معنای لطیف از اسماء الهی: تفاوت میان نسخهها
Mnazarzadeh (بحث | مشارکتها) (تکمیل و بارگزاری) |
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
||
(۳۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
معنای اسم لطیف از اسماء الهی چیست؟ | |||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}}لطیف یکی از اسماء الهی , در لغت به معنای مهربانی و خوشخویی است و در فعالیتها به معنی کار بسیار ظریف.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیرنمونه، تهران، دارالکتب اسلامیه، چاپ بیست و دوم، ج۱۴، ص۱۵۸.</ref> لطیف در قرآن، کلماتی مانند مهربانی، محبت، دقت، ظرافت و تدبیر را دربر میگیرد.<ref>اسماء و صفات خدا در قرآن، جعفر سبحانی، ماهنامه مکتب اسلام ۱۳۷۶، شماره ۶</ref> | ||
{{جعبه نقل قول|لاَّ تُدْرِکُهُ الأَبْصَارُ وَهُوَ یُدْرِکُ الأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ<ref>سور انعام، آیه۱۰۳.</ref> | |||
چشمها او را نمىبينند و او چشم ها را مىبيند. و او دقيق و آگاه است.}} | |||
لطیف هفت بار<ref>آیه ۱۰۳ سوره انعام، آیه ۱۰۰ سوره یوسف، آیه ۶۳ سوره حج، آیه ۱۶ سوره لقمان، آیه ۱۹ سوره شورا، آیه ۱۴ سوره ملک، آیه ۳۴ سوره احزاب</ref> در قرآن ذکر شده است که پنج بار همراه خبیر آمده است. معناى لطيف اين است كه خداوند خالق مخلوقات ظريف و حتّى كوچك و ناپيدا است! امّا اينكه در غالب آيات قرآن «لطيف» با «خبير» همراه شده، به خاطر آن است «خبير» به گفته بعضى از محققان اشاره به آگاهى عميق و علم به حقايق و احاطه دقيق است، و اين معنا با معناى لطيف تناسب بسيار نزديكى دارد.<ref>پيام قرآن، مكارم شيرازى، ناصر، ج۴، ص۳۶۵</ref> | |||
[[طبرسی]] برای معنای لطیف سه قول گزارش میکند: مدارا کننده. آنکه حاجت تو را با مدارا برآورد. آنکه به دقائق امور دانا است.<ref>تفسير احسنالحديث، قرشی، سید علی اکبر، ج۷، ص۷۴</ref> برخی میگویند لطیف يعنى كسى كه به بندگان خود نيكى مىكند و از راهى كه نمىدانند به ايشان لطف مىكنند يعنى نرمى و مدارا مىنمايد.<ref>آداب راز و نياز به درگاه بى نياز (ترجمه عدة الداعى)، ابن فهد حلي؛ مترجم محمدحسين نائيجي، ج۱، ص۲۹۸</ref> | |||
از [[امام رضا(ع)]] نقل شده که فرمود: اینکه میگوئیم خداوند لطیف است به خاطر آن است که مخلوقاتِ لطیف آفریده و به خاطر این است که از اشیاء لطیف و ظریف و ناپیدا آگاه است… این احتمال نیز در تفسیر این کلمه وجود دارد که منظور از لطیف بودن خداوند آن است که ذات پاک او چنان است که هرگز با احساس کسی درک نمیشود؛ بنابراین او لطیف است زیرا هیچکس از ذات او آگاه نیست.<ref>مکارم شیرازی، همان، ج۵، ص۳۸۷.</ref> | |||
از [[امام رضا(ع)]] نقل شده که فرمود: اینکه میگوئیم خداوند لطیف است به خاطر آن است که مخلوقاتِ لطیف آفریده و به خاطر این است که از اشیاء لطیف و ظریف و ناپیدا آگاه است… این احتمال نیز در تفسیر این کلمه وجود دارد که منظور از لطیف بودن خداوند آن است که ذات پاک او چنان است که هرگز با احساس کسی درک نمیشود؛ بنابراین او لطیف است زیرا هیچکس از ذات او آگاه نیست.<ref>مکارم شیرازی، همان، ج۵، ص۳۸۷.</ref> | |||
