نقد دیدگاه مصطفی ملکیان درباره ایمان: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:


'''مقدمه اوّل''': تقسیم‌بندی مارتین راکیچ، روان‌شناس معروف آمریکایی است. ایشان معتقد است باورهای انسان پنج دسته‌اند:  
'''مقدمه اوّل''': تقسیم‌بندی مارتین راکیچ، روان‌شناس معروف آمریکایی است. ایشان معتقد است باورهای انسان پنج دسته‌اند:  
* باورهای اصلی اجماعی، مثل این که من فلان کس هستم؛  
* باورهای اصلی اجماعی، مثل این که من فلان کس هستم؛
* باورهای غیراجماعی ابتدایی، مثل رؤیا؛  
 
* باورهای آتوریته یا عقاید تعبدی، مثل عقایدی که انسان از پدر یا مادر می‌پذیرد؛  
* باورهای غیراجماعی ابتدایی، مثل رؤیا؛
* باورهای اشتقاقی که باورهای ناشی از باورهای آتوریته‌اند؛  
 
* باورهای آتوریته یا عقاید تعبدی، مثل عقایدی که انسان از پدر یا مادر می‌پذیرد؛
 
* باورهای اشتقاقی که باورهای ناشی از باورهای آتوریته‌اند؛
 
* باورهای بی‌پیامد که در متن منظومه فکری انسان نیستند.  
* باورهای بی‌پیامد که در متن منظومه فکری انسان نیستند.  


خط ۲۲: خط ۲۶:


'''مقدمه چهارم''': این مقدمه نیز از راکیچ نقل شده است؛ نظام‌های اعتقادی دو دسته‌اند: دگماتیست و غیر دگماتیست. نظام‌های اعتقادی چهار ویژگی دارند که عبارتند از:  
'''مقدمه چهارم''': این مقدمه نیز از راکیچ نقل شده است؛ نظام‌های اعتقادی دو دسته‌اند: دگماتیست و غیر دگماتیست. نظام‌های اعتقادی چهار ویژگی دارند که عبارتند از:  
* چون دگماتیک هستند، جهان برای ایشان پرمخاطره و دار ستیزه است؛  
 
* داوری‌هایشان درباره دیگران براساس موافقت و مخالفت آنان با آتوریته آن‌هاست؛  
* چون دگماتیک هستند، جهان برای ایشان پرمخاطره و دار ستیزه است؛
* آتوریته واحدی دارند؛  
 
* داوری‌هایشان درباره دیگران براساس موافقت و مخالفت آنان با آتوریته آن‌هاست؛
 
* آتوریته واحدی دارند؛
 
* هیچ حک و اصلاحی را در عقایدشان نمی‌پذیرند.  
* هیچ حک و اصلاحی را در عقایدشان نمی‌پذیرند.  


اما نظام‌های غیر دگماتیست این‌گونه نیستند. این نظام‌ها  
اما نظام‌های غیر دگماتیست این‌گونه نیستند. این نظام‌ها
* جهان را بسیار مهربان می‌بینند و از این روی انسان‌های شادی هستند. به قول بوعلی: العارف هشّ بشّ بَسّام «عارف خوشرو، خوش‌مشرب و اهل تبسم است»؛  
 
* داوری آن‌ها نسبت به انسان‌ها براساس موافقت و مخالفت آنان نیست؛  
* جهان را بسیار مهربان می‌بینند و از این روی انسان‌های شادی هستند. به قول بوعلی: العارف هشّ بشّ بَسّام «عارف خوشرو، خوش‌مشرب و اهل تبسم است»؛
* این نظام‌ها آتوریتهٔ واحدی ندارند بلکه از منابع مختلف اخذ رأی می‌کنند؛  
 
* داوری آن‌ها نسبت به انسان‌ها براساس موافقت و مخالفت آنان نیست؛
 
* این نظام‌ها آتوریتهٔ واحدی ندارند بلکه از منابع مختلف اخذ رأی می‌کنند؛
 
* حک و اصلاح پذیرند.
* حک و اصلاح پذیرند.


