پیش نویس:احسن در آیه ۵۵ سوره زمر: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی پاسخ
    خط ۲۳: خط ۲۳:


    البته واضح است معنای سخن فوق این نیست که در قرآن غیر از آیات مذکور آیاتی وجود دارند که ما را به عمل بی روح دعوت کرده باشند، بلکه مراد این است که آن چه مهم و به تعبیر قرآن «أحسن ما أنزل الیکم» است خطابات و آیاتی است که ما را به اصلاح درون، تزکیه و تهذیب از راه عمل به دستورات شرع فرا خوانده است. وگرنه اصل ایمان، اخلاص، تسلیم قلبی و... از یک طرف و کارهای خیر با همه مصادیق خود از طرف دیگر و ضرورت توأم بودن آن ها برای انسان، نظیر دو بالی است که با آن می‌توان تا عرش برین پرواز کرد. التبه تفاوت آن دو در این است که یکی از آن دو روح و جان و دیگری کالبد است و قرآن در آیه دهم سوره فاطر ضرورت توأم بودن آن دو را برای ترقی و عروج انسان به سوی کمال مطلق ضروری دانسته است. لذا اعمالی که از ریشه و اندیشه پاک برخاسته و سرچشمه گرفته باشند می توانند باعث نجات عامل آن باشند.<ref>{{پک|1=طباطبایی|2=1352|ک=المیزان فی تفسیر القرآن|ص=23|ج=17}}</ref>
    البته واضح است معنای سخن فوق این نیست که در قرآن غیر از آیات مذکور آیاتی وجود دارند که ما را به عمل بی روح دعوت کرده باشند، بلکه مراد این است که آن چه مهم و به تعبیر قرآن «أحسن ما أنزل الیکم» است خطابات و آیاتی است که ما را به اصلاح درون، تزکیه و تهذیب از راه عمل به دستورات شرع فرا خوانده است. وگرنه اصل ایمان، اخلاص، تسلیم قلبی و... از یک طرف و کارهای خیر با همه مصادیق خود از طرف دیگر و ضرورت توأم بودن آن ها برای انسان، نظیر دو بالی است که با آن می‌توان تا عرش برین پرواز کرد. التبه تفاوت آن دو در این است که یکی از آن دو روح و جان و دیگری کالبد است و قرآن در آیه دهم سوره فاطر ضرورت توأم بودن آن دو را برای ترقی و عروج انسان به سوی کمال مطلق ضروری دانسته است. لذا اعمالی که از ریشه و اندیشه پاک برخاسته و سرچشمه گرفته باشند می توانند باعث نجات عامل آن باشند.<ref>{{پک|1=طباطبایی|2=1352|ک=المیزان فی تفسیر القرآن|ص=23|ج=17}}</ref>
    نتیجه این که نوع آیاتی که در قرآن کریم به عبودیت و اخلاص در دین و انسان سازی دعوت می‌کند و انسان را به ایجاد علقه بین خود و خدا فرا می‌خواند، مصداق «أحسن ما أنزل الیکم» است.


    == پانویس==
    == پانویس==

    نسخهٔ ‏۲ مارس ۲۰۲۵، ساعت ۱۵:۴۷

    سؤال
    منظور از احسن ما انزل الیکم ﴿أَحْسَنَ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ(زمر:55) چیست؟ مگر ما آیه غیر حسن هم داریم؟

    پاسخ اجمالی:

    در این رابطه که منظور از جمله «أحسن ما أنزل الیکم» چیست سخن واحدی درمیان مفسرین قرآن وجود ندارد و شاید نوع دستوراتی که انسان را به ایجاد علقه بین خود و خدا، شناخت خویشتن و خدای خویش و اصلاح درون فرا می‌خواند مانند دستور به اخلاص در دین در زمینه‌های عقاید، اعمال و اخلاق و دیگر آموزه‌های دینی؛ مصداق جمله فوق باشد.

    متن آیه

    مراد از ﴿أَحْسَنَ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ

    در آیه مذکور دستور داده شده است که بهترین آن چه از ناحیه خدا نازل شده پیروی شود. در مقصود از ﴿أَحْسَنَ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ میان مفسرین اختلاف نظر وجود دارد.

