قطع رحم در آیه ۲۲ سوره محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۳: خط ۱۳:


== معنای رحم ==
== معنای رحم ==
"رحم" در اصل به معنى" جايگاه جنين" در شكم مادر است، سپس اين تعبير به تمام خويشاوندان اطلاق شده است به خاطر اينكه از رحم واحدى نشات گرفته‌‏اند.<ref>تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی، دار الكتب الإسلامية، ج۲۱، ص۴۶۶</ref>
«رحم» در اصل به معنى «جايگاه جنين» در شكم مادر است، سپس اين تعبير به تمام خويشاوندان اطلاق شده است به خاطر اينكه از رحم واحدى نشات گرفته‌‏اند.<ref>تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی، دار الكتب الإسلامية، ج۲۱، ص۴۶۶</ref>


و گفته شده «رحم» از «رحمه» به معنی رأفت و مهربانی، گرفته شده است و چون فامیل‌ها و بستگان، نسبت به همدیگر عطوفت و مهربانی دارند «رحم» نامیده شده‌اند.
و گفته شده «رحم» از «رحمه» به معنی رأفت و مهربانی، گرفته شده است و چون فامیل‌ها و بستگان، نسبت به همدیگر عطوفت و مهربانی دارند «رحم» نامیده شده‌اند.


== کشتن خویشاوندان یا ترک ارتباط ==
== کشتن خویشاوندان یا ترک ارتباط ==
بیشتر مفسران تقطعوا ارحامکم را قطع صله رحم و عدم ارتباط فامیلی تفسیر کرده‌اند. طبق این تفسیر قطع رحم حرام است. «ترك صله رحم و روابط خويشاوندى، گناهى است در رديف فساد در زمين»‏<ref>تفسیر نور ج۹، ص ۸۸</ref>
بیشتر مفسران «تُقَطِّعُوا أَرْ‌حَامَكُمْ» را قطع صله رحم و عدم ارتباط فامیلی تفسیر کرده‌اند. طبق این تفسیر قطع رحم حرام است. «ترك صله رحم و روابط خويشاوندى، گناهى است در رديف فساد در زمين»‏<ref>تفسیر نور ج۹، ص ۸۸</ref>


اما با توجه به عبارت تفسدوا فی الارض، می‌توان معنای تقطعوا ارحامکم را هم شبیه به آن دانست که خویشاوندی را می‌گسلند و خون یکدیگر را می‌ریزند. [[میبدی]] مفسر قرن ششم می‌گوید: «معنى آنست كه هيچ بر آن ايد، هيچ می‌انديشيد و می‌پنداريد كه اگر روزى از دين برگرديد شما بحال جاهليت باز شيد كه عصيان آريد و خون يكديگر ريزيد و دو گروه شويد و خويشاوند‌ها ببريد.»<ref>کشف الاسرار و عده الابرار، میبدی، ج۹، ص۱۹۳</ref> برخی تقطعوا را به معنای بغی گرفته‌اند و اینطور تفسیر کرده‌اند که قریش و بنی هاشم همدیگر را بکشند.<ref>تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۱۵۸</ref> و اینکه اگر از دین رویگردانی کنید، دست به خون‌ریزی می‌زنید.<ref>تفسیر الکبیر، طبرانی، ج۶، ص۳۹</ref>
اما با توجه به عبارت «تُفْسِدُوا فِي الْأَرْ‌ض»، می‌توان معنای «تُقَطِّعُوا أَرْ‌حَامَكُمْ» را هم شبیه به آن دانست که خویشاوندی را می‌گسلند و خون یکدیگر را می‌ریزند. [[میبدی]] مفسر قرن ششم می‌گوید: «معنى آنست كه هيچ می‌انديشيد و می‌پنداريد كه اگر روزى از دين برگرديد شما به‌حال جاهليت باز شيد كه عصيان آريد و خون يكديگر ريزيد و دو گروه شويد و خويشاوند‌ها ببريد.»<ref>کشف الاسرار و عده الابرار، میبدی، ج۹، ص۱۹۳</ref> برخی «تقطعوا» را به معنای بغی گرفته‌اند و اینطور تفسیر کرده‌اند که قریش و بنی هاشم همدیگر را بکشند.<ref>تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۱۵۸</ref> و اینکه اگر از دین رویگردانی کنید، دست به خون‌ریزی می‌زنید.<ref>تفسیر الکبیر، طبرانی، ج۶، ص۳۹</ref>


