ارزیابی روایات تطبیق آیات بر اهلبیت(ع): تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{ویرایش}} {{شروع متن}} {{سوال}} در روايات ظاهر و باطن، مفاهيم ديگرى چون «حد» و «م...» ایجاد کرد) برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷ |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷ |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
ارزیابی روايات تطبيق آيات بر اهلبيت(ع) | |||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} |
نسخهٔ ۲۸ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۰۴
این مقاله هماکنون به دست Rezapour در حال ویرایش است. |
ارزیابی روايات تطبيق آيات بر اهلبيت(ع)
همان طور كه گفته شد، روايات بسيارى در خصوص انطباِ آيات قرآن بر اهل بيت و دشمنان اهل بيت(ع)وارد شده است و حتّى رواياتى وارد شده است كه بخشى از قرآن (ثلث يا ربع) را در باره ى اهل بيت مى داند. آيا اين روايات صحت دارد؟ به طور كلّى ارزيابى شما از اين روايات چيست؟
n شاكر: در اين جا چند مسئله مطرح است: يكى اصل موضوع جرى و انطباِ آيات بر اهل بيت(ع)، صرف نظر از موارد صغروى آن، ديگرى واقعيت موجود در روايات جرى و انطباِ، كه بايد اين روايات را ارزيابى كرد و صحيح و سقيم آن را از هم جدا ساخت و نكته ى سوم، موضوع روايات ثلث و ربع كه شما به آن اشاره كرديد. از اين رو، بنده اين سؤال شما را در سه قسمت پاسخ مى دهم:
۱ . اصل تطبيق آيات بر اهل بيت
اين موضوع، به اصطلاح منطقى، يك موضوع كبروى است. بايد ديد صرف نظر از موارد جزئى و صغروى، آيا اساساً اگر آياتى از قرآن بر اهل بيت يا مخالفانشان تطبيق شود، اشكالى دارد؟ مثلا مستلزم تفسير به رأى است يا خير؟
پاسخ ما به اين پرسش آن است كه اصل تطبيق بر اهل بيت يا ديگران هيچ اشكالى ندارد. همان طور كه قبلا نيز اشاره شد، مبناى جرى و تطبيق، جاودانگى قرآن و لزوم هدايتگرى اين كتاب در همه ى زمان ها و براى همه ى افراد و جوامع است. علامه طباطبايى، در كتاب قرآن در اسلام با توجه به اين مبنا مى فرمايد:
نظر به اين كه قرآن مجيد كتابى است همگانى و هميشگى، در غايب مانند حاضر جارى است و به آينده و گذشته، مانند حال منطبق مى شود; بنا بر اين هرگز مورد نزول آيه اى مخصّص آن آيه نخواهد بود; يعنى آيه اى كه در باره ى شخص يا اشخاص معيّنى نازل شده، در مورد نزول خود منجمد نشده، به هر موردى كه صفات و خصوصيات با مورد نزول آيه شريك است، سرايت خواهد نمود و اين خاصه همان است كه در عرف روايات به نام «جرى» ناميده مى شود.
بايد بگوييم كه جرى و انطباِ از ويژگى هاى منحصر به فرد قرآن هم نيست; بلكه حتى قوانين اساسى كشورها هم اين ويژگى را دارند; به طور مثال، برخى از قوانين اساسى، ده ها سال از عمر آنها مى گذرد، ولى در مسير زمان، بر موضوعات مختلف منطبق مى شوند و قوانين عادى، كار اين انطباِ را سامان مى دهند. قرآن نيز كه در آن آيين الهى براى هدايت بشر تا ابد آمده است، بايد بتواند در هر زمان بر موضوعات و حوادث مختلف منطبق شود و مردم را هدايت كند. بنا بر اين اصل موضوع تطبيق، يك امر عقلايى است و كسى نمى تواند منكر اين موضوع باشد; مگر آن كه قرآن را كتابى بداند كه مخصوص زمان خاص بوده است و در زمان هاى ديگر نقش هدايتگرى ندارد.
