جایگاه امامت در اندیشه شیعه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{شاخه | شاخه اصلی = |شاخه فرعی۱ = |شاخه فرعی۲ = |شاخه فرعی۳ = }} {{سو...» ایجاد کرد)
 
جز (اجرای ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =  
  | شاخه اصلی =
  |شاخه فرعی۱ =  
  |شاخه فرعی۱ =
  |شاخه فرعی۲ =  
  |شاخه فرعی۲ =
  |شاخه فرعی۳ =  
  |شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{سوال}}
{{سوال}}
چرا شیعه به بحث امامت اهمیت ویژه می¬دهد، جایگاه امامت در اندیشه شیعه چیست؟  
چرا شیعه به بحث امامت اهمیت ویژه می‌دهد، جایگاه امامت در اندیشه شیعه چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
پرسش از منزلت و اهميت امامت در انديشه کلامي شيعه، ازمباحث مهمي است که مورد تصريح و تدوين قرار گرفته است و در روايات نيز به صورت هاي گوناگوني به ميان آمده است.}}<ref>امامت پژوهي، به کوشش جمعي از نويسندگان، نشر دانشگاه علوم اسلامي رضوي، ۱۳۸۱ش.</ref> قبل از بيان اهميت امامت از منظر شيعه، لازم است تعريف آن را از نظر متکلمان شيعه ارائه داد، تا بنابر نوع ديد و نگرش شيعه، به بحث امامت، به اهميت آن بهتر پي برد و به آنها اشاره کرد. از مجموع تعريف هاي گوناگوني که متکلمان شيعه از امامت کرده اند، به مولفه هاي زير مي رسيم:
پرسش از منزلت و اهمیت امامت در اندیشه کلامی شیعه، ازمباحث مهمی است که مورد تصریح و تدوین قرار گرفته است و در روایات نیز به صورت‌های گوناگونی به میان آمده است.}}<ref>امامت پژوهی، به کوشش جمعی از نویسندگان، نشر دانشگاه علوم اسلامی رضوی، ۱۳۸۱ش.</ref> قبل از بیان اهمیت امامت از منظر شیعه، لازم است تعریف آن را از نظر متکلمان شیعه ارائه داد، تا بنابر نوع دید و نگرش شیعه، به بحث امامت، به اهمیت آن بهتر پی برد و به آنها اشاره کرد. از مجموع تعریف‌های گوناگونی که متکلمان شیعه از امامت کرده‌اند، به مولفه‌های زیر می‌رسیم:


الف) جانشيني پيامبر گرامي اسلام(ص) ؛ امام کسي است که پس از پيامبر اسلام(ص) بر مسند او مي نشيند.
الف) جانشینی پیامبر گرامی اسلام(ص)؛ امام کسی است که پس از پیامبر اسلام(ص) بر مسند او می‌نشیند.


ب) ولايت و سرپرستي همه مکلفان؛ که شامل ولايت در امور ديني و دنيوي آنهاست<ref>همان، ص۴۹.</ref> و اين به معناي رياست عامّه بر امت است و مراد اين است که امامت، عالي ترين منصب در جامعه ديني پس از پيامبر گرامي اسلام(ص) است.
ب) ولایت و سرپرستی همه مکلفان؛ که شامل ولایت در امور دینی و دنیوی آنهاست<ref>همان، ص۴۹.</ref> و این به معنای ریاست عامّه بر امت است و مراد این است که امامت، عالی‌ترین منصب در جامعه دینی پس از پیامبر گرامی اسلام(ص) است.


ج) واجب الاطاعه بودن؛ امام، جانشين پيامبر اکرم(ص) و ولي امّت است، به گونه اي که اطاعت از فرمان او در حدّ اطاعت از فرمان پيامبر اکرم(ص) وجوب دارد. امام، صرفا يک راهنما و هدايتگر نيست که امت در قبال وي هيچ وظيفه اي نداشته باشد؛ بلکه امت، هم در امور دين و هم در امور دنيا بايد از وي اطاعت کند.<ref>همان، ص۵۱.</ref>
ج) واجب الاطاعه بودن؛ امام، جانشین پیامبر اکرم(ص) و ولی امّت است، به گونه ای که اطاعت از فرمان او در حدّ اطاعت از فرمان پیامبر اکرم(ص) وجوب دارد. امام، صرفاً یک راهنما و هدایتگر نیست که امت در قبال وی هیچ وظیفه ای نداشته باشد؛ بلکه امت، هم در امور دین و هم در امور دنیا باید از وی اطاعت کند.<ref>همان، ص۵۱.</ref>


متکلمان شيعه، با ذکر سه قيد، نيابت از پيامبر اکرم(ص) ، رياست عامّه و رياست الهيّه يا رياست ديني، سعي کرده اند تفاوت حکومت هاي غير ديني ملوک و پادشاهان را با ولايت ائمه نشان دهند. اکنون مختصرا به ذکر اهميت امامت در انديشه شيعي مي پردازيم.  
متکلمان شیعه، با ذکر سه قید، نیابت از پیامبر اکرم(ص)، ریاست عامّه و ریاست الهیّه یا ریاست دینی، سعی کرده‌اند تفاوت حکومت‌های غیر دینی ملوک و پادشاهان را با ولایت ائمه نشان دهند. اکنون مختصراً به ذکر اهمیت امامت در اندیشه شیعی می‌پردازیم.


۱. اطاعت امام، در رديف اطاعت خدا و پيامبر اکرم(ص) است. چنان که قرآن اطاعت از {{قرآن|اولوالامر<ref>نساء / ۵۹.</ref>، (فرمانروايان) را چنين قلمداد کرده است.}}<ref>امامت پژوهي، ص۹۲.</ref> پيغمبر اکرم(ص) نيز تعداد ايشان را با ذکر نام، در رواياتي، ذکر فرموده، و آنان را از فرزندان و نسل خود دانسته است.
۱. اطاعت امام، در ردیف اطاعت خدا و پیامبر اکرم(ص) است. چنان‌که قرآن اطاعت از {{قرآن|اولوالامر،<ref>نساء / ۵۹.</ref> (فرمانروایان) را چنین قلمداد کرده است.}}<ref>امامت پژوهی، ص۹۲.</ref> پیغمبر اکرم(ص) نیز تعداد ایشان را با ذکر نام، در روایاتی، ذکر فرموده، و آنان را از فرزندان و نسل خود دانسته است.


