حکمت آفرینش انسان: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
ابرابزار |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}}حکیم بودن خداوند به چه معناست؟ حکمت خداوند از آفرینش هستی از منظر قرآن و معصومین و بزرگان چه بوده؟ | {{سوال}}حکیم بودن خداوند به چه معناست؟ حکمت خداوند از آفرینش هستی از منظر قرآن و معصومین و بزرگان چه بوده؟ آیا خداوند از افعال خود هدفی را دنبال میکند؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
خط ۹: | خط ۹: | ||
== تعریف حکمت الهی == | == تعریف حکمت الهی == | ||
حکمت الهی در اصطلاح اسلامی عبارت است از علم به نظام احسن آفرینش و غایات حکیمانه آن؛<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المیزان فی تفسیر القرآن|سال=1390|نام=سید محمدحسین|نام خانوادگی=طباطبایی|ناشر=دفتر انتشارات اسلامی|جلد=8|صفحه=203}}</ref> به عبارت دیگر حکمت به معنای قرار دادن هر چیز در جایگاه مناسب خود و هدایت آن به سوی کمال لایقش است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عدل الهی|سال=1397|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|ناشر=صدرا|صفحه=87}}</ref> مفسران گفتهاند: «حکیم» کسی است که کارها را استوار و محکم کند. این کلمه مجموعاً ۹۷ بار در قرآن کریم بکار رفته است که فقط در پنج مورد صفت قرآن و در یک مورد صفت امر آمده، بقیه هم درباره «حکیم» بودن خداوند سبحان است. حکیم به معنای متقن کار و کسی است که هیچ عملی از وی از جهل و گزاف ناشی نمیشود، هر چه میکند با علم میکند و مصالحی را در نظر میگیرد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المیزان|سال=1417|نام=محمدحسین|نام خانوادگی=طباطبایی|ناشر=موسسه اسماعیلیان|جلد=19|صفحه=531|مکان=قم}}</ref> حکیم کسی است که کار را جز به جهت مصلحت انجام نمیدهد، بلکه هر کاری صورت میدهد به خاطر این است که دارای مصلحتی است که انجام دادنش را بر ندادنش ترجیح میدهد. این مفهوم شامل دو جنبه اصلی میشود:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المیزان|سال=1417|نام=محمدحسین|نام خانوادگی=طباطبایی|ناشر=موسسه اسماعیلیان|جلد=14|صفحه=405|مکان=قم}}</ref> | حکمت الهی در اصطلاح اسلامی عبارت است از علم به نظام احسن آفرینش و غایات حکیمانه آن؛<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المیزان فی تفسیر القرآن|سال=1390|نام=سید محمدحسین|نام خانوادگی=طباطبایی|ناشر=دفتر انتشارات اسلامی|جلد=8|صفحه=203}}</ref> به عبارت دیگر حکمت به معنای قرار دادن هر چیز در جایگاه مناسب خود و هدایت آن به سوی کمال لایقش است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عدل الهی|سال=1397|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|ناشر=صدرا|صفحه=87}}</ref> مفسران گفتهاند: «حکیم» کسی است که کارها را استوار و محکم کند. این کلمه مجموعاً ۹۷ بار در قرآن کریم بکار رفته است که فقط در پنج مورد صفت قرآن و در یک مورد صفت امر آمده، بقیه هم درباره «حکیم» بودن خداوند سبحان است. حکیم به معنای متقن کار و کسی است که هیچ عملی از وی از جهل و گزاف ناشی نمیشود، هر چه میکند با علم میکند و مصالحی را در نظر میگیرد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المیزان|سال=1417|نام=محمدحسین|نام خانوادگی=طباطبایی|ناشر=موسسه اسماعیلیان|جلد=19|صفحه=531|مکان=قم}}</ref> حکیم کسی است که کار را جز به جهت مصلحت انجام نمیدهد، بلکه هر کاری صورت میدهد به خاطر این است که دارای مصلحتی است که انجام دادنش را بر ندادنش ترجیح میدهد. این مفهوم شامل دو جنبه اصلی میشود:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المیزان|سال=1417|نام=محمدحسین|نام خانوادگی=طباطبایی|ناشر=موسسه اسماعیلیان|جلد=14|صفحه=405|مکان=قم}}</ref> | ||
* حکمت تکوینی: نظام دقیق و هدفمند حاکم بر آفرینش.<ref group="یادداشت">«الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ» "همان کس که هر چه آفرید نیکو آفرید" (سجده:7)</ref> | |||
* حکمت تکوینی: نظام دقیق و هدفمند حاکم بر آفرینش.<ref group="یادداشت"> | * حکمت تشریعی: اهداف و مقررات الهی در شریعت.<ref group="یادداشت">«یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ» "خداوند برای شما آسانی میخواهد و برای شما سختی نمیخواهد" (بقره:185)</ref> | ||
