تکبر: تفاوت میان نسخهها
(←اقسام) |
(ابرابزار) |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
تکبر چیست؟ | تکبر چیست؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}}تکبر یا غرور، بزرگ شمردن خود نسبت به دیگران و کوچک شمردن دیگران با گفتار یا رفتار است. | {{پاسخ}} | ||
تکبر یا غرور، بزرگ شمردن خود نسبت به دیگران و کوچک شمردن دیگران با گفتار یا رفتار است. | |||
== مفهومشناسی == | == مفهومشناسی == | ||
«کِبْر» بزرگ شمردن خود نسبت به دیگران<ref>. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، تهران، نشر کتاب، ۱۴۰۴، ص۴۲۱ و ۴۲۲؛ علم اخلاق اسلامی، ترجمه جامع السعادات، انتشارات حکمت، چاپ سوم، ۱۳۶۳، جلد اول، ص۴۱۷.</ref> و «تکبر» آشکار کردن آن در گفتار و رفتار است؛ بنابراین، تا زمانی که حس خودبرتربینی در درون انسان بوده و آن را آشکار نکند، به آن کبر گفته میشود، و زمانی که این گمان آشکار شده و فرد، دیگران را با رفتار یا گفتار خود کوچک بشمرد، به آن تکبر گفته میشود.<ref>. نراقی، ملا احمد، جامع السعادات، معراج السعاده، مشهد، انتشارات ندای اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۲، ص۱۷۶.</ref> | «کِبْر» بزرگ شمردن خود نسبت به دیگران<ref>. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، تهران، نشر کتاب، ۱۴۰۴، ص۴۲۱ و ۴۲۲؛ علم اخلاق اسلامی، ترجمه جامع السعادات، انتشارات حکمت، چاپ سوم، ۱۳۶۳، جلد اول، ص۴۱۷.</ref> و «تکبر» آشکار کردن آن در گفتار و رفتار است؛ بنابراین، تا زمانی که حس خودبرتربینی در درون انسان بوده و آن را آشکار نکند، به آن کبر گفته میشود، و زمانی که این گمان آشکار شده و فرد، دیگران را با رفتار یا گفتار خود کوچک بشمرد، به آن تکبر گفته میشود.<ref>. نراقی، ملا احمد، جامع السعادات، معراج السعاده، مشهد، انتشارات ندای اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۲، ص۱۷۶.</ref> | ||
دو واژه «غرور» و «تبکر» در زبان فارسی، به صورت مترادف و به یک معنا بهکار میروند؛ البته کلمه غرور در زبان | دو واژه «غرور» و «تبکر» در زبان فارسی، به صورت مترادف و به یک معنا بهکار میروند؛ البته کلمه غرور در زبان عربی به معنای فریب دادن بهکار میرود و با معنای تکبر متفاوت است. | ||
=== تفاوت با عجب === | === تفاوت با عجب === | ||
{{همچنین ببینید|عجب}}عُجْب و خودبینی به معنای خودپسندی است.<ref>. امام خمینی، سید روح الله، شرح چهل حدیث، مؤسسه تنظیم نشر آثار امام خمینی، چاپ دوم، ۱۳۷۱، ص۷۹.</ref> شخص خودبین، خود را بزرگ میشمارد؛ ولی خود را برتر از دیگران نمیبیند.<ref>. نراقی، ملامحمد مهدی، جامع السعادات، تعلیقه و تصحیح سید محمد کلانتر، مطبعه النجف، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، ج۱، ص۳۴۴–۳۵۱.</ref> با اینک شخص متبکر نسبت به دیگران بزرگی کرده و دیگران را کوچک میشمارد.<ref name=":03">امام خمینی، سید روح الله، شرح چهل حدیث، مؤسسه تنظیم نشر آثار امام خمینی، چاپ دوم، ۱۳۷۱، | {{همچنین ببینید|عجب}}عُجْب و خودبینی به معنای خودپسندی است.