۲. امامت، يک منصب الهي و فراتر از گزينش و انتخاب انسان¬ها است؛ هرگز فردي از طريق انتخاب مردم يا انتخاب اهل حلّ و عقد و دايره شورا به مقام امامت نمي رسد، همان طور که نبي چنين است و خداوند متعال بايد نبي و پيامبر را تعيين کند. در امامت هرگز انتخابات و فضيلت تراشيهاي بي مبنا و تعيين رسمي به وسيله عوامل داخلي و خارجي، ملاک نيل به اين مقام نيست.<ref>همان، ص۷۸.</ref>
۲. امامت، یک منصب الهی و فراتر از گزینش و انتخاب انسان‌ها است؛ هرگز فردی از طریق انتخاب مردم یا انتخاب اهل حلّ و عقد و دایره شورا به مقام امامت نمی‌رسد، همان‌طور که نبی چنین است و خداوند متعال باید نبی و پیامبر را تعیین کند. در امامت هرگز انتخابات و فضیلت تراشیهای بی مبنا و تعیین رسمی به وسیله عوامل داخلی و خارجی، ملاک نیل به این مقام نیست.<ref>همان، ص۷۸.</ref>


۳. امامت، آخرين مرحله سير تکاملي انسان؛ قرآن مجيد، اهميت خاصي براي امامت قائل است و آن را آخرين مرحله سير تکاملي انسان شمرده است که تنها پيامبران اولوالعزم و کسانی که هم رتبه آنان است، به آن مي رسند: {{قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِکلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُک لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ.<ref>بقره / ۱۲۴.</ref> ابراهيم را با وسايل گوناگون آزمود و او به خوبي از عهده آزمايش برآمد، خداوند به او فرمود: من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم، ابراهيم عرض کرد: از دودمان من (نيز اماماني قرار بده) خداوند فرمود: پيمان من به ستمکاران نمي رسد (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم هستند، شايسته اين مقامند). از آيه مورد بحث، چنين استفاده مي شود که مقام امامت اعطا شده به ابراهيم(ع) بعد از پيروزي در همه اين آزمونها، برتر از نبوت و رسالت او بوده است.}}<ref>امامت پژوهي، ص۷۹.</ref>
۳. امامت، آخرین مرحله سیر تکاملی انسان؛ قرآن مجید، اهمیت خاصی برای امامت قائل است و آن را آخرین مرحله سیر تکاملی انسان شمرده است که تنها پیامبران اولوالعزم و کسانی که هم رتبه آنان است، به آن می‌رسند: {{قرآن|وَإِذِ ابْتَلَی إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُک لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّیَّتِی قَالَ لاَ یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ.<ref>بقره / ۱۲۴.</ref> ابراهیم را با وسایل گوناگون آزمود و او به خوبی از عهده آزمایش برآمد، خداوند به او فرمود: من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم، ابراهیم عرض کرد: از دودمان من (نیز امامانی قرار بده) خداوند فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم هستند، شایسته این مقامند). از آیه مورد بحث، چنین استفاده می‌شود که مقام امامت اعطا شده به ابراهیم(ع) بعد از پیروزی در همه این آزمونها، برتر از نبوت و رسالت او بوده است.}}<ref>امامت پژوهی، ص۷۹.</ref>


۴. امامت، يگانه راه خدا؛ درباره مودّت خاندان رسالت و امامت، در آيات قرآن مجيد، سه تعبير وجود دارد که معلوم مي شود پيروي از امامت، يگانه راه نزديک شدن به خداست: ۱. در يک مورد، خداوند به پيامبرش مي فرمايد: {{قرآن|قُل لَّا أَسْأَلُکمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّه فِي الْقُرْبَى<ref>شوري / ۲۳.</ref>؛ بگو: من مزد رسالت خود را از شما نمي خواهم، مگر دوستي نزديکانم را».
۴. امامت، یگانه راه خدا؛ درباره مودّت خاندان رسالت و امامت، در آیات قرآن مجید، سه تعبیر وجود دارد که معلوم می‌شود پیروی از امامت، یگانه راه نزدیک شدن به خداست: ۱. در یک مورد، خداوند به پیامبرش می‌فرماید: {{قرآن|قُل لَّا أَسْأَلُکمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّه فِی الْقُرْبَی<ref>شوری / ۲۳.</ref>؛ بگو: من مزد رسالت خود را از شما نمی‌خواهم، مگر دوستی نزدیکانم را».


۲. در مورد ديگر، مي فرمايد: {{قرآن|قُلْ مَا سَأَلْتُکم مِّنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکمْ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّه.... }}<ref>سباء / ۴۷.</ref>؛ بگو: مزدي که از شما مي خواستم، به سود شماست (نه به سود من)، مزد من فقط به عهده خداست».
۲. در مورد دیگر، می‌فرماید: {{قرآن|قُلْ مَا سَأَلْتُکم مِّنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکمْ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَی اللَّه…}}<ref>سباء / ۴۷.</ref>؛ بگو: مزدی که از شما می‌خواستم، به سود شماست (نه به سود من)، مزد من فقط به عهده خداست».


۳. درمورد سوم، مي فرمايد: {{قرآن|قُلْ مَا أَسْأَلُکمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَن شَاء أَن يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا}}<ref>فرقان / ۵۷.</ref>؛ مزدي از شما نمي خواهم، مگر اين که کسي از شما خواسته باشد راهي، به پروردگار انتخاب کند».
۳. درمورد سوم، می‌فرماید: {{قرآن|قُلْ مَا أَسْأَلُکمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَن شَاء أَن یَتَّخِذَ إِلَی رَبِّهِ سَبِیلًا}}<ref>فرقان / ۵۷.</ref>؛ مزدی از شما نمی‌خواهم، مگر این که کسی از شما خواسته باشد راهی، به پروردگار انتخاب کند».


پيامبر اکرم(ص) در آيه اوّل، مودّت ائمه حق را مزد رسالت خويش مي داند و در آيه دوم، تذکر مي دهد که سود اين تنها مزد، براي امت است، نه براي من. و در آيه سوم، توضيح مي دهد که فلسفه اين موّدت «مزد» اين است که يگانه راه پرورش و تکامل و حرکت به سوي کمال مطلق است. دعاي ندبه سه آيه مذکور را با هم جمع نموده، اين نتيجه را مي گيرد: «فکانوا هم السبيل اليک و المسلک الي رضوانک»؛ آنها (ائمه حق) راه به سوي تو و طريق وصول به رضوان تو بودند.<ref>امامت پژوهي، ص۸۵.</ref>
پیامبر اکرم(ص) در آیه اوّل، مودّت ائمه حق را مزد رسالت خویش می‌داند و در آیه دوم، تذکر می‌دهد که سود این تنها مزد، برای امت است، نه برای من؛ و در آیه سوم، توضیح می‌دهد که فلسفه این موّدت «مزد» این است که یگانه راه پرورش و تکامل و حرکت به سوی کمال مطلق است. دعای ندبه سه آیه مذکور را با هم جمع نموده، این نتیجه را می‌گیرد: «فکانوا هم السبیل الیک و المسلک الی رضوانک»؛ آنها (ائمه حق) راه به سوی تو و طریق وصول به رضوان تو بودند.<ref>امامت پژوهی، ص۸۵.</ref>


نتيجه آنکه، تنها امامان حق هستند که مي توانند ما را به خدا برسانند.
نتیجه آنکه، تنها امامان حق هستند که می‌توانند ما را به خدا برسانند.


