حضرت معصومه(س): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
۲. بکر بن احمد از فاطمه دختر امام رضا(ع) و او از فاطمه معصومه(ع) و او با واسطهٔ دختران معصومان(ع) از فاطمهٔ زهرا(س) نقل میکند که رسول خدا(ص) میگفت که در روز قیامت همگان به نام مادرهای خود خوانده میشوند جز شیعیان علی بن ابیطالب(ع).<ref>القمی، عباس بن محمدرضا، سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار، تهران، دارالاسرة للطباعة و النشر، ۱۳۹۲، ج۴، ص۵۴۵.</ref> | ۲. بکر بن احمد از فاطمه دختر امام رضا(ع) و او از فاطمه معصومه(ع) و او با واسطهٔ دختران معصومان(ع) از فاطمهٔ زهرا(س) نقل میکند که رسول خدا(ص) میگفت که در روز قیامت همگان به نام مادرهای خود خوانده میشوند جز شیعیان علی بن ابیطالب(ع).<ref>القمی، عباس بن محمدرضا، سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار، تهران، دارالاسرة للطباعة و النشر، ۱۳۹۲، ج۴، ص۵۴۵.</ref> | ||
=== متن سؤال لقب ستی === | === متن سؤال لقب ستی === | ||
با وجود اینکه در زبان عامه مردم واژه ستی به عنوان لقب آن حضرت ستفاده میشود اما باید گفت که عنوان و واژه از القاب آن حضرت نبوده است و فقط به عنوان احترام ابتدای نام آن حضرت آورده میشود. برای فهم بیشتر موضوع باید گفت که ستی یک کلمه کاملاً عربی است و اصل آن سیدتی بوده چنانکه زبیدی مینویسد: ستی برای خانم استفاده میشود و در اصل سیدتی بوده و برخی حروف آن حذف شده و به صورت ستی در آمده است.<ref>زبیدی، تاج العروس، ج۳ ، ص۶۴.</ref> میتوان گفت این واژه که در ابتدای نام افراد میآید معادل واژه فارسی؛ خانمم، بانوی من ، بی بی من، سرورم، میباشد، که در گویش عربی کاربرد فراوان داشته و عنوانی احترام آمیز برای زنان دارد. شیخ عباس قمی هم مینویسد: این واژه (ستی) عربی است و به معنی خانم، بی بی به کار میرود و همان سیدتی عربی است.<ref>قمی، شیخ عباس، منتی الامال، قم دلیل ما، ج۳ ، ص٬۱۵۸۲، ۱۳۷۹ش.</ref> | با وجود اینکه در زبان عامه مردم واژه ستی به عنوان لقب آن حضرت ستفاده میشود اما باید گفت که عنوان و واژه از القاب آن حضرت نبوده است و فقط به عنوان احترام ابتدای نام آن حضرت آورده میشود. برای فهم بیشتر موضوع باید گفت که ستی یک کلمه کاملاً عربی است و اصل آن سیدتی بوده چنانکه زبیدی مینویسد: ستی برای خانم استفاده میشود و در اصل سیدتی بوده و برخی حروف آن حذف شده و به صورت ستی در آمده است.<ref>زبیدی، تاج العروس، ج۳ ، ص۶۴.</ref> میتوان گفت این واژه که در ابتدای نام افراد میآید معادل واژه فارسی؛ خانمم، بانوی من ، بی بی من، سرورم، میباشد، که در گویش عربی کاربرد فراوان داشته و عنوانی احترام آمیز برای زنان دارد. شیخ عباس قمی هم مینویسد: این واژه (ستی) عربی است و به معنی خانم، بی بی به کار میرود و همان سیدتی عربی است.<ref>قمی، شیخ عباس، منتی الامال، قم دلیل ما، ج۳ ، ص٬۱۵۸۲، ۱۳۷۹ش.</ref> | ||
خط ۴۹: | خط ۴۷: | ||
== القاب == | == القاب == | ||
القاب بسیاری برای حضرت معصومه(س) در منابع ذکر شده است: از جمله به القاب طاهره (پاکیزه)، حمیده (ستوده)، بِرّه (نیکوکار)، رشیده (رشدیافته)، تقّیه (پرهیزگار)، رضّیه (خشنود از خدا)، مرضیّه (مورد رضایت خدا)، نقیّه (پاکیزه)، اخت الرضا (خواهر امام رضا) سیّدهٔ صدّیقه (بانوی بسیار راستگو)؛ سیّدهٔ رضیّهٔ مرضّیه (بانوی خشنود از خدا و مورد رضای او)، محدثّه (راوی حدیث) و عابده (عبادتکننده).<ref>نائینی اردستانی، محمدعلی بن حسین، انوار المشعشعین، تحقیق محمدرضا انصاری قمی، قم، کتابخانهٔ بزرگ حضرت آیتالله العظمی مرعشی نجفی، ج۱ ، ص۲۱۱؛ نیز: رفیعی، علی، تاریخ زندگانی امام کاظم(ع)، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نمایندگی ولی فقیه، اداره آموزشهای عقیدتی سیاسی، ص۲۱.</ref> | |||
