انسان‌شناسی دینی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
 
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{در دست ویرایش|کاربر=Rezapour}}
{{سوال}}
{{سوال}}
انسان‌شناسی دینی، درباره چه چیزی بحث می‌کند؟
انسان‌شناسی دینی، درباره چه چیزی بحث می‌کند؟
خط ۶: خط ۵:
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}


== ضرورت شناخت انسان ==
انسان از نگاه اسلام، موجودی است تشکیل شده از جسم مادی و روح. اسلام، انسان را دارای اختیار می‌داند. انسان می‌تواند مجموعه‌ای از صفات نیک را داشته باشد و یا مجموعه ای از صفات ناشایست را در خود ایجاد کند. انسان از نگاه اسلام هم می‌تواند به مقام خلیفه اللهی برسد و هم می‌تواند از حیوان گمراه‌تر گردد.  
انسان‌شناسی دغدغه دیرین انسان است. زیرا هر انسانی دست کم با خود روبرو است و درباره خود می‌اندیشد و تلاش می‌کند خود را بشناسد. شناخت انسان از منظر دین می‌تواند پاسخی در خور به این نیاز دائمی بشر ارائه دهد. موضوع انسان از منظر دین را می‌توان از دو مسیر مطالعه کرد. یکی پیش فرض‌های انسان شناختی که دین بر آن‌ها بنا شده است؛ و دیگری تعریفی که دین از انسان ارائه می‌دهد.


توضیح آن که دین ـ هر چند منشأ الهی دارد ـ امری است انسانی به این معنا که برای انسان و با هدف سعادت انسان آمده است، بنابر این نمی‌تواند بدون داشتن تعریفی از انسان، پیامی برای او داشته باشد. پس دین بر اساس تعریفی از انسان بنا شده است و بر اساس همان تعریف نیز سعادت او را مشخص می‌کند و با تکیه بر همان بنیاد، برای انسان برنامه‌ریزی می‌کند. بررسی آموزه‌های دین می‌تواند راهی باشد به پیش نیازهای انسان‌شناسی آن تعالیم، حتی اگر در متون دینی چیزی در توضیح حقیقت انسان نیامده بود؛ ولی می‌دانیم که دین و متون دینی خود به معرفی انسان پرداخته و تا حدودی ضعف و قوت و کمال و نقص او را به او شناسانده‌اند. در این مقاله از هر دو منظر به انسان‌شناسی دین خواهیم پرداخت. با این توضیح که در بخش دوم نگاه ما به ادیان ابراهیمی، به ویژه اسلام خواهد بود.
خداوند در انسان ابزار رشد و هدایت را فراهم آورده است، در عین حال انسان می‌تواند از این ابزار هدایت در مسیر نادرست استفاده کرده و راه گمراهی را بپیماید.


== پیش فرض‌های انسان شناختی دین ==
==ضرورت و پیش فرض‌های شناخت انسان==
یکی از مهم‌ترین آموزه‌های ادیان به ویژه ادیان الهی و اسلام، باور به زندگی پس از مرگ است. لازمه چنین عقیده ای پذیرش خلقت ترکیبی انسان از ماده و غیر ماده است؛ که بخش غیر مادی آن را روح نامیده‌اند. این نکته حتی در باور به تناسخ نیز یک اصل است؛ و بدون تصور روح برای انسان، تصور زندگی بعد از مرگ ناممکن است.
دین برای انسان و با هدف سعادت بشر آمده است و لازمه چنین امری، شناخت از انسان است تا بتواند برنامه‌ریزی و سعادت برای انسان‌ها را به‌وجود آورد.


از سوی دیگر ادیان انسان‌ها را به اعمال نیک می‌خوانند و از اعمال قبیح پرهیز می‌دهند. این نکته نیز نشان می‌دهد که باید برای انسان بهره ای از اختیار قائل باشند، زیرا بدون اختیار، امر و نهی و نظام پاداش و کیفر بی معنا خواهد بود.
یکی از مهم‌ترین آموزه‌های ادیان به ویژه ادیان الهی و اسلام، باور به زندگی پس از مرگ است. لازمه چنین اعتقادی پذیرش خلقت انسان از ماده و غیر ماده است؛ که بخش غیر مادی آن را روح نامیده‌اند.


