کاربر:Mohammad7576/یقین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{پیش نویس}}
== <big>'''مراحل رسیدن به یقین'''</big> ==
== <big>'''مراحل رسیدن به یقین'''</big> ==
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
خط ۴: خط ۵:
براي رسيدن به مرتبه يقين، چه مراحلي را بايد طي نمود؟
براي رسيدن به مرتبه يقين، چه مراحلي را بايد طي نمود؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
يقين مراتب و مراحل مختلفي دارد:
برای رسیدن به یقین به طور کلی دو مرحله باید طی شود. مرحله اول یقین علمی و از طریق علم آموزی است. مرحله دوم از طرقی است که برای ازدیاد ایمان در روایات ذکر شده است. شخصی که یقین علمی به دست آورد، در مرحله بعد برای این که آن علم را به ایمان قلبی تبدیل کند تلاش می کند. هر مقدار ایمان قلبی افزایش پیدا کند یقین شخص نیز افزایش پیدا می کند.
نخستين مرحلة آن، يقين حصولي است كه با مطالعه و تحقيق و تفكر به دست مي‌‌‌آيد، انديشيدن دربارة براهين فلسفي و مطالعه كتب خداشناسي و فهميدن صفات و ذات و توحيد و تحليل آنها بر اساس براهين دقيق عقلي، مي‌تواند آدمي را به نخستين مرتبه يقين برساند.
 
چنين يقيني، نيازمند سير و سلوك و طي مقامات روحاني نيست و هر كسي، مي‌تواند با مطالعه و تحقيق و پالايش ذهن خود از شبهات مختلف، اين معرفت را حاصل كند.
== مراتب یقین ==
يقين در اين مرحله، علم بدون شك و غيرقابل زوال است، به گونه‌اي كه فرد مطمئن مي‌شود كه مثلاً گزاره «خدا موجود است»، صحيح است و غيرممكن است كه صحيح نباشد.[1]
 
اين يقين پايه ايمان است،[2] وبدون چنين يقيني اصلاً ايمان و بلكه اسلام آوردن هم ممكن نيست. زيرا كسي كه شك دارد «خدا هست يا نيست»، نمي‌تواند مسلمان شود، چه رسد به مؤمن شدن؛ لذا در روايت فرموده‌اند كه ايمان خود را با يقين تقويت كنيد.[3]
==== یقین علمی ====
ولي مرحله ديگري از يقين وجود دارد كه نه تنها پاية ايمان نيست بلکه در مرحله‌اي بالاتر از ايمان قرار دارد.[4] چنين يقيني كمياب است[5]. و در نتيجة چنين يقيني، فرد مي‌تواند حقايق مخفي عالم را شهود نمايد.[6]
يقين مراتب و مراحل مختلفي دارد. نخستين مرتبه و مرحله آن، يقين حصولي و علمی است كه با مطالعه و تحقيق و تفكر به دست مي‌‌‌آيد، انديشيدن درباره براهين فلسفي و مطالعه كتب اعتقادی مي‌تواند آدمي را به نخستين مرتبه يقين برساند. چنين يقيني، نيازمند سير و سلوك و طي مقامات روحاني نيست و هر كسي، مي‌تواند با مطالعه و تحقيق و پالايش ذهن خود از شبهات مختلف، اين معرفت را حاصل كند.
براي رسيدن به اين يقين، بايد ايمان آورد و ايمان را تقويت كرد. در روايات اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ عواملي براي تكميل و ازدياد ايمان برشمرده شده است، از جمله؛ نترسيدن از ملامت ديگران، ريا نكردن، ترجيح آخرت بر دنيا، حيا از قبائح، حسن خلق، صبر بر مصائب، صدق لسان....[7] در آيات قرآن نيز، تلاوت آيات الهي، جزو عوامل ازدياد ايمان ذكر شده است.[8]
يقين در اين مرحله، علم بدون شك و غيرقابل زوال است، به گونه‌اي كه فرد مطمئن مي‌شود كه مثلاً گزاره «خدا موجود است»، صحيح است و غيرممكن است كه صحيح نباشد..<ref>طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 248.</ref> اين يقين پايه ايمان است،<ref>ري شهري، محمد، ميزان الحكمه، ج 8، ص 3713.</ref> و بدون چنين يقيني اصلاً ايمان و بلكه اسلام آوردن هم ممكن نيست. لذا در روايت فرموده‌اند كه ايمان خود را با يقين تقويت كنيد..<ref>ري شهري، محمد، ميزان الحكمه، ج 8، ص 3713.</ref>
راه ديگري كه براي رسيدن به يقين مي‌توان پيمود، عمل كردن بر اساس اين آيه شريفه است كه مي فرمايد: «و اعبُدْ ربك حتي يأتيك اليقين؛[9] در واقع نتيجه (عبادت) را يقين مي‌داند. يعني راه رسيدن به يقين عبادت است.
 
