پرش به محتوا

اشاره به خدا با ضمیر مذکر در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

Alialemi (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Fabbasi (بحث | مشارکت‌ها)
 
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{پیش نویس|تکمیل}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
خدا در قرآن برای خود از ضمیرهای مذکر استفاده کرده است، آیا این یعنی خدا مذکر است؟
چرا در قرآن از خدا با ضمیر مذکر یاد شده است؟ آیا این به معنای مذکر بودن خداوند است؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
{{درگاه|واژه‌ها}}
{{درگاه|واژه‌ها}}


علّت اینکه [[نام‌های خداوند|خداوند]] در [[هدف نزول قرآن کریم|قرآن کریم]] از ضمیر [[مذکر]] برای خودش استفاده نموده، این است که قرآن کریم به [[زبان عربی زبان نزول قرآن|زبان عربی]] نازل شده است، و استفاده از ضمیر مذکر برای خداوند متعال مطابق قواعد و ادبیات زبان عربی است؛ چون خداوند متعال نه [[مؤنث حقیقی]] است و نه مذکر حقیقی، و از موارد کاربرد قیاسی و سماعی [[مؤنث مجازی]] هم نیست، پس براساس قواعد زبان عربی برای ذات متعالی خداوند باید از ضمایر، اسامی و صفات به صورت مذکر مجازی استفاده نمود. علاوه بر این، نشانه‌های لفظی مذکر و [[مؤنث]] بیان کننده منزلت و جایگاه ارزشی نمی‌باشند.
علت استفاده از ضمیر مذکر برای [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] به [[زبان عربی]] برمی‌گردد. در این زبان، استفاده از ضمیر مذکر برای اشاره به خداوند متعال بر اساس قواعد و ادبیات عربی است. خداوند نه به معنای واقعی مذکر است و نه مؤنث، و نمی‌توان او را به صورت مؤنث مجازی هم به کار برد. بنابراین، مطابق با قواعد زبان عربی، برای اشاره به ذات مقدس خداوند، از ضمایر، اسامی و صفات به صورت مذکر استفاده می‌شود. علاوه بر این، نشانه‌های لفظی مذکر و مؤنث به هیچ‌وجه نمایانگر منزلت یا ارزش نیستند.


== پاسخ تفصیلی ==
== استفاده از الفاظ مذکر و مونث در قرآن ==
زبان قرآن عربی است و زبان عربی برخلاف برخی از زبان‌ها، از دو نوع ضمایر مذکر و مؤنت برخوردار است، طبیعی است که هر کتابی بخواهد با این زبان نوشته شود، اگر چه کتاب [[الاهی]] باشد، باید از قواعد آن زبان پیروی کرده و بر آن ساختار باشد. زبان عربی به علّت نداشتن ضمیر خنثی، بعضی از چیزهایی که فارغ از جنسیت باشند، را با ضمیر مذکر می‌آورد. البته نظیر این، در زبان‌های دیگری؛ مثل زبان فرانسه نیز وجود دارد. با اتکا به این نکته می‌توان نتیجه گرفت که آوردن ضمیر مذکر، ربطی به صفات مردانه ندارد. در واقع می‌توان گفت که قرآن کریم مغلوب نگاه مرد سالارانه متداول در فرهنگ زمانه خویش نشده، بلکه یک ویژگی زبانی است، که گوینده را پایبند به رعایت آن می‌کند. بنابر این، قرآن کریم به مقتضای این‌که به زبان عربی نازل شده، با همین گفتمان سخن می‌گوید و هماهنگ با قواعد عربی از ضمایر و واژگان مذکر برای خداوند بهره می‌گیرد.
قرآن به زبان عربی نازل شده و در این زبان، بر خلاف برخی زبان‌های دیگر، از دو نوع ضمیر مذکر و مؤنث استفاده می‌شود. طبیعی است که هر کتابی، حتی اگر الهی باشد، باید از قواعد و ساختارهای زبان خود پیروی کند. زبان عربی به دلیل نداشتن ضمیر خنثی، برخی مفاهیم غیرجنسیتی را با ضمیر مذکر بیان می‌کند. این ویژگی در زبان‌های دیگر، مانند زبان فرانسه، نیز وجود دارد. بنابراین، استفاده از ضمیر مذکر به معنای داشتن صفات مردانه نیست. در واقع، می‌توان گفت که قرآن کریم تحت تأثیر نگاه مردسالارانه زمان خود قرار نگرفته و این تنها یک ویژگی زبانی است که گوینده را ملزم به رعایت آن می‌کند. بنابراین، قرآن به دلیل نازل شدن به زبان عربی، با این گفتمان صحبت کرده و از ضمایر و واژگان مذکر برای اشاره به خداوند استفاده می‌کند. به بیان دیگر، در زبان عربی، اسم‌ها و فعل‌ها به جز فعل‌های متکلم وحده و متکلم مع الغیر دو نوع می‌باشند:


به بیان دیگر، از طرفی درزبان عربی، اسم‌ها و فعل‌ها به جز فعل‌های متکلم وحده و متکلم مع الغیر دو نوع می‌باشند:
# مذکر
# مذکر
# مؤنث
# مونث<ref name=":0" />
و این دو نیز دو نوع هستند:
# حقیقی
# مجازی
 
موجوداتی که دستگاه‌ها و آلات ذکورت و انوثت (مردانگی و زنانگی) داشته باشند، مذکر و مؤنث حقیقیاند، و گرنه مجازی خواهند بود. مذکر حقیقی مانند «رجل»: مرد و «جمل»: شتر نر و مؤنث حقیقی مانند «امرأة»: زن و «ناقه»: شتر ماده؛ و مذکر مجازی مانند: «قلم» و «جدار»: دیوار، مؤنث مجازی مانند: «دار»: خانه و «غرفه»: اتاق. و کاربرد مؤنث مجازی در مواردی؛ مانند، اسامی شهرها و اعضای زوج بدن، قیاسی و بر طبق قاعده است و در بقیهٔ موارد قاعده خاصی ندارد و سماعی است؛ یعنی ملاک فقط شنیدن از عرب زبان‌ها است و باید دید عرب زبان‌ها در چه مواردی به کار می‌برند، و اگر چیزی مؤنث حقیقی و مؤنث مجازی و نیز مذکر حقیقی نباشد، مذکر مجازی خواهد بود.<ref>صرف ساده، ص ۲۸و ۱۴۵.</ref>


و از طرف دیگر؛ چون خداوند نه زاینده و نه زائیده شده و نه چیزی مثل او است.<ref>«لم یلد و لم یولد». توحید، ۳؛ «لیس کمثله شیء». شوری ۱۱.</ref> و از موارد کاربرد قیاسی و سماعی مؤنث مجازی هم نیست، پس براساس قواعد زبان عربی برای ذات متعالی خداوند باید از ضمایر، اسامی و صفات به صورت مذکر مجازی استفاده نمود.
خود مذکر و مونث در دستور زبان عربی، بر دو نوع حقیقی و مجازی هستند. موجوداتی که دستگاه تناسلی مردانه یا زنانه داشته باشند، مذکر حقیقی (مانند: «رجل: مرد» و «جمل: شتر نر) و مؤنث حقیقی(مانند «امرأة»: زن و «ناقه»: شتر ماده) هستند و آنان که فاقد آلت جنسی باشند، مذکر و مونث مجازی تلقی می‌شوند. (مذکر مجازی مانند: «قلم: ابزار نوشتاری» و «جدار: دیوار»، مؤنث مجازی مانند: «دار: خانه» و «غرفه: اتاق») کاربرد مؤنث مجازی در مواردی؛ مانند، اسامی شهرها و اعضای زوج بدن، قیاسی و بر طبق قاعده است و در بقیه موارد قاعده خاصی ندارد و سماعی است. در موارد سماعی، ملاک فقط شنیدن از عرب‌زبان‌ها است و باید دید عرب‌زبان‌ها در چه مواردی به کار می‌برند. اگر چیزی مؤنث حقیقی و مؤنث مجازی و نیز مذکر حقیقی نباشد، مذکر مجازی خواهد بود.<ref name=":0">صرف ساده، ص ۲۸و ۱۴۵.</ref>


