(۱۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱:
خط ۱:
== سحر و طلسم از نظر اسلام ==
از نظر [[اسلام]] در بسیاری از موارد، سحر و طلسم باعث گمراه ساختن مردم و تحریف حقایق و متزلزل ساختن پایههای اعتقادات افراد ساده ذهن میشود. در احادیثی که از پیشوایان بزرگ اسلام به ما رسیده است سحر به شدت مذمت و از آن نهی شده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وسائل الشیعه|نام خانوادگی=حر عاملی|جلد=1|صفحه=380|فصل=باب25}}</ref>
روایات دینی؛ ساحری را [[کفر]]،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وسائل الشیعه|نام خانوادگی=حر عاملی|جلد=12|صفحه=107}}</ref> کفر به قرآن،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وسائل الشیعه|نام خانوادگی=حر عاملی|جلد=12|صفحه=109}}</ref> [[شرک]]،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وسائل الشیعه|نام خانوادگی=حر عاملی|جلد=12|صفحه=106}}</ref> دوری از رحمت الهی<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وسائل الشیعه|نام خانوادگی=حر عاملی|جلد=12|صفحه=107}}</ref> و دین اسلام،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وسائل الشیعه|نام خانوادگی=حر عاملی|جلد=12|صفحه=108}}</ref> بینیازی از بندگی الهی<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وسائل الشیعه|نام خانوادگی=حر عاملی|جلد=12|صفحه=108}}</ref> و مایهٔ ورود به [[جهنم]]<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحار انوار|نام=محمد باقر|نام خانوادگی=مجلسی|جلد=58|صفحه=223}}</ref><ref name=":0">{{یادکرد کتاب|عنوان=وسائل الشیعه|جلد=12|صفحه=103}}</ref> و [[ساحر]] را ملعون<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحار انوار|نام=محمد باقر|نام خانوادگی=مجلسی|جلد=58|صفحه=223}}</ref><ref name=":0"/> دانستهاند.
توسل به [[پیامبران]] و اهل بیت (ع) در مذهب [[شیعه]] به عنوان یک عمل مشروع و مؤثر شناخته میشود. مؤمنان بر این باورند که اهل بیت (ع) به عنوان واسطههایی بین خدا و بندگان، میتوانند در دنیا و آخرت شفاعت کنند و در زمانهای سخت به دعاها و خواستههای مؤمنان پاسخ دهند. این عمل به عنوان یک وسیله برای نزدیک شدن به خداوند و برآورده شدن دعاها تلقی میشود.
http://pajoohe.ir/Product.aspx?ProductID=62912
تجربیات تاریخی نشان میدهد که در زمانهای مختلف، مؤمنان به [[اهل بیت (ع)]] توسل جسته و از آنها یاری طلبیدهاند. زیارتهای معروف مانند زیارت عاشورا و زیارت جامعه کبیره نمونههایی از توسل در دعاها و زیارتها هستند که در آنها به شفاعت و یاری اهل بیت (ع) اشاره شده است. این عمل به تقویت ایمان و نزدیکی به خداوند کمک میکند.
از موضوعاتی که در طول تاریخ بین همه مسلمانان رایج بوده، موضوع [[استغاثه]] و درخواست حاجت از اولیای الهی است که مورد قبول همه [[مسلمانان]] به جز [[وهابیت]] میباشد که این عمل را مشروع و جایز میدانند در حقیقت انسان با استغاثه نمودن، وجود مقدس [[پیامبر (ص)]] و [[ائمه معصومین (ع)]] را واسطه فیض قرار میدهد و معتقد است همه امور تحت اختیار خداوند متعال میباشد و شخص، ائمه معصومین (ع) را واسطه بین خود و خداوند متعال قرار میدهد. ولی در عین حال، علمای وهابیت دارای نظریات خاصی میباشند و این عمل را جایز نمیدانند.
وهابیها درباره [[توسل]] دیدگاه ثابتی ندارند. [[محمد بن عبدالوهاب]] آن را به صورت مطلق ناقض اسلام میداند و آن را دلیل بر کفر میداند.
اما توسل به اسماء و صفات [[خداوند]] و [[قرآن]] را جایز میدانند. وهابیهای معاصر درباره توسل قائل به تفصیل شدهاند. مسلمانان غیر وهابی درباره توسل نظر مخالف وهابیان را دارند. همچنین دلایلی بر جواز توسل هم در قرآن و هم در روایات و سخنان علما وجود دارد.
