نسبت مطلاق به امام حسن(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{شاخه | شاخه اصلی = |شاخه فرعی۱ = |شاخه فرعی۲ = |شاخه فرعی۳ = }} {{سو...» ایجاد کرد)
 
جز (ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =  
  | شاخه اصلی =
  |شاخه فرعی۱ =  
  |شاخه فرعی۱ =
  |شاخه فرعی۲ =  
  |شاخه فرعی۲ =
  |شاخه فرعی۳ =  
  |شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{سوال}}
{{سوال}}
چرا امام حسن مجتبي(ع) آن تعداد همسر اختيار مي نمود و طلاق مي داد که امام اول در بازار و غيره... فرياد بر مي آورد که به ايشان دختر ندهيد زيرا طلاق مي دهد و... منتخب التواريخ، زندگاني امام حسن مجتبي(ع) ؟
چرا امام حسن مجتبی(ع) آن تعداد همسر اختیار می‌نمود و طلاق می‌داد که امام اول در بازار و غیره… فریاد برمی‌آورد که به ایشان دختر ندهید زیرا طلاق می‌دهد و… منتخب التواریخ، زندگانی امام حسن مجتبی(ع)؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
دشمنان اهل بيت(ع) براي خدشه دار کردن شخصيت آنان و بالا بردن خود از هيچ کوششي فروگذار نکرده اند، آنان ائمه اطهار(ع) را بزرگترين مانع در مسير اهداف شوم خود مي دانستند، از اين رو مي کوشيدند تا به هر وسيله ممکن از محبوبيت آن مردان الهي در نزد مردم بکاهند؛ گرايش شديد مردم به علويان که اهلبيت پيامبر بودند اقتدار و مشروعيت دو سلسله خلافت اموي و عباسي را تا انقراض با چالش جدي مواجه کرده بود از اين روي اتهام طلاق هاي زياد به امام حسن مجتبي(ع) بخشي از تدابير عباسيان براي مقابله با سادات حسني قيامگر بود.
دشمنان اهل بیت(ع) برای خدشه دار کردن شخصیت آنان و بالا بردن خود از هیچ کوششی فروگذار نکرده‌اند، آنان ائمه اطهار(ع) را بزرگترین مانع در مسیر اهداف شوم خود می‌دانستند، از این رو می‌کوشیدند تا به هر وسیله ممکن از محبوبیت آن مردان الهی در نزد مردم بکاهند؛ گرایش شدید مردم به علویان که اهلبیت پیامبر بودند اقتدار و مشروعیت دو سلسله خلافت اموی و عباسی را تا انقراض با چالش جدی مواجه کرده بود از این روی اتهام طلاق‌های زیاد به امام حسن مجتبی(ع) بخشی از تدابیر عباسیان برای مقابله با سادات حسنی قیامگر بود.


براي روشن شدن مساله، بايد به دو مساله توجه کرد.
برای روشن شدن مسئله، باید به دو مسئله توجه کرد.


در آيين مقدس اسلام طلاق از محرمات نيست اما منفور و ناپسند است.
در آیین مقدس اسلام طلاق از محرمات نیست اما منفور و ناپسند است.


امام صادق(ع) فرمود: در ميان کارهايي که حلال شمرده شده چيزي ناپسندتر از طلاق نيست، به راستي خداوند کساني را که زود طلاق مي دهند دشمن مي دارد.<ref>کليني، محمد بن يعقوب ، کافي، تهران، دارالکتب الاسلاميه، چاپ سوم، ۱۳۶۷ش، ج۶، ص۵۴، ح۲.</ref> امام امير المؤمنين(ع) از پيامبر اکرم(ص) روايت کرده فرمود: ازدواج کنيد و طلاق ندهيد، همانا عرش الهي از طلاق به لرزه در مي آيد.<ref>طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان، تهران، مکتبه الاسلاميه، ص۳۰۴، جزء ۹.</ref>
امام صادق(ع) فرمود: در میان کارهایی که حلال شمرده شده چیزی ناپسندتر از طلاق نیست، به راستی خداوند کسانی را که زود طلاق می‌دهند دشمن می‌دارد.<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۶۷ش، ج۶، ص۵۴، ح۲.</ref> امام امیر المؤمنین(ع) از پیامبر اکرم(ص) روایت کرده فرمود: ازدواج کنید و طلاق ندهید، همانا عرش الهی از طلاق به لرزه در می‌آید.<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، تهران، مکتبه الاسلامیه، ص۳۰۴، جزء ۹.</ref>


مذمّت طلاق در آيين اسلام امري واضح است ولي عواملي که سبب بروز طلاق مي شوند اجتناب ناپذيرند، گاهي ممکن است به وسيله ي قانون دو نفر را وادار کرد تا با يکديگر همراهي و همکاري کنند و لکن نمي توان دو نفر را مجبور کرد تا هم ديگر را دوست بدارند و براي هم فداکاري کنند و شريک غم و شادي يکديگر باشند. از اين روي، دين اسلام به جهت مصالح جامعه و خانواده در موارد ضرورت طلاق را جايز دانسته است.
مذمّت طلاق در آیین اسلام امری واضح است ولی عواملی که سبب بروز طلاق می‌شوند اجتناب ناپذیرند، گاهی ممکن است به وسیلهٔ قانون دو نفر را وادار کرد تا با یکدیگر همراهی و همکاری کنند و لکن نمی‌توان دو نفر را مجبور کرد تا هم دیگر را دوست بدارند و برای هم فداکاری کنند و شریک غم و شادی یکدیگر باشند. از این روی، دین اسلام به جهت مصالح جامعه و خانواده در موارد ضرورت طلاق را جایز دانسته است.


با توجه به ديدگاه اسلام نسبت به طلاق به يقين مي توان ادعا کرد: امامان معصوم(ع) که نمونه هاي کاملي در عمل به دستورات پيامبر اسلام بوده اند؛ به همه احکام پاي بند بوده و به آن عمل مي کردند؛ طلاق هم يکي از آن احکام است، آن بزرگواران زندگي خانوادگي را بر اساس استمرار و دوام پايه گذاري کرده بودند و همواره سعي داشتند به هنگام بروز اختلاف با تفاهم و استدلال منطقي به محيط خانواده گرمي بخشيده و از طلاق پرهيز کنند، ولي در صورتي که اختلاف عميق بود، در نهايت بي ميلي اقدام به جدايي مي کردند؛ درباره علت طلاق هايي که در زندگي امام مجتبي(ع) گزارش شده آمده از اين قبيل است.
با توجه به دیدگاه اسلام نسبت به طلاق به یقین می‌توان ادعا کرد: امامان معصوم(ع) که نمونه‌های کاملی در عمل به دستورات پیامبر اسلام بوده‌اند؛ به همه احکام پای بند بوده و به آن عمل می‌کردند؛ طلاق هم یکی از آن احکام است، آن بزرگواران زندگی خانوادگی را بر اساس استمرار و دوام پایه‌گذاری کرده بودند و همواره سعی داشتند به هنگام بروز اختلاف با تفاهم و استدلال منطقی به محیط خانواده گرمی بخشیده و از طلاق پرهیز کنند، ولی در صورتی که اختلاف عمیق بود، در نهایت بی میلی اقدام به جدایی می‌کردند؛ درباره علت طلاق‌هایی که در زندگی امام مجتبی(ع) گزارش شده آمده از این قبیل است.


