سرنوشت انسان: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «'''<nowiki>{{شروع متن}}</nowiki>''' '''<nowiki>{{شاخه</nowiki>''' '''| شاخه اصلی =کلام''' '''| شاخه فرعی...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''<nowiki>{{شروع متن}}</nowiki>'''
{{شروع متن}}


'''<nowiki>{{شاخه</nowiki>'''
{{شاخه
| شاخه اصلی =کلام
| شاخه فرعی۱ =امامت خاصه
| شاخه فرعی۲ =سایر ویژگی‌های امام علی (ع)
| شاخه فرعی۳ =}}


'''| شاخه اصلی =کلام'''
}}سوال}}
 
آيا سرگذشت هر فرد نزد خداوند تعيين شده است؟ آيا قابل تغيير است؟ و اگر خداوند به همه چيز دانا و به عاقبت هر فرد آگاه است، چرا او را خلق مي نمايد؟
'''| شاخه فرعی۱ =امامت خاصه'''
{{پایان}}
 
'''| شاخه فرعی۲ =سایر ویژگی‌های امام علی (ع)'''
 
'''<nowiki>| شاخه فرعی۳ =}}</nowiki>'''
 
'''<nowiki>}}سوال}}</nowiki>'''
 
'''آيا سرگذشت هر فرد نزد خداوند تعيين شده است؟ آيا قابل تغيير است؟ و اگر خداوند به همه چيز دانا و به عاقبت هر فرد آگاه است، چرا او را خلق مي نمايد؟'''
 
'''<nowiki>{{پایان}}</nowiki>'''
 
<nowiki>{{پاسخ}}</nowiki>


{{پاسخ}}
يکي از اوصاف خداوند سبحان علم است و به اين معنا که به تمام امور دنيا آگاه و دانا است، و از هر چيزي آگاه است. علم خداوند مراتب مختلفي دارد که برخي از آن ها صفات ذات خداوند است و برخي صفت فعلي.  
يکي از اوصاف خداوند سبحان علم است و به اين معنا که به تمام امور دنيا آگاه و دانا است، و از هر چيزي آگاه است. علم خداوند مراتب مختلفي دارد که برخي از آن ها صفات ذات خداوند است و برخي صفت فعلي.  
لازم به ذکر است که علم و دانايي خداوند، از نقايص و کاستيهايي که علم ما انسان ها دارد، منزه و پيراسته است. علم ما انسان ها حادث و پس از جهل است و آن هم به صورت ناقص و محدود که به وسيله ابزار و آلات نظير چشم و گوش و ... حاصل مي شود، اما علم الهي، مطلق، نا محدود و ازلي است که به ابزاري نيازمند نيست.  
لازم به ذکر است که علم و دانايي خداوند، از نقايص و کاستيهايي که علم ما انسان ها دارد، منزه و پيراسته است. علم ما انسان ها حادث و پس از جهل است و آن هم به صورت ناقص و محدود که به وسيله ابزار و آلات نظير چشم و گوش و ... حاصل مي شود، اما علم الهي، مطلق، نا محدود و ازلي است که به ابزاري نيازمند نيست.  
 
==علم الهي در بيان معصومين==
'''==علم الهي در بيان معصومين=='''
حضرت امام علي بن موسي الرضا (ع) درباره علم خداوند متعال مي فرمايد: خداوند پيش از آنكه اشياء را بيافريند، از آنها همانطور با خبر و آگاه بود كه بعد از آفرينش آنها. بنابراين روايت، خداوند از قبل مي دانسته هر كس چه راهي را انتخاب مي كند و اين را هم مي دانسته كه هر كس آنچه را انتخاب مي كند، با آزادي اراده و اختيار انتخاب مي كند، همانطور كه اصل انجام فعل با علم خدا بوده، شرط آزادي اراده هم بوده است؛ اگر ما با آزادي، كار خود را انجام دهيم، علم خداوند مطابق واقع خواهد بود و اگر مجبور باشيم خلاف واقع.  
 
