جامعیت قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

(بارگزاری اولیه)
 
 
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
طبق آيه شريفه {{قرآن|وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَه إِلا يَعْلَمُهَا وَلا حَبَّه فِي ظُلُمَاتِ الأرْضِ وَلا رَطْبٍ وَلا يَابِسٍ إِلا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ}} (انعام / ۵۹) هيچ برگى [از درختى‏] نمى‏افتد، مگر اينكه از آن آگاه است‏؛ و نه هيچ دانه‏اى در تاريكي هاى زمين‏، و نه هيچ تر و خشكى وجود دارد، جز اينكه در كتابى آشكار [= در كتاب علم خدا] ثبت است‏.» هيچ تر و خشكي نيست مگر اين كه در قرآن موجود است، پس چرا چيزهاي زياد مانند تعداد ركعات نماز در قرآن نيامده است؟
طبق آیه ۵۹ سوره انعام، آیا همه چیز در قرآن ذکر شده است؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
رسالت هر پيامبري به تلقي وحي تشريعي اوست كه متن پيام و گوهر رسالت او خواهد بود، و نزول هر پيامي به اندازه ظرفيت وجودي گيرنده آن است، پيامبر اكرم(ص) كامل‌ترين انسان هاست و رسالت او آخرين برنامه الهي براي بشر است و كتاب او از جامعيت برخوردار و بر كتاب‌هاي پيشين حاكم بوده و شرف انسان‌ها در آن است. قرآن كريم مي‌فرمايد: « ما بر شما كتابى نازل كرديم كه وسيله تذكّر بيدارى‏] شما در آن است‏! آيا نمى‏فهميد؟! »<ref>انبيا/ ۱۰.</ref>
[[قرآن]] در چندین آیه، اشاره به وجود همه چیز در قرآن دارد. درباره جامعیت قرآن دو دیدگاه  وجود دارد: دیدگاه اول قائل به اطلاق آیات هستند. اقوالی نظیر، در قرآن تمامی احکام و معارف ذکر شده است، قرآن به همه چیز اشاره دارد، بطن قرآن شامل همه چیز هست و [[پیامبر(ص)]] و [[ائمه(ع)]] آن را متوجه می‌شوند و تمامی امور به اجمال در قرآن ذکر شده است و تفصیل آن بر عهده پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) است. دیدگاه دوم قائل به تقیید این آیات می‌باشد. اقوالی نظیر، جامعیت قرآن در احکام دینی، امور دین و هدایت، اموری که پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) به آن نیاز دارند و قرآن دلالت لفظی‌ای بر وجود تمامی معارف ندارد. طبق این دیدگاه مراد از قرآن را [[لوح محفوظ]] و [[علم الهی]] دانسته‌اند.


علامه طباطبايي مي‌فرمايد: در قرآن كريم هر چيزي كه انسان لياقت داردو براي هدايت او موثر است، آمده است.<ref>ر.ك: طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ پنجم، ۱۳۷۲، ج۱۴، ص۲۲۷.</ref>
برای اثبات جامعیت قرآن، به آیاتی از قرآن و روایاتی که تصریح دارند که همه چیز در قرآن ذکر شده است و روایاتی که علم تفصیلی به قرآن و بیان آن ویژه پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) می‌باشد، استناد شده است.


پيامبر اكرم(ص) مي‌فرمايد: «به من جوامع دانش (گنيجينه‌هاي معرفت) داده شد»<ref>گنابادي، سلطان محمد، بيروت، موسسه الاعلمي للمطبوعات، چاپ دوم، ۱۴۰۸ هـ ق، ج۱، ص۸۲ .</ref>
==اقوال در مسأله==
ميان مفسران درباره اينكه آيا آیه {{قرآن|لا رَطْبٍ وَلا یَابِسٍ إِلا فِی کِتَابٍ مُبِینٍ|ترجمه=نه هیچ دانه‌ای در زیر تاریکی‌های زمین و نه هیچ تر و خشکی، جز آنکه در کتابی مبین مسطور است.|سوره=انعام|آیه=۵۹}} جامعيت قرآن را اثبات مي‌كند يا نه اختلاف است و اين اختلاف از اینجا ناشی می‌شود که مراد از كتاب در آيات مذكور لوح محفوظ و علم خداست و يا قرآن است.