معصومهْ از القاب مشهور دختر امام کاظم(ع) است. این لقب برگرفته شده از روایتی است که از [[امام رضا(ع)]] نقل شده است: «مَن زارَ المَعصُومَهَ بِقُمّ کَمَنْ زارَنی؛ کسی که حضرت معصومه را در قم زیارت کند، مانند کسی است که مرا زیارت کرده است.» لقب معصومه هر چند دلالت بر عصمت از خطا و لغزش از آن نوع و در آن مرتبهای که پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) برخوردار هستند، نمیکند، اما بیانگر برخورداری وی از مرتبه نازله این رتبت ویژه است؛ رتبتی که در انسانهای معمولی یافت نمیشود. | معصومهْ از القاب مشهور دختر امام کاظم(ع) است. این لقب برگرفته شده از روایتی است که از [[امام رضا(ع)]] نقل شده است: «مَن زارَ المَعصُومَهَ بِقُمّ کَمَنْ زارَنی؛ کسی که حضرت معصومه را در قم زیارت کند، مانند کسی است که مرا زیارت کرده است.» لقب معصومه هر چند دلالت بر عصمت از خطا و لغزش از آن نوع و در آن مرتبهای که پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) برخوردار هستند، نمیکند، اما بیانگر برخورداری وی از مرتبه نازله این رتبت ویژه است؛ رتبتی که در انسانهای معمولی یافت نمیشود. | ||
خط ۵۵: | خط ۵۴: | ||
شفیعه از دیگر القاب حضرت معصومه(س) است. [[امام صادق(ع)]] در سخنی این مقام او را چنین بیان میکند: «بانویی از فرزندان من به نام فاطمه، دختر موسی در قم رحلت میکند که با شفاعت او همه شیعیان ما وارد بهشت میشوند.» و در زیارتنامهٔ حضرت معصومه(س) که از امام رضا(ع) رسیده است آمده است: «ای فاطمه معصومه! بهشت را برای من درخواست کن؛ زیرا نزد خدا مقام والایی داری.» | شفیعه از دیگر القاب حضرت معصومه(س) است. [[امام صادق(ع)]] در سخنی این مقام او را چنین بیان میکند: «بانویی از فرزندان من به نام فاطمه، دختر موسی در قم رحلت میکند که با شفاعت او همه شیعیان ما وارد بهشت میشوند.» و در زیارتنامهٔ حضرت معصومه(س) که از امام رضا(ع) رسیده است آمده است: «ای فاطمه معصومه! بهشت را برای من درخواست کن؛ زیرا نزد خدا مقام والایی داری.» | ||
<ref></ref> | |||
== سفر به ایران و وفات == | == سفر به ایران و وفات == |
نسخهٔ ۳ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۲۵
حضرت معصومه(ع)
جایگاه
حضرت فاطمۀ معصومه(س) از با فضلیتترین امامزادگان نزد شیعه بهشمار میرود.[۱] مطالب مختلفی دربارۀ فضایل او در منابع مختلف آمده است که به برخی از آنها در ادامه اشاره میشود.
فضیلت
فاطمۀ معصومه(س) دارای مقام شفاعت دانسته شده است.[۲] امام جعفر صادق(ع) شفاعت فاطمۀ معصومه(س) را موجب ورود تمام شیعیان به بهشت قلمداد کرده است.[۳] برخی، با تکیه بر این روایت، شفاعت فاطمۀ معصومه(س) را وسیع دانستهاند به طوری که شمول آن را به اندازۀ تمام جهان بهشمار بردهاند.[۴]
برخی، با تکیه بر قسمتی از زیارتنامهٔ فاطمۀ معصومه(س)، او را دختر روح و جسم پیامبر اکرم(ص)، حضرت زهرا(س)، خدیجه کبرى(س) و امامان معصوم(ع) دانستهاند.[۵] همچنین، از قسمتی دیگر از این زیارتنامه مقام عصمت برای فاطمۀ معصومه(ع) اثبات شده است.[۶] نیز، ماجرای دفن فاطمۀ معصومه(س) توسط دو فرد نقابدار بهعنوان مقوّم عصمت آن حضرت(س) دانسته شده است؛ به این صورت که آن دو فرد نقابدار امام رضا(ع) و امام جواد(ع) بودهاند[۷]، چون معصوم را جز معصوم نمیتواند دفن کند.[۸]
از دیگر جوانب فضیلت فاطمهٔ معصومه(س) برکات و فضایل مربوط به تربت و زیارت اوست. در برخی روایات پاداش زیارت فاطمهٔ معصومه(س) بهشت دانسته شده است.[۹] صدور زیارتنامهٔ مخصوص از سوی امام رضا(ع) برای فاطمهٔ معصومه از دیگر نمودهای فضیلت آن حضرت قلمداد شده است. از نظر برخی، این زیارتنامه، در کنار زیارتنامهٔ حضرت زهرا(س)، تنها زیارتنامهٔ صادرشده از معصوم دانسته شده است.[۱۰] از عالمان شیعه مطالب بسیاری دربارهٔ شرافت و فضیلت حضرت فاطمهٔ معصومه(س) نقل شده است[۱۱]. برای نمونه، نقل شده که ملاصدرا، حکیم شیعی درگذشتهٔ ۱۰۵۰ق، برای حل مشکلات علمی و فلسفی خود به زیارت آن حضرت میرفته و به او متوسل میشده است.[۱۲] همچنین، شيخ عباس قمی (۱۲۹۴-۱۳۵۹ق)، محدث و مورخ شیعه، فاطمۀ معصومه(س) را سیدۀ جلیله و با فضیلتترین دختران امام موسی کاظم(ع) بر میشمرد.[۱۳] کرامات بسیاری برای زیارت و حرم آن حضرت در منابع آمده است.[۱۴]