خط ۶۶: خط ۷۸:
* آقای ملکیان می‌گویند: «از این روی، افرادی که نظام عقیدتی دگماتیک دارند، هرگز آرامش روانی ندارند».<ref>خرمشاهی، بهاء الدین، پوزیتیویسم منطقی، ص۲۵.</ref> آرامش روانی تنها در سایه یاد خدا حاصل می‌شود {{قرآن|أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ|سوره = رعد|آیه = ۲۸|ترجمه = (ای مردم) آگاه شوید که تنها یاد خدا آرام بخش دلهاست.}} نه در سایهٔ نظام‌های اعتقادی غیر دگماتیک. گذشته از این که چنین آرامشی برای هیچ‌یک از دانشمندان علوم طبیعی، به دلیل ابطال‌پذیر بودن عقایدشان، نباید حاصل باشد. چرا آن را محکوم نمی‌کنید؟
* آقای ملکیان می‌گویند: «از این روی، افرادی که نظام عقیدتی دگماتیک دارند، هرگز آرامش روانی ندارند».<ref>خرمشاهی، بهاء الدین، پوزیتیویسم منطقی، ص۲۵.</ref> آرامش روانی تنها در سایه یاد خدا حاصل می‌شود {{قرآن|أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ|سوره = رعد|آیه = ۲۸|ترجمه = (ای مردم) آگاه شوید که تنها یاد خدا آرام بخش دلهاست.}} نه در سایهٔ نظام‌های اعتقادی غیر دگماتیک. گذشته از این که چنین آرامشی برای هیچ‌یک از دانشمندان علوم طبیعی، به دلیل ابطال‌پذیر بودن عقایدشان، نباید حاصل باشد. چرا آن را محکوم نمی‌کنید؟


درباره ویژگی دوم، یعنی داوری در قبال انسان‌ها بر اساس مخالفت یا موافقت آنان در زمینه آتوریته، باید گفت مگر قرآن چنین نکرد؟ شما از بیست آیه اول سوره بقره به دست می‌آورید که انسان‌ها سه دسته‌اند: متقین، کفار و منافقین. آن که اهل نفاق یا کفر است با ما نیست. تنها متقین با یکدیگر برادرند: {{قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَه، و دربارهٔ آخرین ویژگی نظام‌های دگماتیک، یعنی حک و اصلاح‌ناپذیر بودن، باید گفت نگاهی اجمالی به تاریخ علوم اسلامی خلاف این را نشان می‌دهد. تاریخ علوم اسلامی سرشار از اختلافات علمی، مباحثات جدی، انتقادهای بی‌رحمانه و در نتیجه رشد جریان علم است، و یکی از بهترین نمونه‌ها، ایرادها و انتقادهای سخت و جدی‌ای است که غزالی و فخر رازی به حکمت بوعلی داشتند و پاسخ‌هایی است که خواجه برای احیای تفکر کلامی فلسفی ارائه کرد.
درباره ویژگی دوم، یعنی داوری در قبال انسان‌ها بر اساس مخالفت یا موافقت آنان در زمینه آتوریته، باید گفت مگر قرآن چنین نکرد؟ شما از بیست آیه اول سوره بقره به دست می‌آورید که انسان‌ها سه دسته‌اند: متقین، کفار و منافقین. آن که اهل نفاق یا کفر است با ما نیست. تنها متقین با یکدیگر برادرند: {{قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَه}} و دربارهٔ آخرین ویژگی نظام‌های دگماتیک، یعنی حک و اصلاح‌ناپذیر بودن، باید گفت نگاهی اجمالی به تاریخ علوم اسلامی خلاف این را نشان می‌دهد. تاریخ علوم اسلامی سرشار از اختلافات علمی، مباحثات جدی، انتقادهای بی‌رحمانه و در نتیجه رشد جریان علم است. یکی از بهترین نمونه‌ها، ایرادها و انتقادهای سخت و جدی‌ای است که غزالی و فخر رازی به حکمت بوعلی داشتند و پاسخ‌هایی است که خواجه برای احیای تفکر کلامی فلسفی ارائه کرد.