برخي از قرآن پژوهان يكي از وجوه اعجاز را اعجاز در محتوا و معارف بيان كرده‌اند و به آيه ۴۹، سوره قصص كه تحدي به همانند‌آوري مي‌كند، تمسك كرده‌اند؛ چون آن‌چه در هدايت نقش دارد، محتوا و معارف است. <ref>محمد ري شهري، ميزان الحكمه، قم، انتشارات دارالحديث، الطبعه الاولي، ۱۴۱۶ ق، ج۴، ص۳۲۰۲، ح ۱۹۸۹.</ref>  
===قائلین به اطلاق===
* ظاهر آيات مراد است؛ يعني قرآن تمام احكام و معارف و علوم را دربر دارد، كساني مثل: محي الدين عربي، ابوحامد غزالي و جلال الدين سيوطي طرفدار اين قول هستند.<ref>رجوع کنید به: محي الدين عربي، رحمه من الرحمان في تفسير و اشارات القرآن، ج۲، ص۷۸ و نيز جلال الدين سيوطي، الاتقان في علوم قرآن، نوع ۶۵.</ref>
*قرآن با اشارات به همه چيز دلالت دارد، [[علامه طباطبايي]] عقيده دارد كه قرآن با دلالت لفظي، امور مربوط به هدايت را مطرح مي‌كند، چون كتاب هدايت مي‌باشد و ممكن است با اشارات يا اموري، به همه چيز دلالت كند.<ref>محمد حسين الطباطبايي، المیزان، ج۱۲، ص۳۳۴.</ref>
*قرآن، با توجه به بطن يا باطني كه دارد،<ref>عروسي الحويزي، تفسير نورالثقلين، ج۳، ص۷۷ - ۷۴.</ref> بيانگر همه چيز است؛ ولي تنها [[پيامبر اكرم(ص)]] و [[اهل بيت(ع)]] مي‌توانند به آن بطون دست پيدا كنند: {{عربی|اِنَّمَا يَعْرِفُ‏ الْقُرْآنَ‏ مَنْ‏ خُوطِبَ‏ بِهِ|ترجمه=فقط كسي كه مورد خطاب قرآن است آن را مي‌فهمد.|<ref>كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق، ج8، ص312.</ref>}} مفسراني مانند: آيت الله جوادي آملي<ref>آيت الله جوادي آملي، تفسير موضوعي، ج۱، ص۲۲۶.</ref> اين نظر را پذيرفته‌اند.
*قرآن به اجمال بيانگر همه چيز است، ولي تفصيل آن بر عهده پيامبر(ص) و ائمه(ع) مي‌باشد، شيخ طوسي و زمخشري بر اين عقيده‌اند.


==آيات ثابت کننده جامعيت قرآن==
===قائلین به مقید بودن آیه===
*جامعيت قرآن مربوط به احكام ديني، يعني حلال و حرام و اوامر و نواهي الهي است، اين نظريه به [[ابن عباس]] نسبت داده شده است.<ref>ابوطاهر يعقوب فيروزآبادي، تنوير المقياس عن تفسير ابن عباس، ص۲۲۹.</ref>
*جامعيت قرآن در بيان امور مربوط به دين و هدايت مي‌باشد، بيشتر مفسران عصر حاضر مثل [[آيت الله مكارم شيرازي]] و [[آيت الله معرفت]] و پيشين مثل [[طبرسي]]، [[فخر رازي]]، [[آلوسي]] و ... اين قول را پذيرفته‌اند.<ref>مجمع البيان، دائر المعارف، بيروت، ج۵ - ۶، ص۵۸۶؛ فخرالدين الرازي، التفسير الكبير، ج۲، ص۹۸؛ محمود آلوسي، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم و السبع المثاني دارالكتب التجاريه، ج۸، ص۲۱۶؛ آيت الله مكارم شيرازي و همكاران، تفسير نمونه، ج۱۱، ص۳۶۱؛ محمد هادي معرفت، نامه مفيد، شماره ۶، ص۷۵.</ref>
*جامعيت قرآن در بيان علوم و معارف مورد نياز پيامبر(ص) و امام است و تمام اين معارف را فقط آنها مي‌توانند استخراج كنند. اين نظر جمع نظر علامه طباطبايي، و آيت الله جوادي آملی است.
*قرآن با دلالت لفظي حتي تمام امور ديني و هدايتي را شامل نمي‌شود و بسیاری از معارف توسط [[اهل بیت(ع)]] بیان شده است.<ref>محمد ري شهري، همان، ج۴، احاديث ۱۹۴۹۵ تا ۱۹۵۰۱؛ و سوره نساء آيه ۱۶۴.</ref> پس نمي‌توان پذيرفت كه مراد از كتاب در آيات مورد بحث، همين قرآن كريم با دلالت لفظي باشد، بلكه قرآن موجود در [[لوح محفوظ]] مراد باشد و يا مراد بيان اجمالي و يا دلالت غيرلفظي است.


