عدم تشکیل حکومت توسط امامان شیعه: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{سوال}} چگونه امامان معصوم(ع) نتوانستند حكومت تشكيل دهند در حالی ک...» ایجاد کرد) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
{{درگاه|حکومت دینی}} | |||
تشکیل حکومت اسلامی نیازمند فراهم شدن شرایط و زمینه هایی است که از جمله وجود رهبر الهی و همراهی و پذیرش مردم است، صرف وجود رهبر الهی که دارای مشروعیت از ناحیه خداوند است، برای تشکیل حکومت اسلامی کفایت نمی کند و علاوه بر آن نیاز به مقبولیت مردمی و همراهی آنان است، مردم نیز باید با رهبر الهی همراه شوند تا رهبر الهی بسط ید پیدا کرده و زمینه تشکیل و برپایی حکومت اسلامی فراهم آید؛ زیرا حاکمیت دین حق و نظام اسلامی مانند هر نظام دیگری با آرزوها تحقق نمی پذیرد، بلکه حضور مردم و اتحاد آنان بر محور حق را می طلبد، مردم اولاً با پذیرش دین و ثانیاً با پذیرش ولایت حاکم اسلامی؛ دین خدا را در جامعه متحقق می سازند… اگر مردم در صحنه نباشند و حضور جدی نداشته باشند حتی اگر رهبر آنان در حد وجود مبارک حضرت امیرالمؤمنین علیه اسلام باشد، نظام اسلامی موفق نخواهد بود. حکومت اسلامی هیچ گاه بدون خواست و اراده مردم متحقق نمی شود و تفاوت اساسی حکومت اسلامی با حکومت های جائر در همین است که حکومت اسلامی، حکومتی مردمی است و بر پایه زور و جبر نیست، بلکه بر اساس عشق و علاقه مردم به دین و حاکم اسلامی صورت می پذیرد و هر چه مردم از اخلاق و معارف دینی بهره مند تر باشند و هر چه احکام دینی را بیشتر عمل کنند و هر چه از اتحاد و همبستگی و الفت الهی برخورداری بیشتری داشته باشند، حکومت اسلامی نیز استوارتر و در رسیدن به اهدافش موفق تر است.<ref>جوادی آملی، عبد الله، ولایت فقیه، ولایت فقه و عدالت، قم: مرکز نشر اسراء، ۱۳۷۸، ص۸۲-۸۳</ref> | تشکیل حکومت اسلامی نیازمند فراهم شدن شرایط و زمینه هایی است که از جمله وجود رهبر الهی و همراهی و پذیرش مردم است، صرف وجود رهبر الهی که دارای مشروعیت از ناحیه خداوند است، برای تشکیل حکومت اسلامی کفایت نمی کند و علاوه بر آن نیاز به مقبولیت مردمی و همراهی آنان است، مردم نیز باید با رهبر الهی همراه شوند تا رهبر الهی بسط ید پیدا کرده و زمینه تشکیل و برپایی حکومت اسلامی فراهم آید؛ زیرا حاکمیت دین حق و نظام اسلامی مانند هر نظام دیگری با آرزوها تحقق نمی پذیرد، بلکه حضور مردم و اتحاد آنان بر محور حق را می طلبد، مردم اولاً با پذیرش دین و ثانیاً با پذیرش ولایت حاکم اسلامی؛ دین خدا را در جامعه متحقق می سازند… اگر مردم در صحنه نباشند و حضور جدی نداشته باشند حتی اگر رهبر آنان در حد وجود مبارک حضرت امیرالمؤمنین علیه اسلام باشد، نظام اسلامی موفق نخواهد بود. حکومت اسلامی هیچ گاه بدون خواست و اراده مردم متحقق نمی شود و تفاوت اساسی حکومت اسلامی با حکومت های جائر در همین است که حکومت اسلامی، حکومتی مردمی است و بر پایه زور و جبر نیست، بلکه بر اساس عشق و علاقه مردم به دین و حاکم اسلامی صورت می پذیرد و هر چه مردم از اخلاق و معارف دینی بهره مند تر باشند و هر چه احکام دینی را بیشتر عمل کنند و هر چه از اتحاد و همبستگی و الفت الهی برخورداری بیشتری داشته باشند، حکومت اسلامی نیز استوارتر و در رسیدن به اهدافش موفق تر است.<ref>جوادی آملی، عبد الله، ولایت فقیه، ولایت فقه و عدالت، قم: مرکز نشر اسراء، ۱۳۷۸، ص۸۲-۸۳</ref> |