دربارهٔ نظام‌های غیر دگماتیک نیز چهار ویژگی بیان شد که چون این چهار خصیصه در برابر خصایص قبلی است تکرارشان نمی‌کنیم، و تنها چند اشکال دیگر را مطرح می‌کنیم: اولاً. استشهاد به سخن بوعلی بی‌جاست؛ زیرا بحث دربارهٔ اعتقاد غیر دگماتیک است و این‌که چون این‌گونه عقاید با هر واقعیتی سازگار است، انسان را مبتلا به دلهره و اضطراب نمی‌کند؛ اما جملهٔ بوعلی درباره عارف و سالک است که هرگاه با واردات غیبی و لمعات رحمانی مواجه شود، چنان سرور و جذبه او را فرا می‌گیرد که علایمش به صورت خوشرویی و تبسم ظاهر می‌شود یا این‌که چون جهان را زیبا می‌بیند ـ الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ؛<ref>سجده، ۷.</ref> «آن خدایی که هر چیز را به نیکوترین وجه خلقت کرد» ـ به جهان اخم نمی‌کند، نه این که با سیلان واقعیت او هم سیال است و از این روی مهربان است؛ ثانیاً. شما گفتید سومین ویژگی نظام‌های غیر دگماتیک آن است که آتوریتهٔ واحدی ندارد. این، خود بدتر است. اگر انسان یک آتوریته داشته باشد بهتر است یا چند آتوریته مختلف و گاه متضاد؟ به این آیه دقت کنید: ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَجُلاً فِیهِ شُرَکاءُ مُتَشاکِسُونَ وَ رَجُلاً سَلَماً لِرَجُلٍ هَلْ یَسْتَوِیانِ؛<ref>زمر، ۲۹.</ref> «خدا (برای کفر و ایمان) مثلی زده است. آیا شخصی که اربابانی متعدد دارد که همه مخالف با یکدیگرند، با آن کسی که تسلیم امر یک نفر است، حال این دو شخص یکسان است؟» افزون بر این‌که شما در ضمن پذیرفتید که باورهای غیر دگماتیک هم از سنخ باورهای آتوریته است. حداکثر این‌که آتوریته‌ها را متعدد کردید و اگر دگم بودن معادل آتوریته بودن است، تفکیک نظام‌های دگم و غیر دگم بی‌حاصل است؛ زیرا غیر دگماتیک‌ها نیز بالاخره آتورتیه شدند.
نقد خصوصیات نظام‌های غیردگماتیک
درباره نظام‌های غیر دگماتیک نیز چهار ویژگی بیان شد که چون این چهار خصیصه در برابر خصایص قبلی است تکرارشان نمی‌کنیم، و تنها چند اشکال دیگر را مطرح می‌کنیم: اولاً. استشهاد به سخن بوعلی بی‌جاست؛ زیرا بحث دربارهٔ اعتقاد غیر دگماتیک است و این‌که چون این‌گونه عقاید با هر واقعیتی سازگار است، انسان را مبتلا به دلهره و اضطراب نمی‌کند؛ اما جملهٔ بوعلی درباره عارف و سالک است که هرگاه با واردات غیبی و لمعات رحمانی مواجه شود، چنان سرور و جذبه او را فرا می‌گیرد که علایمش به صورت خوشرویی و تبسم ظاهر می‌شود یا این‌که چون جهان را زیبا می‌بیند ـ الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ؛<ref>سجده، ۷.</ref> «آن خدایی که هر چیز را به نیکوترین وجه خلقت کرد» ـ به جهان اخم نمی‌کند، نه این که با سیلان واقعیت او هم سیال است و از این روی مهربان است؛ ثانیاً. شما گفتید سومین ویژگی نظام‌های غیر دگماتیک آن است که آتوریتهٔ واحدی ندارد. این، خود بدتر است. اگر انسان یک آتوریته داشته باشد بهتر است یا چند آتوریته مختلف و گاه متضاد؟ به این آیه دقت کنید: ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَجُلاً فِیهِ شُرَکاءُ مُتَشاکِسُونَ وَ رَجُلاً سَلَماً لِرَجُلٍ هَلْ یَسْتَوِیانِ؛<ref>زمر، ۲۹.</ref> «خدا (برای کفر و ایمان) مثلی زده است. آیا شخصی که اربابانی متعدد دارد که همه مخالف با یکدیگرند، با آن کسی که تسلیم امر یک نفر است، حال این دو شخص یکسان است؟» افزون بر این‌که شما در ضمن پذیرفتید که باورهای غیر دگماتیک هم از سنخ باورهای آتوریته است. حداکثر این‌که آتوریته‌ها را متعدد کردید و اگر دگم بودن معادل آتوریته بودن است، تفکیک نظام‌های دگم و غیر دگم بی‌حاصل است؛ زیرا غیر دگماتیک‌ها نیز بالاخره آتورتیه شدند.