دانش
فاطمهٔ معصومه(س) از زنان دانشمند و راوی حدیث بهشمار رفته است.[۱۵] جایگاه علمی حضرت مورد توجه پدرش، موسی بن جعفر(ع)، بود به طوری که او را برای پاسخگویی به برخی سؤالات علمی ستود.[۱۶] محدثان شیعه و سنی روایات نقلشده از فاطمهٔ معصومه را در منابع خود آوردهاند. از جمله به این روایات میتوان اشاره کرد:
۱. حافظ شمسالدین محمد بن محمد جَزَری (۷۵۱- ۸۳۳ق)، محدث و فقیه شافعی، با واسطه از فاطمهٔ معصومه(س) و او با واسطهٔ دختران معصومان(ع)، مانند سکینه دختر امام حسین(ع) و امکلثوم دختر امام علی(ع)، از فاطمهٔ زهرا(س) نقل می کند که آن حضرت گفت: «آیا سخن پیامبر خدا (ص) را در روز غدیر خم فراموش کردید که گفت که هر کس من مولای اویم پس علی هم مولای اوست و آنچه که خطاب به علی گفت که تو برای من به منزلهٔ هارون(ع) برای موسی(ع) هستی».[۱۷]
۲. بکر بن احمد از فاطمه دختر امام رضا(ع) و او از فاطمه معصومه(ع) و او با واسطهٔ دختران معصومان(ع) از فاطمهٔ زهرا(س) نقل میکند که رسول خدا(ص) میگفت که در روز قیامت همگان به نام مادرهای خود خوانده میشوند جز شیعیان علی بن ابیطالب(ع).[۱۸]
متن سؤال لقب ستی
با وجود اینکه در زبان عامه مردم واژه ستی به عنوان لقب آن حضرت ستفاده میشود اما باید گفت که عنوان و واژه از القاب آن حضرت نبوده است و فقط به عنوان احترام ابتدای نام آن حضرت آورده میشود. برای فهم بیشتر موضوع باید گفت که ستی یک کلمه کاملاً عربی است و اصل آن سیدتی بوده چنانکه زبیدی مینویسد: ستی برای خانم استفاده میشود و در اصل سیدتی بوده و برخی حروف آن حذف شده و به صورت ستی در آمده است.[۱۹] میتوان گفت این واژه که در ابتدای نام افراد میآید معادل واژه فارسی؛ خانمم، بانوی من ، بی بی من، سرورم، میباشد، که در گویش عربی کاربرد فراوان داشته و عنوانی احترام آمیز برای زنان دارد. شیخ عباس قمی هم مینویسد: این واژه (ستی) عربی است و به معنی خانم، بی بی به کار میرود و همان سیدتی عربی است.[۲۰]
وقتی به تاریخ مراجعه میکنیم می بینیم که حداقل از صدر اسلام این واژه به عنوان احترام به خانمهای والا مرتبه به کار میرفته است. چنانکه درباره حضرت این کلمه استفاده شده است.
ام ایمن خادمه حضرت پیامبر(ص) روزی وارد منزل حضرت زهرا(س) میشود و چیز اموری مشاهده میکند برایش عجیب بود لذا به پیامبر(ص) عرضه میدارد: انی قصدت منزل ستی فاطمه الزهراء(س) … یعنی من برای دیدار فاطمه وارد منزل او شدم دیدم آسیاب خودش میچرخد، گهواره حسین خودش تکان میخورد و…[۲۱] اینجا ام ایمن واژه ستی را برای حضرت زهرا به کار برده است.
همچنین درباره حضرت زینب هم این واژه استفاده میشود چنانکه اعراب وقتی به زیارت حضرت زینب میروند آن حضرت را با پیشوند ستی مورد خطاب قرار میدهند.[۲۲] و نیز این عنوان را درباره حضرت رقیه و دیگر منسوبین خاندان عصمت و طهارت به کار میبرند.[۲۳]
همچنین این کلمه را نرجس خاتون، مادر گرامی امام زمان(عج) ، برای حکیمه خاتون عمه امام حسن عسکری(ع) کار برده است: فقالت نرجس: یا ستی کیف امسیت؟ فقلت لها: بل انت سیدتی و سیده اهلی. در جریان تولد حضرت امام عصر(عج) که حکیمه خاتون در منزل امام یازدهم بود و منتظر تولد نوزاد نرجس خاتون بودند گفتگویی که بین نرجس و حکیمه صورت میگیرد نرجس حکیمه را با پیشوند ستی خطاب میکند و حکیمه در جواب میگوید تو سرور و بانوی من و خانواده ام هستی.[۲۴]
بنابراین از مطالب گفته شده میتوان چنین نتیجه گرفت که واژه ستی از القاب خاص حضرت معصومه نبوده و کلمه ای است که به عنوان احترام برای خانمهای والا مقام به کار می ورد و ریشه ای عربی دارد که در گذر زمان و در اثر کثرت استعمال از سیدتی به ستی تغییر یافته است و لذا به هیچ وجه اسم فارسی نبوده و ایرانیان هم درباره حضرت معصومه به کار نبردهاند بلکه در زبان عربی از قدیم الایام تا به امروز هم کاربرد داشته و دارد.