۵. شناخت امام، اساس خدا شناسي؛ چنانچه از حضرت سيد الشهداء(ع) نقل شده است؛ امام صادق(ع) مي فرمايد: حضرت امام حسين(ع) روزي بر يارانش وارد شد... در اين هنگام، کسي عرض کرد: اي فرزند رسول خدا! پدر و مادرم فداي تو باد! معرفت و شناخت خدا چيست؟ امام(ع) فرمود: معرفت خدا اين است، که مردم هر عصر و زمان، امام و رهبر دوران خود را شناسايي کرده، فرمان برداري و پيروي او را واجب بدانند.<ref>همان، ص۸۵.</ref>
۵. شناخت امام، اساس خداشناسی؛ چنانچه از حضرت سید الشهداء(ع) نقل شده است؛ امام صادق(ع) می‌فرماید: حضرت امام حسین(ع) روزی بر یارانش وارد شد… در این هنگام، کسی عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! پدر و مادرم فدای تو باد! معرفت و شناخت خدا چیست؟ امام(ع) فرمود: معرفت خدا این است، که مردم هر عصر و زمان، امام و رهبر دوران خود را شناسایی کرده، فرمان برداری و پیروی او را واجب بدانند.<ref>همان، ص۸۵.</ref>


۶. امام، واسطه فيض؛ هدف عالي انسان، نيل به کمالات ماوراي طبيعت و اتصال به عالم غيب و تخلّق به «اخلاق الله» است خداي متعال، کوشش و ميل را در فطرت انسان قرار داد و اگر هوي و هوس و شهوت هاي زميني انسان، مانع نشود، ميل فطري هر انسان، وصول به اين کمال است. طريق وصول به اين کمال، همان «صراط المستقيم» است که درجات و مراتبي دارد و هر مرتبه، فوق مرتبه نازلتر قرار گرفته و ميان مراتب آن، پيوند و اتصال ناگسستني برقرار است. در اين مسير، کسي مي تواند رهبر رهروان طريق مستقيم باشد که خود، اين مسير را پيموده و به هدف عالي، واصل شده باشد. و لازم است همواره در ميان انسان ها چنين فرد برگزيده اي که در ارتباط مستقيم با جهان غيب و عالم ربوبي است، وجود داشته باشد تا واسطه فيض ميان عالم ربوبي و نوع انساني گردد، وگرنه حرکت استکمالي افراد انساني، بي غايت است و ميان عالم ربوبي و نوع انساني، ارتباطي نخواهد بود. بديهي است که نوع بي غايت، محکوم به انقراض است، چنين فرد برگزيده اي، در اصطلاح شرع، «امام» ناميده مي شود. امام، فرد کاملي است که به تمام عقايد حقه الهي، معتقد و به تمام اخلاق و صفات نيک، آراسته است و همه کمالاتي که از جانب خداوند افاضه شده و ممکن است در افراد، تحقق يابد، در او فعليت يافته است.<ref>امامت پژوهي، ص۸۵ و ۸۶.</ref>
۶. امام، واسطه فیض؛ هدف عالی انسان، نیل به کمالات ماورای طبیعت و اتصال به عالم غیب و تخلّق به «اخلاق الله» است خدای متعال، کوشش و میل را در فطرت انسان قرار داد و اگر هوی و هوس و شهوت‌های زمینی انسان، مانع نشود، میل فطری هر انسان، وصول به این کمال است. طریق وصول به این کمال، همان «صراط المستقیم» است که درجات و مراتبی دارد و هر مرتبه، فوق مرتبه نازلتر قرار گرفته و میان مراتب آن، پیوند و اتصال ناگسستنی برقرار است. در این مسیر، کسی می‌تواند رهبر رهروان طریق مستقیم باشد که خود، این مسیر را پیموده و به هدف عالی، واصل شده باشد؛ و لازم است همواره در میان انسان‌ها چنین فرد برگزیده ای که در ارتباط مستقیم با جهان غیب و عالم ربوبی است، وجود داشته باشد تا واسطه فیض میان عالم ربوبی و نوع انسانی گردد، وگرنه حرکت استکمالی افراد انسانی، بی غایت است و میان عالم ربوبی و نوع انسانی، ارتباطی نخواهد بود. بدیهی است که نوع بی غایت، محکوم به انقراض است، چنین فرد برگزیده ای، در اصطلاح شرع، «امام» نامیده می‌شود. امام، فرد کاملی است که به تمام عقاید حقه الهی، معتقد و به تمام اخلاق و صفات نیک، آراسته است و همه کمالاتی که از جانب خداوند افاضه شده و ممکن است در افراد، تحقق یابد، در او فعلیت یافته است.<ref>امامت پژوهی، ص۸۵ و ۸۶.</ref>


در حقيقت، مقام امام، مقام تحقق بخشيدن به اهداف مذهب و هدايت به معناي ايصال الي المطلوب است. نه فقط ارائه طريق، علاوه بر اين، هدايت تکويني را نيز شامل است؛ توضيح اين که هدف از بعثت انبياء و ارسال رسل، هدايت جامعه بشري است و اين هدايت، دو بعد دارد: ۱. هدايت به معناي «ارائه طريق» يعني همان چيزي که وظيفه هر پيامبري است. ۲. ايصال به مطلوب و رساندن به مقصود، که اين نيز دو شاخه دارد:
در حقیقت، مقام امام، مقام تحقق بخشیدن به اهداف مذهب و هدایت به معنای ایصال الی المطلوب است. نه فقط ارائه طریق، علاوه بر این، هدایت تکوینی را نیز شامل است؛ توضیح این که هدف از بعثت انبیاء و ارسال رسل، هدایت جامعه بشری است و این هدایت، دو بعد دارد: ۱. هدایت به معنای «ارائه طریق» یعنی همان چیزی که وظیفه هر پیامبری است. ۲. ایصال به مطلوب و رساندن به مقصود، که این نیز دو شاخه دارد:


الف) هدايت تشريعي و تحقق بخشيدن به برنامه هاي ديني، خواه از طريق تشکيل حکومت و اجراي حدود و احکام الهي و عدالت اجتماعي و خواه از طريق تربيت و پرورش نفوس به طور عملي که نياز به ويژگي هاي فراواني از نظر علم، تقوا، شجاعت و مديريت دارد.
الف) هدایت تشریعی و تحقق بخشیدن به برنامه‌های دینی، خواه از طریق تشکیل حکومت و اجرای حدود و احکام الهی و عدالت اجتماعی و خواه از طریق تربیت و پرورش نفوس به‌طور عملی که نیاز به ویژگی‌های فراوانی از نظر علم، تقوا، شجاعت و مدیریت دارد.


