کاربر:Mohammadaminrazi/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی پاسخ
    بدون خلاصۀ ویرایش
    بدون خلاصۀ ویرایش
     
    (۸ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:


    '''لینک مطالعه برای فلسفه خلفت گناه کار 👇'''


    {{شروع متن}}
    https://rasekhoon.net/article/show/1400813


    {{سوال}}یک مولوی اهل سنت بحث می‌گفت مسئله شهادت حضرت فاطمه زهرا یک افسانه است و در هیچ روایتی نیامده است! آیا اسنادی بر شهادت حضرت فاطمه(ع) در کتب اهل سنت وجود دارد؟{{پایان سوال}}
    '''لینک مطالعه برای تقلید در شیعه👇'''


    {{درگاه|فاطمی|خانواده}}
    http://pajoohe.ir/Product.aspx?ProductID=62912


    {{پاسخ}}
    ______________________________________________________________________________
    در این مسئله '''شهادت [[حضرت فاطمه(س)|حضرت فاطمه زهرا(س)]]''' نصوصی از اهل سنت وجود دارد، تا روشن شود مسئله هتک حرمت خانه زهرا(ع) و رویدادهای بعدی، امری تاریخی و مسلّم است؛ نه یک افسانه و با اینکه در عصر خلفا نسبت به نگارش فضایل و مناقب اهل بیت(ع) خیلی حساسیت در کار بود ولی با این حال به حکم «حقیقت شیء نگهابان آن است» این حقیقت به‌طور زنده در کتابهای تاریخی و حدیثی محفوظ مانده است.
    == مدارک سوءنیّت در کتب اهل سنت ==
    در نقل مدارک، ترتیب زمانی را از قرن‌های نخستین تا برسد به نویسندگان عصر حاضر در نظر گرفته شده است.


    * [[ابن ابی شیبه]] محدث معروف [[اهل سنت]] نقل می‌کند:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مصنف ابن ابی شیبه|سال=1429|نام=عبدالله بن محمد|نام خانوادگی=ابن ابی شیبه|ناشر=دار الفکر|جلد=7|صفحه=572}}</ref>
    {{متن عربی|a|ترجمه=b}}


    هنگامی که مردم با [[ابی بکر]] بیعت کردند، [[علی]] و [[زبیر]] در خانه [[حضرت فاطمه(س)|فاطمه]] به گفتگو و مشاوره می‌پرداختند، و این مطلب به [[عمر بن خطّاب]] رسید. او به خانه فاطمه آمد، و گفت: ای دختر [[رسول خدا]]، محبوب‌ترین فرد برای ما پدر تو و بعد از پدرت تو هستی؛ ولی سوگند به خدا این محبّت مانع از آن نیست که اگر این افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم خانه را بر آنها بسوزانند. این جمله را گفت و بیرون رفت. وقتی علی(ع) و زبیر به خانه بازگشنتد، دخت گرامی پیامبر به علی(ع) و زبیر گفت: عمر نزد من آمد و سوگند یاد کرد که اگر اجتماع شما تکرار شود، خانه را هنگامی که شما در آن هستید آتش می‌زنم، به خدا سوگند! آنچه را که قسم خورده است انجام می‌دهد!
    '''توسل''' در لغت به معنای جستن وسیله برای نزدیک‌شدن به خداوند است و در قرآن نیز امر به آن شده است. از نگاه اسلامی، توسل یعنی انسان برای رسیدن به حاجت خود، یکی از بندگان مقرب خدا مانند پیامبر(ص) یا امامان(ع) را واسطه دعا قرار دهد، با این باور که خداوند وسیله و اسباب را آفریده و اجازه داده از آن‌ها بهره ببریم. شیعیان معتقدند همان‌طور که خداوند اسباب مادی را برای تأمین نیازهای جسمی قرار داده، اسباب معنوی نیز مانند توسل، وسیله دریافت فیض الهی است و این امر نه تنها شرک نیست، بلکه تجلی توحید است، چراکه مؤمن از خدا حاجت می‌خواهد، نه از واسطه، و تنها از مقام و منزلت آن بنده خدا برای تقرب بهره می‌برد. مخالفت‌هایی که این عمل را شرک یا بدعت می‌دانند، غالباً از سوی وهابیان مطرح شده‌اند، اما بسیاری از علمای اهل‌سنت و شیعه با استناد به قرآن، روایات نبوی و سیره صحابه، مشروعیت توسل را تأیید کرده‌اند و آن را یکی از راه‌های مقبول تقرب به درگاه الهی دانسته‌اند و تصریح کرده‌اند که تفاوتی میان توسل در زمان حیات و پس از وفات اولیای الهی وجود ندارد.


    * [[بلاذری]] محدث بزرگ اهل سنت نقل می‌کند:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=انساب الاشراف|سال=1338|نام=احمد بن یحیی|نام خانوادگی=بلاذزی|ناشر=مؤسسة الأعلمی للمطبوعات|صفحه=586|مکان=بیروت - لبنان}}</ref>


    ابوبکر به دنبال علی(ع) فرستاد تا بیعت کند؛ ولی علی(ع) از بیت امتناع ورزید. سپس عمر همراه با فتیله (آتش‌زا) حرکت کرد، و با فاطمه در مقابل باب خانه رو به رو شد، فاطمه گفت: ای فرزند خطاب، می‌بینم در صدد سوزاندن خانه من هستی؟! عمر گفت:بلی، این کار کمک به چیزی است که پدرت برای آن مبعوث شده است!