[[علامه طباطبائی]] میفرماید: | |||
لطیف به معنای رقیق و نفوذ کننده است. وقتی خدای تعالی محیط باشد به هر چیزی، و احاطهاش هم احاطه حقیقی باشد قهراً شاهد و ناظر بر هر چیزی خواهد بود و پیدا و پنهان هر چیزی را خواهد دید و به ظاهر و باطن هر چیزی عالم خواهد بود. ناظر بودن او بر تمامی احوال یک موجود او را از اینکه در همان حال بر سایر موجودات ناظر و واقف باشد بازنمیدارد و هیچ چیزی حجاب و فاصله بین او و بین موجودی دیگر نمیشود پس او هم چشمها را میبیند و هم آنچه را که چشمها میبینند.<ref>علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۷، ص۴۰۵.</ref> | |||
مکارم شیرازی: | |||
و اگر خدا را به عنوان لطيف توصيف مىكنيم نيز به همين معنى است، يعنى او خالق اشياى ناپيدا و داراى افعالى است كه از محيط قدرت استماع بيرون است، بسيار باريك بين و فوق العاده دقيق مىباشد. حديث جالبى در اين زمينه از" فتح بن يزيد جرجانى" از امام على بن موسى الرضا ع نقل شده يك معجزه علمى محسوب مىشود، حديث چنين است كه امام مىفرمايد: اينكه مىگوئيم خداوند لطيف است به خاطر آن است | |||
كه مخلوقات لطيف آفريده و به خاطر اين است كه از اشياء لطيف و ظريف و ناپيدا آگاه است. است كه هرگز با احساس كسى درك نمىشود، بنا بر اين او لطيف است زيرا هيچ كس از ذات او آگاه نيست، و خبير است چون از همه چيز آگاه است. اين معنى نيز در بعضى از روايات اهل بيت ع به آن اشاره شده است و بايد توجه داشت كه هيچ مانعى ندارد كه هر دو معنى از اين كلمه اراده شده باشد.<ref>« تفسير نمونه، ج5، ص۳۸۶- 387.</ref> | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{پانویس}} | |||
{{شاخه | |||
| شاخه اصلی = کلام | |||
| شاخه فرعی۱ = آفریدگار | |||
| شاخه فرعی۲ = صفات ثبوتیه | |||
| شاخه فرعی۳ = | |||
}} | |||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | | شناسه = شد | ||
| تیترها = | | تیترها = شد | ||
| ویرایش = شد | | ویرایش = شد | ||
| لینکدهی = شد | | لینکدهی = شد | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = شد | ||
| تغییر مسیر = شد | | تغییر مسیر = شد | ||
| بازبینی = | | ارجاعات = | ||
| تکمیل = | | بازبینی نویسنده = | ||
| بازبینی = | |||
| تکمیل = | |||
| اولویت = ج | | اولویت = ج | ||
| کیفیت = | | کیفیت = ج | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} | ||
<references /> |
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۲۲
معنای اسم لطیف از اسماء الهی چیست؟
لطیف یکی از اسماء الهی , در لغت به معنای مهربانی و خوشخویی است و در فعالیتها به معنی کار بسیار ظریف.[۱] لطیف در قرآن، کلماتی مانند مهربانی، محبت، دقت، ظرافت و تدبیر را دربر میگیرد.[۲]
لاَّ تُدْرِکُهُ الأَبْصَارُ وَهُوَ یُدْرِکُ الأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ[۳]
چشمها او را نمىبينند و او چشم ها را مىبيند. و او دقيق و آگاه است.