۱. سوره انعام: « هيچ جنبنده‏اى در زمين‏، و هيچ پرنده‏اى كه با دو بال خود پرواز مى‏كند، نيست مگر اينكه امتهايى همانند شما هستند. ما هيچ چيز را در اين كتاب‏، فرو گذار نكرديم‏؛ سپس همگى به سوى پروردگارشان محشور مى‏گردند. »<ref>انعام / ۳۸ .</ref>
== ادله جامعیت قرآن ==
===در قرآن===
* {{قرآن||ترجمه=هیچ جنبنده‌ای در زمین‏، و هیچ پرنده‌ای که با دو بال خود پرواز می‌کند، نیست مگر اینکه امت‌هایی همانند شما هستند. ما هیچ چیز را در این کتاب‏، فرو گذار نکردیم‏؛ سپس همگی به سوی پروردگارشان محشور می‌گردند.|سوره=انعام|آیه=۳۸}}
* {{قرآن||ترجمه=کلیدهای غیب‏، تنها نزد اوست‏؛ و جز او، کسی آنها را نمی‌داند. او آنچه را در خشکی و دریاست می‌داند؛ هیچ برگی [از درختی‏] نمی‌افتد، مگر اینکه از آن آگاه است‏؛ و نه هیچ دانه‌ای در تاریکی‌های زمین‏، و نه هیچ تر و خشکی وجود دارد، جز اینکه در کتابی آشکار [= در کتاب علم خدا] ثبت است‏.|سوره= انعام| آیه= ۵۹}}
* {{قرآن||ترجمه=در سرگذشت آنها درس عبرتی برای صاحبان اندیشه بود! اینها داستان دروغین نبود؛ بلکه [وحی آسمانی است‏، و] هماهنگ است با آنچه پیش روی او [از کتب آسمانی پیشین‏] قرار دارد؛ و شرح هر چیزی [که پایه سعادت انسان است‏]؛ و هدایت و رحمتی است برای گروهی که ایمان می‌آورند.|سوره= یوسف|آیه=۱۱۱}}
* {{قرآن||ترجمه= [به یاد آورید] روزی را که از هر امتی‏، گواهی از خودشان بر آنها برمی‌انگیزیم‏؛ و تو را گواه بر آنان قرارمی دهیم‏! و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز، و مایه هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمانان است‏.|سوره=نحل| آیه=۸۹}}


۲ . سوره انعام : « كليدهاى غيب‏، تنها نزد اوست‏؛ و جز او، كسى آنها را نمى‏داند. او آنچه را در خشكى و درياست مى‏داند؛ هيچ برگى [از درختى‏] نمى‏افتد، مگر اينكه از آن آگاه است‏؛ و نه هيچ دانه‏اى در تاريكي هاى زمين‏، و نه هيچ تر و خشكى وجود دارد، جز اينكه در كتابى آشكار [= در كتاب علم خدا] ثبت است‏.»<ref>انعام / ۵۹ .</ref>
مفسران نسبت به دو آيه ۱۱۱ سوره يوسف و ۸۹ سوره نحل، اتفاق نظر دارند كه مراد از قرآن، همین قرآن موجود مي‌باشد.  