زندگینامه
ولادت و نسب
حضرت معصومه(س) در سال ۱۷۳ هجری قمری، در دوران خلافت هارون الرشید در مدینه متولد شد و در ۱۰ سالگی پدر خود امام کاظم(ع) را از دست داد.[۲۵] در دقت و صحیح بودن تاریخ ولادت حضرت معصومه تردید وجود دارد.[۲۶]
فاطمهٔ معصومه در اول ذیقعده، سال ۱۷۳ هجری قمری دیده به جهان گشود. حضرت معصومه(س) دختر امام کاظم(ع)، خواهر امام رضا(ع) و عمه امام جواد(ع) است. مادر حضرت معصومه به نام «نجمه» از بانوان با فضیلت است. شیخ صدوق روایت کرده که نجمه خاتون در عقل و درایت، اطاعت و عبادت و رعایت ادب، مشهور بوده است. منابع تاریخی تصریح کردهاند که امام رضا(ع) و حضرت معصومه(ع) از یک مادر میباشند.[۲۷]
عدم ازدواج
حضرت معصومه(س) در طول عمر خود ازدواج نکرد. برخی دلیل ازدواج نکردن او را نیافتن کفو و همتا و کسی که شایسته او باشد ذکر کردهاند.[۲۸] یکی از احتمالات در عدم ازدواج این است که خود امام کاظم(ع) به دخترانش وصیت کرده تا ازدواج نکنند! اما چنین وصیتی برخلاف سنت رسول الله(ص) و سیره اهل بیت(ع) است. برخی هم گفتهاند وجود اختناق شدید هارونی و مأمونی بود که باعث شد کسی جرئت نکند به راحتی به خانه موسی بن جعفر و بعد از او فرزندش رفت و آمد داشته باشد و داماد آن خانواده گردد. از طرف دیگر، زندانی شدن حضرت موسی بن جعفر(ع) و سرانجام شهادت او، و احضار شدن حضرت رضا(ع) به خراسان و دورافتادن از خواهران، مزید بر این علت بود.[۲۹]
القاب
القاب بسیاری برای حضرت معصومه(س) در منابع ذکر شده است: از جمله به القاب طاهره (پاکیزه)، حمیده (ستوده)، بِرّه (نیکوکار)، رشیده (رشدیافته)، تقّیه (پرهیزگار)، رضّیه (خشنود از خدا)، مرضیّه (مورد رضایت خدا)، نقیّه (پاکیزه)، اخت الرضا (خواهر امام رضا) سیّدهٔ صدّیقه (بانوی بسیار راستگو)؛ سیّدهٔ رضیّهٔ مرضّیه (بانوی خشنود از خدا و مورد رضای او)، محدثّه (راوی حدیث) و عابده (عبادتکننده).[۳۰] معصومهْ از القاب مشهور دختر امام کاظم(ع) است. این لقب برگرفته شده از روایتی است که از امام رضا(ع) نقل شده است: «مَن زارَ المَعصُومَهَ بِقُمّ کَمَنْ زارَنی؛ کسی که حضرت معصومه را در قم زیارت کند، مانند کسی است که مرا زیارت کرده است.» لقب معصومه هر چند دلالت بر عصمت از خطا و لغزش از آن نوع و در آن مرتبهای که پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) برخوردار هستند، نمیکند، اما بیانگر برخورداری وی از مرتبه نازله این رتبت ویژه است؛ رتبتی که در انسانهای معمولی یافت نمیشود.
از القاب دیگر حضرت معصومه(س) «کریمه اهل بیت» است که در حق او فراوان به کار بردهاند. آیتالله مرعشی نجفی گفته است که امام باقر(ع) یا امام صادق(ع) در خواب به پدر ایشان گفته است: «بر تو باد به کریمه اهل بیت.»
شفیعه از دیگر القاب حضرت معصومه(س) است. امام صادق(ع) در سخنی این مقام او را چنین بیان میکند: «بانویی از فرزندان من به نام فاطمه، دختر موسی در قم رحلت میکند که با شفاعت او همه شیعیان ما وارد بهشت میشوند.» و در زیارتنامهٔ حضرت معصومه(س) که از امام رضا(ع) رسیده است آمده است: «ای فاطمه معصومه! بهشت را برای من درخواست کن؛ زیرا نزد خدا مقام والایی داری.»
خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ منابع بدون نام باید محتوا داشته باشند
سفر به ایران و وفات
صاحب کتاب تاریخ قم میگوید در سال ۲۰۰ هجری قمری مأمون خلیفه عباسی، امام رضا(ع) را از مدینه به مرو به جهت ولیعهدی خود طلب نمود و خواهر او حضرت معصومه(س) در سال ۲۰۱ به قصد دیدار برادر راهی ایران شد. گفته شده حضرت فاطمه معصومه(س) پس از دریافت نامه برادرش، خود را آماده سفر نمود.[۳۱]
حضرت معصومه(س) در سال ۲۰۱ هجری قمری به قصد دیدار برادرش امام رضا(ع) در طوس به ایران سفر کرد. در این سفر پنج تن از برادران حضرت به نامهای: فضل، جعفر، هادی، قاسم و زید و تعدادی از برادرزادگان و تنی چند از خدمتکاران، او را همراهی میکردند. بنابر نظر بعضی، حضرت معصومه(س) همراه ۲۳ نفر از برادران و برادرزادگان به سفر رفتند. برخی گفتهاند حضرت معصومه(س) در این مسافرت تنها یک خادم را همراه داشت.[۳۲] حضرت معصومه(ع) رنج سفر را تحمل کرد تا به شهر ساوه رسید. مردم آن شهر که در آن زمان از دشمنان سرسخت اهل بیت(ع) بودند به آنان حمله کردند و جنگ سختی درگرفت و همه برادران و برادرزادگان حضرت معصومه به شهادت رسیدند. شهادت ۲۳ تن از بستگان و عزیزان او را در نهایت به بستر بیماری کشاند. مردم و اشراف قم که دوستدار خاندان پیامبر(ص) بودند با آگاهی از این واقعه دلخراش به ساوه رفتند و پس از دیدار با دختر موسی بن جعفر(ع)، او را به درخواست خودش به قم آوردند. حضرت معصومه(ع) مدت هفده روز در خانهٔ یکی از بزرگان قم به نام موسی بن خزرج در حالی که بیمار و رنجور بود به سر برد. تا آن که سرانجام در روز دهم ربیع الثانی، سال ۲۰۱ هجری قمری وفات یافت.[۳۳]
از تاریخ دقیق وفات حضرت معصومه(س) نیز در منابع متقدم خبری نیست؛ ولی منابع متأخر سالروز وفات ایشان را در روز ۱۰ربیع الثانی سال ۲۰۱ هجری قمری در ۲۸ سالگی عنوان کردهاند. برخی نیز روز ۱۲ ربیع الثانی را نقل کردهاند. برخی محققان معتقدند که هر دو تاریخ، تخمینی است.[۳۴] طبق نقلى نيز بعد از آن حمله، دشمنان در غذاى حضرت معصومه(س) سمّ ريختند و آن سمّ موجب بيمارى و مسموم شدن و در نهايت شهادت ايشان بعد از ۱۷ روز گرديد.[۳۵]
برخی گفتهاند با توجه به برخورد نظامی با کاروان حضرت معصومه(س)، میتوان دریافت که شهادت حضرت معصومه امری محتمل بوده است چون بیماری او متأثر از این جنگ بوده است. با این وصف، میتوان گزارش کتاب تاریخ قم، مبنی بر وفات حضرت معصومه(س) در اثر بیماری را، حمل بر موضع محافظهکارانهٔ غالب اشعریان نمود که سعی در حفظ رابطه با دولت عباسی داشتند؛ و نویسندهٔ کتاب تاریخ قم، خود یکی از اشعریان بوده است.[۳۶]
زیارت و زیارتنامه حضرت معصومه
زیارت حضرت معصومه در کلام اهلبیت، از منزلت ویژهای برخوردار است و روایاتی در اهمیت آن صادر شده است. در این روایات از رحلت حضرت معصومه در قم و ثواب زیارت ایشان خبر داده شدهاست:
- در روایتی امام صادق(ع)، شهر قم را حرم اهلبیت معرفی نموده و به مدفون شدن یکی از فرزندانش به نام فاطمه در این شهر اشاره کردهاست. امام در عظمت زیارت این بانو فرمود: هر کس او را زیارت کند، بهشت بر او واجب است.[۳۷]
- امام رضا(ع) در روایتی به سعد اشعری قمی، به قبر فاطمه معصومه در قم اشاره میکند و میفرماید: هرکه او را زیارت کند، درحالیکه عارف به حقش باشد، بهشت براى اوست.[۳۸]
- امام جواد در فضیلت زیارت قبر عمهشان فرمود: هر کس عمه مرا در قم زیارت کند بهشت برای اوست.[۳۹]
زیارتنامه
یکی از شواهد عظمت استثنایی حضرت معصومه(س) زیارتنامهای است که در شأن او از امام رضا(ع) صادر شده است. علامه مجلسی در کتاب بحارالانوار و برخی دیگر از آثارش زیارتنامهای به نقل از امام رضا(ع) برای فاطمه معصومه ذکر کردهاست.[۴۰] از ویژگیهای زیارت فاطمه معصومه نسبت به سایر امامزادگان، مأثوره بودن این زیارتنامه میباشد.[۴۱] این زیارتنامه که توسط امام به سعد اشعری انشاء شده با اذکار الهی آغاز میشود:
چون به نزد قبر آن حضرت برسی، بالای سر، رو به قبله بایست و «۳۴» مرتبه «الله أَکبر»، «۳۳» مرتبه «سُبْحانَ اللّٰهِ» و «سی و سه» مرتبه «الْحَمْدُلِلّٰهِ» بگو، آنگاه بخوان:
مـتـن | ترجمه |
---|---|