ب) هدايت تکويني و رساندن به مقصود از طريق تأثير و نفوذ معنوي و روحاني و تابش شعاع هدايت در قلب انسان هاي آماده؛ که يک مسير معنوي و دروني است.<ref>همان، ص۸۰.</ref>
ب) هدایت تکوینی و رساندن به مقصود از طریق تأثیر و نفوذ معنوی و روحانی و تابش شعاع هدایت در قلب انسان‌های آماده؛ که یک مسیر معنوی و درونی است.<ref>همان، ص۸۰.</ref>


۷. جهان هستي و بقاي ساير ممکنات به وجود امام(ع) هم از طريق عقل، قابل اثبات است هم از طريق نقل، که جهت اختصار فقط يک دليل نقلي را بيان مي کنيم: کتاب کمال الدين و تمام النعمه از حضرت امام رضا(ع) روايت مي کند که آن حضرت مي فرمايد: « بنا يمسک السموات و الارض أن تزولا؛ بواسطه ما اهل بيت است که آسمان و زمين فرو نمي ريزند».<ref>همان، ص۹۰.</ref>
۷. جهان هستی و بقای سایر ممکنات به وجود امام(ع) هم از طریق عقل، قابل اثبات است هم از طریق نقل، که جهت اختصار فقط یک دلیل نقلی را بیان می‌کنیم: کتاب کمال الدین و تمام النعمه از حضرت امام رضا(ع) روایت می‌کند که آن حضرت می‌فرماید: «بنا یمسک السموات و الارض أن تزولا؛ بواسطه ما اهل بیت است که آسمان و زمین فرو نمی‌ریزند».<ref>همان، ص۹۰.</ref>


۸. امام، قطب امت؛ امامت به عنوان هسته مرکزي خلافت و نگه دارنده، نظم دهنده و کنترل کننده حرکت هاي انحرافي، نقش محوريت را در امت خواهد داشت و اگر امامت از جامعه برداشته شود، حرکت هاي تکاملي امت و جامعه در کل جريانات، مختل خواهد شد و در نتيجه جامعه دچار تفرقه و پراکندگي مي گردد. حضرت امير(ع) مي فرمايد: «الامامه نظام الامه، امامت نظام و عامل پایداری امت است».<ref>غررالحکم، ص۱۲۱.</ref>
۸. امام، قطب امت؛ امامت به عنوان هسته مرکزی خلافت و نگه دارنده، نظم دهنده و کنترل‌کننده حرکت‌های انحرافی، نقش محوریت را در امت خواهد داشت و اگر امامت از جامعه برداشته شود، حرکت‌های تکاملی امت و جامعه در کل جریانات، مختل خواهد شد و در نتیجه جامعه دچار تفرقه و پراکندگی می‌گردد. حضرت امیر(ع) می‌فرماید: «الامامه نظام الامه، امامت نظام و عامل پایداری امت است».<ref>غررالحکم، ص۱۲۱.</ref>


حضرت علي(ع) در نهج البلاغه، دقيقا معناي «نظام» را روشن مي کند و مي فرمايد: «مکان القيم من الامر مکان النظام من الخرز يجمعه و يضمه فإذا انقطع النظام، تفرق الخرز و ذهب ثم لم يجمع بحذافيره أبدا» در اين سخن امام(ع) زمامدار را به «نظام» و جامعه را به «خرز» تشبيه کرده است. ابن ابي الحديد در شرح سخن امام(ع) مي گويد: نظام گردن بند، نخي است که آن را جمع مي کند و نظم خاصي به آن مي دهد، «خرز» به معناي دانه هاي سوراخ داري است که براي درست کردن گردن بند و يا تسبيح استفاده مي شود. بنابراين، معناي سخن امام(ع) چنين مي شود: زمامدار، رشته اي است که دانه هاي پراکنده يک جامعه را تحت نظام ويژه اي در مي آورد و آنها را به هم پيوند مي دهد. وقتي که اين نخ، پاره شود، دانه ها پراکنده مي شوند و هر يک به سويي مي روند و پس از آن، هيچ گاه به صورت اول، فراهم نمي شوند.
حضرت علی(ع) در نهج البلاغه، دقیقاً معنای «نظام» را روشن می‌کند و می‌فرماید: «مکان القیم من الامر مکان النظام من الخرز یجمعه و یضمه فإذا انقطع النظام، تفرق الخرز و ذهب ثم لم یجمع بحذافیره أبدا» در این سخن امام(ع) زمامدار را به «نظام» و جامعه را به «خرز» تشبیه کرده است. ابن ابی الحدید در شرح سخن امام(ع) می‌گوید: نظام گردن بند، نخی است که آن را جمع می‌کند و نظم خاصی به آن می‌دهد، «خرز» به معنای دانه‌های سوراخ داری است که برای درست کردن گردن بند یا تسبیح استفاده می‌شود؛ بنابراین، معنای سخن امام(ع) چنین می‌شود: زمامدار، رشته‌ای است که دانه‌های پراکنده یک جامعه را تحت نظام ویژه ای درمی‌آورد و آنها را به هم پیوند می‌دهد. وقتی که این نخ، پاره شود، دانه‌ها پراکنده می‌شوند و هر یک به سویی می‌روند و پس از آن، هیچ‌گاه به صورت اول، فراهم نمی‌شوند.


بر اين اساس، نظام ريشه اي است که پراکندگي ها را منسجم مي کند و در يک مسير و براي يک هدف، قرار مي دهد. با در نظر گرفتن معناي «نظام» معناي روايت مذکور نيز چنين مي شود. «امامت» رشته اي است که دانه هاي پراکنده امت مسلمان و ابعاد مختلف آن را منسجم مي کند و به هم پيوند داده، در يک مسير و براي يک هدف که تکامل و سعادت باشد، قرار مي دهد و با قطع شدن اين رشته، مسلمانان دچار تفرقه و پراکندگي و از هم گسيختگي مي گردند و هر گروه، يک بُعد از اسلام را مي گيرد و جامعه اسلامی، از اسلام، تهي مي گردد.<ref>امامت پژوهي، ص۹۸.</ref>
بر این اساس، نظام ریشه ای است که پراکندگی‌ها را منسجم می‌کند و در یک مسیر و برای یک هدف، قرار می‌دهد. با در نظر گرفتن معنای «نظام» معنای روایت مذکور نیز چنین می‌شود. «امامت» رشته‌ای است که دانه‌های پراکنده امت مسلمان و ابعاد مختلف آن را منسجم می‌کند و به هم پیوند داده، در یک مسیر و برای یک هدف که تکامل و سعادت باشد، قرار می‌دهد و با قطع شدن این رشته، مسلمانان دچار تفرقه و پراکندگی و از هم گسیختگی می‌گردند و هر گروه، یک بُعد از اسلام را می‌گیرد و جامعه اسلامی، از اسلام، تهی می‌گردد.<ref>امامت پژوهی، ص۹۸.</ref>


۹. عدم شناخت امام، موجب گمراهي: امام صادق(ع) مي فرمايد: زمين، آباد و اصلاح نمي شود، مگر به وجود امام، و هر کس بميرد و امام خود را نشناسد، به مرگ جاهليت مرده است. و تا هنگامي که هر يک از شما نفس مي کشيد، بيشتر از هر چيز، به شناسايي امام نيازمندتريد تا در اين حال بگوييد به کار خوبي پرداخته ايم.<ref>همان، ص۹۸.</ref>
۹. عدم شناخت امام، موجب گمراهی: امام صادق(ع) می‌فرماید: زمین، آباد و اصلاح نمی‌شود، مگر به وجود امام، و هر کس بمیرد و امام خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است؛ و تا هنگامی که هر یک از شما نفس می‌کشید، بیشتر از هر چیز، به شناسایی امام نیازمندترید تا در این حال بگویید به کار خوبی پرداخته‌ایم.<ref>همان، ص۹۸.</ref>


