آیه «انا لله و انا الیه راجعون»: تفاوت میان نسخهها
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{سوال}} از آیه مبارکه {{قرآن|...إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَا...» ایجاد کرد) |
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
از آیه مبارکه {{قرآن|...إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا | از آیه مبارکه {{قرآن|... إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ}} استفاده میشود دوباره به خدا و وحدت میرسند؛ حال انسانهایی که به دلیل بعضی گناهان تا ابد در جهنم میمانند چگونه به خدا میپیوندند؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
به نظر | به نظر میرسد برای روشن شدن پاسخ سئوال باید معنای آیه درست تبیین شود؛ این تفسیر از آیه که {{قرآن|... إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ}} به معنای این باشد که ما روزی با خداوند پیوند داشتهایم و از او جدا شدهایم و در دنیا آمده (همان وحدتی که اشاره شده است)، و {{قرآن|... إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ}} نیز به معنای این باشد که روزی دوباره به خداوند رسیده و با او متحد شده و جزئی از او خواهیم شد و پیوند مجدداً حاصل میشود که وحدت دوباره انسانها با خداوند باشد؛ معنا و تفسیر صحیحی از آیه نیست و مخالف اعتقاد و باور صحیح است و هیچ مفسر، هیچ متکلم و فیلسوفی از مسلمانان چنین مطلبی را معتقد نیست. | ||
در فلسفه و کلام | در فلسفه و کلام اسلامی با دلایل متقن و محکم اثبات میگردد، خداوند تبارک و تعالی از تمامی جهات بسیط است و هیچ جنبه کثرت و ترکیبی در او راه ندارد و هرگز جزئی ندارد، حتی جزء ذهنی و عقلی و باید گفت او اصلاً ماهیت ندارد تا بخواهد جزء داشته باشد. زیرا اگر دارای جزء باشد به جزء خود نیاز پیدا کرده و این نیاز با بینیازی واجب الوجود ب سازگاری ندارد.}}<ref>برای اثبات مطلب میتوانید به کتب فلسفی مثل نهایه الحکمه علامه طباطبایی، یا کتب کلامی مثل الهیات آیت الله سبحانی رجوع کنید.</ref> لذا این که فکر کنیم با توجه به این آیه روزی انسانها از خداوند جدا شده (وحدتی که تصور شده است) و روزی هم خواهد آمد که دوباره به خداوند میپیوندند (دوباره به وحدت میرسند)، لذا تکلیف انسانهایی که در جهنم میمانند یا خلود در جهنم پیدا میکنند چه میشود، تصویر درستی نیست و هم مخالف آیات قرآن و روایات معصومین(ع) است و هم مخالف ادله عقلی و فلسفی. | ||
معنا و | معنا و تفسیر صحیح این آیه طبق آنچه در تفاسیر قرآن آمده چنین است، {{قرآن|... إِنَّا لِلّهِ…}} اقرار به عبودیت و بندگی است و معنایش این است که ما همگی بندگان خدا و مملوک او هستیم، و جمله {{قرآن|... وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ}} اقرار به بعث و معاد و زندگی پس از مرگ است، یعنی ما به سمت حکم و دادگاه الهی در حرکت هستیم؛ به خاطر همین مطلب است که امیر المؤمنین علی(ع) فرمودند: در هنگامی که میگوییم {{قرآن|... إِنَّا لِلّهِ…}} اقرار میکنیم به ملکیت خداوند سبحان نسبت به خود و هر گاه میگوییم {{قرآن|... إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ}}یعنی ما انسانها از بین میرویم و هالک هستیم و روزی میمیریم.<ref>مرحوم طبرسی، مجمع البیان، المجمع العالی للتقریب بین المذاهب، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۴۷۴.</ref> لذا جمله {{قرآن|... إِنَّا لِلّهِ…}} به معنای این است که وجود انسان و آنچه متعلق به اوست، همگی از آن خداوند متعال است که به وجود آورنده و خالق انسان است، پس اوست وجود مستقل و قائم به ذات، و انسان در تمام احوال و افعال خود مستند به اوست، لذا هرگونه تصرفی مستقلاً مخصوص اوست و به هر صورت که بخواهد در عالم و در انسانها تصرف میکند.<ref>علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، داراحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص ۲۹۴.</ref> و جمله {{قرآن|... إِلَیْهِ رَاجِعونَ}} نیز ناظر به قیامت است، یعنی مسیر حرکت انسانها به سوی او برای حساب رسی و پاداش و جزاست. | ||