السَّلامُ عَلَىٰ آدَمَ صِفْوَهِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَىٰ نُوحٍ نَبِیِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَى إِبْراهِیمَ خَلِیلِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَىٰ مُوسَىٰ کَلِیمِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَىٰ عِیسىٰ رُوحِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا خَیْرَ خَلْقِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا صَفِیَّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللّٰهِ خاتَِمَ النَّبِیِّینَ، | سلام بر آدم برگزیده خدا، سلام بر نوح پیامبر خدا، سلام بر ابراهیم دوست خدا، سلام بر موسی همسخن خدا، سلام بر عیسی روح خدا، سلام بر تو ای رسول خدا، سلام بر تو ای بهترین خلق خدا، سلام بر تو ای برگزیده خدا، سلام بر تو ای محمد بن عبدالله خاتم پیامبران، |
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طالِبٍ وَصِیَّ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا فاطِمَهُ سَیِّدَهَ نِساءِ الْعالَمِینَ، السَّلامُ عَلَیْکُما یَا سِبْطَیْ نَبِیِّ الرَّحْمَهِ وَسَیِّدَیْ شَبابِ أَهْلِ الْجَّنَهِ، | سلام بر تو ای امیرمؤمنان علی بن ابیطالب، جانشین رسول خدا، سلام بر تو ای فاطمه سرور بانوان جهانیان، سلام بر شما ای دو فرزندزاده پیامبر رحمت و دو سرور جوانان اهل بهشت، |
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ سِیِّدَ الْعابِدِینَ وَقُرَّهَ عَیْنِ النَّاظِرِینَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ باقِرَ الْعِلْمِ بَعْدَ النَّبِیِّ؛ | سلام بر تو ای علی بن الحسین، سرور عبادتکنندگان و روشنی چشم بینندگان، سلام بر تو ای محمد بن علی، شکافنده دانش پس از پیامبر؛ |
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ الصَّادِقَ الْبارَّ الْأَمِینَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ الطَّاهِرَ الطُّهْرِ، | سلام بر تو ای جعفر بن محمد، راستگوی نیکوکار امین، سلام بر تو ای موسی بن جعفر، امام پاک و پاکیزه، |
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا عَلِیَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضىٰ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ التَّقِیَّ، | سلام بر تو ای علی بن موسیالرضا امام پسندیده، سلام بر تو ای محمد بن علی تقی، |
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ النَّقِیَّ النَّاصِحَ الْأَمِینَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ، السَّلامُ عَلَى الْوَصِیِّ مِنْ بَعْدِهِ. | سلام بر تو ای علی بن محمّد نقی اندرزگوی امین، سلام بر تو ای حسن بن علی، سلام بر وصی پس از او. |
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ نُورِکَ وَسِراجِکَ، وَوَلِیِّ وَلِیِّکَ، وَوَصِیِّ وَصِیِّکَ، وَحُجَّتِکَ عَلَىٰ خَلْقِکَ، | خدایا درود فرست بر نورت و چراغت و نماینده نمایندهات و جانشین جانشینت، حجّتت بر آفریدگانت، |
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ فاطِمَهَ وَخَدِیجَهَ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ وَلِیِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا أُخْتَ وَلِیِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا عَمَّهَ وَلِیِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَرَحْمَهُ اللّٰهِ وَبَرَکاتُهُ؛ | سلام بر تو ای دختر رسول خدا، سلام بر تو ای دختر فاطمه و خدیجه، سلام بر تو ای دختر امیرمؤمنان، سلام بر تو ای دختر حسن و حسین، سلام بر تو ای دختر ولی خدا، سلام بر تو ای خواهر ولی خدا، سلام بر تو ای عمّه ولی خدا، سلام و رحمت و برکات خدا بر تو ای دختر موسی بن جعفر؛ |
السَّلامُ عَلَیْکِ عَرَّفَ اللّٰهُ بَیْنَنا وَبَیْنَکُمْ فِی الْجَنَّهِ، وَحَشَرَنا فِی زُمْرَتِکُمْ، وَأَوْرَدَنا حَوْضَ نَبِیِّکُمْ، وَسَقَانا بِکَأْسِ جَدِّکُمْ مِنْ یَدِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طالِبٍ صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَیْکُمْ، | سلام بر تو، خدا بین ما و شما در بهشت شناسایی برقرار کند و در گروهتان محشور دارد و بر حوض پیامبرتان واردمان نماید و به ما با جام جدّتان، از دست علی بن ابیطالب بنوشاند درودهای خدا بر شما باد، |
