بررسی روایات نهی از قیام در دوران غیبت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
== کلیات == | == کلیات == | ||
صرف نظر از اعتبار سندی، اشکالها و ضعفهایی که به سند روایات ناهی از قیام وارد است، «این روایات مربوط به قیامهایی است که با داعیه امامت و مهدویت همراه باشد. از این روایات استفاده میشود که اگر کسی پیش از قیام امام زمان قیام کند و ادعای امامت داشته و مردم را به خود دعوت کند، محکوم به شکست است».<ref>جوادی آملی، عبد الله، ولایت فقیه، ولایت فقاهت وعدالت، قم: مرکز نشر اسراء، ۱۳۸۵، ص۳۷۳</ref> | |||
روایات ناهی از قیام را باید با اصول قطعی قرآن و روایات معتبر سنجید. محققان معتقدند چگونه میتوان با ذکر چند روایت، آیات بسیاری از قرآن که پیرامون قیام و جهاد است را نادیده گرفت. آیات و روایات بسیار با تأکید، ما را به نهضت در برابر ستمگران دعوت مینمایند. | |||
چگونه میتوان با ذکر چند روایت، آیات بسیاری از قرآن که پیرامون قیام و جهاد است را نادیده | |||
== نهی مطلق از هرگونه قیام == | == نهی مطلق از هرگونه قیام == |
نسخهٔ ۲۲ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۵۲
این مقاله هماکنون به دست Rezapour در حال ویرایش است. |
روایات ناهی از قیام قبل از ظهور به چه معنا است؟
کلیات
صرف نظر از اعتبار سندی، اشکالها و ضعفهایی که به سند روایات ناهی از قیام وارد است، «این روایات مربوط به قیامهایی است که با داعیه امامت و مهدویت همراه باشد. از این روایات استفاده میشود که اگر کسی پیش از قیام امام زمان قیام کند و ادعای امامت داشته و مردم را به خود دعوت کند، محکوم به شکست است».[۱]
روایات ناهی از قیام را باید با اصول قطعی قرآن و روایات معتبر سنجید. محققان معتقدند چگونه میتوان با ذکر چند روایت، آیات بسیاری از قرآن که پیرامون قیام و جهاد است را نادیده گرفت. آیات و روایات بسیار با تأکید، ما را به نهضت در برابر ستمگران دعوت مینمایند.
نهی مطلق از هرگونه قیام
روایاتی که بهطور مطلق هر نوع قیام و اقدام برای تشکیل حکومت را محکوم نموده و پرچمدار آن را طاغوت میداند مانند روایتی که امام صادق(ع) فرمودند: «کل رایه ترفع قبل قیام القائم فصاحبها طاغوت یعبد من دون الله عزوّجل».[۲] هر پرچمی که قبل از قیام امام زمان(ع) برافراشته شود پس صاحب آن طاغوت و پرستش کننده غیر خداوند عزوجل است این روایات دلالت بر جایز نبودن تشکیل حکومت و قیام برای آن ندارد زیرا به لحاظ اصل مناسبت حکم موضوع قیام کننده و پرچمدار محکوم به طاغوت بودن و پرستنده غیر خداست که مردم را به سوی خویش و راه غیر از راه خدا و رسول و اهل بیت(ع) فراخواند و دعوت او تناسبی با دعوت طواغیت و پرستندههای غیر خدا داشته باشد امّا اگر چنین قیام یا پرچمی برای مبارزه با طاغوت و استقرار حاکمیت خدا و اطاعت از رسول خدا(ص) و اهل بیتش باشد بدون تردید مشمول این روایات نخواهد بود».[۳] از این رو اطلاق این قبیل روایات از آنجا که مخالف با خطوط کلی قرآن و سنت معصومین(ع) و ضرورت عقلی است قابل پذیرش نمیباشد و این همه آیات و روایاتی که ما در جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و احیای کلمه دین و اقامه حدود الهی داریم و اینها مخصوص زمان خاصی نیست، نشان می هد که جلوگیری از احیای دین، سخن نادرست و قابل پذیرش نیست، اگر در عصر غیبت حکومت دینی نباشد، لازمه اش حاکمیت قوانین غیر دینی و افراد ناصالح بر مردم مسلمان است که هیچگاه خداوند و رسول اکرم(ص) به چنین چیزی راضی نیستند».[۴]
بنابر این «اگر فرض کنیم روایتی یافت شود که بهطور مطلق بگوید هر قیامی صورت بگیرد، محکوم به شکست و نادرست است، این روایت چون مخالف با خطوط اصلی قرآن وسنت قطعیه معصومین علیهم السلام است، مردود و غیرقابل پذیرش است، زیرا این همه آیات و روایاتی که ما در جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و احیای کلمه دین واقامه حدود الهی داریم و اینها مخصوص زمان خاصی نیست، نشان میدهد که جلوگیری از احیای دین، سخن نادرست و قابل پذیرش نیست. اگر در عصر غیبت، حکومت دینی نباشد، لازمه اش حاکمیت قوانین غیر دینی و افراد ناصالح بر مردم مسلمان است که هیچگاه خداوند و رسول اکرم(ص) به چنین چیزی راضی نیستند .»[۵]
شکست خوردن قیامهای پیش از ظهور
روایاتی که قیامهای پیش از ظهور امام زمان(ع) را محکوم به شکست میداند. مانند روایتی که از امام صادق(ع) نقل شده که فرمودند: «ما خرج و لا یخرج منّا اهل البیت الی قیام قائمنا احدا لیدفع ظلما او ینعش حقا الا اصطلمته البلیّه و کان قیامه زیاده فی مکروهنا و شیعتنا».[۶] خارج نشد و خارج نمیشود از ما اهل بیت پیش از قیام قائم ما کسی برای دفع ظلمی یا گرفتن حقی، مگر آنکه به مصیبت و بلّیه دچار میشود و قیام او سبب زیاد شدن درد و رنج ما و شیعیان ما میگردد.
