جریانهای فکری در حوزه معاصر قم (کتاب): تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (←تیتر) |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
{{درگاه|حوزه و روحانیت}} | {{درگاه|حوزه و روحانیت}} | ||
جریانهای فکری در حوزه معاصر قم | جریانهای فکری در حوزه معاصر قم | ||
سید محسن طباطباییفر | == معرفی == | ||
کتاب جریانهای فکری در حوزه معاصر قم نوشته سید محسن طباطباییفر توسط نشر نی در سال ۱۳۹۴ در ۲۰۷ صفحه منتشر شد.<ref>ذاکری، آرمان، «[http://www.socio-shia.com/index.php/shia-studies-in-iran-world/new-books/269-naghde-jaryanhay-fekri جریانهای فکری در حوزه معاصر قم: در غفلت از نامها و نشانیها]»، سایت جامعهشناسی تشیع، تاریخ بازدید: ۶ مهر ۱۴۰۲.</ref> | |||
سید محسن طباطباییفر در کتاب خود تلاش کرده است به این پرسش پاسخ دهد که جریان یا جریانهای فکری در حوزه معاصر کداماند؟ ویژگیهای آنها کدامند؟ چه کسانی آنها را نمایندگی میکنند؟ مبانی فکری این جریانها چه تفاوتهایی با یکدیگر دارند؟<ref>ذاکری، آرمان، «[http://www.socio-shia.com/index.php/shia-studies-in-iran-world/new-books/269-naghde-jaryanhay-fekri جریانهای فکری در حوزه معاصر قم: در غفلت از نامها و نشانیها]»، سایت جامعهشناسی تشیع، تاریخ بازدید: ۶ مهر ۱۴۰۲.</ref> | |||
در اثر حاضر، او در یک دستهبندی کلان، جریانهای فکری معاصر در حوزه را به سه دسته «نصگرا»، «اجتهادی» و «عقلمحور» تقسیم میکند و در سه بخش جداگانه، هر یک را معرفی نموده است. در مجموع با در نظر گرفتن زیرمجموعههای هر یک از این سه عنوان کلی، ده جریان، به عنوان جریانات اصلی معاصر فکری حوزه علمیه معرفی شده است. فصل اول کتاب نیز به «تمهدیدات نظری» لازم برای دستهبندی و معرفی این جریانات اختصاص یافته است. | در اثر حاضر، او در یک دستهبندی کلان، جریانهای فکری معاصر در حوزه را به سه دسته «نصگرا»، «اجتهادی» و «عقلمحور» تقسیم میکند و در سه بخش جداگانه، هر یک را معرفی نموده است. در مجموع با در نظر گرفتن زیرمجموعههای هر یک از این سه عنوان کلی، ده جریان، به عنوان جریانات اصلی معاصر فکری حوزه علمیه معرفی شده است. فصل اول کتاب نیز به «تمهدیدات نظری» لازم برای دستهبندی و معرفی این جریانات اختصاص یافته است.<ref>ذاکری، آرمان، «[http://www.socio-shia.com/index.php/shia-studies-in-iran-world/new-books/269-naghde-jaryanhay-fekri جریانهای فکری در حوزه معاصر قم: در غفلت از نامها و نشانیها]»، سایت جامعهشناسی تشیع، تاریخ بازدید: ۶ مهر ۱۴۰۲.</ref> | ||
=== نویسنده === | |||
نویسنده کتاب متولد سال ۱۳۵۳ و از پژوهشگران «حوزه و فقه» است و پیش از این نیز از او کتب و مقالاتی در زمینه فقه و روحانیت منتشر شده است. «وجوه فقهی نقش مردم در حکومت» و «نظام سیاسی از دیدگاه اندیشه سیاسی شیعه» نام دو عنوان از آثار ایشان است که پیشتر انتشار یافته است.<ref>ذاکری، آرمان، «[http://www.socio-shia.com/index.php/shia-studies-in-iran-world/new-books/269-naghde-jaryanhay-fekri جریانهای فکری در حوزه معاصر قم: در غفلت از نامها و نشانیها]»، سایت جامعهشناسی تشیع، تاریخ بازدید: ۶ مهر ۱۴۰۲.</ref> | |||
== محتوا == | |||
در زیرمجموعه جریان «اجتهادی» دو جریان «اجتهاد سنتی» با نمایندگانی چون آیتالله یعسوب الدین جویباری، آیتالله موسوی دهسخری، آیت الله سید تقی طباطبایی و آیتالله وحید خراسانی و «اجتهاد پویا» به رهبری آیتالله خمینی معرفی شدهاند. رویکرد اجتهاد سنتی «نوعی تکلیف گرایی و التزام به اجرای تکالیف شرعی بدون توجه به آثار اجتماعی و سیاسی آن است. در این رویکرد امکان فرآوری نصوص برای جریان زندگی اجتماعی امروزی وجود ندارد و صرفاً با دغدغه اجرای احکام دین به اجتماع مینگرد» (همان: ۶۹) در این دیدگاه «دینی شدن جامعه نه به معنی تصدیگری متولیان دین و نه به مفهوم وابسته کردن روحانیت و حوزههای علمیه به دولت، بلکه به معنای اقامه شعائر دینی با مرزبانی روحانیت و نهاد مرجعیت است» (همان: ۷۰) «تحقق کامل شعائر دینی در هر شرایط و با هر هزینه ای» دغدغه اصلی این جریان است. (همان: ۷۰) | در زیرمجموعه جریان «اجتهادی» دو جریان «اجتهاد سنتی» با نمایندگانی چون آیتالله یعسوب الدین جویباری، آیتالله موسوی دهسخری، آیت الله سید تقی طباطبایی و آیتالله وحید خراسانی و «اجتهاد پویا» به رهبری آیتالله خمینی معرفی شدهاند. رویکرد اجتهاد سنتی «نوعی تکلیف گرایی و التزام به اجرای تکالیف شرعی بدون توجه به آثار اجتماعی و سیاسی آن است. در این رویکرد امکان فرآوری نصوص برای جریان زندگی اجتماعی امروزی وجود ندارد و صرفاً با دغدغه اجرای احکام دین به اجتماع مینگرد» (همان: ۶۹) در این دیدگاه «دینی شدن جامعه نه به معنی تصدیگری متولیان دین و نه به مفهوم وابسته کردن روحانیت و حوزههای علمیه به دولت، بلکه به معنای اقامه شعائر دینی با مرزبانی روحانیت و نهاد مرجعیت است» (همان: ۷۰) «تحقق کامل شعائر دینی در هر شرایط و با هر هزینه ای» دغدغه اصلی این جریان است. (همان: ۷۰) | ||
خط ۸۹: | خط ۹۰: | ||