مجموعه آثار<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجموعه آثار|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|جلد=22|صفحه=۷۶۴و۷۶۵|سال=۱۳۸۹}}</ref> الکافی<ref name=":0">{{یادکرد کتاب|عنوان=الکافی|سال=1363|نام=محمد بن یعقوب|نام خانوادگی=کلینی|ناشر=دار الکتب الإسلامیة|صفحهها=11|مکان=تهران}}</ref> المیزان فی تفسیر القرآن<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المیزان فی تفسیر القرآن|نام=محمد حسین|نام خانوادگی=طباطبایی|ناشر=مؤسسة الأعلمي للمطبوعات|جلد=5|صفحه=255|مکان=بیروت}}</ref> مفردات<sup><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مفردات|صفحه=۶۴۳|نام خانوادگی=راغب اصفهانی|سال=۱۴۱۲|مکان=دمشق|نام=حسین بن محمد|ناشر=دارالقلم|کوشش=صفوان داودى}}</ref></sup> شرح منظومه<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شرح منظومه|صفحه=۸۴|نام خانوادگی=سبزوارى|سال=۱۴۱۷|مکان=تهران|نام=هادی|ناشر=دارالكتب الاسلامية|کوشش=حسن زاده آملى}}</ref> نثر طوبى<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=نثر طوبى|صفحه=270|نام خانوادگی=شعرانی|سال=۱۳۹۸|مکان=تهران|نام=ابوالحسن|جلد=2|ناشر=دارالكتب الاسلامية}}</ref> عروةالوثقی<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عروةالوثقی|سال=١٤١٧|نام=سید محمد کاظم|نام خانوادگی=طباطبائی یزدی|صفحه=4}}</ref> الصحاح<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الصحاح|سال=۱۴۰۷|نام خانوادگی=الجوهری|ناشر=دارالعلم للملایین|جلد=2|صفحه=۷۸۳|مکان=بیروت|کوشش=عبدالغفور العطاری}}</ref> لسان العرب<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=لسان العرب|سال=۱۴۰۸|نام=محمد بن مکرم|نام خانوادگی=ابن منظور|ناشر=دار احیاء التراث العربی|جلد=5|صفحه=65|مکان=بیروت|کوشش=علی شیری}}</ref> تفسير العياشی<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسير العياشی|نام=محمد بن مسعود|نام خانوادگی=عياشی|جلد=2|صفحه=208}}</ref> استفتاءات خمینی<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=استفتاءات|سال=1392|نام=روح الله|نام خانوادگی=خمینی|ناشر=مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)|صفحه=7|مکان=تهران}}</ref> المنجد<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المنجد|نام=علی|نام خانوادگی=هنایی|صفحه=۹۰۰|فصل=ماده وسل}}</ref> الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیة<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیة|نام=اسماعیل بن حماد|نام خانوادگی=جوهری|فصل=ذیل واژه «وسل»}}</ref> التأمل فی حقیقة التوسل<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=التأمل فی حقیقة التوسل|سال=۱۴۲۸|نام=عیسی بن عبدالله|نام خانوادگی=حمیری|صفحه=16}}</ref> پاسخ به شبهات وهابیت<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=پاسخ به شبهات وهابیت|سال=۱۳۸۶|نام=سیدحسن|نام خانوادگی=طاهری خرم آبادی|ناشر=دفتر انتشارات اسلامی|جلد=2|مکان=قم}}</ref> اصول کافی<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=اصول کافی|سال=1365|نام=محمدبن یعقوب|نام خانوادگی=کلینی|ناشر=دارالکتب اسلامیه|صفحه=183|مکان=تهران}}</ref> عدل الهی<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عدل الهی|سال=1402|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|ناشر=صدرا|صفحه=۲۳۹|مکان=تهران}}</ref> آیین وهابیت<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=آیین وهابیت|سال=۱۳۷۵|نام=جعفر|نام خانوادگی=سبحانی تبریزی|ناشر=جامعه مدرسین حوزه علمیه قم|صفحه=۱۴۶|مکان=قم}}</ref> مجموع فتاوی ابنباز<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجموع فتاوی ابنباز|سال=۱۴۲۰|نام=عبد العزيز بن عبد الله|نام خانوادگی=ابنباز|جلد=5|صفحه=322}}</ref> شفاء السقام في زيارة خير الأنام<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شفاء السقام في زيارة خير الأنام|سال=1419|نام=علی بن عبد الکافی|نام خانوادگی=سبکی|ناشر=دار المصطفی|صفحه=۳۰۵}}</ref> وفاء الوفا بأخبار دار المصطفى<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وفاء الوفا بأخبار دار المصطفى|سال=۱۴۱۹|نام=علی بن عبدالله|نام خانوادگی=سمهودی|ناشر=مؤسسة الفرقان للتراث الإسلامی|جلد=4|صفحه=۱۹۶|مکان=عربستان}}</ref> صحیح بخاری<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=صحیح بخاری|سال=۱۴۲۲|نام=محمد بن اسماعیل|نام خانوادگی=بخاری|جلد=2|صفحه=27}}</ref> التوسل مفهومه وأقسامه وحکمه فی الشریعة الإسلامیة الغرّاء<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=التوسل مفهومه وأقسامه وحکمه فی الشریعة الإسلامیة الغرّاء|نام خانوادگی=سبحانی|نام=جعفر|مکان=قم|ناشر=نشر مشعر|سال=۱۳۷۴|صفحه=8۲}}</ref> تفسیر قمی<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر قمی|سال=۱۴۰۴|نام=علی بن ابراهیم|نام خانوادگی=قمی|ناشر=دار الکتاب|صفحه=۱۶۸|مکان=قم}}</ref> البرهان في تفسير القرآن<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=البرهان في تفسير القرآن|نام خانوادگی=بحرانی|سال=۱۴۱۵|صفحه=۲۹۲|ناشر=بنياد بعثت. مرکز چاپ و نشر|مکان=قم|جلد=2|نام=هاشم بن سلیمان}}</ref> بحار الانوار<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحار الانوار|سال=۱۴۰۳|نام=محمدباقر بن محمدتقی|نام خانوادگی=علامه مجلسی|جلد=102|صفحه=۲۴۷و۲۴۹}}</ref> التبیان<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=التبيان فی تفسير القرآن|نام خانوادگی=شیخ طوسی|نام=محمد بن حسن|صفحه=213|ناشر=دار إحیاء التراث العربی|مکان=بیروت}}</ref>