این روایات نیز اولا مربوط به قیامهایی است که شرایط آن محقق نشده که محکوم به شکست است و شامل قیامهایی که شرایط آن مهیا میباشد، نمیشود، زیرا در غیر این صورت باید بپذیریم که حتی با وجود شرایط و مهیّا بودن آن نیز قیام مبارزه بر علیه ظلم وتشکیل حکومت دینی جایز نباشد که این همان گونه که گفته شد با خطوط کلی آیات و سنت معصومین(ع) سازگار نیست.
ثانیا: مضمون این روایات اخبار امامان معصوم(ع) به فراهم نبودن شرایط قیام و تشکیل حکومت دینی در آن شرایط بود. از این رو این روایات حمل بر ارشاد و رهنمودهایی شده که ائمه اطهار(ع) برای جلوگیری از مشارکت یارانشان در فتنهها و درگیریهای بی ثمر و افتادن در معرکههای نافرجام بیان فرمود.[۷] قیام و شهادت ناگوار زید و یحیی و عدم موفقیت آنها شاهدی گویا بر این مسئله بود.
نهی از شرکت در قیامی که رهبر آن به امامان دعوت نمیکند
روایاتی که از مشارکت شیعیان در قیام کسانی که از ائمه(ع) پیروی نمیکنند، نهی نموده است در روایتی از امام صادق(ع) چنین نقل شده که فرمودند: «... ان اتاکم آت منا فا نظروا علی ای شی تخرجون و لا تقولوا خرج زید فانّ زیدا کان عالماً و کان صدوقا و لم یدعوکم الی نفسه و انما دعاکم الی الرضا من آل محمد(ص) و لو ظهر لوفی بما دعاکم الیه انما خرج الی سلطان مجتمع لینقضه، فالخارج منّا الیوم الی ایّ شی یدعوکم الی الرضا من آل محمد(ص) فنحن نشهدکم انّا لسنا نرضی به و هو یعصینا الیوم و لیس معه احد و هو اذا کانت الرایات و الالویه اجدر ان لا یسمع منّا…».[۸] اگر کسی نزد شما از سوی ما آمد پس این گونه بنگرید که بر چه چیزی قیام کردهاند و دیگران را به زید قیاس نکنید زیرا زید عالمی درستکار بود و شما را به خود دعوت نکرد او شما را به رضا از خاندان پیامبر اکرم(ص) دعوت کرد و اگر پیروز میشد به وعده اش وفا میکرد و شما را به سوی ما میخواند زید بر علیه سلطانی قیام کرد که مردم را دور خودجمع کرده تا حکومت او را نابود کند. پس کسی که خارج میشود به سوی چه چیزی میخواند شما را، شما را به رضای خاندان پیامبر اکرم(ص) دعوت میکند پس ما شاهد میگیریم شما را که ما راضی به آن نیستیم در حالی که امروز که یاری ندارد از ما اطاعت نمیکند و نافرمانی ما را میکند تا چه رسد به روزی که پرچمها برای او بسته شود».
این گروه از روایات به خوبی بیان گر مخالفت با قیامهایی است که اهداف آنها حاکمیت احکام اسلام نبوده و تنها به نام اهل بیت(ع) شکل میگیرد، از این رو اگر قیام برای از بین بردن قدرت و حاکمیت طواغیت باشد و برای دعوت به امامت اهل بیت(ع) و استقرار حاکمیت احکام اسلام انجام پذیرد آن گونه که در قیام زید بود و شرایط آن فراهم باشد مورد تأیید و رضایت ائمه اطهار(ع) است.