امّا عبادت چيست؟ آيا همين نماز و روزه كافي است، اگر چنين است، چرا اين همه انسان كه همه روزه به عبادت مشغولند، به يقين نمي‌رسند؟ عبادت  هدف خلقت ذكر شده است،[10] و مراد از عبادت در اين جا، اعمال عبادي خاص نيست، بلكه منظور زندگي بر مدار عبوديت است؛ يعني بندگي و بنده وار زيستن، چنان كه بردگان و بندگان روزگار قديم هميشه برده بودند؛ نه آن كه فقط ساعتي از روز را برده باشند، بلكه تمام حركات و سكنات و اعمال آنها براي مولي و در خدمت مولايشان بوده است. عبوديت در برابر خداوند نيز به همين گونه است كه انسان را به يقين مي‌رساند. يعني آدمي در تمامي لحظات و حالات خود، براي خدا باشد و رضايت او را طلب كند، در هر كاري كه انجام مي‌دهد، هر جا كه مي‌نگرد، هر سخني كه مي‌گويد يا مي‌شنود... فقط رضاي خدا و دستورات الهي را در نظر داشته باشد.
==== یقین شهودی ====
اين نحوه سلوك ـ كه البته بدين سادگي حاصل نمي‌شود ـ عبوديت و بندگي خالصانه است. البته منافاتي هم با زندگي عادي ندارد؛ چرا كه اين گونه عبادت، اصولاً نيازمند وقتي خاص نيست، بلكه خود زندگي و تلاش و معاش آن بايد عبادت باشد. چنان كه فرمود «رجال لا تلهيهم تجارة و لابيع عن ذكر الله»[11] بزرگ مرداني هستند كه تجارت و خريد و فروش ايشان را از ياد حق باز نمي‌دارد و غافل نمي‌كند.
ولي مرحله ديگري از يقين وجود دارد كه نه تنها پايه ايمان نيست بلکه در مرحله‌ای بالاتر از ايمان قرار دارد.<ref>ري شهري، محمد، ميزان الحكمه، ج 8، ص 3714.</ref> چنين يقيني كمياب است.<ref>ري شهري، محمد، ميزان الحكمه، ج 8، ص 3714.</ref> با این یقین فرد مي‌تواند حقايق مخفي عالم را شهود نمايد.<ref>طباطبايي، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن ج 6، ص 186؛</ref> براي رسيدن به اين يقين، بايد ايمان آورد و ايمان را تقويت كرد. در روايات اهل بيت(ع) عواملي براي تكميل و ازدياد ايمان برشمرده شده است، از جمله؛ نترسيدن از ملامت ديگران، ريا نكردن، ترجيح آخرت بر دنيا، حيا از قبائح، حسن خلق، صبر بر مصائب، صدق لسان و... .<ref>ري شهري، محمد، ميزان الحكمه، ج 1، ص 196.</ref> در آيات قرآن نيز، تلاوت آيات الهي، جزو عوامل ازدياد ايمان ذكر شده است.<ref>انفال/ 2.</ref>
در اين ميان، عبادات خاصه مثل نماز و روزه و... اوج لحظات ارتباط انسان با خداست و در ضمن ايمان او را براي اين كه در تمام ساعت بنده باقي بماند، تقويت مي‌كند.
 
