ادعای وحی بر امامان شیعه: تفاوت میان نسخه‌ها

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=Golpoor }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
شيعيان مي‌گويند كه امامان مستقیماً وحي را از خدا می‌گیرند پس رسول خدا ص، پيامبر امامان نبوده است، زماني كه كسي معتقد باشد كه راه ديگري به‌غیراز رسول خدا (ص) وجود دارد و هنوز ارتباطشان با خداوند قطع نشده است، پس درواقع نيازي به رسول (ص) ندارند. همچنين شيعيان معتقدند که قرآن ظاهر و باطني دارد، و پيامبر (ص) رسول ظاهر است، ولي رسول خدا (ص) علم به باطن ندارد و امامان علم به باطن قرآن دارند. و يا ادعا مي‌كنند كه امامان نيز همان علم پيامبر (ص) را دارا هستند. درحالی‌که در بحث اولياء الهي چيزي به نام پيروي از امام نداريم.
شیعیان می‌گویند که امامان مستقیماً وحی را از خدا می‌گیرند پس رسول خدا ص، پیامبر امامان نبوده است، زمانی که کسی معتقد باشد که راه دیگری به‌غیراز رسول خدا(ص) وجود دارد و هنوز ارتباطشان با خداوند قطع نشده است، پس درواقع نیازی به رسول(ص) ندارند. همچنین شیعیان معتقدند که قرآن ظاهر و باطنی دارد، و پیامبر(ص) رسول ظاهر است، ولی رسول خدا(ص) علم به باطن ندارد و امامان علم به باطن قرآن دارند. و یا ادعا می‌کنند که امامان نیز همان علم پیامبر(ص) را دارا هستند. درحالی‌که در بحث اولیاء الهی چیزی به نام پیروی از امام نداریم.
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}


انقطاع وحی و ختم نبوت پس از پیامبر اسلام (صلی‌الله علیه و آله) از ضروریات دین اسلام است و هیچ شیعه‌ای نگفته و نمی‌گوید که بر امامان شیعه وحی نازل می‌شود و پیامبر اسلام (صلی‌الله علیه و آله) پیامبر امامان شیعه و همه شیعیان دنیا هستند.
انقطاع [[وحی]] و ختم [[نبوت]] پس از [[پیامبر اسلام(ص)]] از ضروریات دین [[اسلام]] است و ادعای اعتقاد [[شیعیان]] به وحی بر [[امامان شیعه|امامان]] خلاف واقع است. پیامبر اسلام(ص) خاتم انبیا و پیامبر امامان شیعه و همه شیعیان دنیا هستند.


مطالبی که در این شبهه طرح‌شده ادعای محض بوده و هیچ مستندی ندارند. در عین حال آیات روشن بر انقطاع وحی پس از رسول خدا وجود دارد و امامان اهل بیت بر طبق احادیث نبوی جانشینان بر حق پیامبر خدا هستند که اطاعت از آنان بر همه مسلمانان واجب و لازم است و به اقتضای امر امامت جانشینان پیامبر باید از علم پیامبر اسلام برخوردار باشند تا بتوانند امت اسلامی را رهبری کنند.
طبق باور علمای شیعه آیات روشنی بر انقطاع وحی پس از رسول خدا(ص) وجود دارد و امامان(ع) بر طبق احادیث نبوی جانشینان بر حق پیامبر هستند که اطاعت از آنان بر همه مسلمانان [[واجب]] و لازم است و به اقتضای امر امامت جانشینان پیامبر باید از علم پیامبر اسلام(ص) برخوردار باشند تا بتوانند امت اسلامی را رهبری کنند و این به معنای وحی بر امامان شیعه نیست.
== انقطاع وحی پس از پیامبر(ص) ==
بیشتر ادعاهایی که علیه [[شیعیان]] و [[امامان شیعه]] در این شبهه گفته شده در هیچ منبعی کمترین استنادی برای آن‌ها وجود ندارد. از دیدگاه شیعه و مذهب اهل‌بیت(ع) با رحلت [[پیامبر اسلام(ص)]] تا روز قیامت قطع‌شده و بر هیچ‌کسی وحی نبوی نازل نخواهد شد. این مطلب ضروری دین اسلام است شیعه و سنی بر آن اتفاق دارند.
 