درباره آخرین ویژگی این مقدمه، یعنی اصلاح‌پذیری باید گفت که این بیان مبتنی بر پذیرش نظریه انسجام<ref>مدعای اصلی انسجام‌گروی توجیهی چنین است: یک باور تا حدی موجه است که با مجموعهٔ باورها هماهنگ و سازگار باشد. در این نظریه ملاک صدق و توجیه، مطابقت گزاره با واقع نیست.</ref> است که این نظریه به مثابهٔ یک بحث معرفت‌شناسی، خالی از مشکل نیست.<ref>نظریه انسجام که امروزه در معرفت‌شناسی طرفداران فراوانی دارد، منتقدانی نیز دارد از جمله این‌که می‌توان دو مجموعه را در نظر گرفت که عناصر هر یک در درون خود از انسجام و سازگاری کافی برخوردارند؛ در عین حال این دو مجموعه طبق فرض با یکدیگر سرسازش نداشتند و متناقض‌اند. در این حالت باید هر دو مجموعه موجه و معتبر باشند. حال آن‌که چون متناقض‌اند یکی از این دو مجموعه قطعاً موجه نیست. برای تفصیل بیشتر، ر ، ک: فعالی، محمد تقی، درآمدی بر معرفت‌شناسی، ص۱۹۶.</ref>
درباره آخرین ویژگی این مقدمه، یعنی اصلاح‌پذیری باید گفت که این بیان مبتنی بر پذیرش نظریه انسجام<ref>مدعای اصلی انسجام‌گروی توجیهی چنین است: یک باور تا حدی موجه است که با مجموعهٔ باورها هماهنگ و سازگار باشد. در این نظریه ملاک صدق و توجیه، مطابقت گزاره با واقع نیست.</ref> است که این نظریه به مثابهٔ یک بحث معرفت‌شناسی، خالی از مشکل نیست.<ref>نظریه انسجام که امروزه در معرفت‌شناسی طرفداران فراوانی دارد، منتقدانی نیز دارد از جمله این‌که می‌توان دو مجموعه را در نظر گرفت که عناصر هر یک در درون خود از انسجام و سازگاری کافی برخوردارند؛ در عین حال این دو مجموعه طبق فرض با یکدیگر سرسازش نداشتند و متناقض‌اند. در این حالت باید هر دو مجموعه موجه و معتبر باشند. حال آن‌که چون متناقض‌اند یکی از این دو مجموعه قطعاً موجه نیست. برای تفصیل بیشتر، ر ، ک: فعالی، محمد تقی، درآمدی بر معرفت‌شناسی، ص۱۹۶.</ref>