در | در نتیجه معنای جمله {{قرآن|... إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ}}این است که مبدأ و معاد خداوند تبارک و تعالی است، همه فعلها و فیضها داده مستقیم خداست و هیچ چیزی از خود انسان نیست. قرآن کریم از کسانی که منطق آنها همین است سخن میگوید، یکی از آنها حضرت سلیمان است. آنگاه که یکی از شاگردان وی در کمتر از چشم برهم زدنی، تخت ملکه سبأ را از یمن به فلسطین آورد، بدون هیچ غروری فرمود: {{قرآن|هذا من فضل ربی.<ref>نمل / ۴۰.</ref> هم چنین ذوالقرنین که توانست سدّ فلزی عظیمی بسازد که در ارتفاع و قطر چنان محکم بود که نه رفتن بر بالای آن در توان و استطاعت کسی بود و نه شکافتن آن مقدور کسی بود، باز در این حال فرمود: {{قرآن|هذا رحمه من ربی}}.<ref>کهف / ۹۸.</ref> این سخن ذوالقرنین و حضرت سلیمان همان {{قرآن|... إِنَّا لِلّهِ…}} است و چنانچه جمله بعدی یعنی: {{قرآن|فإذا جاء وعد ربی…}}.<ref>کهف / ۹۹.</ref> ناظر به قیامت باشد، همان {{قرآن|... إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ}} است؛ لذا انسان موحد اصل هویت خود و همه نعمتها را از آن خداوند قادر و حکیم میداند.<ref>جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، انتشارات اسوه، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش، قم، ج۷، ص۵۸۰.</ref> | ||
در | در نتیجه آیه خطاب به مؤمنین و کسانی که مصیبت دیدهاند البته مطلق مصیبت مد نظر است کوچک باشد یا بزرگ فرقی نمیکند؛ بیان میکند همه چیز از جانب خداست، لذا آرام باشید، در نتیجه انسان مؤمن و موّحد هرگز زبان به کفر نعمت و ناسپاسی و جزع و فزع نمیگشاید و صبر پیشه کرده و منتظر وعدههای الهی در جهانِ دیگر است. | ||
حال که | حال که معنای آیه روشن شد، باید گفت جمله {{قرآن|... إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ}} ناظر به قیامت است و جهنم را نیز در بر میگیرد، پس منافاتی بین آیه و خلود در جهنم بعضی از انسانها نیست. | ||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} | ||
{{مطالعه بیشتر}} | {{مطالعه بیشتر}} | ||
۱ـ | == معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر == | ||
۱ـ توحید در قرآن، عبدالله جوادی آملی. | |||
۲ـ چهل | ۲ـ چهل حدیث، امام خمینی. | ||
۳ـ | ۳ـ تفسیر تسنیم، ج۷، عبدالله جوادی آملی. | ||
{{پایان مطالعه بیشتر}} | {{پایان مطالعه بیشتر}} | ||
==منابع== | == منابع == | ||
{{پانویس|۲}} | |||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی = | | شاخه اصلی = | ||
| شاخه فرعی۱ = | | شاخه فرعی۱ = | ||
| شاخه فرعی۲ = | | شاخه فرعی۲ = | ||
| شاخه فرعی۳ = | | شاخه فرعی۳ = | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | | شناسه = | ||
| تیترها = | | تیترها = | ||
| ویرایش = | | ویرایش = | ||
| لینکدهی = | | لینکدهی = | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
| تغییر مسیر = | | تغییر مسیر = | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| بازبینی = | | بازبینی = | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = | | اولویت = | ||
| کیفیت = | | کیفیت = | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} |
نسخهٔ ۲۶ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۱۷
از آیه مبارکه ﴿... إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ﴾ استفاده میشود دوباره به خدا و وحدت میرسند؛ حال انسانهایی که به دلیل بعضی گناهان تا ابد در جهنم میمانند چگونه به خدا میپیوندند؟
به نظر میرسد برای روشن شدن پاسخ سئوال باید معنای آیه درست تبیین شود؛ این تفسیر از آیه که ﴿... إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ﴾ به معنای این باشد که ما روزی با خداوند پیوند داشتهایم و از او جدا شدهایم و در دنیا آمده (همان وحدتی که اشاره شده است)، و ﴿... إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ﴾ نیز به معنای این باشد که روزی دوباره به خداوند رسیده و با او متحد شده و جزئی از او خواهیم شد و پیوند مجدداً حاصل میشود که وحدت دوباره انسانها با خداوند باشد؛ معنا و تفسیر صحیحی از آیه نیست و مخالف اعتقاد و باور صحیح است و هیچ مفسر، هیچ متکلم و فیلسوفی از مسلمانان چنین مطلبی را معتقد نیست.
در فلسفه و کلام اسلامی با دلایل متقن و محکم اثبات میگردد، خداوند تبارک و تعالی از تمامی جهات بسیط است و هیچ جنبه کثرت و ترکیبی در او راه ندارد و هرگز جزئی ندارد، حتی جزء ذهنی و عقلی و باید گفت او اصلاً ماهیت ندارد تا بخواهد جزء داشته باشد. زیرا اگر دارای جزء باشد به جزء خود نیاز پیدا کرده و این نیاز با بینیازی واجب الوجود ب سازگاری ندارد.}}[۱] لذا این که فکر کنیم با توجه به این آیه روزی انسانها از خداوند جدا شده (وحدتی که تصور شده است) و روزی هم خواهد آمد که دوباره به خداوند میپیوندند (دوباره به وحدت میرسند)، لذا تکلیف انسانهایی که در جهنم میمانند یا خلود در جهنم پیدا میکنند چه میشود، تصویر درستی نیست و هم مخالف آیات قرآن و روایات معصومین(ع) است و هم مخالف ادله عقلی و فلسفی.