خداوند نبوت و رسالت را در پیامبر اسلام(ص) خاتمه داده و در [[قرآن]] فرموده است: «ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیینَ...؛<ref>سوره احزاب، آیه۴۰.</ref> محمّد(ص) پدر هیچ‌یک از مردان شما نبوده و نیست ولی رسول خدا و ختم کننده و آخرین پیامبران است» همه شیعیان و عالمان مذهب شیعه به این آیه شریفه ایمان‌ دارند.
 
=== دیدگاه علمای شیعه ===
علامه طباطبایی در [[تفسیر المیزان]] درباره انقطاع [[وحی]] پس از وفات پیامبر گرامی اسلام(ص) فرموده است: «بعد از درگذشت رسول خدا(ص) و انقطاع وحی دیگر رسولی در بین مردم نیست»<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعۀ مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۵، ص۲۹۲،
</ref> این تصریح علامه همان چیزی است که همه [[مسلمانان]] به آن معتقد هستند. درباره عدم نزول وحی بر امامان شیعه نیز فرموده است: «اولی الامر هر طایفه‌ای که باشند، بهره‌ای از وحی ندارند و کار آنان تنها صادر نمودن آرایی است که به نظرشان صحیح می‌رسد، و اطاعت آنان در آن آراء و در اقوالشان بر مردم واجب است، همان‌طور که اطاعت رسول در آرائش و اقوالش بر مردم واجب بود.<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعۀ مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۴، ص۶۱۸.</ref>


از دیدگاه شیعه مراد از [[اولی الامر]] در قرآن همان امامان شیعه است و بر هیچ‌یک از امامان شیعه وحی نازل نمی‌شود. هرچند منصب و وحی رسالی تمام شده است اما الهام و ارتباط با خدا و جبرئیل در امامان وجود دارد.


== انقطاع وحی پس از پیامبر(ص) ==
== جایگاه امامان ==
بیشتر ادعاهایی که علیه شیعه و امامان شیعه در این شبهه القا شده تهمت محض است و در هیچ منبعی کمترین استنادی برای آن‌ها وجود ندارد. از دیدگاه شیعه و مذهب اهل‌بیت وحی با رحلت پیامبر اسلام تا روز قیامت قطع‌شده و بر هیچ‌کسی وحی نبوی نازل نخواهد شد. این مطلب ضروری دین اسلام است شیعه و سنی بر آن اتفاق دارند. خداوند نبوت و رسالت را در پیامبر اسلام (صلی‌الله علیه و آله) خاتمه داده و در قرآن فرموده است: «ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِيِّينَ...<ref>. احزاب، 40.</ref>؛ محمّد (صلی‌الله علیه و آله) پدر هیچ‌یک از مردان شما نبوده و نيست ولى رسول خدا و ختم کننده و آخرين پيامبران است» همه شیعیان و عالمان مذهب شیعه به این آیه شریفه ایمان‌دارند.
[[امامان شیعه]] کسانی هستند که از سوی [[پیامبر(ص)]] در [[حدیث ثقلین]] یا خلیفتین، در کنار [[قرآن]]، ثقل دوم هدایت قرار داده‌ شده‌اند. این حدیث در متون متعدد اهل‌سنت با تعبیرات همسان نقل‌شده که فقط دو مورد را در اینجا نقل می‌کنیم:


علامه طباطبایی در تفسیر المیزان درباره انقطاع وحی پس از وفات پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله علیه و اله) فرموده است: «بعد از درگذشت رسول خدا(صلی‌الله علیه و آله) و انقطاع وحى ديگر رسولى در بين مردم نيست»<ref>. طباطبایی، محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج5، ص 292، ترجمه‏ موسوى همدانى سيد محمد باقر، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم‏، چ5، 1374ش.
حاکم نیشابوری حدیثی را که از نظر بخاری و مسلم نیز صحیح دانسته شده از زید بن ارقم نقل کرده که رسول خدا در راه بین [[مکه]] و [[مدینه]]، بعد از حمد و ثنای [[خداوند]] و موعظه، خطاب به مردم فرمود: «أیها الناس إنی تارک فیکم أمرین لن تضلوا إن اتبعتموهما و هما کتاب الله واهل‌بیتی عترتی ثم قال أتعلمون إنی أولی بالمؤمنین من أنفسهم ثلاث مرات قالوا نعم فقال رسول الله(ص) من کنت مولاه فعلی مولاه».<ref>حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۱۸.</ref>