به این نکته هم باید توجه داشت که نشانه‌های لفظی مؤنث و مذکر، بار ارزشی ندارند و نشانه و دلیل بر کرامت و منزلت نیست؛ لذا اگر نشانه‌های لفظی مذکر، به خاطر [[آیه کرامت|کرامت]] و منزلت خاص، دارای ارزش بود، برای غیر انسان و برخی از موجودات پلیدی؛ مثل [[شیطان در قرآن|شیطان]] و ابلیس … نباید از افعال یا اسامی یا ضمایر و … دارای نشانه‌های لفظی مذکر استفاده می‌شد.
اندیشمندان زبان عربی در مورد کلمات عربی قاعده‌ای دارند که بر اساس آن تمامی کلمات عربی به منزله مذکر هستند، مگر آن‌که دلیلی بر مؤنث بودن آنها وجود داشته باشد.<ref>أشمونی، نور الدین علی بن محمد، شرح الأشمونی علی الالفیة، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۳ش، ج ۴، ص ۹۵.</ref> از همین‌روی کلمه‌ای که نشانه‌ای بر مؤنث بودن آن نباشد، مذکر آورده می‌شود.<ref>مدنی، علیخان بن احمد، الحدائق الندیة فی شرح الفوائد الصمدیة، قم، ذوی‌القربی، چاپ اول، بی‌تا، ص۹۰.</ref>


همین‌طور اگر نشانه‌های لفظی مؤنث، دلیل و نشانهٔ نقص و بی‌ارزشی بود، برای موجودات با ارزشی؛ مانند: خورشید: شمس، «زمین»: ارض، «مردان»: الرجال، «آب»: ماء و …، و برای بهترین اعمال و بهترین جایگاه‌ها مثل؛ «نماز»: صلوة، «زکات»: زکاة، جنت، نشانه‌های لفظی مؤنث نمی‌آوردند.<ref>ر. ک. جوادی آملی، عبدالله، زن در آینه جلال و جمال، ص ۷۸.</ref>
== خداوند، مذکر یا مونث؟ ==
خداوند نه زاینده و نه زاییده است{{قرآن|لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ|سوره=اخلاص|آیه=3}} و از سوی دیگر، مشابهی ندارد،{{قرآن|لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ|سوره=شوری|آیه=11}} جنسیت در خصوص او معنایی ندارد. نه مونث است و نه مذکر. عرب‌زبان‌ها در دستور زبان خود، برای خدا از ضمائر و اسماء مونث استفاده نکرده‌اند که به عنوان مونث مجازی، تلقی شود. از این رو خداوند را نمی‌توان در ادبیات عرب، با ضمائر مونث ذکر کرد و باید به صورت مذکر بیاید.


استفاده کردن قرآن کریم از دستور زبان عربی هم به این معنی نخواهد شد که خدا بین زن و مرد فرق گذاشته و خود را با لفظ یا ضمیر مذکر آورده است تا برتری جنس مذکر را بر مؤنث ثابت کند.
== ارزش‌گذاری بر اساس لفظ مؤنث و مذکر ==
نشانه‌های لفظی مؤنث و مذکر، بار ارزشی ندارند و نشانه و دلیل بر کرامت و منزلت نیست؛ اگر نشانه‌های لفظی مذکر، به خاطر [[آیه کرامت|کرامت]] و منزلت خاص، دارای ارزش بود، برای غیر انسان و برخی از موجودات پلیدی؛ مثل [[شیطان در قرآن|شیطان]] و ابلیس … نباید از افعال یا اسامی یا ضمایر و … دارای نشانه‌های لفظی مذکر استفاده می‌شد. همین‌طور اگر نشانه‌های لفظی مؤنث، دلیل و نشانه نقص و بی‌ارزشی بود، برای موجودات با ارزشی؛ مانند: خورشید: شمس، «زمین»: ارض، «مردان»: الرجال، «آب»: ماء و …، و برای بهترین اعمال و بهترین جایگاه‌ها مثل؛ «نماز»: صلوة، «زکات»: زکاة، جنت، نشانه‌های لفظی مؤنث نمی‌آوردند.<ref>جوادی آملی، عبدالله، زن در آینه جلال و جمال، ص ۷۸.</ref>