أَسْأَلُ اللّٰهَ أَنْ یُرِیَنا فِیکُمُ السُّرُورَ وَالْفَرَجَ، وَأَنْ یَجْمَعَنا وِإِیَّاکُمْ فِی زُمْرَهِ جَدِّکُمْ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، وَأَنْ لَایَسْلُبَنا مَعْرِفَتَکُمْ إِنَّهُ وَلِیٌّ قَدِیرٌ، | از خدا خواستارم که به ما درباره شما خوشحالی و گشایش بنمایاند و ما و شما را در گروه جدّتان محمّد (درود خدا بر او و خاندانش) گرد آورد و معرفت شما را از ما باز نگیرد، به راستی که او سرپرستی تواناست. |
أَتَقَرَّبُ إِلَى اللّٰهِ بِحُبِّکُمْ، وَالْبَراءَهِ مِنْ أَعْدائِکُمْ، وَالتَّسْلِیمِ إِلَى اللّٰهِ راضِیاً بِهِ غَیْرَ مُنْکِرٍ وَلَا مُسْتَکْبِرٍ، وَعَلَىٰ یَقِینِ مَا أَتىٰ بِهِ مُحَمَّدٌ وَبِهِ راضٍ، نَطْلُبُ بِذٰلِکَ وَجْهَکَ یَا سَیِّدِی اللّٰهُمَّ وَرِضاکَ وَالدَّارَ الْآخِرَهَ، یَا فاطِمَهُ اشْفَعِی لِی فِی الْجَنَّهِ فَإِنَّ لَکِ عِنْدَ اللّٰهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ. | به درگاه خدا به سبب دوستی شما و بیزاری از دشمنانتان و تسلیم بودن به خدا، تقرّب میجویم، در حال خشنودی به آن، نه با انکار و تکبّر بلکه بر پایه یقین به آنچه محمد آن را آورده و به آن خشنودم، به این امور خاطر تو را میخواهم ای آقای من، خدایا خشنودیات و خانه آخرت را میخواهم. ای فاطمه درباره بهشت برایم شفاعت کن، به درستی که برای تو نزد خدا مقامی از مقامات بلند است. |
اللّٰهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ أَنْ تَخْتِمَ لِی بِالسَّعادَهِ فَلَا تَسْلُبْ مِنِّی مَا أَنَا فِیهِ، وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّهَ إِلّا بِاللّٰهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ . اللّٰهُمَّ اسْتَجِبْ لَنا وَتَقَبَّلْهُ بِکَرَمِکَ وَعِزَّتِکَ وَبِرَحْمَتِکَ وَعافِیَتِکَ، وَصَلَّى اللّٰهُ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ أَجْمَعِینَ وَسَلَّمَ تَسْلِیماً یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ. | خدایا از تو میخواهم که سرانجام کارم را به خوشبختی ختم کنی و آنچه را در آنم از دستم مگیری و هیچ نیرو و توانى نیست جز به خداى بلندمرتبه بزرگ. خدایا برای ما اجابت کن و آن را به کرم و عزّتت و به رحمت و عافیتت بپذیر و درود خدا بر محمّد و همه خاندان او و بر آنان سلام، سلامی کامل، ای مهربانترین مهربانان. |
حرم حضرت معصومه
نگارخانه عکسهای قدیمی
نگارخانه عکسهای جدید
منابع
- ↑ قمی، عباس بن محمدرضا، منتهیالآمال فی تواریخ النبی و الآل، قم، دفتر نشر اسلامی، ج۲، ص۳۷۸.
- ↑ محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت معصومه(س) فاطمۀ دوم، قم، نشر اخلاق، ۱۳۸۰، ص۱۷۸-۱۷۹.
- ↑ المجلسی، بحارالانوار الجامعة لدرر الاخبار الائمة، بیروت، دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، ج۵۷، ص۲۲۸.
- ↑ محمدی اشتهاردی، حضرت معصومه(س) فاطمۀ دوم، ص۱۷۸-۱۷۹.
- ↑ محمدی اشتهاردی، محمد، «حضرت معصومه(س)،اختر تابان آل محمد(ص)»، نشریۀ پاسدار اسلام، ش۱۷۷، ۱۳۵۷.
- ↑ محمدی اشتهاردی، حضرت معصومه(س) فاطمۀ دوم، ص۱۵۹.
- ↑ برای اطلاع از شرح این ماجرا ن.ک: محلاتی، ذبیحالله، رياحين الشريعة در ترجمه دانشمندان بانوان شيعه، تهران، دار الكتب الإسلامية، ج۵، ص۳۳.
- ↑ محمدی اشتهاردی، حضرت معصومه(س) فاطمۀ دوم، ص۱۵۹.
- ↑ ابنقولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، تحقیق عبدالحسین امینی، نجف، دار المرتضوية، ص۳۲۴.
- ↑ محمدی اشتهاردی، حضرت معصومه(س) فاطمۀ دوم، ص۱۷۵.
- ↑ برای اطلاع از برخی نمونهها ن.ک: محمدی اشتهاردی، محمد، «حضرت معصومه(س)،اختر تابان آل محمد(ص)».
- ↑ قمی، عباس بن محمدرضا، الفوائد الرضویة في أحوال علماء المذهب الجعفریة، تحقیق ناصر باقری بیدهندی، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۵، ص۶۱۸.
- ↑ قمی، منتهیالآمال، ج۲، ص۳۷۸؛ نیز: قمی، عباس بن محمدرضا، مفاتیح الجنان، قم، انتشارات اسوه، بیتا، ص ۵۶۲.
- ↑ برای اطلاع مفصل ن.ک: محمدی اشتهاردی، حضرت معصومه(س) فاطمۀ دوم، ص۱۹۱-۲۱۹.
- ↑ صادقی اردستانی، احمد، زنان دانشمند و راوی حدیث، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۷، ص۳۵۰-۳۵۱.