</ref> این تصریح علامه همان چیزی است که همه مسلمانان به آن معتقد هستند. درباره عدم نزول وحی بر امامان شیعه نیز فرموده است: «اولى الامر هر طايفه‏اى كه باشند، بهره‏اى از وحى ندارند و كار آنان تنها صادر نمودن آرايى است كه به نظرشان صحيح مى‏رسد، و اطاعت آنان در آن آراء و در اقوالشان بر مردم واجب است، همان‌طور كه اطاعت رسول در آرائش و اقوالش بر مردم واجب بود.<ref>. همان، ج4، ص618.</ref> از دیدگاه شیعه مراد از اولی الامر در قرآن همان امامان شیعه است. بنابراین بر هیچ‌یکی از امامان شیعه وحی نازل نمی‌شود. آری الهام و ارتباط با خدا و جبرئیل بحث دیگری است اما منصب و وحی رسالی تمام شده است.از این مطالب ادعای بعدی شبهه گر نیز دفع می‌گردد که گفته است امامان شیعه نیازی به پیامبر اسلام ندارد؛ زیرا امامان شیعه کسانی هستند که از سوی رسول خدا در حدیث ثقلین یا خلیفتین، در کنار قرآن، ثقل دوم هدایت قرار داده‌شده‌اند. این حدیث در متون متعدد اهل سنت با تعبیرات همسان نقل‌شده که فقط دو مورد را در اینجا نقل می‌کنیم:
در سنن ترمذی این حدیث این‌گونه نقل‌شده که رسول خدا(ص) فرمود: «إنی تارک فیکم ما إن تمسکتم به لن تضلوا بعدی أحدهما أعظم من الآخر کتاب الله حبل ممدود من السماء إلی الأرض وعترتی اهل‌بیتی ولن یتفرقا حتی یردا علی الحوض فانظروا کیف تخلفونی فیهما؛<ref>ترمذی، محمد بن عیسی، الجامع الصحیح و هو سنن الترمذی، قاهره، دارالحدیث، ۱۴۱۹ق، ج۵ ص۴۷۹.</ref> من در میان شما چیزی می‌گذارم اگر به آن تمسک کنید بعد از من هرگز گمراه نمی‌شوید. یکی از آن دو بزرگ‌تر از دیگری است. کتاب خدا که ریسمان کشیده شده از آسمان به‌سوی زمین است و عترت و اهل‌بیتم است و آن دو هرگز از هم جدا نمی‌شوند تا اینکه در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند. ببینید بعد از من با آن دو چه معامله‌ای خواهید کرد».


حاکم حدیثی را که با شرط بخاری و مسلم نیز صحیح است از زید بن ارقم نقل کرده که رسول خدا در راه بین مکه و مدینه، بعد از حمد و ثنای خداوند و موعظه، خطاب به مردم فرمود: «أیها الناس إنی تارك فیكم أمرین لن تضلوا إن اتبعتموهما و هما كتاب الله واهل‌بیتی عترتی ثم قال أتعلمون إنی أولى بالمؤمنین من أنفسهم ثلاث مرات قالوا نعم فقال رسول الله (صلی‌الله علیه و سلم) من كنت مولاه فعلی مولاه».<ref>. حاکم نیشابوری، محمد بن عبد الله حاكم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحن همان، ج3ف ص118.</ref>
بر اساس احادیث، امامان از سوی پیامبر اسلام(ص) در کنار قرآن، مرجعیت دینی را به عهده‌ دارند و همین حدیث اطاعت از آنان را بر [[مسلمانان]] واجب می‌کند تا از مسیر اسلام گمراه نشوند. بنابراین امامان شیعه از قرآن کریم بی‌نیاز نیستند؛ همان‌گونه که از دستورات پیامبر اسلام(ص) و رهنمودهای آن حضرت بی‌نیاز نیستند.  


در سنن ترمذی این حدیث این‌گونه نقل‌شده که رسول خدا (صلی‌الله علیه و سلم) فرمود: «إنی تارك فیكم ما إن تمسكتم به لن تضلوا بعدی أحدهما أعظم من الآخر كتاب الله حبل ممدود من السماء إلى الأرض وعترتی اهل‌بیتی ولن یتفرقا حتى یردا علی الحوض فانظروا كیف تخلفونی فیهما<ref>. سنن الترمذی، ج5 ص663.</ref>؛ یعنی من در میان شما چیزی می‌گذارم اگر به آن تمسک کنید بعد از من هرگز گمراه نمی‌شوید یکی از آن دو بزرگ‌تر از دیگری است. کتاب خدا که ریسمان کشیده شده از آسمان به‌سوی زمین است و عترتم اهل‌بیتم است و آن دو هرگز از هم جدا نمی‌شوند تا اینکه در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند. ببینید بعد از من با آن دو چه معامله‌ای خواهید کرد».
== علم امامان ==
از این احادیث این مطلب نیز ثابت می‌شود که امامان مانند رسول خدا(ص) مفسران قرآن کریم بوده و از باطن قرآن کریم مانند آن حضرت آگاهی داشته و از علم پیامبر اسلام(ص) بهره‌مند هستند. این مطلب اقتضای امامت است و بدون آن امامت و جانشینی پیامبر اسلام(ص) تحقق نمی‌یابد.  


