عصمت: تفاوت میان نسخهها
ظاهر
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
| خط ۹: | خط ۹: | ||
== معناشناسی == | == معناشناسی == | ||
=== معنای لغوی === | === معنای لغوی === | ||
عصمت، واژهای عربی و از ماده {{عربی|«عَصِمَ يَعْصِمُ»}} است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: {{عربی|«مَسَکَ»}} به معنای حفظ و نگهداری<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰.</ref>، دوم: {{عربی|«مَنَعَ»}} به معنای مانع شدن<ref>فراهیدی، خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.</ref> و سوم به معنای وسیله بازداشتن<ref>لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵.</ref>. با این وجود واژه | عصمت، واژهای عربی و از ماده {{عربی|«عَصِمَ يَعْصِمُ»}} است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: {{عربی|«مَسَکَ»}} به معنای حفظ و نگهداری<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰.</ref>، دوم: {{عربی|«مَنَعَ»}} به معنای مانع شدن<ref>فراهیدی، خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.</ref> و سوم به معنای وسیله بازداشتن<ref>لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵.</ref>. با این وجود واژه «عصمت»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسبتر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «اعتصام» را به «استمساک» معنا کردهاند<ref>ر.ک: راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷.</ref>.<ref>سید علی حسینی میلانی، عصمت از منظر فریقین، ص۱۴.</ref> | ||
=== در اصطلاح === | === در اصطلاح === | ||
در علم کلام دست کم دو معنا برای عصمت ارائه شده است: | در علم کلام دست کم دو معنا برای عصمت ارائه شده است: | ||
#'''عصمت به معنای لطف''': شیخ مفید نخستین متکلم امامیه است که به تعریف عصمت پرداخته است. از نظر او عصمت از ناحیه خداوند متعال، همان توفیق و لطف او برای حجتهای اوست و اعتصام به این عصمت به وسیله حجج الهی برای حفظ دین خداوند از ورود گناهان و خطاها در آن است<ref>شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص۱۲۸.</ref>. | #'''عصمت به معنای لطف''': شیخ مفید نخستین متکلم امامیه است که به تعریف عصمت پرداخته است. از نظر او عصمت از ناحیه خداوند متعال، همان توفیق و لطف او برای حجتهای اوست و اعتصام به این عصمت به وسیله حجج الهی برای حفظ دین خداوند از ورود گناهان و خطاها در آن است<ref>شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص۱۲۸.</ref>. | ||
#'''عصمت به معنای ملکه''': پس از آنکه شیخ مفید عصمت را به لطف تعریف کرد و دیگران نیز آن را پذیرفتند، | #'''عصمت به معنای ملکه''': پس از آنکه شیخ مفید عصمت را به لطف تعریف کرد و دیگران نیز آن را پذیرفتند، خواجه نصیرالدین طوسی آن را به نقل از فلاسفه، ملکه نامید و گفت: عصمت ملکهای است که با وجود آن، از صاحبش گناهان صادر نمیشود و این بنا بر اندیشه حکماست<ref>خواجه نصیرالدین طوسی، تلحیص المحصل، ص۳۶۹.</ref>.<ref>محمد حسین فاریاب، عصمت امام، ص۳۴ ـ ۳۵.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
نسخهٔ ۱۶ اوت ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۱۸
این مقاله هماکنون به دست R.bahmani در حال ویرایش است. |
سؤال
اگر معصوم بودن بهمعنای نداشتن خطا، گناه و اشتباه در تمام عمر است، چگونه میتوان این ویژگی را برای انسانهایی پذیرفت که در شرایط طبیعی و اجتماعی زندگی میکردند؟ آیا باور به عصمت مطلق، با اصل اختیار، مسئولیتپذیری و تجربه انسانی در تعارض نیست؟
معناشناسی
معنای لغوی
عصمت، واژهای عربی و از ماده ««عَصِمَ يَعْصِمُ»» است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: ««مَسَکَ»» به معنای حفظ و نگهداری[۱]، دوم: ««مَنَعَ»» به معنای مانع شدن[۲] و سوم به معنای وسیله بازداشتن[۳]. با این وجود واژه «عصمت»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسبتر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «اعتصام» را به «استمساک» معنا کردهاند[۴].[۵]
در اصطلاح
در علم کلام دست کم دو معنا برای عصمت ارائه شده است:
- عصمت به معنای لطف: شیخ مفید نخستین متکلم امامیه است که به تعریف عصمت پرداخته است. از نظر او عصمت از ناحیه خداوند متعال، همان توفیق و لطف او برای حجتهای اوست و اعتصام به این عصمت به وسیله حجج الهی برای حفظ دین خداوند از ورود گناهان و خطاها در آن است[۶].
- عصمت به معنای ملکه: پس از آنکه شیخ مفید عصمت را به لطف تعریف کرد و دیگران نیز آن را پذیرفتند، خواجه نصیرالدین طوسی آن را به نقل از فلاسفه، ملکه نامید و گفت: عصمت ملکهای است که با وجود آن، از صاحبش گناهان صادر نمیشود و این بنا بر اندیشه حکماست[۷].[۸]
منابع
- ↑ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰.
- ↑ فراهیدی، خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.
- ↑ لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵.
- ↑ ر.ک: راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷.
- ↑ سید علی حسینی میلانی، عصمت از منظر فریقین، ص۱۴.
- ↑ شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص۱۲۸.
- ↑ خواجه نصیرالدین طوسی، تلحیص المحصل، ص۳۶۹.
- ↑ محمد حسین فاریاب، عصمت امام، ص۳۴ ـ ۳۵.
