مدح امام علی(ع) توسط عمر بن خطاب: تفاوت میان نسخهها
جز (ابرابزار) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
خلفای سهگانه اهل سنت غیر از عمر بن خطاب، درباره مدح امام علی(ع) چیزی نگفتهاند. از عمر، خلیفه دوم اهل سنت چند جملهای در منزلت و جایگاه علمی امام علی(ع) در متون اهل سنت منعکس شده است: | |||
* در زمان حکومت عُمر، زنی در شش ماهگی فرزندی به دنیا آورد. عمر بر رجم آن زن حکم صادر کرد. امام علی(ع) به عمر گفت تو علیه این زن نمیتوانی چنین حکمی بدهی و سپس آیه {{قرآن|وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا ۚ|ترجمه=و دوران بارداری و باز گرفتنش از شیر سی ماه است|سوره=احقاف|آیه=۱۵}} را تلاوت کرد. عمر بعد از این سخن علی گفت: {{عربی|لَوْلا عَلِیٌّ لَهَلَکَ عُمَر|ترجمه=اگر علی نبود، عمر هلاک میشد}}.<ref>سمعانی، منصور بن محمد، تفسیر السمعانی (تفسیر القرآن)، تحقیق: یاسر بن إبراهیم، دارالوطن، ریاض، السعودیه، چ۱، ۱۴۱۸ق، ج۵، ص۱۵۴.</ref> یعنی اگر علی نبود عمر هلاک میشد. | |||
۲. از سعید بن مسیب نقل شده است: «کان عمر یتعوذ بالله من معضله لیس لها أبو الحسن» یعنی عمر پیوسته از مشکلی که علی برای آن نبود به خدا پناه میبرد؛ و نیز وقتی که عمر بر رجم زن دیوانه حکم صادر کرده بود، علی به عمر گفت: «إن الله رفع القلم عن المجنون» عمر پیوسته میگفت: «لولا علی لهلک عمر». همچنین هنگامی که از عمر درباره زیارت عمره سؤال شد عمر در پاسخ گفت من چیزی غیر از آنچه که علی میگوید برای تو نمییابم.<ref>ابن عبدالبر، یوسف بن عبد الله، الاستیعاب فی معرفه الأصحاب، تحقیق: علی محمد البجاوی، ج۳، ص۱۱۰۳، دار الجیل، بیروت، چ۱، ۱۴۱۲.</ref> | ۲. از سعید بن مسیب نقل شده است: «کان عمر یتعوذ بالله من معضله لیس لها أبو الحسن» یعنی عمر پیوسته از مشکلی که علی برای آن نبود به خدا پناه میبرد؛ و نیز وقتی که عمر بر رجم زن دیوانه حکم صادر کرده بود، علی به عمر گفت: «إن الله رفع القلم عن المجنون» عمر پیوسته میگفت: «لولا علی لهلک عمر». همچنین هنگامی که از عمر درباره زیارت عمره سؤال شد عمر در پاسخ گفت من چیزی غیر از آنچه که علی میگوید برای تو نمییابم.<ref>ابن عبدالبر، یوسف بن عبد الله، الاستیعاب فی معرفه الأصحاب، تحقیق: علی محمد البجاوی، ج۳، ص۱۱۰۳، دار الجیل، بیروت، چ۱، ۱۴۱۲.</ref> |
نسخهٔ ۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۵۰
لطفاً احادیث و روایاتی از منزلت حضرت علی نزد خلفای قبل از خود را بیان کنید.
خلفای سهگانه اهل سنت غیر از عمر بن خطاب، درباره مدح امام علی(ع) چیزی نگفتهاند. از عمر، خلیفه دوم اهل سنت چند جملهای در منزلت و جایگاه علمی امام علی(ع) در متون اهل سنت منعکس شده است:
- در زمان حکومت عُمر، زنی در شش ماهگی فرزندی به دنیا آورد. عمر بر رجم آن زن حکم صادر کرد. امام علی(ع) به عمر گفت تو علیه این زن نمیتوانی چنین حکمی بدهی و سپس آیه ﴿وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا ۚ؛ و دوران بارداری و باز گرفتنش از شیر سی ماه است﴾(احقاف:۱۵) را تلاوت کرد. عمر بعد از این سخن علی گفت: «لَوْلا عَلِیٌّ لَهَلَکَ عُمَر؛ اگر علی نبود، عمر هلاک میشد».[۱] یعنی اگر علی نبود عمر هلاک میشد.
