جهانیشدن: تفاوت میان نسخهها
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی = دینپژوهی | | شاخه اصلی = دینپژوهی | ||
| شاخه فرعی۱ = | | شاخه فرعی۱ = | ||
| شاخه فرعی۲ = | | شاخه فرعی۲ = | ||
| شاخه فرعی۳ = | | شاخه فرعی۳ = | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| بازبینی نویسنده = | | بازبینی نویسنده = | ||
| | | ارزیابی کمی = | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت =ج | | اولویت =ج |
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۴
فرایند جهانی شدن را شرح دهید و آیا امری مثبت است یا منفی؟
جهانیشدن (به انگلیسی: globalization) فرایند یکپارچه شدن دنیا در اقتصاد، سیاست و فرهنگ است که با تحقق آن، مرزهای ملی از بین میروند یا کمرنگ میشوند.
این فرایند به روشهای مختلف همچون توسعه ماهوارهها، گسترش رایانهها، افزایش رسانهها و شبکههای تلویزیونی صورت میگیرد. برخی متفکران بر این اعتقادند که دو روند وجود دارد، یکی جهانیشدن که یک واقعیت است و دیگری جهانیسازی (globalism) که یک نظریه است.
جهانی شدن و جهانیسازی با وجود پیامدهای مثبتی که دارند، پیامدهای منفی را نیز شامل میشوند: روژهگارودی معتقد است جهانیسازی، نظامی است که قدرتمندان را با ادعای روابط آزاد و آزادی بازار، قادر میسازد تا دیکتاتوریهای ضدانسانی را به مستضعفان تحمیل نمایند. دخالت در امور داخلی دولتهای جهان سوم. از نگاه برخی متفکران جهانیشدن و جهانیسازی چیزی جز غربیشدن و غربگرایی نیست.
مفهوم جهانی شدن
برخی متفکران و تحلیلگران جهان سوم بر این اعتقادند که دو روند وجود دارد، یکی جهانی شدن (globalization) که یک واقعیت است و دیگری جهانیسازی (globalism) که یک نظریه است.[۱] واژه جهانی شدن برای نخستین بار در اوایل دهه شصت میلادی وارد ادبیات روابط بینالملل شد و از همان آغاز، همگان به دشواری فهم این پدیده پیچیده اعتراف کردند.[۲]
در تعریف جهانی شدن، ابهامات زیادی وجود دارد و افراد مختلف تعریفهای متعددی ارائه کردهاند:
- جهانی شدن یعنی یکسان شدن یا مشابه کردن دنیا، این فرایند به روشهای مختلف همچون توسعه ماهوارهها، گسترش رایانهها، افزایش رسانهها و به ویژه ازدیاد شبکههای تلویزیونی صورت میگیرد.[۳]
- جهانی شدن، پدیدهای چند بعدی است از این رو، اقتصاد، سیاست و فرهنگ را در بر میگیرد و با تحقق آن، مرزهای ملی از بین میروند یا کمرنگ میشوند. کشورها نقش گذشته خود را از دست میدهند و به جای قوانین داخلی، قوانین بینالمللی بر کشورها حاکم میگردند.[۴]
- جهانی شدن در ذات فرهنگ مدرن نهفته است. جهانی شدن، شبکهای به سرعت گسترش یابنده و همیشه متراکم شونده از پیوندها و وابستگیهای متقابل است و وجه مشخصه زندگی اجتماعی مدرن به شمار میرود.[۵]
فرایند جهانیشدن
جهانیسازی یک نظریه و جهانیشدن یک فرایند است و تفاوتهایی میان آنها وجود دارد. جهانیسازی رویکرد و نظریهای است که جهانیشدن را تسهیل میکند از اینرو فرایند جهانیسازی، فرایند جهانیشدن هم خواهد بود. جهانیشدن روند طبیعی است که در جامعه اتفاق میافتد، اکنون باید دید این روند در چه مراحل و فرایندی اتفاق میافتد:
آنتونی ماکفرو در کتاب تأخیر بررسیهای جهانی، معتقد است چهار روند اساسی برای جهانیسازی وجود دارد:
۱. رقابت میان قدرتهای بزرگ ۲. نوآوریهای تکنولوژیک ۳. جهانیسازی تولید و مبادله ۴. تجدد و نوگرایی[۶]
از اینرو جهانیسازی و جهانیشدن در فرایند سختافزاری (تکنولوژیک) و نرمافزاری (تجدد و نوگرایی) در ابعاد اقتصادی (جهانیسازی و مبادله) و سیاسی (سلطه جهانی) پیش میرود و شکل میگیرد.