به عبارت ديگر، علم ازلي الهي از نظام سببي و مسببي جهان جدا نيست، آنچه علم الهي ايجاب كرده همين جهان است با همين نظامات. انسان هم، در نظام هستي، داراي نوعي اختيار و آزادي است و علم ازلي به معني اين است كه او مي داند چه كسي به موجب اختيار خود اطاعت و چه كسي معصيت مي كند. و اگر غير از اين باشد، بر خلاف علم خدا خواهد بود.
حضرت امام علي بن موسي الرضا (ع) درباره علم خداوند متعال مي فرمايد: خداوند پيش از آنكه اشياء را بيافريند، از آنها همانطور با خبر و آگاه بود كه بعد از آفرينش آنها.[[سرنوشت انسان#%20ftn1|[1]]] بنابراين روايت، خداوند از قبل مي دانسته هر كس چه راهي را انتخاب مي كند و اين را هم مي دانسته كه هر كس آنچه را انتخاب مي كند، با آزادي اراده و اختيار انتخاب مي كند، همانطور كه اصل انجام فعل با علم خدا بوده، شرط آزادي اراده هم بوده است؛ اگر ما با آزادي، كار خود را انجام دهيم، علم خداوند مطابق واقع خواهد بود و اگر مجبور باشيم خلاف واقع.[[سرنوشت انسان#%20ftn2|[2]]]
اما آيا اين سرنوشت قابل تغيير است؟ در روايت آمده است كه امام علي (ع) در سايه ديوار كجي نشسته بود و چون آن را مشرف بر خرابي ديد، از آنجا حركت كرد و در جاي ديگري نشست، شخصي به حضرت عرض كرد: «تفرّ من قضا الله» آيا از حكم الهي فرار مي كني؟ حضرت فرمود: «اَفِرُّ مِن قضاء الله الي قَدَرِالله» يعني از قضاء الهي به قدر الهي فرار مي كنم.  
 
توضيح روايت اين است كه خود را از خطر دور نگهداشتن، پرهيز از امر خداست به امر خدا، و فرار از قدر الهي است به قضاء الهي. و تغيير سرنوشت به حكم سرنوشت است، خلاصه اينكه جواب سئوال مثبت است.
به عبارت ديگر، علم ازلي الهي از نظام سببي و مسببي جهان جدا نيست، آنچه علم الهي ايجاب كرده همين جهان است با همين نظامات. انسان هم، در نظام هستي، داراي نوعي اختيار و آزادي است و علم ازلي به معني اين است كه او مي داند چه كسي به موجب اختيار خود اطاعت و چه كسي معصيت مي كند. و اگر غير از اين باشد، بر خلاف علم خدا خواهد بود.[[سرنوشت انسان#%20ftn3|[3]]]
 
اما آيا اين سرنوشت قابل تغيير است؟ در روايت آمده است كه امام علي (ع) در سايه ديوار كجي نشسته بود و چون آن را مشرف بر خرابي ديد، از آنجا حركت كرد و در جاي ديگري نشست، شخصي به حضرت عرض كرد: «تفرّ من قضا الله» آيا از حكم الهي فرار مي كني؟ حضرت فرمود: «اَفِرُّ مِن قضاء الله الي قَدَرِالله» يعني از قضاء الهي به قدر الهي فرار مي كنم.[[سرنوشت انسان#%20ftn4|[4]]]
 
توضيح روايت اين است كه خود را از خطر دور نگهداشتن، پرهيز از امر خداست به امر خدا، و فرار از قدر الهي است به قضاء الهي.[[سرنوشت انسان#%20ftn5|[5]]] و تغيير سرنوشت به حكم سرنوشت است، خلاصه اينكه جواب سئوال مثبت است.
 
پس قلم بنوشت كه هر كار را  
پس قلم بنوشت كه هر كار را  
لايق آن هست تأثير و جزا  
لايق آن هست تأثير و جزا  
كژ روي جفّ القلم كژ آيدت  
كژ روي جفّ القلم كژ آيدت  
 
راستي آري سعادت زايدت
راستي آري سعادت زايدت[[سرنوشت انسان#%20ftn6|[6]]]
از نظر جهان بيني الهي، علل و عوامل معنوي، هم دوش عوامل مادي در كار است؛ حيات و موت و رزق و روزي و سلامتي و سعادت و امثال اين امور با دعا و صدقه و نيكي به پدر و مادر و صاحبان حق تغيير مي يابند، اين امور معنوي در سرنوشت حادثه ها مؤثرند و گاه جلو قضا و قدر را مي گيرند.  
 