لذا در قرآن در آيات 45 و 153 سوره بقره توصيه مي‌فرمايد كه «و استعينوا بالصبر و الصلاة» از صبر (روزه) و نماز كمك بگيريد.
=== پرستش خداوند متعال، یکی از راه های رسیدن به یقین ===
در روايات اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ نيز عناوين ديگري براي رسيدن به يقين وجود دارند كه در واقع همگي بيان مصاديق عبوديت مي‌باشند، فراميني چون اصلاح نفس،[12] رضايت به قدر الهي،[13] زهد،[14] و... كه همه جلوه‌هايي از بندگي خدا هستند، عوامل كاهش و يا از بين رفتن يقين نيز همان موارد خروج از دايره بندگي مي‌باشند.
راه ديگري كه براي رسيدن به يقين مي‌توان پيمود، عمل كردن بر اساس اين آيه شريفه است كه مي فرمايد: «و اعبُدْ ربك حتي يأتيك اليقين؛<ref>حجر/ 99</ref> این آیه شریفه در واقع نتيجه عبادت را يقين مي‌داند. يعني راه رسيدن به يقين عبادت است. امّا عبادت چيست؟ آيا همين نماز و روزه كافي است؟ اگر چنين است، چرا اين همه انسان كه همه روزه به عبادت مشغولند، به يقين نمي‌رسند؟ عبادت  هدف خلقت ذكر شده است<ref>ذاريات/ 56</ref> و مراد از عبادت در اين جا، اعمال عبادي خاص نيست، بلكه منظور زندگي بر مدار عبوديت است؛ يعني بندگي و بنده وار زيستن، چنان كه بردگان و بندگان روزگار قديم هميشه برده بودند؛ نه آن كه فقط ساعتي از روز را برده باشند، بلكه تمام حركات و سكنات و اعمال آنها براي مولي و در خدمت مولايشان بوده است. عبوديت در برابر خداوند نيز به همين گونه است كه انسان را به يقين مي‌رساند. يعني آدمي در تمامي لحظات و حالات خود، براي خدا باشد و رضايت او را طلب كند، در هر كاري كه انجام مي‌دهد تنها رضاي خدا و دستورات الهي را در نظر داشته باشد.
هواپرستي، حرص، طمع، جدل، حب مال، راضي كردن مردم با غضب خداوند، ستايش مردم در ازاء نعمتي كه خداوند به ما داده است (يعني نعمت را ناشي از ديگران دانستن) و... .[15]
اين نحوه سلوك منافاتي با زندگي عادي ندارد. چرا كه اين گونه عبادت اصولاً نيازمند وقتي خاص نيست، بلكه خود زندگي و تلاش و معاش آن بايد عبادت باشد. چنان كه فرمود «رجال لا تلهيهم تجارة و لابيع عن ذكر الله»؛<ref>نور/ 37.</ref> بزرگ مرداني هستند كه تجارت و خريد و فروش ايشان را از ياد حق باز نمي‌دارد و غافل نمي‌كند. در اين ميان، عبادات خاصه مثل نماز و روزه و... اوج لحظات ارتباط انسان با خداست و در ضمن، ايمان او را براي اين كه در تمام ساعت بنده باقي بماند، تقويت مي‌كند. لذا در قرآن در آيات 45 و 153 سوره بقره توصيه مي‌فرمايد كه «و استعينوا بالصبر و الصلاة» از صبر (روزه) و نماز كمك بگيريد.
خلاصه آن كه راه رسيدن به يقين، عبارت است از ايمان و عبادت و عبوديت، كه در پي هم حاصل مي‌شوند.
 