در يک مورد اختلاف عقيده سبب شد امام يکي از همسران خود را که از طايفه بني شيبان بود طلاق دهد؛ به امام(ع) خبر دادند که او عقيده خوارج را دارد؛ امام حسن(ع) او را طلاق داد و فرمود: خوش ندارم که قطعه آتشي از آتش هاي جهنم را در کنار خود ببينم.<ref>ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، بيروت، داراحياء التراث العربي، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق، ج۱۶، ص۲۱.</ref>
در یک مورد اختلاف عقیده سبب شد امام یکی از همسران خود را که از طایفه بنی شیبان بود طلاق دهد؛ به امام(ع) خبر دادند که او عقیده خوارج را دارد؛ امام حسن(ع) او را طلاق داد و فرمود: خوش ندارم که قطعه آتشی از آتش‌های جهنم را در کنار خود ببینم.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق، ج۱۶، ص۲۱.</ref>


يکي از مسائل بي پايه اي که قرن ها برخي از مورخان و غرض ورزان و خاورشناسان (غربي ها) در کتاب هاي خود آورده اند، نسبت طلاق هاي زياد به سبط اکبر امام مجتبي(ع) است، آنان بدون توجه به صحت و سقم اين موضوع مطالبي را نقل کرده اند که دشمنان اسلام جهت ضربه زدن به شخصيت آن حضرت از اين مطالب سوء استفاده کرده و از آن بزرگوار چهره اي نامطلوب ارائه کرده اند. در حالي که هيچ يک ازاين روايات معتبر نيستند
یکی از مسائل بی‌پایه ای که قرن‌ها برخی از مورخان و غرض ورزان و خاورشناسان (غربی‌ها) در کتاب‌های خود آورده‌اند، نسبت طلاق‌های زیاد به سبط اکبر امام مجتبی(ع) است، آنان بدون توجه به صحت و سقم این موضوع مطالبی را نقل کرده‌اند که دشمنان اسلام جهت ضربه زدن به شخصیت آن حضرت از این مطالب سوء استفاده کرده و از آن بزرگوار چهره ای نامطلوب ارائه کرده‌اند. در حالی که هیچ‌یک ازاین روایات معتبر نیستند


==۱. بررسي سند احاديث==
== ۱. بررسی سند احادیث ==
حدیث اول: در سلسله رجال سند این حدیث دو نفر به نام‌های حمید بن زیاد و حسن بن محمد بن سماعه واقع شده‌اند که هر دو واقفی مذهب،<ref>موسوی خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، منشورات مدینه العلم، ج۵، ص۱۱۶ و ج۶، ص۲۸۷ به نقل از نجاشی.</ref> و غیرقابل اعتماد هستند.


حديث اول: در سلسله رجال سند اين حديث دو نفر به نام هاي حميد بن زياد و حسن بن محمد بن سماعه واقع شده اند که هر دو واقفي مذهب،<ref>موسوي خويي، سيد ابوالقاسم، معجم رجال الحديث، منشورات مدينه العلم، ج۵، ص۱۱۶ و ج۶، ص۲۸۷ به نقل از نجاشي.</ref> و غير قابل اعتماد هستند.
اردبیلی درباره روایات حمید بن زیاد می‌گوید: به نظر من احادیث حُمید بن زیاد پذیرفتنی است به شرط این که خالی از معارض باشد؛<ref>اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواه، مکتبه المحمدی، ج۱، ص۲۸۴.</ref> می‌دانیم روایات متعددی که بر نکوهش طلاق دلالت دارند همگی معارض با این روایت است. پس این روایت‌ها غیرقابل قبولند.


اردبيلي درباره روايات حميد بن زياد مي گويد: به نظر من احاديث حُميد بن زياد پذيرفتني است به شرط اين که خالي از معارض باشد؛<ref>اردبيلي، محمد بن علي، جامع الرواه، مکتبه المحمدي، ج۱، ص۲۸۴.</ref> مي دانيم روايات متعددي که بر نکوهش طلاق دلالت دارند همگي معارض با اين روايت است. پس اين روايت ها غيرقابل قبولند.
حدیث دوم: راوی آن یحیی بن أبی العلاء رازی است که توثیق نشده و مجهول است.<ref>معجم رجال الحدیث، همان، ج۲۰، ص۲۵.</ref>


حديث دوم: راوي آن يحيي بن أبي العلاء رازي است که توثيق نشده و مجهول است.<ref>معجم رجال الحديث، همان، ج۲۰، ص۲۵.</ref>
نکته دیگر این که: به احتمال قوی حدیث اول و دوم بیان گر یک واقعه هستند که با دو سند ذکر شده و مرد به پا خاسته در حدیث دوم همان رجل «همدانی» است.


نکته ديگر اين که: به احتمال قوي حديث اول و دوم بيان گر يک واقعه هستند که با دو سند ذکر شده و مرد به پا خاسته در حديث دوم همان رجل «همداني» است.
حدیث سوم: مأخذ این حدیث محاسن برقی است، نجاشی درباره برقی چنین آورده است: احمد بن محمد بن خالد بن عبدالرحمان برقی، اهل کوفه و ثقه است ولی از ضعفا روایت می‌کند و احادیث مرسله زیادی دارد.<ref>النجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، بیروت، دار الاضواء، بیروت، چاپ اول، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۲۰۴–۲۰۵.</ref>


حديث سوم: مأخذ اين حديث محاسن برقي است، نجاشي درباره برقي چنين آورده است: احمد بن محمد بن خالد بن عبدالرحمان برقي، اهل کوفه و ثقه است ولي از ضعفا روايت مي کند و احاديث مرسله زيادي دارد.<ref>النجاشي، احمد بن علي، رجال النجاشي، بيروت، دار الاضواء، بيروت، چاپ اول، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۲۰۴ـ۲۰۵.</ref>
از این رو اعتماد به روایت برقی با توجه به تعارض آن با احادیثی که در مذمت طلاق وارد شده، مشکل است.