۲. از سعید بن مسیب نقل شده است: «کان عمر یتعوذ بالله من معضله لیس لها أبو الحسن» یعنی عمر پیوسته از مشکلی که علی برای آن نبود به خدا پناه میبرد؛ و نیز وقتی که عمر بر رجم زن دیوانه حکم صادر کرده بود، علی به عمر گفت: «إن الله رفع القلم عن المجنون» عمر پیوسته میگفت: «لولا علی لهلک عمر». همچنین هنگامی که از عمر درباره زیارت عمره سؤال شد عمر در پاسخ گفت من چیزی غیر از آنچه که علی میگوید برای تو نمییابم.[۲]
۳. در حدیث دیگری نقل شده است که … «لولا قول علی لهلک عمر و یقول أعوذ بالله من کل معضله لیس لها أبو الحسن»[۳]
۴. همچنین نقل شده که عمر میگفت: «لا بقیت لمعضله لیس لها أبو الحسن» و این سخن نیز از عمر نقل شده که «لا یفتین أحد فی المسجد و علی حاضر».[۴]
۵. همچنین از ابوسعید نقل شده هرگاه عمر از علی سؤالی میکرد و علی پاسخش را میداد، عمر میگفت: «أعوذ بالله أن أعیش فی قوم لیس فیهم أبو الحسن وفی روایه لا أبقانی الله بعدک یا علی» یعنی پناه میبرم به خدا که در میان قومی زندگی کنم ابوالحسن در آن نباشد و در روایتی آمده که خدا مرا بعد از تو باقی نگذارد یا علی.[۵]
البته جایگاه علمی و فضایل امام علی «ع» بر کسی پوشیده نیست. از این رو ابن حجر هیثمی درکتاب «الصواعق المحرقه» که علیه شیعه امامیه نوشته به صراحت میگوید فضایل علی بسیار زیاد، بزرگ و مشهور است که حتی احمد بن حنبل گفته است درباره هیچکسی به اندازه فضایل علی نیامده است. اسماعیل، نسائی و ابو علی نیشابوری گفتهاند که با سندهای حسن در حق احدی از صحابه بیشتر از آنچه که درباره علی آمده، وارد نشده است. این در حالی است که طائفهای از بنی امیه به تنقیص و سب علی در منابر مشغول بودند و خوارج نیز با آنان موافقت کرده، بلکه او را تکفیر کردند اما اهلسنت در انتشار فضایل او همت گماشته تا نصیحتی برای امت و پیروزی برای حق باشد.[۶]
به هر حال خلفای سهگانه با وجود اینکه در هیچ فضیلتی با علی «ع» برابری نداشتهاند باز هم در خلافت و حکومت خود را مستحق تر میدانستهاند.
منابع
- ↑ سمعانی، منصور بن محمد، تفسیر السمعانی (تفسیر القرآن)، تحقیق: یاسر بن إبراهیم، دارالوطن، ریاض، السعودیه، چ۱، ۱۴۱۸ق، ج۵، ص۱۵۴.
- ↑ ابن عبدالبر، یوسف بن عبد الله، الاستیعاب فی معرفه الأصحاب، تحقیق: علی محمد البجاوی، ج۳، ص۱۱۰۳، دار الجیل، بیروت، چ۱، ۱۴۱۲.
- ↑ ابن قتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، تأویل مختلف الحدیث، تحقیق: محمد زهری النجار، ج۱، ص۱۶۲دار الجیل، بیروت، ۱۳۹۳ ق. / ۱۹۷۲.
- ↑ ابن ابی الحدید، عزالدین ابو حامد، شرحنهجالبلاغه (ابنابیالحدید)، مصحح محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۱، ص۱۸، قم، کتابخانهعمومیآیهاللهمرعشینجفی، چ۱، ۱۳۳۷. .
- ↑ مناوی، عبدالرؤوف، فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، ج۴، ص۳۵۷، مصر، المکتبه التجاریه الکبری، چ۱، ۱۳۵۶ق.
- ↑ ابن حجر هیثمی، ابوالعباس احمد بن محمد، الصواعق المحرقه علی أهل الرفض والضلال والزندقه، تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی - کامل محمد الخراط، ج۲، ص۳۵۳، بیروت، مؤسسه الرساله، چ۱، ۱۴۱۷ق/ ۱۹۹۷م.