==== 1. توسل ====
در لغت از ماده «وسل» باب تفعل و به معنی تقرب و نزدیک شدن به وسیله عمل می دانند<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کتاب العین|سال=1409|نام=خلیل بن احمد|نام خانوادگی=فراهیدی|ناشر=مؤسسة دار الهجرة|جلد=1|صفحه=871}}</ref> فیومی در معنای آن می گوید: {{متن عربی|توسل الی ربه بوسیله تقرب الیه بعمل}} که منظور از {{متن عربی|توسل الی ربه}} بوسیله این است که توسط عملی به خداوند نزدیک شد،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المصباح المنير|سال=1428|نام=احمد بن محمد|نام خانوادگی=ابوالعباس فیومی|ناشر=المکتبة العصرية|جلد=2|صفحه=660}}</ref> که صاحب [[لسان العرب]] هم موافق این معنا است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=لسان العرب|سال=1408|نام=محمد بن مکرم|نام خانوادگی=ابن منظور|ناشر=دار إحياء التراث العربي|جلد=11|صفحه=724}}</ref>
در اصطلاح به معنای تقرب و نزدیکی جستن نهفته است زیرا غالبا توسل به این معنی است که عبد چیزی یا کسی را در پیشگاه خداوند واسطه کند تا خداوند دعای او را بپذیرد و او به مطلوب خویش برسد. لذا گفته اند در اصطلاح {{متن عربی|فالتوسل هو التوصل الی المراد و السعی فی تحقیقه}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=اصول الایمان فی ضوء الکتاب و السنه|سال=1421|نام خانوادگی=نخبة من العلماء|ناشر=وزارة الشئون لاسلامیه و الاوقاف و الدعوه و الارشاد|جلد=1|صفحه=57}}</ref> و صاحب [[لزیارة]] و [[التوسل]] در تعریف آن مینویسد: بنده توسط چیزی که وسیله او برای بر آورده شدن دعا و رسیدن به خواسته میباشد به خداوند تقرب جوید.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الزیارة و التوسل|سال=1421|نام=عبد الحمید|نام خانوادگی=صائب|ناشر=مرکز الرساله|صفحه=6|مکان=قم}}</ref> اما به این معنا نیست که چیزی را از شخص پیامبر یا امام به صورت مستقل تقاضا کنند، بلکه منظور این است با [[اعمال صالح]] یا پیروی از پیامبر و امام، یا شفاعت آنان یا سوگند دادن خداوند به مقام و مکتب آنها از خداوند پیزی بخواهد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر نمونه|سال=1374|نام=ناصر|نام خانوادگی=مکارم شیرازی|ناشر=دار الکتب الاسلامیه|جلد=4|صفحه=365|مکان=تهران}}</ref>
پس بین معنای لغوی و اصطلاحی توصل تناسب وجود دارد و در هر دو تقرب و رسیدن به مقصد لحاظ شده است.
==== 2. استغاثه ====
[[استغاثه]] با توسل قرابت معنایی دارد و از ماده «غوث» و به معنای نصرت و یاری است<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=النهایه فی غریب الحدیث و الاثر|سال=1979|نام=مبارک بن محمد|نام خانوادگی=این اثیر جزری|ناشر=المکتبه العلمیه|جلد=3|صفحه=393|مکان=بیروت}}</ref> و زمانی که معنای طلب باب «استفعال» در آن به کار رود معنای یاری جستن میدهد و از این رو با توسل هم معنا می شود، همانطور که در حدیث نبوی «استغاثه» جای توسل به کار برده شده است: {{متن عربی|ان الشمس تدعوا یوم القیامة حتی یبلغ العرق نصف الاذن فبینما هم کذلک استغاثوا بآدم ثم موسی ثم بمحمد صلی الله علیه و السلم|ترجمه=در روز قیامت آفتاب به گونه ای نزدیک میشود که عرق به وسط گوش ها میرسد و مردم که از شدت تابش و گرمای خورشید بی تاب میشوند ابتدا به حضرت آدم و سپس به حضرت موسی و سپس به حضرت محمد (ص) متوسل میگردند.}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الجامع الصحیح|سال=1407|نام=محمد بن اسماعیل|نام خانوادگی=بخاری|ناشر=دار الکثیر|جلد=5|صفحه=474|مکان=بیروت}}</ref>
==== 3. شفاعت ====
[[شفاعت]] از ماده «شفع»، که دالالت بر جفت شدن دو یا چند چیز با یکدیگر دارد. لذا معنایی که شفاعت دارد همان طلب و یاری از اولیاء و انبیاء در روز قیامت برای رهایی از [[دوزخ]] است که البته این نوعی توسل است؛ [[سهمودی]] می نویسد: {{متن عربی|التوسل به صلی الله تعالی علی و سلم فی عرصات القیامة فیشفع الی ربه تعالی|ترجمه=توسل به رسول خدا (ص) در عرصه قیامت نیز وجود دارد پس او نزد خداوند بلند مرتبه شفاعت میکند.}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی|سال=1419|نام=علی بن عبدالله|نام خانوادگی=سمهودی|ناشر=دارالکتب العلمیه|جلد=1|صفحه=196|مکان=بیروت}}</ref>
البته واژه شفاعت با این مفهموم گاهی نیز در معنای مطلق توسل به کار میرود.