۳. سوره يوسف:« در سرگذشت آنها درس عبرتى براى صاحبان انديشه بود! اينها داستان دروغين نبود؛ بلكه [وحى آسمانى است‏، و] هماهنگ است با آنچه پيش روى او [از كتب آسمانى پيشين‏] قرار دارد؛ و شرح هر چيزى [كه پايه سعادت انسان است‏]؛ و هدايت و رحمتى است براى گروهى كه ايمان مى‏آورند! »<ref>يوسف / ۱۱۱ .</ref>
===در روایات===
روايات اسلامي که به طور مستقيم به جامعيت قرآن دلالت دارد، چند دسته‌اند:


۴. سوره نحل:« [به ياد آوريد] روزى را كه از هر امتى‏، گواهى از خودشان بر آنها برمى‏انگيزيم‏؛ و تو را گواه بر آنان قرارمى‏دهيم‏! و ما اين كتاب را بر تو نازل كرديم كه بيانگر همه چيز، و مايه هدايت و رحمت و بشارت براى مسلمانان است‏! »<ref>نحل / ۸۹ .</ref>
*روایاتی که از آنها استفاده می‌شود که اخبار گذشته و آینده، یا خبر آسمان‌ها و زمین، در [[قرآن]] وجود دارد، ولی به آگاهان از این خبرها اشاره نشده است.


ميان مفسران در باره اين‌كه آيا آيات ۳۸ و ۵۹ انعام جامعيت قرآن را اثبات مي‌كند يا نه، اختلاف است و اين اختلاف از اين ناشي مي‌شود که مراد از كتاب در آيات مذكور، لوح محفوظ و علم خدا و يا قرآن كريم است؛ ولي نسبت به سوره نحل، آيه ۸۹ و سوره يوسف، آيه ۱۱۱ اتفاق‌نظر است كه دلالت برجامعيت قرآن دارند.  
{{نقل قول|امام صادق(ع): «خداوند بیان همه چیز را در قرآن نازل کرده است، قسم به خدا چیزی که بندگان به آن نیاز دارند، فروگذار نشده است…»<ref>جمعه العروسی الحویزی، عبدعلی، نورالثقلین، ج۳، ص۷۴–۷۷، ح ۱۷۶، ۱۸۴ و ۱۷۷.</ref>}}
*روایاتی که اشاره دارد بیان همه چیز در قرآن، ویژه [[پیامبر اکرم(ص)]] و [[ائمه(ع)]] است. یعنی علم و آگاهی به همه چیز از قرآن کریم تنها در حیطه معصومین(ع) می‌باشد و بقیه از آن حضرات باید یاد بگیرند.


زيرا در سوره يوسف، آيه ۱۱۱، سخن دروغ نبودن قرآن و تصديق كتاب‌هاي ديگر الهي است كه در آيات متعدد اين دو مطلب در مورد قرآن كريم آمده است.<ref>ر.ك: هود/ ۱۳؛ بقره/ ۴۱ و ۸۹.</ref> و در آيه ۳۷ سوره يونس اين دو وصف با هم آمده است.در سوره نحل، آيه ۸۹ نيز مراد از كتاب، قرآن نازل شده است، چون مي‌فرمايد: « ما اين كتاب را بر تو نازل كرديم »
{{نقل قول|امام باقر(ع): «خداوند همه چیز را در قرآن کریم نازل کرده و آن را برای پیامبر بیان نموده است»<ref>جمعه العروسی الحویزی، عبدعلی، نورالثقلین، ج۳، ص۷۴–۷۷، ح ۱۷۷.</ref>}}


ظاهر «كل شيء» و «تبياناً لكل شيء» اين است كه قرآن بيان كننده همه چيز است؛ چون تفصيل و تبيان به معناي بيان است.<ref>ابن علي الفضل بن الحسن الطبرسي، مجمع البيان، بيروت، دائره المعارف، ج۶ ـ ۵، ص۴۱۶ و ص۵۸۵.</ref>
==مطالعه بیشتر==
* تفسیر نمونه؛ ناصر مکارم شیرازی، ج۵، ص۲۶۸، ذیل آیه ۵۹ انعام.
* تفسیر شریف لاهیجی؛ محمد لاهیجی؛ ج۱، ص۷۶۸.
* تفسیر منهج الصادقین؛ ملافتح الله کاشانی، ج۳، ص۴۰۱.


دلايل نقلي و روايات اسلامي كه برخي از آنها نيز قابل اعتمادند، هم به طور مستقيم به جامعيت قرآن دلالت دارد. اين روايات بنابر تقسيمي، سه دسته‌اند:
== منابع ==
 
{{پانویس|۲}}
الف) رواياتي كه از آنها استفاده مي‌شود كه اخبار گذشته و آينده، يا خبر آسمان‌ها و زمين، در قرآن وجود دارد، ولي در هيچ كدام به آگاهان از اين خبرها اشاره نشده است، مثل روايتي كه امام صادق(ع) فرمود: «خداوند بيان همه چيز را در قرآن نازل كرده است، قسم به خدا چيزي كه بندگان به آن نياز دارند، فروگذار نشده است…»<ref>جمعه العروسي الحويزي، عبدعلي، نورالثقلين، ج۳، ص۷۴- ۷۷، ح ۱۷۶، ۱۸۴ و ۱۷۷.</ref>
 
ب )رواياتي اشاره دارد كه همه چيز در كتاب و روايات آمده است، از امام كاظم(ع) سؤال شد : آيا واقعاً همه چيز در كتاب و سنّت موجود است، يا مردم چنين مي‌گويند؟!
 