    * [[ابن قتیله]] می‌نویسد:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الامامه و السیاسه|سال=1410|نام=عبدالله بن مسلم|نام خانوادگی=ابن‌قتیبه|ناشر=دار الأضواء|صفحه=12|مکان=بیروت - لبنان}}</ref>
    توسل به پیامبران و اولیای الهی از نظر بسیاری از علمای شیعه و اهل‌سنت نه بدعت است و نه شرک، بلکه سنتی ریشه‌دار در سیره مسلمانان به شمار می‌آید. علمایی چون تقی‌الدین سبکی و علی سمهودی با استناد به روایات فراوان و اجماع علما، مشروعیت توسل را اثبات کرده‌اند و حتی در منابع معتبر اهل‌سنت مانند صحیح بخاری، نمونه‌هایی از توسل صحابه آمده است. همچنین روایات متعدد شیعه، اهل‌بیت(ع) را وسیله تقرب به خدا معرفی کرده‌اند. عالمانی مانند شوکانی، قسطلانی و آلوسی نیز توسل پس از وفات پیامبر(ص) را پذیرفته‌اند. جعفر سبحانی تأکید می‌کند که توسل به مقام پیامبران به معنای شریک‌گرفتن آنان برای خدا نیست، بلکه احترام به منزلتی است که خدا خود به آنان عطا کرده و دعای متوسل، همچنان به درگاه خداوند است. بنابراین، ادعای بدعت یا شرک‌بودن توسل، پایه‌ای ندارد و برخلاف فهم رایج در سنت اسلامی است.


    ابوبکر از کسانی که از بیعت با او سر برتافتند و در خانه علی گرد آمد بودند، سراغ گرفت و عمر را به دنبال آننان فرستاد، او به در خانه علی(ع) آمد و به همگان را صدا زد که بیرون بیایند و آنان از خروج از خانه امتناع ورزیدند در این موقع عمر هیزم طلبید و گفت: به خدایی که جان عمر در دست اوست بیرون بیایید یا خانه را با شما آتش می‌زنم، مردی به عمر گفت: ای [[ابا حفص]] (کنیه عمر) در این خانه، فاطمه، دختر پیامبر است، گفت: باشد!
    ______________________________________________________________________________