لطیف هفت بار[۴] در قرآن ذکر شده است که پنج بار همراه خبیر آمده است. معناى لطيف اين است كه خداوند خالق مخلوقات ظريف و حتّى كوچك و ناپيدا است! امّا اينكه در غالب آيات قرآن «لطيف» با «خبير» همراه شده، به خاطر آن است «خبير» به گفته بعضى از محققان اشاره به آگاهى عميق و علم به حقايق و احاطه دقيق است، و اين معنا با معناى لطيف تناسب بسيار نزديكى دارد.[۵]
طبرسی برای معنای لطیف سه قول گزارش میکند: مدارا کننده. آنکه حاجت تو را با مدارا برآورد. آنکه به دقائق امور دانا است.[۶] برخی میگویند لطیف يعنى كسى كه به بندگان خود نيكى مىكند و از راهى كه نمىدانند به ايشان لطف مىكنند يعنى نرمى و مدارا مىنمايد.[۷] از امام رضا(ع) نقل شده که فرمود: اینکه میگوئیم خداوند لطیف است به خاطر آن است که مخلوقاتِ لطیف آفریده و به خاطر این است که از اشیاء لطیف و ظریف و ناپیدا آگاه است… این احتمال نیز در تفسیر این کلمه وجود دارد که منظور از لطیف بودن خداوند آن است که ذات پاک او چنان است که هرگز با احساس کسی درک نمیشود؛ بنابراین او لطیف است زیرا هیچکس از ذات او آگاه نیست.[۸]
از امام رضا(ع) نقل شده که فرمود: اینکه میگوئیم خداوند لطیف است به خاطر آن است که مخلوقاتِ لطیف آفریده و به خاطر این است که از اشیاء لطیف و ظریف و ناپیدا آگاه است… این احتمال نیز در تفسیر این کلمه وجود دارد که منظور از لطیف بودن خداوند آن است که ذات پاک او چنان است که هرگز با احساس کسی درک نمیشود؛ بنابراین او لطیف است زیرا هیچکس از ذات او آگاه نیست.[۹]
علامه طباطبائی میفرماید:
لطیف به معنای رقیق و نفوذ کننده است. وقتی خدای تعالی محیط باشد به هر چیزی، و احاطهاش هم احاطه حقیقی باشد قهراً شاهد و ناظر بر هر چیزی خواهد بود و پیدا و پنهان هر چیزی را خواهد دید و به ظاهر و باطن هر چیزی عالم خواهد بود. ناظر بودن او بر تمامی احوال یک موجود او را از اینکه در همان حال بر سایر موجودات ناظر و واقف باشد بازنمیدارد و هیچ چیزی حجاب و فاصله بین او و بین موجودی دیگر نمیشود پس او هم چشمها را میبیند و هم آنچه را که چشمها میبینند.[۱۰]
مکارم شیرازی:
و اگر خدا را به عنوان لطيف توصيف مىكنيم نيز به همين معنى است، يعنى او خالق اشياى ناپيدا و داراى افعالى است كه از محيط قدرت استماع بيرون است، بسيار باريك بين و فوق العاده دقيق مىباشد. حديث جالبى در اين زمينه از" فتح بن يزيد جرجانى" از امام على بن موسى الرضا ع نقل شده يك معجزه علمى محسوب مىشود، حديث چنين است كه امام مىفرمايد: اينكه مىگوئيم خداوند لطيف است به خاطر آن است
كه مخلوقات لطيف آفريده و به خاطر اين است كه از اشياء لطيف و ظريف و ناپيدا آگاه است. است كه هرگز با احساس كسى درك نمىشود، بنا بر اين او لطيف است زيرا هيچ كس از ذات او آگاه نيست، و خبير است چون از همه چيز آگاه است. اين معنى نيز در بعضى از روايات اهل بيت ع به آن اشاره شده است و بايد توجه داشت كه هيچ مانعى ندارد كه هر دو معنى از اين كلمه اراده شده باشد.[۱۱]
منابع
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیرنمونه، تهران، دارالکتب اسلامیه، چاپ بیست و دوم، ج۱۴، ص۱۵۸.
- ↑ اسماء و صفات خدا در قرآن، جعفر سبحانی، ماهنامه مکتب اسلام ۱۳۷۶، شماره ۶
- ↑ سور انعام، آیه۱۰۳.
- ↑ آیه ۱۰۳ سوره انعام، آیه ۱۰۰ سوره یوسف، آیه ۶۳ سوره حج، آیه ۱۶ سوره لقمان، آیه ۱۹ سوره شورا، آیه ۱۴ سوره ملک، آیه ۳۴ سوره احزاب
- ↑ پيام قرآن، مكارم شيرازى، ناصر، ج۴، ص۳۶۵
- ↑ تفسير احسنالحديث، قرشی، سید علی اکبر، ج۷، ص۷۴
- ↑ آداب راز و نياز به درگاه بى نياز (ترجمه عدة الداعى)، ابن فهد حلي؛ مترجم محمدحسين نائيجي، ج۱، ص۲۹۸
- ↑ مکارم شیرازی، همان، ج۵، ص۳۸۷.
- ↑ مکارم شیرازی، همان، ج۵، ص۳۸۷.
- ↑ علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۷، ص۴۰۵.
- ↑ « تفسير نمونه، ج5، ص۳۸۶- 387.