در [[تفسیر نمونه]] آمده است: «در بعضى از روايات كه در منابع اهل بيت(ع) آمده است می‌‏خوانيم: "اين آيه در باره بنى اميه است كه وقتى زمام حكومت را به دست گرفتند نه بر صغير رحم كردند و نه بر كبير، حتى خويشاوندان خود را به خاك و خون كشيدند"<ref>تفسیر نمونه، ج۲۱، ص۴۶۵</ref> [[علامه طباطبایی]] می‌فرماید: دست به فساد در زمين بزنيد و با قتل و غارت و هتك عرض و به علت تكالب بر سر جيفه دنيا قطع رحم كنيد؟ می‌خواهد بفرمايد: در صورتى كه اعراض كنيد توقع همه اين انحرافها از شما می‌‏رود.»<ref>تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۳۶۲</ref>
در [[تفسیر نمونه]] آمده است: «در بعضى از روايات كه در منابع اهل بيت(ع) آمده است می‌‏خوانيم اين آيه در باره بنى اميه است كه وقتى زمام حكومت را به دست گرفتند نه بر صغير رحم كردند و نه بر كبير، حتى خويشاوندان خود را به خاك و خون كشيدن»<ref>تفسیر نمونه، ج۲۱، ص۴۶۵</ref> [[علامه طباطبایی]] معتقد است در صورتى كه منافقان اعراض کنند دست به فساد در زمين می‌زنند و با قتل و غارت و هتك قطع رحم می‌کنند.<ref>تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۳۶۲</ref>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۳۳: خط ۳۳:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
خط ۴۳: خط ۴۳:
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۴۶

سؤال

مقصود از قطع رحم در آیه۲۲ سوره محمد چیست؟

آیه ۲۲ سوره محمد درباره قطع رحم است و بیشتر مفسران اینطور تفسیر کرده‌اند که قطع رحم یعنی عدم ارتباط و دوستی با خویشاوندان که در کنار فساد در زمین از ویژگی منافقان است که مورد لعن خداوند قرار گرفته‌اند. تفسیر نادری هم وجود دارد که قطع رحم در آیه نزدیک با فساد در زمین است و به معنای کشتار و خونریزی خویشاوندان است.

متن آیه

معنای رحم

«رحم» در اصل به معنى «جايگاه جنين» در شكم مادر است، سپس اين تعبير به تمام خويشاوندان اطلاق شده است به خاطر اينكه از رحم واحدى نشات گرفته‌‏اند.[۱]

و گفته شده «رحم» از «رحمه» به معنی رأفت و مهربانی، گرفته شده است و چون فامیل‌ها و بستگان، نسبت به همدیگر عطوفت و مهربانی دارند «رحم» نامیده شده‌اند.

کشتن خویشاوندان یا ترک ارتباط

بیشتر مفسران «تُقَطِّعُوا أَرْ‌حَامَكُمْ» را قطع صله رحم و عدم ارتباط فامیلی تفسیر کرده‌اند. طبق این تفسیر قطع رحم حرام است. «ترك صله رحم و روابط خويشاوندى، گناهى است در رديف فساد در زمين»‏[۲]

اما با توجه به عبارت «تُفْسِدُوا فِي الْأَرْ‌ض»، می‌توان معنای «تُقَطِّعُوا أَرْ‌حَامَكُمْ» را هم شبیه به آن دانست که خویشاوندی را می‌گسلند و خون یکدیگر را می‌ریزند. میبدی مفسر قرن ششم می‌گوید: «معنى آنست كه هيچ می‌انديشيد و می‌پنداريد كه اگر روزى از دين برگرديد شما به‌حال جاهليت باز شيد كه عصيان آريد و خون يكديگر ريزيد و دو گروه شويد و خويشاوند‌ها ببريد.»[۳] برخی «تقطعوا» را به معنای بغی گرفته‌اند و اینطور تفسیر کرده‌اند که قریش و بنی هاشم همدیگر را بکشند.[۴] و اینکه اگر از دین رویگردانی کنید، دست به خون‌ریزی می‌زنید.[۵]

در تفسیر نمونه آمده است: «در بعضى از روايات كه در منابع اهل بيت(ع) آمده است می‌‏خوانيم اين آيه در باره بنى اميه است كه وقتى زمام حكومت را به دست گرفتند نه بر صغير رحم كردند و نه بر كبير، حتى خويشاوندان خود را به خاك و خون كشيدن»[۶] علامه طباطبایی معتقد است در صورتى كه منافقان اعراض کنند دست به فساد در زمين می‌زنند و با قتل و غارت و هتك قطع رحم می‌کنند.[۷]

منابع

  1. تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی، دار الكتب الإسلامية، ج۲۱، ص۴۶۶
  2. تفسیر نور ج۹، ص ۸۸
  3. کشف الاسرار و عده الابرار، میبدی، ج۹، ص۱۹۳
  4. تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۱۵۸
  5. تفسیر الکبیر، طبرانی، ج۶، ص۳۹
  6. تفسیر نمونه، ج۲۱، ص۴۶۵
  7. تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۳۶۲