تجلّي توحيد در نظام امامت؛ همچنان که پيامبر به عنوان انسان کامل و شايسته به نيابت و خلافت خدا، حاکم جامعه است، پس از پيامبر اکرم(ص) امام حاکم است، لذا نظام امامت و ولايت بايد از جانب خدا انفاذ تا حکومت شرعي و اطاعت از اوامرش، واجب باشد. در اين نظام امامت است که عقيده توحيد ظاهر مي شود و با اين امتياز توحيدي، امت واحد، قانون واحد و حکومت واحد جهاني و هميشه نو و مترقي را تحقق مي بخشد.<ref>همان، ص۹۴.</ref>
تجلّی توحید در نظام امامت؛ همچنان که پیامبر به عنوان انسان کامل و شایسته به نیابت و خلافت خدا، حاکم جامعه است، پس از پیامبر اکرم(ص) امام حاکم است، لذا نظام امامت و ولایت باید از جانب خدا انفاذ تا حکومت شرعی و اطاعت از اوامرش، واجب باشد. در این نظام امامت است که عقیده توحید ظاهر می‌شود و با این امتیاز توحیدی، امت واحد، قانون واحد و حکومت واحد جهانی و همیشه نو و مترقی را تحقق می‌بخشد.<ref>همان، ص۹۴.</ref>


۱۱. وجود امام، عامل بقاي اسلام؛ اثبات اين امر، متوقف بر چند امر است که مختصرا به آنها اشاره مي شود:
۱۱. وجود امام، عامل بقای اسلام؛ اثبات این امر، متوقف بر چند امر است که مختصراً به آنها اشاره می‌شود:


۱. انسان براي تکامل اختيار آفريده شده است. از طرف ديگر، عقل و حس و بقيه قواي ادراکي انسان، براي شناخت صحيح سعادت و شقاوت کافي نيست؛ بنابراين، حکمت خداوند اقتضاء دارد که راه ديگري (وحي) در اختيار انسان قرار بدهد تا به سعادت دنيا و آخرت پي ببرد، و الاّ نقض غرض لازم مي آيد. ۲. با نبوت پيامبر اکرم اسلام(ص) دستگاه نبوت، خاتمه يافته، و دين اسلام، خاتم اديان است. از طرف ديگر، ختم نبوت، در صورتي صحيح است که دين اسلام تا پايان جهان، پاسخگوي نيازهاي همه مردم باشد، و دين او هم تحريف نشود.
۱. انسان برای تکامل اختیار آفریده شده است. از طرف دیگر، عقل و حس و بقیه قوای ادراکی انسان، برای شناخت صحیح سعادت و شقاوت کافی نیست؛ بنابراین، حکمت خداوند اقتضاء دارد که راه دیگری (وحی) در اختیار انسان قرار بدهد تا به سعادت دنیا و آخرت پی ببرد، و الاّ نقض غرض لازم می‌آید. ۲. با نبوت پیامبر اکرم اسلام(ص) دستگاه نبوت، خاتمه یافته، و دین اسلام، خاتم ادیان است. از طرف دیگر، ختم نبوت، در صورتی صحیح است که دین اسلام تا پایان جهان، پاسخگوی نیازهای همه مردم باشد، و دین او هم تحریف نشود.


۳. ممکن است افرادي، مغرضانه يا ناآگاهانه، از دين، چيزي کم کنند و يا به آن، چيزي به عنوان بدعت، اضافه کنند، بنابراين بايد يک حافظ و نگهبان باشد که تمام دين را بشناسد و بتواند از حريم دين دفاع کند و مانع تصرف و نفوذ اشخاص ناآگاه يا مغرض شود؛ از اين جاست که اهميت ولايت و امامت به خوبي ظاهر مي شود و در فقدان آن، ديني باقي نمي ماند.<ref>امامت پژوهي، ص۹۵ و ۹۶.</ref> با توجه به آنچه گفته شد، امامت در مکتب شيعه طبق نظر بسياري از بزرگان، از جمله اصول مذهب قرار گرفته است و عدم اعتقاد به آن، به نحوي که در سطور بالا بيان شد، باعث خروج از مکتب و مسلک شيعه مي گردد. در اهميت و خصوصيات امام، در شناخت بيشتر ايشان، اين مختصر ديگر مجال گفتار بيشتر ندارد و در اين مورد بايد به کتب مربوطه مراجعه شود.
۳. ممکن است افرادی، مغرضانه یا ناآگاهانه، از دین، چیزی کم کنند یا به آن، چیزی به عنوان بدعت، اضافه کنند، بنابراین باید یک حافظ و نگهبان باشد که تمام دین را بشناسد و بتواند از حریم دین دفاع کند و مانع تصرف و نفوذ اشخاص ناآگاه یا مغرض شود؛ از این جاست که اهمیت ولایت و امامت به خوبی ظاهر می‌شود و در فقدان آن، دینی باقی نمی‌ماند.<ref>امامت پژوهی، ص۹۵ و ۹۶.</ref> با توجه به آنچه گفته شد، امامت در مکتب شیعه طبق نظر بسیاری از بزرگان، از جمله اصول مذهب قرار گرفته است و عدم اعتقاد به آن، به نحوی که در سطور بالا بیان شد، باعث خروج از مکتب و مسلک شیعه می‌گردد. در اهمیت و خصوصیات امام، در شناخت بیشتر ایشان، این مختصر دیگر مجال گفتار بیشتر ندارد و در این مورد باید به کتب مربوطه مراجعه شود.


۱۲. يکي از طرقي که اهميت و منزلت امامان شيعه توسط آن شناخته مي شود، جايگاه و مقام امامان شيعه در قرآن است که به عنوان ولي و سرپرست معرفي شده اند. گرچه به صورت صريح در قرآن ذکر نشده، ولي با وجود روايات فراوان و مؤيدات تاريخي که وجود دارد، اين مسأله، از امور قطعي است که سخن در اين مورد نياز به يک کتاب مستقل دارد. در اينجا به يک نمونه مختصرا اشاره مي شود؛ «خداوند متعال در سوره مائده آیه ۶۷ تمام زحمات دوران رسالت پيامبر اکرم(ص) را بر ابلاغ ولايت، تعليق نموده و فرمود است: «اي پيامبر: آنچه را از پروردگارت به سوي تو نازل شده، ابلاغ کن، وگرنه رسالت خويش را ابلاغ نکرده اي» و مراد از «ما انزل اليک» ابلاغ ولايت حضرت علي(ع) است که عدم ابلاغ آن، به منزله عدم ابلاغ تمام رسالت پيامبر اکرم(ص) است».<ref>همان، ص۱۷۸.</ref>
۱۲. یکی از طرقی که اهمیت و منزلت امامان شیعه توسط آن شناخته می‌شود، جایگاه و مقام امامان شیعه در قرآن است که به عنوان ولی و سرپرست معرفی شده‌اند. گرچه به صورت صریح در قرآن ذکر نشده، ولی با وجود روایات فراوان و مؤیدات تاریخی که وجود دارد، این مسئله، از امور قطعی است که سخن در این مورد نیاز به یک کتاب مستقل دارد. در اینجا به یک نمونه مختصراً اشاره می‌شود؛ «خداوند متعال در سوره مائده آیه ۶۷ تمام زحمات دوران رسالت پیامبر اکرم(ص) را بر ابلاغ ولایت، تعلیق نموده و فرمود است: «ای پیامبر: آنچه را از پروردگارت به سوی تو نازل شده، ابلاغ کن، وگرنه رسالت خویش را ابلاغ نکرده‌ای» و مراد از «ما انزل الیک» ابلاغ ولایت حضرت علی(ع) است که عدم ابلاغ آن، به منزله عدم ابلاغ تمام رسالت پیامبر اکرم(ص) است».<ref>همان، ص۱۷۸.</ref>
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
==معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:==


۱ـ امامت پژوهي، گروه مؤلفان.
== معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر ==
۱ـ امامت پژوهی، گروه مؤلفان.


