روایت «دوست نشدن با چهار گروه»: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
(ابرابزار)
 
(۲۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
از دیدگاه امیرمومنان علی(ع) افرادی که نباید آنها را به دوستی گرفت، چه کسانی هستند؟
در روایتی آمده است که امام علی(ع) به فرزندش امام حسن(ع) توصیه می‌کنند که از چهار دسته افراد دوری کن. آیا این حدیث صحیح است؟ به چه علت نباید با این گروه دوستی کرد؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{درگاه|سنت}}
[[امیرالمؤمنین|امیرالمؤمنین علی(ع)]] در سفارشی به فرزندش [[امام حسن(ع)]] وی را از دوست شدن با چهار گروه منع می‌کند: نادان؛ بخیل؛ فاجر؛ دروغگو.
از دیدگاه [[امام علی(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]]، انتخاب [[دوست|دوستان]] و هم‌نشینان از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا دوستان می‌توانند تأثیر عمیقی بر شخصیت و رفتار فرد داشته باشند. امام علی(ع) با تأکید بر این نکات، به ما یادآوری می‌کنند که انتخاب دوستان باید با دقت و آگاهی انجام شود، زیرا دوستان می‌توانند در شکل‌گیری شخصیت و سرنوشت ما نقش بسزایی داشته باشند.


{{عربی بزرگ|یَا بُنَیَّ احْفَظْ عَنِّی أَرْبَعاً وَ أَرْبَعاً لَا یَضُرُّکَ مَا عَمِلْتَ مَعَهُنَّ إِنَّ أَغْنَی الْغِنَی الْعَقْلُ وَ أَکْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْقُ وَ أَوْحَشَ الْوَحْشَةِ الْعُجْبُ وَ أَکْرَمَ الْحَسَبِ حُسْنُ الْخُلُق
چون در فرایند دوستی بسیاری از امور انتقال داده می‌شود؛ به این معنا که عادت‌ها و اخلاقیات و تکیه کلام‌ها و مهربانی‌ها و گاهی بدخلقی‌ها و شرارت‌ها در جریان دوستی انتقال می‌یابد. دوستان ناخواسته و به تدریج خلقیات یکدیگر را پیدا می‌کنند. همان‌طور که [[حضرت محمد(ص)]] می‌فرمایند: {{متن عربی|اَلْمَـرْءُ عَلى دينِ خَـليلِهِ، فَلْيَنْظُرْ اَحَدُكُمْ مَنْ يُخالِلْ|ترجمه=رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: انسان بر دين دوستش خواهد بود، بنابراين هر يك از شما دقت كند كه با چه كسى دوست مى شود.}}. پیامبر با بیان این حدیث در واقع به ما متذکر می‌شوند که اغلب انسان‌ها به همان مسیری می‌روند که دوستانشان رفته‌اند.


پسرم! چهار چیز از من یاد گیر و چهار چیز را به خاطر بسپار. تا به آنها عمل می‌کنی زیان نمی‌بینی:
با شروع دوستی میان دو نفر، آنها سرنوشت مشترکی پیدا می‌کنند و اهداف دوستان، منش و خلق و خوی آنها بتدریج یکی می‌شود؛ در این صورت آیا واقعاً مهم نیست که ما بدانیم چه کسانی را به عنوان دوست برمی‌گزینیم؟


# همانا ارزشمندترین بی‌نیازی عقل است.
در این راستا، امام علی(ع) به فرزندش [[امام حسن(ع)]] توصیه‌هایی می‌کنند و از دوست نشدن با افراد '''احمق، بخیل، فاجر، [[دروغ|دروغگو]]''' اشاره می‌کنند.
# و بزرگ‌ترین فقر بی‌خردی است.
# و ترسناک‌ترین تنهایی خودپسندی است.
# و گرامی‌ترین ارزش خانوادگی، اخلاق نیکوست.<ref name=":0">سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، تحقیق و تصحیح: صبحی صالح، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ ق. ص۴۵۷، حکمت۳۸.</ref>}}
علی(ع) سپس هشدار می‌دهد که این افراد تأثیر منفی در زندگی انسان دارند و در ادامه علت را ذکر می‌کند:


'''دوستی با افراد نادان:'''
== متن و سند حدیث ==
{{نقل قول|از دوستی با احمق بپرهیز، چرا که می‌خواهد به تو نفعی رساند امّا دچار زیانت می‌کند.<ref name=":0">شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة (صبحی صالح)، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ ق، ص۴۵۷، حکمت۳۸.</ref>}}
این حدیث از [[حضرت علی(ع)]] [[امامت|امام]] اول همهٔ [[فرق تشیع|مذاهب شیعه]]، در حکمت ۳۸ کتاب [[نهج البلاغه]] که [[سید رضی]] از علمای قرن چهارم هجری آنها را جمع‌آوری کرده است ذکر شده:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=نهج البلاغه|نام=محمد بن حسین بن موسی|نام خانوادگی=سید رضی|فصل=حکمت 38}}</ref>{{دعا|وَ قَالَ (علیه السلام) لِابْنِهِ الْحَسَنِ (علیه السلام):
یَا بُنَیَّ إِیَّاکَ وَ مُصَادَقَةَ الْأَحْمَقِ، فَإِنَّهُ یُرِیدُ أَنْ یَنْفَعَکَ فَیَضُرُّکَ؛ وَ إِیَّاکَ وَ مُصَادَقَةَ الْبَخِیلِ، فَإِنَّهُ یَقْعُدُ عَنْکَ أَحْوَجَ مَا تَکُونُ إِلَیْهِ؛ وَ إِیَّاکَ وَ مُصَادَقَةَ الْفَاجِرِ، فَإِنَّهُ یَبِیعُکَ بِالتَّافِهِ؛ وَ إِیَّاکَ وَ مُصَادَقَةَ الْکَذَّابِ، فَإِنَّهُ کَالسَّرَابِ یُقَرِّبُ عَلَیْکَ الْبَعِیدَ وَ یُبَعِّدُ عَلَیْکَ الْقَرِیبَ.
| ترجمه = فرزندم از دوستی با احمق برحذر باش، چرا که او می‌خواهد به تو منفعت رساند ولی زیان می‌رساند (زیرا بر اثر حماقتش سود و زیان را تشخیص نمی‌دهد) و از دوستی با بخیل دوری کن، زیرا به هنگامی که شدیدترین نیاز را به او داری تو را رها می‌سازد و از دوستی با انسان فاجر بپرهیز، چرا که تو را به اندک چیزی می‌فروشد و از دوستی با دروغ‌گو برحذر باش، چرا که او مثل سراب است؛ دور را در نظر تو نزدیک و نزدیک را در نظر تو دور می‌سازد (و حقایق را به تو وارونه نشان می‌دهد).
}}
 
== معنای حدیث ==
حضرت امیرالمؤمنین(ع) در نامه ۳۱ نهج‌البلاغه به فرزندش از دوستی با چهار گروه منع می‌کنند:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=نهج البلاغه|نام=محمد بن حسین بن موسی|نام خانوادگی=سید رضی|فصل=حکمت 38}}</ref>
 
=== ۱. دوستی با افراد نادان ===
اولین گروه احمق است. «ایاک و المصادقه الاحمق» فرمود: از دوستی با انسان احمق بپرهیز؛ زیرا می‌خواهد سود رساند، اما ضرر می‌رساند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=نهج البلاغه|نام=محمد بن حسین بن موسی|نام خانوادگی=سید رضی|فصل=حکمت 38}}</ref> همچنین در روایتی از حضرت علی(ع) آمده است که:{{متن عربی|صدیق الجاهل متعوب منکوب|ترجمه=دوستِ انسان نادان، در رنج و سختى است}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=غرر الحکم|نام=ناصح الدین|نام خانوادگی=ابوالفتح آمِدی|فصل=حکایت 5829}}</ref> و همچنین [[امام رضا(ع)]] در روایتی می‌فرمایند:{{متن عربی|صَديقُ الجاهِلِ في تَعَبٍ|ترجمه=دوست انسان نادان در رنج است}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحار الأنوار|نام=محمدباقر|نام خانوادگی=مجلسی|جلد=78|صفحه=352|فصل=حکایت 9}}</ref> پس طبق این سخنان توجه باید داشت که دوست احمق و نادان به اینکه چه چیزی به نفع ما و چه چیزی به ضرر ماست ندارد به همین خاطر باید از آن دوری کرد.
 