حضرت فرمودند: «بله، همه چيز در كتاب خدا و سنت پيامبرش هست.»<ref>همان، ح ۱۸۴.</ref>
 
ج) اين دسته ـ كه تعداد آنها زياد است ـ به نحوي اشاره دارد كه بيان همه چيز در قرآن، ويژه پيامبر اكرم(ص) و ائمه اهل بيت(ع) است.یعنی علم و آگاهی به همه چیز از قرآن کریم تنها در حیطه معصومین(ع) می باشد و بقیه از آن حضرات باید یاد بگیرند، امام باقر(ع) مي‌فرمايد: «خداوند همه چيز را در قرآن كريم نازل كرده و آن را براي پيامبر بيان نموده است»<ref>همان، ح ۱۷۷.</ref>
 
از اين روايات استفاده مي‌شود كه جامعيت قرآن علاوه بر نزول نياز به بيان هم دارد و بيان آن مخصوص پيامبرصلی الله علیه و آله و سلم و اهل بيت(ع) مي‌باشد.<ref>همان، ح ۱۸۰.</ref>
 
دلايل جامعيت علم پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) با ضميمه دلايلي كه منبع بودن قرآن براي علم آنها را ثابت مي‌كند، بر جامعيت قرآن دلالت دارد. از جمله:
 
==دلايل نقلي==
 
آيه اول: «… بگو خدا و آن كسي كه نزد او علم كتاب است، كافي است ميان من و شما گواه باشد».<ref>رعد/ ۴۳.</ref>
 
مراد از «كتاب» در آيه قرآن است، و در روايات آمده كه « كسي كه نزد او علم كتاب است » منظور حضرت علي(ع) است<ref>كليني، محمدبن يعقوب، اصول كافي، دائره المعارف، بيروت، ج۱، ص۳۳۳، كتاب حجت، حديث ۶؛ و طباطبايي، سيد محمد حسين، ج۱۱، ص۴۲۶.</ref>.
 
آيه دوم: « او حكم و علم داديم. »<ref>يوسف/ ۲۲.</ref> شبيه اين تعبير در مورد پيامبران ديگر نيز مثل حضرت موسي(ع)<ref>. قصص / ۱۴ .</ref> حضرت داود(ع) و سليمان ـ عليه السلام- <ref>. انبيا / ۷۹ .</ref> و … آمده است، و اين آيات در مورد پيامبر اكرم(ص) و اهل بيت آن حضرت(ع) نيز صدق مي‌كند. <ref>ر.ك: سبحاني‌، جعفر، الالهيات، انتشارات اسلامي، ج۳، ص۲۰ و ۱۷۳.</ref>
 
==۲ـ دلايل عقلي==
 
رسالت پيامبر و ائمه اطهار(ع) اقتضاء مي‌كند كه علوم گسترده داشته باشند، تا اعتماد و اطمينان مردم جلب شود؛ زيرا آن بزرگان بايد عالم به همه علوم مورد نياز هدايت و اداره جامعه و از اشتباه به دور باشند، و اصولاً كمال وجودي پيامبر اكرم(ص) و ائمه معصوم(ع) مي‌طلبد كه از ممكنات چيزي خارج از علم آن‌ها نباشد.
 
