امام علی(ع) و نهی از دشنام به دشمن: تفاوت میان نسخه‌ها

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش}}
{{در دست ویرایش|کاربر=Rezapour }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
خط ۹: خط ۹:
در جنگ صفین «حجربن‌عدی» و «عمروبن‌حمق» به سپاه شام و معاویه ناسزا گفتند. وقتی امام از ماجرا آگاه شد، در پیامی به آنان، چنین فرمودند:
در جنگ صفین «حجربن‌عدی» و «عمروبن‌حمق» به سپاه شام و معاویه ناسزا گفتند. وقتی امام از ماجرا آگاه شد، در پیامی به آنان، چنین فرمودند:


من برای شما نمی‌پسندم دشنام‌گو باشید. اما اگر چگونگی کردار آنان را بیان کنید و وضع و حال آنان را به زبان آورید و توصیف کنید، در گفتار به صواب نزدیک‌تر و در عذر رساتر است. و به جای دشنام دادن به آنان بگوئید: بار خدایا از ریخته شدن خون ما و خون آنان جلوگیری فرما و بین ما و آنان اصلاح نما و آنان را از گمراهی به راه راست رهبری کن، تا آن کس که به حق، نادان است، آن را بشناسد و آن کس که شیفتهٔ گمراهی و دشمنی است از آن بازگردد.<ref>ابن‌اعثم کوفی، همان، ص۴۹۸؛ نهج‌البلاغه، خطبه ۲۰۶، ص۴۲۸؛ ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج۳، ص۱۸۱؛ نصربن‌مزاحم منقری، ص۱۴۴.</ref>
من برای شما نمی‌پسندم دشنام‌گو باشید. اما اگر چگونگی کردار آنان را بیان کنید و وضع و حال آنان را به زبان آورید و توصیف کنید، در گفتار به صواب نزدیک‌تر و در عذر رساتر است. و به جای دشنام دادن به آنان بگوئید: بار خدایا از ریخته شدن خون ما و خون آنان جلوگیری فرما و بین ما و آنان اصلاح نما و آنان را از گمراهی به راه راست رهبری کن، تا آن کس که به حق، نادان است، آن را بشناسد و آن کس که شیفتهٔ گمراهی و دشمنی است از آن بازگردد.<ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۲۰۶، ص۴۲۸؛ ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج۳، ص۱۸۱.</ref>


ابن ابی‌الحدید می‌نویسد:
ابن ابی‌الحدید می‌نویسد:


آن چیزی که امامA آن را خوش نداشت و نمی‌پسندید این بود که به اهل شام فحش و سخنان زشت بگویند ولی از این‌که آنها را لعن نمایند یا از آن‌ها اظهار برائت و بیزاری کنند، کراهتی نداشت.<ref>ابن ابی الحدید، همان، ج۱۱، ص۲۱.</ref>
آن چیزی که امام(ع) آن را خوش نداشت و نمی‌پسندید این بود که به اهل شام فحش و سخنان زشت بگویند ولی از این‌که آنها را لعن نمایند یا از آن‌ها اظهار برائت و بیزاری کنند، کراهتی نداشت.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج۱۱، ص۲۱.</ref>


در نهج‌البلاغه آمده است؛ وقتی آن حضرت اصحاب خویش را موعظه می‌فرمود، یکی از خوارج به شگفت آمد و گفت: قَاتَلَهُ اللَّهُ کافِراً مَا أَفْقَهَه خدا او را کافر بکشد، چقدر می‌فهمد. مردم برخاستند تا او را بکشند حضرت علیA فرمود: «رُوَیْداً ـ إِنَّمَا هُوَ سَبٌّ بِسَبٍّ أَوْ عَفْوٌ عَنْ ذَنْب» صبر کنید. آن تنها یک دشنام و ناسزا بود، مقابل آن یک دشنام یا عفو و گذشت است.<ref>ابن شهرآشوب، همان، ج۱، ص۳۸۰؛ نهج‌البلاغه، همان، کلمات قصار، ۴۲۰، ص۷۳۰؛ ابوجعفراسکافی، همان، ص۲۳۴؛ ابن ابی الحدید، همان، ج۲۰، ص۶۳.</ref>
در نهج‌البلاغه آمده است؛ وقتی آن حضرت اصحاب خویش را موعظه می‌فرمود، یکی از خوارج به شگفت آمد و گفت: قَاتَلَهُ اللَّهُ کافِراً مَا أَفْقَهَه خدا او را کافر بکشد، چقدر می‌فهمد. مردم برخاستند تا او را بکشند حضرت علی(ع) فرمود: «رُوَیْداً ـ إِنَّمَا هُوَ سَبٌّ بِسَبٍّ أَوْ عَفْوٌ عَنْ ذَنْب» صبر کنید. آن تنها یک دشنام و ناسزا بود، مقابل آن یک دشنام یا عفو و گذشت است.<ref>نهج‌البلاغه، کلمات قصار، ۴۲۰، ص۷۳۰.</ref>


