پرش به محتوا

پیش نویس:روایت «کتک زدن کنیزان توسط امام سجاد»: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
Hossein.badrouj (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Hossein.badrouj (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}


{{سوال}}در روایت آمده که وقتی ماه رمضان شروع می‌شد، امام سجاد هیچ‌یک از برده و کنیزانش را کتک نمی‌زد و اگر خطائی می‌کردند پیش خود یادداشت می‌کرد و در شب آخر از ماه رمضان آنها را جمع می‌کرد و یکباره کتک می‌زد؛ آیا این روایت صحیح بوده و امام سجاد کنیز‌های خودش کتک می‌زدند؟{{پایان سوال}}
{{سوال}}در روایت آمده که امام سجاد کنیزان خود را کتک می‌زد؛ آیا این روایت صحیح است و حضرت به کنیزان خود همچین برخوردی داشته است؟{{پایان سوال}}


{{پاسخ}}
{{پاسخ}}


== متن روایت ==
== بیان شبهه ==
امام سجاد لطف می‌کرد برده و کنیزهایش را در ماه رمضان کتک نمی‌زد ولی بعد از رمضان تلافی می‌کرد.
محمد بن عجلان از امام صادق نقل می‌کند که امام سجاد از وقتی ماه رمضان شروع می‌شد هیچ‌یک از برده و کنیزانش را کتک نمی‌زد (یعنی در غیر ماه رمضان کتک می‌زد) و اگر خطائی می‌کردند پیش خود یادداشت می‌کرد که فلان غلام یا فلان کنیز چنان کاری در فلان روز انجام داد همه را جمع می‌کرد و در شب آخر از ماه رمضان آنها را جمع می‌کرد و یکباره کتک می‌زد. این روایت در بحار الانوار ذکر شده است و امام سجاد که بر عقیده شیعیان از معصومین عصت و طهارت می‌باشد، همچین کاری از او سر زده است. شیعیان می‌گویند امام معصوم که از طرف خدا برای هدایت بشر آمده است درصورتی که وی صدها کنیز و برده داشته که با آنها بدترین رفتارها را داشته است.
علامه مجلسی در ص ۱۸۶ از ج ۹۸ کتاب بحارالأنوار (لینک صفحه)
https://lib.eshia.ir/11008/98/186/رمضان_علی_بن_الحسین_ضرب))
می‌نویسد:


== پاسخ شبهه ==
متأسفانه طبق معمول این‌گونه شبهات، قسمتی از یک روایت انتخاب شده و پایان آن به سلیقه فرد شبهه کننده تغییر کرده است.
در تمامی‌منابعی که این روایت را نقل کرده‌اند ادامه‌ای که شبهه افکن اضافه کرده وجود ندارد؛ بلکه نقطه مقابل آنچه او گفته نوشته شده است. ترجمه و متن کامل روایت در ادامه خواهد آمد. بنابر این روایت امام در پایان ماه این افراد را جمع می‌کرد و پس از بخشش آنان، از آنان می‌خواست که از خداوند بخواهند ایشان را ببخشد. سپس در روز عید امام همه آنان را آزاد می‌کرد و به آنان هدایی می‌داد و همچنین چنانچه در پایان این روایت آمده است امام در پایان هر سال حدود ۲۰ نفر را آزاد می‌کردند و اینکه گفته شده صدها کنیز و برده داشتند، درست نیست.