معنا و تفسیر صحیح این آیه طبق آنچه در تفاسیر قرآن آمده چنین است، ﴿... إِنَّا لِلّهِ…﴾ اقرار به عبودیت و بندگی است و معنایش این است که ما همگی بندگان خدا و مملوک او هستیم، و جمله ﴿... وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ﴾ اقرار به بعث و معاد و زندگی پس از مرگ است، یعنی ما به سمت حکم و دادگاه الهی در حرکت هستیم؛ به خاطر همین مطلب است که امیر المؤمنین علی(ع) فرمودند: در هنگامی که میگوییم ﴿... إِنَّا لِلّهِ…﴾ اقرار میکنیم به ملکیت خداوند سبحان نسبت به خود و هر گاه میگوییم ﴿... إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ﴾یعنی ما انسانها از بین میرویم و هالک هستیم و روزی میمیریم.[۲] لذا جمله ﴿... إِنَّا لِلّهِ…﴾ به معنای این است که وجود انسان و آنچه متعلق به اوست، همگی از آن خداوند متعال است که به وجود آورنده و خالق انسان است، پس اوست وجود مستقل و قائم به ذات، و انسان در تمام احوال و افعال خود مستند به اوست، لذا هرگونه تصرفی مستقلاً مخصوص اوست و به هر صورت که بخواهد در عالم و در انسانها تصرف میکند.[۳] و جمله ﴿... إِلَیْهِ رَاجِعونَ﴾ نیز ناظر به قیامت است، یعنی مسیر حرکت انسانها به سوی او برای حساب رسی و پاداش و جزاست.
در نتیجه معنای جمله ﴿... إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ﴾این است که مبدأ و معاد خداوند تبارک و تعالی است، همه فعلها و فیضها داده مستقیم خداست و هیچ چیزی از خود انسان نیست. قرآن کریم از کسانی که منطق آنها همین است سخن میگوید، یکی از آنها حضرت سلیمان است. آنگاه که یکی از شاگردان وی در کمتر از چشم برهم زدنی، تخت ملکه سبأ را از یمن به فلسطین آورد، بدون هیچ غروری فرمود: {{قرآن|هذا من فضل ربی.[۴] هم چنین ذوالقرنین که توانست سدّ فلزی عظیمی بسازد که در ارتفاع و قطر چنان محکم بود که نه رفتن بر بالای آن در توان و استطاعت کسی بود و نه شکافتن آن مقدور کسی بود، باز در این حال فرمود: ﴿هذا رحمه من ربی﴾.[۵] این سخن ذوالقرنین و حضرت سلیمان همان ﴿... إِنَّا لِلّهِ…﴾ است و چنانچه جمله بعدی یعنی: ﴿فإذا جاء وعد ربی…﴾.[۶] ناظر به قیامت باشد، همان ﴿... إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ﴾ است؛ لذا انسان موحد اصل هویت خود و همه نعمتها را از آن خداوند قادر و حکیم میداند.[۷]
در نتیجه آیه خطاب به مؤمنین و کسانی که مصیبت دیدهاند البته مطلق مصیبت مد نظر است کوچک باشد یا بزرگ فرقی نمیکند؛ بیان میکند همه چیز از جانب خداست، لذا آرام باشید، در نتیجه انسان مؤمن و موّحد هرگز زبان به کفر نعمت و ناسپاسی و جزع و فزع نمیگشاید و صبر پیشه کرده و منتظر وعدههای الهی در جهانِ دیگر است.
حال که معنای آیه روشن شد، باید گفت جمله ﴿... إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ﴾ ناظر به قیامت است و جهنم را نیز در بر میگیرد، پس منافاتی بین آیه و خلود در جهنم بعضی از انسانها نیست.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر
۱ـ توحید در قرآن، عبدالله جوادی آملی.
۲ـ چهل حدیث، امام خمینی.
۳ـ تفسیر تسنیم، ج۷، عبدالله جوادی آملی.
منابع
- ↑ برای اثبات مطلب میتوانید به کتب فلسفی مثل نهایه الحکمه علامه طباطبایی، یا کتب کلامی مثل الهیات آیت الله سبحانی رجوع کنید.
- ↑ مرحوم طبرسی، مجمع البیان، المجمع العالی للتقریب بین المذاهب، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۴۷۴.
- ↑ علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، داراحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص ۲۹۴.
- ↑ نمل / ۴۰.
- ↑ کهف / ۹۸.
- ↑ کهف / ۹۹.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، انتشارات اسوه، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش، قم، ج۷، ص۵۸۰.