امکان اثبات خداوند با ادله عقلی و منطقی: تفاوت میان نسخه‌ها

جزبدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۷: خط ۲۷:
ثانیاً: بر فرض این‌که در قرآن کریم از استدلال منطقی استفاده نشده باشد، باز هم مانع استدلال نیست، زیرا قرآن استدلال را منع نکرده است و فقط خود از استدلال منطقی استفاده نکرده یا کمتر استفاده کرده است. به علاوه که ما معتقدیم، هم در قرآن استدلال وجود دارد و هم به [[مؤمنین]] توصیه می‌کند که از عقل و علوم عقلی استفاده نمایند. به عنوان نمونه در آیات ۳۵–۳۶ [[سوره طه]]، نوعی قیاس استثنایی برای اثبات وجود خداوند از طریق [[خلقت انسان]] اقامه شده است.<ref>رک: جوادی آملی، عبدالله؛ تبیین براهین اثبات خدا؛ قم؛ نشر اسراء؛ ۱۳۷۸؛ ص۱۲۴–۱۲۸.</ref>
ثانیاً: بر فرض این‌که در قرآن کریم از استدلال منطقی استفاده نشده باشد، باز هم مانع استدلال نیست، زیرا قرآن استدلال را منع نکرده است و فقط خود از استدلال منطقی استفاده نکرده یا کمتر استفاده کرده است. به علاوه که ما معتقدیم، هم در قرآن استدلال وجود دارد و هم به [[مؤمنین]] توصیه می‌کند که از عقل و علوم عقلی استفاده نمایند. به عنوان نمونه در آیات ۳۵–۳۶ [[سوره طه]]، نوعی قیاس استثنایی برای اثبات وجود خداوند از طریق [[خلقت انسان]] اقامه شده است.<ref>رک: جوادی آملی، عبدالله؛ تبیین براهین اثبات خدا؛ قم؛ نشر اسراء؛ ۱۳۷۸؛ ص۱۲۴–۱۲۸.</ref>


=== اثبات خداوند در روایات اهل بیت ===
=== اثبات خداوند در روایات اهل بیت علیهم السلام ===
ثالثاً: حتی اگر بپذیریم که در قرآن کریم استدلال منطقی و فلسفی ذکر نشده است، باز هم مشکلی در راه اثبات خدا با دلایل فلسفی وجود نخواهد داشت، زیرا در روایات [[اهل بیت (ع)]] استدلالات فراوانی برای همین مطلب وجود دارد. مناظرات ائمه با مخالفان فکری و زندیقان در این زمینه، ثبت شده و در جوامع روایی موجود می‌باشند.<ref>در این زمینه رک: الطبرسی، احمد بن علی؛ الاحتجاج؛ تحقیق: سید محمد باقر الخرسان؛ بیروت؛ دار النعمان؛ ص ۲۰–۲۴؛ و نیز کلینی؛ محمد بن یعقوب؛ اصول کافی؛ تحقیق: علی اکبر غفاری؛ تهران؛ دار الکتب الاسلامیه؛ ۱۳۸۸ ق؛ ص ۷۲–۸۲.</ref> و اگر اثبات خدا غیرممکن بود، اهل بیت چنین کاری نمی‌کردند.<ref>با مطالعه خطب توحیدی نهج‌البلاغه این حقیقت به خوبی آشکار خواهد شد این خطبه‌ها سرشار از مفاهیم عقلی و فلسفی درباره خداوندمتعال است.</ref>
ثالثاً: حتی اگر بپذیریم که در قرآن کریم استدلال منطقی و فلسفی ذکر نشده است، باز هم مشکلی در راه اثبات خدا با دلایل فلسفی وجود نخواهد داشت، زیرا در روایات [[اهل بیت (ع)]] استدلالات فراوانی برای همین مطلب وجود دارد. مناظرات ائمه با مخالفان فکری و زندیقان در این زمینه، ثبت شده و در جوامع روایی موجود می‌باشند.<ref>در این زمینه رک: الطبرسی، احمد بن علی؛ الاحتجاج؛ تحقیق: سید محمد باقر الخرسان؛ بیروت؛ دار النعمان؛ ص ۲۰–۲۴؛ و نیز کلینی؛ محمد بن یعقوب؛ اصول کافی؛ تحقیق: علی اکبر غفاری؛ تهران؛ دار الکتب الاسلامیه؛ ۱۳۸۸ ق؛ ص ۷۲–۸۲.</ref> و اگر اثبات خدا غیرممکن بود، اهل بیت چنین کاری نمی‌کردند.<ref>با مطالعه خطب توحیدی نهج‌البلاغه این حقیقت به خوبی آشکار خواهد شد این خطبه‌ها سرشار از مفاهیم عقلی و فلسفی درباره خداوندمتعال است.</ref>