    ابن قتیله دنباله این داستان را سوزناتر و دردناک‌تر نوشته است، او می‌گوید: عمر همراه گروهی به در خانه فاطمه آمدند، در خانه را زدند، هنگامی که فاطمه صدای آنان را شنید، با صدای بلند گفت: ای رسول خدا پس از تو چه مصیبتهایی به ما از فرزند خطاب و فرزند ابی قحافه رسید، افرادی که همراه عمر بودند هنگامی که صدای زهرا و گریه او را شنیدند برگشتند؛ ولی عمر با گروهی باقی ماند و علی را از خانه بیرون آوردند، نزد ابی بکر بردند و به او گفتند: بیعت کن؛ علی(ع) گفت: اگر بیعت نکنم چه می‌شود؟ گفتند: به خدایی که جز او خدایی نیست، گردن تو را می‌زنیم.
    == منابع ==
    مجموعه آثار<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجموعه آثار|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|جلد=22|صفحه=۷۶۴و۷۶۵|سال=۱۳۸۹}}</ref> الکافی<ref name=":0">{{یادکرد کتاب|عنوان=الکافی|سال=1363|نام=محمد بن یعقوب|نام خانوادگی=کلینی|ناشر=دار الکتب الإسلامیة|صفحه‌ها=11|مکان=تهران}}</ref> المیزان فی تفسیر القرآن<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المیزان فی تفسیر القرآن|نام=محمد حسین|نام خانوادگی=طباطبایی|ناشر=مؤسسة الأعلمي للمطبوعات|جلد=5|صفحه=255|مکان=بیروت}}</ref> مفردات<sup><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مفردات|صفحه=۶۴۳|نام خانوادگی=راغب اصفهانی|سال=۱۴۱۲|مکان=دمشق|نام=حسین بن محمد|ناشر=دارالقلم|کوشش=صفوان داودى}}</ref></sup> شرح منظومه<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شرح منظومه|صفحه=۸۴|نام خانوادگی=سبزوارى|سال=۱۴۱۷|مکان=تهران|نام=هادی|ناشر=دارالكتب الاسلامية|کوشش=حسن زاده آملى}}</ref>  نثر طوبى<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=نثر طوبى|صفحه=270|نام خانوادگی=شعرانی|سال=۱۳۹۸|مکان=تهران|نام=ابوالحسن|جلد=2|ناشر=دارالكتب الاسلامية}}</ref> عروةالوثقی<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عروةالوثقی|سال=١٤١٧|نام=سید محمد کاظم|نام خانوادگی=طباطبائی یزدی|صفحه=4}}</ref> الصحاح<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الصحاح|سال=۱۴۰۷|نام خانوادگی=الجوهری|ناشر=دارالعلم للملایین|جلد=2|صفحه=۷۸۳|مکان=بیروت|کوشش=عبدالغفور العطاری}}</ref> لسان العرب<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=لسان العرب|سال=۱۴۰۸|نام=محمد بن مکرم|نام خانوادگی=ابن منظور|ناشر=دار احیاء التراث العربی|جلد=5|صفحه=65|مکان=بیروت|کوشش=علی شیری}}</ref> تفسير العياشی<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسير العياشی|نام=محمد بن مسعود|نام خانوادگی=عياشی|جلد=2|صفحه=208}}</ref>  استفتاءات خمینی<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=استفتاءات|سال=1392|نام=روح الله|نام خانوادگی=خمینی|ناشر=مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)|صفحه=7|مکان=تهران}}</ref> المنجد<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المنجد|نام=علی|نام خانوادگی=هنایی|صفحه=۹۰۰|فصل=ماده وسل}}</ref>  الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیة<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیة|نام=اسماعیل بن حماد|نام خانوادگی=جوهری|فصل=ذیل واژه «وسل»}}</ref> التأمل فی حقیقة التوسل<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=التأمل فی حقیقة التوسل|سال=۱۴۲۸|نام=عیسی بن عبدالله|نام خانوادگی=حمیری|صفحه=16}}</ref> پاسخ به شبهات وهابیت<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=پاسخ به شبهات وهابیت|سال=۱۳۸۶|نام=سیدحسن|نام خانوادگی=طاهری خرم آبادی|ناشر=دفتر انتشارات اسلامی|جلد=2|مکان=قم}}</ref> اصول کافی<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=اصول کافی|سال=1365|نام=محمدبن یعقوب|نام خانوادگی=کلینی|ناشر=دارالکتب اسلامیه|صفحه=183|مکان=تهران}}</ref> عدل الهی<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عدل الهی|سال=1402|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|ناشر=صدرا|صفحه=۲۳۹|مکان=تهران}}</ref>  آیین وهابیت<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=آیین وهابیت|سال=۱۳۷۵|نام=جعفر|نام خانوادگی=سبحانی تبریزی|ناشر=جامعه مدرسین حوزه علمیه قم|صفحه=۱۴۶|مکان=قم}}</ref> مجموع فتاوی ابن‌باز<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجموع فتاوی ابن‌باز|سال=۱۴۲۰|نام=عبد العزيز بن عبد الله|نام خانوادگی=ابن‌باز|جلد=5|صفحه=322}}</ref> شفاء السقام في زيارة خير الأنام<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شفاء السقام في زيارة خير الأنام|سال=1419|نام=علی بن عبد الکافی|نام خانوادگی=سبکی|ناشر=دار المصطفی|صفحه=۳۰۵}}</ref> وفاء الوفا بأخبار دار المصطفى<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وفاء الوفا بأخبار دار المصطفى|سال=۱۴۱۹|نام=علی ‌بن‌ عبدالله‌|نام خانوادگی=سمهودی|ناشر=مؤسسة الفرقان للتراث الإسلامی|جلد=4|صفحه=۱۹۶|مکان=عربستان}}</ref> صحیح بخاری<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=صحیح بخاری|سال=۱۴۲۲|نام=محمد بن اسماعیل|نام خانوادگی=بخاری|جلد=2|صفحه=27}}</ref>  التوسل مفهومه وأقسامه وحکمه فی الشریعة الإسلامیة الغرّاء<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=التوسل مفهومه وأقسامه وحکمه فی الشریعة الإسلامیة الغرّاء|نام خانوادگی=سبحانی|نام=جعفر|مکان=قم|ناشر=نشر مشعر|سال=۱۳۷۴|صفحه=8۲}}</ref>  تفسیر قمی<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر قمی|سال=۱۴۰۴|نام=علی بن ابراهیم|نام خانوادگی=قمی|ناشر=دار الکتاب|صفحه=۱۶۸|مکان=قم}}</ref>  البرهان في تفسير القرآن<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=البرهان في تفسير القرآن|نام خانوادگی=بحرانی|سال=۱۴۱۵|صفحه=۲۹۲|ناشر=بنياد بعثت. مرکز چاپ و نشر|مکان=قم|جلد=2|نام=هاشم بن سلیمان}}</ref> بحار الانوار<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحار الانوار|سال=۱۴۰۳|نام=محمدباقر بن محمدتقی|نام خانوادگی=علامه مجلسی|جلد=102|صفحه=۲۴۷و۲۴۹}}</ref> التبیان<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=التبيان فی تفسير القرآن|نام خانوادگی=شیخ طوسی|نام=محمد بن حسن|صفحه=213|ناشر=دار إحیاء التراث العربی|مکان=بیروت}}</ref>


    * [[طبری]] می‌نویسد:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ طبری|سال=303|نام=محمد بن جریر بن یزید|نام خانوادگی=طبری|جلد=2|صفحه=443}}</ref>
    ______________________________________________________________________________


    عمر بن خطاب به خانه علی آمد در حالی که گروهی از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. وی رو به آنان کرد و گفت: ربیر از خانه بیرون آمد در حالی که شمشیر کشیده بود. ناگهان پای او لغزید، شمشیر از دستش افتاد و دیگران بر او هجوم آوردند و او را گرفتند.
    '''پانویس'''
     
    * ژورنال<ref>{{پک|حقانی فضل|۱۳۹۱|ک=نقد و نظر|ف=جابر جعفی؛ غالی یا متهم به غلو}}</ref>
    * [[ابن عبدربه]] در کتاب [[عقدالفرید]] خود می‌نویسد:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عقد الفرید|سال=1407|نام=احمد بن محمد|نام خانوادگی=ابن عبد ربه|ناشر=دار الکتب العلمیة|جلد=4|صفحه=93|مکان=بیروت - لبنان}}</ref>
    *کتاب<ref>{{پک|شیخ صدوق|1404|ک=توحید صدوق|ص=150}}</ref>
     