امام صادق نقل کرد که: امام سجاد از وقتی ماه رمضان شروع می‌شد هیچ‌یک از برده و کنیزانش را کتک نمی‌زد و اگر خطائی می‌کردند پیش خود یادداشت می‌کرد که فلان غلام یا فلان کنیز چنان کاری در فلان روز انجام داد همه را جمع می‌کرد و در شب آخر از ماه رمضان آنها را جمع می‌کرد و یکباره کتک می‌زد.
=== متن کامل روایت ===
متن عربی: کان علی بن الحسین إذا دخل شهر رمضان لا یضرب عبدا له ولا أمة‏، ‏ وکان إذا أذنب العبد والامة یکتب عنده أذنب فلان‏، ‏ أذنبت فلانة‏، ‏ یوم کذا وکذا‏، ‏ ولم یعاقبه فیجتمع علیهم الادب حتی إذا کان آخر لیلة من شهر رمضان، دعاهم وجمعهم حوله، ثم أظهر الکتاب ثم قال: یا فلان فعلت کذا وکذا ولم اؤد بک أتذکر ذلک؟ فیقول: بلی یا بن رسول‌الله‏، ‏ حتی یأتی علی آخرهم ویقررهم جمیعا
{{متن عربی|کان علی بن الحسین إذا دخل شهر رمضان لا یضرب عبدا له ولا أمة‏، ‏ وکان إذا أذنب العبد والامة یکتب عنده أذنب فلان‏، ‏ أذنبت فلانة‏، ‏ یوم کذا وکذا‏، ‏ ولم یعاقبه فیجتمع علیهم الادب حتی إذا کان آخر لیلة من شهر رمضان، دعاهم وجمعهم حوله، ثم أظهر الکتاب ثم قال: یا فلان فعلت کذا وکذا ولم اؤد بک أتذکر ذلک؟ فیقول: بلی یا بن رسول‌الله‏، ‏ حتی یأتی علی آخرهم ویقررهم جمیعا؛ ثم يقوم وسطهم ويقول لهم : ارفعوا أصواتكم وقولوا : يا علي بن الحسين إن ربك قد أحصى عليك كل ما عملت كما أحصيت علينا كل ما عملنا ، ولديه كتاب ينطق عليك بالحق لا يغادر صغيرة ولا كبيرة مما أتيت إلا أحصاها وتجد كل ما عملت لديه حاضرا كما وجدنا كل ما عملنا لديك حاضرا ، فاعف واصفح كما ترجو من المليك العفو وَ کما تحب أن یعفو الملیک عنک فاعف عنا تجِده عفوا.|ترجمه=«علی بن الحسین(ع) هنگامی که ماه رمضان فرا می‌رسید، هیچ بنده یا کنیزی را نمی‌زد. و هنگامی که بنده یا کنیزی گناهی می‌کرد، نزد او ثبت می‌شد که «فلانی در روز فلان گناه کرد» و آنان را مجازات نمی‌کرد. اینگونه ادب و نظم بر آنان حاکم می‌شد تا اینکه در آخرین شب ماه رمضان، آنان را فرا می‌خواند و گرد خود جمع می‌کرد. سپس آن نوشته را آشکار می‌ساخت و می‌فرمود: ای فلان! تو چنین و چنان کردی و من تو را تنبیه نکردم؛ آیا آن را به یاد می‌آوری؟
ادمین:
می‌گفت: آری، ای پسر رسول الله! و سپس به سراغ کنیز بعدی رفته تا اینکه از همه آن‌ها اقرار می‌میگرفت؛ سپس در میان آنها می‌ایستاد و می‌فرمود: صدایتان را بلند کنید و بگویید «ای علی بن الحسین! پروردگارت هر عملی را که انجام داده‌ای بر تو احصا کرده است، همانگونه که تو هر عملی را که ما انجام دادیم بر ما احصا کردی. نزد او کتابی است که به حق بر تو سخن می‌گوید؛ هیچ کار کوچک و بزرگی را که انجام داده‌ای فروگذار نمی‌کند مگر اینکه همه را شمارش کرده است، و هر آنچه انجام داده‌ای را نزد او حاضر می‌یابی، همانگونه که ما هر آنچه انجام دادیم را نزد تو حاضر یافتیم. پس ببخش و درگذر، همانگونه که از خداوند مالکِ نعمت، بخشش و رحمت را امید داری!»}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحار الانوار|سال=1403|نام خانوادگی=علامه مجلسی|ناشر=الوفاء|صفحه=186|جلد=98}}</ref>
آخوندها به چنین موجود رذلی می‌گویند امام معصوم که از طرف خدا برای هدایت بشر آمده است درصورتی که وی صدها کنیز و برده داشته که با آنها بدترین رفتارها را داشته است.
چکیده شبهه
علامه مجلسی می‌نویسد: «کان علی بن الحسین إذا دخل شهر رمضان لا یضرب عبداً له و لا أمة‏، ‏ و کان إذا أذنب العبد و الامة یکتب عنده أذنب فلان‏، ‏ أذنبت فلانة‏، ‏ یوم کذا وکذا‏، ‏ و لم یعاقبه فیجتمع علیهم الادب حتی إذا کان آخر لیلة من شهر رمضان، دعاهم و جمعهم حوله، ثم أظهر الکتاب ثم قال: یا فلان فعلت کذا وکذا و لم اؤد بک أتذکر ذلک؟ فیقول: بلی یا بن رسول‌الله‏، ‏ حتی یأتی علی آخرهم و یقررهم جمیعاً»؛ امام صادق (علیه السلام)، نقل کرد: امام سجاد (علیه السلام)، از وقتی ماه رمضان شروع می‌شد، هیچ‌یک از برده و کنیزانش را کتک نمی‌زد و اگر خطائی می‌کردند، پیش خود یادداشت می‌کرد که فلان غلام یا فلان کنیز چنان کاری در فلان روز انجام داد، همه را حساب، و در شب آخر از ماه رمضان آنها را جمع می‌کرد و یکباره کتک می‌زد.