از نظر جهان بيني الهي، علل و عوامل معنوي، هم دوش عوامل مادي در كار است؛ حيات و موت و رزق و روزي و سلامتي و سعادت و امثال اين امور با دعا و صدقه و نيكي به پدر و مادر و صاحبان حق تغيير مي يابند، اين امور معنوي در سرنوشت حادثه ها مؤثرند و گاه جلو قضا و قدر را مي گيرند.[[سرنوشت انسان#%20ftn7|[7]]]
 
اما در رابطه با اين پرسش که اگر خداوند به عاقبت هر فرد آگاه است چرا او را خلق مي نمايد؟ مي توان گفت:
اما در رابطه با اين پرسش که اگر خداوند به عاقبت هر فرد آگاه است چرا او را خلق مي نمايد؟ مي توان گفت:
اگر روح سؤال را بشکافيم منظور اين است که: وقتي خداوند رفتار و عمل آدمي را مي دانسته، معنايش اين است که سرنوشت او از قبل چنين رقم خورده و او نمي تواند از آن تخطي کند، پس چرا خداوند چنين انساني را که عاقبتش از قبل رقم خورده، خلق کرده است تا او را گرفتار جهنم و يا بهشت بکند؟  
اگر روح سؤال را بشکافيم منظور اين است که: وقتي خداوند رفتار و عمل آدمي را مي دانسته، معنايش اين است که سرنوشت او از قبل چنين رقم خورده و او نمي تواند از آن تخطي کند، پس چرا خداوند چنين انساني را که عاقبتش از قبل رقم خورده، خلق کرده است تا او را گرفتار جهنم و يا بهشت بکند؟  
 
پاسخ اين است که قضا و قدر علمي خداوند به افعال انسان، به صورت مطلق تعلق نمي گيرد؛ بلکه با تمام خصوصيات آن تعلق مي گيرد که از آن جمله آنها اختياري بودن است، بدين معنا که انسان با اختيار خود چنين عملي را انجام مي دهد، و افعال اختياري انسان با وصف اختياري براي خداوند معلوم است و اين به معناي عبث بودن آفرينش انسان نيست، چون انسان براي گزينش راه هدايت و يا ضلالت مختار است، که اگر راه هدايت را بر گزيد، پاداش داده مي شود و اگر راه گمراهي را انتخاب کرد، و به حق و حقوق آدمي تجاوز کرد عقاب داده مي شود. و علم خداوند به افعال آدمي با وصف اختياري اعمال او، موجب عبث بودن خلقت انسان نمي شود، چون هدف هدايت، رشد و کمال انسان است و خداوند راه کمال را به او معرفي نموده است، و حال او با اختيار خود تحطي کرده، بايد خود تاوانش را بپردازد، که هر کس مسؤول اعمال اختياري خود مي باشد. {{قرآن|انا هديناه السبيل اما شاکرا و اما کفورا}} (انسان/3) {{قرآن|من عمل صالحا فلنفسه و ما اساء فعليها، و ما ربک بظلام للعبيد}}. (فصلت 46).  
پاسخ اين است که قضا و قدر علمي خداوند به افعال انسان، به صورت مطلق تعلق نمي گيرد؛ بلکه با تمام خصوصيات آن تعلق مي گيرد که از آن جمله آنها اختياري بودن است، بدين معنا که انسان با اختيار خود چنين عملي را انجام مي دهد، و افعال اختياري انسان با وصف اختياري براي خداوند معلوم است[[سرنوشت انسان#%20ftn8|[8]]] و اين به معناي عبث بودن آفرينش انسان نيست، چون انسان براي گزينش راه هدايت و يا ضلالت مختار است، که اگر راه هدايت را بر گزيد، پاداش داده مي شود و اگر راه گمراهي را انتخاب کرد، و به حق و حقوق آدمي تجاوز کرد عقاب داده مي شود. و علم خداوند به افعال آدمي با وصف اختياري اعمال او، موجب عبث بودن خلقت انسان نمي شود، چون هدف هدايت، رشد و کمال انسان است و خداوند راه کمال را به او معرفي نموده است، و حال او با اختيار خود تحطي کرده، بايد خود تاوانش را بپردازد، که هر کس مسؤول اعمال اختياري خود مي باشد. <nowiki>{{قرآن|انا هديناه السبيل اما شاکرا و اما کفورا}}</nowiki> (انسان/3) <nowiki>{{قرآن|من عمل صالحا فلنفسه و ما اساء فعليها، و ما ربک بظلام للعبيد}}</nowiki>. (فصلت 46).  
 
علم خداوند به اشياء و افراد و عاقبت آنها موجب پيدايش و بلكه عين پيدايش آنها است. و اگر خداوند آگاه به عاقبت هر فرد نبود، آفرينش آنها بي هدف بود.
علم خداوند به اشياء و افراد و عاقبت آنها موجب پيدايش و بلكه عين پيدايش آنها است. و اگر خداوند آگاه به عاقبت هر فرد نبود، آفرينش آنها بي هدف بود.
 