<ref>. امام خمینی، سید روح الله، شرح چهل حدیث، مؤسسه تنظیم نشر آثار امام خمینی، چاپ دوم، ۱۳۷۱، ص۷۹.</ref> شخص خودبین، خود را بزرگ میشمارد؛ ولی خود را برتر از دیگران نمیبیند.<ref>. نراقی، ملامحمد مهدی، جامع السعادات، تعلیقه و تصحیح سید محمد کلانتر، مطبعه النجف، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، ج۱، ص۳۴۴–۳۵۱.</ref> با اینک شخص متبکر نسبت به دیگران بزرگی کرده و دیگران را کوچک میشمارد.<ref name=":03">امام خمینی، سید روح الله، شرح چهل حدیث، مؤسسه تنظیم نشر آثار امام خمینی، چاپ دوم، ۱۳۷۱، ص۷۹.</ref> برخی عجب را یکی از [[عوامل تکبر]] دانستهاند. | ||
=== تفات تکبر در انسان و خدا === | === تفات تکبر در انسان و خدا === | ||
{{اصلی|معنای متکبر از اسماء الهی}} | {{اصلی|معنای متکبر از اسماء الهی}} | ||
تفاوت صفت | تفاوت صفت تکبر در خدا و [[انسان]]، به تفاوت منشأ آن برمیگردد؛ منشأ تکبر در خداوند، [[علم خدا|علم]]، [[قدرت خدا|قدرت]] و [[حکمت خدا|حکمت]] او است؛ ولی منشأ تکبر بشر، حقارت، [[جهل|نادانی]] و ضعف اراده است. بر اساس [[روایتی]]، [[امام صادق(ع)]] عامل تکبر در انسان را احساس پستی و خواری در خود دانسته است.<ref>. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، با ترجمه و شرح سید جواد مصطفوی، ج۳، باب کبر.</ref> انسان برای آنکه نقص خود را بپوشاند، تکبر ورزیده و مقامی را ادعا میکند که دارای آن نیست. | ||
== جایگاه == | == جایگاه == | ||
در [[قرآن]]، درباره تکبر و شخص متبکر سخن گفته شده است. برای نمونه، در [[آیه]] {{قرآن| | در [[قرآن]]، درباره تکبر و شخص متبکر سخن گفته شده است. برای نمونه، در [[آیه]] {{قرآن|کَذٰلِکَ یَطْبَعُ اللَّهُ عَلَیٰ کُلِّ قَلْبِ مُتَکَبِّرٍ جَبَّار | ||
| سوره = غافر | | سوره = غافر | ||
| آیه = ۳۵ | | آیه = ۳۵ | ||
| ترجمه = | | ترجمه = این گونه، خدا بر دل هر متکبر و زورگویی مُهر [بدبختی] مینهد. | ||
}} به شخص متبکر اشاره شده است. در آیه ۳۴ سوره بقره نیز، به تکبر [[ابلیس]] هنگامی که خدا امر کرد به [[حضرت آدم(ع)]] سجده کند، اشاره شده است.<ref>بقره:۳۴.</ref> | }} به شخص متبکر اشاره شده است. در آیه ۳۴ سوره بقره نیز، به تکبر [[ابلیس]] هنگامی که خدا امر کرد به [[حضرت آدم(ع)]] سجده کند، اشاره شده است.<ref>بقره:۳۴.</ref> | ||
تکبر را نخستین [[گناه|گناهی]] دانستهاند که در جهان به وقوع پیوسته است. به گفته [[امام علی(ع)]] در [[خطبه قاصعه]]، تکبر ابلیس باعث شد، عبادتهای شش هزار ساله او از میان برود.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، دار احیاء الکتب العربیه، چاپ دوم، ج۱۳، ص۱۲۷.</ref> در [[روایت|روایتی]] دیگر، تکبر بزرگترین گناه شمرده شده است.<ref>شفیعی، سید محمد، پرورش روح در پرتو چهل حدیث، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۰، ج۱، ص۲۸۰.</ref> | تکبر را نخستین [[گناه|گناهی]] دانستهاند که در جهان به وقوع پیوسته است. به گفته [[امام علی(ع)]] در [[خطبه قاصعه]]، تکبر ابلیس باعث شد، عبادتهای شش هزار ساله او از میان برود.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، دار احیاء الکتب العربیه، چاپ دوم، ج۱۳، ص۱۲۷.</ref> در [[روایت|روایتی]] دیگر، تکبر بزرگترین گناه شمرده شده است.<ref>شفیعی، سید محمد، پرورش روح در پرتو چهل حدیث، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۰، ج۱، ص۲۸۰.</ref> | ||