نسخهٔ ۱ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۳۶
چگونه امامان معصوم(ع) نتوانستند حكومت تشكيل دهند در حالی که در صدد تشكيل حكومت بوده اند، اما يك مجتهد چنين حركتي را نه در ايران كه در جهان تشكيل داده و معادلات جهاني را عوض كرده است؟
تشکیل حکومت اسلامی نیازمند فراهم شدن شرایط و زمینه هایی است که از جمله وجود رهبر الهی و همراهی و پذیرش مردم است، صرف وجود رهبر الهی که دارای مشروعیت از ناحیه خداوند است، برای تشکیل حکومت اسلامی کفایت نمی کند و علاوه بر آن نیاز به مقبولیت مردمی و همراهی آنان است، مردم نیز باید با رهبر الهی همراه شوند تا رهبر الهی بسط ید پیدا کرده و زمینه تشکیل و برپایی حکومت اسلامی فراهم آید؛ زیرا حاکمیت دین حق و نظام اسلامی مانند هر نظام دیگری با آرزوها تحقق نمی پذیرد، بلکه حضور مردم و اتحاد آنان بر محور حق را می طلبد، مردم اولاً با پذیرش دین و ثانیاً با پذیرش ولایت حاکم اسلامی؛ دین خدا را در جامعه متحقق می سازند… اگر مردم در صحنه نباشند و حضور جدی نداشته باشند حتی اگر رهبر آنان در حد وجود مبارک حضرت امیرالمؤمنین علیه اسلام باشد، نظام اسلامی موفق نخواهد بود. حکومت اسلامی هیچ گاه بدون خواست و اراده مردم متحقق نمی شود و تفاوت اساسی حکومت اسلامی با حکومت های جائر در همین است که حکومت اسلامی، حکومتی مردمی است و بر پایه زور و جبر نیست، بلکه بر اساس عشق و علاقه مردم به دین و حاکم اسلامی صورت می پذیرد و هر چه مردم از اخلاق و معارف دینی بهره مند تر باشند و هر چه احکام دینی را بیشتر عمل کنند و هر چه از اتحاد و همبستگی و الفت الهی برخورداری بیشتری داشته باشند، حکومت اسلامی نیز استوارتر و در رسیدن به اهدافش موفق تر است.[۱]
حکومت دینى نه همچون حکومت هاى استبدادى است که هیچ ارزش و جایگاهى براى خواست مردم قائل نباشد و به طور کلى آن را از ارزش و اعتبار ساقط نموده باشد و نه همچون حکومت هاى دموکراسى غربى است که تمام ارزش و ملاک را به رأى و خواست مردم بدهد، بلکه حکومت دینى مشروعیت و حق حاکمیت را از خداوند مى داند و ملاک وضع قوانین نیز اذن الهى است، امّا در عین حال به رأى و خواست مردم نیز توجه شده و با حضور و همراهی آنان شکل می گیرد و «تثبیت حکومت الهى در جامعه به رغبت و آمادگى جمعى بستگى دارد و چنین حکومتى نه در تشکیل و نه در استمرار، تحمیلى نیست و تنها با خواست و اراده مردم شکل مى گیرد و تداوم مى یابد...، در حکومت دینی سخن از تفوق و حاکمیت مستبدانه دین و نادیده گرفتن هر گونه نقشی برای مردم نیست.[۲]
بنابر این، عدم تشکیل حکومت اسلامی، به عدم آمادگی مردم و همراهی آنان با رهبری الهی در برپایی حکومت اسلامی و فراهم نبودن زمینه و شرایط باز می گردد و از آنجا که برپایی حکومت اسلامی بر پایه زور و اجبار نیست، مردم باید به سطحی از رشد و آگاهی برسند که پذیرای رهبر الهی باشند. آن گونه که در سیره اجتماعی سیاسی امامان معصوم (علیهم السّلام) مشهود است آن حضرات همه تلاش خود را برای تشکیل حکومت اسلامی به کار گرفته و در انجام این مهم از تمام ظرفیت های موجود استفاده می کردند. اما عدم آمادگی مردم و همراهی نکردن با آن بزرگواران مانعی در مسیر تحقق حاکمیت اسلامی بوده و موجب می شد تا انجام این وظیفه از سوی ایشان به میزان ممکن کاهش یابد؛ امّا این مسأله به این معنا نیست که فاقد این شأن و استحقاق باشند.
