خواب قبل يا بعد از ظهر را نمي‌شناخته، خودم نيز مشاهده كردم او در سال‌هاي پيري، شب و روز در كتابخانه اش قلم به دست راست و كاغذ در دست چپ، مشغول تحقيق و تأليف بود. به جرأت مي‌گويم كه آن بزرگوار يك چهارم عمرش را خوابيد و باقي عمرش را بيدار بود؛ برعكس عموم مردم كه فقط يك چهارم عمرشان را بيدارند.[۱۱]

آثار

از آثار وي ۸۲ كتاب به يادگار مانده است برخي از آنها را ذكر مي كنيم.[۱۲]

۱. اصول دين و اخلاق: الدرر الموسويه في شرح العقائد الجعفريه، وي در اين كتاب، ضمن تبيين اصول دين، امامت را از منابع اهل سنت اثبات مي‌كند.

۲. سبيل الصالحين: اين كتاب هفت راه سير و سلوك و عبادت خدا را بيان مي‌كند.

۳. احياء النفوس بآداب ابن طاووس. اين كتاب دربارة ارتباط بنده با خدا و بنده با اولياء الله و بنده با ملائكه و مردم بحث مي‌كند.

۴. سبيل الرشاد في شرح نجاة العباد.

۵. تبيين مدارك السداد للمتن و الحواشي من نجاة العباد.

۶. تحصيل الفروع الدينيه في فقه الاماميه.

۷. المسائل المهمه.

۸. المسائل النفسيه.

۹. حاشيه بر العروة الوثقي.

۱۰. حاشيه بر غاية القصوي.

۱۱. حاشيه بر نجاة العباد.

۱۲. حاشيه بر تبصره.

۱۳. حاشيه بر فصول فارسي.

۱۴. الغاليه لاهل الانظار العاليه، اين كتاب در تحريم ريش تراشي است و به عربي و فارسي چاپ شده است.

۱۵. تبيين الرشاد في لبس السواد علي الائمة الامجاد، اين كتاب كه به زبان فارسي چاپ شده، در مورد پوشيدن لباس سياه براي عزاداري اهل بيت است.

۱۶. نهج السداد في حكم اراضي السواد.

۱۷. الدر النظيم في مسألة التتميم، در موضوع تكميل آب كر با آب متنجّس.

۱۸. لزوم قضاء مافات ـ من الصوم ـ في سنة الفوات.

۱۹. تبيين الاباحه (در اين كه نماز خواندن با اجزاء حيوان مشكوك) جائز است.

۲۰. ابانة الصدور: در مورد ارث.

۲۱. كشف الالتباس عن قاعدة الناس (دربارة قاعدة الناس مسلطون علي اموالهم).

۲۲. الغرر في نفي الضّرار و الضرر: دربارة بحث حكومت و ورود.

۲۳. احكام الشكوك الغير منصوصه (رواياتي كه در شك در ركعات نماز بناء را بر اكثر مي‌گذارند).

۲۴. رسالة في حكم الظن بالافعال و الشك فيها.

۲۵. الرسائل في اجوبة المسائل: جواب به استفتائات.

۲۶. سبيل النجاة في المعاملات.

۲۷. تعليقة علي رسالة التقية لشيخنا الانصاري.

۲۸. تعليقة علي مباحث المياه من كتاب الطهارة للشيخ الانصاري.

۲۹. الرسالة في حكم ماء الغساله.

۳۰. رسالة في تطهير المياه.

۳۱. رسالة في مسألة تقوي العالي بالمسافل.

۳۲. تعليقة مسبوطة علي ما كتبه الشيخ الانصاري في صلاة الجماعه.

۳۳. رسالة في شروط الشهادة علي الرضاع.

۳۴. رسالة في بعض مسائل الوقف.

۳۵. رسالة في حكم ماء الاستنجاء.

۳۶. رسالة في الماء المضاف.

۳۷. رسالة وجيزة في رواية الاخفات في التسبيحات في الركعتين الاخيرتين.

۳۸. من الناسك في المناسك (حديث).

۳۹. شرح وسائل الشيعه الي احكام الشريعه.

علامه شرف الدين مي‌گويد: اين كتاب، كتابي است كه نظير آن تأليف نشده است. اين كتاب شامل علم فقه، حديث، اصول و علم رجال است كه چند جلد آن منتشر شده است.

۴۰. محاسن الرسائل في معرفة الاوائل.[۱۳]

وفات

هشتاد و دو سال از عمر اين اسوة تقوي گذشته بود كه حالش دگرگون شد و مريض گشت. وي را به منزل پسرش واقع در محلة كرخ بغداد بردند، تا كار مداوا راحت‌تر انجام شود. امّا هنگام سفر آخرت فرا رسيده بود. وي هنگام غروب خورشيد روز پنج شنبه ۱۱ ربيع الاول سال ۱۳۵۴ هـ . ق. چشم از دنيا فرو بست و به ديار يار شتافت.

منابع

  1. شيعه و پايه گذاري علوم اسلامي ص 5، ترجمه تاسيس الشيعه سيد حسن صدر، ص 1، و گنجينه دانشمندان، محمد شريف رازي، ج 6، ص 303.
  2. شيعه و پايه‌گذاري، ص ۵ ـ ۸ و ص ۴ ـ ۱۱ و ۱۰ ـ ۱۱؛ علماي معاصرين، ملا علي واعظ تبريزي، ص ۱۷۱، ۱۷۰؛ صيام وقايع الايام، ملا علي تبريزي، ص 664، معارف و معاريف، سيد مصطفي خميني، ج ۶، ص ۶۶۱، اعيان الشيعه، ج ۵، ص ۳۲۵ و گنجينه دانشمندان، ج ۶، ص ۳۰۴.
  3. شيعه و پايه گذاري علوم اسلامي، ص ۶ و ۵ و تأسيس الشيعه، ‌ص ۵ و ۱ ـ ۲.
  4. ريحانة الادب، ج ۳، ص ۴۲۵.
  5. تأسيس الشيعه، ص ۵.
  6. گلشن ابرار، ج 2، ص 543.
  7. تأسيس الشيعه، ص ۲۲ ـ ۲۳ و ص ۲۵؛ گلشن ابرار، ج ۲، ص ۵۸۰، ص ۶۲۵ و ۶۵۵؛ معارف الرجال، ج ۱، ص ۲۴۹؛ علماي بزرگ شيعه از كليني تا خميني، ص ۳۳۸ و شيعه و پايه‌گذاري علوم اسلامي، ص 17 ـ 18.
  8. شيخ آقا بزرگ تهراني، محمد رضا حكيمي، ص ۲۲ ـ ۲۳.
  9. تأسيس الشيعه، ص ۲۰.
  10. تاسیس الشیعه، ص ۲۱ و ۲۲ و اعيان الشيعه، ج ۵، ص ۳۲۵.
  11. علماي معاصرين، ص ۱۷۰.
  12. علمای معاصر، ص ۱۷۲.
  13. تأسيس الشيعه، ص ۲۱ـ ۱۴؛ اعيان الشيعه، ج ۵، ص ۳۲۶ و الذريعه الي تصانيف الشيعه، ج ۱۹، ص ۳۷۰.