    *وب بدون نویسنده (فارسی)<ref>{{پک/بن|تست|ک=خبرگزاری ایسنا|ف=ترس و امید شیعیان از زندگی تحت لوای حاکمان جدید سوریه؛ بر علویان چه می‌گذرد؟|زبان=}}</ref> (انگلیسی)<ref>{{پک/بن|DAFTAR|ک=Pusat Pelaporan dan Analisis Transaksi Keuangan|ف=DAFTAR TERDUGA TERORIS DAN ORGANISASI TERORIS No. DTTOT|زبان=en}}</ref> (عربی)<ref>{{پک/بن|huffpost|ک=huffpost arabi|ف=الجولانی قائداً مؤقتاً لهیئة "تحریر الشام"|زبان=ar}}</ref>
    علی و [[عباس]] و زیبر در خانه فاطمه نشسته بودند که ابوبکر عمر بن خطّاب را فرستاد تا آنان را از خانه فاطمه بیرون کند و به او گفت: اگر بیرون نیامدند، با آنان نبرد کن! عمر بن خطّاب با مقداری آتش به سوی خانه فاطمه رهسپار شد تا خانه را بسوزاند، ناگاه با فاطمه رو به رو شد. دختر پیامبر گفت: ای فرزند خطاب آمده‌ای خانه ما را بسوزانی؟ او در پاسخ گفت: بلی مگر اینکه در آنچه امّت وارد شدند، شما نیز وارد شوید!
    '''منبع'''
     
    *'''ژورنال:''' {{یادکرد ژورنال|نام۱=یوسف|نام خانوادگی۱=فاری|دوره=هفدهم|شماره=سی و سوم|صفحات=۲۱۵–۲۳۳|عنوان=بررسی ساختار|تاریخ=۱۳۹۷|ژورنال=مطالعات ایرانی|پیوند=http://ensani.ir/fa/article/385529/}}
    * مضمون فوق‌الذکر به مبنی بر اقدام به هجوم به خانه [[وحی به حضرت فاطمه|وحی]] و تهدید به آتش زدن خانه را دیگران از علمای اهل سنت نیز نقل کرده‌اند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الاستیعاب|سال=1422|نام=یوسف بن عبدالله|نام خانوادگی=ابن عبد البر|ناشر=دار الکتب العلمیة|جلد=3|صفحه=975|مکان=بیروت - لبنان}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المختصر فبی اخبار البشر|نام=اسماعیل بن علی|نام خانوادگی=ابو الفداء|ناشر=دار المعارف|صفحه=156|مکان=قاهره - مصر}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=نهایه الارب|نام=احمد بن عبدالوهاب|نام خانوادگی=نویری|ناشر=وزارة الثقافة و الإرشاد القومی. المؤسسة المصریة العامة|جلد=19|صفحه=40|مکان=قاهره - مصر}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مسند فاطمی سیوطی|سال=1406|نام=جلال‌الدین|نام خانوادگی=سیوطی|ناشر=لجنة أنوار المعارف|صفحه=36|مکان=هند - حیدرآباد}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کنزالعمال|سال=1419|نام=علی بن حسام‌الدین|نام خانوادگی=متقی|ناشر=دار الکتب العلمیة|جلد=5|صفحه=651|مکان=بیروت - لبنان}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ازابه الخلفاء|نام=احمد بن عبدالرحیم|نام خانوادگی=شاه ولی‌الله|ناشر=دار القلم|جلد=2|صفحه=29}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=دیوان محمد حافظ ابراهیم|سال=1948|نام=محمد حافظ|نام خانوادگی=ابراهیم|ناشر=المطبعة الأمیریة|صفحه=82|مکان=قاهره - مصر}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=اعلام النساء فی عالمی العرب و الإسلام|نام=عمر رضا|نام خانوادگی=کحاله|ناشر=مؤسسة الرسالة|جلد=4|صفحه=114|مکان=بیروت - لبنان}}</ref>
    *'''کتاب:''' {{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ نیشابور|سال=۱۳۳۲|پیوند=|نام=احمد بن محمد|نام خانوادگی=حاکم نیشابوری|پیوند نویسنده=|ناشر=ابن سینا|مکان=تهران|کوشش=بهمن کریمی|مترجم=گودرزی، محمد}}
     
    *'''وب:''' {{یادکرد وب|عنوان=کتابشناسی امام رضا(ع)|نشانی=https://bokroom.ir/news/31729/کتاب-شناسی-امام-رضا-ع|تاریخ=۱۳۹۴|تاریخ بازبینی=10 مهر 1399|شناسه={{شناسه یادکرد|پاتوق۱}}|نویسنده=پاتوق کتاب فردا|کد زبان=|وبگاه=bokroom.ir}}
    تا اینجا سخنان آن گروه که نخواستند یا نتوانستند دنباله فاجعه را به‌طور روشن منعکس کنند بود، در حالی که برخی دیگر به اصل فاجعه؛ یعنی یورش به خانه و… اشاره نموده‌اند.
     