خداوند متعال جهان مادي را براي تكامل موجودات جسماني و رسيدن آنها به خير و كمال واقعي خودشان آفريده است، و رسيدن به كمال، مراحل مختلفي دارد كه هر موجودي با توجه به شرايط و استعداد خود، آن مراحل را طي مي نمايد. هدف نهايي خداوند متعال در آفرينش انسان (مطابق آيات قرآن) رسيدن به قرب الهي و بهره مند شدن از پايدارترين فيض و رحمت و رضوان الهي است، و هدف متوسط تحقق عبادت و اطاعت از خداي متعال است كه وسيله رسيدن به آن هدف نهائي مي باشد. و هدف نزديكتر، فراهم شدن زمينه هاي مادي و اجتماعي و تحقق شناختهاي لازم، براي انتخاب آزادانه راه راست زندگي و گسترش خدا پرستي در جامعه است.  
خداوند متعال جهان مادي را براي تكامل موجودات جسماني و رسيدن آنها به خير و كمال واقعي خودشان آفريده است، و رسيدن به كمال، مراحل مختلفي دارد كه هر موجودي با توجه به شرايط و استعداد خود، آن مراحل را طي مي نمايد. هدف نهايي خداوند متعال در آفرينش انسان (مطابق آيات قرآن) رسيدن به قرب الهي و بهره مند شدن از پايدارترين فيض و رحمت و رضوان الهي است، و هدف متوسط تحقق عبادت و اطاعت از خداي متعال است كه وسيله رسيدن به آن هدف نهائي مي باشد. و هدف نزديكتر، فراهم شدن زمينه هاي مادي و اجتماعي و تحقق شناختهاي لازم، براي انتخاب آزادانه راه راست زندگي و گسترش خدا پرستي در جامعه است.[[سرنوشت انسان#%20ftn9|[9]]]
پيمودن راه رشد و كمال، توسط انسان و رسيدن به مقام قرب خدا و يا سقوط در جانب خلاف آن، بدون آفرينش جهان و انسان ممكن نيست؛ تنها علم خداوند بدون اينكه تحقق پيدا كند و واقع شود علم نخواهد بود. علم در صورتي است كه معلومي باشد. اگر انسان نباشد و اطاعت و عصياني نباشد، علم خداوند به عاقبت هر فرد بي معنا است.  
 
{{پایان}}
پيمودن راه رشد و كمال، توسط انسان و رسيدن به مقام قرب خدا و يا سقوط در جانب خلاف آن، بدون آفرينش جهان و انسان ممكن نيست؛ تنها علم خداوند بدون اينكه تحقق پيدا كند و واقع شود علم نخواهد بود. علم در صورتي است كه معلومي باشد. اگر انسان نباشد و اطاعت و عصياني نباشد، علم خداوند به عاقبت هر فرد بي معنا است.[[سرنوشت انسان#%20ftn10|[10]]]
{{منابع}}
 
==معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر==
<nowiki>{{پایان}}</nowiki>
 
'''<nowiki>{{منابع}}</nowiki>'''
 
'''==معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر=='''
 
1ـ خدا را چگونه بشناسيم؟ آيه الله مكارم شيرازي.  
1ـ خدا را چگونه بشناسيم؟ آيه الله مكارم شيرازي.  
2ـ انسان و سرنوشت ـ شهيد آيه الله مطهري.  
2ـ انسان و سرنوشت ـ شهيد آيه الله مطهري.  
3ـ کلام اسلامي، محمد سعيدي مهر.
3ـ کلام اسلامي، محمد سعيدي مهر.
{{پایان}}


<nowiki>{{پایان}}</nowiki>
{{پایان متن}}
 
 
<nowiki>{{پایان متن}}</nowiki>
----[[سرنوشت انسان#%20ftnref1|[1]]] . وافي، باب صفات الذات، به نقل از مكارم شيرازي، ناصر، كتاب خدا را چگونه بشناسيم.
 
[[سرنوشت انسان#%20ftnref2|[2]]] . مكارم شيرازي، ناصر، خدا را چگونه بشناسيم، كانون انتشارات محمدي، چاپ سوم، ص154.
 
[[سرنوشت انسان#%20ftnref3|[3]]] . مطهري، مرتضي، انسان و سرنوشت، نشر شركت انتشار، ص132.
 