ملاحظه می‌شود که بر اساس احادیث، امامان اهل‌بیت از سوی پیامبر گرامی اسلام در کنار قرآن مرجعیت دینی را به عهده‌دارند و همین حدیث اطاعت از آنان را بر مسلمانان واجب می‌کند تا از مسیر اسلام گمراه نشوند. بنابراین امامان شیعه از قرآن کریم بی‌نیاز نیستند؛ همان‌گونه که از دستورات پیامبر اسلام و رهنمودهای آن حضرت بی‌نیاز نیستند. از این احادیث این مطلب نیز ثابت می‌شود که امامان اهل‌بیت مانند رسول خدا(صلی‌الله علیه و آله) مفسران قرآن کریم بوده و از باطن قرآن کریم مانند آن حضرت آگاهی داشته و از علم پیامبر اسلام (صلی‌الله علیه و آله) بهره‌مند هستند. این مطلب اقتضای امامت است و بدون آن امامت و جانشینی پیامبر اسلام (صلی‌الله علیه و آله) تحقق نمی‌یابد. اینکه امامان اهل‌بیت علم پیامبر را داشته باشند باعث کمترین مشکل اعتقادی نمی‌شود و هیچ نوع غلو نسبت به امامان از آن حاصل نمی‌گردد. چه اینکه خداوند در قرآن کریم فرموده است: «هُوَ الَّذي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذينَ في‏ قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْويلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي ...<ref>. آل عمران، 7.</ref>؛ او كسى است كه اين كتاب (آسمانى) را بر تو نازل كرد، كه قسمتى از آن، آيات «محكم» [صريح و روشن‏] است كه اساس اين كتاب است و قسمتى از آن، «متشابه» اما آن‌ها كه در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهات‌اند، تا فتنه‏انگيزى كنند (و مردم را گمراه سازند) و تفسير (نادرستى) براى آن مى‏طلبند درحالی‌که تفسير آن‌ها را، جز خدا و راسخان در علم، نمى‏دانند».  
اینکه امامان اهل‌بیت علم پیامبر را داشته باشند باعث کمترین مشکل اعتقادی نمی‌شود و هیچ نوع غلو نسبت به امامان از آن حاصل نمی‌گردد. چه اینکه خداوند در قرآن کریم فرموده است: «هُوَ الَّذی أَنْزَلَ عَلَیکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیغٌ فَیتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْویلِهِ وَ ما یعْلَمُ تَأْویلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی...؛<ref>سوره آل عمران، آیه ۷.</ref> او کسی است که این کتاب (آسمانی) را بر تو نازل کرد، که قسمتی از آن، آیات «محکم» [صریح و روشن] است که اساس این کتاب است و قسمتی از آن، «متشابه» اما آن‌ها که در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهات‌اند، تا فتنه‌انگیزی کنند (و مردم را گمراه سازند) و تفسیر (نادرستی) برای آن می‌طلبند درحالی‌که تفسیر آن‌ها را، جز خدا و راسخان در علم، نمی‌دانند».  


آلوسی از مفسرین اهل سنت در توضیح این آیه می‌گوید:«تأویل آیات متشابه که مطابق با واقع باشد اختصاص به خدا و کسانی دارد که خداوند آنان را راسخ در علم قرار داده است؛ یعنی کسانی که ثبات و تمکن در علم داشته و قدم‌هایشان در آن متزلزل نمی‌شود.»<ref>. آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیرالقرآن العظیم، ج 2، ص81، بیروت، دارالکتب العلمیه، چ1، 1415ق، تحقيق: على عبدالبارى عطية.</ref>
آلوسی از مفسرین اهل سنت در توضیح این آیه می‌گوید:«تأویل آیات متشابه که مطابق با واقع باشد اختصاص به خدا و کسانی دارد که خداوند آنان را راسخ در علم قرار داده است؛ یعنی کسانی که ثبات و تمکن در علم داشته و قدم‌هایشان در آن متزلزل نمی‌شود.»<ref>آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیرالقرآن العظیم، تحقیق علی عبدالباری عطیة، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق، ج ۲، ص۸۱.</ref>