دعوت به کمال، فصل مشترک بسیاری از ادیان است، دین انسان‌ها را دعوت می‌کند تا چیزی باشند به جز آن که هستند. به بیان دیگر در نگاه ادیان، انسان موجودی است که می‌تواند از مراحل پایین کمال به مراحل بالاتر برود، انسان دارای قوه و فعل است و می‌تواند قوای خود را به فعلیت درآورد. بین بودن و شدن انسان تفاوت وجود دارد.
در نگاه ادیان، انسان موجودی است که می‌تواند مراحل کمال را بپیماید. توانایی انسان برای ارتباط با ماوراء طبیعت نیز جزو پیش فرض‌های دین می‌باشد، به ویژه ادیانی که جنبه عرفانی قوی‌تری دارند و بدون پذیرش این امکان، بخش عظیمی از باورهای ادیان بی‌وجه می‌شوند.


توانایی انسان برای ارتباط با ماوراء طبیعت نیز جزو پیش فرض‌های دین می‌باشد، به ویژه ادیانی که جنبه عرفانی قوی تری دارند؛ و اصولاً بدون پذیرش این امکان، بخش عظیمی از باورهای ادیان بی وجه می‌شوند.
==صفات انسان==
«سرانجام خدا فرمود: انسان را شبیه خود بسازیم، تا بر حیوانات زمین و ماهیان دریا و پرندگان آسمان فرمانروایی کند، پس خدا انسان را شبیه خود آفرید»،<ref>کتاب مقدس، سفر پیدایش، فصل اول، آیه ۲۶–۲۷.</ref> این جمله از کتاب مقدس، فصل مشترک نگاه تمام ادیان ابراهیمی به حقیقت انسان دانست. این مضمون در روایات اسلامی نیز نقل شده است.<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش، ج۱، ص۱۲۴، باب الروح، ح۴؛ و برای توضیح معنای حدیث: ر.ک. موسوی خمینی، سید روح الله، چهل حدیث، نشر رجاء، ۱۳۶۸ش، ص۵۲۹–۵۳۴، ح۳۸.</ref> دیگر نقطه مشترک بین ادیان ابراهیمی، دمیده شدن روح در انسان است.<ref>کتاب مقدس، سفر پیدایش، فصل ۲، آیه ۷؛ قرآن کریم: ص/ ۷۲؛ سجده / ۹.</ref> با وجود این مشترکات، تفاوت‌هایی نیز در این سه دین مشاهده می‌شود.<ref>کتاب مقدس؛ نامه رومیان، فصل ۵، آیه ۱۲–۱۶.</ref>


باورهای فوق همه مبتنی بر یک پیش فرض مشترک هستند و آن این که حقیقت انسان را بخش غیر مادی او تشکیل می‌دهد، و بُعد مادی انسان اصالت ندارد.
قرآن صفات مثبتی برای انسان ذکر کرده است؛ خداوند انسان را در بهترین صورت و نظام آفریده،<ref>تین / ۴.</ref> بنی آدم را کرامت بخشیده<ref>اسراء / ۷۰.</ref> و او را بر سایر مخلوقات برتری و فضیلت داده<ref>اسراء / ۷۰.</ref> و نیز او را تنها موجود شایسته امانت پذیری الهی دانسته است<ref>احزاب / ۷۲.</ref> و انسان را برای عبادت خود خلق کرده<ref>ذاریات / ۵۶.</ref> و در نهایت این که او را جانشین خود بر روی زمین خوانده<ref>بقره / ۳۰.</ref> و اولین انسان را آموزگار ملائک معرفی کرده است.<ref>بقره / ۳۱–۳۳.</ref> در روایتی از پیامبر اکرم(ص) نیز مقامی برای انسان تصویر شده که در آن دست و پا و چشم و گوش و زبان بنده همه خدایی می‌شوند و به تعبیر بهتر خداوند چشم و گوش او می‌شود.<ref>محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ح۳۱۶۱.</ref> این صفات هدف خلقت انسان را تبیین می‌کنند.