از اين رو اعتماد به روايت برقي با توجه به تعارض آن با احاديثي که در مذمت طلاق وارد شده، مشکل است.
== ۲. بررسی مفهوم و متن حدیث‌ها ==
در این روایات امام مجتبی(ع) با واژه «مطلاق» زیاد طلاق دهنده توصیف شده است. در این باره توجه به چند نکته ضروری است:


==۲. بررسي مفهوم و متن حديث ها==
الف) به یقین طلاق‌های زیاد لازمه ازدواج‌های زیاد است، مورخان در این زمینه هم نسبت‌هایی به آن حضرت داده‌اند، برخی تعداد همسران آن حضرت را هفتاد<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، همان، ج۱۶، ص۲۲.</ref> و برخی نود<ref>بلاذری، احمد بن یحیی، کتاب جمل من انساب الاشراف، دارالفکر للطباعه و النشر و التوزیع، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۲۷۷.</ref> و بعضی دیگر تا سیصد<ref>ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، قم، انتشارات علامه، ج۴، ص۳۰.</ref> همسر برای امام مجتبی(ع) گفته‌اند، نقل‌های دیگری هم در کتب تاریخی و روایی آمده که از نظر متن و مفهوم با همدیگر مغایر و مباین هستند؛ که طرح آن‌ها ضرورتی ندارد.


در اين روايات امام مجتبي(ع) با واژه «مطلاق» زياد طلاق دهنده توصيف شده است. در اين باره توجه به چند نکته ضروري است:
== دلایل مردود بودن ==
۱. تضاد فاحش در نقل‌های متفاوت خود دلالت بر کذب آن‌ها و سیاسی بودن ماجرا دارد و می‌توان گفت که این تهمت‌ها در راستای از بین بردن شخصیت آن امام همام(ع) بوده است.


الف) به يقين طلاق هاي زياد لازمه ازدواج هاي زياد است، مورخان در اين زمينه هم نسبت هايي به آن حضرت داده اند، برخي تعداد همسران آن حضرت را هفتاد<ref>ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، همان، ج۱۶، ص۲۲.</ref> و برخي نود<ref>بلاذري، احمد بن يحيي، کتاب جمل من انساب الاشراف، دارالفکر للطباعه و النشر و التوزيع، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۲۷۷.</ref> و بعضي ديگر تا سيصد<ref>ابن شهر آشوب، محمد بن علي، مناقب آل ابي طالب، قم، انتشارات علامه، ج۴، ص۳۰.</ref> همسر براي امام مجتبي(ع) گفته اند، نقل هاي ديگري هم در کتب تاريخي و روايي آمده که از نظر متن و مفهوم با همديگر مغاير و مباين هستند؛ که طرح آن ها ضرورتي ندارد.
۲. برای نمونه، ابن ابی الحدید در جایی می‌گوید: امام حسن(ع) زیاد ازدواج می‌کرد و در جای دیگر می‌گوید: وقتی همسران آن حضرت را شمردند به هفتاد تن رسید؛<ref>شرح نهج البلاغه، همان، ج۱۶، ص۲۲.</ref> ولی در هنگام بیان اسامی همسران آن امام تنها نام یازده نفر را می‌برد و در معرفی برخی از این یازده تن نیز تنها نام قبیله آنان را می‌برد.<ref>شرح نهج البلاغه، همان، ج۱۶، ص۲۱.</ref> برخی از محققان تعداد همسران امام(ع) را هیجده تن گفته‌اند.<ref>زمانی، احمد، حقایق پنهان، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش، ص۳۳۸–۳۴۰.</ref> به راستی اگر همسران آن حضرت زیادتر از این اندازه بوده‌اند، چرا نامی از آنان در کتاب‌ها دیده نمی‌شود و اگر طلاق‌های آن حضرت زیاد بود چرا در منابع تاریخی نمونه‌هایی از آنها ذکر نشده است.


==دلايل مردود بودن==
۳. اسناد همه این روایات قابل خدشه و بی‌اعتبار است، ضعف متن و سند در حدیث دو مشکل اساسی است که در مردود بودن آنها کافی است.


۱. تضاد فاحش در نقل هاي متفاوت خود دلالت بر کذب آن ها و سياسي بودن ماجرا دارد و مي توان گفت که اين تهمت ها در راستاي از بين بردن شخصيت آن امام همام(ع) بوده است.
ب) کسی که در زندگی با ازدواج‌ها و طلاق‌های زیادی سرگرم باشد باید دارای فرزندان زیادی باشد، درحالی که آمار فرزندان آن حضرت را حداکثر بیست و دو پسر و دختر ذکر کرده‌اند؛<ref>القرشی، باقر شریف، حیاه الامام الحسن بن علی، بیروت، دارالبلاغه، چاپ اول، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۴۴۹.</ref> و همین‌طور باید دامادهای زیادی داشته باشد در حالی که تنها از سه نفر به عنوان داماد آن حضرت نام برده شده است:


۲. براي نمونه، ابن ابي الحديد در جايي مي گويد: امام حسن(ع) زياد ازدواج مي کرد و در جاي ديگر مي گويد: وقتي همسران آن حضرت را شمردند به هفتاد تن رسيد؛<ref>شرح نهج البلاغه، همان، ج۱۶، ص۲۲.</ref> ولي در هنگام بيان اسامي همسران آن امام تنها نام يازده نفر را مي برد و در معرفي برخي از اين يازده تن نيز تنها نام قبيله آنان را مي برد.<ref>شرح نهج البلاغه، همان، ج۱۶، ص۲۱.</ref> برخي از محققان تعداد همسران امام(ع) را هيجده تن گفته اند.<ref>زماني، احمد، حقايق پنهان، قم، دفتر تبليغات اسلامي، چاپ اول، ۱۳۷۵ش، ص۳۳۸ـ۳۴۰.</ref> به راستي اگر همسران آن حضرت زيادتر از اين اندازه بوده اند، چرا نامي از آنان در کتاب ها ديده نمي شود و اگر طلاق هاي آن حضرت زياد بود چرا در منابع تاريخي نمونه هايي از آنها ذکر نشده است.
۱. حضرت زین العابدین شوهر أمّ عبدالله؛ ۲. عبدالله بن زبیر شوهر أمّ الحسن؛ ۳. عمرو بن منذر شوهر أمّ سلمه.<ref>همان، ص۴۴۹–۴۵۰.</ref>


۳. اسناد همه اين روايات قابل خدشه و بي اعتبار است، ضعف متن و سند در حديث دو مشکل اساسي است که در مردود بودن آنها کافي است.
ناگفته نماند تعدادی از فرزندان امام از مادران کنیز بودند، که داشتن کنیز و اولاد از کنیزان از سنن مرسوم عرب و سایر ملت‌ها بود.