    == مدارک هتک حرمت به خانه حضرت فاطمه(س) ==
    [[پرونده:نقاشی تشییع حضرت فاطمه.jpg|بندانگشتی|نقاشی «لاهوت در تابوت» با تکنیک رنگ روغن، اثر حسن روح‌الامینی|200x200پیکسل]]
    اینک به مدارک یورش و هتک حرمت به خانه [[حضرت فاطمه(س)]] پرداخته می‌شود:
     
    * [[ابو عبید]]، [[قاسم بن سلام]] در کتاب [[الاموال]] که مورد اعتماد فقهای اهل سنت است، می‌نویسد:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الاموال|نام=احمد بن نصر|نام خانوادگی=داوودی|ناشر=نشر کلیات ازهریة|صفحه=144|مکان=بیروت|فصل=پاورقی 4}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عقد الفرید|سال=1407|نام=احمد بن محمد|نام خانوادگی=ابن عبد ربه|ناشر=دار الکتب العلمیة|جلد=4|صفحه=93|مکان=بیروت - لبنان}}</ref>
     
    [[عبد الرحمن بن عوف]] می‌گوید: در بیماری ابوبکر عیادتش به خانه او رفتم. پس از گفتگوی زیاد گفت: ای کاش سه چیز را که انجام داده‌ام، انجام نمی‌دادم، ای کاش سه چیز را که انجام نداده‌ام، انجام می‌دادم. همچنین آرزو می‌کنم سه چیز را از پیامبر سؤال می‌کردم؛ یکی از آن سه چیزی که انجام داده‌ام و آرزو می‌کنم ای کاش انجام نمی‌دادم این است که: «وددت أنّی لم أکشف بیت فاطمة و ترکته و إن أغلق علی الحرب؛ ای کاش پرده حرمت خانه فاطمه را نمی‌گشودم و آن را به حال خود وا می‌گذاشتم، هر چند برای جنگ بسته شده بود.
     
    ابو عبید هنگامی که به آنجا می‌رسد به جای جمله: «لم أکشف بیت فاطمة و ترکته …» می‌گوید: «کذا و کذا» و اضافه می‌کند من مایل به ذکر آن نیستم. ابو عبید هر چند روی تعصّب مذهبی یا علّت دیگر از نقل حقیقت سر برتافته؛ ولی محققان کتاب الاموال در پاورقی می‌گویند: جمله‌های حذف شده در کتاب [[میزان الاعتدال]] وارد شده است، افزون بر آن، طبرانی در [[معجم]] خود و [[ابن عبد رتبه عقد الفرید]] افراد دیگر جمله‌های حذف شده را آورده‌اند.
     
    * [[طبرانی]] نقل می‌کند:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=معجم کبیر طبرانی|نام=سلیمان بن احمد|نام خانوادگی=طبرانی|ناشر=مکتبة ابن تیمیة|صفحه=62|مکان=قاهره - مصر}}</ref>
     
    ابوبکر به هنگام مرگ اموری را تمنا کرد و گفت: ای کاش سه چیز را انجام نمی‌دادم، سه چیز را انجام می‌دادم و سه چیز را از رسول خدا سؤال می‌کردم: «أمّا الثّلاث اللّائی وددت أنّی لم أفعلهنّ، فوددت أنّی لم أکن أکشف بیت فاطمة و ترکته…» آن سه چیزی که آرزو می‌کنم که ای کاش انجام نمی‌دادم، آرزو می‌کنم ای کاش حرمت خانه فاطمه را هتک نمی‌کردم و آن را به حال خود واگذار می‌کردم!
     
    این تعبیرات به خوبی نشان می‌دهد که تهدیدهای عمر عملی شد و در خانه را بهزود (یا با آتش زدن) گشودند.
     
    * [[ابن عبد ربّه اندلسی]] مؤلف کتاب [[العقد الفرید]] در کتاب خود از عبد الرحمن بن عوف نقل می‌کند:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عقد الفرید|نام=احمد بن محمد|نام خانوادگی=ابن عبد ربه|سال=1407|ناشر=دار الکتب العلمیة|مکان=بیروت - لبنان|جلد=4|صفحه=93}}</ref>
     
    من در بیماری ابی بکر بر او وارد شدم تا از او عیادت کنم، او گفت: آرزو می‌کنم که ای کاش سه چیز را انجام نمی‌دادم و یکی از آن سه چیز این است: کاش خانه فاطمه را نمی‌گشودم، هر چند آنان برای نبرد در خانه را بسته بودند.
     
    * [[ابراهیم بن سیار]] نظام معتزلی که به دلیل زیبایی کلامش در نظم و نشر به نظام معروف شده است در کتابهای متعددی، واقعه بعد از حضور در خانه فاطمه(س) را نقل می‌کند، او می‌گوید:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الوافی بالوفیات|سال=1420|نام=خلیل بن ایبک|نام خانوادگی=صفدی|ناشر=دار إحیاء التراث العربی|جلد=6|صفحه=17|مکان=بیروت لبنان}}</ref>
     
    «إنّ عمر ضرب بطن فاطمة یوم البیعة حتّی ألقت المحسن من بطنها؛ عمر در روز اخذ بیعت برای ابی بکر بر شکم فاطمه زد، او فرزندی که در رحم داشت و نام او را محسن نهاده بودند، سقط کرد!
     
    * [[ابن ابی الحدید]] می‌نویسد:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شرح نهج البلاغه|سال=1363|نام=عبد الحمید بن هبه الله|نام خانوادگی=ابن ابی الحدید|ناشر=مکتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی (ره)|جلد=2|صفحه=46|مکان=قم - ایران}}</ref>
     
    [[محمد بن یزید بن عبد الاکبر بغدادی]] ادیب، و نویسنده معروف و صاحب آثار مشهور، در کتاب [[الکامل]]، از عبد الرحمن بن عرف داستان آرزوهای خلیفه را می‌نویسد، و چنین یادآورد می‌شود: «وددت أنّی لم أکن کشفت عن بیت فاطة و ترکته و لو أغلق علی الحرب».
     