== توسل در مذهب وهابیت ==
=== دیدگاه وهابیت ===
برخی از وهابیها توسل را به مشروع و غیر مشروع تقسیم کردهاند. یکی از توسلهای مشروع توسل به [[فهرست اسماء الهی|اسماء]] و [[صفات الهی]] است؛ یعنی از نظر وهابیها توسل به خدا به وسیله اسماء و صفات خداوند جایز است، آیه شریفه که میفرماید:{{قرآن|وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی فَادْعُوهُ بِهَا|سوره=اعراف|آیه=180}} بر این مطلب دلالت دارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=منهج الشیخ عبد الرزاق عفیفی وجهوده فی تقریر العقیده والرد علی المخالفین|سال=1431|نام=أحمد بن علی|نام خانوادگی=الزاملی عسیری|ناشر=جامعه الإمام محمد بن سعود الإسلامیه|صفحه=276|مکان=ریاض|کوشش=عبد الرحمن بن عبدالله بن عبد المحسن الترکی}}</ref> و طبق بعضی از آیات قرآن چون: «و ان المساجد لله فلا تدعوا مع الله احدا»، «قل لله الشفاعه جمیعا»، «ویعبدون من دون الله ما لا یضرهم ولا ینفعهم ویقولون هؤلاء شفعاؤنا عند الله قل اتنبئون الله بما لا یعلم فی السموات ولا فی الارض سبحانه وتعالی عما یشرکون» هر گونه واسطه قرار دادن بین خداوند و انسان شرک است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجموعه المؤلفات|نام خانوادگی=محمد بن عبد الوهاب|صفحه=385}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجموعه المؤلفات|نام خانوادگی=محمد بن عبد الوهاب|صفحه=9|جلد=6}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجموعه المؤلفات|نام خانوادگی=محمد بن عبد الوهاب|صفحه=68|جلد=6}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجموعه المؤلفات|نام خانوادگی=محمد بن عبد الوهاب|صفحه=213|جلد=6}}</ref>
بنابراین وهابیها توسل به [[قرآن]] را از باب اینکه قرآن از صفات خداوند بهشمار میآید جایز میدانند. آنان میگویند که توسل به قرآن جایز است زیرا قرآن از حیث لفظ و معنا کلام خدا است و [[کلام خدا]] صفتی از صفات خدا است. پس توسل به قرآن توسل به صفتی از صفات خداوند به سوی خدا است. و این مسئله با توحید منافات ندارد و به شرک منجر نمیشود.<ref>اللجنه الدائمه للبحوث العلمیه والإفتاء، فتاوی اللجنه الدائمه، المجموعه الأولی، عربستان، ریاض، رئاسه إداره البحوث العلمیه والإفتاء - الإداره العامه للطبع، جمع وترتیب: أحمد بن عبد الرزاق الدویش، ج۱، ص۵۱۹.</ref>
اما توسل به [[اولیا]]، [[پیامبران]] و [[اهل بیت]] رسول خدا را جایز نمیدانند. [[محمد بن عبدالوهاب]] میگوید: اگر کسی بگوید ای خدا به وسیله پیغمبرت(ص) به تو متوسل میشوم که مرا مشمول رحمت خود قرار دهی، چنین شخصی به راه [[شرک]] رفته و عقیده او همان عقیده اهل شرک است.<ref>محمد بن عبدالوهاب، تطهیر الاعتقاد، بینا، بینا، ص۳۶؛ رسائل عملیه، بینا، بیتا، ص۱۴۵.</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تطهیر الاعتقاد|نام خانوادگی=محمد بن عبدالوهاب ص۳۶|صفحه=36}}</ref>
=== دیدگاه وهابیهای معاصر ===
وهابیهای معاصر در این مسئله به دست و پا افتاده و توسل به اولیاء الهی را بر چند قسم تقسیم کردهاند:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=منهج الشیخ عبد الرزاق عفیفی وجهوده فی تقریر العقیده والرد علی المخالفین|نام=أحمد بن علی الزاملی|نام خانوادگی=عسیری|صفحهها=۲۷۴–۲۷۷}}</ref>
۱. یک نوع آن این است که انسان از ولی زنده خداوند بخواهد که او از خدا برایش مثلاً سعه رزق یا شفای مریض و امثال اینها را بخواهد این گونه توسل از نظر آنان جایز است.
۲. نوع دوم توسل به اولیاء خداوند این گونه است که خدا را منادا قرار دهد و به [[حب]] و دوستی بین خود و پیامبر یا بین خود و اولیاء الهی متوسل شود، این گونه توسل نیز جایز است؛ مثلاً بگوید: {{متن عربی|اللهم إنی أسألك بحبی لنبیك واتباعی له وبحبی لأولیائك أن تعطینی كذا}}.
۳. نوع سوم توسل به اولیاء خداوند، توسل به جاه و مقام پیامبر و اولیاء خداوند است؛ مثلاً بگوید: {{متن عربی|اللهم إنی أسألك بجاه نبیك أو بجاه الحسین}}، این گونه توسل جایز نیست. این گونه توسل به دلیل اینکه بعد از وفات پیامبران و اولیاء انجام میگیرد هرچند مقام آنان بزرگ است جایز نیست.
۴. نوع چهارم توسل به اولیاء الهی این است که به خود اولیاء متوسل شده و از خداوند حاجتش را بخواهد؛ مثلاً بگوید: {{متن عربی|اللهم إنی أسألک کذا بولیک فلان أو بحق نبیک فلان}} این نوع توسل نیز جایز نیست. وهابیها در عدم جواز آن میگوید که هیچ مخلوقی بر خداوند حق ندارد که خدا را به وسیله آن قسم داد تا حاجتی را برآورده کند. این نوع توسل از نظر وهابیان از موجبات واضح [[شرک]] است.
=== دیدگاه محمد بن عبدالوهاب ===
[[محمد بن عبدالوهاب]] توسل را از نواقض اسلام میداند. او میگوید اگر کسی بین خود و خدا وسائطی قرار دهد و از آنان [[شفاعت]] بخواهد موجب کفر میشود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجموعه رسائل فی التوحید والإیمان|نام=محمد بن عبد الوهاب|نام خانوادگی=سلیمان تمیمی نجدی|ناشر=جامعه الإمام محمد بن سعود|صفحه=385|مکان=ریاض|کوشش=إسماعیل بن محمد الأنصاری}}</ref>
== رد دیدگاه وهابیت توسط اهل سنت ==
نخستین ردی که از طرف علما اهل سنت بر محمد بن عبد الوهاب صورت گرفت کتاب [[الصواعق الاهیه فی الرد علی الوهابیه]] به نگارش [[سلیمان بن عبد الوهاب]] برادر محمد بن عبد الوهاب است. انحراف وهابیت در توسل همیشه مورد انتقاد اهل سنت بوده است مانند کلام سلامی که به آن اشاره کرده است: {{متن عربی|القول بجواز التوسل و استجابه هو قول جمهور علماء اهل السنه و الجماعه، بل هو قول المسلمین بجمیع فرقهم و مذاهبهم الا المذهب الذی ینتسب الیه مدعو السلفیه}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=حقیقه الحوار مع الشیخ الجعفری|تاریخ=1415|نام=عبد الرحمن|نام خانوادگی=سلامی|ناشر=الدعوة و الارشاد|صفحه=85|مکان=عربستان سعودی}}</ref>
[[سقاف القرشی]] می گوید: طلب یاری و شفاعت به وسیله پیامبر (ص) از خدای او را هیچ کدم از پیشینیان و پسینیان انکار ننمونده اند تا اینکه این تیمیه آمد و آن را انکار نمود و از راه راست عدول نمود و آن چه که قبل از او هیچ عالمی نگفته بود را [[ابداع]] کرد. اگر حرف این تیمیه صحیح است پس چرا پیامبر (ص) به مردی میآموزد که توسط او به خدا متوسل شود: {{متن عربی|اللهم إنی أتوجه الیک بنبیک محمد نبی الرحمة}} پس با وجود توصل، شرک به خدای بزرگ است؟ و آیا پیامبر (ص) آنچه را که مردم را به شرک میاندازد، آموزش میدهد؟ منزه باد خدا که این سخن بهتان بزرگی است.
=== توسل امام شافعی به اهل بیت پیامبر(ص) ===
[[ابن حجر مکّی]] در [[صواعق المحرقه]] از [[امام شافعی]] پیشوای معروف [[اهل سنت]] نقل میکند که امام شافعی به [[اهل بیت]] پیغمبر(ص) توسّل میجست و این شعر معروف را از او نقل میکند:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شواهد الحق فی الإستفاثه بسید الخلق|نام=یوسف بن اسماعیل|نام خانوادگی=نبمانی|صفحه=167|کوشش=اوفست/حسین حلمی ین سعید استانبولی}}</ref>
{{شعر|آل النبی ذریعتی|و هم الیه وسیلتی|خاندان پیغمبر اکرم(ص) وسیله منند|آنها در پیشگاه او سبب تقرّب من هستند
}}
{{شعر|ارجوا بهم أعطی غداً|بید الیمین صحیفتی|امیدوارم فردای قیامت به سبب آنها|نامه اعمال من به دست راست من سپرده شود
}}از این روایات به خوبی استفاده میشود که توسل به پیامبر گرامی (ص) به منظور برآورده شدن حاجات و نیازها جایز است، بلکه رسول خدا (طبق حدیث اول) آن مرد نابینا را فرمان داد تا با وسیله قرار دادن پیامبر (ص) بین خود و خدا حاجت خویش را از خداوند درخواست نماید و فلسفه واقعی توسل همین است که انسانهای نیازمند و گنه کار با واسطه قرار دادن مردان خدا و آنها که مقربان درگاه الهی هستند به خواستههای خود برسند.
== توسل در مذهب شیعه ==
=== دیدگاه مذهب شیعه ===
[[توسل]] در لغت به معنای انتخاب وسیله، و وسیله به معنای چیزی است که انسان را به دیگری نزدیک کند، [[لسان العرب]] میگوید: توسل جستن به سوی خدا و انتخاب وسیله، این است که انسان عملی انجام دهد که او را به خدا نزدیک کند، و وسیله به معنای چیزی است که انسان به کمک آن به چیزی دیگر نزدیک میشود. بنابراین وسیله هم به معنای تقرّب جستن است و هم به معنای چیزی است که باعث تقرب به دیگری میشود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=لسان العرب|نام=محمّد بن مکرم|نام خانوادگی=ابن منظور|ناشر=نشر ادب الحوزه|جلد=8|صفحه=69}}</ref>
اشتباه بزرگ [[وهابیان]] این است که در توسّل، اولیاءالله را برطرف کننده زیانها و آنان را مستقلاً سر چشمه قضای حاجات و دفع کربات میدانند، در حالی که معنای توسّل این نیست؛ زیرا وقتی که به پیغمبر اکرم متوسل میشویم، او را مستقل در تأثیر و کاشف الضر نمیدانیم، تا او را عبادت کنیم، توسّلی که قرآن به آن دعوت کرده این است که به وسیله او به خدا نزدیک شویم؛ یعنی او در پیشگاه خدا [[شفاعت]] میکند،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شیعه پاسخ میگوید|نام=ناصر|نام خانوادگی=مکارم شیرازی|صفحه=233|مکان=قم،مدرسه الإمام علی بن ابی طالب«ع»}}</ref> درست مثل این است که کسی میخواهد به در خانه شخص بزرگی برود که او را نمیشناسد، از شخصی که با آن شخص بزرگ آشنا است، خواهش کند که همراهش نزد او برود، تا او را به آن شخص بزرگ معرفی کند و از او برای این شخص کمک بگیرد، این کار نه عبودیّت است نه استقلال در تأثیر. بنابراین ادّعای شرک بودن توسّل ادّعای بدون دلیل است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شیعه پاسخ میگوید|نام=ناصر|نام خانوادگی=مکارم شیرازی|مکان=قم،مدرسه الإمام علی بن ابی طالب«ع»|صفحه=234}}</ref>
افزون بر آن این نظر وهابیها برخلاف آموزههای قرآنی است و لذا علمای [[سنی]] و [[شیعه]] آن را از اختراعات وهابیت شمرده و مردود میدانند. وهابیها برای اینکه مسلمانان را تکفیر کند به این گونه مطالب دامن میزنند و از آنها به نفع خود شان بهرهبرداری میکنند و سبکی یکی از علماء اهل سنت گفته است که توسل و استعانت و تشفّع به نبی(ص) به سوی خدا امر پسندیده است و هیچکسی از سلف و خلف آن را انکار نکرده تا اینکه ابن تیمیه آمد و آن را منکر شد و از صراط مستقیم عدول نمود و چیزی را بدعت کرد که هیچ عالمی آن را نگفته است و با این بدعت بین اهل [[اسلام]] شکاف ایجاد نمود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=فیض القدیر شرح جامع الصغیر|سال=1356|نام=عبدالرئوف|نام خانوادگی=مناوی|ناشر=المکتبه التجاریه الکبری|جلد=2|صفحه=135|مکان=مصر}}</ref>
این عقیده وهابیت به صورت آشکار با شماری از آیات [[قرآن کریم]] منافات دارد در قرآن کریم آیات متعددی وجود دارد که بر جواز توسل برای رفع حاجات و بخشش گناهان و تقرب به سوی خدا دلالت دارند. در اینجا به برخی از این آیات اشاره میکنیم:
* ژورنال<ref>{{پک|حقانی فضل|۱۳۹۱|ک=نقد و نظر|ف=جابر جعفی؛ غالی یا متهم به غلو}}</ref>
۱. خداوند خطاب به مؤمنین میفرماید:{{قرآن|یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیهِ الْوَسیلَه وَ جاهِدُوا فی سَبیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ|ترجمه=ای کسانی که ایمان آوردهاید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیلهای برای تقرب به او بجوئید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید!|سوره=مائده|آیه=35}}
*وب بدون نویسنده (فارسی)<ref>{{پک/بن|تست|ک=خبرگزاری ایسنا|ف=ترس و امید شیعیان از زندگی تحت لوای حاکمان جدید سوریه؛ بر علویان چه میگذرد؟|زبان=}}</ref> (انگلیسی)<ref>{{پک/بن|DAFTAR|ک=Pusat Pelaporan dan Analisis Transaksi Keuangan|ف=DAFTAR TERDUGA TERORIS DAN ORGANISASI TERORIS No. DTTOT|زبان=en}}</ref> (عربی)<ref>{{پک/بن|huffpost|ک=huffpost arabi|ف=الجولانی قائداً مؤقتاً لهیئة "تحریر الشام"|زبان=ar}}</ref>
'''منبع'''
صاحب تفسیر مراغی که از علمای اهل سنت است، میگوید: مراد از وسیله در این آیه شریفه چیزی است که برای جلب رضایت خدا و تقرب به او، به آن توسل جسته میشود. وسپس حدیثی را از [[صحیح بخاری]] و سایر کتابهای سنن نقل میکند که رسول خدا(ص) در آن وسیله قرار داده شده است. در این حدیث پیامبر خدا(ص) فرموده است: {{متن عربی|من قال حین یسمع النداء(الاذان) اللهم رب هذاه الدعوه التامه و الصلاة القائمة آت محمدا الوسیلة والفضیلة و ابعثه المقام المحمود الذی وعدته، حلت له شفاعتی یوم القیامه|ترجمه=یعنی هر کسی در هنگام شنیدن اذان بگوید: خداوندا! ای پروردگار این دعوت کامل و نماز برپاشده، حضرت محمد(ص) را دستاویز و وسیله بگردان و به او فضیلت عطا کن و او را به جایگاه ستودهای که وعدهاش دادی برانگیز، در روز قیامت شفاعت من برای او حلال میگردد}}.
*'''ژورنال:''' {{یادکرد ژورنال|نام۱=یوسف|نام خانوادگی۱=فاری|دوره=هفدهم|شماره=سی و سوم|صفحات=۲۱۵–۲۳۳|عنوان=بررسی ساختار|تاریخ=۱۳۹۷|ژورنال=مطالعات ایرانی|پیوند=http://ensani.ir/fa/article/385529/}}
این حدیث به روشنی دلالت دارد که خود پیامبر خدا وسیله تقرب به خدا است و به همین علت به خواست خداوند دارای مقام محمود بوده تا در روز قیامت برای آمرزش گناهان مؤمنین شفیع قرار داده شود و او هم از آنان شفاعت کند. پس توسّل هرگز موجب شرک و کفر نمیشود اگر چنین بود وسیله قرار گرفتن پیامبر اسلام(ص) موجب کفر و شرک میگردید.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیرالمراغی|نام=احمد بن مصطفی|نام خانوادگی=مراغی|جلد=6|صفحه=۱۰۹}}</ref>
*'''وب:''' {{یادکرد وب|عنوان=کتابشناسی امام رضا(ع)|نشانی=https://bokroom.ir/news/31729/کتاب-شناسی-امام-رضا-ع|تاریخ=۱۳۹۴|تاریخ بازبینی=10 مهر 1399|شناسه={{شناسه یادکرد|پاتوق۱}}|نویسنده=پاتوق کتاب فردا|کد زبان=|وبگاه=bokroom.ir}}
=== توسل در روایت ===
در منابع [[شیعه]] موضوع توسل به قدری واضح و روشن است که نیاز به نقل حدیث ندارد و ما به عنوان نمونه به چند روایت که در کتابهای معروف [[اهل تسنن]] نقل شده، اشاره میکنیم:
==== 1. توسل به پیامبر برای قحطی ====
افزون بر اینکه هیچ شائبه شرک و کفر در توسل وجود ندارد، توسل به پیغمبر اکرم(ص) بعد از وفات او دلیل روشنی بر جواز این نوع توسل است. نقل شده است که قحطی شدیدی در مدینه پیش آمد. گروهی از مردم نزد عایشه رفته و چاره جویی خواستند، [[عایشه]] گفت: بروید کنار قبر پیغمبر(ص)، سوراخی در بالای سقف بالای قبر بکنید به طوری که آسمان از آنجا دیده شود و منتظر نتیجه باشید، رفتند و آن سقف را سوراخ کردند به طوری که آسمان دیده میشد، باران فراوانی به باریدن گرفت به قدری که بعد از مدّتی بیابانها سر سبز شد و شتران چاق و فربه شدند.<ref>دارمی عبدالله بن بهرام، سنن دارمی، ج۱، ص۴۴، مطبعه الإعتدال، دمشق، ۱۳۴۹.</ref>
==== 2. توسل مرد نابینا به پیامبر ====
[[احمد بن حنبل]] در مسند خود از [[عثمان بن حنیف]]، چنین روایت میکند:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المسند|نام=احمد بن حنبل|نام خانوادگی=ابن حنبل|جلد=28|صفحه=478|فصل=حکایت 17240}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سنن النسائی الکبری|نام=احمد بن شعیب|نام خانوادگی=نسائی|جلد=9|صفحه=244|فصل=حکایت 10419}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سنن ابن ماجه|نام=محمد بن یزید|نام خانوادگی=ابن ماجه قزوینی|صفحه=441|فصل=کتاب الصلاة، باب ۱۸۹، حدیث ۱۳۸۵}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=السنن الترمذی|نام=أبو عیسی|نام خانوادگی=ترمذی|جلد=5|صفحه=569|فصل=کتاب الدعوات، باب ۱۱۹، ح ۳۵۷۸}}</ref>
«مردی نابینا نزد پیامبر گرامی آمد و گفت: از خدا بخواه تا مرا عافیت بخشد، پیامبر فرمود: اگر میخواهی دعا نمایم و اگر مایل هستی به تاخیر میاندازم و این بهتر میباشد. مرد نابینا عرض کرد: دعا بفرما. پیامبر گرامی او را فرمان داد تا وضو بگیرد و در وضوی خود دقت نماید و دو رکعت نماز بگذارد و این چنین دعا کند: پروردگارا! من از تو درخواست میکنم و به وسیله محمد، پیامبر رحمت به تو روی میآورمای محمد من در مورد نیازم به وسیله تو به پروردگار خویش متوجه میشوم تا حاجتم را برآورده فرمایی، خدایا او را شفیع من گردان».