==== علائم شناخت دوست احمق ====
حضرت همچنین در حکمت ۳۴۹ نهج‌البلاغه راه شناخت احمق را چنین بیان می‌کنند: {{متن عربی|مَن نَظَرَ في عُيوبِ النّاسِ فأنكَرَها ثُمَّ رَضِيَها لِنَفسِهِ، فذلكَ الأحمَقُ بِعَينِهِ|ترجمه=هركس عیب‌های مردم را ببيند و آن‌ها را زشت شمارد و همان عیب‌ها را در خودش بپسندد، احمق واقعى است}} مانند کسی که از رفتار یا حرکتی انتقاد می‌کند اما اگر در مورد همان رفتار کسی برای او خیرخواهی کند بدان گوش نمی‌سپارد و خیرخواهی او را نمی‌پذیرد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=نهج البلاغه|نام=محمد بن حسین بن موسی|نام خانوادگی=سید رضی|فصل=حکمت 349}}</ref>
 
=== ۲. دوستی با افراد بخیل ===
اما گروه دوم؛ «وَإِیَّاکَ وَ مُصَادَقَةَ الْبَخِیلِ، فَإِنَّهُ یَقْعُدُ عَنْکَ أَحْوَجَ مَاتَکُونُ إِلَیْهِ»؛ از دوستی با افراد بخیل بپرهیز زیرا آن هنگام که تو به او بسیار نیازمندی، همان موقع تو را رها می‌سازد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=نهج البلاغه|نام=محمد بن حسین بن موسی|نام خانوادگی=سید رضی|فصل=حکمت 38}}</ref>
 
==== بخل در کلام امیرالمؤمنین(ع) ====
در روایتی از ایشان داریم: «الْبُخْلُ عَارٌ»؛ بخل مایه ننگ است. در نامه به مالک اشتر امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند: با سه گروه مشورت نکن که یکی از آن سه گروه، بخیل است. حاکم جامعه اسلامی نباید مشاور بخیل داشته باشد، زیرا بخیل نه‌تنها خود اهل خیر نیست، بلکه مانع خیر انسانی نیز می‌شود. از آن‌طرف دوستی با انسان‌های سخاوتمند خوب و پسندیده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=نهج البلاغه|نام=محمد بن حسین بن موسی|نام خانوادگی=سید رضی|فصل=حکمت 3}}</ref>
 
=== ۳. دوستی با افراد بی‌تقوا ===
گروه سوم: «وَإِیَّاک وَ مُصَادَقَة الْفَاجِرِ فَإِنَّهُ یَبِیعُکَ بِالتَّافِهِ؛ و از دوستی با بدکار بپرهیز، که با اندک بهایی تو را می‌فروشد.» انسان فاجر، هوسران است، لذا دوست را برای هوس خود می‌خواهد و کسی که هوس‌پرست باشد لیاقت دوستی ندارد. مانند کسی است که در دام اعتیاد فرو افتاده است، دیگر چیزی برای او اهمیت ندارد. همه‌چیزش را فدا می‌کند؛ از همسر و فرزند و لوازم زندگی‌اش را. اگر کسی فاجر شد، دیگر وفادار نخواهد بود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=نهج البلاغه|نام=محمد بن حسین بن موسی|نام خانوادگی=سید رضی|فصل=حکمت 38}}</ref>


'''دوستی با افراد بخیل:'''
قرآن کریم می‌فرماید: حضرت ابراهیم به سرپرستش آزر فرمود: شیطان را بندگی نکن چراکه نسبت به خدای رحمان عصیان کرد؛{{قرآن|یَا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّیْطَانَ إِنَّ الشَّیْطَانَ کَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِیًّا|سوره=مریم|آیه=۴۴}}.
{{نقل قول|از دوستی با بخیل بپرهیز، زیرا آنچه را که سخت به آن نیاز داری از تو دریغ می‌دارد.<ref name=":0">شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة (صبحی صالح)، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ ق، ص۴۵۷، حکمت۳۸.</ref>}}