== اقسام == | |||
تکبر دارای اقسامی است: | |||
* '''تکبر نسبت به خدا''': گاهی تکبر در برابر خدا است.<ref>. دستغیب، سید عبدالحسین، گناهان کبیره، چاپ آرمان، ج۲، ص۱۱۱–۱۳۲.</ref> به این معنا که فرد به [[بندگی|بندگیِ خدا]] اعتراف نداشته و [[عبادت]] را مخصوص خدا نداند. مانند تکبری که [[نمرود]] و [[فرعون]] داشتند. سبب این تکبر، طغیان و [[جهل]] دانسته شده و زشتترین نوع تکبر شمرده شده است.<ref>. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، تهران، نشر کتاب، ۱۴۰۴، ص۴۲۱ و ۴۲۲.</ref> | * '''تکبر نسبت به خدا''': گاهی تکبر در برابر خدا است.<ref>. دستغیب، سید عبدالحسین، گناهان کبیره، چاپ آرمان، ج۲، ص۱۱۱–۱۳۲.</ref> به این معنا که فرد به [[بندگی|بندگیِ خدا]] اعتراف نداشته و [[عبادت]] را مخصوص خدا نداند. مانند تکبری که [[نمرود]] و [[فرعون]] داشتند. سبب این تکبر، طغیان و [[جهل]] دانسته شده و زشتترین نوع تکبر شمرده شده است.<ref>. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، تهران، نشر کتاب، ۱۴۰۴، ص۴۲۱ و ۴۲۲.</ref> | ||
* '''تکبر نسبت به پیامبران و اولیاء دین''': گاهی تکبر در برابر [[پیامبران|انبیا]] و [[اولیای الهی|اولیا]] است، به گونهای که شخص خود را بالاتر از آنان دانسته و از آنها اطاعت نکند. در آیه {{قرآن|فَقَالُوا أَنُؤْمِنُ | * '''تکبر نسبت به پیامبران و اولیاء دین''': گاهی تکبر در برابر [[پیامبران|انبیا]] و [[اولیای الهی|اولیا]] است، به گونهای که شخص خود را بالاتر از آنان دانسته و از آنها اطاعت نکند. در آیه {{قرآن|فَقَالُوا أَنُؤْمِنُ لِبَشَرَیْنِ مِثْلِنَا وَقَوْمُهُمَا لَنَا عَابِدُون | ||
| سوره = مؤمنون | | سوره = مؤمنون | ||
| آیه = ۴۷ | | آیه = ۴۷ | ||
| ترجمه = و گفتند: آیا به دو بشری که مانند خودمان هستند ایمان بیاوریم؟ | | ترجمه = و گفتند: آیا به دو بشری که مانند خودمان هستند ایمان بیاوریم؟ | ||
}} به این نوع تکبر اشاره شده است. | }} به این نوع تکبر اشاره شده است. | ||
* '''تکبر در برابر بندگان خدا''': گاهی تکبر در برابر [[مؤمن|مؤمنان]] و بندگان خدا است؛ به این معنا که فرد خود را بزرگ شمرده و دیگران را حقیر و کوچک پندارد.<ref>. نراقی، معراج السعاده، ص۱۷۸.</ref> این نوع تکبر، از این جهت که به مخالفت با خدا منجر میشود، از صفات هلاک کننده انسان دانسته شده است.<ref>علم اخلاق | * '''تکبر در برابر بندگان خدا''': گاهی تکبر در برابر [[مؤمن|مؤمنان]] و بندگان خدا است؛ به این معنا که فرد خود را بزرگ شمرده و دیگران را حقیر و کوچک پندارد.<ref>. نراقی، معراج السعاده، ص۱۷۸.</ref> این نوع تکبر، از این جهت که به مخالفت با خدا منجر میشود، از صفات هلاک کننده انسان دانسته شده است.<ref>علم اخلاق اسلامی، ترجمه جامع السعادات، انتشارات حکمت، چاپ سوم، 1363ش، جلد اول، ص417.</ref> | ||