نهایتاً اینکه در کتابی که به معرفی جریانات مختلف حوزوی معاصر میپردازد، وجود بخش «اعلام» که به مخاطب کمک کند تا فرد یا مؤسسه و مدرسه مورد نظر خود را به سهولت در کتاب پیدا کند، بسیار ضروری است. امری که در این کتاب از آن غفلت شده است. در یککلام غیبت «نامها و نشانیها» را میتوان نقطه ضعف عمده این اثر دانست.<ref>ذاکری، آرمان، «[http://www.socio-shia.com/index.php/shia-studies-in-iran-world/new-books/269-naghde-jaryanhay-fekri جریانهای فکری در حوزه معاصر قم: در غفلت از نامها و نشانیها]»، سایت جامعهشناسی تشیع، تاریخ بازدید: ۶ مهر ۱۴۰۲.</ref> | نهایتاً اینکه در کتابی که به معرفی جریانات مختلف حوزوی معاصر میپردازد، وجود بخش «اعلام» که به مخاطب کمک کند تا فرد یا مؤسسه و مدرسه مورد نظر خود را به سهولت در کتاب پیدا کند، بسیار ضروری است. امری که در این کتاب از آن غفلت شده است. در یککلام غیبت «نامها و نشانیها» را میتوان نقطه ضعف عمده این اثر دانست.<ref>ذاکری، آرمان، «[http://www.socio-shia.com/index.php/shia-studies-in-iran-world/new-books/269-naghde-jaryanhay-fekri جریانهای فکری در حوزه معاصر قم: در غفلت از نامها و نشانیها]»، سایت جامعهشناسی تشیع، تاریخ بازدید: ۶ مهر ۱۴۰۲.</ref> | ||
== محتوا == | |||
کتاب حاضر دربردارنده چهار بخش است که ۷ فصل را شامل میشود. خواننده، بخش اول را با عنوان «تمهیدات نظری» مطالعه میکند. فصل نخست در این بخش با عنوان «بیان موضوع» قرار دارد. نویسنده در این فصل، فرضیهها و الگوی تحلیل را پیشروی خواننده قرار میدهد و در ادامه نیز روحانیت را بنا بر فضای پیش از انقلاب، فضای پس از انقلاب و بر اساس ضوابط خاص تقسیمبندی میکند. «چارچوب نظری» و «مفاهیم»، دیگر عناوین این بخشاند. | |||
«جریان اجتهادی»، عنوان بخش دوم کتاب است. در این بخش دو فصل با عناوین «مکتب اجتهاد سنتی» و «مکتب اجتهاد پویا» قرار دارد. در این دو فصل، مجتهدان فقه سنتی و فقه پویا و روشهای آنها مورد بررسی قرار میگیرند. | |||
بخش سوم کتاب، عنوان «جریان نصگرا» را بر خود دارد. در این بخش فصلهای چهارم و پنجم قرار گرفتهاند. نویسنده عنوان فصل چهارم را «عدم توجه به عقلانیت (نسل اول مکتب تفکیک)» و عنوان فصل پنجم را «توجه نسبی به عقلانیت» نهاده است. در این دو فصل، نسل دوم مکتب تفکیک (نوتفکیکیان)، جریان ضدیت با مفاهیم جدید (تجددستیزان)، جریان اسلام تبرایی (ولایتیها) و جریان بازگشت به قرآن را بررسی کرده و به توصیف آنها پرداخته است. | |||
بخش چهارم و پایانی این کتاب «جریان عقلمحور» نام دارد. در این بخش «عقلانیت کلامی» در فصل ششم بررسی شده است. نویسنده در این فصل، تکلیفگرایی فلسفی و تمدن اسلامی (جریان فرهنگستان) را بررسی کرده است. در فصل هفتم ــ که دارای عنوان «عقلانیت فلسفی» است ــ نواندیشی حوزوی (جریان دموکراسی خواهی) و «جریان نواندیشی دینی» بررسی شده است. | |||
«جمعبندی و برخی نتایج» و «منابع»، عناوین پایانبخش کتاب «جریانهای فکری در حوزهی معاصر قم» است.<ref>«[https://www.farhangemrooz.com/news/37921/%D8%AC%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%81%DA%A9%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AD%D9%88%D8%B2%D9%87-%DB%8C-%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B5%D8%B1-%D9%82%D9%85-%DA%A9%D8%AF%D8%A7%D9%85%D9%86%D8%AF-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA-%D8%AA%DA%A9%D8%AB%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%AC%D9%85%D9%88%D8%B9%D9%87-%D8%A7%DB%8C جریانهای فکری در حوزهی معاصر قم» کدامند؟/ شناخت تکثر در مجموعهای واحد و اثرگذار]»، فرهنگ امروز، تاریخ درج مطلب: ۲۵ شهریور ۱۳۹۴ش، تاریخ بازدید:۷ مهر ۱۴۰۲ش.</ref> | |||
== تیتر == | == تیتر == |
نسخهٔ ۲۹ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۴۷
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
کتاب جریانهای فکری در حوزه معاصر قم از کیست و چه محتوایی دارد؟
جریانهای فکری در حوزه معاصر قم | |
---|---|
اطلاعات کتاب | |
نویسنده | سید محسن طباطباییفر |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | ۱ |
تعداد صفحات | ۲۰۸ |
قطع | رقعی |
اطلاعات نشر | |
ناشر | نی |
محل نشر | تهران |
جریانهای فکری در حوزه معاصر قم
معرفی
کتاب جریانهای فکری در حوزه معاصر قم نوشته سید محسن طباطباییفر توسط نشر نی در سال ۱۳۹۴ در ۲۰۷ صفحه منتشر شد.[۱]
سید محسن طباطباییفر در کتاب خود تلاش کرده است به این پرسش پاسخ دهد که جریان یا جریانهای فکری در حوزه معاصر کداماند؟ ویژگیهای آنها کدامند؟ چه کسانی آنها را نمایندگی میکنند؟ مبانی فکری این جریانها چه تفاوتهایی با یکدیگر دارند؟[۲]
در اثر حاضر، او در یک دستهبندی کلان، جریانهای فکری معاصر در حوزه را به سه دسته «نصگرا»، «اجتهادی» و «عقلمحور» تقسیم میکند و در سه بخش جداگانه، هر یک را معرفی نموده است. در مجموع با در نظر گرفتن زیرمجموعههای هر یک از این سه عنوان کلی، ده جریان، به عنوان جریانات اصلی معاصر فکری حوزه علمیه معرفی شده است. فصل اول کتاب نیز به «تمهدیدات نظری» لازم برای دستهبندی و معرفی این جریانات اختصاص یافته است.[۳]