== گزاره‌های انسان‌شناسی در ادیان ==
قرآن کریم همچنین صفاتی درباره انسان ذکر کرده که ناظر به ضعف او است؛ صفاتی هم چون: پیوسته در خسران،<ref>عصر / ۲.</ref> کم ظرفیت و بدون تحمل (هلوع)،<ref>معارج / ۱۹.</ref> ضعیف،<ref>نساء / ۲۸.</ref> عجول،<ref>اسراء / ۱۱.</ref> علاقمند به دنیا و شهوات نفسانی،<ref>آل عمران / ۱۴؛ عادیات / ۸؛ فجر / ۲۰.</ref> زود ناامید شونده،<ref>اسراء / ۸۳؛ فصلت / ۴۹.</ref> ناسپاس نسبت به نعمت،<ref>ابراهیم / ۳۴؛ اسراء / ۶۷؛ شوری / ۴۸.</ref> جدال کننده،<ref>کهف / ۵۴.</ref> مرز شکن و محدودیت گریز،<ref>قیامت / ۵.</ref> طغیان کننده در صورت احساس بی‌نیازی،<ref>علق / ۶–۷.</ref> جاهل به آینده،<ref>لقمان / ۳۴.</ref> و… . البته چنین نیست که همه انسان‌ها دارای همه این ضعف‌ها باشند یا این که این نقاط ضعف جزو ذات انسان شده باشند.<ref>ر. ک. جعفری، محمد تقی، حرکت و تحول از دیدگاه قرآن، تهران، مؤسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری، ۱۳۸۳ش، ص۹۲–۱۰۰.</ref>
تقریباً در تمام ادیان انسان دارای مرتبه بسیار والایی دانسته شده است. دین بودایی و جین به خدا معتقد نیستند، از این رو طبیعتاً انسان والاترین موجود در نزد آن هاست. او بالقوه قادر است با اتکاء به خود به مقام خدایی برسد. تنها با جهل و نادانی است که طبیعت واقعی بزرگ او موقتاً پنهان می‌ماند. همچنین در دین هندوئی و سیک نیز انسان عالی‌ترین مخلوق به شمار می‌آید. روح ساکن در درونش حقیقتاً بارقه ای الهی است و از این رو از میان همه موجودات دیگر او از منزلتی ممتاز برخوردار است. به دلیل جهل است که انسان از شناخت عظمت وجودی خویش عاجز می‌ماند و از انواع محدودیت‌های درونی رنج می‌برد. لحظه ای که ماهیت حقیقی خود را بشناسد موجودی نامحدود شده، از تمام قیود رها می‌گردد. بر طبق دین زرتشت انسان باید نقش همراه اهورامزدا را ایفا کند تا بتواند نیروهای شر را کاملاً بیرون رانده و حکومت خیر مطلق را بر زمین مستقر کند. در این دین، انسان کاملاً پاک و بی عیب و با آزادی کامل اراده متولد می‌شود، و از این رو برای هر عملی کاملاً مسئول است. در حالی که در دین هندوئی، بودایی و جین انسان با محدودیت‌های خاصی به دنیا می‌آید و از این رو به یک معنا نه کاملاً آزاد است و نه می‌تواند مسئولیت کامل اعمال خود را بر عهده گیرد. قانون «کارما» در آنِ واحد نماد جبر و آزادی و اختیار است. این ادیان که خاستگاه هندویی دارند، به روشنی طبیعت انسان را ذاتاً موجودی روحانی می‌دانند و می‌گویند انسان در درون خود روحی دارد که ماهیت اصلی او را تشکیل می‌دهد. این روح فنا ناپذیر است و لذا انسان در ماهیت اصلی خود فنا ناپذیر است.<ref>ر. ک. تیواری، کدارنات، دین‌شناسی تطبیقی، ترجمه مرضیه شنکایی، تهران، انتشارات سمت، ۱۳۸۱ش، ص۲۳۳–۲۳۵.</ref> دین زرتشتی نیز به فناناپذیری روح آدمی که با مرگ جسمانی نابود نمی‌شود باور دارد.<ref>همان، ص۱۸۸.</ref>