* حکمت تشریعی: اهداف و مقررات الهی در شریعت.<ref group="یادداشت"> | |||
== آیات قرآن == | == آیات قرآن == | ||
قرآن کریم در آیات متعددی به حکمت آفرینش انسان اشاره کرده است، برای نمونه:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر نور|جلد=1|صفحه=98}}</ref> | قرآن کریم در آیات متعددی به حکمت آفرینش انسان اشاره کرده است، برای نمونه:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر نور|جلد=1|صفحه=98}}</ref> | ||
* آیه عبادت: {{قرآن|وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ|ترجمه=خلق نکردم جن و انسان را جز برای عبادت.|سوره=ذاریات|آیه=۵۹}} | |||
* آیه عبادت: {{قرآن|وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا | * آیه ابتلاء: {{قرآن|الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا|ترجمه=همانکه مرگ و زندگی را پدیدآورد تا شما را بیازماید که کدامتان نیکوکارترید، و اوست ارجمند آمرزنده.|سوره=ملک|آیه=۲}} | ||
* آیه ابتلاء: {{قرآن| | * آیه خلافت: {{قرآن|إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً|ترجمه=همانا من (خدا) در زمین جانشینی قرار دادم.|سوره=بقره|آیه=۳۰}} در برخی تفاسیر اینگونه بیان شده است که انسان به عنوان خلیفه الهی مسئول آبادانی زمین است. | ||
* آیه خلافت: {{قرآن| | |||
== روایات معصومین == | == روایات معصومین == | ||
روایات متعددی از اهل بیت(ع) درباره حکمت آفرینش وارد شده است: | روایات متعددی از اهل بیت(ع) درباره حکمت آفرینش وارد شده است: | ||
* امام علی در حدیثی میفرمایند: {{متن عربی|ما خُلِقْتُمْ لِتَفْنَوْا، وَ لٰکِنْ خُلِقْتُمْ لِتَبْقَوْا|ترجمه=شما برای فنا آفریده نشدهاید، بلکه برای بقا آفریده شدهاید}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=نهج البلاغه، حکمت 147}}</ref> | * امام علی در حدیثی میفرمایند: {{متن عربی|ما خُلِقْتُمْ لِتَفْنَوْا، وَ لٰکِنْ خُلِقْتُمْ لِتَبْقَوْا|ترجمه=شما برای فنا آفریده نشدهاید، بلکه برای بقا آفریده شدهاید}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=نهج البلاغه، حکمت 147}}</ref> | ||
* امام صادق نیز در این باره فرمودهاند: {{متن عربی|خَلَقَ اللهُ الْعِبَادَ لِیَعْرِفُوهُ|ترجمه=خداوند بندگان را آفرید تا او را بشناسند}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحارالأنوار|سال=۱۴۰۳|نام خانوادگی=مجلسی|ناشر=دار احیاء التراث العربی،|جلد=5|صفحه=312|مکان=بیروت}}</ref> | * امام صادق نیز در این باره فرمودهاند: {{متن عربی|خَلَقَ اللهُ الْعِبَادَ لِیَعْرِفُوهُ|ترجمه=خداوند بندگان را آفرید تا او را بشناسند}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحارالأنوار|سال=۱۴۰۳|نام خانوادگی=مجلسی|ناشر=دار احیاء التراث العربی،|جلد=5|صفحه=312|مکان=بیروت}}</ref> | ||
== نتایج حکمت آفرینش == | == نتایج حکمت آفرینش == | ||
=== عدل الهی === | === عدل الهی === | ||
از تأمل در معنای حکمت عملی مبنی بر تنزه خداوند از انجام افعال ناروا، روشن میشود که صفت عدل از لوازم آن است. به عبارت دیگر چون خداوند سبحان حکیم است، هیچ کار زشتی انجام نمیدهد و از آنجا که ظلم یکی از نمونههای عمل زشت و قبیح است، در نتیجه خداوند هیچ ظلمی انجام نمیدهد و همه کارهای خداوند عادلانه است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عدل الهی|سال=1397|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|ناشر=انتشارات صدرا|صفحه=95 - 96|مکان=تهران}}</ref> | از تأمل در معنای حکمت عملی مبنی بر تنزه خداوند از انجام افعال ناروا، روشن میشود که صفت عدل از لوازم آن است. به عبارت دیگر چون خداوند سبحان حکیم است، هیچ کار زشتی انجام نمیدهد و از آنجا که ظلم یکی از نمونههای عمل زشت و قبیح است، در نتیجه خداوند هیچ ظلمی انجام نمیدهد و همه کارهای خداوند عادلانه است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عدل الهی|سال=1397|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|ناشر=انتشارات صدرا|صفحه=95 - 96|مکان=تهران}}</ref> | ||
خط ۳۴: | خط ۳۰: | ||