بعد از پایان یافتن جنگ جمل نیز وقتی زنی به آن حضرت دشنام داد، حضرت با حلم و بزرگواری برخورد کرد و جواب دشنام وی را نداد.<ref>«صفیّه زن عبدالله بن خلف، چون علی(ع) را دید فریاد زد: ای علی! ای کشنده خویشان و دوستداران…! خداوند فرزندان تو را یتیم کند. علی(ع) چیزی نفرمود چون علی(ع) از نزد عایشه برگشت مردی از قبیلهٔ ازد به او گفت: به خدا سوگند نباید بگذاریم این ما را دشنام دهد و بر ما چیره شود. علی(ع) از گفته آن مرد خشمگین شد و فرمود خموش! پرده دری مکن! به خانهٔ کسی داخل مشو، هیچ زنی را میازار حتی اگر دشنام دهد و عِرض و ناموس شما را ناسزا گوید. عزالدین ابن‌اثیر، همان، ج۱۰، ص۸–۹.</ref>
بعد از پایان یافتن جنگ جمل نیز وقتی زنی به آن حضرت دشنام داد، حضرت با حلم و بزرگواری برخورد کرد و جواب دشنام وی را نداد.<ref>«صفیّه زن عبدالله بن خلف، چون علی(ع) را دید فریاد زد: ای علی! ای کشنده خویشان و دوستداران…! خداوند فرزندان تو را یتیم کند. علی(ع) چیزی نفرمود چون علی(ع) از نزد عایشه برگشت مردی از قبیلهٔ ازد به او گفت: به خدا سوگند نباید بگذاریم این ما را دشنام دهد و بر ما چیره شود. علی(ع) از گفته آن مرد خشمگین شد و فرمود خموش! پرده دری مکن! به خانهٔ کسی داخل مشو، هیچ زنی را میازار حتی اگر دشنام دهد و عِرض و ناموس شما را ناسزا گوید. عزالدین ابن‌اثیر، همان، ج۱۰، ص۸–۹.</ref>

نسخهٔ ‏۱۵ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۱۱

سؤال

نهی از دشنام به دشمن به‌جهت امام علی(ع)

امام علی(ع) یاران خویش را از ناسزاگویی به دشمن بازمی‌داشت و اگر فردی نیز به حضرت توهین می‌کرد و ناسزایی می‌گفت، حضرت با حلم خویش، از او گذشت می‌کرد. از دیدگاه ایشان ناسزاگویی به دشمن علاوه بر این‌که در نظر خداوند، ناپسند می‌باشد، سبب عکس العمل دشمن خواهد شد.

در جنگ صفین «حجربن‌عدی» و «عمروبن‌حمق» به سپاه شام و معاویه ناسزا گفتند. وقتی امام از ماجرا آگاه شد، در پیامی به آنان، چنین فرمودند:

من برای شما نمی‌پسندم دشنام‌گو باشید. اما اگر چگونگی کردار آنان را بیان کنید و وضع و حال آنان را به زبان آورید و توصیف کنید، در گفتار به صواب نزدیک‌تر و در عذر رساتر است. و به جای دشنام دادن به آنان بگوئید: بار خدایا از ریخته شدن خون ما و خون آنان جلوگیری فرما و بین ما و آنان اصلاح نما و آنان را از گمراهی به راه راست رهبری کن، تا آن کس که به حق، نادان است، آن را بشناسد و آن کس که شیفتهٔ گمراهی و دشمنی است از آن بازگردد.[۱]

ابن ابی‌الحدید می‌نویسد:

آن چیزی که امام(ع) آن را خوش نداشت و نمی‌پسندید این بود که به اهل شام فحش و سخنان زشت بگویند ولی از این‌که آنها را لعن نمایند یا از آن‌ها اظهار برائت و بیزاری کنند، کراهتی نداشت.[۲]

در نهج‌البلاغه آمده است؛ وقتی آن حضرت اصحاب خویش را موعظه می‌فرمود، یکی از خوارج به شگفت آمد و گفت: قَاتَلَهُ اللَّهُ کافِراً مَا أَفْقَهَه خدا او را کافر بکشد، چقدر می‌فهمد. مردم برخاستند تا او را بکشند حضرت علی(ع) فرمود: «رُوَیْداً ـ إِنَّمَا هُوَ سَبٌّ بِسَبٍّ أَوْ عَفْوٌ عَنْ ذَنْب» صبر کنید. آن تنها یک دشنام و ناسزا بود، مقابل آن یک دشنام یا عفو و گذشت است.[۳]

بعد از پایان یافتن جنگ جمل نیز وقتی زنی به آن حضرت دشنام داد، حضرت با حلم و بزرگواری برخورد کرد و جواب دشنام وی را نداد.[۴]

منابع

این مدخل برگرفته شده از کتاب «سیره نظامی امیرالمؤمنین» نوشته «یدالله حاجی‌زاده» قم مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه، ۱۳۹۲ش.

  1. نهج‌البلاغه، خطبه ۲۰۶، ص۴۲۸؛ ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج۳، ص۱۸۱.
  2. ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج۱۱، ص۲۱.
  3. نهج‌البلاغه، کلمات قصار، ۴۲۰، ص۷۳۰.
  4. «صفیّه زن عبدالله بن خلف، چون علی(ع) را دید فریاد زد: ای علی! ای کشنده خویشان و دوستداران…! خداوند فرزندان تو را یتیم کند. علی(ع) چیزی نفرمود چون علی(ع) از نزد عایشه برگشت مردی از قبیلهٔ ازد به او گفت: به خدا سوگند نباید بگذاریم این ما را دشنام دهد و بر ما چیره شود. علی(ع) از گفته آن مرد خشمگین شد و فرمود خموش! پرده دری مکن! به خانهٔ کسی داخل مشو، هیچ زنی را میازار حتی اگر دشنام دهد و عِرض و ناموس شما را ناسزا گوید. عزالدین ابن‌اثیر، همان، ج۱۰، ص۸–۹.