ب) کسي که در زندگي با ازدواج ها و طلاق هاي زيادي سرگرم باشد بايد داراي فرزندان زيادي باشد، درحالي که آمار فرزندان آن حضرت را حداکثر بيست و دو پسر و دختر ذکر کرده اند؛<ref>القرشي، باقر شريف، حياه الامام الحسن بن علي، بيروت، دارالبلاغه، چاپ اول، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۴۴۹.</ref> و همين طور بايد دامادهاي زيادي داشته باشد در حالي که تنها از سه نفر به عنوان داماد آن حضرت نام برده شده است:
ج) در حالات آن حضرت می‌خوانیم: امام مجتبی(ع) هر روز بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب در محراب عبادت می‌نشست و از طلوع آفتاب تا ظهر جواب گوی گرفتاری‌های مردم بود.<ref>کتاب جمل من انساب الاشراف، همان، ج۳، ص۲۷۴.</ref> هر سال پیاده به حج می‌رفت و وقت وضوء و نماز تنش می‌لرزید و می‌گریست.


۱. حضرت زين العابدين شوهر أمّ عبدالله؛ ۲. عبدالله بن زبير شوهر أمّ الحسن؛ ۳. عمرو بن منذر شوهر أمّ سلمه.<ref>همان، ص۴۴۹ـ۴۵۰.</ref>
آیا برای کسی که با خدای خود آن گونه ارتباط دارد و رسیدگی به امور مردمی را سرلوحهٔ اعمال خود قرار می‌دهد این نسبت‌های ناروا سازگار است؟ روشن است که این نسبت‌ها چیزی جز بهتان و کذب محض به ساحت مقدس آن حضرت نیست که در راستای تخریب شخصیت آن حضرت توسط امویان و عباسیان جعل شده است.


ناگفته نماند تعدادي از فرزندان امام از مادران کنيز بودند، که داشتن کنيز و اولاد از کنيزان از سنن مرسوم عرب و ساير ملت ها بود.
== بررسی سند احادیث اهل سنت ==
الف: آنچه را که بلاذری در کتاب خود آورده، سند آن در نهایت به «ابو صالح» می‌رسد که نام وی «باذام» است، و در کتب رجالی اهل سنت تضعیف شده.<ref>ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۳–۴، ش۱۱۲۳.</ref> یعنی خبرش غیرقابل قبول و اعتماد است.


ج) در حالات آن حضرت مي خوانيم: امام مجتبي(ع) هر روز بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب در محراب عبادت مي نشست و از طلوع آفتاب تا ظهر جواب گوي گرفتاري هاي مردم بود.<ref>کتاب جمل من انساب الاشراف، همان، ج۳، ص۲۷۴.</ref> هر سال پياده به حج مي رفت و وقت وضوء و نماز تنش مي لرزيد و مي گريست.
ب: ابو طالب مکی صاحب قوت القلوب نیز، در میان اهل سنت فاقد اعتبار است، درباره کتاب قوت القلوب او گفته‌اند: در این کتاب مطالب ناشناخته و منکری را آورده است.<ref>خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتاب العربی، ج۳، ص۸۹.</ref>


آيا براي کسي که با خداي خود آن گونه ارتباط دارد و رسيدگي به امور مردمي را سرلوحه ي اعمال خود قرار مي دهد اين نسبت هاي ناروا سازگار است؟ روشن است که اين نسبت ها چيزي جز بهتان و کذب محض به ساحت مقدس آن حضرت نيست که در راستاي تخريب شخصيت آن حضرت توسط امويان و عباسيان جعل شده است.
نتیجه: با بررسی محتوی و اسناد احادیث شیعه و اهل سنت، به این نتیجه می‌رسیم: «کثیر الطلاق» بودن حضرت مجتبی(ع) بی اساس و دروغ و دور از شأن آن بزرگوار است که در راستای تخریب شخصیت آن حضرت از سوی دشمنان اهل بیت جعل گردیده، چنان‌که درباره امیر مؤمنان نیز امویان روایات مذمومی ساختند.


==بررسي سند احاديث اهل سنت==
== بخش سوم: ریشه یابی این دروغ‌ها و علل نشر آنها ==
بررسی‌های تاریخی نشان می‌دهد که این اتهام ناروا در آغاز خلافت بنی عباس نمودار شده است، منصور عباسی بعد از تکیه بر مسند خلافت سیاست‌های خصمانه را درباره اهل بیت(ع) در پیش گرفت، او برای مقابله و سرکوب قیام سادات حسنی که در جای جای جهان اسلام حکومت تازه تأسیس عباسیان را تهدید می‌کردند، به تخریب بنیان مشروعیت آنان پرداخت. پس از اوج‌گیری نهضت سادات حسنی به رهبری محمد بن عبدالله (نفس الزکیه) بن حسن بن حسن(ع) که تا مرز سرنگونی حکومت منصور پیش رفت، منصور دستور داد عبدالله پدر محمد و عده ای از همراهان او را زندانی کردند؛ سپس در «هاشمیه»<ref>شهری درعراق در نزدیکی انبار است. المنجد بخش اعلام، واژه هاشمیه.</ref> برای مردم خطبه ای ایراد کرد؛ در بخشی از آن خطبه گفت: شما از پیروان و یاوران ما هستید که دعوت ما را پذیرفتید، اگر با غیر ما بیعت می‌کردید (سادات حسنی) بهتر از ما نبودند، ما خلافت را برای فرزندان ابوطالب گذاشتیم و نسبت به خلافت آنان کمترین مخالفتی نکردیم؛ علی(ع) بر مسند خلافت نشست و چندان پیش نبرد و سرانجام به حکمیت تن داد که موجب اختلاف امت شد، سپس شیعیان و یاران و معتمدانش بر وی هجوم برده و او را کشتند، بعد از او حسن(ع) خلیفه شد ولی مرد این کار نبود؛ خلافت را در برابر اموال پیشنهادی رها کرد… و به زنان روی آورد. امروز با یکی ازدواج می‌کرد و فردا دیگری را طلاق می‌داد و همواره چنین بود تا از دنیا رفت.<ref>المسعودی، علی بن الحسین بن علی، مروج الذهب، بیروت، دار المعرفه، ج۳، ص۳۱۱.</ref>