=== محال بودن تکلیف بما لایطاق === | === محال بودن تکلیف بما لایطاق === | ||
خداوند حکیم هرگز کسی را به کاری که توانایی انجام آن را ندارد، مکلف نمیکند. علامه حلی در این باره مینویسد: | خداوند حکیم هرگز کسی را به کاری که توانایی انجام آن را ندارد، مکلف نمیکند. علامه حلی در این باره مینویسد: «بر اساس اصل حکمت، محال است خداوند کسی را به کاری که توانایی انجامش را ندارد، مکلف کند.»<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد|سال=1415|نام خانوادگی=علامه حلی|ناشر=مؤسسه النشر الاسلامی|صفحه=156|مکان=قم}}</ref> | ||
=== وجوب لطف الهی === | === وجوب لطف الهی === | ||
«لطف» در اصطلاح متکلمان عبارت از فعلی است که انجام آن از طرف خداوند مکلف را به انجام طاعت و ترک معصیت برمیانگیزد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد|سال=1415|ناشر=مؤسسه النشر الاسلامی|صفحه=156|مکان=قم|نام خانوادگی=علامه حلی}}</ref> مهمترین برهان وجوب لطف، اصل حکمت الهی است. خواجه نصیرالدین طوسی در این باره مینویسد: دلیل بر وجوب لطف این است که تحقق غرض (خداوند) متوقف بر آن است. توضیح این که بر اساس پذیرش اصل حکمت خداوند، موجودات برای هدفی خلق شدهاند | «لطف» در اصطلاح متکلمان عبارت از فعلی است که انجام آن از طرف خداوند مکلف را به انجام طاعت و ترک معصیت برمیانگیزد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد|سال=1415|ناشر=مؤسسه النشر الاسلامی|صفحه=156|مکان=قم|نام خانوادگی=علامه حلی}}</ref> مهمترین برهان وجوب لطف، اصل حکمت الهی است. خواجه نصیرالدین طوسی در این باره مینویسد: دلیل بر وجوب لطف این است که تحقق غرض (خداوند) متوقف بر آن است. توضیح این که بر اساس پذیرش اصل حکمت خداوند، موجودات برای هدفی خلق شدهاند چنانکه در قرآن فرمود: {{قرآن|وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ|ترجمه=خلق نکردم جن و انسان را جز برای عبادت.|سوره=ذاریات|آیه=۵۶}} بنابراین از آنجا که خداوند سبحان کار عبث و بیهوده انجام نمیدهد و همه افعال او غایتمند است، لازم است برای نیل انسانها بهغایت و هدف مطلوب خود، همه لوازم و زمینههای مناسب را مهیا فرماید و این چیزی جز قاعده لطف نیست.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد|سال=1415|ناشر=مؤسسه النشر الاسلامی|صفحه=157|مکان=قم|نام خانوادگی=علامه حلی}}</ref>{{همچنین ببینید|قاعده لطف}} | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} |
نسخهٔ ۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۹:۲۴
تعریف حکمت الهی
حکمت الهی در اصطلاح اسلامی عبارت است از علم به نظام احسن آفرینش و غایات حکیمانه آن؛[۱] به عبارت دیگر حکمت به معنای قرار دادن هر چیز در جایگاه مناسب خود و هدایت آن به سوی کمال لایقش است.[۲] مفسران گفتهاند: «حکیم» کسی است که کارها را استوار و محکم کند. این کلمه مجموعاً ۹۷ بار در قرآن کریم بکار رفته است که فقط در پنج مورد صفت قرآن و در یک مورد صفت امر آمده، بقیه هم درباره «حکیم» بودن خداوند سبحان است. حکیم به معنای متقن کار و کسی است که هیچ عملی از وی از جهل و گزاف ناشی نمیشود، هر چه میکند با علم میکند و مصالحی را در نظر میگیرد.[۳] حکیم کسی است که کار را جز به جهت مصلحت انجام نمیدهد، بلکه هر کاری صورت میدهد به خاطر این است که دارای مصلحتی است که انجام دادنش را بر ندادنش ترجیح میدهد. این مفهوم شامل دو جنبه اصلی میشود:[۴]
- حکمت تکوینی: نظام دقیق و هدفمند حاکم بر آفرینش.[یادداشت ۱]
- حکمت تشریعی: اهداف و مقررات الهی در شریعت.[یادداشت ۲]
آیات قرآن
قرآن کریم در آیات متعددی به حکمت آفرینش انسان اشاره کرده است، برای نمونه:[۵]
- آیه عبادت: ﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ؛ خلق نکردم جن و انسان را جز برای عبادت.﴾(ذاریات:۵۹)
- آیه ابتلاء: ﴿الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا؛ همانکه مرگ و زندگی را پدیدآورد تا شما را بیازماید که کدامتان نیکوکارترید، و اوست ارجمند آمرزنده.﴾(ملک:۲)
- آیه خلافت: ﴿إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً؛ همانا من (خدا) در زمین جانشینی قرار دادم.﴾(بقره:۳۰) در برخی تفاسیر اینگونه بیان شده است که انسان به عنوان خلیفه الهی مسئول آبادانی زمین است.