بنابر تفسیر آلوسی واو در جمله «إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ» عاطفه است و در این صورت تنها خدا و راسخين در علم تأویل كتاب را مى‏دانند و يكى از راسخين در علم رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) محسوب مى‏شود چون آن حضرت افضل همه اين طايفه است، و چگونه ممكن است قرآن كريم بر قلب مباركش نازل بشود، و او آيات متشابهش را نفهمد، و بگويد: چه بفهمم و چه نفهمم به همه ایمان‌دارم، چون همه‏اش از ناحيه خدا است.<ref>. ترجمه تفسیر المیزان، ج3، ص42.</ref> پس دانستن باطن قرآن و تأویل آن از سوی راسخین در علم مشکلی ایجاد نمی‌کند و این ادعا که پیامبر اسلام(صلی‌الله علیه و آله) ازنظر مذهب شیعه، علم به باطن قرآن ندارد سخن بسیار سخیف و تهمت آشکار است؛ زیرا پیامبر اسلام (صلی‌الله علیه و آله) اولین راسخ در علم است و پس‌ازآن حضرت اهل‌بیت و جانشینان اوست که از این علم الهی برخوردار هستند.  
بنابر تفسیر آلوسی واو در جمله «إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ» عاطفه است و در این صورت تنها خدا و راسخین در علم تأویل کتاب را می‌دانند و یکی از راسخین در علم، پیامبر(ص) محسوب می‌شود و چگونه ممکن است قرآن کریم بر قلب مبارکش نازل بشود، و او آیات متشابهش را نفهمد، و بگوید: چه بفهمم و چه نفهمم به همه ایمان‌دارم، چون همه‌اش از ناحیه خدا است.<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعۀ مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۴۲.</ref> پس دانستن باطن قرآن و تأویل آن از سوی راسخین در علم مشکلی ایجاد نمی‌کند و این ادعا که پیامبر اسلام(ص) ازنظر مذهب شیعه، علم به باطن قرآن ندارد سخن بسیار سخیف و تهمت آشکار است؛ زیرا پیامبر اسلام(ص) اولین راسخ در علم است و پس‌ از او، اهل‌بیت و جانشینان هستند که از این علم الهی برخوردارند.  


اما این ادعا که در مسئله امامت چیزی به نام پیروی از امام نداریم، سخن غیر عالمانه است؛ زیراکسی که از سوی خداوند و پیامبرش امام و ولی قرار داده‌شده، برای این هدف است که دیگران از او پیروی کنند؛ اگر مسئله پیروی در کار نباشد، نصب امام کار لغو و بیهوده است که خداوند و پیامبرش منزه از آن است. چه اینکه حدیث ثقلین که پیش‌ازاین ذکر شد، اطاعت و پیروی از امام و ولی را واجب می‌کند و همچنین آیه اطاعت دلالت صریح بر لزوم اطاعت و پیروی از اولی‌الامر دارد. این آیه می‌فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم...<ref>. نساء، 59.</ref>‏؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! اطاعت كنيد خدا را! و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولوالأمر [اوصياى پيامبر] را»
== پیروی از امامان ==
اما این ادعا که در مسئله امامت چیزی به نام پیروی از امام نداریم، سخن غیر عالمانه است؛ زیرا کسی‌که از سوی خداوند و پیامبرش امام و ولی قرار داده‌شده، برای این هدف است که دیگران از او پیروی کنند؛ اگر مسئله پیروی در کار نباشد، نصب امام کار لغو و بیهوده است که خداوند و پیامبرش منزه از آن است. چه اینکه حدیث ثقلین، اطاعت و پیروی از امام و ولی را واجب می‌کند و همچنین آیه اطاعت، دلالت صریح بر لزوم اطاعت و پیروی از اولی‌الامر دارد. این آیه می‌فرماید: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم...؛<ref>سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولوالأمر [اوصیای پیامبر] را»


امامت و رهبری در همه سیستمها لزوم پیروی را به دنبال دارد. اگر امام معصوم باشد این پیروی بدون قید و شرط می شود. به علاوه خداوند ائمه را نصب کرده و دستور به اطاعت هم داده است.
امامت و رهبری در همه سیستم‌ها لزوم پیروی را به دنبال دارد. اگر امام معصوم باشد این پیروی بدون قید و شرط می‌شود. به علاوه خداوند ائمه را نصب کرده و دستور به اطاعت هم داده است.