پیامدهای منفی جهانی سازی
جهانی شدن و جهانیسازی با وجود پیامدهای مثبتی که دارند، پیامدهای منفی را نیز شامل میشوند:
۱. روژهگارودی میگوید: جهانیسازی نظامی است که قدرتمندان را با ادعای روابط آزاد و آزادی بازار قادر میسازد تا دیکتاتوریهای ضدانسانی را به مستضعفان تحمیل نمایند.[۷]
۲. لرژ لاتوش درباره جهانیشدن مینویسد: دخالت در امور داخلی دولتهای جهان سوم. کنار گذاشتن ممانعت هرگونه قانونی که مانع تجارت آزاد از سوی شرکتهای چند ملیتی است. بدون آنکه ثبات اجتماعی و حاکمیت این دولتها را در نظر بگیرد.[۸]
۳. جان تاملینسون میگوید: نظریه امپریالیسم فرهنگی یکی از نخستین نظریهها درباره جهانیشدن فرهنگی است. امپریالیسم یعنی سروری فرهنگهای خاص، اشاعه ارزشهای آمریکایی و کالاها و شیوه زندگی مصرفی.[۹]
از دیدگاه شیلر، جهانی شدن و جهانی سازی چیزی جز غربیشدن و غربگرایی نیست. شیلر در این باره مینویسد: من غرب را نوعی ماشین عظیم میدانم که اکنون بیهویت و بیسرزمین شده است و ریشهاش از خاک تاریخی و جغرافیاییاش برکنده شده است. من آن را یک ماشین میدانم، بیعاطفه، بیروح و امروز بیصاحب که بشر را به خدمت درآورده است.[۱۰]
مطالعه بیشتر
- نقیب السادات، سید رضا، جهانی سازی، انتشارات کتاب صبح.
- پیترمارتین، هانس، و شومن، هارلاد، دام جهانی شدن، ترجمه حمید رضا شهمیرزایی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه.
منابع
- ↑ جهانی شدن و دین، به اهتمام محمدجواد صاحبی، تابستان، ناشر احیاگران، ۱۳۸۲، ص۴۳۵.
- ↑ رضا ثانی، زیر موج جهانی شدن، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ دوم، ۱۳۸۲، ص۱۶.
- ↑ باری آکسفورد، نظام جهانی، سیاست و فرهنگ، ترجمه حمیرا مشیرزاده، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، ۱۳۷۸، ص۳۴.
- ↑ جان تاملیسون، جهانی شدن و فرهنگ، ترجه محسن حکیمی، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۱، ص۲۸.
- ↑ جان تاملیسون، جهانی شدن و فرهنگ، ترجه محسن حکیمی، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی، ص۱۴–۱۳.
- ↑ علی عادل عبدالحمید، جهانی شدن و آثار آن بر کشورهای جهان سوم، ترجمه سید اصغر قریشی، اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی، ش ۱۱ و ۱۲، ۱۳۷۹، ص۱۵۲–۱۵۳.
- ↑ . معرفت، ش ۷۹، ۱۳۸۳، ص۱۱۲.
- ↑ لرژ لاتوش، غربیسازی جهان، ترجمه امیر رضایی، قصیده، تهران، ۱۳۷۹، ص۱۱۰.
- ↑ جان تاملیسون، جهانی شدن و فرهنگ، ترجه محسن حکیمی، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی، ص۱۱۴.
- ↑ جان تاملیسون، جهانی شدن و فرهنگ، ترجه محسن حکیمی، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی، ص۱۲۹–۱۲۶.