== مصادیق عبودیت در روایات ==
در روايات اهل بيت(ع) نيز عناوين ديگري براي رسيدن به يقين وجود دارند كه در واقع همگي بيان مصاديق عبوديت مي‌باشند. فراميني چون اصلاح نفس،<ref>ري شهري، محمد، میزان الحکمة، ج 8، صص 3721، 3720، 3719.</ref> رضايت به قدر الهي،<ref>ري شهري، محمد، میزان الحکمة، ج 8، صص 3721، 3720، 3719.</ref> زهد،<ref>ري شهري، محمد، میزان الحکمة، ج 8، صص 3721، 3720، 3719.</ref> و... كه همه جلوه‌هايي از بندگي خدا هستند. عوامل كاهش و يا از بين رفتن يقين نيز همان موارد خروج از دايره بندگي مي‌باشند؛ همانند هواپرستي، حرص، طمع، جدل، حب مال، راضي كردن مردم با غضب خداوند، ستايش مردم در ازاء نعمتي كه خداوند به ما داده است (يعني نعمت را ناشي از ديگران دانستن) و... .<ref>ري شهري، محمد، میزان الحکمة، ج 8، ص 3718</ref> خلاصه آن كه راه رسيدن به يقين، عبارت است از ايمان و عبادت و عبوديت، كه در پي هم حاصل مي‌شوند.
==منابع==
==منابع==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
خط ۲۴: خط ۲۷:
| شاخه اصلی = تفسیر
| شاخه اصلی = تفسیر
| شاخه فرعی۱ =  معارف قرآن
| شاخه فرعی۱ =  معارف قرآن
| شاخه فرعی۲ =  
| شاخه فرعی۲ = یقین
| شاخه فرعی۳ =
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۵۰

مراحل رسیدن به یقین

سؤال

براي رسيدن به مرتبه يقين، چه مراحلي را بايد طي نمود؟

برای رسیدن به یقین به طور کلی دو مرحله باید طی شود. مرحله اول یقین علمی و از طریق علم آموزی است. مرحله دوم از طرقی است که برای ازدیاد ایمان در روایات ذکر شده است. شخصی که یقین علمی به دست آورد، در مرحله بعد برای این که آن علم را به ایمان قلبی تبدیل کند تلاش می کند. هر مقدار ایمان قلبی افزایش پیدا کند یقین شخص نیز افزایش پیدا می کند.

مراتب یقین

یقین علمی

يقين مراتب و مراحل مختلفي دارد. نخستين مرتبه و مرحله آن، يقين حصولي و علمی است كه با مطالعه و تحقيق و تفكر به دست مي‌‌‌آيد، انديشيدن درباره براهين فلسفي و مطالعه كتب اعتقادی مي‌تواند آدمي را به نخستين مرتبه يقين برساند. چنين يقيني، نيازمند سير و سلوك و طي مقامات روحاني نيست و هر كسي، مي‌تواند با مطالعه و تحقيق و پالايش ذهن خود از شبهات مختلف، اين معرفت را حاصل كند. يقين در اين مرحله، علم بدون شك و غيرقابل زوال است، به گونه‌اي كه فرد مطمئن مي‌شود كه مثلاً گزاره «خدا موجود است»، صحيح است و غيرممكن است كه صحيح نباشد..[۱] اين يقين پايه ايمان است،[۲] و بدون چنين يقيني اصلاً ايمان و بلكه اسلام آوردن هم ممكن نيست. لذا در روايت فرموده‌اند كه ايمان خود را با يقين تقويت كنيد..[۳]

یقین شهودی

ولي مرحله ديگري از يقين وجود دارد كه نه تنها پايه ايمان نيست بلکه در مرحله‌ای بالاتر از ايمان قرار دارد.[۴] چنين يقيني كمياب است.[۵] با این یقین فرد مي‌تواند حقايق مخفي عالم را شهود نمايد.[۶] براي رسيدن به اين يقين، بايد ايمان آورد و ايمان را تقويت كرد. در روايات اهل بيت(ع) عواملي براي تكميل و ازدياد ايمان برشمرده شده است، از جمله؛ نترسيدن از ملامت ديگران، ريا نكردن، ترجيح آخرت بر دنيا، حيا از قبائح، حسن خلق، صبر بر مصائب، صدق لسان و... .[۷] در آيات قرآن نيز، تلاوت آيات الهي، جزو عوامل ازدياد ايمان ذكر شده است.[۸]