الف: آنچه را که بلاذري در کتاب خود آورده، سند آن در نهايت به «ابو صالح» مي رسد که نام وي «باذام» است، و در کتب رجالي اهل سنت تضعيف شده.<ref>ذهبي، محمد بن احمد، ميزان الاعتدال، بيروت، دارالکتب العلميه، چاپ اول، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۳ـ۴، ش۱۱۲۳.</ref> يعني خبرش غير قابل قبول و اعتماد است.
روشن است که منصور عباسی این همه دشمنی و تخریب شخصیت را در راستای رسیدن به اهداف شوم و حفظ حکومت نوپای خود انجام داده است؛ علت آن تخریب جایگاه اهل بیت به ویژه سادات حسنی که پیوسته در قیام و رقیب شدید عباسیان بودند، در میان قشرها مختلف مردم بود، او برای غلبه بر شورش‌ها و در جهت استحکام ریشه‌های حکومت نوپای بنی عباس این اتهام را درباره سبط اکبر امام مجتبی(ع) رواج داد، در حالی که وی گفته حسن بعد از صلح اما برخی از روایات نوشته‌اند در زمان حیات پدرش زنان را طلاق می‌داد؛ و امیر مؤمنان دربازار فریاد می‌زد و… این رفتار نه تنها از شان یک انسان عادی دور است؛ از شان امیر مؤمنان بسیار بعید و کاملاً دروغ و روایتش مجعول و بی اساس و ساخته بنی عباس و دشمنان اهل بیت است.


ب: ابو طالب مکي صاحب قوت القلوب نيز، در ميان اهل سنت فاقد اعتبار است، درباره کتاب قوت القلوب او گفته اند: در اين کتاب مطالب ناشناخته و منکري را آورده است.<ref>خطيب بغدادي، احمد بن علي، تاريخ بغداد، بيروت، دارالکتاب العربي، ج۳، ص۸۹.</ref>
دشمنان اهل بیت در تخریب شخصیت هر یک از ائمه، نسبت‌های ناروا درباره آنان گفته‌اند که مغایر شأن آن بزرگان دین است.


نتيجه: با بررسي محتوي و اسناد احاديث شيعه و اهل سنت، به اين نتيجه مي رسيم: «کثير الطلاق» بودن حضرت مجتبي(ع) بي اساس و دروغ و دور از شأن آن بزرگوار است که در راستاي تخريب شخصيت آن حضرت از سوي دشمنان اهل بيت جعل گرديده، چنان که درباره امير مؤمنان نيز امويان روايات مذمومي ساختند.
امام حسن(ع) واقعاً مظلوم است برخی از مردم درباره صلح آن حضرت که برای نجات شیعه و مصالح دیگر انجام گرفت، شایعاتی ساختند و برخی نیز کثیر الطلاق بودن را درباره وی در کتاب‌های خود نوشتند، و این انحرافات فکری و قلمی در آثار شیعه نیز رسوخ کرد، چنان‌که اسرائیلیات و نسبت‌های ناروا درباره انبیای الهی از تورات به منابع اسلامی راه یافت. تخریب شخصیت و جایگاه امامت نیز از سوی جریان مخالف، امویان و عباسیان درباره اهل بیت در آثار اهل سنت نوشته شد و از آثار آنان به آثار شیعه نفوذ کرد، از این رو درباره ائمه و مقام آنها باید با در نظر گرفتن، جوانب و جایگاه رفیع امامت سخن گفت.


==بخش سوم: ريشه يابي اين دروغ ها و علل نشر آنها==
خاورشناسان و معاندین دین درباره همسران پیامبر و ائمه از آثار اهل سنت بر اساس روایات ضعیف، نوشته‌های نادرستی منتشر کرده‌اند که نیاز به پاکسازی دارد. به هر روی این نسبت درباره امام حسن(ع) غیر صحیح است.
 
بررسي هاي تاريخي نشان مي دهد که اين اتهام ناروا در آغاز خلافت بني عباس نمودار شده است، منصور عباسي بعد از تکيه بر مسند خلافت سياست هاي خصمانه را درباره اهل بيت(ع) در پيش گرفت، او براي مقابله و سرکوب قيام سادات حسني که در جاي جاي جهان اسلام حکومت تازه تأسيس عباسيان را تهديد مي کردند، به تخريب بنيان مشروعيت آنان پرداخت. پس از اوج گيري نهضت سادات حسني به رهبري محمد بن عبدالله (نفس الزکيه) بن حسن بن حسن(ع) که تا مرز سرنگوني حکومت منصور پيش رفت، منصور دستور داد عبدالله پدر محمد و عده اي از همراهان او را زنداني کردند؛ سپس در «هاشميه»<ref>شهري درعراق در نزديکي انبار است. المنجد بخش اعلام، واژه هاشميه.</ref> براي مردم خطبه اي ايراد کرد؛ در بخشي از آن خطبه گفت: شما از پيروان و ياوران ما هستيد که دعوت ما را پذيرفتيد، اگر با غير ما بيعت مي کرديد (سادات حسني) بهتر از ما نبودند، ما خلافت را براي فرزندان ابوطالب گذاشتيم و نسبت به خلافت آنان کمترين مخالفتي نکرديم؛ علي(ع) بر مسند خلافت نشست و چندان پيش نبرد و سرانجام به حکميت تن داد که موجب اختلاف امت شد، سپس شيعيان و ياران و معتمدانش بر وي هجوم برده و او را کشتند، بعد از او حسن(ع) خليفه شد ولي مرد اين کار نبود؛ خلافت را در برابر اموال پيشنهادي رها کرد... و به زنان روي آورد. امروز با يکي ازدواج مي کرد و فردا ديگري را طلاق مي داد و همواره چنين بود تا از دنيا رفت.<ref>المسعودي، علي بن الحسين بن علي، مروج الذهب، بيروت، دار المعرفه، ج۳، ص۳۱۱.</ref>
 
روشن است که منصور عباسي اين همه دشمني و تخريب شخصيت را در راستاي رسيدن به اهداف شوم و حفظ حکومت نوپاي خود انجام داده است؛ علت آن تخريب جايگاه اهل بيت به ويژه سادات حسني که پيوسته در قيام و رقيب شديد عباسيان بودند، در ميان اقشار مختلف مردم بود، او براي غلبه بر شورش ها و در جهت استحکام ريشه هاي حکومت نوپاي بني عباس اين اتهام را درباره سبط اکبر امام مجتبي(ع) رواج داد، در حالي که وي گفته حسن بعد از صلح اما برخي از روايات نوشته اند در زمان حيات پدرش زنان را طلاق مي داد. و امير مومنان دربازار فرياد مي زد و... اين رفتار نه تنها از شان يک انسان عادي دور است؛ از شان امير مومنان بسيار بعيد و کاملاً دروغ و روايتش مجعول و بي اساس و ساخته بني عباس و دشمنان اهل بيت است.
 