نویسنده
نویسنده کتاب متولد سال ۱۳۵۳ و از پژوهشگران «حوزه و فقه» است و پیش از این نیز از او کتب و مقالاتی در زمینه فقه و روحانیت منتشر شده است. «وجوه فقهی نقش مردم در حکومت» و «نظام سیاسی از دیدگاه اندیشه سیاسی شیعه» نام دو عنوان از آثار ایشان است که پیشتر انتشار یافته است.[۴]
محتوا
در زیرمجموعه جریان «اجتهادی» دو جریان «اجتهاد سنتی» با نمایندگانی چون آیتالله یعسوب الدین جویباری، آیتالله موسوی دهسخری، آیت الله سید تقی طباطبایی و آیتالله وحید خراسانی و «اجتهاد پویا» به رهبری آیتالله خمینی معرفی شدهاند. رویکرد اجتهاد سنتی «نوعی تکلیف گرایی و التزام به اجرای تکالیف شرعی بدون توجه به آثار اجتماعی و سیاسی آن است. در این رویکرد امکان فرآوری نصوص برای جریان زندگی اجتماعی امروزی وجود ندارد و صرفاً با دغدغه اجرای احکام دین به اجتماع مینگرد» (همان: ۶۹) در این دیدگاه «دینی شدن جامعه نه به معنی تصدیگری متولیان دین و نه به مفهوم وابسته کردن روحانیت و حوزههای علمیه به دولت، بلکه به معنای اقامه شعائر دینی با مرزبانی روحانیت و نهاد مرجعیت است» (همان: ۷۰) «تحقق کامل شعائر دینی در هر شرایط و با هر هزینه ای» دغدغه اصلی این جریان است. (همان: ۷۰)
در برابر جریان اجتهاد «پویا» به همت آیتالله خمینی «فقه را از کنج حجرات و بحثهای طلبگی به صحنه اجتماع آورد و تلاش کرد پاسخ معضلات مختلف اجتماعی را از فقه بیابد» (همان: ۷۱) «حفظ فقه سنتی و جواهری و تداوم آن»، «پرهیز از نفوذ تحجر و جکود فکری بر فقه سنتی»، «عدم کفایت اجتهاد مصطلح و رایج در حوزههای علمیه برای پاسخ گویی به نیازهای زمانه»، «لزوم خروج فقه از حالت فردی و عبادی و توسعه اجتهاد از شیوههای رایج و مصطلح با مبنا قرار دادن نیازهای بشری، شرایط زمان و مکان، مصالح اسلام، کشور و مردم»، و «لزوم ورود سیاست و حکومت در مباحث فقهی» در زمره ویژگیهای این جریان ذکر شده است که به گفته نویسنده «از سوی شاگردان و هم عصران آیت الله خمینی با اقبال مواجه شد و بسیاری از مراجع در حال حاضر بر اساس روش اجتهاد پویا به استنباط احکام پرداختند.» (همان: ۸۶) به طوری که «امروزه کمتر مجتهدی در حوزه از ویژگیهای اجتهاد سنتی دفاع میکند و غالباً خود را طرفدار بهرهگیری از روش عقلانی برای مراجعه به نصوص دینی میدانند» (همان: ۸۶) در شرح این جریان به آثار افرادی چون آیت الله منتظری، آیت الله سید محمد باقر صدر، آیتالله سبحانی، آیتالله بروجردی ارجاع داده شده که دامنه این جریان را هم به لحاظ تاریخی و هم به لحاظ محتوایی بسیار گسترده میسازد. «پاسخگویی به همه نیازهای بشری به کمک فقه» (همان: ۷۲) ویژگی اصلی این جریان است که دامنه فقه را به عرصههای مختلفی چون حکومت و اقتصاد و علوم و … باز میکند.
سومین بخش از کتاب به معرفی جریان «نص گرا» اختصاص دارد که «خود را به ویژگیهای روش اجتهادی ملزم میداند، روشهایی چون توقف بر مصرحات منصوصات، تأکید بر فهم سنتی اجتهاد و ایجاد پیوند با نظم قدمایی. افزون بر آن جریان نص گرا، هنگامی که از سطح اجتهادی خارج میشود و به سایر عرصههای حوزوی ورود میکند گاه در سطح منصوصات میماند و حاضر نیست هیچ سطحی از کاربرد عقل را بپذیرد در حالی که دستهای دیگر از این جریان حیطههای بسیار محدودی را برای جولان عقل بازمیگذارند» (همان: ۹۲) بر این اساس نویسنده کتاب از دو جریان «عدم توجه به عقلانیت (نسل اول مکتب تفکیک)» و جریان «توجه نسبی به عقلانیت» سخن گفته است. ویژگی اصلی جریان عدم توجه به عقلانیت تلاش برای «جریان نص در زندگی بشری و کنار نهادن هر امری است که خارج از شریعت بر فهم و سریان متنی در زندگی انسان اثر میگذارد» (همان: ۹۸)
جریان «توجه نسبی به عقلانیت» خود به ۴ دسته تقسیم شده است: «نسل دوم مکتب تفکیک (نوتفکیکیان) با نمایندگانی چون محمدرضا حکیمی و آیت الله سید جعقر سیدان، «خالص سازی معارف اسلامی» (همان: ۱۰۶) از معرفت فلسفی و عرفانی دغدغه اصلی این جریان است.
«جریان ضدیت با مفاهیم جدید (تجددستیزان)» با نمایندگانی چون سید محمد موسوی دهسرخی و مهدی نصیری و با ویژگیهایی چون اصالت دادن به نص و ضدیت با غرب و به خصوص تکنولوژی معرفی شده است. «جریان اسلام تبرایی (ولایتیها)» با نمایندگانی نظیر آیت الله سید صادق شیرازی و آیت الله یعسوب الدین جویباری و تأکید بر مناسکی چون قمه زنی و همچنین «هفته برائت» (نهم ربیع الاول تا پانزدهم ربیع الاول) و «غدیر ثانی» و «ایام فرحه الزهرا» و در تقابل با اهل سنت خود را میشناسد و به شدت بر «بزرگنمایی نمادهای هویت ساز شیعه» (همان: ۱۱۶) تأکید میکند. پاسخگویی به اهل سنت(به ویژه وهابیان) از اقدامات مهم این جریان است. شبکههای تلویزیونی فدک و امام حسین به عنوان رسانههای این جریان معرفی شده است.
«جریان بازگشت به قرآن» با نمایندگانی چون علی اکبر برقعی، شریعت سنگلجی، اسدالله خرقانی، شیخ محمد خالصی و حیدرعلی قلمداران، محمدجواد غروی اصفهانی و سید مصطفی حسینی طباطبایی و آیتالله محمد صادقی تهرانی با ویژگیهایی چون اعتقاد به خودبنیادی قران و نقد بسیاری از روایات و اعتقادات شیعی.