مراد از اولوالأمر از همان امامان و جانشینان پیامبر خدا هستند که تنها آنان صلاحیت رهبری سالم نسبت به مسلمانان دارند. برفرض اگر کسی دیگری هم اولوالأمر باشد، بنابراین آیه قرآن پیروی از او لازم و واجب است؛ زیرا امامت و ولایت برای پیروی و اطاعت است و اینکه کسی و یا کسانی از امام پیروی نکنند اشکالی متوجه امامت و ولایت نمی‌شود.
مراد از اولوالأمر همان امامان و جانشینان پیامبر خدا هستند که تنها آنان صلاحیت رهبری سالم نسبت به مسلمانان دارند. بر فرض اگر کسی دیگری هم اولوالأمر باشد، بنابراین آیه قرآن پیروی از او لازم و واجب است؛ زیرا امامت و ولایت برای پیروی و اطاعت است و اینکه کسی و یا کسانی از امام پیروی نکنند، اشکالی متوجه امامت و ولایت نمی‌شود.


==منابع==
==منابع==
<references />
<references />


خط ۸۲: خط ۹۲:
<references />
<references />
{{شاخه
{{شاخه
| شاخه اصلی =  
| شاخه اصلی =  
| شاخه فرعی۱ =  
| شاخه فرعی۱ =  
| شاخه فرعی۲ =  
| شاخه فرعی۲ =  
| شاخه فرعی۳ =  
| شاخه فرعی۳ =  
}}
}}


{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
| شناسه =  
| شناسه =  
| تیترها =  
| تیترها =  
| ویرایش =  
| ویرایش =  
| لینک‌دهی =  
| لینک‌دهی =  
| ناوبری =  
| ناوبری =  
| نمایه =  
| نمایه =  
| تغییر مسیر =  
| تغییر مسیر =  
| ارجاعات =  
| ارجاعات =  
| بازبینی =  
| بازبینی =  
| تکمیل =  
| تکمیل =  
| اولویت =  
| اولویت =  
| کیفیت =  
| کیفیت =  
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۱۰

سؤال

شیعیان می‌گویند که امامان مستقیماً وحی را از خدا می‌گیرند پس رسول خدا ص، پیامبر امامان نبوده است، زمانی که کسی معتقد باشد که راه دیگری به‌غیراز رسول خدا(ص) وجود دارد و هنوز ارتباطشان با خداوند قطع نشده است، پس درواقع نیازی به رسول(ص) ندارند. همچنین شیعیان معتقدند که قرآن ظاهر و باطنی دارد، و پیامبر(ص) رسول ظاهر است، ولی رسول خدا(ص) علم به باطن ندارد و امامان علم به باطن قرآن دارند. و یا ادعا می‌کنند که امامان نیز همان علم پیامبر(ص) را دارا هستند. درحالی‌که در بحث اولیاء الهی چیزی به نام پیروی از امام نداریم.

انقطاع وحی و ختم نبوت پس از پیامبر اسلام(ص) از ضروریات دین اسلام است و ادعای اعتقاد شیعیان به وحی بر امامان خلاف واقع است. پیامبر اسلام(ص) خاتم انبیا و پیامبر امامان شیعه و همه شیعیان دنیا هستند.

طبق باور علمای شیعه آیات روشنی بر انقطاع وحی پس از رسول خدا(ص) وجود دارد و امامان(ع) بر طبق احادیث نبوی جانشینان بر حق پیامبر هستند که اطاعت از آنان بر همه مسلمانان واجب و لازم است و به اقتضای امر امامت جانشینان پیامبر باید از علم پیامبر اسلام(ص) برخوردار باشند تا بتوانند امت اسلامی را رهبری کنند و این به معنای وحی بر امامان شیعه نیست.

انقطاع وحی پس از پیامبر(ص)

بیشتر ادعاهایی که علیه شیعیان و امامان شیعه در این شبهه گفته شده در هیچ منبعی کمترین استنادی برای آن‌ها وجود ندارد. از دیدگاه شیعه و مذهب اهل‌بیت(ع) با رحلت پیامبر اسلام(ص) تا روز قیامت قطع‌شده و بر هیچ‌کسی وحی نبوی نازل نخواهد شد. این مطلب ضروری دین اسلام است شیعه و سنی بر آن اتفاق دارند.