قرآن كريم، منبع علم پيامبر اكرم(ص) و ائمه اهل بيت(ع) است و اين مطلب از روايات استفاده مي‌شود، و پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) با استنطاق ويژه‌اي احكام و معارف قرآن را استنباط كرده و بيان كرده‌اند. و حتي دلايلي از روايات وجود دارد كه منبع انحصاري علم آن بزرگان، قرآن است.<ref>ر.ك: مكارم شيرازي، ناصر، پيام قرآن، قم، انتشارات مدرسه اميرالمؤمنين، ج۷، مبحث منابع پيامبران.</ref>
 
بنابراين: با ضميمه كردن دلايلي كه علم جامع پيامبر اكرم(ص) و ائمه اطهار(ع) را ثابت كرد؛ به دلايلي كه دلالت داشت، منبع علم پيامبر اسلام و اهل بيت(ع) قرآن كريم است، نتيجه گرفته مي شود، كه جامعيت قرآن به گستردگي علوم پيامبر اكرم(ص) و ائمه اهل بيت ـ عليهم اسلام ـ مي‌باشد؛ كه همان علومي است كه خداوند به پيامبران و فرشتگان داده است، البته ممكن است اين علوم بالفعل نباشد و هر وقت كه بخواهند به آن دسترسي پيدا كنند؛ چنان‌كه امام صادق(ع) فرمود: «امام هر وقت بخواهد بداند، مي‌داند»<ref>كليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، ج۱، ص۳۸.</ref>
 
==ظاهر و باطن قرآن درجامعيت آن==
 
از ظاهر قرآن با دلالت لفظي، تمام احكام و معارف دين قابل استفاده نيست، بلكه جامعيت قرآن مربوط به باطن قرآن است و مراد از معاني باطني قرآن، معناهايي است كه از ظاهر الفاظ استفاده نمي‌شود.
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
==مطالعه بيشتر==
 
۱. تفسير نمونه؛ ناصر مکارم شيرازي، ج۵، ص۲۶۸، ذيل آيه ۵۹ انعام.
 
۲. تفسير شريف لاهيجي؛ محمد لاهيجي؛ ج۱، ص۷۶۸.
 
۳. تفسير منهج الصادقين؛ ملافتح الله کاشاني، ج۳، ص۴۰۱.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
 
==منابع==
<references />
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
|شاخه فرعی۱ = اسامی و اوصاف قرآن
| شاخه فرعی۱ = اسامی و اوصاف قرآن
|شاخه فرعی۲ = جامعیت قرآن
| شاخه فرعی۲ = جامعیت قرآن
|شاخه فرعی۳ =  
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه = شد
  | تیترها =  
  | تیترها = شد
  | ویرایش =  
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه = شد
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر = شد
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
| بازبینی نویسنده =  
  | تکمیل =  
  | بازبینی =
  | اولویت =  
  | تکمیل =
  | کیفیت =  
  | اولویت = ب
  | کیفیت = ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
[[Category:آیات قرآن]]
[[Category:آیات قرآن]]
[[Category:آیات قرآن]]
[[Category:آیات قرآن]]
[[Category:آیات قرآن]]
[[Category:آیات قرآن]]
[[Category:آیات قرآن]]
[[Category:آیات قرآن]]
[[Category:آیات قرآن]]
[[Category:آیات قرآن]]
[[Category:آیات قرآن]]
[[Category:آیات قرآن]]
[[Category:آیات قرآن]]
[[Category:آیات قرآن]]
[[Category:آیات قرآن]]
[[Category:آیات قرآن]]
[[Category:آیات قرآن]]
[[Category:آیات قرآن]]
[[Category:آیات قرآن]]
[[Category:آیات قرآن]]
[[Category:آیات قرآن]]
[[Category:آیات قرآن]]
[[Category:آیات قرآن]]
[[Category:آیات قرآن]]
[[Category:آیات قرآن]]
[[Category:آیات قرآن]]
[[Category:آیات قرآن]]
[[Category:آیات قرآن]]
[[رده:آیات قرآن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۵۵

سؤال

طبق آیه ۵۹ سوره انعام، آیا همه چیز در قرآن ذکر شده است؟

قرآن در چندین آیه، اشاره به وجود همه چیز در قرآن دارد. درباره جامعیت قرآن دو دیدگاه وجود دارد: دیدگاه اول قائل به اطلاق آیات هستند. اقوالی نظیر، در قرآن تمامی احکام و معارف ذکر شده است، قرآن به همه چیز اشاره دارد، بطن قرآن شامل همه چیز هست و پیامبر(ص) و ائمه(ع) آن را متوجه می‌شوند و تمامی امور به اجمال در قرآن ذکر شده است و تفصیل آن بر عهده پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) است. دیدگاه دوم قائل به تقیید این آیات می‌باشد. اقوالی نظیر، جامعیت قرآن در احکام دینی، امور دین و هدایت، اموری که پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) به آن نیاز دارند و قرآن دلالت لفظی‌ای بر وجود تمامی معارف ندارد. طبق این دیدگاه مراد از قرآن را لوح محفوظ و علم الهی دانسته‌اند.