آخرین بخش کتاب به معرفی جریان «عقل محور» اختصاص دارد. ویژگیهای این جریان از نظر نویسنده «عدم یارگیری از سطح مرجعیت»، «تعریف کارکردها و عرصههای جدید برای روحانیت»، «خطر ورود به وادیهای نو (مسائل مستحدثه)»، «بی رغبتی به فقه سنتی»، «پیوند با سیاست» و «موضع در قبال غرب» میباشد.
این جریان خود به دو دسته «عقلانیت کلامی» و «فلسفی» تقسیم شده است. «رویکردی که بر محوریت عقل شرعی با محدودیتهای خاص خود تکیه دارد و جریان دوم که معتقد است عقل شرعی و غیرشرعی ندارد و قید زدن آن به هر چیزی، از جمله شرع، ان را از انتفاع ساقط میکند» (همان: ۱۳۵)
جریان کلامی خود به دو دسته تقسیم شده است: «تکلیف گرایی فلسفی» به نمانیدگی آیت الله مصباح یزدی، با ویژگی مداخله آشکار در سیاست و «تمدن اسلامی (جریان فرهنگستان)» به نمایندگی آیتالله سید منیر الدین حسینی الهاشمی و در حال حاضر دکتر سید محمدمهدی میرباقری با تأکید بر اسلامی سازی علوم و تمدن سازی اسلامی که تشکل حزبالله قم به آن نزدیک دانسته شده است.
جریان فلسفی نیز به دوسته تقسیم شده است: «نواندیشی حوزوی (جریان دمکراسیخواهی)» با نمایندگانی چون نعمتالله صالحی نجف آبادی و آیت الله حسینعلی منتظری که اکنون عمدتاً در دانشگاه مفید و اعضای مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم متمرکزاند و جریان «نواندیشی دینی» با نمایندگانی چون عبدالکریم سروش، مصطفی ملکیان، محمدتقی فاضل میبدی و محمد مجتهد شبستری. این جریان دورترین جریان نسبت به جریان غالب حوزه، یعنی جریان اجتهادی دانسته شده و جریانی «برون حوزوی» قملداد شده است. (همان: ۱۷۷)
نکته مهمی که در فصل نتیجهگیری کتاب به آن اشاره شده اینکه بسیاری از طلاب ذیل هیچیک از دستههای ۱۰ گانه فوق قرار نمیگیرند و «عموم طلاب حوزه علمیه قم از جریانات پیش گفته حرفشنوی چندانی ندارند و در برابر تعرض به آن عکس العملی از خود نشان نمیدهند و متقابلاً در برابر هر گونه تعرض به ساحت مرجعیت موضع میگیرند» (همان: ۱۹۱) این موضوع خود مسئله مهمی است که اگر جدی گرفته شود، نیازمند طراحی پژوهشی مستقل برای استخراج مختصات فکری «عموم طلاب» خواهد بود.
نویسنده در پایان به برخی عوامل مؤثر در فهم متن نیز اشاره کرده است، مواردی چون «محیط تولد و رشد»، «احوال شخصی»، «پیشفهمها، علائق و انتظارات پیشین»، «مخاطبان عالمان و مشکلات جامعه»، «روششناسی» و «موضوعشناسی» و «سازمان و پایگاه اجتماعی» در زمره عوامل تعیینکننده فهم متن شمرده شدهاند. (همان ۱۹۶–۱۹۸)
کتاب حاضر از این نظر که شمایی از جریانات مختلف فعال در حوزه علمیه قم را به دست داده است، حائز ارزش است، مواضع و مبانی فکری هر یک از این جریانات به صورت مختصر و مفید معرفی شده و تلاش شده با ارجاع به منابع اصلیترین منتسبین به هر یک از این جریانها آرای آنها شرح شود. اما از چند زاویه میتوان این اثر را نقد کرد.
اول اینکه نویسنده کتاب در بسیاری موارد از آوردن نام موسسات، مدارس، شبکههای رسانهای، افراد و حامیان جریاناتی که در حال حاضر به هر یک از این جریانات منتسب اند استنکاف کرده و عمدتاً تلاش کرده از خلال چهرههای از دنیا رفته یا بدون ذکر نام شخص و مؤسسه و مدرسه در حال حاضر، آن جریانات را معرفی کند.
این مهم به خصوص در معرفی جریان «اجتهادمحور» که خود نویسنده به عنوان مهمترین جریان حوزوی حال حاضر حوزه نام برده است، از همه آشکارتر است. نام بسیاری از افراد، مدارس، موسسات و حامیان آنها به دقت ذکر نشده و از کنار آن عبور شده است. به طوری که خواننده تا انتهای متن نمیتواند به صورت صریح بفهمد که بالاخره پس از آیتالله خمینی، نمایندگان جریان «اجتهاد پویا» در حوزه در میان مراجع تقلید و فضلای حوزه چه کسانی و در کدام موسسات و مدارس هستند؟ (به خصوص آنکه نویسنده افرادی مانند آیتالله مصباح یزدی و آیت الله سید منیرالدین حسینی الهاشمی، یعنی دو جریان اصلی حامی اسلام سیاسی را ذیل اجتهاد پویا تعریف نکرده است و آیت الله منتظری را نیز به عنوان یکی از معدود کسانی که اثر فقهی مستقلی در باب ولایت فقیه تألیف نموده در زمره جریان نواندیشان حوزوی و نه جریان اجتهاد پویا آورده است) همچنین معلوم نیست نمایندگان فعلی اجتهاد سنتی چه کسانی هستند و زاویه فکری آنها در یکی از مهمترین مسائل کنونی جامعه ما یعنی «تعیین نسبت دین و سیاست» با جریان اجتهاد پویا چگونه است؟ در حقیقت یکی از مهمترین شکافهای فعلی حوزه یعنی شکاف میان جریان «فقه سنتی» و «فقه پویا» در تمام متن به اختصار و ابهام برگزار شده و حتی نمایندگان هر یک از این دو جریان نیز به تفکیک و بهطور جامع معرفی نشدهاند. در حالی که پر واضح است که پس از غلبه جریان اصولی در دوره علامه وحید بهبهانی، اصل اجتهاد در حوزهها تثبیت شد و جریانات مخالف اجتهاد بهطور کلی به حاشیه رفتند. از آن پس نزاعهای اصلی در میان قائلین به اجتهاد شکل گرفت و به خصوص پس از پیروزی انقلاب نزاع میان فقه سنتی و فقه پویا در حقیقت آیینهای از نزاع میان فقه سیاسی و فقه غیر سیاسی بود که تاکنون نیز ادامه دارد. تقلیل جریان اجتهاد سنتی به چهرههایی چون آیتالله یعسوب الدین جویباری و آیت الله تقی طباطبایی، تکلیف بسیاری از علمای فعلی حوزه را در جریانشناسی متن حاضر مسکوت نگاه میدارد. در سایه همین سکوت است که خواننده در انتهای متن درمیماند که چهرههای برجستهای چون آیتالله مرعشی نجفی، آیتالله محمدرضا گلپایگانی، آیتالله اراکی و نسل بعد آنها همچون آیتالله میرزا جواد تبریزی، آیتالله صافی گلپایگانی، آیتالله شبیری زنجانی، آیتالله بهجت، آیتالله فاضل لنگرانی و حتی مراجع تقلید سیاسیتری چون آیتالله موسوی اردبیلی، آیتالله مکارم شیرازی، آیتالله جوادیآملی و چهرههایی چون آیتالله حسنزاده آملی که در زمره مهمترین کنشگران حوزه علمیه قم در سه دهه اخیر بودهاند را باید در کدام دسته طبقهبندی نمود؟ همچنین جریانات «نجفی» حاضر در قم مانند شاگردان و جریان آیتالله خویی، بیت آیتالله سیستانی و نماینده مهم آن آیتالله شهرستانی به هیچ عنوان در دستهبندیهای صورت گرفته در این کتاب مورد اشاره نبودهاند. از نام و نشان و مدارس و موسسات بسیاری از مهمترین و پر نفوذترین کنشگران حوزه در این کتاب هیچ خبری نیست و به هر حال دستهبندیای که از قرار دادن عینی افراد و کنشگران مهم فعلی حوزه علمیه قم، استنکاف کند، تا حد زیادی ارزش علمی خود را از دست خواهد داد. چه در این متن بر بخش مهمی از «متن» حوزه چنانکه آمد، سکوت تحمیل شده است. اگرچه نویسنده وعده داده است که «درباره نمایندگان جریان اجتهادی ذیل سایر جریانات گفت و گو میکنیم» (همان: ۸۷) وعدهای که تا پایان متن به انجام نمیرسد. از سیاق متن چنین به نظر میرسد که با توجه به تأکید نویسنده بر غلبه جریان اجتهادی در حال حاضر و قلت وفاداران به جریان «اجتهاد سنتی»، نویسنده میل داشته عمده چهرههای مطرح کنونی حوزه را ذیل جریان غالب حوزه یعنی جریان اجتهاد پویا بیاورد. اما این مسئله نیز همانگونه که آمد بسیار تقلیلگرایانه است و پوشاننده برخی از منازعات مهم حوزه پس از پیروزی انقلاب یعنی نزاع بر سر حد و حدود سیاسی و حکومتی شدن حوزهها، جایگاه فقهالمصلحه، ولایت فقیه، فقه اجتماعی و … است. همه اینها در حالی است که در مروری که نویسنده بر ادبیات موضوع داشته، به نقل از آثار دیگران به برخی از این چهرهها و تضادها اشاره شده است.
علاوه بر غیبت «نام و نشانی» بخشی از برجستهترین چهرههای حوزه در این متن، «ابهام» در اشاره به «نامها و نشانیها» در برخی دیگر موارد نیز به چشم میخورد. برای نمونه نویسنده مینویسد «در حال حاضر در حوزه قم جریان اسلام تبرایی جریانی زنده و پویا است که برخی از علما از آن حمایت فکری و مالی میکنند» (همان: ۱۲۱) «تأسیس موسساتی با هدف پاسخگویی به اهل سنت(به ویژه وهابیان)» (همان: ۱۲۱) از جمله اقدامات این جریان ذکر شده است. اما نه نام علمای حامی این جریان ذکر شده و نه به نام موسسات اشاره شده است. در نتیجهگیری نیز به جریانی با عنوان «اخلاقگرایی» در حوزه اشاره شده و حتی به دو سر طیف آن یعنی «جریان تمایلات اخلاقی فردگرایانه» و «جریان برگزاری محدود کلاسهای عرفان (نظری) و درسهای اخلاق خصوصی» (همان: ۱۹۲) اشاره شده است که باز هیچ اشارهای به مصادیق آن نرفته است. احتمالاً بزرگانی چون آیتالله بهجت و آیتالله حسنزاده آملی را بتوان در این دسته قرار داد. در جای دیگری نیز ذکر شده که «برخی از موسسات قرآنی فعال در قم که وظیفه اعزام مدرس تفسیر به نهادها و مدارس علمیه را بر عهده دارند، بر روش تفسیر قرآن به قرآن تأکید میکنند و روایات را در درجه دوم اهمیت برای تفسیر قرآن قرار میدهند» (همان: ۱۲۹) باز نام و نشانی از این موسسات در دست نیست.
علاوه بر آن به برخی شخصیتها ذیل دو جریان ارجاع داده شده است. برای مثال آیتالله وحید خراسانی و آیتالله یعسوب الدین جویباری هم در جریان اجتهاد سنتی و هم در جریان اسلام تبرایی، آیتالله منتظری هم در جریان اجتهاد پویا و هم در نواندیشی حوزوی و آیت الله موسوی دهسرخی هم در جریان اجتهاد سنتی و هم در جریان تجدد ستیزان مورد اشاره بوده است. البته این مسئله تا حدی به واسطه وجود میزانی از همپوشانی میان این جریانها که مورد اشاره خود نویسنده هم بوده، قابل توجیه است به هر حال اما تمایزات برخی از این جریانها از هم چندان هم واضح نیست.