دشمنان اهل بيت در تخريب شخصيت هر يک از ائمه، نسبت هاي ناروا درباره آنان گفته اند که مغاير شأن آن بزرگان دين است.
 
امام حسن(ع) واقعاً مظلوم است برخي از مردم درباره صلح آن حضرت که براي نجات شيعه و مصالح ديگر انجام گرفت، شايعاتي ساختند و برخي نيز کثير الطلاق بودن را درباره وي در کتاب هاي خود نوشتند، و اين انحرافات فکري و قلمي در آثار شيعه نيز رسوخ کرد، چنان که اسرائيليات و نسبت هاي ناروا درباره انبياي الهي از تورات به منابع اسلامي راه يافت. تخريب شخصيت و جايگاه امامت نيز از سوي جريان مخالف، امويان و عباسيان درباره اهل بيت در آثار اهل سنت نوشته شد و از آثار آنان به آثار شيعه نفوذ کرد، از اين رو درباره ائمه و مقام آنها بايد با در نظر گرفتن، جوانب و جايگاه رفيع امامت سخن گفت.
 
خاورشناسان و معاندين دين درباره همسران پيامبر و ائمه از آثار اهل سنت بر اساس روايات ضعيف، نوشته هاي نادرستي منتشر کرده اند که نياز به پاکسازي دارد. به هر روي اين نسبت درباره امام حسن(ع) غير صحيح است.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
==معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:==


۱ـ حقايق پنهان (پژوهشي از زندگاني سياسي امام حسن مجتبي(ع))، احمد زماني، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي.
== معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر ==
۱ـ حقایق پنهان (پژوهشی از زندگانی سیاسی امام حسن مجتبی(ع))، احمد زمانی، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی.


۲ـ از گوشه و کنار تاريخ، سيد علي شفيعي، دفتر نشر فرهنگ اسلامي؛ اين کتاب به موضوع مورد سؤال اختصاص دارد.
۲ـ از گوشه و کنار تاریخ، سید علی شفیعی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی؛ این کتاب به موضوع مورد سؤال اختصاص دارد.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}


==منابع==
== منابع ==
<references />
{{پانویس|۲}}


{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =
  | تیترها =  
  | تیترها =
  | ویرایش =  
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =
  | کیفیت =  
  | کیفیت =
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۸ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۴۹

سؤال

چرا امام حسن مجتبی(ع) آن تعداد همسر اختیار می‌نمود و طلاق می‌داد که امام اول در بازار و غیره… فریاد برمی‌آورد که به ایشان دختر ندهید زیرا طلاق می‌دهد و… منتخب التواریخ، زندگانی امام حسن مجتبی(ع)؟

دشمنان اهل بیت(ع) برای خدشه دار کردن شخصیت آنان و بالا بردن خود از هیچ کوششی فروگذار نکرده‌اند، آنان ائمه اطهار(ع) را بزرگترین مانع در مسیر اهداف شوم خود می‌دانستند، از این رو می‌کوشیدند تا به هر وسیله ممکن از محبوبیت آن مردان الهی در نزد مردم بکاهند؛ گرایش شدید مردم به علویان که اهلبیت پیامبر بودند اقتدار و مشروعیت دو سلسله خلافت اموی و عباسی را تا انقراض با چالش جدی مواجه کرده بود از این روی اتهام طلاق‌های زیاد به امام حسن مجتبی(ع) بخشی از تدابیر عباسیان برای مقابله با سادات حسنی قیامگر بود.

برای روشن شدن مسئله، باید به دو مسئله توجه کرد.

در آیین مقدس اسلام طلاق از محرمات نیست اما منفور و ناپسند است.

امام صادق(ع) فرمود: در میان کارهایی که حلال شمرده شده چیزی ناپسندتر از طلاق نیست، به راستی خداوند کسانی را که زود طلاق می‌دهند دشمن می‌دارد.[۱] امام امیر المؤمنین(ع) از پیامبر اکرم(ص) روایت کرده فرمود: ازدواج کنید و طلاق ندهید، همانا عرش الهی از طلاق به لرزه در می‌آید.[۲]

مذمّت طلاق در آیین اسلام امری واضح است ولی عواملی که سبب بروز طلاق می‌شوند اجتناب ناپذیرند، گاهی ممکن است به وسیلهٔ قانون دو نفر را وادار کرد تا با یکدیگر همراهی و همکاری کنند و لکن نمی‌توان دو نفر را مجبور کرد تا هم دیگر را دوست بدارند و برای هم فداکاری کنند و شریک غم و شادی یکدیگر باشند. از این روی، دین اسلام به جهت مصالح جامعه و خانواده در موارد ضرورت طلاق را جایز دانسته است.

با توجه به دیدگاه اسلام نسبت به طلاق به یقین می‌توان ادعا کرد: امامان معصوم(ع) که نمونه‌های کاملی در عمل به دستورات پیامبر اسلام بوده‌اند؛ به همه احکام پای بند بوده و به آن عمل می‌کردند؛ طلاق هم یکی از آن احکام است، آن بزرگواران زندگی خانوادگی را بر اساس استمرار و دوام پایه‌گذاری کرده بودند و همواره سعی داشتند به هنگام بروز اختلاف با تفاهم و استدلال منطقی به محیط خانواده گرمی بخشیده و از طلاق پرهیز کنند، ولی در صورتی که اختلاف عمیق بود، در نهایت بی میلی اقدام به جدایی می‌کردند؛ درباره علت طلاق‌هایی که در زندگی امام مجتبی(ع) گزارش شده آمده از این قبیل است.

در یک مورد اختلاف عقیده سبب شد امام یکی از همسران خود را که از طایفه بنی شیبان بود طلاق دهد؛ به امام(ع) خبر دادند که او عقیده خوارج را دارد؛ امام حسن(ع) او را طلاق داد و فرمود: خوش ندارم که قطعه آتشی از آتش‌های جهنم را در کنار خود ببینم.[۳]

یکی از مسائل بی‌پایه ای که قرن‌ها برخی از مورخان و غرض ورزان و خاورشناسان (غربی‌ها) در کتاب‌های خود آورده‌اند، نسبت طلاق‌های زیاد به سبط اکبر امام مجتبی(ع) است، آنان بدون توجه به صحت و سقم این موضوع مطالبی را نقل کرده‌اند که دشمنان اسلام جهت ضربه زدن به شخصیت آن حضرت از این مطالب سوء استفاده کرده و از آن بزرگوار چهره ای نامطلوب ارائه کرده‌اند. در حالی که هیچ‌یک ازاین روایات معتبر نیستند

۱. بررسی سند احادیث

حدیث اول: در سلسله رجال سند این حدیث دو نفر به نام‌های حمید بن زیاد و حسن بن محمد بن سماعه واقع شده‌اند که هر دو واقفی مذهب،[۴] و غیرقابل اعتماد هستند.