۲ـ مرجعيت ديني اهل بيت(ع) و پاسخ به شبهات، علي اصغر رضواني، ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران، ۱۳۸۵.
۲ـ مرجعیت دینی اهل بیت(ع) و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران، ۱۳۸۵.


۳ـ اهل بيت در قرآن و حديث، محمدي ري شهري، ترجمه: حميد رضا شيخي و حميد رضا آژير، ۱۳۸۳.
۳ـ اهل بیت در قرآن و حدیث، محمدی ری شهری، ترجمه: حمید رضا شیخی و حمید رضا آژیر، ۱۳۸۳.


۴ـ سيماي ائمه اطهار در آيينه اخبار، سيد عبدالاحد رضوي تويسرکاني، چاپ قدس، قم، ۱۳۸۳.
۴ـ سیمای ائمه اطهار در آیینه اخبار، سید عبدالاحد رضوی تویسرکانی، چاپ قدس، قم، ۱۳۸۳.


«حضرت امام صادق(ع) مي فرمايد: کبر اين است که مردم را خوار شماري و حق را سفاهت داني».<ref>اصول کافي، ج۵، ص۲۱۹.</ref>
«حضرت امام صادق(ع) می‌فرماید: کبر این است که مردم را خوار شماری و حق را سفاهت دانی».<ref>اصول کافی، ج۵، ص۲۱۹.</ref>
{{پایان مطالعه بیشتر}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}


==منابع==
== منابع ==
<references />
{{پانویس|۲}}


{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =
  | تیترها =  
  | تیترها =
  | ویرایش =  
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =
  | کیفیت =  
  | کیفیت =
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۱۸ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۴۷

سؤال

چرا شیعه به بحث امامت اهمیت ویژه می‌دهد، جایگاه امامت در اندیشه شیعه چیست؟

پرسش از منزلت و اهمیت امامت در اندیشه کلامی شیعه، ازمباحث مهمی است که مورد تصریح و تدوین قرار گرفته است و در روایات نیز به صورت‌های گوناگونی به میان آمده است.}}[۱] قبل از بیان اهمیت امامت از منظر شیعه، لازم است تعریف آن را از نظر متکلمان شیعه ارائه داد، تا بنابر نوع دید و نگرش شیعه، به بحث امامت، به اهمیت آن بهتر پی برد و به آنها اشاره کرد. از مجموع تعریف‌های گوناگونی که متکلمان شیعه از امامت کرده‌اند، به مولفه‌های زیر می‌رسیم:

الف) جانشینی پیامبر گرامی اسلام(ص)؛ امام کسی است که پس از پیامبر اسلام(ص) بر مسند او می‌نشیند.

ب) ولایت و سرپرستی همه مکلفان؛ که شامل ولایت در امور دینی و دنیوی آنهاست[۲] و این به معنای ریاست عامّه بر امت است و مراد این است که امامت، عالی‌ترین منصب در جامعه دینی پس از پیامبر گرامی اسلام(ص) است.

ج) واجب الاطاعه بودن؛ امام، جانشین پیامبر اکرم(ص) و ولی امّت است، به گونه ای که اطاعت از فرمان او در حدّ اطاعت از فرمان پیامبر اکرم(ص) وجوب دارد. امام، صرفاً یک راهنما و هدایتگر نیست که امت در قبال وی هیچ وظیفه ای نداشته باشد؛ بلکه امت، هم در امور دین و هم در امور دنیا باید از وی اطاعت کند.[۳]

متکلمان شیعه، با ذکر سه قید، نیابت از پیامبر اکرم(ص)، ریاست عامّه و ریاست الهیّه یا ریاست دینی، سعی کرده‌اند تفاوت حکومت‌های غیر دینی ملوک و پادشاهان را با ولایت ائمه نشان دهند. اکنون مختصراً به ذکر اهمیت امامت در اندیشه شیعی می‌پردازیم.

۱. اطاعت امام، در ردیف اطاعت خدا و پیامبر اکرم(ص) است. چنان‌که قرآن اطاعت از ﴿اولوالامر،[۴] (فرمانروایان) را چنین قلمداد کرده است.[۵] پیغمبر اکرم(ص) نیز تعداد ایشان را با ذکر نام، در روایاتی، ذکر فرموده، و آنان را از فرزندان و نسل خود دانسته است.

۲. امامت، یک منصب الهی و فراتر از گزینش و انتخاب انسان‌ها است؛ هرگز فردی از طریق انتخاب مردم یا انتخاب اهل حلّ و عقد و دایره شورا به مقام امامت نمی‌رسد، همان‌طور که نبی چنین است و خداوند متعال باید نبی و پیامبر را تعیین کند. در امامت هرگز انتخابات و فضیلت تراشیهای بی مبنا و تعیین رسمی به وسیله عوامل داخلی و خارجی، ملاک نیل به این مقام نیست.[۶]

۳. امامت، آخرین مرحله سیر تکاملی انسان؛ قرآن مجید، اهمیت خاصی برای امامت قائل است و آن را آخرین مرحله سیر تکاملی انسان شمرده است که تنها پیامبران اولوالعزم و کسانی که هم رتبه آنان است، به آن می‌رسند: ﴿وَإِذِ ابْتَلَی إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُک لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّیَّتِی قَالَ لاَ یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ.[۷] ابراهیم را با وسایل گوناگون آزمود و او به خوبی از عهده آزمایش برآمد، خداوند به او فرمود: من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم، ابراهیم عرض کرد: از دودمان من (نیز امامانی قرار بده) خداوند فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم هستند، شایسته این مقامند). از آیه مورد بحث، چنین استفاده می‌شود که مقام امامت اعطا شده به ابراهیم(ع) بعد از پیروزی در همه این آزمونها، برتر از نبوت و رسالت او بوده است.[۸]

۴. امامت، یگانه راه خدا؛ درباره مودّت خاندان رسالت و امامت، در آیات قرآن مجید، سه تعبیر وجود دارد که معلوم می‌شود پیروی از امامت، یگانه راه نزدیک شدن به خداست: ۱. در یک مورد، خداوند به پیامبرش می‌فرماید: {{قرآن|قُل لَّا أَسْأَلُکمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّه فِی الْقُرْبَی[۹]؛ بگو: من مزد رسالت خود را از شما نمی‌خواهم، مگر دوستی نزدیکانم را».