خداوند نبوت و رسالت را در پیامبر اسلام(ص) خاتمه داده و در قرآن فرموده است: «ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیینَ...؛[۱] محمّد(ص) پدر هیچ‌یک از مردان شما نبوده و نیست ولی رسول خدا و ختم کننده و آخرین پیامبران است» همه شیعیان و عالمان مذهب شیعه به این آیه شریفه ایمان‌ دارند.

دیدگاه علمای شیعه

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان درباره انقطاع وحی پس از وفات پیامبر گرامی اسلام(ص) فرموده است: «بعد از درگذشت رسول خدا(ص) و انقطاع وحی دیگر رسولی در بین مردم نیست»[۲] این تصریح علامه همان چیزی است که همه مسلمانان به آن معتقد هستند. درباره عدم نزول وحی بر امامان شیعه نیز فرموده است: «اولی الامر هر طایفه‌ای که باشند، بهره‌ای از وحی ندارند و کار آنان تنها صادر نمودن آرایی است که به نظرشان صحیح می‌رسد، و اطاعت آنان در آن آراء و در اقوالشان بر مردم واجب است، همان‌طور که اطاعت رسول در آرائش و اقوالش بر مردم واجب بود.[۳]

از دیدگاه شیعه مراد از اولی الامر در قرآن همان امامان شیعه است و بر هیچ‌یک از امامان شیعه وحی نازل نمی‌شود. هرچند منصب و وحی رسالی تمام شده است اما الهام و ارتباط با خدا و جبرئیل در امامان وجود دارد.

جایگاه امامان

امامان شیعه کسانی هستند که از سوی پیامبر(ص) در حدیث ثقلین یا خلیفتین، در کنار قرآن، ثقل دوم هدایت قرار داده‌ شده‌اند. این حدیث در متون متعدد اهل‌سنت با تعبیرات همسان نقل‌شده که فقط دو مورد را در اینجا نقل می‌کنیم:

حاکم نیشابوری حدیثی را که از نظر بخاری و مسلم نیز صحیح دانسته شده از زید بن ارقم نقل کرده که رسول خدا در راه بین مکه و مدینه، بعد از حمد و ثنای خداوند و موعظه، خطاب به مردم فرمود: «أیها الناس إنی تارک فیکم أمرین لن تضلوا إن اتبعتموهما و هما کتاب الله واهل‌بیتی عترتی ثم قال أتعلمون إنی أولی بالمؤمنین من أنفسهم ثلاث مرات قالوا نعم فقال رسول الله(ص) من کنت مولاه فعلی مولاه».[۴]

در سنن ترمذی این حدیث این‌گونه نقل‌شده که رسول خدا(ص) فرمود: «إنی تارک فیکم ما إن تمسکتم به لن تضلوا بعدی أحدهما أعظم من الآخر کتاب الله حبل ممدود من السماء إلی الأرض وعترتی اهل‌بیتی ولن یتفرقا حتی یردا علی الحوض فانظروا کیف تخلفونی فیهما؛[۵] من در میان شما چیزی می‌گذارم اگر به آن تمسک کنید بعد از من هرگز گمراه نمی‌شوید. یکی از آن دو بزرگ‌تر از دیگری است. کتاب خدا که ریسمان کشیده شده از آسمان به‌سوی زمین است و عترت و اهل‌بیتم است و آن دو هرگز از هم جدا نمی‌شوند تا اینکه در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند. ببینید بعد از من با آن دو چه معامله‌ای خواهید کرد».

بر اساس احادیث، امامان از سوی پیامبر اسلام(ص) در کنار قرآن، مرجعیت دینی را به عهده‌ دارند و همین حدیث اطاعت از آنان را بر مسلمانان واجب می‌کند تا از مسیر اسلام گمراه نشوند. بنابراین امامان شیعه از قرآن کریم بی‌نیاز نیستند؛ همان‌گونه که از دستورات پیامبر اسلام(ص) و رهنمودهای آن حضرت بی‌نیاز نیستند.

علم امامان

از این احادیث این مطلب نیز ثابت می‌شود که امامان مانند رسول خدا(ص) مفسران قرآن کریم بوده و از باطن قرآن کریم مانند آن حضرت آگاهی داشته و از علم پیامبر اسلام(ص) بهره‌مند هستند. این مطلب اقتضای امامت است و بدون آن امامت و جانشینی پیامبر اسلام(ص) تحقق نمی‌یابد.