اردبیلی درباره روایات حمید بن زیاد می‌گوید: به نظر من احادیث حُمید بن زیاد پذیرفتنی است به شرط این که خالی از معارض باشد؛[۵] می‌دانیم روایات متعددی که بر نکوهش طلاق دلالت دارند همگی معارض با این روایت است. پس این روایت‌ها غیرقابل قبولند.

حدیث دوم: راوی آن یحیی بن أبی العلاء رازی است که توثیق نشده و مجهول است.[۶]

نکته دیگر این که: به احتمال قوی حدیث اول و دوم بیان گر یک واقعه هستند که با دو سند ذکر شده و مرد به پا خاسته در حدیث دوم همان رجل «همدانی» است.

حدیث سوم: مأخذ این حدیث محاسن برقی است، نجاشی درباره برقی چنین آورده است: احمد بن محمد بن خالد بن عبدالرحمان برقی، اهل کوفه و ثقه است ولی از ضعفا روایت می‌کند و احادیث مرسله زیادی دارد.[۷]

از این رو اعتماد به روایت برقی با توجه به تعارض آن با احادیثی که در مذمت طلاق وارد شده، مشکل است.

۲. بررسی مفهوم و متن حدیث‌ها

در این روایات امام مجتبی(ع) با واژه «مطلاق» زیاد طلاق دهنده توصیف شده است. در این باره توجه به چند نکته ضروری است:

الف) به یقین طلاق‌های زیاد لازمه ازدواج‌های زیاد است، مورخان در این زمینه هم نسبت‌هایی به آن حضرت داده‌اند، برخی تعداد همسران آن حضرت را هفتاد[۸] و برخی نود[۹] و بعضی دیگر تا سیصد[۱۰] همسر برای امام مجتبی(ع) گفته‌اند، نقل‌های دیگری هم در کتب تاریخی و روایی آمده که از نظر متن و مفهوم با همدیگر مغایر و مباین هستند؛ که طرح آن‌ها ضرورتی ندارد.

دلایل مردود بودن

۱. تضاد فاحش در نقل‌های متفاوت خود دلالت بر کذب آن‌ها و سیاسی بودن ماجرا دارد و می‌توان گفت که این تهمت‌ها در راستای از بین بردن شخصیت آن امام همام(ع) بوده است.

۲. برای نمونه، ابن ابی الحدید در جایی می‌گوید: امام حسن(ع) زیاد ازدواج می‌کرد و در جای دیگر می‌گوید: وقتی همسران آن حضرت را شمردند به هفتاد تن رسید؛[۱۱] ولی در هنگام بیان اسامی همسران آن امام تنها نام یازده نفر را می‌برد و در معرفی برخی از این یازده تن نیز تنها نام قبیله آنان را می‌برد.[۱۲] برخی از محققان تعداد همسران امام(ع) را هیجده تن گفته‌اند.[۱۳] به راستی اگر همسران آن حضرت زیادتر از این اندازه بوده‌اند، چرا نامی از آنان در کتاب‌ها دیده نمی‌شود و اگر طلاق‌های آن حضرت زیاد بود چرا در منابع تاریخی نمونه‌هایی از آنها ذکر نشده است.

۳. اسناد همه این روایات قابل خدشه و بی‌اعتبار است، ضعف متن و سند در حدیث دو مشکل اساسی است که در مردود بودن آنها کافی است.

ب) کسی که در زندگی با ازدواج‌ها و طلاق‌های زیادی سرگرم باشد باید دارای فرزندان زیادی باشد، درحالی که آمار فرزندان آن حضرت را حداکثر بیست و دو پسر و دختر ذکر کرده‌اند؛[۱۴] و همین‌طور باید دامادهای زیادی داشته باشد در حالی که تنها از سه نفر به عنوان داماد آن حضرت نام برده شده است:

۱. حضرت زین العابدین شوهر أمّ عبدالله؛ ۲. عبدالله بن زبیر شوهر أمّ الحسن؛ ۳. عمرو بن منذر شوهر أمّ سلمه.[۱۵]

ناگفته نماند تعدادی از فرزندان امام از مادران کنیز بودند، که داشتن کنیز و اولاد از کنیزان از سنن مرسوم عرب و سایر ملت‌ها بود.

ج) در حالات آن حضرت می‌خوانیم: امام مجتبی(ع) هر روز بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب در محراب عبادت می‌نشست و از طلوع آفتاب تا ظهر جواب گوی گرفتاری‌های مردم بود.[۱۶] هر سال پیاده به حج می‌رفت و وقت وضوء و نماز تنش می‌لرزید و می‌گریست.

آیا برای کسی که با خدای خود آن گونه ارتباط دارد و رسیدگی به امور مردمی را سرلوحهٔ اعمال خود قرار می‌دهد این نسبت‌های ناروا سازگار است؟ روشن است که این نسبت‌ها چیزی جز بهتان و کذب محض به ساحت مقدس آن حضرت نیست که در راستای تخریب شخصیت آن حضرت توسط امویان و عباسیان جعل شده است.

بررسی سند احادیث اهل سنت

الف: آنچه را که بلاذری در کتاب خود آورده، سند آن در نهایت به «ابو صالح» می‌رسد که نام وی «باذام» است، و در کتب رجالی اهل سنت تضعیف شده.[۱۷] یعنی خبرش غیرقابل قبول و اعتماد است.

ب: ابو طالب مکی صاحب قوت القلوب نیز، در میان اهل سنت فاقد اعتبار است، درباره کتاب قوت القلوب او گفته‌اند: در این کتاب مطالب ناشناخته و منکری را آورده است.[۱۸]

نتیجه: با بررسی محتوی و اسناد احادیث شیعه و اهل سنت، به این نتیجه می‌رسیم: «کثیر الطلاق» بودن حضرت مجتبی(ع) بی اساس و دروغ و دور از شأن آن بزرگوار است که در راستای تخریب شخصیت آن حضرت از سوی دشمنان اهل بیت جعل گردیده، چنان‌که درباره امیر مؤمنان نیز امویان روایات مذمومی ساختند.