== ادیان ابراهیمی ==
==مسیر کمال انسان==
«سرانجام خدا فرمود: انسان را شبیه خود بسازیم، تا بر حیوانات زمین و ماهیان دریا و پرندگان آسمان فرمانروایی کند، پس خدا انسان را شبیه خود آفرید»،<ref>کتاب مقدس، سفر پیدایش، فصل اول، آیه ۲۶–۲۷.</ref> این جمله از کتاب مقدس را می‌توان فصل مشترک نگاه تمام ادیان ابراهیمی به حقیقت انسان دانست. این مضمون در روایات اسلامی نیز نقل شده است.<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش، ج۱، ص۱۲۴، باب الروح، ح۴؛ و برای توضیح معنای حدیث: ر.ک. موسوی خمینی، سید روح الله، چهل حدیث، نشر رجاء، ۱۳۶۸ش، ص۵۲۹–۵۳۴، ح۳۸.</ref> دیگر نقطه مشترک بین ادیان ابراهیمی، چگونگی خلقت نخستین آدم و همسر او از خاک و تکثیر نسل انسان است.<ref>ر. ک. کتاب مقدس، سفر پیدایش، فصل‌های ۱–۳؛ و نیز قرآن کریم؛ نساء / ۱؛ حجر / ۲۶ و ۲۸ و ۳۳؛ مومنون / ۱۲–۱۴؛ روم / ۲۰.</ref> دمیده شدن روح در انسان نیز مورد تصریح این ادیان است.<ref>کتاب مقدس، سفر پیدایش، فصل ۲، آیه ۷؛ قرآن کریم: ص/ ۷۲؛ سجده / ۹.</ref> با وجود این مشترکات، تفاوت‌هایی نیز در این سه دین مشاهده می‌شود مثل گناه جبلّی در مسیحیت که همه انسان‌ها را به دلیل گناه حضرت آدم گناه کار می‌دانند.<ref>کتاب مقدس؛ نامه رومیان، فصل ۵، آیه ۱۲–۱۶.</ref> برای یافتن نظر گاه اسلام مراجعه به قرآن کریم به عنوان اصیل‌ترین متن وحیانی راه گشای ما خواهد بود.
خداوند ابزار کسب علم را به انسان داده است. همچنین در قرآن آمده است: ما به انسان چشم و گوش و قلب دادیم.<ref>نحل / ۷۸.</ref> خداوند در قرآن تصریح می‌کند که آنچه نمی‌دانست به او آموختیم،<ref>علق / ۵.</ref> تأکید می‌کند که ما زشتی و زیبایی نفس را به او الهام کردیم.<ref>شمس / ۸.</ref>  