[[سرنوشت انسان#%20ftnref4|[4]]] . صدوق، توحيد، چاپ سنگي، ص337، به نقل از: طباطبائي، سيد محمد حسين، اصول فلسفه، ج5، ص169.
 
[[سرنوشت انسان#%20ftnref5|[5]]] . مطهري، مرتضي، انسان و سرنوشت، ص62.
 
[[سرنوشت انسان#%20ftnref6|[6]]] . همان، ص56 ـ 53 و 79.
 
[[سرنوشت انسان#%20ftnref7|[7]]] . مصباح يزدي، محمد تقي، آموزش فلسفه، از انتشارات سازمان تبليغات، ج2، ص416.
 
[[سرنوشت انسان#%20ftnref8|[8]]].  مصباح يزدي، محمد تقي، آموزش عقايد، دوره سه جلدي، تهران، نشر بين الملل، چاپ هفدهم، 1384، ص 147 - 178؛ و سعيدي مهر، پيشين، ص 340-342.
 
[[سرنوشت انسان#%20ftnref9|[9]]] . هود/7. ملك/2. كهف/7 و ذاريات/56.
 
[[سرنوشت انسان#%20ftnref10|[10]]] . مصباح يزدي، محمد تقي، آموزش فلسفه، ج2، ص403.

نسخهٔ ‏۲۲ سپتامبر ۲۰۲۰، ساعت ۲۲:۳۵


}}سوال}} آيا سرگذشت هر فرد نزد خداوند تعيين شده است؟ آيا قابل تغيير است؟ و اگر خداوند به همه چيز دانا و به عاقبت هر فرد آگاه است، چرا او را خلق مي نمايد؟


يکي از اوصاف خداوند سبحان علم است و به اين معنا که به تمام امور دنيا آگاه و دانا است، و از هر چيزي آگاه است. علم خداوند مراتب مختلفي دارد که برخي از آن ها صفات ذات خداوند است و برخي صفت فعلي. لازم به ذکر است که علم و دانايي خداوند، از نقايص و کاستيهايي که علم ما انسان ها دارد، منزه و پيراسته است. علم ما انسان ها حادث و پس از جهل است و آن هم به صورت ناقص و محدود که به وسيله ابزار و آلات نظير چشم و گوش و ... حاصل مي شود، اما علم الهي، مطلق، نا محدود و ازلي است که به ابزاري نيازمند نيست.