خط ۴۰: خط ۴۰:
ثالثاً: نکته دیگر، شیوه درک مفاهیمی است که مابه‌ازاء خارجی قابل مشاهده ندارند، و به اصطلاح مفاهیم ثانوی فلسفی هستند، مفاهیمی مثل بی‌نهایت، نامحدود، وجود، امکان، وجوب، و … که مفهوم واجب الوجود و علت العلل نیز از همین سنخند، و نیز مفاهیم عدمی که اصلاً وجود ندارند، مثل شریک خداوند، که در خارج اصلاً مصداقی ندارد، ولی ما درباره این مفاهیم بحث کرده و استدلال می‌کنیم. برای شناخت فرایند درک این مفاهیم ثانوی در ذهن، باید به بحث معقولات ثانیه در فلسفه یا معرفت‌شناسی مراجعه نمایید، در این بحث روشن می‌شود که ذهن چگونه با چنین مفاهیمی ارتباط برقرار می‌کند.<ref>رک: مطهری، مرتضی؛ شرح مبسوط منظومه، (مجموعه آثار)، تهران؛ انتشارات صدرا؛ ۱۳۸۰؛ ج۹، ص۳۶۱–۴۰۸.</ref>
ثالثاً: نکته دیگر، شیوه درک مفاهیمی است که مابه‌ازاء خارجی قابل مشاهده ندارند، و به اصطلاح مفاهیم ثانوی فلسفی هستند، مفاهیمی مثل بی‌نهایت، نامحدود، وجود، امکان، وجوب، و … که مفهوم واجب الوجود و علت العلل نیز از همین سنخند، و نیز مفاهیم عدمی که اصلاً وجود ندارند، مثل شریک خداوند، که در خارج اصلاً مصداقی ندارد، ولی ما درباره این مفاهیم بحث کرده و استدلال می‌کنیم. برای شناخت فرایند درک این مفاهیم ثانوی در ذهن، باید به بحث معقولات ثانیه در فلسفه یا معرفت‌شناسی مراجعه نمایید، در این بحث روشن می‌شود که ذهن چگونه با چنین مفاهیمی ارتباط برقرار می‌کند.<ref>رک: مطهری، مرتضی؛ شرح مبسوط منظومه، (مجموعه آثار)، تهران؛ انتشارات صدرا؛ ۱۳۸۰؛ ج۹، ص۳۶۱–۴۰۸.</ref>


نکته پایانی: احتمال دارد منظور افرادی قائل به این هستند که با دلیل منطقی نمی‌توان خدا را اثبات کرد، این باشد که این دلایل فلسفی و منطقی به اندازه فطرت و خداشناسی حضوری انسان را قانع نمی‌کنند و اگر کسی بخواهد وجود خدا را به خوبی اثبات کند، باید به درون خود مراجعه کند و الًا در مقابل دلایل فلسفی، همیشه می‌توان اشکال تراشی کرد. در این صورت می‌توان سخن ایشان را تا حدودی پذیرفت؛ زیرا ما نیز معتقدیم که دریافت حضوری و فطری خداوند، بهترین راه اثبات و نیز شناخت خداست.
نکته پایانی: احتمال دارد منظور افرادی که قائل به این هستند که با دلیل منطقی نمی‌توان خدا را اثبات کرد، این باشد که این دلایل فلسفی و منطقی به اندازه فطرت و خداشناسی حضوری، انسان را قانع نمی‌کنند و اگر کسی بخواهد وجود خدا را به خوبی اثبات کند، باید به درون خود مراجعه کند و الًا در مقابل دلایل فلسفی، همیشه می‌توان اشکال تراشی کرد. در این صورت می‌توان سخن ایشان را تا حدودی پذیرفت؛ زیرا ما نیز معتقدیم که دریافت حضوری و فطری خداوند، بهترین راه شناخت خداست.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}