    * [[مسعودی در مروج الذهب]] می‌نویسد:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مروج الذهب|سال=1409|نام=علی بن حسین|نام خانوادگی=مسعودی|ناشر=مؤسسة دار الهجرة|جلد=2|صفحه=301|مکان=قم - ایران}}</ref>
     
    «آنگاه که ابوبکر در حال احتضار بود چنین گفت: سه چیز انجام دادم و تمنّا می‌کردم که ای کاش انجام نمی‌دادم؛ یکی از آن سه چیز این بود: «فوددت أنّی لم أکن فتّشت بیت فاطمة و ذکر فی ذلک کلاما کثیرا؛ آرزو می‌کردم ای کاش حرمت خانه زهرا را هتک نمی‌کردم. وی در این مورد سخن زیادی گفته است.
     
    * [[ذهبی]] در کتاب [[میزان الاعتدال]] از [[محمد بن احمد کوفی]] حافظ نقل می‌کند که در محضر احمد بن محمد معروف به بن ابی دارم، محدّث کوفی این خبر خوانده شد:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=میزان الاعتدال|نام=محمد بن احمد|نام خانوادگی=ذهبی|ناشر=دار الفکر|صفحه=139|مکان=بیروت - لبنان}}</ref>
     
    «إنّ عمر رفس فاطمة حتّی أسقطت بمحسن؛ عمر لگدی بر فاطمة زد و او فرزندی که در رحم به نام محسن داشت سقط کرد»
     
    * [[عبدالفتاح عبد المقصود]] و کتاب [[الامام علی]]، وی هجوم به خانه وحی را در دو مورد از کتاب خود آورده است و ما به نقل یکی از آنها بسنده می‌کنیم:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=علی بن ابی طالب|نام=عبدالفتاح|نام خانوادگی=عبدالمقصود|ناشر=مکتبة الروضة الحیدریة|جلد=4|صفحه‌ها=277-276}}</ref>
     
    قسم به کسی که جان عمر در دست اوست یا باید بیرون بیایید یا خانه را بر ساکنانش آتش می‌زنم. عدّه ای که از خدا می‌ترسیدند و پس از پیامبر(ص) رعایت منزلت او را می‌کردند گفتند: ابا حفص، فاطمه در این خانه است. بی پروا فریاد زد: باشد. نزدیک شد، در زد، سپس بر در کوبید و وارد خانه شد. علی(ع) پیدا شد … طنین صدای زهرا در نزدیکی مدخل بلند شد … این ناله استغاثه او بود ….
     
    * این بحث را با حدیث دیگری از مقاتل ابن عطیّه در کتاب الامامة و الخلافه ادامه می‌دهیم. او در این کتاب چنین می‌نویسد:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الامامه و الخلافه|نام=ابی الهیجاء شبل الدوله|نام خانوادگی=منسوب به مُقاتِل بن عَطیّه|ناشر=موسسه البلاغ|صفحه‌ها=160-161|مکان=بیروت}}</ref>
     
    «هنگامی که ابوبکر از مردم با تهدید و شمشیر و زور بیعت گرفت، عمر و قنفذ و جماعتی را به سوی خانه علی(ع) فرستاد. عمر هیزم جمع کرد و در خانه را آتش زد.
     
    * [[جوینی]] از بزرگان اهل سنت از پیامبر چنین نقل می‌کند که می‌فرمود:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=فرائد السمطین|سال=۱۴۰۰|نام=ابراهیم بن محمد|نام خانوادگی=جوینی|ناشر=مؤسسة المحمودی|جلد=2|صفحه‌ها=34-35|مکان=بیروت}}</ref>
     
    «هرگاه فاطمه را می‌بینم به یاد مصیبت‌هایی که پس از من بر او وارد می‌شود می‌افتم و گویی که من خود شاهد آن اتفاقات هستم و می‌بینم که ذلت به خانه او وارد شده و حرمتش را هتک نمویده و حق او را غصب وارث او را منع و پهلویش را شکسته و جنین او را سقط نموده‌اند.
     
    * آرزوی ابوبکر در پایان عمر مبنی بر آرزوی عدم هتک حرمت خانه حضرت زهرا را دیگران از علمای اهل سنت هم نقل کرده‌اند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ الاسلام|سال=1409|نام=محمد بن احمد|نام خانوادگی=ذهبی|ناشر=دار الکتاب العربی|جلد=3|صفحه=117|مکان=بیروت - لبنان}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مختصر تاریخ دمشق|سال=1404|نام=محمد بن مکرم|نام خانوادگی=ابن منظور|ناشر=دار الفکر|جلد=13|صفحه=122|مکان=دمشق - سوریه}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کتاب مجمع الزوائد ومنبع الفوائد|سال=1408|نام=علی بن ابوبکر|نام خانوادگی=هیثمی|ناشر=دار الکتب العلمیة|جلد=5|صفحه=202|مکان=بیروت - لبنان}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=لسان المیزان|نام=احمد بن علی|نام خانوادگی=ابن حجر عسقلانی|ناشر=دار الفکر|جلد=4|صفحه=189|مکان=بیروت - لبنان}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کنز العمال|سال=1419|نام=علی بن حسام‌الدین|نام خانوادگی=متقی|ناشر=دار الکتب العلمیة|جلد=5|صفحه=631|مکان=بیروت - لبنان}}</ref>
     