== عوامل == | == عوامل == | ||
{{اصلی|عوامل تکبر}} | {{اصلی|عوامل تکبر}} | ||
عوامل تکبر، اختلال در شخصیت، ناآگاهی از ضعفهای خود و تسلط [[شیطان]] بر [[انسان]] شمرده شده است. احساس خواری و [[ذلت]] یکی از اختلالها شخصیتی است که با وجود آن انسان به تکبر دچار میشود. | عوامل تکبر، اختلال در شخصیت، ناآگاهی از ضعفهای خود و تسلط [[شیطان]] بر [[انسان]] شمرده شده است. احساس خواری و [[ذلت]] یکی از اختلالها شخصیتی است که با وجود آن انسان به تکبر دچار میشود. | ||
== درمان == | == درمان == | ||
{{اصلی|راههای درمان تکبر}}برای درمان | {{اصلی|راههای درمان تکبر}}برای درمان تکبر راههای گوناگونی گفته شده، که برخی از آنها چنین است: | ||
{{ستون۲}} | {{ستون۲}} | ||
* [[خودشناسی]]؛<ref>مجلسی، بحار الانوار، بیروت، ج۷۸، ص۹۴.</ref> | * [[خودشناسی]]؛<ref>مجلسی، بحار الانوار، بیروت، ج۷۸، ص۹۴.</ref> | ||
* [[یاد مرگ]]؛<ref>شفیعی، سید محمد، پرورش روح در پرتو چهل حدیث، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۴۹۱.</ref> | * [[یاد مرگ]]؛<ref>شفیعی، سید محمد، پرورش روح در پرتو چهل حدیث، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۴۹۱.</ref> | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
شناخت به ضعف خود، بهویژه هنگام تولد و هنگام [[مرگ]]، خودبزرگبینی را در [[انسان]] از بین میبرد.<ref>مجلسی، بحار الانوار، بیروت، ج۷۸، ص۹۴.</ref> عبادت نیز، که فروتنی نزد خدا است، باعث ضعیف شدن احساس تکبر میشود.<ref name=":0" /> | شناخت به ضعف خود، بهویژه هنگام تولد و هنگام [[مرگ]]، خودبزرگبینی را در [[انسان]] از بین میبرد.<ref>مجلسی، بحار الانوار، بیروت، ج۷۸، ص۹۴.</ref> عبادت نیز، که فروتنی نزد خدا است، باعث ضعیف شدن احساس تکبر میشود.<ref name=":0"/> | ||
یکی از [[عوامل تکبر]]، [[احساس حقارت]] در خود است، که برای درمان آن، تقویت عزت نفس تأثیرگذار دانسته شده است. | یکی از [[عوامل تکبر]]، [[احساس حقارت]] در خود است، که برای درمان آن، تقویت عزت نفس تأثیرگذار دانسته شده است. |
نسخهٔ ۱۳ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۲۰:۳۰
این مقاله هماکنون به دست A.ahmadi در حال ویرایش است. |
تکبر چیست؟
تکبر یا غرور، بزرگ شمردن خود نسبت به دیگران و کوچک شمردن دیگران با گفتار یا رفتار است.
مفهومشناسی
«کِبْر» بزرگ شمردن خود نسبت به دیگران[۱] و «تکبر» آشکار کردن آن در گفتار و رفتار است؛ بنابراین، تا زمانی که حس خودبرتربینی در درون انسان بوده و آن را آشکار نکند، به آن کبر گفته میشود، و زمانی که این گمان آشکار شده و فرد، دیگران را با رفتار یا گفتار خود کوچک بشمرد، به آن تکبر گفته میشود.[۲]
دو واژه «غرور» و «تبکر» در زبان فارسی، به صورت مترادف و به یک معنا بهکار میروند؛ البته کلمه غرور در زبان عربی به معنای فریب دادن بهکار میرود و با معنای تکبر متفاوت است.