این شرایط در برهه ای برای حضرت امیر المؤمنین(ع) و امام حسن(ع) به وجود آمد و شاهد تشکیل حکومت توسط ایشان بودیم و در مورد سایر ائمه اطهار(ع) این شرایط فراهم نشد. پس از گذشت هزار و چهار صد سال از ظهور اسلام در جریان انقلاب اسلامی این شرایط به وجود آمد و رهبری حکیمانه حضرت امام و همراهی کم نظیر مردم موجب شد تا ایشان بتوانند حاکمیت اسلام را در عصر حاضر احیا نمایند. از این جهت حضرت امام از مردم با عظمت یاد کرده و در مورد آنان فرمودند: « من با جرأت مدعى هستم که ملت ایران و توده میلیونى آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله(صلى الله علیه و آله) و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن على(صلوات الله و سلامه علیهما) مى باشند. آن حجاز که در عهد رسول الله(صلى الله علیه و آله) مسلمانان نیز اطاعت از ایشان نمى کردند و با بهانه هایى به جبهه نمى رفتند که خداوند تعالى در سوره «توبه» با آیاتى آنها را توبیخ فرموده و وعده عذاب داده است و آنقدر به ایشان دروغ بستند که به حسب نقل، در منبر به آنان نفرین فرمودند و آن اهل عراق و کوفه که با امیرالمؤمنین آنقدر بدرفتارى کردند و از اطاعتش سر باز زدند که شکایات آن حضرت از آنان در کتب نقل و تاریخ معروف است و آن مسلمانان عراق و کوفه که با سیدالشهدا((ع)) آن شد که شد و آنان که در شهادت دست آلوده نکردند، یا گریختند از معرکه و یا نشستند تا آن جنایت تاریخ واقع شد، امّا امروز مى بینیم که ملت ایران از قواى مسلح نظامى و انتظامى و سپاه و بسیج تا قواى مردمى از عشایر و داوطلبان و از قواى در جبهه ها و مردم پشت جبهه ها، با کمال شوق و اشتیاق چه فداکاریها مى کنند و چه حماسه ها مى آفرینند و مى بینیم که مردم محترم سراسر کشور چه کمکهاى ارزنده مى کنند و مى بینیم که بازماندگان شهدا و آسیب دیدگان جنگ و متعلقان آنان با چهره هاى حماسه آفرین و گفتار و کردارى مشتاقانه و اطمینان بخش با ما و شما روبه رو مى شوند و اینها همه از عشق و علاقه و ایمان سرشار آنان است به خداوند متعال و اسلام و حیات جاویدان. در صورتى که نه در محضر مبارک رسول اکرم(صلى الله علیه و آله و سلم) هستند و نه در محضر امام معصوم(صلوات الله علیه) و انگیزه آنان ایمان و اطمینان به غیب است و این رمز موفقیت و پیروزى در ابعاد مختلف است و اسلام باید افتخار کند که چنین فرزندانى تربیت نموده و ما همه مفتخریم که در چنین عصرى و در پیشگاه چنین ملتى مى باشیم.[۳]