'''دوستی با افراد فاجر:'''
امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند: {{متن عربی|انی اریدکم لله و انتم تریدوننی لانفسکم|ترجمه=من شما را برای خداوند می‌خواهم و شما مرا برای خود می‌خواهید!}} آری دوستی خالصانه این است که انسان‌ها یکدیگر را برای خدا بخواهند، نه برای هوس‌هایشان. اینکه انسان دوستش را برای خداوند بخواهد، عالی‌ترین نوع دوستی است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=نهج البلاغه|نام=محمد بن حسین بن موسی|نام خانوادگی=سید رضی|فصل=حکمت 136}}</ref>
{{نقل قولاز دوستی با بدکار بپرهیز، که با اندک بهایی تو را می‌فروشد.<ref name=":0">شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة (صبحی صالح)، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ ق، ص۴۵۷، حکمت۳۸.</ref>}}


'''دوستی با درغگویان:'''
=== ۴. دوستی با درغگویان ===
{{نقل قول|و از دوستی با دروغگو بپرهیز، که او به سراب ماند: دور را به تو نزدیک، و نزدیک را دور می‌نمایاند.<ref name=":0">شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة (صبحی صالح)، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ ق، ص۴۵۷، حکمت۳۸.</ref>}}
چهارمین گروه: «وَ إِیَّاکَ وَ مُصَادَقَةَ الْکَذَّابِ فَإِنَّهُ کَالسَّرَابِ یُقَرِّبُ عَلَیْکَ الْبَعِیدَ وَ یُبَعِّدُ عَلَیْکَ الْقَرِیبَ» از دوستی با فردی که بسیار دروغ می‌گوید بپرهیز، زیرا مانند سراب است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=نهج البلاغه|نام=محمد بن حسین بن موسی|نام خانوادگی=سید رضی|فصل=حکمت 38}}</ref>
سراب آب‌نما است؛ آنچه مانند آب دیده می‌شود، اما آب نیست. انسان کذاب مانند سراب، دورها را نزدیک نشان می‌دهد و نزدیک را دور نشان می‌دهد و این از طریق دروغ میسر است. دوست باید قابل اعتماد باشد؛ زیرا ممکن است تکیه‌گاه قرار گیرد. دوست قرار است موجبات آرامش را فراهم کند، باکسی که به او اعتمادی نیست نمی‌توان به آرامش رسید. گاهی می‌بینیم کسی به ضرر فرد دیگری دروغ می‌گوید، چنانچه دوستی را با او ادامه می‌دهیم، باید متوجه باشیم که ممکن است روزی به ضرر ما نیز سخن بگوید.{{متن عربی|عَلَيكُم بِالإِخوانِ؛ فَإِنَّهُم عُدَّةٌ لِلدُّنيا، وعُدَّةٌ لِلآخِرَةِ؛ ألا تَسمَعُ إلى قَولِ أهلِ النّارِ: «فَمَا لَنَا مِن شَـفِعِينَ * وَ لاَ صَدِيقٍ حَمِيمٍ|ترجمه=برادرانى به دست آوريد كه ساز و برگ دنيا و ساز و برگ آخرت هستند. آيا سخن دوزخيان را نشنيده اى: «پس ما را نه شفيعانى است و نه دوستى نزديك»}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مشکاة الأنوار|نام=علی بن حسن بن فضل|نام خانوادگی=طبرسی|صفحه=187}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المحجّة البیضاء|نام=محمد بن مرتضی|نام خانوادگی=فیض کاشانی|جلد=3|صفحه=289}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مستدرک الوسائل|نام=حسین|نام خانوادگی=نوری|جلد=8|صفحه=323|فصل=حکایت 9559}}</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
{{شاخه
{{شاخه
| شاخه اصلی = حدیث
| شاخه اصلی = حدیث
| شاخه فرعی۱ =
| شاخه فرعی۱ = روایت‌های اخلاقی
| شاخه فرعی۲ =
| شاخه فرعی۲ =
| شاخه فرعی۳ =
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{ارزیابی
  | شناسه =
  | شناسه = شد
  | تیترها =
  | عکس = <!--خالی | شد-->
  | ویرایش =
  | درگاه = شد
  | لینک‌دهی =
  | ادبیات = شد
  | ناوبری =
  | پیوند = شد
  | نمایه =
  | ناوبری = شد
  | تغییر مسیر =
  | تغییرمسیر = <!--خالی | شد-->
  | ارجاعات =
  | ارجاعات = شد
  | بازبینی نویسنده =
  | ارزیابی کمی = شد
  | بازبینی =
  | ارزیابی کیفی = <!--خالی | شد-->
| تکمیل =
  | اولویت = ج
  | اولویت =
  | کیفیت = متوسط
  | کیفیت =
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۵۸