تفاوت با عجب
عُجْب و خودبینی به معنای خودپسندی است.[۳] شخص خودبین، خود را بزرگ میشمارد؛ ولی خود را برتر از دیگران نمیبیند.[۴] با اینک شخص متبکر نسبت به دیگران بزرگی کرده و دیگران را کوچک میشمارد.[۵] برخی عجب را یکی از عوامل تکبر دانستهاند.
تفات تکبر در انسان و خدا
تفاوت صفت تکبر در خدا و انسان، به تفاوت منشأ آن برمیگردد؛ منشأ تکبر در خداوند، علم، قدرت و حکمت او است؛ ولی منشأ تکبر بشر، حقارت، نادانی و ضعف اراده است. بر اساس روایتی، امام صادق(ع) عامل تکبر در انسان را احساس پستی و خواری در خود دانسته است.[۶] انسان برای آنکه نقص خود را بپوشاند، تکبر ورزیده و مقامی را ادعا میکند که دارای آن نیست.
جایگاه
در قرآن، درباره تکبر و شخص متبکر سخن گفته شده است. برای نمونه، در آیه ﴿کَذٰلِکَ یَطْبَعُ اللَّهُ عَلَیٰ کُلِّ قَلْبِ مُتَکَبِّرٍ جَبَّار؛ این گونه، خدا بر دل هر متکبر و زورگویی مُهر [بدبختی] مینهد.﴾(غافر:۳۵) به شخص متبکر اشاره شده است. در آیه ۳۴ سوره بقره نیز، به تکبر ابلیس هنگامی که خدا امر کرد به حضرت آدم(ع) سجده کند، اشاره شده است.[۷]
تکبر را نخستین گناهی دانستهاند که در جهان به وقوع پیوسته است. به گفته امام علی(ع) در خطبه قاصعه، تکبر ابلیس باعث شد، عبادتهای شش هزار ساله او از میان برود.[۸] در روایتی دیگر، تکبر بزرگترین گناه شمرده شده است.[۹]
اقسام
تکبر دارای اقسامی است:
- تکبر نسبت به خدا: گاهی تکبر در برابر خدا است.[۱۰] به این معنا که فرد به بندگیِ خدا اعتراف نداشته و عبادت را مخصوص خدا نداند. مانند تکبری که نمرود و فرعون داشتند. سبب این تکبر، طغیان و جهل دانسته شده و زشتترین نوع تکبر شمرده شده است.[۱۱]
- تکبر نسبت به پیامبران و اولیاء دین: گاهی تکبر در برابر انبیا و اولیا است، به گونهای که شخص خود را بالاتر از آنان دانسته و از آنها اطاعت نکند. در آیه ﴿فَقَالُوا أَنُؤْمِنُ لِبَشَرَیْنِ مِثْلِنَا وَقَوْمُهُمَا لَنَا عَابِدُون؛ و گفتند: آیا به دو بشری که مانند خودمان هستند ایمان بیاوریم؟﴾(مؤمنون:۴۷) به این نوع تکبر اشاره شده است.
- تکبر در برابر بندگان خدا: گاهی تکبر در برابر مؤمنان و بندگان خدا است؛ به این معنا که فرد خود را بزرگ شمرده و دیگران را حقیر و کوچک پندارد.[۱۲] این نوع تکبر، از این جهت که به مخالفت با خدا منجر میشود، از صفات هلاک کننده انسان دانسته شده است.[۱۳]
عوامل
عوامل تکبر، اختلال در شخصیت، ناآگاهی از ضعفهای خود و تسلط شیطان بر انسان شمرده شده است. احساس خواری و ذلت یکی از اختلالها شخصیتی است که با وجود آن انسان به تکبر دچار میشود.
درمان
برای درمان تکبر راههای گوناگونی گفته شده، که برخی از آنها چنین است:
- خودشناسی؛[۱۴]
- یاد مرگ؛[۱۵]
- عبادت؛[۱۶]
- تواضع؛[۱۷]
- توجه به پیامدهای تکبر؛
- تقویت عزت نفس.