- ↑ مهدیپور، علیاکبر، کریمه اهلبیت(س)، قم، نشر حاذق، ۱۳۷۴ش، ص ۶۳-۶۴.
- ↑ ابن الجزری، محمد بن محمد، أسنى المطالب فى مناقب الإمام على(ع)، اصفهان، مکتبة الإمام أميرالمؤمنين علی(ع) العامة، ص۵۰-۵۱.
- ↑ القمی، عباس بن محمدرضا، سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار، تهران، دارالاسرة للطباعة و النشر، ۱۳۹۲، ج۴، ص۵۴۵.
- ↑ زبیدی، تاج العروس، ج۳ ، ص۶۴.
- ↑ قمی، شیخ عباس، منتی الامال، قم دلیل ما، ج۳ ، ص٬۱۵۸۲، ۱۳۷۹ش.
- ↑ انصاری، محمد اسماعیل، موسوعه الکبری عن فاطمه الزهراء، قم، دلیل ما، ۱۴۲۸ه. ق، ج۸ ، ص۳۶۸.
- ↑ بیضون، لبیب، موسوعه کربلا، بیروت، مؤسسه اعلمی، ۱۴۲۷هق، ج۲ ٬ص۶۴۷.
- ↑ ر. ک. همان ج۲ ، ص۴۲۶.
- ↑ حسینی، ابن شدقم، تحفه الازهار، تهران، میراث مکتوب، ۱۳۷۸ش، ج۳ ، ص۵۰۲.
- ↑ از ولادت تا وفات، پرتال جامع آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه(س)، تاریخ درج مطلب: ۱۳۹۸، تاریخ بازدید ۱۴۰۱.
- ↑ محمدی اشتهاردى. محمد. «حضرت معصومه (س)، اختر تابان آل محمد (ص)». نشریه پاسدار اسلام، ۱۳۷۵، شماره ۱۷۷. و نیز: نمازی، شیخ علی، مستدرک سفینه، ج۸، ص۲۵۷؛ و کلینی، اصول کافی، انتشارات ولی عصر، ج۲، کتاب الحجه.
- ↑ جمعی از نویسندگان، دانشنامه امام کاظم علیه السلام، بیجا، پایگاه تخصصی عاشورا، بیتا، ص۳۳۸.
- ↑ الهامی، داود، سیری در تاریخ تشیع، قم، مکتب اسلام، ۱۳۷۵، ص۵۴۵..
- ↑ حسینی، سید جواد، «راز عدم ازدواج حضرت معصومه(س)»، فرهنگ کوثر، ۱۳۸۶، شماره ۶۹.
- ↑ نائینی اردستانی، محمدعلی بن حسین، انوار المشعشعین، تحقیق محمدرضا انصاری قمی، قم، کتابخانهٔ بزرگ حضرت آیتالله العظمی مرعشی نجفی، ج۱ ، ص۲۱۱؛ نیز: رفیعی، علی، تاریخ زندگانی امام کاظم(ع)، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نمایندگی ولی فقیه، اداره آموزشهای عقیدتی سیاسی، ص۲۱.
- ↑ فقیهی، علی اصغر، تاریخ مذهبی قم، قم، انتشارات زائر، ۱۳۸۷، .ص۹۲.
- ↑ از ولادت تا وفات، پرتال جامع آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه(س)، تاریخ درج مطلب: ۱۳۹۸، تاریخ بازدید ۱۴۰۱.
- ↑ رفیعی، علی، تاریخ زندگانی امام کاظم(ع)، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. نمایندگی ولی فقیه. اداره آموزشهای عقیدتی سیاسی، ص۲۴ و ۲۵. و نیز: شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۴۲؛ و کتاب قم، چاپ مجلس، ص۲۱۳.
- ↑ 23 ربیع الاول سالروز ورود حضرت فاطمه معصومه(س)، کتابخانه مدرسه فقاهت، تاریخ درج مطلب، ۱۳۹۶، تاریخ بازدید: ۱۴۰۱.
- ↑ قيام سادات علوى، ص ۱۶۶. به نقل از آداب و احكام زيارت، گروه اخلاق و عرفان، نشر معارف، قم، ۱۳۸۹، ص۶۵.
- ↑ پاک، محمدرضا، «قم در دو قرن نخست هجری»، تاریخ اسلام، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ۱۳۸۲، شماره ۱۴، ص۱۰.
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، ج۹۹، ص ۲۶۷.
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، ج۴۸، ص ۳۱۶.
- ↑ ابنقولویه، جعفر بن محمد، كامل الزيارات، نجف، المطبعة المبارکة المرتضویة، ج۱، ص۳۲۴.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، زاد المعاد، بیروت، مؤسسه اعلمی للمطبوعات، ۱۴۲۳ق، ص۵۴۸-۵۴۷؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، ج۹۹، ۱۴۰۳ق، ص۲۶۶-۲۶۷؛ مجلسی، محمدباقر، تحفةالزائر، قم، مؤسسه امام هادی، ۱۳۸۶ش، ص۴.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، زاد المعاد، بیروت، مؤسسه اعلمی للمطبوعات، ۱۴۲۳ق، ص۵۴۸-۵۴۷.