روایات معصومین
روایات متعددی از اهل بیت(ع) درباره حکمت آفرینش وارد شده است:
- امام علی در حدیثی میفرمایند: «ما خُلِقْتُمْ لِتَفْنَوْا، وَ لٰکِنْ خُلِقْتُمْ لِتَبْقَوْا؛ شما برای فنا آفریده نشدهاید، بلکه برای بقا آفریده شدهاید»[۶]
- امام صادق نیز در این باره فرمودهاند: «خَلَقَ اللهُ الْعِبَادَ لِیَعْرِفُوهُ؛ خداوند بندگان را آفرید تا او را بشناسند»[۷]
نتایج حکمت آفرینش
عدل الهی
از تأمل در معنای حکمت عملی مبنی بر تنزه خداوند از انجام افعال ناروا، روشن میشود که صفت عدل از لوازم آن است. به عبارت دیگر چون خداوند سبحان حکیم است، هیچ کار زشتی انجام نمیدهد و از آنجا که ظلم یکی از نمونههای عمل زشت و قبیح است، در نتیجه خداوند هیچ ظلمی انجام نمیدهد و همه کارهای خداوند عادلانه است.[۸]
محال بودن تکلیف بما لایطاق
خداوند حکیم هرگز کسی را به کاری که توانایی انجام آن را ندارد، مکلف نمیکند. علامه حلی در این باره مینویسد: «بر اساس اصل حکمت، محال است خداوند کسی را به کاری که توانایی انجامش را ندارد، مکلف کند.»[۹]
وجوب لطف الهی
«لطف» در اصطلاح متکلمان عبارت از فعلی است که انجام آن از طرف خداوند مکلف را به انجام طاعت و ترک معصیت برمیانگیزد.[۱۰] مهمترین برهان وجوب لطف، اصل حکمت الهی است. خواجه نصیرالدین طوسی در این باره مینویسد: دلیل بر وجوب لطف این است که تحقق غرض (خداوند) متوقف بر آن است. توضیح این که بر اساس پذیرش اصل حکمت خداوند، موجودات برای هدفی خلق شدهاند چنانکه در قرآن فرمود: ﴿وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ؛ خلق نکردم جن و انسان را جز برای عبادت.﴾(ذاریات:۵۶) بنابراین از آنجا که خداوند سبحان کار عبث و بیهوده انجام نمیدهد و همه افعال او غایتمند است، لازم است برای نیل انسانها بهغایت و هدف مطلوب خود، همه لوازم و زمینههای مناسب را مهیا فرماید و این چیزی جز قاعده لطف نیست.[۱۱]
منابع
- ↑ طباطبایی، سید محمدحسین (۱۳۹۰). المیزان فی تفسیر القرآن. ج۸. دفتر انتشارات اسلامی. ص۲۰۳.
- ↑ مطهری، مرتضی (۱۳۹۷). عدل الهی. صدرا. ص۸۷.
- ↑ طباطبایی، محمدحسین (۱۴۱۷). المیزان. ج۱۹. قم: موسسه اسماعیلیان. ص۵۳۱.
- ↑ طباطبایی، محمدحسین (۱۴۱۷). المیزان. ج۱۴. قم: موسسه اسماعیلیان. ص۴۰۵.
- ↑ تفسیر نور. ج۱. ص۹۸.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت 147.
- ↑ مجلسی (۱۴۰۳). بحارالأنوار. ج۵. بیروت: دار احیاء التراث العربی،. ص۳۱۲.
- ↑ مطهری، مرتضی (۱۳۹۷). عدل الهی. تهران: انتشارات صدرا. ص۹۵ - ۹۶.
- ↑ علامه حلی (۱۴۱۵). کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد. قم: مؤسسه النشر الاسلامی. ص۱۵۶.
- ↑ علامه حلی (۱۴۱۵). کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد. قم: مؤسسه النشر الاسلامی. ص۱۵۶.
- ↑ علامه حلی (۱۴۱۵). کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد. قم: مؤسسه النشر الاسلامی. ص۱۵۷.