در قرآن کریم صفاتی درباره بخش طبیعی و نیز نفسانی انسان ذکر شده که غالباً ناظر به ضعف اوست؛ صفاتی هم چون: پیوسته در خسران،<ref>عصر / ۲.</ref> کم ظرفیت و بدون تحمل (هلوع)،<ref>معارج / ۱۹.</ref> ضعیف،<ref>نساء / ۲۸.</ref> عجول،<ref>اسراء / ۱۱.</ref> علاقمند به دنیا و شهوات نفسانی،<ref>آل عمران / ۱۴؛ عادیات / ۸؛ فجر / ۲۰.</ref> زود ناامید شونده،<ref>اسراء / ۸۳؛ فصلت / ۴۹.</ref> ناسپاس نسبت به نعمت،<ref>ابراهیم / ۳۴؛ اسراء / ۶۷؛ شوری / ۴۸.</ref> ممسک و بخیل تا جایی که حتی با داشتن تمام خزائن رحمت پروردگار باز هم از انفاق خودداری می‌کند،<ref>اسراء / ۱۰۰.</ref> جدال کننده،<ref>کهف / ۵۴.</ref> مرز شکن و محدودیت گریز،<ref>قیامت / ۵.</ref> طغیان کننده در صورت احساس بی‌نیازی،<ref>علق / ۶–۷.</ref> جاهل به آینده،<ref>لقمان / ۳۴.</ref> و…. البته چنین نیست که همه انسان‌ها دارای همه این ضعف‌ها باشند یا این که این نقاط ضعف جزو ذات انسان شده باشند، بلکه برخی از این صفات می‌توانند نباشند و برخی دیگر قابلیت تبدیل شدن به فرصت را دارند؛ و برخی هم در اثر شرایط به وجود می‌آیند.<ref>ر. ک. جعفری، محمد تقی، حرکت و تحول از دیدگاه قرآن، تهران، مؤسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری، ۱۳۸۳ش، ص۹۲–۱۰۰.</ref>
در ضمن قرآن خلقت انسان را بر اساس فطرتی خداشناس و خداجو می‌داند،<ref>روم / ۳۰؛ اعراف / ۱۷۲.</ref> که هم به او شناختی فطری از خدا می‌دهد و هم او را به سوی خدا و پرستش او و سایر کمالات جذب می‌کند<ref>ر. ک. مطهری، مرتضی، فطرت، تهران، انتشارات صدرا؛ مصباح یزدی، محمد تقی، معارف قرآن، قم، نتشارات در راه حق، ج۱–۳، ص۲۶–۴۷.</ref> و به دلیل ضعف انسان تکلیفی بیش از طاقت بر او لازم نکرده است<ref>بقره / ۲۸۶؛ اعراف / ۴۲.</ref> امکان تسخیرکردن آسمان و زمین را به او عطا کرده است.<ref>لقمان / ۲۰.</ref> براساس قرآن، انسان مختار است و پاسخ‌گوی رفتار خویش.<ref>انسان / ۳. اختیار انسان بحثی است دامنه‌دار، برای اطلاع بیشتر ر.ک. معارف قرآن، ص۳۷۴–۳۹۴.</ref> قرآن به انسان هشدار می‌دهد که اعمالش حقیقت او را در گرو خویش دارند و در واقع هویتش را اعمالش تشکیل می‌دهند.<ref>مدثر / ۳۸؛ فصلت / ۴۶؛ اسراء / ۸۴.</ref>  
 
==منابع==
از سوی دیگر، صفاتی بسیار بلند مرتبه نیز برای انسان ذکر شده است، همانند این که خداوند انسان را در بهترین صورت و نظام آفریده<ref>تین / ۴.</ref> و بنی آدم را کرامت بخشیده است<ref>اسراء / ۷۰.</ref> و او را بر سایر مخلوقات برتری و فضیلت داده<ref>اسراء / ۷۰.</ref> و نیز او را تنها موجود شایسته امانت پذیری الهی دانسته است<ref>احزاب / ۷۲.</ref> و انسان را برای عبادت خود خلق کرده<ref>ذاریات / ۵۶.</ref> و در نهایت این که او را جانشین خود بر روی زمین خوانده<ref>بقره / ۳۰.</ref> و اولین انسان را آموزگار ملائک معرفی کرده است.<ref>بقره / ۳۱–۳۳.</ref> در روایتی از پیامبر اکرم(ص) نیز مقامی برای انسان تصویر شده که در آن دست و پا و چشم و گوش و زبان بنده همه خدایی می‌شوند و به تعبیر بهتر خداوند چشم و گوش او می‌شود.<ref>محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ح۳۱۶۱.</ref> این صفات هدف عالی از خلقت انسان را تبیین می‌کنند. هدفی که اسلام و بلکه سایر ادیان از انسان می‌خواهند تا در مسیر آن حرکت کند.
 
