علم غیب پیامبر و پیشگیری از غصب خلافت: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۵: خط ۳۵:
==روشنگری و آگاه کردن مردم==
==روشنگری و آگاه کردن مردم==
اگر چه پیامبر(ص) با این افراد برخورد جدی نداشت اما پیامبر(ص) بطور غیرمستقیم عدم صلاحیت این افراد را در عمل نشان داد. در مقابل جبهه علی(ع) را به مناسبت‌های مختلف تقویت کرد. فضایل و امتیازات علی(ع) را به رخ آنان کشید. مورادی از این روشنگری ها چنین است:
اگر چه پیامبر(ص) با این افراد برخورد جدی نداشت اما پیامبر(ص) بطور غیرمستقیم عدم صلاحیت این افراد را در عمل نشان داد. در مقابل جبهه علی(ع) را به مناسبت‌های مختلف تقویت کرد. فضایل و امتیازات علی(ع) را به رخ آنان کشید. مورادی از این روشنگری ها چنین است:
* هنگام نزول سوره برائت، پیامبر(ص) ابلاغ این پیام بزرگ را به ابوبکر سپرد. سپس علی(ع) را به دنبال وی فرستاد و گفت نامه را از او بگیر و به سوی مکه برو و پیامبر مرا برسان. این واقعه را عالمان اهل سنت نقل کرده‌اند که به فضیلت و بزرگی اما علی(ع) را اثبات و عدم کفایت را می‌رساند.
* هنگام نزول [[سوره برائت]]، پیامبر(ص) ابلاغ این پیام بزرگ را به ابوبکر سپرد. سپس علی(ع) را به دنبال وی فرستاد و گفت نامه را از او بگیر و به سوی [[مکه]] برو و پیامبر مرا برسان. این واقعه را عالمان [[اهل سنت]] نقل کرده‌اند که به فضیلت و بزرگی اما علی(ع) را اثبات و عدم کفایت را می‌رساند.


* ابوبکر و عمر و ابوعبیده نزد پیامبر بودند که پیامبر(ص) به علی(ع) تکیه داده بود، پیامبر با دست خود به شانه علی(ع) زد و فرمود: ای علی تو اولین کسی هستی که ایمان آوردی تو نسبت به من همانند هارون نسبت به موسی هستی.<ref>کنزالعمال، مکتبه التراث الاسلامی، بیروت، حدیث ۲۹.</ref>
* ابوبکر و عمر و ابوعبیده نزد پیامبر بودند که پیامبر(ص) به علی(ع) تکیه داده بود، پیامبر با دست خود به شانه علی(ع) زد و فرمود: ای علی تو اولین کسی هستی که ایمان آوردی تو نسبت به من همانند هارون نسبت به موسی هستی.<ref>کنزالعمال، مکتبه التراث الاسلامی، بیروت، حدیث ۲۹.</ref>


* پیامبر در روزهای آخر عمرش دستور داد که دوست مرا فرا خوانید. عایشه و حفصه، ابوبکر و عمر را فراخواندند ولی پیامبر به آنها توجهی نکرد تا اینکه ام‌سلمه علی(ع) را فرا خواند و پیامبر با علی(ع) به صحبت نشست و آن دو (عمر و ابوبکر) از منزل خارج شدند. پیامبر(ص) دستور دادند که کسی نماز را اقامه بکند وقتی دید ابوبکر آماده نماز شد پیامبر(ص) با وجود تب شدید او را کنار زد و خودش نشسته نماز را اقامه کرد.<ref>مناقب ابن شهر آشوب، مؤسسه انتشارات علامه قم، ج۱، ص۲۳۶.</ref>
* پیامبر در روزهای آخر عمرش دستور داد که دوست مرا فرا خوانید. [[عایشه]] و [[حفصه]]، ابوبکر و عمر را فراخواندند ولی پیامبر به آنها توجهی نکرد تا اینکه [[ام‌سلمه]] علی(ع) را فرا خواند و پیامبر با علی(ع) به صحبت نشست و آن دو (عمر و ابوبکر) از منزل خارج شدند. پیامبر(ص) دستور دادند که کسی نماز را اقامه بکند وقتی دید ابوبکر آماده نماز شد پیامبر(ص) با وجود تب شدید او را کنار زد و خودش نشسته نماز را اقامه کرد.<ref>مناقب ابن شهر آشوب، مؤسسه انتشارات علامه قم، ج۱، ص۲۳۶.</ref>


== مطالعه بیشتر ==
== مطالعه بیشتر ==