شناخت به ضعف خود، بهویژه هنگام تولد و هنگام مرگ، خودبزرگبینی را در انسان از بین میبرد.[۱۸] عبادت نیز، که فروتنی نزد خدا است، باعث ضعیف شدن احساس تکبر میشود.[۱۶]
یکی از عوامل تکبر، احساس حقارت در خود است، که برای درمان آن، تقویت عزت نفس تأثیرگذار دانسته شده است.
حکم تکبر برای زن
در روایتی از امام علی(ع)، تکبر زن در برابر نامحرم، نیکو شمرده شده است. دلیل آن را بر اساس روایت، حفظ کرامت و شأن زن در برابر نامحرم و پیشگری از خطرهای احتمالی دانستهاند.[۱۹] مراد از تکبر زن، کوچک شمردن نامحرم نیست؛ بلکه زن با نشان دادن خودبزرگبینی در برابر او، خود را از اینکه ابزار لذتجویی او شود، بزرگتر و با ارزشتر معرفی میکند.
بنابراین، تکبر به معنای کوچک شمردن دیگران، برای مرد و زن جایز نیست و گناه محسوب میشود.
منابع
- ↑ . راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، تهران، نشر کتاب، ۱۴۰۴، ص۴۲۱ و ۴۲۲؛ علم اخلاق اسلامی، ترجمه جامع السعادات، انتشارات حکمت، چاپ سوم، ۱۳۶۳، جلد اول، ص۴۱۷.
- ↑ . نراقی، ملا احمد، جامع السعادات، معراج السعاده، مشهد، انتشارات ندای اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۲، ص۱۷۶.
- ↑ . امام خمینی، سید روح الله، شرح چهل حدیث، مؤسسه تنظیم نشر آثار امام خمینی، چاپ دوم، ۱۳۷۱، ص۷۹.
- ↑ . نراقی، ملامحمد مهدی، جامع السعادات، تعلیقه و تصحیح سید محمد کلانتر، مطبعه النجف، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، ج۱، ص۳۴۴–۳۵۱.
- ↑ امام خمینی، سید روح الله، شرح چهل حدیث، مؤسسه تنظیم نشر آثار امام خمینی، چاپ دوم، ۱۳۷۱، ص۷۹.
- ↑ . کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، با ترجمه و شرح سید جواد مصطفوی، ج۳، باب کبر.
- ↑ بقره:۳۴.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، دار احیاء الکتب العربیه، چاپ دوم، ج۱۳، ص۱۲۷.
- ↑ شفیعی، سید محمد، پرورش روح در پرتو چهل حدیث، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۰، ج۱، ص۲۸۰.
- ↑ . دستغیب، سید عبدالحسین، گناهان کبیره، چاپ آرمان، ج۲، ص۱۱۱–۱۳۲.
- ↑ . راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، تهران، نشر کتاب، ۱۴۰۴، ص۴۲۱ و ۴۲۲.
- ↑ . نراقی، معراج السعاده، ص۱۷۸.
- ↑ علم اخلاق اسلامی، ترجمه جامع السعادات، انتشارات حکمت، چاپ سوم، 1363ش، جلد اول، ص417.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، بیروت، ج۷۸، ص۹۴.
- ↑ شفیعی، سید محمد، پرورش روح در پرتو چهل حدیث، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۴۹۱.
- ↑ ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، دارالحدیث، چاپ اول، ج۳، ص۲۶۵۷؛ شفیعی، سید محمد، پرورش روح در پرتو چهل حدیث، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۴۹۲.
- ↑ شفیعی، سید محمد، پرورش روح در پرتو چهل حدیث، دفتر تبلیغات اسلامی، ج۱، ص۴۹۱.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، بیروت، ج۷۸، ص۹۴.
- ↑ ری شهری، محمد؛ منتخب الحکمه، مترجم: حمیدرضا شیخی، قم، دارالحدیث، ۱۳۸۲ش، جلد ۲، ص۹۱۰.