شناخت امکاناتی که برای طی مسیر کمال در اختیار انسان قرار داده شده بخش سوم از معارف انسان شناختی قرآن را تشکیل می‌دهد. از آن جا که انجام صحیح هر کاری مبتنی بر علم است، قرآن کریم می‌فرماید: ما به انسان چشم و گوش و قلب دادیم<ref>نحل / ۷۸.</ref> که ابزار کسب علم هستند، تصریح می‌کند که آنچه نمی‌دانست به او آموختیم،<ref>علق / ۵.</ref> تأکید می‌کند که ما زشتی و زیبایی نفس را به او الهام کردیم.<ref>شمس / ۸.</ref> در ضمن قرآن خلقت انسان را بر اساس فطرتی خداشناس و خداجو می‌داند،<ref>روم / ۳۰؛ اعراف / ۱۷۲.</ref> که هم به او شناختی فطری از خدا می‌دهد و هم او را به سوی خدا و پرستش او و سایر کمالات جذب می‌کند<ref>ر. ک. مطهری، مرتضی، فطرت، تهران، انتشارات صدرا؛ مصباح یزدی، محمد تقی، معارف قرآن، قم، نتشارات در راه حق، ج۱–۳، ص۲۶–۴۷.</ref> و به دلیل ضعف انسان تکلیفی بیش از طاقت بر او لازم نکرده است،<ref>بقره / ۲۸۶؛ اعراف / ۴۲.</ref> امکان مسخّر کردن آسمان و زمین را به او عطا کرده است.<ref>لقمان / ۲۰.</ref> به بیان قرآن انسان مختار است و پاسخ گوی رفتار خویش.<ref>انسان / ۳. اختیار انسان بحثی است دامنه‌دار، برای اطلاع بیشتر ر.ک. معارف قرآن، همان، ص۳۷۴–۳۹۴.</ref> قرآن به انسان هشدار می‌دهد که اعمالش حقیقت او را در گرو خویش دارند و در واقع هویتش را اعمالش تشکیل می‌دهند،<ref>مدثر / ۳۸؛ فصلت / ۴۶؛ اسراء / ۸۴.</ref> این تعبیر ضمن این که بیانگر اختیار انسان است، یک نکته روان شناختی درباره رابطه انسان و عملش را نیز مورد اشاره قرار می‌دهد، توجه به این نکته می‌تواند در مسیر کمال راه گشای انسان باشد. نکته دیگر این که انسان خودآگاه است،<ref>قیامت / ۱۴؛ اسراء / ۱۴.</ref> نقش خودآگاهی در مسیر کمال نیاز به توضیح ندارد. ناگفته نماند که مباحث گسترده فراوانی در حوزه انسان‌شناسی وجود دارد که این نوشتار مجال پرداختن به آن‌ها را به ما نمی‌دهد.
 
جمع‌بندی: انسان از منظر اسلام، موجودی است مرکب از ماده و غیر ماده، مختار و با ضعف و قوت‌های خاص که برای رسیدن به مقام خلیفه اللهی خلق شده، این مقام از خلال بندگی خدا قابل تحصیل است و خداوند متعال نیز نیازهای او در این مسیر را در فراهم کرده است.
 
<span></span>
 
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = دین‌پژوهی
  | شاخه اصلی = دین‌پژوهی
|شاخه فرعی۱ = سایر مباحث دین‌پژوهی
| شاخه فرعی۱ =  
|شاخه فرعی۲ =
| شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۳ =
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =
  | ناوبری =
خط ۵۵: خط ۴۴:
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی =
  | بازبینی نویسنده =
| ارزیابی کمی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
<references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۱۲

سؤال

انسان‌شناسی دینی، درباره چه چیزی بحث می‌کند؟


انسان از نگاه اسلام، موجودی است تشکیل شده از جسم مادی و روح. اسلام، انسان را دارای اختیار می‌داند. انسان می‌تواند مجموعه‌ای از صفات نیک را داشته باشد و یا مجموعه ای از صفات ناشایست را در خود ایجاد کند. انسان از نگاه اسلام هم می‌تواند به مقام خلیفه اللهی برسد و هم می‌تواند از حیوان گمراه‌تر گردد.