نکته دیگر اینکه نویسنده بارها از مفاهیمی مانند «عقلگرا» و «نصگرا» در متن در قالب یک دوگانه، برای نامگذاری جریانات مختلف نام برده است، بیآنکه اشارهای مکفی به درک از عقل در هر یک از سنتهای مختلف فکر شیعی داشته باشد. نمودار رسم شده در صفحه ۴۳ کتاب نشان میدهد که نویسنده «عقلانیت فلسفی» را به عنوان مصداق اتم و اکمل تفکر عقلی در ذهن داشته و نسل اول مکتب تفکیک را دورترین جریان از عقلانیت پنداشته است. واقعیت این است که این تقسیمبندی با ملاکهای «عقل فلسفی» صورت گرفته و به منطق درونی درک از «عقل» در سنتهای مختلف فکر شیعی بیتفاوت بوده است. عقل در سنت فقهی و سنت تفکیکی، اساساً معنایی متفاوت از عقل در سنت فلسفی و عقلانیت مدرن داشته و نتایج متفاوتی هم بر هر یک از این درکها از عقل بار میشود. منحصر کردن «عقلانیت»، به «عقلانیت فلسفی» یا عقلانیت مدرن و معیار سنجش قرار دادن آن برای اشاره به دوری و نزدیکی سایر جریانات فکری به «عقلانیت»، متضمن استفاده از هژمونی واژه «عقل» برای داوری در مورد سایر جریانات است. در حالی که عقلانیت در فلسفه اسلامی به خصوص در شکل صدرایی آن آمیزهای از درک نوافلاطونی از عقل در فلسفه یونان است که با ترکیب با منظومههای عرفانی ابن عربی و قیصری، در آرا ملاصدرا به تأسیس حکمت متعالیه منجر شده است و عقلانیت مدرن نیز تیاری مختص به خود را یدک میکشد. این اشکال خاص از عقلانیت، علاوه بر تعارض با «عقل» در دیگر سنن فکر شیعی، با دیدگاه مردم عادی در باب عقل نیز تعارضات فراوانی دارند. مکتب تفکیک به عنوان نمونه به تصریح معتقدان خود، از عقلانیتی متفاوت با عقلانیت فلسفی بهرهمند است و باید در مورد مختصات این عقلانیت مستقلاً بحث کرد. همچنان که تضادهای ژرفی میان عقلانیت فقهی و اصولی با عقلانیت فلسفی موجود است و نمیتوان از کنار این منازعات بر سر درک از عقل به سادگی گذشت.
نهایتاً اینکه در کتابی که به معرفی جریانات مختلف حوزوی معاصر میپردازد، وجود بخش «اعلام» که به مخاطب کمک کند تا فرد یا مؤسسه و مدرسه مورد نظر خود را به سهولت در کتاب پیدا کند، بسیار ضروری است. امری که در این کتاب از آن غفلت شده است. در یککلام غیبت «نامها و نشانیها» را میتوان نقطه ضعف عمده این اثر دانست.[۵]
محتوا
کتاب حاضر دربردارنده چهار بخش است که ۷ فصل را شامل میشود. خواننده، بخش اول را با عنوان «تمهیدات نظری» مطالعه میکند. فصل نخست در این بخش با عنوان «بیان موضوع» قرار دارد. نویسنده در این فصل، فرضیهها و الگوی تحلیل را پیشروی خواننده قرار میدهد و در ادامه نیز روحانیت را بنا بر فضای پیش از انقلاب، فضای پس از انقلاب و بر اساس ضوابط خاص تقسیمبندی میکند. «چارچوب نظری» و «مفاهیم»، دیگر عناوین این بخشاند.
«جریان اجتهادی»، عنوان بخش دوم کتاب است. در این بخش دو فصل با عناوین «مکتب اجتهاد سنتی» و «مکتب اجتهاد پویا» قرار دارد. در این دو فصل، مجتهدان فقه سنتی و فقه پویا و روشهای آنها مورد بررسی قرار میگیرند.
بخش سوم کتاب، عنوان «جریان نصگرا» را بر خود دارد. در این بخش فصلهای چهارم و پنجم قرار گرفتهاند. نویسنده عنوان فصل چهارم را «عدم توجه به عقلانیت (نسل اول مکتب تفکیک)» و عنوان فصل پنجم را «توجه نسبی به عقلانیت» نهاده است. در این دو فصل، نسل دوم مکتب تفکیک (نوتفکیکیان)، جریان ضدیت با مفاهیم جدید (تجددستیزان)، جریان اسلام تبرایی (ولایتیها) و جریان بازگشت به قرآن را بررسی کرده و به توصیف آنها پرداخته است.
بخش چهارم و پایانی این کتاب «جریان عقلمحور» نام دارد. در این بخش «عقلانیت کلامی» در فصل ششم بررسی شده است. نویسنده در این فصل، تکلیفگرایی فلسفی و تمدن اسلامی (جریان فرهنگستان) را بررسی کرده است. در فصل هفتم ــ که دارای عنوان «عقلانیت فلسفی» است ــ نواندیشی حوزوی (جریان دموکراسی خواهی) و «جریان نواندیشی دینی» بررسی شده است.
«جمعبندی و برخی نتایج» و «منابع»، عناوین پایانبخش کتاب «جریانهای فکری در حوزهی معاصر قم» است.[۶]
تیتر
کتاب جریانهای فکری در حوزهی معاصر قم تألیف سیدمحسن طباطباییفر میتواند یکی از این موارد باشد. این کتاب در سال ۱۳۹۴ و توسط نشر نی منتشر شده است. این کتاب در همان سال انتشار به چاپ دوم هم رسیده است. طباطباییفر در فصل نخست به تمهیدات نظری این جریانشناسی میپردازد. به دنبال الگوی نظری مناسبِ تقسیمبندی میرود و تقسیمهای پیشین از جمله تقسیمبندی بر معیار روحانیت پیش و پس از انقلاب و توجه به امر سیاسی یا میزان اهتمام به مدرنیته را یاد میکند. پس از مرور نسبتاً مفصل تقسیمبندیهای پیشین و ناکافی دانستن آنها، طباطباییفر از نظریه «تفسیر و بحران» توماس اسپریگنز برای تقسیمبندی بهره میگیرد. خلاصۀ این نظریه بر محوریت تشخیص بحران و نحوه پاسخ به آن استوار است. به این معنی که جریانهای فکری مختلف در حوزه علمیه در تشخیص بحران و پاسخ به آن است است که راهشان از هم جدا میشود. این جدایی راه در تشخیص بحران از حیث روشی در طیفی از نصگرایی تا عقلگرایی تعریف میشود. نویسنده در ادامه تمهیدات نظری کتاب خود به مفاهیم میپردازد و «جریان» را از مفاهیم نزدیکی چون سنت، نهضت(جنبش) و مکتب تفکیک میکند. تعریف جریان در اینجا عبارت است از «تشکل، جمعیت و گروه اجتماعی معینی که علاوه بر مبانی فکری، از نوعی رفتار ویژه اجتماعی برخوردار است».ص۴۶. نکته مهم و متمایز در این تعریف، شرط داشتن بروز و جلوۀ اجتماعی برای جریان نامیده شدن یک گروه است. جریانشناسی هم به دنبال این تلقی از جریان تعریف میشود.