پرستش خداوند متعال، یکی از راه های رسیدن به یقین

راه ديگري كه براي رسيدن به يقين مي‌توان پيمود، عمل كردن بر اساس اين آيه شريفه است كه مي فرمايد: «و اعبُدْ ربك حتي يأتيك اليقين؛[۹] این آیه شریفه در واقع نتيجه عبادت را يقين مي‌داند. يعني راه رسيدن به يقين عبادت است. امّا عبادت چيست؟ آيا همين نماز و روزه كافي است؟ اگر چنين است، چرا اين همه انسان كه همه روزه به عبادت مشغولند، به يقين نمي‌رسند؟ عبادت هدف خلقت ذكر شده است[۱۰] و مراد از عبادت در اين جا، اعمال عبادي خاص نيست، بلكه منظور زندگي بر مدار عبوديت است؛ يعني بندگي و بنده وار زيستن، چنان كه بردگان و بندگان روزگار قديم هميشه برده بودند؛ نه آن كه فقط ساعتي از روز را برده باشند، بلكه تمام حركات و سكنات و اعمال آنها براي مولي و در خدمت مولايشان بوده است. عبوديت در برابر خداوند نيز به همين گونه است كه انسان را به يقين مي‌رساند. يعني آدمي در تمامي لحظات و حالات خود، براي خدا باشد و رضايت او را طلب كند، در هر كاري كه انجام مي‌دهد تنها رضاي خدا و دستورات الهي را در نظر داشته باشد. اين نحوه سلوك منافاتي با زندگي عادي ندارد. چرا كه اين گونه عبادت اصولاً نيازمند وقتي خاص نيست، بلكه خود زندگي و تلاش و معاش آن بايد عبادت باشد. چنان كه فرمود «رجال لا تلهيهم تجارة و لابيع عن ذكر الله»؛[۱۱] بزرگ مرداني هستند كه تجارت و خريد و فروش ايشان را از ياد حق باز نمي‌دارد و غافل نمي‌كند. در اين ميان، عبادات خاصه مثل نماز و روزه و... اوج لحظات ارتباط انسان با خداست و در ضمن، ايمان او را براي اين كه در تمام ساعت بنده باقي بماند، تقويت مي‌كند. لذا در قرآن در آيات 45 و 153 سوره بقره توصيه مي‌فرمايد كه «و استعينوا بالصبر و الصلاة» از صبر (روزه) و نماز كمك بگيريد.

مصادیق عبودیت در روایات

در روايات اهل بيت(ع) نيز عناوين ديگري براي رسيدن به يقين وجود دارند كه در واقع همگي بيان مصاديق عبوديت مي‌باشند. فراميني چون اصلاح نفس،[۱۲] رضايت به قدر الهي،[۱۳] زهد،[۱۴] و... كه همه جلوه‌هايي از بندگي خدا هستند. عوامل كاهش و يا از بين رفتن يقين نيز همان موارد خروج از دايره بندگي مي‌باشند؛ همانند هواپرستي، حرص، طمع، جدل، حب مال، راضي كردن مردم با غضب خداوند، ستايش مردم در ازاء نعمتي كه خداوند به ما داده است (يعني نعمت را ناشي از ديگران دانستن) و... .[۱۵] خلاصه آن كه راه رسيدن به يقين، عبارت است از ايمان و عبادت و عبوديت، كه در پي هم حاصل مي‌شوند.

منابع

  1. طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 248.
  2. ري شهري، محمد، ميزان الحكمه، ج 8، ص 3713.
  3. ري شهري، محمد، ميزان الحكمه، ج 8، ص 3713.
  4. ري شهري، محمد، ميزان الحكمه، ج 8، ص 3714.
  5. ري شهري، محمد، ميزان الحكمه، ج 8، ص 3714.
  6. طباطبايي، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن ج 6، ص 186؛
  7. ري شهري، محمد، ميزان الحكمه، ج 1، ص 196.
  8. انفال/ 2.
  9. حجر/ 99
  10. ذاريات/ 56
  11. نور/ 37.
  12. ري شهري، محمد، میزان الحکمة، ج 8، صص 3721، 3720، 3719.
  13. ري شهري، محمد، میزان الحکمة، ج 8، صص 3721، 3720، 3719.
  14. ري شهري، محمد، میزان الحکمة، ج 8، صص 3721، 3720، 3719.
  15. ري شهري، محمد، میزان الحکمة، ج 8، ص 3718