سؤال

در روایتی آمده است که امام علی(ع) به فرزندش امام حسن(ع) توصیه می‌کنند که از چهار دسته افراد دوری کن. آیا این حدیث صحیح است؟ به چه علت نباید با این گروه دوستی کرد؟

درگاه‌ها
درگاه سنت.png


از دیدگاه امیرالمؤمنین علی(ع)، انتخاب دوستان و هم‌نشینان از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا دوستان می‌توانند تأثیر عمیقی بر شخصیت و رفتار فرد داشته باشند. امام علی(ع) با تأکید بر این نکات، به ما یادآوری می‌کنند که انتخاب دوستان باید با دقت و آگاهی انجام شود، زیرا دوستان می‌توانند در شکل‌گیری شخصیت و سرنوشت ما نقش بسزایی داشته باشند.

چون در فرایند دوستی بسیاری از امور انتقال داده می‌شود؛ به این معنا که عادت‌ها و اخلاقیات و تکیه کلام‌ها و مهربانی‌ها و گاهی بدخلقی‌ها و شرارت‌ها در جریان دوستی انتقال می‌یابد. دوستان ناخواسته و به تدریج خلقیات یکدیگر را پیدا می‌کنند. همان‌طور که حضرت محمد(ص) می‌فرمایند: «اَلْمَـرْءُ عَلى دينِ خَـليلِهِ، فَلْيَنْظُرْ اَحَدُكُمْ مَنْ يُخالِلْ؛ رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: انسان بر دين دوستش خواهد بود، بنابراين هر يك از شما دقت كند كه با چه كسى دوست مى شود.». پیامبر با بیان این حدیث در واقع به ما متذکر می‌شوند که اغلب انسان‌ها به همان مسیری می‌روند که دوستانشان رفته‌اند.

با شروع دوستی میان دو نفر، آنها سرنوشت مشترکی پیدا می‌کنند و اهداف دوستان، منش و خلق و خوی آنها بتدریج یکی می‌شود؛ در این صورت آیا واقعاً مهم نیست که ما بدانیم چه کسانی را به عنوان دوست برمی‌گزینیم؟

در این راستا، امام علی(ع) به فرزندش امام حسن(ع) توصیه‌هایی می‌کنند و از دوست نشدن با افراد احمق، بخیل، فاجر، دروغگو اشاره می‌کنند.

متن و سند حدیث

این حدیث از حضرت علی(ع) امام اول همهٔ مذاهب شیعه، در حکمت ۳۸ کتاب نهج البلاغه که سید رضی از علمای قرن چهارم هجری آنها را جمع‌آوری کرده است ذکر شده:[۱]


معنای حدیث

حضرت امیرالمؤمنین(ع) در نامه ۳۱ نهج‌البلاغه به فرزندش از دوستی با چهار گروه منع می‌کنند:[۲]

۱. دوستی با افراد نادان

اولین گروه احمق است. «ایاک و المصادقه الاحمق» فرمود: از دوستی با انسان احمق بپرهیز؛ زیرا می‌خواهد سود رساند، اما ضرر می‌رساند.[۳] همچنین در روایتی از حضرت علی(ع) آمده است که:«صدیق الجاهل متعوب منکوب؛ دوستِ انسان نادان، در رنج و سختى است»[۴] و همچنین امام رضا(ع) در روایتی می‌فرمایند:«صَديقُ الجاهِلِ في تَعَبٍ؛ دوست انسان نادان در رنج است»[۵] پس طبق این سخنان توجه باید داشت که دوست احمق و نادان به اینکه چه چیزی به نفع ما و چه چیزی به ضرر ماست ندارد به همین خاطر باید از آن دوری کرد.