    == جستارهای وابسته ==
    {{ستون|۲}}
    * [[عصمت حضرت زهرا(س)]]
    * [[برتری حضرت فاطمه(س) بر خلائق]]
    * [[برتری حضرت زهرا(س) بر فرشتگان]]
    * [[حضرت فاطمه(س)]]
    * [[وحی به حضرت فاطمه]]
    * [[دلیل نامگذاری دختر پیامبر(ص) به فاطمه]]
     
    {{پایان}}
     
    == منابع ==
    {{پانویس|۲}}
    {{شاخه
    | شاخه اصلی =زنان اسوه
    | شاخه فرعی۱ =حضرت فاطمه
    | شاخه فرعی۲ =
    | شاخه فرعی۳ =
    }}
    {{تکمیل مقاله
    | شناسه =
    | تیترها =
    | ویرایش =
    | لینک‌دهی =
    | ناوبری =
    | نمایه =
    | تغییر مسیر =
    | ارجاعات =
    | بازبینی نویسنده =
    | بازبینی =
    | تکمیل =
    | اولویت = ب
    | کیفیت = ب
    }}
    {{پایان متن}}

    نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ مهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۰:۱۶

    لینک مطالعه برای فلسفه خلفت گناه کار 👇

    https://rasekhoon.net/article/show/1400813

    لینک مطالعه برای تقلید در شیعه👇

    http://pajoohe.ir/Product.aspx?ProductID=62912

    ______________________________________________________________________________

    «a؛ b»

    توسل در لغت به معنای جستن وسیله برای نزدیک‌شدن به خداوند است و در قرآن نیز امر به آن شده است. از نگاه اسلامی، توسل یعنی انسان برای رسیدن به حاجت خود، یکی از بندگان مقرب خدا مانند پیامبر(ص) یا امامان(ع) را واسطه دعا قرار دهد، با این باور که خداوند وسیله و اسباب را آفریده و اجازه داده از آن‌ها بهره ببریم. شیعیان معتقدند همان‌طور که خداوند اسباب مادی را برای تأمین نیازهای جسمی قرار داده، اسباب معنوی نیز مانند توسل، وسیله دریافت فیض الهی است و این امر نه تنها شرک نیست، بلکه تجلی توحید است، چراکه مؤمن از خدا حاجت می‌خواهد، نه از واسطه، و تنها از مقام و منزلت آن بنده خدا برای تقرب بهره می‌برد. مخالفت‌هایی که این عمل را شرک یا بدعت می‌دانند، غالباً از سوی وهابیان مطرح شده‌اند، اما بسیاری از علمای اهل‌سنت و شیعه با استناد به قرآن، روایات نبوی و سیره صحابه، مشروعیت توسل را تأیید کرده‌اند و آن را یکی از راه‌های مقبول تقرب به درگاه الهی دانسته‌اند و تصریح کرده‌اند که تفاوتی میان توسل در زمان حیات و پس از وفات اولیای الهی وجود ندارد.


    توسل به پیامبران و اولیای الهی از نظر بسیاری از علمای شیعه و اهل‌سنت نه بدعت است و نه شرک، بلکه سنتی ریشه‌دار در سیره مسلمانان به شمار می‌آید. علمایی چون تقی‌الدین سبکی و علی سمهودی با استناد به روایات فراوان و اجماع علما، مشروعیت توسل را اثبات کرده‌اند و حتی در منابع معتبر اهل‌سنت مانند صحیح بخاری، نمونه‌هایی از توسل صحابه آمده است. همچنین روایات متعدد شیعه، اهل‌بیت(ع) را وسیله تقرب به خدا معرفی کرده‌اند. عالمانی مانند شوکانی، قسطلانی و آلوسی نیز توسل پس از وفات پیامبر(ص) را پذیرفته‌اند. جعفر سبحانی تأکید می‌کند که توسل به مقام پیامبران به معنای شریک‌گرفتن آنان برای خدا نیست، بلکه احترام به منزلتی است که خدا خود به آنان عطا کرده و دعای متوسل، همچنان به درگاه خداوند است. بنابراین، ادعای بدعت یا شرک‌بودن توسل، پایه‌ای ندارد و برخلاف فهم رایج در سنت اسلامی است.

    ______________________________________________________________________________

    منابع

    مجموعه آثار[۱] الکافی[۲] المیزان فی تفسیر القرآن[۳] مفردات[۴] شرح منظومه[۵] نثر طوبى[۶] عروةالوثقی[۷] الصحاح[۸] لسان العرب[۹] تفسير العياشی[۱۰] استفتاءات خمینی[۱۱] المنجد[۱۲] الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیة[۱۳] التأمل فی حقیقة التوسل[۱۴] پاسخ به شبهات وهابیت[۱۵] اصول کافی[۱۶] عدل الهی[۱۷] آیین وهابیت[۱۸] مجموع فتاوی ابن‌باز[۱۹] شفاء السقام في زيارة خير الأنام[۲۰] وفاء الوفا بأخبار دار المصطفى[۲۱] صحیح بخاری[۲۲] التوسل مفهومه وأقسامه وحکمه فی الشریعة الإسلامیة الغرّاء[۲۳] تفسیر قمی[۲۴] البرهان في تفسير القرآن[۲۵] بحار الانوار[۲۶] التبیان[۲۷]