نویسنده به دنبال این مقدمات نظری به سراغ معرفی و تحلیل جریانها بر اساس تقسیمبندی خود میرود. تقسیمبندی کلی بر اساس سه جریان اجتهادی، نصگرا و جریان عقلمحور است. در ذیل این عناوین کلی، جریان اجتهادی به دو سنخ مکتب اجتهاد سنتی/ مکتب اجتهاد پویا، جریان نصگرا به نسل اول مکتب تفکیک/ نسل دوم مکتب تفکیک (نوتفکیکیها) / تجددستیزان / اسلام ولایتیها یا تبرایی / جریان بازگشت به قرآن و جریان عقلمحور نیز به دو دسته کلی جریان عقلانیت کلامی با دو خرده جریان تکلیفگرایی فلسفی/ جریان فرهنگستان و جریان عقلانیت فلسفی با دو خرده جریان نواندیشی حوزوی و نواندیشی دینی تقسیمبندی میشود. به عبارت دیگر طباطباییفر جریانهای فکری جاری در حوزه معاصر قم را به سه جریان کلی و ده خُرده جریان تقسیمبندی میکند.
ابتدا به جریان اجتهاد سنتی میپردازیم. این جریان مبتنی بر یک نگاه حداکثری به متن و حداقلی به عقل، در هر امری به دنبال یک تاییدیه در نصوص دینی است و با دغدغۀ پاسداری از نص دینی با مسایل جدید مرزبندی خود را حفظ میکند، بر بُعد فردی احکام توجه دارد و تا حد ممکن از دخالت در امور سیاسی پرهیز میکند. جریان اجتهاد پویا که پس از پیروزی انقلاب رونق بیشتری گرفته است، با تقویت عقلگرایی و تاکید بر عنصر زمان و مکان و استفاده از اصول فقه جواهری، بر ابعاد اجتماعی و تخصصی شدن اجتهاد تاکید بیشتری میکند و دخالت در سیاست و لزوم تشکیل حکومت و تصدی قوه مجریه را به اقتضای سرشت اجتماعی آیاتالاحکام به تعبیری احیا میکند و مجاز میشمرد. اما جریان نصگرا در نسل اول مکتب تفکیک به دنبال سرخوردگی از ظهور عقل مدرن، با فلسفه مرزبندی جدی میکند، عقل فطری را جایگزین عقل فلسفی میشمرد و در پی سرچشمههای به ظن خود ناب و دستنخوره معارف اهلبیت به آن منابع پناه میبرد. در نسل دوم این جریان و با پیشگامی محمدرضا حکیمی، تفکیکیها راهوروش قرآن از راهوروش فلسفه و عرفان تفکیک میکنند، معارف قرآن را به ظن خود به دور از هرگونه التقاط و امتزاج با فلسفه و عرفان بازمیشناسند، عقلانیت جعفری و عقل خودبنیاد دینی را در مقابل عقل یونایی عَلَم میکنند و در سودای خلوص و درآویختن به معارف ناب و دستنخورده و نیامیخته با التقاط فلسفه و عرفان، هر متنی را که به گذشته یعنی دوران نزول و حیات اهلبیت متصل شود، مقبول و دینی میشمرد و غیر آن را نه.
جریان نصگرا در شاخه دیگری هم تعریف میشود. نصگرایان در جریان ضدیت با تجدد به بیان نویسنده، با عقل و فلسفه مرزبندی میکند، ترجیح میدهد که حافظ فقه و فهم سنتی باشد، در امور سیاسی کمتر دخالت میکند و دشمنی بزرگتر از تجدد و تکنولوژی مدرن نمیشناسد. اسلام تبرایی به عنوان دیگر گروه نصگرایان نیز با تاکید غلیظ بر مفهوم امامت و مولفههای هویتی شیعی از جمله عنصر محوری تبری و تولی، ماموریت اصلی خود را مقابله با جریانهای دشمن اهلبیت، مقابله با ایده وحدت اسلامی و برائت از آن و ترویج و تأسیس مناسک عزاداری در رثای خاندان پیامبر(ص) میداند. جریان بازگشت به قرآن نیز به عنوان چهارمین شاخه از جریان نصگرایی در دو طیف افراطی و اعتدالی قرآن را برای بیان معنا خودبنیاد و خودبسنده میداند و به احادیث نگاهی درجه دوم دارد. این جریان در طیف اعتدالی خود به نمایندگی شخصیتی چون محمدصادقی تهرانی در بسیاری از اجتهادات فقهی خود با عنوان فقه مبتنی بر قرآن با آرا و احکام اجتهادی مصطلح شیعه و سنی فاصله میگیرد، با نگاه انتقادی به بسیاری از منابع حدیثی مشهور میان فرق اسلامی مینگرد و با ادعای گویا بودن فقه قرآنی، هم با جریان سنتی که بسیار به احادیث ارجاع میدهد و هم با جریان روشنفکری دینی که به قبض و بسط معرفت دینی و عصری بودن آن معتقد است، مخالفت میورزد.
جریان عقلمحور سومین دستهبندی کلی است. این جریان با دیگر جریانهای گذشته به بیان نویسنده در حوزه سکوت شرع یا به بیان شهید صدر «منطقه الفِراغ» فاصله میگیرد. جریانهای پیشین یا اصل سکوت شرع در پارهای موارد را به هیچ وجه نمیپذیرفتند یا به طور نسبی این سکوت را در امور مستحدثه (رویداده و جدید) تایید میکنند و نسخه را در قبال آنها عموماً احتیاط یا ترک عمل میدانند. جریان عقلگرا اما این سکوت را عامدانه و از سر حکمت و در جهت سپردن فرمان آن حوزهها به دست عقل و تجربه بشری میداند که برای دینی شمردنشان صرف عدم مخالفت آن با شرع امری کافیست و نیازی به یافتن تایید ایجابی نیست. مؤلف خود این جریان را هم بسته به اینکه عقل را مقید و شرعی یا نامقید و عام بدانیم به «عقلانیت کلامی» و «عقلانیت فلسفی» تقسیمبندی میکند. عقلانیت کلامی هم در کتاب که نه به عقل خودبنیاد بلکه به عقل شرعی و مقید متکی است، به دوشاخه موسسه امام خمینی و آیتالله مصباح یزدی و فرهنگستان علوم اسلامی تقسیمبندی میشود. از مصباح و شاگردانش به عنوان «تکلیفگرایی فلسفی» یاد میگردد که از نقطه آغازینِ تأسیس موسسه در راه حق در سال ۱۳۵۴ بدین سوی مسیر پرفراز و نشیبی را پیموده است. مؤسسهای که با رویکردی جدید کوشیده است که عرصه آموزش دینی را تحول و توسعه دهد و با ترکیبی از علوم قدیم و جدید در شانزده گروه علمی از جمله کلام و فلسفه تا مدیریت و حقوق و علوم سیاسی دانشآموختگانی متفاوت را تربیت کند. یکی از وجوه رو به تزاید این موسسه در سالهای اخیر گسترش جدی فعالیتهای سیاسی از دوران اصلاحات بدین سوی تا عزم برای تشکیل جبههای سیاسی به نام جبهه پایداری – به عنوان یکی از مهمترین کانونهای جناح محافظهکار در سپهر سیاسی معاصر ایران- بوده است که بر وجه علمی و غیرسیاسی این مؤسسه و جریان عقلی تا حدود بسیاری در نزد افکار عمومی سایه انداخته است.