۲ . آيات انطباِ يافته بر اهل بيت(ع) در روايات تفسيرى
همان طور كه قبلا گفتيم و در كلام علامه طباطبايى هم آمده است، روايات بسيارى وجود دارد كه در آنها الفاظ و آيات قرآن يا بر اهل بيت و ولايت آنها منطبق شده و يا بر دشمنان اهل بيت و حكومت آنها. طبق تحقيقى[۱] كه در مورد روايات تطبيق به انجام رسيده است، مجموع اين دسته از روايات به دو هزار و يكصد و سى روايت مى رسد كه تعداد احاديث نقل شده از پيامبر(صلى الله عليه وآله) و هر يك از ائمه(ع) به تفكيك به اين شرح است:
-- نام معصومتعداد روايات
۱ پيامبراكرم ـ صلّى اللّه عليه و آله و سلّم.۱۹۰
۲ امام على ـ عَلَيهِ السّلام.۱۳۶
۳ امام حسن مجتبى ـ عَلَيهِ السّلام.۲۱
۴ امام حسين ـ عَلَيهِ السّلام.۶
۵ امام زين العابدين ـ عَلَيهِ السّلام.۴۰
۶ امام محمد باقر ـ عَلَيهِ السّلام.۷۱۳
۷ امام جعفر صادِ ـ عَلَيهِ السّلام.۸۲۰
۸ امام موسى كاظم ـ عَلَيهِ السّلام.۶۹
۹ امام رضا ـ عَلَيهِ السّلام.۹۲
۱۰ امام جواد ـ عَلَيهِ السّلام.۴
۱۱ امام هادى ـ عَلَيهِ السّلام.۲
۱۲ امام حسن عسكرى ـ عَلَيهِ السّلام.۳۴
۱۳ امام مهدى ـ عَجَّلَ اللّهُ تعالى فرجه.۳
ذكر اين نكته لازم است كه اين تعداد روايت، يك ششم از مجموع رواياتى است كه در مجموعه هاى بزرگ اثرى شيعه، نظير تفسير برهان و تفسير نورالثقلين جمع آورى شده است. مجموع روايات مربوط به تفسير سوره هاى قرآن در تفسير برهان به يازده هزار و هشتصد و شصت و چهار و در تفسير نورالثقلين به سيزده هزار و پانصد و هفتاد و دو روايت مى رسد. در اين جا اين پرسش مطرح است كه چرا بخش قابل توجهى از روايات مأثور ما، به موضوع انطباِ آيات بر اهل بيت يا دشمنانشان اختصاص يافته است؟ پاسخ آن است كه، گر چه به نظر ما تعدادى از اين روايات، جعلى است ـ كه بعداً در باره ى آن صحبت خواهيم كرد ـ امّا اصل اين موضوع يك امر طبيعى است.
علت آن كه در روايات، آيات زيادى از قرآن بر امامان اهل بيت و امامت و ولايت آنها تأويل شده، آن است كه بعد از رحلت رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) مسئله ى خلافت و ولايت، مهم ترين موضوع سياسى، اجتماعى و مذهبى بوده است و جريان حق و باطل، روشن ترين نمود خود را در جريان درگيرى بين طرف داران اهل بيت و مخالفان آنها داشته است. طبيعى است كه در چنين شرايطى، امامان شيعه كه از آگاه ترين افراد به تأويل و تفسير قرآن هستند، آياتى از قرآن را بر جريانات زمان خويش منطبق سازند. البته عده اى هم از اين موضوع سوء استفاده كرده و مطالب ناروايى را تحت اين عنوان به ائمه نسبت داده اند.
و امّا وضعيت سندى و محتوايى روايات تطبيق; در باره ى وضعيت سندى، طى تحقيقى كه به عمل آمده است،[۲] از مجموع دو هزار و صد و سى روايت، تعداد نهصد و پنجاه و يك روايت به صورت مقطوع السند و يا مرسل و يك هزار و يكصد و هفتاد و نه روايت به صورت مستند نقل شده است. در سند ششصد و چهل و نُه روايت از اين روايات، افرادى وجود دارند كه در كتاب هاى معتبر رجالى، متهم به غلوّ و فساد عقيده هستند.
از نظر من بسيارى از اين روايات داراى مشكل هستند. برخى از آنها مخالف نصّ و ظاهر آيات است; برخى در واقع توهين به اهل بيت به شمار مى آيد. بعضى از آنها مخالف قواعد ادبى است و برخى مخالف واقعيت هاى تاريخى. در اين جا به ذكر چند نمونه از اين روايات و نقد آنها مى پردازيم:[۳]
در رواياتى آمده است كه منظور از «انسان» در آيات (إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها * وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها * وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها)[۴] امام على(عليه السلام)است و در برخى از آنها اين توضيح آمده است كه زمين لرزه اى در زمان خلافت ابوبكر واقع شده و بعد از آن كه مردم به ابوبكر، عمر و عثمان مراجعه كردند و آنها نتوانستند كارى بكنند، به على(عليه السلام)رجوع كردند، آن حضرت پاى خود را بر زمين كوبيدند و به زمين گفتند: (مَا لَكِ ما لَكِ); تو را چه شده است؟! و در اين زمان بود كه زمين ساكت شد![۵]
در سند مربوط به اين تطبيق، غلات و ضعفايى چون ابوعبداللّه رازى، محمد بن سنان، ابراهيم بن اسحاِ نهاوندى و حسن بن محمد بن جمهور، همراه با تعدادى از راويان مجهول، وجود دارند.
در روايات ديگرى آمده است كه مراد از (الثَّقَلانِ) در آيه ى (سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَ الثَّقَلانِ)[۶] قرآن و اهل بيت است.[۷]
در سندِ رواياتى كه اين تفسير را عرضه كرده است، محمد بن عيسى يقطينى، غالى و ابان بن عثمان، فاسد المذهب اند.