پاسخ سؤال یا شبهه
{{متن عربی|هُوَ ینَادِی بِذَلِکَ عَلَی نفسک [نَفْسِهِ‏] وَ یلَقِّنُهُمْ وَ هُمْ ینَادُونَ مَعَهُ وَ هُوَ وَاقِفٌ بَینَهُمْ یبْکِی وَ ینُوحُ وَ یقُولُ رَبِّ إِنَّکَ أَمَرْتَنَا أَنْ نَعْفُوَ عَمَّنْ ظَلَمَنَا وَ قَدْ عَفَوْنَا عَمَّنْ ظَلَمَنَا کَمَا أَمَرْتَ فَاعْفُ عَنَّا فَإِنَّکَ أَوْلَی بِذَلِکَ مِنَّا وَ مِنَ الْمَأْمُورِینَ وَ أَمَرْتَنَا أَنْ لَا نَرُدَّ سَائِلًا عَنْ أَبْوَابِنَا وَ قَدْ أَتَینَاکَ سُؤَّالًا وَ مَسَاکِینَ وَ قَدْ أَنَخْنَا بِفِنَائِکَ وَ بِبَابِکَ نَطْلُبُ نَائِلَکَ وَ مَعْرُوفَکَ وَ عَطَاءَکَ فَامْنُنْ بِذَلِکَ عَلَینَا وَ لَا تُخَیبْنَا فَإِنَّکَ أَوْلَی بِذَلِکَ مِنَّا وَ مِنَ الْمَأْمُورِینَ إِلَهِی کَرُمْتَ فَأَکْرِمْنِی إِذْ کُنْتُ مِنْ سُؤَّالِکَ وَ جُدْتَ بِالْمَعْرُوفِ فَاخْلِطْنِی بِأَهْلِ نَوَالِکَ یا کَرِیمُ.|ترجمه=امام سجاد تمام این جملات را به آنان یاد می‌داد و آنها بلند می‌گفتند. امام در وسط ایشان ایستاده بود و اشک می‌ریخت و می‌گفت: "خداوندا تو دستور داده‌ای ببخشیم کسی را که بما ستم روا داشته اینک بخشیدم تو نیز مرا ببخش تو شایسته‌تری به بخشش، خدایا بما دستور داده‌ای گدا را از در خانه رد نکنیم ما برای گدائی به در خانه تو آمده‌ایم پناهنده‌ی تو هستیم و تقاضای لطف و عنایت و بخشش تو را داریم بر ما منت گذار و ما را ناامید مگردان! تو از همه شایسته‌تری به این کار خدایا بخشنده مرا نیز ببخش که تقاضای بخشش دارم! خدایا لطیف! مرا نیز مشمول لطف خویش بگردان؛ ای کریم.}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحار الانوار|سال=1403|نام خانوادگی=علامه مجلسی|ناشر=الوفاء|صفحه=187|جلد=98}}</ref>
پاسخ
متأسفانه طبق معمول این‌گونه شبهات، قسمتی از یک روایت انتخاب شده و پایان آن به سلیقه فرد شبهه کننده تغییر کرده است.
در تمامی‌منابعی که این روایت را نقل کرده‌اند ادامه‌ای که شبهه افکن اضافه کرده وجود ندارد؛ بلکه نقطه مقابل آنچه او گفته نوشته شده است. ترجمه و متن کامل روایت در ادامه خواهد آمد. بنابر این روایت امام در پایان ماه این افراد را جمع می‌کرد و پس از بخشش آنان، از آنان می‌خواست که از خداوند بخواهند ایشان را ببخشد. سپس در روز عید امام همه آنان را آزاد می‌کرد و به آنان هدایی می‌داد.
همچنین چنانچه در پایان این روایت آمده است امام در پایان هر سال حدود ۲۰ نفر را آزاد می‌کردند و اینکه گفته شده صدها کنیز و برده داشتند، درست نیست.
متن کامل روایت
سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یقُولُ کَانَ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ ع إِذَا دَخَلَ شَهْرُ رَمَضَانَ لَا یضْرِبُ عَبْداً لَهُ وَ لَا أَمَةً وَ کَانَ إِذَا أَذْنَبَ الْعَبْدُ وَ الْأَمَةُ یکْتُبُ عِنْدَهُ أَذْنَبَ فُلَانٌ أَذْنَبَتْ فُلَانَةُ یوْمَ کَذَا وَ کَذَا وَ لَمْ یعَاقِبْهُ فَیجْتَمِعُ عَلَیهِمُ الْأَدَبُ حَتَّی إِذَا کَانَ آخِرُ لَیلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ دَعَاهُمْ وَ جَمَعَهُمْ حَوْلَهُ ثُمَّ أَظْهَرَ الْکِتَابَ ثُمَّ قَالَ یا فُلَانُ فَعَلْتَ کَذَا وَ کَذَا وَ لَمْ أُؤَدِّبْکَ أَ تَذْکُرُ ذَلِکَ فَیقُولُ بَلَی یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّی یأْتِی عَلَی آخِرِهِمْ وَ یقَرِّرُهُمْ جَمِیعاً ثُمَّ یقُومُ وَسْطَهُمْ وَ یقُولُ لَهُمُ ارْفَعُوا أَصْوَاتَکُمْ وَ قُولُوا یا عَلِی بْنَ الْحُسَینِ إِنَّ رَبَّکَ قَدْ أَحْصَی عَلَیکَ کُلَّ مَا عَمِلْتَ کَمَا أَحْصَیتَ عَلَینَا کُلَّ مَا عَمِلْنَا وَ لَدَیهِ کِتَابٌ ینْطِقُ عَلَیکَ بِالْحَقِّ- لا یغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً مِمَّا أَتَیتَ إِلَّا أَحْصاها وَ تَجِدُ کُلَّ مَا عَمِلْتَ لَدَیهِ حَاضِراً کَمَا وَجَدْنَا کُلَّ مَا عَمِلْنَا لَدَیکَ حَاضِراً فَاعْفُ وَ اصْفَحْ کَمَا تَرْجُو مِنَ الْمَلِیکِ الْعَفْوَ وَ کَمَا تُحِبُّ أَنْ یعْفُوَ الْمَلِیکُ عَنْکَ فَاعْفُ عَنَّا تَجِدْهُ عَفُوّاً وَ بِکَ رَحِیماً وَ لَکَ غَفُوراً وَ لا یظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً کَمَا لَدَیکَ کِتَابٌ ینْطِقُ بِالْحَقِّ عَلَینَا- لا یغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً مِمَّا أَتَینَاهَا إِلَّا أَحْصاها فَاذْکُرْ یا عَلِی بْنَ الْحُسَینِ ذُلَّ مَقَامِکَ بَینَ یدَی رَبِّکَ الْحَکَمِ الْعَدْلِ الَّذِی لَا یظْلِمُ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ وَ یأْتِی بِهَا یوْمَ الْقِیامَةِ وَ کَفی بِاللَّهِ حَسِیباً وَ شَهِیداً فَاعْفُ وَ اصْفَحْ یعْفُ عَنْکَ الْمَلِیکُ وَ یصْفَحْ فَإِنَّهُ یقُولُ وَ لْیعْفُوا وَ لْیصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ‏- وَ هُوَ ینَادِی بِذَلِکَ عَلَی نفسک [نَفْسِهِ‏] وَ یلَقِّنُهُمْ وَ هُمْ ینَادُونَ مَعَهُ وَ هُوَ وَاقِفٌ بَینَهُمْ یبْکِی وَ ینُوحُ وَ یقُولُ رَبِّ إِنَّکَ أَمَرْتَنَا أَنْ نَعْفُوَ عَمَّنْ ظَلَمَنَا وَ قَدْ عَفَوْنَا عَمَّنْ ظَلَمَنَا کَمَا أَمَرْتَ فَاعْفُ عَنَّا فَإِنَّکَ أَوْلَی بِذَلِکَ مِنَّا وَ مِنَ الْمَأْمُورِینَ وَ أَمَرْتَنَا أَنْ لَا نَرُدَّ سَائِلًا عَنْ أَبْوَابِنَا وَ قَدْ أَتَینَاکَ سُؤَّالًا وَ مَسَاکِینَ وَ قَدْ أَنَخْنَا بِفِنَائِکَ وَ بِبَابِکَ نَطْلُبُ نَائِلَکَ وَ مَعْرُوفَکَ وَ عَطَاءَکَ فَامْنُنْ بِذَلِکَ عَلَینَا وَ لَا تُخَیبْنَا فَإِنَّکَ أَوْلَی بِذَلِکَ مِنَّا وَ مِنَ الْمَأْمُورِینَ إِلَهِی کَرُمْتَ فَأَکْرِمْنِی إِذْ کُنْتُ مِنْ سُؤَّالِکَ وَ جُدْتَ بِالْمَعْرُوفِ فَاخْلِطْنِی بِأَهْلِ نَوَالِکَ یا کَرِیمُ ثُمَّ یقْبِلُ عَلَیهِمْ فَیقُولُ قَدْ عَفَوْتُ عَنْکُمْ فَهَلْ عَفَوْتُمْ عَنِّی وَ مِمَّا کَانَ مِنِّی إِلَیکُمْ مِنْ سُوءِ مَلَکَةٍ فَإِنِّی مَلِیکُ سُوءٍ لَئِیمٌ ظَالِمٌ مَمْلُوکٌ لِمَلِیکٍ کَرِیمٍ جَوَادٍ عَادِلٍ مُحْسِنٍ مُتَفَضِّلٍ فَیقُولُونَ قَدْ عَفَوْنَا عَنْکَ یا سَیدَنَا وَ مَا أَسَأْتَ فَیقُولُ لَهُمْ قُولُوا اللَّهُمَّ اعْفُ عَنْ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ کَمَا عَفَا عَنَّا فَأَعْتِقْهُ مِنَ النَّارِ کَمَا أَعْتَقَ رِقَابَنَا مِنَ الرِّقِّ فَیقُولُونَ ذَلِکَ فَیقُولُ اللَّهُمَّ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ اذْهَبُوا فَقَدْ عَفَوْتُ عَنْکُمْ وَ أَعْتَقْتُ رِقَابَکُمْ رَجَاءً لِلْعَفْوِ عَنِّی وَ عِتْقِ رَقَبَتِی فَیعْتِقُهُمْ فَإِذَا کَانَ یوْمُ الْفِطْرِ أَجَازَهُمْ بِجَوَائِزَ تَصُونُهُمْ وَ تُغْنِیهِمْ عَمَّا فِی أَیدِی النَّاسِ وَ مَا مِنْ سَنَةٍ إِلَّا وَ کَانَ یعْتِقُ فِیهَا فِی آخِرِ لَیلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ مَا بَینَ الْعِشْرِینَ رَأْساً إِلَی أَقَلَّ أَوْ أَکْثَرَ


ترجمه کامل روایت
{{متن عربی|ثُمَّ یقْبِلُ عَلَیهِمْ فَیقُولُ قَدْ عَفَوْتُ عَنْکُمْ فَهَلْ عَفَوْتُمْ عَنِّی وَ مِمَّا کَانَ مِنِّی إِلَیکُمْ مِنْ سُوءِ مَلَکَةٍ فَإِنِّی مَلِیکُ سُوءٍ لَئِیمٌ ظَالِمٌ مَمْلُوکٌ لِمَلِیکٍ کَرِیمٍ جَوَادٍ عَادِلٍ مُحْسِنٍ مُتَفَضِّلٍ فَیقُولُونَ قَدْ عَفَوْنَا عَنْکَ یا سَیدَنَا وَ مَا أَسَأْتَ فَیقُولُ لَهُمْ قُولُوا اللَّهُمَّ اعْفُ عَنْ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ کَمَا عَفَا عَنَّا فَأَعْتِقْهُ مِنَ النَّارِ کَمَا أَعْتَقَ رِقَابَنَا مِنَ الرِّقِّ فَیقُولُونَ ذَلِکَ فَیقُولُ اللَّهُمَّ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ اذْهَبُوا فَقَدْ عَفَوْتُ عَنْکُمْ وَ أَعْتَقْتُ رِقَابَکُمْ رَجَاءً لِلْعَفْوِ عَنِّی وَ عِتْقِ رَقَبَتِی فَیعْتِقُهُمْ فَإِذَا کَانَ یوْمُ الْفِطْرِ أَجَازَهُمْ بِجَوَائِزَ تَصُونُهُمْ وَ تُغْنِیهِمْ عَمَّا فِی أَیدِی النَّاسِ وَ مَا مِنْ سَنَةٍ إِلَّا وَ کَانَ یعْتِقُ فِیهَا فِی آخِرِ لَیلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ مَا بَینَ الْعِشْرِینَ رَأْساً إِلَی أَقَلَّ أَوْ أَکْثَرَ.|ترجمه=آنگاه روی به آنان نموده می‌فرمود من از شما گذشتم؛ آیا شما نیز از من گذشتید چنان‌که بد رفتاری با شما کرده‌ام؟ من فرمانروای بد و ستمگری هستم که خود بنده فرمانروائی کریم، جواد، دادگر و بخشنده است. آنان می‌گفتند: با اینکه خطائی نکرده‌ای از شما گذشتیم. می‌گفت: بگوئید خدایا ما از علی بن الحسین گذشتیم همان‌طور که او از ما گذشت. خدایا او را از آتش رهائی بخش همان‌طور که ما را از بندگی رهائی بخشید و آنان این جملات را تکرار می‌کردند. امام نیز اللهم آمین یا رب العالمین می‌گفت. سپس امام می‌فرمود: بروید شما را بخشیدم و آزاد کردم به‌امید اینکه خدا مرا ببخشد و از آتش رهائی یابم. روز عید فطر نیز امام به آنها جایزه می‌داد به‌مقداری که از کمک مردم بی‌نیاز بشوند. و امام در هر سال، در آخر ماه رمضان بین بیست نفر بیشتر و کمتر آزاد می‌کرد.}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحار الانوار|سال=1403|نام خانوادگی=علامه مجلسی|ناشر=الوفاء|صفحه=187|جلد=98}}</ref>
امام صادق علیه السلام فرمود: علی بن الحسین علیه السلام از وقتی ماه رمضان شروع می‌شد هیچ‌یک از غلام و کنیزانش را نمی‌زد، هر کدام خطائی می‌کردند پیش خود یادداشت می‌کرد فلان خدمتکار چه خطایی در چه روزی انجام داده است و او را مجازات نمی‌کرد. این خطاها جمع می‌شد تا شب آخر ماه رمضان.
سپس امام سجاد در پایان ماه رمضان همه را جمع می‌کرد و آن یادداشت را می‌آورد و یکی یکی از آنها اقرار می‌گرفت که در فلان روز این خطا را انجام دادی، ولی من تو را ادب نکردم و همه اقرار می‌کردند.
آنگاه امام در وسط آنان می‌ایستاد و می‌فرمود: همه با صدای بلند بگوئید، ای علی بن الحسین خدا نیز تمام رفتار تو را ثبت کرده همان‌طوری که تو اعمال ما را یادداشت کردی. در نزد خداون نوشته‌ای است سراسر واقعیت که از کوچک و بزرگ اعمالت فروگذاری نکرده؛ تمام کردار خود را در آن می‌یابی چنانچه ما نیز یافتیم.
ای علی بن الحسین یادآور کوچکی خود را در پیشگاه پروردگار دادگر؛ خدائی که به‌اندازه سنگینی خردلی ستم روا نمی‌دارد روز قیامت برای حساب می‌آورد، در حساب‌داری و گواهی او کافی است امروز از ما در گذر و ببخش تا آن روز خدا از تو بگذرد. خداوند می‌فرماید: «وَ لْیعْفُوا وَ لْیصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ؛ ببخشید و چشم پوشی کنید میل ندارید خدا شما را بیامرزد».
امام علیه السلام تمام این جملات را به آنان یاد می‌داد و آنها بلند می‌گفتند. امام در وسط ایشان ایستاده بود و اشگ می‌ریخت و می‌گفت خداوندا تو دستور داده‌ای ببخشیم کسی را که بما ستم روا داشته اینک بخشیدم تو نیز مرا ببخش تو شایسته‌تری به بخشش.
خدایا بما دستور داده‌ای گدا را از در خانه رد نکنیم ما برای گدائی به در خانه تو آمده‌ایم پناهندهٔ توایم و تقاضای لطف و عنایت و بخشش ترا داریم بر ما منت گذار و ما را ناامید مگردان! تو از همه شایسته‌تری به این کار خدایا بخشنده مرا نیز ببخش که تقاضای بخشش دارم! خدایا لطیف! مرا نیز مشمول لطف خویش بگردان. ای کریم.
آنگاه روی به آنان نموده می‌فرمود من از شما گذشتم؛ آیا شما نیز از من گذشتید چنان‌که بد رفتاری با شما کرده‌ام؟ من فرمانروای بد و ستمگری هستم که خود بنده فرمانروائی کریم، جواد، دادگر و بخشنده است.
آنان می‌گفتند: با اینکه خطائی نکرده‌ای از شما گذشتیم. می‌گفت: بگوئید خدایا ما از علی بن الحسین گذشتیم همان‌طور که او از ما گذشت. خدایا او را از آتش رهائی بخش همان‌طور که ما را از بندگی رهائی بخشید و آنان این جملات را تکرار می‌کردند.
امام نیز اللهم آمین یا رب العالمین می‌گفت.
سپس امام می‌فرمود: بروید شما را بخشیدم و آزاد کردم به‌امید اینکه خدا مرا ببخشد و از آتش رهائی یابم.
روز عید فطر نیز امام به آنها جایزه می‌داد به‌مقداری که از کمک مردم بی‌نیاز بشوند. و امام در هر سال، در آخر ماه رمضان بین بیست نفر بیشتر و کمتر آزاد می‌کرد.
نتیجه‌گیری
امروزه افراد خیر و نیکوکار، بی خانمان‌ها، کارتن خواب‌ها، آسیب دیدگان اجتماعی، بی کس‌ها، یتیمان، کودکان کار، معتادان و بی کاران را، به نحوی از انحاء مورد حمایت قرار می‌دهند و پس از تقویت آنان، آن هارا به زندگی شرافتمندانه برمی‌گردانند؛ تمام عقلای عالم، به تحسین چنین نیکوکاران می‌پردازند.
هدف امام (علیه السلام)، نیز، از خرید و نگهداری بردگان، تربیت و توانمندسازی آنان، برای زندگی بهتر و نورانی تر بود و نه انتفاع مادی و ….
پس چرا باید از طرف نویسندگان و شبهه گران معلوم‌الحال، مورد طعنه و اتهام قرار گیرند.
معرفی منابع برای مطالعه بیشتر:
# سایت اندیشه قم؛
# سایت ویکی پاسخ؛
# سیره پیشوایان (علیهم السلام)، مهدی پیشوائی.
# حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (علیهم السلام)، رسول جعفریان.
حدیث اخلاقی:
امام سجاد(ع) فرمود:
«اَلْخَیْرُ کُلُّهُ صِیانَةُ الانْسانِ نَفْسَهُ»
تمام سعادت و خوشبختی، حفظ (و کنترل اعضا و جوارح خود از هرگونه بدی) از سوی خویش است. ‏