در منطق قرآن کریم معیار برتری [[اهل تقوا در قرآن|تقوای الهی]] است نه مذکر و مؤنث بودن و نه قوم و نژاد:
استفاده کردن قرآن کریم از دستور زبان عربی هم به این معنی نخواهد شد که خدا بین زن و مرد فرق گذاشته و خود را با لفظ یا ضمیر مذکر آورده است تا برتری جنس مذکر را بر مؤنث ثابت کند. در منطق قرآن کریم معیار برتری [[اهل تقوا در قرآن|تقوای الهی]] است نه مذکر و مؤنث بودن و نه قوم و نژاد:


{{قرآن بزرگ|یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ|ترجمه= ای مردم، ما همهٔ شما را از زن و مرد آفریدیم و آنگاه شعبه‌های بسیار و فرقه‌های مختلف گردانیدیم، تا بدانید که اصل و نژاد، مایهٔ افتخار نیست و بزرگوارترین شما نزد خدا کسی است که با تقواتر است، خداوند به کار نیک و بد مردم آگاه است.<ref>حجرات، ۱۳.</ref>}}
{{قرآن بزرگ|یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ
|سوره= حجرات
|آیه= ۱۳
}}
{{متن عربی| ای مردم، ما همه شما را از زن و مرد آفریدیم و آنگاه شعبه‌های بسیار و فرقه‌های مختلف گردانیدیم، تا بدانید که اصل و نژاد، مایهٔ افتخار نیست و بزرگوارترین شما نزد خدا کسی است که با تقواتر است، خداوند به کار نیک و بد مردم آگاه است.}}


{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ مارس ۲۰۲۵، ساعت ۱۴:۱۵

سؤال

چرا در قرآن از خدا با ضمیر مذکر یاد شده است؟ آیا این به معنای مذکر بودن خداوند است؟

درگاه‌ها


علت استفاده از ضمیر مذکر برای خداوند در قرآن کریم به زبان عربی برمی‌گردد. در این زبان، استفاده از ضمیر مذکر برای اشاره به خداوند متعال بر اساس قواعد و ادبیات عربی است. خداوند نه به معنای واقعی مذکر است و نه مؤنث، و نمی‌توان او را به صورت مؤنث مجازی هم به کار برد. بنابراین، مطابق با قواعد زبان عربی، برای اشاره به ذات مقدس خداوند، از ضمایر، اسامی و صفات به صورت مذکر استفاده می‌شود. علاوه بر این، نشانه‌های لفظی مذکر و مؤنث به هیچ‌وجه نمایانگر منزلت یا ارزش نیستند.

استفاده از الفاظ مذکر و مونث در قرآن

قرآن به زبان عربی نازل شده و در این زبان، بر خلاف برخی زبان‌های دیگر، از دو نوع ضمیر مذکر و مؤنث استفاده می‌شود. طبیعی است که هر کتابی، حتی اگر الهی باشد، باید از قواعد و ساختارهای زبان خود پیروی کند. زبان عربی به دلیل نداشتن ضمیر خنثی، برخی مفاهیم غیرجنسیتی را با ضمیر مذکر بیان می‌کند. این ویژگی در زبان‌های دیگر، مانند زبان فرانسه، نیز وجود دارد. بنابراین، استفاده از ضمیر مذکر به معنای داشتن صفات مردانه نیست. در واقع، می‌توان گفت که قرآن کریم تحت تأثیر نگاه مردسالارانه زمان خود قرار نگرفته و این تنها یک ویژگی زبانی است که گوینده را ملزم به رعایت آن می‌کند. بنابراین، قرآن به دلیل نازل شدن به زبان عربی، با این گفتمان صحبت کرده و از ضمایر و واژگان مذکر برای اشاره به خداوند استفاده می‌کند. به بیان دیگر، در زبان عربی، اسم‌ها و فعل‌ها به جز فعل‌های متکلم وحده و متکلم مع الغیر دو نوع می‌باشند:

  1. مذکر
  2. مونث[۱]