اینکه امامان اهل‌بیت علم پیامبر را داشته باشند باعث کمترین مشکل اعتقادی نمی‌شود و هیچ نوع غلو نسبت به امامان از آن حاصل نمی‌گردد. چه اینکه خداوند در قرآن کریم فرموده است: «هُوَ الَّذی أَنْزَلَ عَلَیکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیغٌ فَیتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْویلِهِ وَ ما یعْلَمُ تَأْویلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی...؛[۶] او کسی است که این کتاب (آسمانی) را بر تو نازل کرد، که قسمتی از آن، آیات «محکم» [صریح و روشن] است که اساس این کتاب است و قسمتی از آن، «متشابه» اما آن‌ها که در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهات‌اند، تا فتنه‌انگیزی کنند (و مردم را گمراه سازند) و تفسیر (نادرستی) برای آن می‌طلبند درحالی‌که تفسیر آن‌ها را، جز خدا و راسخان در علم، نمی‌دانند».

آلوسی از مفسرین اهل سنت در توضیح این آیه می‌گوید:«تأویل آیات متشابه که مطابق با واقع باشد اختصاص به خدا و کسانی دارد که خداوند آنان را راسخ در علم قرار داده است؛ یعنی کسانی که ثبات و تمکن در علم داشته و قدم‌هایشان در آن متزلزل نمی‌شود.»[۷]

بنابر تفسیر آلوسی واو در جمله «إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ» عاطفه است و در این صورت تنها خدا و راسخین در علم تأویل کتاب را می‌دانند و یکی از راسخین در علم، پیامبر(ص) محسوب می‌شود و چگونه ممکن است قرآن کریم بر قلب مبارکش نازل بشود، و او آیات متشابهش را نفهمد، و بگوید: چه بفهمم و چه نفهمم به همه ایمان‌دارم، چون همه‌اش از ناحیه خدا است.[۸] پس دانستن باطن قرآن و تأویل آن از سوی راسخین در علم مشکلی ایجاد نمی‌کند و این ادعا که پیامبر اسلام(ص) ازنظر مذهب شیعه، علم به باطن قرآن ندارد سخن بسیار سخیف و تهمت آشکار است؛ زیرا پیامبر اسلام(ص) اولین راسخ در علم است و پس‌ از او، اهل‌بیت و جانشینان هستند که از این علم الهی برخوردارند.

پیروی از امامان

اما این ادعا که در مسئله امامت چیزی به نام پیروی از امام نداریم، سخن غیر عالمانه است؛ زیرا کسی‌که از سوی خداوند و پیامبرش امام و ولی قرار داده‌شده، برای این هدف است که دیگران از او پیروی کنند؛ اگر مسئله پیروی در کار نباشد، نصب امام کار لغو و بیهوده است که خداوند و پیامبرش منزه از آن است. چه اینکه حدیث ثقلین، اطاعت و پیروی از امام و ولی را واجب می‌کند و همچنین آیه اطاعت، دلالت صریح بر لزوم اطاعت و پیروی از اولی‌الامر دارد. این آیه می‌فرماید: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم...؛[۹]‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولوالأمر [اوصیای پیامبر] را»

امامت و رهبری در همه سیستم‌ها لزوم پیروی را به دنبال دارد. اگر امام معصوم باشد این پیروی بدون قید و شرط می‌شود. به علاوه خداوند ائمه را نصب کرده و دستور به اطاعت هم داده است.

مراد از اولوالأمر همان امامان و جانشینان پیامبر خدا هستند که تنها آنان صلاحیت رهبری سالم نسبت به مسلمانان دارند. بر فرض اگر کسی دیگری هم اولوالأمر باشد، بنابراین آیه قرآن پیروی از او لازم و واجب است؛ زیرا امامت و ولایت برای پیروی و اطاعت است و اینکه کسی و یا کسانی از امام پیروی نکنند، اشکالی متوجه امامت و ولایت نمی‌شود.

منابع

  1. سوره احزاب، آیه۴۰.
  2. طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعۀ مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۵، ص۲۹۲،
  3. طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعۀ مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۴، ص۶۱۸.
  4. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۱۸.
  5. ترمذی، محمد بن عیسی، الجامع الصحیح و هو سنن الترمذی، قاهره، دارالحدیث، ۱۴۱۹ق، ج۵ ص۴۷۹.
  6. سوره آل عمران، آیه ۷.
  7. آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیرالقرآن العظیم، تحقیق علی عبدالباری عطیة، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق، ج ۲، ص۸۱.
  8. طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعۀ مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۴۲.
  9. سوره نساء، آیه ۵۹.


منابع