نهی از قیام قبل از وقوع علائم ظهور
روایاتی که مفاد آن انتظار فرج و ملازمت خانه و مترصد وقوع علائم ظهور و منع از مشارکت در هر قیامی است که قبل از تحقق این علائم باشد. مانند روایتی از حضرت علی(ع) که فرمودند: «الزموا الارض و اصبروا علی البلاء و لا تحرکّوا بایدیکم و سیوفکم فی هوی السنتکم و لا تستعجلوا بمالم یعجل الله کلم…».[۹] ملازم زمین باشید (قیام نکنید) و بر بلاها و مصیبتها صبر کند و با دستها و شمشیرهایتان درخواست زبانتان حرکت نکنید و در آنچه خداوند در آن برای شما تعجیل نکرده عجله نکنید و روایتی از امام باقر(ع) که فرمودند: «الزم الارض و لا تحرک یدا و لا رجلا حتی تری علامات اذکرها لک…».[۱۰] ملازم زمین باشد و دست و پایت را برای قیام حرکت نده تا علاماتی که برای تو ذکر میکنم ببینی سپس حضرت علامتهای خروج حضرت مهدی(ع) را برشمردند.
این گروه از روایات بیان گر قیامهایی است که مربوط به قیام حضرت مهدی(ع) است و شیعیان را از عجله کردن و هر قیامی را به عنوان قیام موعود تلقی کردن بازمیدارد. و هیچ گونه دلالتی برنهی از قیام و تشکیل حکومت اسلامی به منظور اجرای احکام اسلام و زمینهسازی برای قیام حضرت ندارد و چنین قیامهایی مورد نظر این روایات نیست.
روایاتی در تأیید قیام قبل از ظهور
در مقابل این روایات، روایات متعددی است که درباره آخر الزمان و علائم ظهور است که اشاره دارد پیش از قیام و ظهور مقدس حضرت مهدی (عجل الله فرجه الشریف) در ایران و یمن حکومتهای شیعی و مورد تأیید امام تشکیل میشود که مردم را به حق و عدالت دعوت میکنند. در این روایات بر قیام ایرانیان و حکومت آنها تأیید بسیاری شده است. به عنوان نمونه، امام کاظم(ع) فرمودند: «رجل من اهل قم یدعو الناس الی الحق یجتمع معه قوم کزبر الحدید، لاتزلهم الریاح العواصف، و لایملون من الحرب، و لایجبنون و علی الله یتوکلون؛[۱۱] مردی از اهل قم قیام میکند، مردم را به سوی حق دعوت مینماید، جمعیتی نیرومند که مانند پارههای آهن (سخت و استوار) هستند، به گرد او جمع میشوند که طوفانهای حوادث آنها را نمیلرزاند، و از جنگ با دشمن خسته نمیشوند، و ترس به آنها راه ندارد، و توکلشان به خداست.»
امام باقر(ع) نیز فرمودند: «کانی بقوم قد خرجوا بالمشرق، یطلبون الحق فلا یعطونه، ثم یطلبونه فلا یعطونه، فاذا راوا ذلک، وضعوا سیوفهم علی عواتقهم فیعطون ماسالوا فلا یقبلونه حتی یقوموا، و لایدفعوا الا الی صاحبکم قتلاهم شهداء، اما انی لو ادرکت ذلک لابقیت نفسی لصاحب الامر[۱۲]؛ گویی قومی را میبینیم که از مشرق در طلب حق قیام کردهاند، ولی بدانان نمیدهند و باز مطالبه میکنند، ولی بدانها نمیدهند، پس چون چنین میبینند، شمشیرهای خویش را بر دوش میگیرند (آماده نبرد میشوند) پس در آن هنگام، آنچه را میخواهند به آنان میدهند، ولی نمیپذیرند تا اینکه پیروز میشوند و آن را جز به حضرت صاحبالامر (عجل الله فرجه الشریف) تسلیم نمیکنند. کشتگان آنان شهیدند. اگر من آنان را درک کنم، جانم را برای صاحبالامر میگذارم.»
منابع
- ↑ جوادی آملی، عبد الله، ولایت فقیه، ولایت فقاهت وعدالت، قم: مرکز نشر اسراء، ۱۳۸۵، ص۳۷۳
- ↑ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ج۱۱، ص۳۷.
- ↑ عمید زنجانی، عباسعلی، فقه سیاسی، تهران، آمیر کبیر، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۱۸۹.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، قم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۷۹ش، ص۳۷۴.
- ↑ جوادی آملی، عبد الله، ولایت فقیه، ولایت فقاهت وعدالت، پیشین، ص۳۷۴
- ↑ صحیفه کامله سجادیه، ترجمه و شرح میرز ابوالحسن شعرانی، قم، انتشارات قائم ال محمد(ص)، ۱۳۸۶ش، ص۳۳.
- ↑ عمید زنجانی، عباسعلی، فقه سیاسی، همان، ج۲، ص۱۹۰.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۳۶.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۰.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۱.
- ↑ محدث قمی، عباس، سفینه البحار، تهران: فراهانی، ۱۴۰۲ق، ج۲، ص۴۴۶، (واژه قم)
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، پیشین، ج۵۲، ص۲۴۳