خود مذکر و مونث در دستور زبان عربی، بر دو نوع حقیقی و مجازی هستند. موجوداتی که دستگاه تناسلی مردانه یا زنانه داشته باشند، مذکر حقیقی (مانند: «رجل: مرد» و «جمل: شتر نر) و مؤنث حقیقی(مانند «امرأة»: زن و «ناقه»: شتر ماده) هستند و آنان که فاقد آلت جنسی باشند، مذکر و مونث مجازی تلقی می‌شوند. (مذکر مجازی مانند: «قلم: ابزار نوشتاری» و «جدار: دیوار»، مؤنث مجازی مانند: «دار: خانه» و «غرفه: اتاق») کاربرد مؤنث مجازی در مواردی؛ مانند، اسامی شهرها و اعضای زوج بدن، قیاسی و بر طبق قاعده است و در بقیه موارد قاعده خاصی ندارد و سماعی است. در موارد سماعی، ملاک فقط شنیدن از عرب‌زبان‌ها است و باید دید عرب‌زبان‌ها در چه مواردی به کار می‌برند. اگر چیزی مؤنث حقیقی و مؤنث مجازی و نیز مذکر حقیقی نباشد، مذکر مجازی خواهد بود.[۱]

اندیشمندان زبان عربی در مورد کلمات عربی قاعده‌ای دارند که بر اساس آن تمامی کلمات عربی به منزله مذکر هستند، مگر آن‌که دلیلی بر مؤنث بودن آنها وجود داشته باشد.[۲] از همین‌روی کلمه‌ای که نشانه‌ای بر مؤنث بودن آن نباشد، مذکر آورده می‌شود.[۳]

خداوند، مذکر یا مونث؟

خداوند نه زاینده و نه زاییده است﴿لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ(اخلاص:3) و از سوی دیگر، مشابهی ندارد،﴿لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ(شوری:11) جنسیت در خصوص او معنایی ندارد. نه مونث است و نه مذکر. عرب‌زبان‌ها در دستور زبان خود، برای خدا از ضمائر و اسماء مونث استفاده نکرده‌اند که به عنوان مونث مجازی، تلقی شود. از این رو خداوند را نمی‌توان در ادبیات عرب، با ضمائر مونث ذکر کرد و باید به صورت مذکر بیاید.

ارزش‌گذاری بر اساس لفظ مؤنث و مذکر

نشانه‌های لفظی مؤنث و مذکر، بار ارزشی ندارند و نشانه و دلیل بر کرامت و منزلت نیست؛ اگر نشانه‌های لفظی مذکر، به خاطر کرامت و منزلت خاص، دارای ارزش بود، برای غیر انسان و برخی از موجودات پلیدی؛ مثل شیطان و ابلیس … نباید از افعال یا اسامی یا ضمایر و … دارای نشانه‌های لفظی مذکر استفاده می‌شد. همین‌طور اگر نشانه‌های لفظی مؤنث، دلیل و نشانه نقص و بی‌ارزشی بود، برای موجودات با ارزشی؛ مانند: خورشید: شمس، «زمین»: ارض، «مردان»: الرجال، «آب»: ماء و …، و برای بهترین اعمال و بهترین جایگاه‌ها مثل؛ «نماز»: صلوة، «زکات»: زکاة، جنت، نشانه‌های لفظی مؤنث نمی‌آوردند.[۴]

استفاده کردن قرآن کریم از دستور زبان عربی هم به این معنی نخواهد شد که خدا بین زن و مرد فرق گذاشته و خود را با لفظ یا ضمیر مذکر آورده است تا برتری جنس مذکر را بر مؤنث ثابت کند. در منطق قرآن کریم معیار برتری تقوای الهی است نه مذکر و مؤنث بودن و نه قوم و نژاد:

«ای مردم، ما همه شما را از زن و مرد آفریدیم و آنگاه شعبه‌های بسیار و فرقه‌های مختلف گردانیدیم، تا بدانید که اصل و نژاد، مایهٔ افتخار نیست و بزرگوارترین شما نزد خدا کسی است که با تقواتر است، خداوند به کار نیک و بد مردم آگاه است.»


منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ صرف ساده، ص ۲۸و ۱۴۵.
  2. أشمونی، نور الدین علی بن محمد، شرح الأشمونی علی الالفیة، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۳ش، ج ۴، ص ۹۵.
  3. مدنی، علیخان بن احمد، الحدائق الندیة فی شرح الفوائد الصمدیة، قم، ذوی‌القربی، چاپ اول، بی‌تا، ص۹۰.
  4. جوادی آملی، عبدالله، زن در آینه جلال و جمال، ص ۷۸.