۲. در مورد دیگر، می‌فرماید: ﴿قُلْ مَا سَأَلْتُکم مِّنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکمْ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَی اللَّه…[۱۰]؛ بگو: مزدی که از شما می‌خواستم، به سود شماست (نه به سود من)، مزد من فقط به عهده خداست».

۳. درمورد سوم، می‌فرماید: ﴿قُلْ مَا أَسْأَلُکمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَن شَاء أَن یَتَّخِذَ إِلَی رَبِّهِ سَبِیلًا[۱۱]؛ مزدی از شما نمی‌خواهم، مگر این که کسی از شما خواسته باشد راهی، به پروردگار انتخاب کند».

پیامبر اکرم(ص) در آیه اوّل، مودّت ائمه حق را مزد رسالت خویش می‌داند و در آیه دوم، تذکر می‌دهد که سود این تنها مزد، برای امت است، نه برای من؛ و در آیه سوم، توضیح می‌دهد که فلسفه این موّدت «مزد» این است که یگانه راه پرورش و تکامل و حرکت به سوی کمال مطلق است. دعای ندبه سه آیه مذکور را با هم جمع نموده، این نتیجه را می‌گیرد: «فکانوا هم السبیل الیک و المسلک الی رضوانک»؛ آنها (ائمه حق) راه به سوی تو و طریق وصول به رضوان تو بودند.[۱۲]

نتیجه آنکه، تنها امامان حق هستند که می‌توانند ما را به خدا برسانند.

۵. شناخت امام، اساس خداشناسی؛ چنانچه از حضرت سید الشهداء(ع) نقل شده است؛ امام صادق(ع) می‌فرماید: حضرت امام حسین(ع) روزی بر یارانش وارد شد… در این هنگام، کسی عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! پدر و مادرم فدای تو باد! معرفت و شناخت خدا چیست؟ امام(ع) فرمود: معرفت خدا این است، که مردم هر عصر و زمان، امام و رهبر دوران خود را شناسایی کرده، فرمان برداری و پیروی او را واجب بدانند.[۱۳]

۶. امام، واسطه فیض؛ هدف عالی انسان، نیل به کمالات ماورای طبیعت و اتصال به عالم غیب و تخلّق به «اخلاق الله» است خدای متعال، کوشش و میل را در فطرت انسان قرار داد و اگر هوی و هوس و شهوت‌های زمینی انسان، مانع نشود، میل فطری هر انسان، وصول به این کمال است. طریق وصول به این کمال، همان «صراط المستقیم» است که درجات و مراتبی دارد و هر مرتبه، فوق مرتبه نازلتر قرار گرفته و میان مراتب آن، پیوند و اتصال ناگسستنی برقرار است. در این مسیر، کسی می‌تواند رهبر رهروان طریق مستقیم باشد که خود، این مسیر را پیموده و به هدف عالی، واصل شده باشد؛ و لازم است همواره در میان انسان‌ها چنین فرد برگزیده ای که در ارتباط مستقیم با جهان غیب و عالم ربوبی است، وجود داشته باشد تا واسطه فیض میان عالم ربوبی و نوع انسانی گردد، وگرنه حرکت استکمالی افراد انسانی، بی غایت است و میان عالم ربوبی و نوع انسانی، ارتباطی نخواهد بود. بدیهی است که نوع بی غایت، محکوم به انقراض است، چنین فرد برگزیده ای، در اصطلاح شرع، «امام» نامیده می‌شود. امام، فرد کاملی است که به تمام عقاید حقه الهی، معتقد و به تمام اخلاق و صفات نیک، آراسته است و همه کمالاتی که از جانب خداوند افاضه شده و ممکن است در افراد، تحقق یابد، در او فعلیت یافته است.[۱۴]

در حقیقت، مقام امام، مقام تحقق بخشیدن به اهداف مذهب و هدایت به معنای ایصال الی المطلوب است. نه فقط ارائه طریق، علاوه بر این، هدایت تکوینی را نیز شامل است؛ توضیح این که هدف از بعثت انبیاء و ارسال رسل، هدایت جامعه بشری است و این هدایت، دو بعد دارد: ۱. هدایت به معنای «ارائه طریق» یعنی همان چیزی که وظیفه هر پیامبری است. ۲. ایصال به مطلوب و رساندن به مقصود، که این نیز دو شاخه دارد:

الف) هدایت تشریعی و تحقق بخشیدن به برنامه‌های دینی، خواه از طریق تشکیل حکومت و اجرای حدود و احکام الهی و عدالت اجتماعی و خواه از طریق تربیت و پرورش نفوس به‌طور عملی که نیاز به ویژگی‌های فراوانی از نظر علم، تقوا، شجاعت و مدیریت دارد.

ب) هدایت تکوینی و رساندن به مقصود از طریق تأثیر و نفوذ معنوی و روحانی و تابش شعاع هدایت در قلب انسان‌های آماده؛ که یک مسیر معنوی و درونی است.[۱۵]

۷. جهان هستی و بقای سایر ممکنات به وجود امام(ع) هم از طریق عقل، قابل اثبات است هم از طریق نقل، که جهت اختصار فقط یک دلیل نقلی را بیان می‌کنیم: کتاب کمال الدین و تمام النعمه از حضرت امام رضا(ع) روایت می‌کند که آن حضرت می‌فرماید: «بنا یمسک السموات و الارض أن تزولا؛ بواسطه ما اهل بیت است که آسمان و زمین فرو نمی‌ریزند».[۱۶]

۸. امام، قطب امت؛ امامت به عنوان هسته مرکزی خلافت و نگه دارنده، نظم دهنده و کنترل‌کننده حرکت‌های انحرافی، نقش محوریت را در امت خواهد داشت و اگر امامت از جامعه برداشته شود، حرکت‌های تکاملی امت و جامعه در کل جریانات، مختل خواهد شد و در نتیجه جامعه دچار تفرقه و پراکندگی می‌گردد. حضرت امیر(ع) می‌فرماید: «الامامه نظام الامه، امامت نظام و عامل پایداری امت است».[۱۷]

حضرت علی(ع) در نهج البلاغه، دقیقاً معنای «نظام» را روشن می‌کند و می‌فرماید: «مکان القیم من الامر مکان النظام من الخرز یجمعه و یضمه فإذا انقطع النظام، تفرق الخرز و ذهب ثم لم یجمع بحذافیره أبدا» در این سخن امام(ع) زمامدار را به «نظام» و جامعه را به «خرز» تشبیه کرده است. ابن ابی الحدید در شرح سخن امام(ع) می‌گوید: نظام گردن بند، نخی است که آن را جمع می‌کند و نظم خاصی به آن می‌دهد، «خرز» به معنای دانه‌های سوراخ داری است که برای درست کردن گردن بند یا تسبیح استفاده می‌شود؛ بنابراین، معنای سخن امام(ع) چنین می‌شود: زمامدار، رشته‌ای است که دانه‌های پراکنده یک جامعه را تحت نظام ویژه ای درمی‌آورد و آنها را به هم پیوند می‌دهد. وقتی که این نخ، پاره شود، دانه‌ها پراکنده می‌شوند و هر یک به سویی می‌روند و پس از آن، هیچ‌گاه به صورت اول، فراهم نمی‌شوند.

بر این اساس، نظام ریشه ای است که پراکندگی‌ها را منسجم می‌کند و در یک مسیر و برای یک هدف، قرار می‌دهد. با در نظر گرفتن معنای «نظام» معنای روایت مذکور نیز چنین می‌شود. «امامت» رشته‌ای است که دانه‌های پراکنده امت مسلمان و ابعاد مختلف آن را منسجم می‌کند و به هم پیوند داده، در یک مسیر و برای یک هدف که تکامل و سعادت باشد، قرار می‌دهد و با قطع شدن این رشته، مسلمانان دچار تفرقه و پراکندگی و از هم گسیختگی می‌گردند و هر گروه، یک بُعد از اسلام را می‌گیرد و جامعه اسلامی، از اسلام، تهی می‌گردد.[۱۸]

۹. عدم شناخت امام، موجب گمراهی: امام صادق(ع) می‌فرماید: زمین، آباد و اصلاح نمی‌شود، مگر به وجود امام، و هر کس بمیرد و امام خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است؛ و تا هنگامی که هر یک از شما نفس می‌کشید، بیشتر از هر چیز، به شناسایی امام نیازمندترید تا در این حال بگویید به کار خوبی پرداخته‌ایم.[۱۹]

تجلّی توحید در نظام امامت؛ همچنان که پیامبر به عنوان انسان کامل و شایسته به نیابت و خلافت خدا، حاکم جامعه است، پس از پیامبر اکرم(ص) امام حاکم است، لذا نظام امامت و ولایت باید از جانب خدا انفاذ تا حکومت شرعی و اطاعت از اوامرش، واجب باشد. در این نظام امامت است که عقیده توحید ظاهر می‌شود و با این امتیاز توحیدی، امت واحد، قانون واحد و حکومت واحد جهانی و همیشه نو و مترقی را تحقق می‌بخشد.[۲۰]

۱۱. وجود امام، عامل بقای اسلام؛ اثبات این امر، متوقف بر چند امر است که مختصراً به آنها اشاره می‌شود:

۱. انسان برای تکامل اختیار آفریده شده است. از طرف دیگر، عقل و حس و بقیه قوای ادراکی انسان، برای شناخت صحیح سعادت و شقاوت کافی نیست؛ بنابراین، حکمت خداوند اقتضاء دارد که راه دیگری (وحی) در اختیار انسان قرار بدهد تا به سعادت دنیا و آخرت پی ببرد، و الاّ نقض غرض لازم می‌آید. ۲. با نبوت پیامبر اکرم اسلام(ص) دستگاه نبوت، خاتمه یافته، و دین اسلام، خاتم ادیان است. از طرف دیگر، ختم نبوت، در صورتی صحیح است که دین اسلام تا پایان جهان، پاسخگوی نیازهای همه مردم باشد، و دین او هم تحریف نشود.

۳. ممکن است افرادی، مغرضانه یا ناآگاهانه، از دین، چیزی کم کنند یا به آن، چیزی به عنوان بدعت، اضافه کنند، بنابراین باید یک حافظ و نگهبان باشد که تمام دین را بشناسد و بتواند از حریم دین دفاع کند و مانع تصرف و نفوذ اشخاص ناآگاه یا مغرض شود؛ از این جاست که اهمیت ولایت و امامت به خوبی ظاهر می‌شود و در فقدان آن، دینی باقی نمی‌ماند.[۲۱] با توجه به آنچه گفته شد، امامت در مکتب شیعه طبق نظر بسیاری از بزرگان، از جمله اصول مذهب قرار گرفته است و عدم اعتقاد به آن، به نحوی که در سطور بالا بیان شد، باعث خروج از مکتب و مسلک شیعه می‌گردد. در اهمیت و خصوصیات امام، در شناخت بیشتر ایشان، این مختصر دیگر مجال گفتار بیشتر ندارد و در این مورد باید به کتب مربوطه مراجعه شود.

۱۲. یکی از طرقی که اهمیت و منزلت امامان شیعه توسط آن شناخته می‌شود، جایگاه و مقام امامان شیعه در قرآن است که به عنوان ولی و سرپرست معرفی شده‌اند. گرچه به صورت صریح در قرآن ذکر نشده، ولی با وجود روایات فراوان و مؤیدات تاریخی که وجود دارد، این مسئله، از امور قطعی است که سخن در این مورد نیاز به یک کتاب مستقل دارد. در اینجا به یک نمونه مختصراً اشاره می‌شود؛ «خداوند متعال در سوره مائده آیه ۶۷ تمام زحمات دوران رسالت پیامبر اکرم(ص) را بر ابلاغ ولایت، تعلیق نموده و فرمود است: «ای پیامبر: آنچه را از پروردگارت به سوی تو نازل شده، ابلاغ کن، وگرنه رسالت خویش را ابلاغ نکرده‌ای» و مراد از «ما انزل الیک» ابلاغ ولایت حضرت علی(ع) است که عدم ابلاغ آن، به منزله عدم ابلاغ تمام رسالت پیامبر اکرم(ص) است».[۲۲]


معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر

۱ـ امامت پژوهی، گروه مؤلفان.

۲ـ مرجعیت دینی اهل بیت(ع) و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران، ۱۳۸۵.

۳ـ اهل بیت در قرآن و حدیث، محمدی ری شهری، ترجمه: حمید رضا شیخی و حمید رضا آژیر، ۱۳۸۳.

۴ـ سیمای ائمه اطهار در آیینه اخبار، سید عبدالاحد رضوی تویسرکانی، چاپ قدس، قم، ۱۳۸۳.

«حضرت امام صادق(ع) می‌فرماید: کبر این است که مردم را خوار شماری و حق را سفاهت دانی».[۲۳]


منابع

  1. امامت پژوهی، به کوشش جمعی از نویسندگان، نشر دانشگاه علوم اسلامی رضوی، ۱۳۸۱ش.
  2. همان، ص۴۹.
  3. همان، ص۵۱.
  4. نساء / ۵۹.
  5. امامت پژوهی، ص۹۲.
  6. همان، ص۷۸.
  7. بقره / ۱۲۴.
  8. امامت پژوهی، ص۷۹.
  9. شوری / ۲۳.
  10. سباء / ۴۷.
  11. فرقان / ۵۷.
  12. امامت پژوهی، ص۸۵.
  13. همان، ص۸۵.
  14. امامت پژوهی، ص۸۵ و ۸۶.
  15. همان، ص۸۰.
  16. همان، ص۹۰.
  17. غررالحکم، ص۱۲۱.
  18. امامت پژوهی، ص۹۸.
  19. همان، ص۹۸.
  20. همان، ص۹۴.
  21. امامت پژوهی، ص۹۵ و ۹۶.
  22. همان، ص۱۷۸.
  23. اصول کافی، ج۵، ص۲۱۹.