پیش نویس:روایت «کتک زدن کنیزان توسط امام سجاد»


سؤال
در روایت آمده که امام سجاد کنیزان خود را کتک می‌زد؛ آیا این روایت صحیح است و حضرت به کنیزان خود همچین برخوردی داشته است؟


بیان شبهه

درگاه‌ها


محمد بن عجلان از امام صادق نقل می‌کند که امام سجاد از وقتی ماه رمضان شروع می‌شد هیچ‌یک از برده و کنیزانش را کتک نمی‌زد (یعنی در غیر ماه رمضان کتک می‌زد) و اگر خطائی می‌کردند پیش خود یادداشت می‌کرد که فلان غلام یا فلان کنیز چنان کاری در فلان روز انجام داد همه را جمع می‌کرد و در شب آخر از ماه رمضان آنها را جمع می‌کرد و یکباره کتک می‌زد. این روایت در بحارالانوار ذکر شده است و امام سجاد که بر عقیده شیعیان از معصومین عصت و طهارت می‌باشد، همچین کاری از او سر زده است. شیعیان می‌گویند امام معصوم که از طرف خدا برای هدایت بشر آمده است درصورتی که وی صدها کنیز و برده داشته که با آنها بدترین رفتارها را داشته است.

پاسخ شبهه

متأسفانه طبق معمول این‌گونه شبهات، قسمتی از یک روایت انتخاب شده و پایان آن به سلیقه فرد شبهه کننده تغییر کرده است. در تمامی‌منابعی که این روایت را نقل کرده‌اند ادامه‌ای که شبهه‌افکن اضافه کرده وجود ندارد؛ بلکه نقطه مقابل آنچه او گفته نوشته شده است. ترجمه و متن کامل روایت در ادامه خواهد آمد. بنابراین روایت امام در پایان ماه این افراد را جمع می‌کرد و پس از بخشش آنان، از آنان می‌خواست که از خداوند بخواهند ایشان را ببخشد. سپس در روز عید فطر امام همه آنان را آزاد می‌کرد و به آنان هدایی می‌داد و همچنین چنانچه در پایان این روایت آمده است امام در پایان هر سال حدود ۲۰ نفر را آزاد می‌کردند و اینکه گفته شده صدها کنیز و برده داشتند، درست نیست.

متن کامل روایت

«کان علی بن الحسین إذا دخل شهر رمضان لا یضرب عبدا له ولا أمة‏، ‏ وکان إذا أذنب العبد والامة یکتب عنده أذنب فلان‏، ‏ أذنبت فلانة‏، ‏ یوم کذا وکذا‏، ‏ ولم یعاقبه فیجتمع علیهم الادب حتی إذا کان آخر لیلة من شهر رمضان، دعاهم وجمعهم حوله، ثم أظهر الکتاب ثم قال: یا فلان فعلت کذا وکذا ولم اؤد بک أتذکر ذلک؟ فیقول: بلی یا بن رسول‌الله‏، ‏ حتی یأتی علی آخرهم ویقررهم جمیعا؛ ثم يقوم وسطهم ويقول لهم: ارفعوا أصواتكم وقولوا: يا علي بن الحسين إن ربك قد أحصى عليك كل ما عملت كما أحصيت علينا كل ما عملنا، ولديه كتاب ينطق عليك بالحق لا يغادر صغيرة ولا كبيرة مما أتيت إلا أحصاها وتجد كل ما عملت لديه حاضرا كما وجدنا كل ما عملنا لديك حاضرا، فاعف واصفح كما ترجو من المليك العفو وَ کما تحب أن یعفو الملیک عنک فاعف عنا تجِده عفوا.؛ «علی بن الحسین(ع) هنگامی که ماه رمضان فرا می‌رسید، هیچ بنده یا کنیزی را نمی‌زد. و هنگامی که بنده یا کنیزی گناهی می‌کرد، نزد او ثبت می‌شد که «فلانی در روز فلان گناه کرد» و آنان را مجازات نمی‌کرد. اینگونه ادب و نظم بر آنان حاکم می‌شد تا اینکه در آخرین شب ماه رمضان، آنان را فرا می‌خواند و گرد خود جمع می‌کرد. سپس آن نوشته را آشکار می‌ساخت و می‌فرمود: ای فلان! تو چنین و چنان کردی و من تو را تنبیه نکردم؛ آیا آن را به یاد می‌آوری؟ می‌گفت: آری، ای پسر رسول‌الله! و سپس به سراغ کنیز بعدی رفته تا اینکه از همه آن‌ها اقرار می‌می‌گرفت؛ سپس در میان آنها می‌ایستاد و می‌فرمود: صدایتان را بلند کنید و بگویید «ای علی بن الحسین! پروردگارت هر عملی را که انجام داده‌ای بر تو احصا کرده است، همانگونه که تو هر عملی را که ما انجام دادیم بر ما احصا کردی. نزد او کتابی است که به حق بر تو سخن می‌گوید؛ هیچ کار کوچک و بزرگی را که انجام داده‌ای فروگذار نمی‌کند مگر اینکه همه را شمارش کرده است، و هر آنچه انجام داده‌ای را نزد او حاضر می‌یابی، همانگونه که ما هر آنچه انجام دادیم را نزد تو حاضر یافتیم. پس ببخش و درگذر، همانگونه که از خداوند مالکِ نعمت، بخشش و رحمت را امید داری!»»[۱]

«هُوَ ینَادِی بِذَلِکَ عَلَی نفسک [نَفْسِهِ‏] وَ یلَقِّنُهُمْ وَ هُمْ ینَادُونَ مَعَهُ وَ هُوَ وَاقِفٌ بَینَهُمْ یبْکِی وَ ینُوحُ وَ یقُولُ رَبِّ إِنَّکَ أَمَرْتَنَا أَنْ نَعْفُوَ عَمَّنْ ظَلَمَنَا وَ قَدْ عَفَوْنَا عَمَّنْ ظَلَمَنَا کَمَا أَمَرْتَ فَاعْفُ عَنَّا فَإِنَّکَ أَوْلَی بِذَلِکَ مِنَّا وَ مِنَ الْمَأْمُورِینَ وَ أَمَرْتَنَا أَنْ لَا نَرُدَّ سَائِلًا عَنْ أَبْوَابِنَا وَ قَدْ أَتَینَاکَ سُؤَّالًا وَ مَسَاکِینَ وَ قَدْ أَنَخْنَا بِفِنَائِکَ وَ بِبَابِکَ نَطْلُبُ نَائِلَکَ وَ مَعْرُوفَکَ وَ عَطَاءَکَ فَامْنُنْ بِذَلِکَ عَلَینَا وَ لَا تُخَیبْنَا فَإِنَّکَ أَوْلَی بِذَلِکَ مِنَّا وَ مِنَ الْمَأْمُورِینَ إِلَهِی کَرُمْتَ فَأَکْرِمْنِی إِذْ کُنْتُ مِنْ سُؤَّالِکَ وَ جُدْتَ بِالْمَعْرُوفِ فَاخْلِطْنِی بِأَهْلِ نَوَالِکَ یا کَرِیمُ.؛ امام سجاد تمام این جملات را به آنان یاد می‌داد و آنها بلند می‌گفتند. امام در وسط ایشان ایستاده بود و اشک می‌ریخت و می‌گفت: "خداوندا تو دستور داده‌ای ببخشیم کسی را که بما ستم روا داشته اینک بخشیدم تو نیز مرا ببخش تو شایسته‌تری به بخشش، خدایا بما دستور داده‌ای گدا را از در خانه رد نکنیم ما برای گدائی به در خانه تو آمده‌ایم پناهندهٔ تو هستیم و تقاضای لطف و عنایت و بخشش تو را داریم بر ما منت گذار و ما را ناامید مگردان! تو از همه شایسته‌تری به این کار خدایا بخشنده مرا نیز ببخش که تقاضای بخشش دارم! خدایا لطیف! مرا نیز مشمول لطف خویش بگردان؛ ای کریم.»[۲]

«ثُمَّ یقْبِلُ عَلَیهِمْ فَیقُولُ قَدْ عَفَوْتُ عَنْکُمْ فَهَلْ عَفَوْتُمْ عَنِّی وَ مِمَّا کَانَ مِنِّی إِلَیکُمْ مِنْ سُوءِ مَلَکَةٍ فَإِنِّی مَلِیکُ سُوءٍ لَئِیمٌ ظَالِمٌ مَمْلُوکٌ لِمَلِیکٍ کَرِیمٍ جَوَادٍ عَادِلٍ مُحْسِنٍ مُتَفَضِّلٍ فَیقُولُونَ قَدْ عَفَوْنَا عَنْکَ یا سَیدَنَا وَ مَا أَسَأْتَ فَیقُولُ لَهُمْ قُولُوا اللَّهُمَّ اعْفُ عَنْ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ کَمَا عَفَا عَنَّا فَأَعْتِقْهُ مِنَ النَّارِ کَمَا أَعْتَقَ رِقَابَنَا مِنَ الرِّقِّ فَیقُولُونَ ذَلِکَ فَیقُولُ اللَّهُمَّ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ اذْهَبُوا فَقَدْ عَفَوْتُ عَنْکُمْ وَ أَعْتَقْتُ رِقَابَکُمْ رَجَاءً لِلْعَفْوِ عَنِّی وَ عِتْقِ رَقَبَتِی فَیعْتِقُهُمْ فَإِذَا کَانَ یوْمُ الْفِطْرِ أَجَازَهُمْ بِجَوَائِزَ تَصُونُهُمْ وَ تُغْنِیهِمْ عَمَّا فِی أَیدِی النَّاسِ وَ مَا مِنْ سَنَةٍ إِلَّا وَ کَانَ یعْتِقُ فِیهَا فِی آخِرِ لَیلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ مَا بَینَ الْعِشْرِینَ رَأْساً إِلَی أَقَلَّ أَوْ أَکْثَرَ.؛ آنگاه روی به آنان نموده می‌فرمود من از شما گذشتم؛ آیا شما نیز از من گذشتید چنان‌که بد رفتاری با شما کرده‌ام؟ من فرمانروای بد و ستمگری هستم که خود بنده فرمانروائی کریم، جواد، دادگر و بخشنده است. آنان می‌گفتند: با اینکه خطائی نکرده‌ای از شما گذشتیم. می‌گفت: بگوئید خدایا ما از علی بن الحسین گذشتیم همان‌طور که او از ما گذشت. خدایا او را از آتش رهائی بخش همان‌طور که ما را از بندگی رهائی بخشید و آنان این جملات را تکرار می‌کردند. امام نیز اللهم آمین یا رب العالمین می‌گفت. سپس امام می‌فرمود: بروید شما را بخشیدم و آزاد کردم به‌امید اینکه خدا مرا ببخشد و از آتش رهائی یابم. روز عید فطر نیز امام به آنها جایزه می‌داد به‌مقداری که از کمک مردم بی‌نیاز بشوند. و امام در هر سال، در آخر ماه رمضان بین بیست نفر بیشتر و کمتر آزاد می‌کرد.»[۳]

منابع

  1. علامه مجلسی (۱۴۰۳). بحار الانوار. ج۹۸. الوفاء. ص۱۸۶.
  2. علامه مجلسی (۱۴۰۳). بحار الانوار. ج۹۸. الوفاء. ص۱۸۷.
  3. علامه مجلسی (۱۴۰۳). بحار الانوار. ج۹۸. الوفاء. ص۱۸۷.