برای اثبات جامعیت قرآن، به آیاتی از قرآن و روایاتی که تصریح دارند که همه چیز در قرآن ذکر شده است و روایاتی که علم تفصیلی به قرآن و بیان آن ویژه پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) می‌باشد، استناد شده است.

اقوال در مسأله

ميان مفسران درباره اينكه آيا آیه ﴿لا رَطْبٍ وَلا یَابِسٍ إِلا فِی کِتَابٍ مُبِینٍ؛ نه هیچ دانه‌ای در زیر تاریکی‌های زمین و نه هیچ تر و خشکی، جز آنکه در کتابی مبین مسطور است.(انعام:۵۹) جامعيت قرآن را اثبات مي‌كند يا نه اختلاف است و اين اختلاف از اینجا ناشی می‌شود که مراد از كتاب در آيات مذكور لوح محفوظ و علم خداست و يا قرآن است.

قائلین به اطلاق

  • ظاهر آيات مراد است؛ يعني قرآن تمام احكام و معارف و علوم را دربر دارد، كساني مثل: محي الدين عربي، ابوحامد غزالي و جلال الدين سيوطي طرفدار اين قول هستند.[۱]
  • قرآن با اشارات به همه چيز دلالت دارد، علامه طباطبايي عقيده دارد كه قرآن با دلالت لفظي، امور مربوط به هدايت را مطرح مي‌كند، چون كتاب هدايت مي‌باشد و ممكن است با اشارات يا اموري، به همه چيز دلالت كند.[۲]
  • قرآن، با توجه به بطن يا باطني كه دارد،[۳] بيانگر همه چيز است؛ ولي تنها پيامبر اكرم(ص) و اهل بيت(ع) مي‌توانند به آن بطون دست پيدا كنند: «اِنَّمَا يَعْرِفُ‏ الْقُرْآنَ‏ مَنْ‏ خُوطِبَ‏ بِهِ؛ فقط كسي كه مورد خطاب قرآن است آن را مي‌فهمد.» مفسراني مانند: آيت الله جوادي آملي[۴] اين نظر را پذيرفته‌اند.
  • قرآن به اجمال بيانگر همه چيز است، ولي تفصيل آن بر عهده پيامبر(ص) و ائمه(ع) مي‌باشد، شيخ طوسي و زمخشري بر اين عقيده‌اند.

قائلین به مقید بودن آیه

  • جامعيت قرآن مربوط به احكام ديني، يعني حلال و حرام و اوامر و نواهي الهي است، اين نظريه به ابن عباس نسبت داده شده است.[۵]
  • جامعيت قرآن در بيان امور مربوط به دين و هدايت مي‌باشد، بيشتر مفسران عصر حاضر مثل آيت الله مكارم شيرازي و آيت الله معرفت و پيشين مثل طبرسي، فخر رازي، آلوسي و ... اين قول را پذيرفته‌اند.[۶]
  • جامعيت قرآن در بيان علوم و معارف مورد نياز پيامبر(ص) و امام است و تمام اين معارف را فقط آنها مي‌توانند استخراج كنند. اين نظر جمع نظر علامه طباطبايي، و آيت الله جوادي آملی است.
  • قرآن با دلالت لفظي حتي تمام امور ديني و هدايتي را شامل نمي‌شود و بسیاری از معارف توسط اهل بیت(ع) بیان شده است.[۷] پس نمي‌توان پذيرفت كه مراد از كتاب در آيات مورد بحث، همين قرآن كريم با دلالت لفظي باشد، بلكه قرآن موجود در لوح محفوظ مراد باشد و يا مراد بيان اجمالي و يا دلالت غيرلفظي است.