خداوند در انسان ابزار رشد و هدایت را فراهم آورده است، در عین حال انسان می‌تواند از این ابزار هدایت در مسیر نادرست استفاده کرده و راه گمراهی را بپیماید.

ضرورت و پیش فرض‌های شناخت انسان

دین برای انسان و با هدف سعادت بشر آمده است و لازمه چنین امری، شناخت از انسان است تا بتواند برنامه‌ریزی و سعادت برای انسان‌ها را به‌وجود آورد.

یکی از مهم‌ترین آموزه‌های ادیان به ویژه ادیان الهی و اسلام، باور به زندگی پس از مرگ است. لازمه چنین اعتقادی پذیرش خلقت انسان از ماده و غیر ماده است؛ که بخش غیر مادی آن را روح نامیده‌اند.

در نگاه ادیان، انسان موجودی است که می‌تواند مراحل کمال را بپیماید. توانایی انسان برای ارتباط با ماوراء طبیعت نیز جزو پیش فرض‌های دین می‌باشد، به ویژه ادیانی که جنبه عرفانی قوی‌تری دارند و بدون پذیرش این امکان، بخش عظیمی از باورهای ادیان بی‌وجه می‌شوند.

صفات انسان

«سرانجام خدا فرمود: انسان را شبیه خود بسازیم، تا بر حیوانات زمین و ماهیان دریا و پرندگان آسمان فرمانروایی کند، پس خدا انسان را شبیه خود آفرید»،[۱] این جمله از کتاب مقدس، فصل مشترک نگاه تمام ادیان ابراهیمی به حقیقت انسان دانست. این مضمون در روایات اسلامی نیز نقل شده است.[۲] دیگر نقطه مشترک بین ادیان ابراهیمی، دمیده شدن روح در انسان است.[۳] با وجود این مشترکات، تفاوت‌هایی نیز در این سه دین مشاهده می‌شود.[۴]

قرآن صفات مثبتی برای انسان ذکر کرده است؛ خداوند انسان را در بهترین صورت و نظام آفریده،[۵] بنی آدم را کرامت بخشیده[۶] و او را بر سایر مخلوقات برتری و فضیلت داده[۷] و نیز او را تنها موجود شایسته امانت پذیری الهی دانسته است[۸] و انسان را برای عبادت خود خلق کرده[۹] و در نهایت این که او را جانشین خود بر روی زمین خوانده[۱۰] و اولین انسان را آموزگار ملائک معرفی کرده است.[۱۱] در روایتی از پیامبر اکرم(ص) نیز مقامی برای انسان تصویر شده که در آن دست و پا و چشم و گوش و زبان بنده همه خدایی می‌شوند و به تعبیر بهتر خداوند چشم و گوش او می‌شود.[۱۲] این صفات هدف خلقت انسان را تبیین می‌کنند.

قرآن کریم همچنین صفاتی درباره انسان ذکر کرده که ناظر به ضعف او است؛ صفاتی هم چون: پیوسته در خسران،[۱۳] کم ظرفیت و بدون تحمل (هلوع)،[۱۴] ضعیف،[۱۵] عجول،[۱۶] علاقمند به دنیا و شهوات نفسانی،[۱۷] زود ناامید شونده،[۱۸] ناسپاس نسبت به نعمت،[۱۹] جدال کننده،[۲۰] مرز شکن و محدودیت گریز،[۲۱] طغیان کننده در صورت احساس بی‌نیازی،[۲۲] جاهل به آینده،[۲۳] و… . البته چنین نیست که همه انسان‌ها دارای همه این ضعف‌ها باشند یا این که این نقاط ضعف جزو ذات انسان شده باشند.[۲۴]