دومین شاخه از این عقلانیت کلامی به تقسیم مولف جریان فرهنگستان علوم اسلامی است. جریانی که در ضدیت مطلق با مدرنیته به مثابه بزرگترین ارتداد و عصیان عصر غیبت، به دنبال ایدۀ تمدن اسلامی است. این جریان با باور حداکثری به متون دینی و با متحجر خواندن جریان سنتی اجتهاد، به دنبال استخراج مدل و مهندسی اجتماع بر مبنای نص است. از این رو فلسفه تاریخی را برای خود تعریف کرده است که از بعثت تا ظهور و رجعت به نقطه تکاملی خود میرسد و اکنون در دوره مذمومِ و عصیانآلود مدرن و رشد عقل ابزاری آن است. در این فلسفۀ تاریخ رویکردی فعالانه به انتظار وجود دارد که پیروزی انقلاب اسلامی را مقدمهای برای تغییر جهت تمدن جهان از تمدن مادیِ مرتد غرب به سوی اقامه دین میداند و در ذیل همین اندیشه، ایدۀ تمدن اسلامی و اسلامی کردن علوم حتی در علوم پایه و محض را دنبال میکند.
فصل نهایی کتاب معطوف به جریان «عقلانیت فلسفی» است. این فصل به نامگذاری نویسنده دو بخش نواندیشی دینی و حوزوی تقسیمبندی میشود. او این دو جریان را فرزند اسلام سیاسی دهه چهل و پنجاه میداند که معضلات نظری و عملی انقلاب اسلامی نیز تشدیدی برای رشد آن بوده است. در این فصل ضمن برشمردن تمییز این دو سنخ نواندیشی، ادعا میشود که روش پژوهشی دینی هر دو گروه متاثر از هرمنوتیک فلسفی گادامر در تاریخمندی و زبانمندی فهم و به تبع آن امکان تعدد قرائات و پذیرش، نسبیت در فهم دینی است. همین تفاوت روشی است که نواندیشان عقلگرا را از گروههای پیشین جدا میکند. اما چیزی که خود این دو دسته را از هم متمایز میسازد به بیان طباطبایی، عطف توجه دروندینی یا بُروندینی به دین است.
طباطباییفر در نتیجهگیری پایانی کتاب تصریح میکند که دستهبندیها و جریانشناسیهای کتاب به گونهای است که لزوما همه طلاب قم در آنها جای نمیگیرند. کسانی هستند که بیرون از این چارچوبها و صرفاً در ذیل گفتمان اجتهاد قرار دارند. البته جریان اخلاقگرایانی هم هستند که دغدغهشان تهذیب و رشد فضایل اخلاقی است و تا حدودی به جریان نصگرایی و اجتهاد نزدیکند. اما چون کارهایشان فردی، متنوع و بدون دال مرکزی است که معمولا میل به خفا و خلوت هم دارند نمیتوان از آنها با عنوان یک جریان مستقل یاد کرد.
جریانهای فکری در حوزهی معاصر قم کتابی نسبتاً کم حجم و خلاصه در ۲۰۰ صفحه است. متنی خوشخوان و سلیس دارد که حاکی از آشنایی مؤلف با ادبیات و سنت طلبگی است. امتیاز کار طباطباییفر در این کتاب بازنمایی تنوع در قشر و حوزهای است که در نزد افکار عمومی بعضاً به یکدستی و همدستی شهرهاند. کتاب او آیینۀ رنگارنگی فکری، سیاسی و دینیِ حوزه و روحانیت است. تقسیمبندیهای او خصوصا برای خوانندۀ عام کلیشههای مشهور و نخنما شده از روحانیت را تا حدودی در هم میشکند. هر چند که این کلیشهها لزوماً خاستگاه نظری ندارند و چه بسا بیشتر به رویدادها و تاریخ اجتماعی و سیاسی معاصر مربوطند. کتاب طباطباییفر با نمایاندن این تنوع جاری در حوزه قم، موجب میشود که تصور خواننده از نهاد روحانیت و مناسبات نظری و عملیِ درونیش دقیقتر و واقعیتر باشد. خصوصاً آنکه نظام درونی نهاد روحانیت شبیه آنچه که مثلا دربارۀ دانشگاه برقرار است، همچنان برای افکار عمومی چندان عیان و آشنا نیست. نویسنده در این وضعیت نسبتاً توانسته است مرزهای تمایز و تفکیک حوزه علمیه قم را برجسته کند تا قلمرو هر یک از قشرهای متمایز آن بهتر فهمیده شوند.[۷]
منابع
- ↑ ذاکری، آرمان، «جریانهای فکری در حوزه معاصر قم: در غفلت از نامها و نشانیها»، سایت جامعهشناسی تشیع، تاریخ بازدید: ۶ مهر ۱۴۰۲.
- ↑ ذاکری، آرمان، «جریانهای فکری در حوزه معاصر قم: در غفلت از نامها و نشانیها»، سایت جامعهشناسی تشیع، تاریخ بازدید: ۶ مهر ۱۴۰۲.
- ↑ ذاکری، آرمان، «جریانهای فکری در حوزه معاصر قم: در غفلت از نامها و نشانیها»، سایت جامعهشناسی تشیع، تاریخ بازدید: ۶ مهر ۱۴۰۲.
- ↑ ذاکری، آرمان، «جریانهای فکری در حوزه معاصر قم: در غفلت از نامها و نشانیها»، سایت جامعهشناسی تشیع، تاریخ بازدید: ۶ مهر ۱۴۰۲.
- ↑ ذاکری، آرمان، «جریانهای فکری در حوزه معاصر قم: در غفلت از نامها و نشانیها»، سایت جامعهشناسی تشیع، تاریخ بازدید: ۶ مهر ۱۴۰۲.
- ↑ «جریانهای فکری در حوزهی معاصر قم» کدامند؟/ شناخت تکثر در مجموعهای واحد و اثرگذار»، فرهنگ امروز، تاریخ درج مطلب: ۲۵ شهریور ۱۳۹۴ش، تاریخ بازدید:۷ مهر ۱۴۰۲ش.
- ↑ «کتاب جریانهای فکری در حوزه معاصر قم»، بانک مقالات ایران، تاریخ بازدید: ۷ مهر ۱۴۰۲ش.