    ______________________________________________________________________________

    پانویس

    منبع

    • ژورنال: فاری، یوسف (۱۳۹۷). «بررسی ساختار». مطالعات ایرانی. هفدهم (سی و سوم): ۲۱۵–۲۳۳.
    • کتاب: حاکم نیشابوری، احمد بن محمد (۱۳۳۲). تاریخ نیشابور. ترجمهٔ گودرزی، محمد. به کوشش بهمن کریمی. تهران: ابن سینا.
    • وب: پاتوق کتاب فردا (۱۳۹۴). «کتابشناسی امام رضا(ع)». bokroom.ir. دریافت‌شده در ۱۰ مهر ۱۳۹۹.
    1. مطهری، مرتضی (۱۳۸۹). مجموعه آثار. ج۲۲. ص۷۶۴و۷۶۵.
    2. کلینی، محمد بن یعقوب (۱۳۶۳). الکافی. تهران: دار الکتب الإسلامیة. صص۱۱.
    3. طباطبایی، محمد حسین. المیزان فی تفسیر القرآن. ج۵. بیروت: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات. ص۲۵۵.
    4. راغب اصفهانی، حسین بن محمد (۱۴۱۲). مفردات. به کوشش صفوان داودى. دمشق: دارالقلم. ص۶۴۳.
    5. سبزوارى، هادی (۱۴۱۷). شرح منظومه. به کوشش حسن زاده آملى. تهران: دارالكتب الاسلامية. ص۸۴.
    6. شعرانی، ابوالحسن (۱۳۹۸). نثر طوبى. ج۲. تهران: دارالكتب الاسلامية. ص۲۷۰.
    7. طباطبائی یزدی، سید محمد کاظم (١٤١٧). عروةالوثقی. ص۴.
    8. الجوهری (۱۴۰۷). الصحاح. ج۲. به کوشش عبدالغفور العطاری. بیروت: دارالعلم للملایین. ص۷۸۳.
    9. ابن منظور، محمد بن مکرم (۱۴۰۸). لسان العرب. ج۵. به کوشش علی شیری. بیروت: دار احیاء التراث العربی. ص۶۵.
    10. عياشی، محمد بن مسعود. تفسير العياشی. ج۲. ص۲۰۸.
    11. خمینی، روح الله (۱۳۹۲). استفتاءات. تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س). ص۷.
    12. هنایی، علی. «ماده وسل». المنجد. ص۹۰۰.
    13. جوهری، اسماعیل بن حماد. «ذیل واژه «وسل»». الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیة.
    14. حمیری، عیسی بن عبدالله (۱۴۲۸). التأمل فی حقیقة التوسل. ص۱۶.
    15. طاهری خرم آبادی، سیدحسن (۱۳۸۶). پاسخ به شبهات وهابیت. ج۲. قم: دفتر انتشارات اسلامی.
    16. کلینی، محمدبن یعقوب (۱۳۶۵). اصول کافی. تهران: دارالکتب اسلامیه. ص۱۸۳.
    17. مطهری، مرتضی (۱۴۰۲). عدل الهی. تهران: صدرا. ص۲۳۹.
    18. سبحانی تبریزی، جعفر (۱۳۷۵). آیین وهابیت. قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. ص۱۴۶.
    19. ابن‌باز، عبد العزيز بن عبد الله (۱۴۲۰). مجموع فتاوی ابن‌باز. ج۵. ص۳۲۲.
    20. سبکی، علی بن عبد الکافی (۱۴۱۹). شفاء السقام في زيارة خير الأنام. دار المصطفی. ص۳۰۵.
    21. سمهودی، علی ‌بن‌ عبدالله‌ (۱۴۱۹). وفاء الوفا بأخبار دار المصطفى. ج۴. عربستان: مؤسسة الفرقان للتراث الإسلامی. ص۱۹۶.
    22. بخاری، محمد بن اسماعیل (۱۴۲۲). صحیح بخاری. ج۲. ص۲۷.
    23. سبحانی، جعفر (۱۳۷۴). التوسل مفهومه وأقسامه وحکمه فی الشریعة الإسلامیة الغرّاء. قم: نشر مشعر. ص۸۲.
    24. قمی، علی بن ابراهیم (۱۴۰۴). تفسیر قمی. قم: دار الکتاب. ص۱۶۸.
    25. بحرانی، هاشم بن سلیمان (۱۴۱۵). البرهان في تفسير القرآن. ج۲. قم: بنياد بعثت. مرکز چاپ و نشر. ص۲۹۲.
    26. علامه مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی (۱۴۰۳). بحار الانوار. ج۱۰۲. ص۲۴۷و۲۴۹.
    27. شیخ طوسی، محمد بن حسن. التبيان فی تفسير القرآن. بیروت: دار إحیاء التراث العربی. ص۲۱۳.
    28. حقانی فضل، «جابر جعفی؛ غالی یا متهم به غلو»، نقد و نظر.
    29. شیخ صدوق، توحید صدوق، 150.
    30. «ترس و امید شیعیان از زندگی تحت لوای حاکمان جدید سوریه؛ بر علویان چه می‌گذرد؟»، خبرگزاری ایسنا.
    31. “DAFTAR TERDUGA TERORIS DAN ORGANISASI TERORIS No. DTTOT”, Pusat Pelaporan dan Analisis Transaksi Keuangan.
    32. "الجولانی قائداً مؤقتاً لهیئة "تحریر الشام""، huffpost arabi.