== منابع =={{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
| شاخه اصلی =
| شاخه اصلی =

نسخهٔ ‏۶ مارس ۲۰۲۵، ساعت ۰۷:۳۲


سؤال
در روایت آمده که امام سجاد کنیزان خود را کتک می‌زد؛ آیا این روایت صحیح است و حضرت به کنیزان خود همچین برخوردی داشته است؟


بیان شبهه

محمد بن عجلان از امام صادق نقل می‌کند که امام سجاد از وقتی ماه رمضان شروع می‌شد هیچ‌یک از برده و کنیزانش را کتک نمی‌زد (یعنی در غیر ماه رمضان کتک می‌زد) و اگر خطائی می‌کردند پیش خود یادداشت می‌کرد که فلان غلام یا فلان کنیز چنان کاری در فلان روز انجام داد همه را جمع می‌کرد و در شب آخر از ماه رمضان آنها را جمع می‌کرد و یکباره کتک می‌زد. این روایت در بحار الانوار ذکر شده است و امام سجاد که بر عقیده شیعیان از معصومین عصت و طهارت می‌باشد، همچین کاری از او سر زده است. شیعیان می‌گویند امام معصوم که از طرف خدا برای هدایت بشر آمده است درصورتی که وی صدها کنیز و برده داشته که با آنها بدترین رفتارها را داشته است.

پاسخ شبهه

متأسفانه طبق معمول این‌گونه شبهات، قسمتی از یک روایت انتخاب شده و پایان آن به سلیقه فرد شبهه کننده تغییر کرده است. در تمامی‌منابعی که این روایت را نقل کرده‌اند ادامه‌ای که شبهه افکن اضافه کرده وجود ندارد؛ بلکه نقطه مقابل آنچه او گفته نوشته شده است. ترجمه و متن کامل روایت در ادامه خواهد آمد. بنابر این روایت امام در پایان ماه این افراد را جمع می‌کرد و پس از بخشش آنان، از آنان می‌خواست که از خداوند بخواهند ایشان را ببخشد. سپس در روز عید امام همه آنان را آزاد می‌کرد و به آنان هدایی می‌داد و همچنین چنانچه در پایان این روایت آمده است امام در پایان هر سال حدود ۲۰ نفر را آزاد می‌کردند و اینکه گفته شده صدها کنیز و برده داشتند، درست نیست.

متن کامل روایت

«کان علی بن الحسین إذا دخل شهر رمضان لا یضرب عبدا له ولا أمة‏، ‏ وکان إذا أذنب العبد والامة یکتب عنده أذنب فلان‏، ‏ أذنبت فلانة‏، ‏ یوم کذا وکذا‏، ‏ ولم یعاقبه فیجتمع علیهم الادب حتی إذا کان آخر لیلة من شهر رمضان، دعاهم وجمعهم حوله، ثم أظهر الکتاب ثم قال: یا فلان فعلت کذا وکذا ولم اؤد بک أتذکر ذلک؟ فیقول: بلی یا بن رسول‌الله‏، ‏ حتی یأتی علی آخرهم ویقررهم جمیعا؛ ثم يقوم وسطهم ويقول لهم : ارفعوا أصواتكم وقولوا : يا علي بن الحسين إن ربك قد أحصى عليك كل ما عملت كما أحصيت علينا كل ما عملنا ، ولديه كتاب ينطق عليك بالحق لا يغادر صغيرة ولا كبيرة مما أتيت إلا أحصاها وتجد كل ما عملت لديه حاضرا كما وجدنا كل ما عملنا لديك حاضرا ، فاعف واصفح كما ترجو من المليك العفو وَ کما تحب أن یعفو الملیک عنک فاعف عنا تجِده عفوا.؛ «علی بن الحسین(ع) هنگامی که ماه رمضان فرا می‌رسید، هیچ بنده یا کنیزی را نمی‌زد. و هنگامی که بنده یا کنیزی گناهی می‌کرد، نزد او ثبت می‌شد که «فلانی در روز فلان گناه کرد» و آنان را مجازات نمی‌کرد. اینگونه ادب و نظم بر آنان حاکم می‌شد تا اینکه در آخرین شب ماه رمضان، آنان را فرا می‌خواند و گرد خود جمع می‌کرد. سپس آن نوشته را آشکار می‌ساخت و می‌فرمود: ای فلان! تو چنین و چنان کردی و من تو را تنبیه نکردم؛ آیا آن را به یاد می‌آوری؟ می‌گفت: آری، ای پسر رسول الله! و سپس به سراغ کنیز بعدی رفته تا اینکه از همه آن‌ها اقرار می‌میگرفت؛ سپس در میان آنها می‌ایستاد و می‌فرمود: صدایتان را بلند کنید و بگویید «ای علی بن الحسین! پروردگارت هر عملی را که انجام داده‌ای بر تو احصا کرده است، همانگونه که تو هر عملی را که ما انجام دادیم بر ما احصا کردی. نزد او کتابی است که به حق بر تو سخن می‌گوید؛ هیچ کار کوچک و بزرگی را که انجام داده‌ای فروگذار نمی‌کند مگر اینکه همه را شمارش کرده است، و هر آنچه انجام داده‌ای را نزد او حاضر می‌یابی، همانگونه که ما هر آنچه انجام دادیم را نزد تو حاضر یافتیم. پس ببخش و درگذر، همانگونه که از خداوند مالکِ نعمت، بخشش و رحمت را امید داری!»»[۱]