بخش سوم: ریشه یابی این دروغ‌ها و علل نشر آنها

بررسی‌های تاریخی نشان می‌دهد که این اتهام ناروا در آغاز خلافت بنی عباس نمودار شده است، منصور عباسی بعد از تکیه بر مسند خلافت سیاست‌های خصمانه را درباره اهل بیت(ع) در پیش گرفت، او برای مقابله و سرکوب قیام سادات حسنی که در جای جای جهان اسلام حکومت تازه تأسیس عباسیان را تهدید می‌کردند، به تخریب بنیان مشروعیت آنان پرداخت. پس از اوج‌گیری نهضت سادات حسنی به رهبری محمد بن عبدالله (نفس الزکیه) بن حسن بن حسن(ع) که تا مرز سرنگونی حکومت منصور پیش رفت، منصور دستور داد عبدالله پدر محمد و عده ای از همراهان او را زندانی کردند؛ سپس در «هاشمیه»[۱۹] برای مردم خطبه ای ایراد کرد؛ در بخشی از آن خطبه گفت: شما از پیروان و یاوران ما هستید که دعوت ما را پذیرفتید، اگر با غیر ما بیعت می‌کردید (سادات حسنی) بهتر از ما نبودند، ما خلافت را برای فرزندان ابوطالب گذاشتیم و نسبت به خلافت آنان کمترین مخالفتی نکردیم؛ علی(ع) بر مسند خلافت نشست و چندان پیش نبرد و سرانجام به حکمیت تن داد که موجب اختلاف امت شد، سپس شیعیان و یاران و معتمدانش بر وی هجوم برده و او را کشتند، بعد از او حسن(ع) خلیفه شد ولی مرد این کار نبود؛ خلافت را در برابر اموال پیشنهادی رها کرد… و به زنان روی آورد. امروز با یکی ازدواج می‌کرد و فردا دیگری را طلاق می‌داد و همواره چنین بود تا از دنیا رفت.[۲۰]

روشن است که منصور عباسی این همه دشمنی و تخریب شخصیت را در راستای رسیدن به اهداف شوم و حفظ حکومت نوپای خود انجام داده است؛ علت آن تخریب جایگاه اهل بیت به ویژه سادات حسنی که پیوسته در قیام و رقیب شدید عباسیان بودند، در میان قشرها مختلف مردم بود، او برای غلبه بر شورش‌ها و در جهت استحکام ریشه‌های حکومت نوپای بنی عباس این اتهام را درباره سبط اکبر امام مجتبی(ع) رواج داد، در حالی که وی گفته حسن بعد از صلح اما برخی از روایات نوشته‌اند در زمان حیات پدرش زنان را طلاق می‌داد؛ و امیر مؤمنان دربازار فریاد می‌زد و… این رفتار نه تنها از شان یک انسان عادی دور است؛ از شان امیر مؤمنان بسیار بعید و کاملاً دروغ و روایتش مجعول و بی اساس و ساخته بنی عباس و دشمنان اهل بیت است.

دشمنان اهل بیت در تخریب شخصیت هر یک از ائمه، نسبت‌های ناروا درباره آنان گفته‌اند که مغایر شأن آن بزرگان دین است.

امام حسن(ع) واقعاً مظلوم است برخی از مردم درباره صلح آن حضرت که برای نجات شیعه و مصالح دیگر انجام گرفت، شایعاتی ساختند و برخی نیز کثیر الطلاق بودن را درباره وی در کتاب‌های خود نوشتند، و این انحرافات فکری و قلمی در آثار شیعه نیز رسوخ کرد، چنان‌که اسرائیلیات و نسبت‌های ناروا درباره انبیای الهی از تورات به منابع اسلامی راه یافت. تخریب شخصیت و جایگاه امامت نیز از سوی جریان مخالف، امویان و عباسیان درباره اهل بیت در آثار اهل سنت نوشته شد و از آثار آنان به آثار شیعه نفوذ کرد، از این رو درباره ائمه و مقام آنها باید با در نظر گرفتن، جوانب و جایگاه رفیع امامت سخن گفت.

خاورشناسان و معاندین دین درباره همسران پیامبر و ائمه از آثار اهل سنت بر اساس روایات ضعیف، نوشته‌های نادرستی منتشر کرده‌اند که نیاز به پاکسازی دارد. به هر روی این نسبت درباره امام حسن(ع) غیر صحیح است.


معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر

۱ـ حقایق پنهان (پژوهشی از زندگانی سیاسی امام حسن مجتبی(ع))، احمد زمانی، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی.

۲ـ از گوشه و کنار تاریخ، سید علی شفیعی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی؛ این کتاب به موضوع مورد سؤال اختصاص دارد.


منابع

  1. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۶۷ش، ج۶، ص۵۴، ح۲.
  2. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، تهران، مکتبه الاسلامیه، ص۳۰۴، جزء ۹.
  3. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق، ج۱۶، ص۲۱.
  4. موسوی خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، منشورات مدینه العلم، ج۵، ص۱۱۶ و ج۶، ص۲۸۷ به نقل از نجاشی.
  5. اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواه، مکتبه المحمدی، ج۱، ص۲۸۴.
  6. معجم رجال الحدیث، همان، ج۲۰، ص۲۵.
  7. النجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، بیروت، دار الاضواء، بیروت، چاپ اول، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۲۰۴–۲۰۵.
  8. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، همان، ج۱۶، ص۲۲.
  9. بلاذری، احمد بن یحیی، کتاب جمل من انساب الاشراف، دارالفکر للطباعه و النشر و التوزیع، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۲۷۷.
  10. ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، قم، انتشارات علامه، ج۴، ص۳۰.
  11. شرح نهج البلاغه، همان، ج۱۶، ص۲۲.
  12. شرح نهج البلاغه، همان، ج۱۶، ص۲۱.
  13. زمانی، احمد، حقایق پنهان، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش، ص۳۳۸–۳۴۰.
  14. القرشی، باقر شریف، حیاه الامام الحسن بن علی، بیروت، دارالبلاغه، چاپ اول، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۴۴۹.
  15. همان، ص۴۴۹–۴۵۰.
  16. کتاب جمل من انساب الاشراف، همان، ج۳، ص۲۷۴.
  17. ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۳–۴، ش۱۱۲۳.
  18. خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتاب العربی، ج۳، ص۸۹.
  19. شهری درعراق در نزدیکی انبار است. المنجد بخش اعلام، واژه هاشمیه.
  20. المسعودی، علی بن الحسین بن علی، مروج الذهب، بیروت، دار المعرفه، ج۳، ص۳۱۱.