ادله جامعیت قرآن

در قرآن

  • ﴿هیچ جنبنده‌ای در زمین‏، و هیچ پرنده‌ای که با دو بال خود پرواز می‌کند، نیست مگر اینکه امت‌هایی همانند شما هستند. ما هیچ چیز را در این کتاب‏، فرو گذار نکردیم‏؛ سپس همگی به سوی پروردگارشان محشور می‌گردند.(انعام:۳۸)
  • ﴿کلیدهای غیب‏، تنها نزد اوست‏؛ و جز او، کسی آنها را نمی‌داند. او آنچه را در خشکی و دریاست می‌داند؛ هیچ برگی [از درختی‏] نمی‌افتد، مگر اینکه از آن آگاه است‏؛ و نه هیچ دانه‌ای در تاریکی‌های زمین‏، و نه هیچ تر و خشکی وجود دارد، جز اینکه در کتابی آشکار [= در کتاب علم خدا] ثبت است‏.(انعام:۵۹)
  • ﴿در سرگذشت آنها درس عبرتی برای صاحبان اندیشه بود! اینها داستان دروغین نبود؛ بلکه [وحی آسمانی است‏، و] هماهنگ است با آنچه پیش روی او [از کتب آسمانی پیشین‏] قرار دارد؛ و شرح هر چیزی [که پایه سعادت انسان است‏]؛ و هدایت و رحمتی است برای گروهی که ایمان می‌آورند.(یوسف:۱۱۱)
  • ﴿[به یاد آورید] روزی را که از هر امتی‏، گواهی از خودشان بر آنها برمی‌انگیزیم‏؛ و تو را گواه بر آنان قرارمی دهیم‏! و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز، و مایه هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمانان است‏.(نحل:۸۹)

مفسران نسبت به دو آيه ۱۱۱ سوره يوسف و ۸۹ سوره نحل، اتفاق نظر دارند كه مراد از قرآن، همین قرآن موجود مي‌باشد.

در روایات

روايات اسلامي که به طور مستقيم به جامعيت قرآن دلالت دارد، چند دسته‌اند:

  • روایاتی که از آنها استفاده می‌شود که اخبار گذشته و آینده، یا خبر آسمان‌ها و زمین، در قرآن وجود دارد، ولی به آگاهان از این خبرها اشاره نشده است.
  • روایاتی که اشاره دارد بیان همه چیز در قرآن، ویژه پیامبر اکرم(ص) و ائمه(ع) است. یعنی علم و آگاهی به همه چیز از قرآن کریم تنها در حیطه معصومین(ع) می‌باشد و بقیه از آن حضرات باید یاد بگیرند.

مطالعه بیشتر

  • تفسیر نمونه؛ ناصر مکارم شیرازی، ج۵، ص۲۶۸، ذیل آیه ۵۹ انعام.
  • تفسیر شریف لاهیجی؛ محمد لاهیجی؛ ج۱، ص۷۶۸.
  • تفسیر منهج الصادقین؛ ملافتح الله کاشانی، ج۳، ص۴۰۱.

منابع

  1. رجوع کنید به: محي الدين عربي، رحمه من الرحمان في تفسير و اشارات القرآن، ج۲، ص۷۸ و نيز جلال الدين سيوطي، الاتقان في علوم قرآن، نوع ۶۵.
  2. محمد حسين الطباطبايي، المیزان، ج۱۲، ص۳۳۴.
  3. عروسي الحويزي، تفسير نورالثقلين، ج۳، ص۷۷ - ۷۴.
  4. آيت الله جوادي آملي، تفسير موضوعي، ج۱، ص۲۲۶.
  5. ابوطاهر يعقوب فيروزآبادي، تنوير المقياس عن تفسير ابن عباس، ص۲۲۹.
  6. مجمع البيان، دائر المعارف، بيروت، ج۵ - ۶، ص۵۸۶؛ فخرالدين الرازي، التفسير الكبير، ج۲، ص۹۸؛ محمود آلوسي، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم و السبع المثاني دارالكتب التجاريه، ج۸، ص۲۱۶؛ آيت الله مكارم شيرازي و همكاران، تفسير نمونه، ج۱۱، ص۳۶۱؛ محمد هادي معرفت، نامه مفيد، شماره ۶، ص۷۵.
  7. محمد ري شهري، همان، ج۴، احاديث ۱۹۴۹۵ تا ۱۹۵۰۱؛ و سوره نساء آيه ۱۶۴.
  8. جمعه العروسی الحویزی، عبدعلی، نورالثقلین، ج۳، ص۷۴–۷۷، ح ۱۷۶، ۱۸۴ و ۱۷۷.
  9. جمعه العروسی الحویزی، عبدعلی، نورالثقلین، ج۳، ص۷۴–۷۷، ح ۱۷۷.