==== 3. توسل عمربن خطاب ====
[[انس]] میگوید: {{متن عربی|ان عمر بن الخطاب کان اذا قحطوا استسقی بالعباس بن عبدالمطلب، فقال: اللهم انا کنا نتوسل الیک بنبینا فتسقینا، و انا نتوسل الیک بعم نبینا فاسقنا، قال: فیسقون|ترجمه=هرگاه قحطی رخ میداد، عمر بن خطاب به وسیله عباس بن عبدالمطلب، عموی پیامبر (ع) طلب باران مینمود و میگفت: خدایا! در زمان حیات پیامبر به او متوسل میشدیم و باران رحمت خود را بر ما نازل میفرمودی. اکنون به عموی پیامبر تو متوسل میشویم تا ما را سیراب کنی و سیراب میشدند}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=صحیح البخاری|نام=محمد بن إسماعیل|نام خانوادگی=بخاری|جلد=2|صفحه=27|فصل=کتاب الاستسقاء، باب ۳، ح ۱۰۱۰}}</ref>
==== 4. دعای پیامبر برای فاطمه بنت اسد ====
و در روایات دیگر میخوانیم: «هنگامی که فاطمه دختر اسد درگذشت، رسول خدا (ص) پس از اطلاع از مرگ وی، بر بالینش نشست و فرمود: ای مادرم پس از مادرم، خدا تو را رحمت کند. سپس [[اسامه]] و [[ابوایوب]] و [[عمر بن خطاب]] و غلام سیاهی را خواست که قبری آماده سازند، وقتی قبر آماده شد، پیامبر خدا (ص) لحدی ساخت و خاک آن را با دست خود در آورد و در قبر، رو به پهلو دراز کشید و اینگونه دعا کرد: خدایی که زنده میکند و میمیراند و او زنده است و نمیمیرد، مادرم فاطمه دختر اسد را بیامرز و جایگاه او را وسیع و فراخ گردان، به حق پیامبرت و به حق پیامبرانی که پیش از من بودند»<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء|نام=احمد بن عبدالله|نام خانوادگی=اصفهانی|جلد=3|صفحه=121}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=معجم الکبیر|نام=سلیمان بن احمد|نام خانوادگی=طبرانی|جلد=24|صفحه=351|فصل=باب الفاء}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجمع الزوائد ومنبع الفوائد|سال=1408|نام=علی بن ابی بکر|نام خانوادگی=هیثمی|ناشر=دار الکتب العلمیه|صفحه=257|مکان=بیروت}}</ref>
=== ۱.۱ - توبه حضرت آدم ===
گروهی از مفسران و محدثان و مورخان اهل سنت با سندی از عمر بن خطاب نقل کردهاند که پیامبر (ص) فرمود:
«وقتی [[آدم و حوا در حدیث ۳۰۸ روضه کافی|آدم]] مرتکب [[گناه|گناهی]] شد، سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! تو را به حق محمد سؤال میکنم که مرا ببخشی، خدا به او وحی نمود که محمد کیست؟ آدم پاسخ داد: وقتی مرا آفریدی، سر به عرش بلند نمودم در این هنگام در آن نوشتهای دیدم که مکتوب شده بود (معبودی جز خدا نیست و محمد پیامبر خدا است) با خود گفتم محمد بزرگترین مخلوق اوست که خدا نام او را در کنار خود آورده است، در این هنگام به او وحی شد که او آخرین پیامبر از ذریه توست، و اگر او نبود، تو را خلق نمیکردم».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجمع الزوائد ومنبع الفوائد|نام=علی بن ابی بکر|نام خانوادگی=هیثمی|ناشر=دارالکتب العلمیه|جلد=8|صفحه=253|مکان=بیروت}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=معجم الاوسط|نام=سلیمان بن احمد|نام خانوادگی=طبرانی|جلد=6|صفحه=313|فصل=حکایت 6502}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کنز العمال|نام=علی بن حسام|نام خانوادگی=متقی هندی|جلد=11|صفحه=455|فصل=حکایت 32138}}</ref>