علم الهي در بيان معصومين

حضرت امام علي بن موسي الرضا (ع) درباره علم خداوند متعال مي فرمايد: خداوند پيش از آنكه اشياء را بيافريند، از آنها همانطور با خبر و آگاه بود كه بعد از آفرينش آنها. بنابراين روايت، خداوند از قبل مي دانسته هر كس چه راهي را انتخاب مي كند و اين را هم مي دانسته كه هر كس آنچه را انتخاب مي كند، با آزادي اراده و اختيار انتخاب مي كند، همانطور كه اصل انجام فعل با علم خدا بوده، شرط آزادي اراده هم بوده است؛ اگر ما با آزادي، كار خود را انجام دهيم، علم خداوند مطابق واقع خواهد بود و اگر مجبور باشيم خلاف واقع. به عبارت ديگر، علم ازلي الهي از نظام سببي و مسببي جهان جدا نيست، آنچه علم الهي ايجاب كرده همين جهان است با همين نظامات. انسان هم، در نظام هستي، داراي نوعي اختيار و آزادي است و علم ازلي به معني اين است كه او مي داند چه كسي به موجب اختيار خود اطاعت و چه كسي معصيت مي كند. و اگر غير از اين باشد، بر خلاف علم خدا خواهد بود. اما آيا اين سرنوشت قابل تغيير است؟ در روايت آمده است كه امام علي (ع) در سايه ديوار كجي نشسته بود و چون آن را مشرف بر خرابي ديد، از آنجا حركت كرد و در جاي ديگري نشست، شخصي به حضرت عرض كرد: «تفرّ من قضا الله» آيا از حكم الهي فرار مي كني؟ حضرت فرمود: «اَفِرُّ مِن قضاء الله الي قَدَرِالله» يعني از قضاء الهي به قدر الهي فرار مي كنم. توضيح روايت اين است كه خود را از خطر دور نگهداشتن، پرهيز از امر خداست به امر خدا، و فرار از قدر الهي است به قضاء الهي. و تغيير سرنوشت به حكم سرنوشت است، خلاصه اينكه جواب سئوال مثبت است. پس قلم بنوشت كه هر كار را لايق آن هست تأثير و جزا كژ روي جفّ القلم كژ آيدت راستي آري سعادت زايدت از نظر جهان بيني الهي، علل و عوامل معنوي، هم دوش عوامل مادي در كار است؛ حيات و موت و رزق و روزي و سلامتي و سعادت و امثال اين امور با دعا و صدقه و نيكي به پدر و مادر و صاحبان حق تغيير مي يابند، اين امور معنوي در سرنوشت حادثه ها مؤثرند و گاه جلو قضا و قدر را مي گيرند. اما در رابطه با اين پرسش که اگر خداوند به عاقبت هر فرد آگاه است چرا او را خلق مي نمايد؟ مي توان گفت: اگر روح سؤال را بشکافيم منظور اين است که: وقتي خداوند رفتار و عمل آدمي را مي دانسته، معنايش اين است که سرنوشت او از قبل چنين رقم خورده و او نمي تواند از آن تخطي کند، پس چرا خداوند چنين انساني را که عاقبتش از قبل رقم خورده، خلق کرده است تا او را گرفتار جهنم و يا بهشت بکند؟ پاسخ اين است که قضا و قدر علمي خداوند به افعال انسان، به صورت مطلق تعلق نمي گيرد؛ بلکه با تمام خصوصيات آن تعلق مي گيرد که از آن جمله آنها اختياري بودن است، بدين معنا که انسان با اختيار خود چنين عملي را انجام مي دهد، و افعال اختياري انسان با وصف اختياري براي خداوند معلوم است و اين به معناي عبث بودن آفرينش انسان نيست، چون انسان براي گزينش راه هدايت و يا ضلالت مختار است، که اگر راه هدايت را بر گزيد، پاداش داده مي شود و اگر راه گمراهي را انتخاب کرد، و به حق و حقوق آدمي تجاوز کرد عقاب داده مي شود. و علم خداوند به افعال آدمي با وصف اختياري اعمال او، موجب عبث بودن خلقت انسان نمي شود، چون هدف هدايت، رشد و کمال انسان است و خداوند راه کمال را به او معرفي نموده است، و حال او با اختيار خود تحطي کرده، بايد خود تاوانش را بپردازد، که هر کس مسؤول اعمال اختياري خود مي باشد. ﴿انا هديناه السبيل اما شاکرا و اما کفورا (انسان/3) ﴿من عمل صالحا فلنفسه و ما اساء فعليها، و ما ربک بظلام للعبيد. (فصلت 46). علم خداوند به اشياء و افراد و عاقبت آنها موجب پيدايش و بلكه عين پيدايش آنها است. و اگر خداوند آگاه به عاقبت هر فرد نبود، آفرينش آنها بي هدف بود. خداوند متعال جهان مادي را براي تكامل موجودات جسماني و رسيدن آنها به خير و كمال واقعي خودشان آفريده است، و رسيدن به كمال، مراحل مختلفي دارد كه هر موجودي با توجه به شرايط و استعداد خود، آن مراحل را طي مي نمايد. هدف نهايي خداوند متعال در آفرينش انسان (مطابق آيات قرآن) رسيدن به قرب الهي و بهره مند شدن از پايدارترين فيض و رحمت و رضوان الهي است، و هدف متوسط تحقق عبادت و اطاعت از خداي متعال است كه وسيله رسيدن به آن هدف نهائي مي باشد. و هدف نزديكتر، فراهم شدن زمينه هاي مادي و اجتماعي و تحقق شناختهاي لازم، براي انتخاب آزادانه راه راست زندگي و گسترش خدا پرستي در جامعه است. پيمودن راه رشد و كمال، توسط انسان و رسيدن به مقام قرب خدا و يا سقوط در جانب خلاف آن، بدون آفرينش جهان و انسان ممكن نيست؛ تنها علم خداوند بدون اينكه تحقق پيدا كند و واقع شود علم نخواهد بود. علم در صورتي است كه معلومي باشد. اگر انسان نباشد و اطاعت و عصياني نباشد، علم خداوند به عاقبت هر فرد بي معنا است.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر

1ـ خدا را چگونه بشناسيم؟ آيه الله مكارم شيرازي. 2ـ انسان و سرنوشت ـ شهيد آيه الله مطهري. 3ـ کلام اسلامي، محمد سعيدي مهر.