در باره ى اين تفسير دو نكته قابل توجه است:
اوّل آن كه، با نگاه سطحى به آيات سوره ى الرحمن مى توان دريافت كه جن و انس مورد خطاب هستند و آياتى چون (خَلَقَ الْإِنْسانَ...) و (خَلَقَ الْجَانَّ...)، قبل از اين آيه و نيز آيه ى (يا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ...) بعد از اين آيه، بر اين امر صراحت دارد.
دوّم آن كه، اگر مراد از «الثَّقَلانِ»، قرآن و عترت است. بايد آيه ى بعد از اين آيه نيز خطاب به قرآن و اهل بيت(ع)باشد كه مى فرمايد: (فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ). آيا ممكن است قرآن و عترت نعمت هاى خدا را تكذيب كنند؟!
در رواياتى آمده است كه مراد از بنى اسراييل در قرآن، اهل بيت پيامبر(صلى الله عليه وآله) هستند! و در آن، اين توضيح داده شده است كه چون اسراييل در لغت به معناى بنده ى خدا (عبداللّه) است و اهل بيت، فرزندان رسول خدا و آن حضرت فرزند عبداللّه است، پس اهل بيت ،بنى اسراييل هستند!
واقعيت آن است كه عده اى كه به غلات مشهورند با حمايت پشت پرده ى معاندان و دشمنان اهل بيت براى بدنام كردن اهل بيت اين گونه احاديث را جعل كرده اند و كارى كرده اند كه تا امروز هم مخالفان مكتب اهل بيت، با تمسّك به اين گونه روايات، تفسير شيعه را زير سؤال مى برند.
در كتاب عيون اخبار الرضا آمده است كه امام رضا(عليه السلام) فرمودند:
مخالفان ما اخبارى در فضايل ما و معايب دشمنان ما جعل كرده اند، تا مردم نسبت به ما بدبين شوند.[۸]
شيخ صدوِ در عيون اخبار الرضا آورده است كه:
يكى از اصحاب امام رضا(عليه السلام) به آن حضرت مى گويد: نزد ما از روايات مخالفان شما در فضايل امير مؤمنان و شما خاندان، رواياتى هست كه امثال آن را در بين رواياتِ خودِ شما نمى بينيم. آيا به آنها معتقد شويم؟ حضرت فرمودند: پدرم از پدرش و آن حضرت از جدّ خود برايم روايت كردند كه، حضرت رسول اكرم(صلى الله عليه وآله)فرمودند: هر كس به سخن گويى گوش فرا دهد، او را عبادت كرده است. اگر آن سخن گو از جانب خدا سخن مى گفت، او خدا را عبادت كرده است و اگر از جانب ابليس سخن مى گفت، او ابليس را عبادت كرده است. سپس فرمودند: مخالفان ما سه نوع خبر در فضايل ما جعل كرده اند: ۱ . غلوّ; ۲ . كوتاهى در حق ما; ۳ . تصريح به بدى هاى دشمنان ما و دشنام به آنها. وقتى مردم اخبار غلوّ را مى شنوند، شيعيان ما را تكفير مى كنند و مى گويند: شيعه قائل به ربوبيّت ائمه ى خود است و وقتى اخبار حاكى از كوتاهى در حق ما را مى شنوند به آن معتقد مى شوند و وقتى بدى هاى دشمنان ما و دشنام به آنان را مى شوند، ما را دشنام مى دهند.[۹]
بى ترديد، يكى از مواضعى كه مخالفان مكتب اهل بيت از آن سوء استفاده كرده اند، اخبار تطبيق آيات بر اهل بيت و دشمنان اهل بيت است. از اين رو، طبق رواياتى كه قبلا در بحث ظاهر و باطن نقل كرديم، ائمه ى اطهار اصحاب خود را از نقل اين گونه اخبار برحذر داشتند.
با اين توضيحات، بايد در روايات تطبيق دقت كرد تا اين كه خداى نكرده به دام غاليان و نيز مخالفان اهل بيت گرفتار نياييم و ناخواسته، اهداف آنها را تحقق نبخشيم.
منابع
- ↑ . زهرا حسينى، جمع آورى روايات تطبيق در تفاسير روايى شيعه و...، (پايان نامه كارشناسى ارشد).
- ↑ . همان.
- ↑ . براى مطالعه بيشتر ر.ك: محمد كاظم شاكر، روش هاى تأويل قرآن.
- ↑ . سوره ى زلزال (۹۹)، آيات ۱ـ۳.
- ↑ . ر. ك: تفسير برهان، ج۴، ص۴۹۳ و ۴۹۴.
- ↑ . سوره ى الرحمن (۵۵)، آيه ى ۳۱.
- ↑ . ر. ك: تفسير برهان، ج۴، ص۲۶۷.
- ↑ . ر. ك: بحار الانوار، ج۲۶، ص۲۳۹ به نقل از عيون الاخبار، ص۱۶۸ و ۱۹۶.
- ↑ . عيون الاخبار، ج۱، ص۶۱۳ ـ ۶۱۴.