    بیان نظرات

    برخی مقصود از آن را محکمات قرآن، برخی احکام و حلال و حرام قرآن، بعضی دیگر ناسخ قرآن و بعضی خود قرآن را از میان سایر کتب آسمانی بهترین مصداق «أحسن ما أنزل» دانسته اند.[۱][۲] بعضی دیگر خصوص واجبات و مستحبات یعنی طاعات را مصداق «أحسن ما أنزل» دانسته است.[۳][۴][۵] عده ای دیگر گفته اند معنای «أحسن ماأنزل الیکم» این نیست که در قرآن نیکو و نیکوتر وجود داشته باشد بلکه تمام اوامر، نواهی، وعد، وعید، قصص و... در قرآن حسن و نیکو هستند اما این امور در مقایسه با ضد خودشان و کار‌های انسان «احسن و نیکوتر» می باشند. مثلاً اگر به نواهی قرآن عمل شود احسن است اما ارتکاب آن چه قرآن از آن نهی کرده است از بدترین امور می باشد.[۶]

    بررسی معنای ﴿أَحْسَنَ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ

    آیات قرآن باید با توجه به آیات دیگر معنی و تفسیر شوند. جمله‏ «وَ أَسْلِمُوا لَهُ» در آیه قبلی شامل همه مواردی می شود که در اقوال مذکور بیان شده است، زیرا خدا با عبارت «وأسلموا له» تسلیم به همه ای اوامر و نواهی و وعد و عیدها و … را از انسان‌ها خواسته است. حال اگر در آیه بعدی یعنی آیه «وَ اتَّبِعُوا أَحْسَنَ ما أُنْزِلَ إِلَیکْم…» منظور از «احسن ما أنزل» همه امور فوق یا یکی از اموری باشد که در اقوال آمده است، تکرار بی جهت لازم می آید. برای اجتناب از چنین تکراری باید گفت بعید نیست مراد از «أحسن ما أنزل الیکم» خطابها و دستوراتی باشد که می‌خواهد مخاطب را به اصطلاح به باطن خود دعوت کند. فرمان‌هایی که با باطن انسانها سر و کار دارد و می‌خواهد آن را اصلاح کند. مانند دستور به تقوا، فراموشی و متقابلا استغراق در ذکر و یاد آوری خدا که در آیاتی همانند 203 سوره بقره و 9 سوره فتح و دستور به محبت ورزیدن به خدا که در آیاتی همانند 31 سوره آل عمران و ترس از او و اخلاص در دین که در آیاتی همانند 14 سوره زمر، 29 سوره اعراف و 14 سوره غافر آمده است. اعم از این که این دستورات مربوط به عقاید، اعمال و یا اخلاق باشند. زیرا پیروی از این خطاب ها انسان را به حیاتی طیب زنده می‌کند و روح ایمان را در او می‌دمد و اعمالش را صالح ساخته و عامل را بالا برده و او را در ولایت خدا یعنی کرامتی که ما فوقش کرامتی نیست، داخل می‌نماید. لذا مراد آیه اصلاح ظاهر فقط و آوردن کالبد بی‌روح عمل که فقط نتیجه آن فراغت ذمه انسان و ساقط شدن تکلیف است، نمی باشد.[۷]

    البته واضح است معنای سخن فوق این نیست که در قرآن غیر از آیات مذکور آیاتی وجود دارند که ما را به عمل بی روح دعوت کرده باشند، بلکه مراد این است که آن چه مهم و به تعبیر قرآن «أحسن ما أنزل الیکم» است خطابات و آیاتی است که ما را به اصلاح درون، تزکیه و تهذیب از راه عمل به دستورات شرع فرا خوانده است. وگرنه اصل ایمان، اخلاص، تسلیم قلبی و... از یک طرف و کارهای خیر با همه مصادیق خود از طرف دیگر و ضرورت توأم بودن آن ها برای انسان، نظیر دو بالی است که با آن می‌توان تا عرش برین پرواز کرد. التبه تفاوت آن دو در این است که یکی از آن دو روح و جان و دیگری کالبد است و قرآن در آیه دهم سوره فاطر ضرورت توأم بودن آن دو را برای ترقی و عروج انسان به سوی کمال مطلق ضروری دانسته است. لذا اعمالی که از ریشه و اندیشه پاک برخاسته و سرچشمه گرفته باشند می توانند باعث نجات عامل آن باشند.[۸]

    پانویس

    منابع

    • ثعلبی، احمد بن محمد (۱۴۲۲). الكشف والبيان في تفسير القرآن (تفسير الثعلبي). به کوشش ابن محمد ابن عاشور. بیروت: دار إحياء التراث العربي.
    • ابوالفتح رازی، حسین بن علی (۱۳۷۱). روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن. به کوشش ناصح، محمدمهدی - یاحقی، محمدجعفر. مشهد مقدس: آستان قدس رضوی. بنياد پژوهشهای اسلام.
    • آلوسی، محمود بن عبدالله (۱۴۱۵). روح المعاني في تفسیر القرآن العظیم و السبع المثاني. بیروت: دار الکتب العلمية.
    • طبرسی، فضل بن حسن (۱۴۰۸). مجمع البیان. بیروت: دار المعرفة.
    • طبری، محمد بن حریر (۱۴۲۲). جامع البیان عن تاویل آی القرآن (تفسیر الطبری). قاهره: هجر.
    • طباطبایی، محمد حسین (۱۳۵۲). المیزان فی تفسیر القرآن. بیروت: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات.