حکومت دینی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱: خط ۱۱:
براساس اعتقاد مسلمانان، حاکمیت چه در نظام تکوین و چه در نظام تشریع، اختصاص به خداوند دارد؛<ref>جوان آراسته، حسین، همان، ص۱۳۵.</ref> از این‌رو در اصل دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است که: «جمهوری اسلامی، نظامی بر پایه ایمان به خدای یکتا و اختصاص حاکمیت و تشریع به او و لزوم تسلیم در برابر امر او است.» بر این مبنا، هیچ انسانی حق حاکمیت و ولایت بر جامعه بشری را ندارد مگر آن که از سوی خالق و آفریدگار انسان باشد و انبیاء و اولیاء الهی که بر جامعه انسانی حاکمیت و ولایت دارند، ولایت آنان، به اذن و فرمان خداوند است.<ref>جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه (ولایت فقاهت و عدالت)، قم:مرکزنشراسراء، ص۱۴۸.</ref>
براساس اعتقاد مسلمانان، حاکمیت چه در نظام تکوین و چه در نظام تشریع، اختصاص به خداوند دارد؛<ref>جوان آراسته، حسین، همان، ص۱۳۵.</ref> از این‌رو در اصل دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است که: «جمهوری اسلامی، نظامی بر پایه ایمان به خدای یکتا و اختصاص حاکمیت و تشریع به او و لزوم تسلیم در برابر امر او است.» بر این مبنا، هیچ انسانی حق حاکمیت و ولایت بر جامعه بشری را ندارد مگر آن که از سوی خالق و آفریدگار انسان باشد و انبیاء و اولیاء الهی که بر جامعه انسانی حاکمیت و ولایت دارند، ولایت آنان، به اذن و فرمان خداوند است.<ref>جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه (ولایت فقاهت و عدالت)، قم:مرکزنشراسراء، ص۱۴۸.</ref>


ولایت و حاکمیت مطلق از آن خداوند است و به همین جهت هرگونه حاکمیت و ولایتی چه تکوینی و چه تشریعی تنها به اذن خداوند تحقق می‌یابد<ref>جوان آراسته، حسین، همان، ص۱۳۸.</ref> با این همه اسلام با اعتقاد به حاکمیت الهی و تبلور آن در عصر غیبت در ولایت فقیه، تئوکراسی که به شکل معهود و موجود در جهان مسیحیت است را نمی‌پذیرد<ref>همان، ص۳۰۱.</ref> یا به عبارتی، تئوکراسی‌های رایج مسیحی هیچ‌گونه ارتباطی با حاکمیت الهی در اسلام ندارد<ref>همان، ص۲۹–۲۸.</ref> زیرا یزدان سالاری مسیحی با توجه به این که در آن حکومت بدون هیچ دلیلی به فردی تفویض می‌گردد و هیچ گونه نظارتی بر اعمال او وجود ندارد و حاکم و فرمانروا خود را در برابر مردم مسئول نمی‌داند، با حاکمیت معقول، مسئول و انتقاد پذیری که تابع شریعت الهی است هیچ گونه سنخیّتی و شباهتی ندارد.<ref>همان، ص۲۹–۲۸.</ref> بلکه در اسلام و حکومت اسلامی علاوه بر این که حاکم، قانون خداست نه شخص<ref>جوادی آملی، همان، ص۲۵۶.</ref> و حکومت به عنوان وظیفه است نه امتیاز<ref>همان، ص۲۵۴.</ref> و مرجع عالی دینی تنها مبین و مجری قانون است<ref>همان، ص۴۶۴.</ref> باید اضافه نمائیم که حاکم در حکومت اسلامی با داشتن صلاحیّت و شرایط علم و عدالت، به صورت حاکمیتی عقلانی، مسئول، متکامل، قابل انتقاد و نظارت و هم‌چنین تابع شریعت الهی است، در نتیجه این نوع حکومت هیچ ارتباطی با تئوکراسی غربی نداشته و ندارد<ref>جوان آراسته، همان، ص۳۰۱.</ref> در واقع حاکم اسلامی با این که مشروعیت و حقانیت خود را از خداوند می‌گیرد امّا توسط مردم مورد پذیرش قرار می‌گیرد و بر او و شرایط او نظارت می‌شود و انتقاد نسبت به او رسمیت دارد. و این همان چیزهایی است که در تئوکراسی غربی وجود نداشته است.
در اسلام و حکومت اسلامی علاوه بر این که حاکم، قانون خداست نه شخص<ref>جوادی آملی، همان، ص۲۵۶.</ref> و حکومت به عنوان وظیفه است نه امتیاز،<ref>همان، ص۲۵۴.</ref> مرجع عالی دینی تنها بیان‌کننده و مجری قانون است.<ref>همان، ص۴۶۴.</ref> حاکم در حکومت اسلامی با داشتن صلاحیت و شرایط علم و عدالت، به صورت حاکمیتی عقلانی، مسئول، متکامل، قابل انتقاد و نظارت و هم‌چنین تابع شریعت الهی است.<ref>جوان آراسته، همان، ص۳۰۱.</ref>
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}