مسیر کمال انسان

خداوند ابزار کسب علم را به انسان داده است. همچنین در قرآن آمده است: ما به انسان چشم و گوش و قلب دادیم.[۲۵] خداوند در قرآن تصریح می‌کند که آنچه نمی‌دانست به او آموختیم،[۲۶] تأکید می‌کند که ما زشتی و زیبایی نفس را به او الهام کردیم.[۲۷]

در ضمن قرآن خلقت انسان را بر اساس فطرتی خداشناس و خداجو می‌داند،[۲۸] که هم به او شناختی فطری از خدا می‌دهد و هم او را به سوی خدا و پرستش او و سایر کمالات جذب می‌کند[۲۹] و به دلیل ضعف انسان تکلیفی بیش از طاقت بر او لازم نکرده است[۳۰] امکان تسخیرکردن آسمان و زمین را به او عطا کرده است.[۳۱] براساس قرآن، انسان مختار است و پاسخ‌گوی رفتار خویش.[۳۲] قرآن به انسان هشدار می‌دهد که اعمالش حقیقت او را در گرو خویش دارند و در واقع هویتش را اعمالش تشکیل می‌دهند.[۳۳]

منابع

  1. کتاب مقدس، سفر پیدایش، فصل اول، آیه ۲۶–۲۷.
  2. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش، ج۱، ص۱۲۴، باب الروح، ح۴؛ و برای توضیح معنای حدیث: ر.ک. موسوی خمینی، سید روح الله، چهل حدیث، نشر رجاء، ۱۳۶۸ش، ص۵۲۹–۵۳۴، ح۳۸.
  3. کتاب مقدس، سفر پیدایش، فصل ۲، آیه ۷؛ قرآن کریم: ص/ ۷۲؛ سجده / ۹.
  4. کتاب مقدس؛ نامه رومیان، فصل ۵، آیه ۱۲–۱۶.
  5. تین / ۴.
  6. اسراء / ۷۰.
  7. اسراء / ۷۰.
  8. احزاب / ۷۲.
  9. ذاریات / ۵۶.
  10. بقره / ۳۰.
  11. بقره / ۳۱–۳۳.
  12. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ح۳۱۶۱.
  13. عصر / ۲.
  14. معارج / ۱۹.
  15. نساء / ۲۸.
  16. اسراء / ۱۱.
  17. آل عمران / ۱۴؛ عادیات / ۸؛ فجر / ۲۰.
  18. اسراء / ۸۳؛ فصلت / ۴۹.
  19. ابراهیم / ۳۴؛ اسراء / ۶۷؛ شوری / ۴۸.
  20. کهف / ۵۴.
  21. قیامت / ۵.
  22. علق / ۶–۷.
  23. لقمان / ۳۴.
  24. ر. ک. جعفری، محمد تقی، حرکت و تحول از دیدگاه قرآن، تهران، مؤسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری، ۱۳۸۳ش، ص۹۲–۱۰۰.
  25. نحل / ۷۸.
  26. علق / ۵.
  27. شمس / ۸.
  28. روم / ۳۰؛ اعراف / ۱۷۲.
  29. ر. ک. مطهری، مرتضی، فطرت، تهران، انتشارات صدرا؛ مصباح یزدی، محمد تقی، معارف قرآن، قم، نتشارات در راه حق، ج۱–۳، ص۲۶–۴۷.
  30. بقره / ۲۸۶؛ اعراف / ۴۲.
  31. لقمان / ۲۰.
  32. انسان / ۳. اختیار انسان بحثی است دامنه‌دار، برای اطلاع بیشتر ر.ک. معارف قرآن، ص۳۷۴–۳۹۴.
  33. مدثر / ۳۸؛ فصلت / ۴۶؛ اسراء / ۸۴.