«هُوَ ینَادِی بِذَلِکَ عَلَی نفسک [نَفْسِهِ‏] وَ یلَقِّنُهُمْ وَ هُمْ ینَادُونَ مَعَهُ وَ هُوَ وَاقِفٌ بَینَهُمْ یبْکِی وَ ینُوحُ وَ یقُولُ رَبِّ إِنَّکَ أَمَرْتَنَا أَنْ نَعْفُوَ عَمَّنْ ظَلَمَنَا وَ قَدْ عَفَوْنَا عَمَّنْ ظَلَمَنَا کَمَا أَمَرْتَ فَاعْفُ عَنَّا فَإِنَّکَ أَوْلَی بِذَلِکَ مِنَّا وَ مِنَ الْمَأْمُورِینَ وَ أَمَرْتَنَا أَنْ لَا نَرُدَّ سَائِلًا عَنْ أَبْوَابِنَا وَ قَدْ أَتَینَاکَ سُؤَّالًا وَ مَسَاکِینَ وَ قَدْ أَنَخْنَا بِفِنَائِکَ وَ بِبَابِکَ نَطْلُبُ نَائِلَکَ وَ مَعْرُوفَکَ وَ عَطَاءَکَ فَامْنُنْ بِذَلِکَ عَلَینَا وَ لَا تُخَیبْنَا فَإِنَّکَ أَوْلَی بِذَلِکَ مِنَّا وَ مِنَ الْمَأْمُورِینَ إِلَهِی کَرُمْتَ فَأَکْرِمْنِی إِذْ کُنْتُ مِنْ سُؤَّالِکَ وَ جُدْتَ بِالْمَعْرُوفِ فَاخْلِطْنِی بِأَهْلِ نَوَالِکَ یا کَرِیمُ.؛ امام سجاد تمام این جملات را به آنان یاد می‌داد و آنها بلند می‌گفتند. امام در وسط ایشان ایستاده بود و اشک می‌ریخت و می‌گفت: "خداوندا تو دستور داده‌ای ببخشیم کسی را که بما ستم روا داشته اینک بخشیدم تو نیز مرا ببخش تو شایسته‌تری به بخشش، خدایا بما دستور داده‌ای گدا را از در خانه رد نکنیم ما برای گدائی به در خانه تو آمده‌ایم پناهنده‌ی تو هستیم و تقاضای لطف و عنایت و بخشش تو را داریم بر ما منت گذار و ما را ناامید مگردان! تو از همه شایسته‌تری به این کار خدایا بخشنده مرا نیز ببخش که تقاضای بخشش دارم! خدایا لطیف! مرا نیز مشمول لطف خویش بگردان؛ ای کریم.»[۲]

«ثُمَّ یقْبِلُ عَلَیهِمْ فَیقُولُ قَدْ عَفَوْتُ عَنْکُمْ فَهَلْ عَفَوْتُمْ عَنِّی وَ مِمَّا کَانَ مِنِّی إِلَیکُمْ مِنْ سُوءِ مَلَکَةٍ فَإِنِّی مَلِیکُ سُوءٍ لَئِیمٌ ظَالِمٌ مَمْلُوکٌ لِمَلِیکٍ کَرِیمٍ جَوَادٍ عَادِلٍ مُحْسِنٍ مُتَفَضِّلٍ فَیقُولُونَ قَدْ عَفَوْنَا عَنْکَ یا سَیدَنَا وَ مَا أَسَأْتَ فَیقُولُ لَهُمْ قُولُوا اللَّهُمَّ اعْفُ عَنْ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ کَمَا عَفَا عَنَّا فَأَعْتِقْهُ مِنَ النَّارِ کَمَا أَعْتَقَ رِقَابَنَا مِنَ الرِّقِّ فَیقُولُونَ ذَلِکَ فَیقُولُ اللَّهُمَّ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ اذْهَبُوا فَقَدْ عَفَوْتُ عَنْکُمْ وَ أَعْتَقْتُ رِقَابَکُمْ رَجَاءً لِلْعَفْوِ عَنِّی وَ عِتْقِ رَقَبَتِی فَیعْتِقُهُمْ فَإِذَا کَانَ یوْمُ الْفِطْرِ أَجَازَهُمْ بِجَوَائِزَ تَصُونُهُمْ وَ تُغْنِیهِمْ عَمَّا فِی أَیدِی النَّاسِ وَ مَا مِنْ سَنَةٍ إِلَّا وَ کَانَ یعْتِقُ فِیهَا فِی آخِرِ لَیلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ مَا بَینَ الْعِشْرِینَ رَأْساً إِلَی أَقَلَّ أَوْ أَکْثَرَ.؛ آنگاه روی به آنان نموده می‌فرمود من از شما گذشتم؛ آیا شما نیز از من گذشتید چنان‌که بد رفتاری با شما کرده‌ام؟ من فرمانروای بد و ستمگری هستم که خود بنده فرمانروائی کریم، جواد، دادگر و بخشنده است. آنان می‌گفتند: با اینکه خطائی نکرده‌ای از شما گذشتیم. می‌گفت: بگوئید خدایا ما از علی بن الحسین گذشتیم همان‌طور که او از ما گذشت. خدایا او را از آتش رهائی بخش همان‌طور که ما را از بندگی رهائی بخشید و آنان این جملات را تکرار می‌کردند. امام نیز اللهم آمین یا رب العالمین می‌گفت. سپس امام می‌فرمود: بروید شما را بخشیدم و آزاد کردم به‌امید اینکه خدا مرا ببخشد و از آتش رهائی یابم. روز عید فطر نیز امام به آنها جایزه می‌داد به‌مقداری که از کمک مردم بی‌نیاز بشوند. و امام در هر سال، در آخر ماه رمضان بین بیست نفر بیشتر و کمتر آزاد می‌کرد.»[۳]

  1. علامه مجلسی (۱۴۰۳). بحار الانوار. ج۹۸. الوفاء. ص۱۸۶.
  2. علامه مجلسی (۱۴۰۳). بحار الانوار. ج۹۸. الوفاء. ص۱۸۷.
  3. علامه مجلسی (۱۴۰۳). بحار الانوار. ج۹۸. الوفاء. ص۱۸۷.