نسخهٔ ‏۱ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۵۲

سؤال

تئوکراسی چه حکومتی است آیا مورد تأیید اسلام است؟

درگاه‌ها
حکومت دینی.png


حکومت دینی (تئوکراسی، Theocracy[۱]) که در آن، حکومت از جانب خداوند است و قدرت سیاسی در دست مرجع عالی دینی است.[۲]

تئوکراسی یا ربانی سالاری به اشکال گوناگون در تاریخ ظاهر شده است. شکلی از آن در جوامع ابتدایی نظیر مصر و هند و چین وجود داشته است[۳] شکل دیگری از آن در جهان مسیحیت پدید آمد و رهبران کلیسا با آن که ایده الوهیت حاکمان را رد نمودند اما به نوعی تفویض مستقیم حق حکومت به رهبران دینی را قائل شدند. آنان، حاکم را تنها در برابر خداوند مسئول دانسته و اطاعت مطلق از او را واجب و هرگونه مخالفت با او را غیرقابل پذیرش تلقی کردند.[۴] عالمان مسلمان براساس جهان‌بینی اسلامی، معتقدند سراسر هستی مِلک خداوند است[۵] و در این قلمرو، شریکی برای او وجود ندارد.[۶]

براساس اعتقاد مسلمانان، حاکمیت چه در نظام تکوین و چه در نظام تشریع، اختصاص به خداوند دارد؛[۷] از این‌رو در اصل دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است که: «جمهوری اسلامی، نظامی بر پایه ایمان به خدای یکتا و اختصاص حاکمیت و تشریع به او و لزوم تسلیم در برابر امر او است.» بر این مبنا، هیچ انسانی حق حاکمیت و ولایت بر جامعه بشری را ندارد مگر آن که از سوی خالق و آفریدگار انسان باشد و انبیاء و اولیاء الهی که بر جامعه انسانی حاکمیت و ولایت دارند، ولایت آنان، به اذن و فرمان خداوند است.[۸]

در اسلام و حکومت اسلامی علاوه بر این که حاکم، قانون خداست نه شخص[۹] و حکومت به عنوان وظیفه است نه امتیاز،[۱۰] مرجع عالی دینی تنها بیان‌کننده و مجری قانون است.[۱۱] حاکم در حکومت اسلامی با داشتن صلاحیت و شرایط علم و عدالت، به صورت حاکمیتی عقلانی، مسئول، متکامل، قابل انتقاد و نظارت و هم‌چنین تابع شریعت الهی است.[۱۲]


منابع

  1. طلوعی، محمد، فرهنگ جامع سیاسی، نشر علم.
  2. آشوری، داریوش، دانشنامه سیاسی، انتشارات مروارید.
  3. جوان آراسته، حسین، مبانی حکومت اسلامی، قم، انتشارات بوستان کتاب، ص۳۰.
  4. همان.
  5. مائده/۱۷.
  6. انعام/۵۷.
  7. جوان آراسته، حسین، همان، ص۱۳۵.
  8. جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه (ولایت فقاهت و عدالت)، قم:مرکزنشراسراء، ص۱۴۸.
  9. جوادی آملی، همان، ص۲۵۶.
  10. همان، ص۲۵۴.
  11. همان، ص۴۶۴.
  12. جوان آراسته، همان، ص۳۰۱.