علائم شناخت دوست احمق

حضرت همچنین در حکمت ۳۴۹ نهج‌البلاغه راه شناخت احمق را چنین بیان می‌کنند: «مَن نَظَرَ في عُيوبِ النّاسِ فأنكَرَها ثُمَّ رَضِيَها لِنَفسِهِ، فذلكَ الأحمَقُ بِعَينِهِ؛ هركس عیب‌های مردم را ببيند و آن‌ها را زشت شمارد و همان عیب‌ها را در خودش بپسندد، احمق واقعى است» مانند کسی که از رفتار یا حرکتی انتقاد می‌کند اما اگر در مورد همان رفتار کسی برای او خیرخواهی کند بدان گوش نمی‌سپارد و خیرخواهی او را نمی‌پذیرد.[۶]

۲. دوستی با افراد بخیل

اما گروه دوم؛ «وَإِیَّاکَ وَ مُصَادَقَةَ الْبَخِیلِ، فَإِنَّهُ یَقْعُدُ عَنْکَ أَحْوَجَ مَاتَکُونُ إِلَیْهِ»؛ از دوستی با افراد بخیل بپرهیز زیرا آن هنگام که تو به او بسیار نیازمندی، همان موقع تو را رها می‌سازد.[۷]

بخل در کلام امیرالمؤمنین(ع)

در روایتی از ایشان داریم: «الْبُخْلُ عَارٌ»؛ بخل مایه ننگ است. در نامه به مالک اشتر امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند: با سه گروه مشورت نکن که یکی از آن سه گروه، بخیل است. حاکم جامعه اسلامی نباید مشاور بخیل داشته باشد، زیرا بخیل نه‌تنها خود اهل خیر نیست، بلکه مانع خیر انسانی نیز می‌شود. از آن‌طرف دوستی با انسان‌های سخاوتمند خوب و پسندیده است.[۸]

۳. دوستی با افراد بی‌تقوا

گروه سوم: «وَإِیَّاک وَ مُصَادَقَة الْفَاجِرِ فَإِنَّهُ یَبِیعُکَ بِالتَّافِهِ؛ و از دوستی با بدکار بپرهیز، که با اندک بهایی تو را می‌فروشد.» انسان فاجر، هوسران است، لذا دوست را برای هوس خود می‌خواهد و کسی که هوس‌پرست باشد لیاقت دوستی ندارد. مانند کسی است که در دام اعتیاد فرو افتاده است، دیگر چیزی برای او اهمیت ندارد. همه‌چیزش را فدا می‌کند؛ از همسر و فرزند و لوازم زندگی‌اش را. اگر کسی فاجر شد، دیگر وفادار نخواهد بود.[۹]

قرآن کریم می‌فرماید: حضرت ابراهیم به سرپرستش آزر فرمود: شیطان را بندگی نکن چراکه نسبت به خدای رحمان عصیان کرد؛﴿یَا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّیْطَانَ إِنَّ الشَّیْطَانَ کَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِیًّا(مریم:۴۴).

امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند: «انی اریدکم لله و انتم تریدوننی لانفسکم؛ من شما را برای خداوند می‌خواهم و شما مرا برای خود می‌خواهید!» آری دوستی خالصانه این است که انسان‌ها یکدیگر را برای خدا بخواهند، نه برای هوس‌هایشان. اینکه انسان دوستش را برای خداوند بخواهد، عالی‌ترین نوع دوستی است.[۱۰]

۴. دوستی با درغگویان

چهارمین گروه: «وَ إِیَّاکَ وَ مُصَادَقَةَ الْکَذَّابِ فَإِنَّهُ کَالسَّرَابِ یُقَرِّبُ عَلَیْکَ الْبَعِیدَ وَ یُبَعِّدُ عَلَیْکَ الْقَرِیبَ» از دوستی با فردی که بسیار دروغ می‌گوید بپرهیز، زیرا مانند سراب است.[۱۱] سراب آب‌نما است؛ آنچه مانند آب دیده می‌شود، اما آب نیست. انسان کذاب مانند سراب، دورها را نزدیک نشان می‌دهد و نزدیک را دور نشان می‌دهد و این از طریق دروغ میسر است. دوست باید قابل اعتماد باشد؛ زیرا ممکن است تکیه‌گاه قرار گیرد. دوست قرار است موجبات آرامش را فراهم کند، باکسی که به او اعتمادی نیست نمی‌توان به آرامش رسید. گاهی می‌بینیم کسی به ضرر فرد دیگری دروغ می‌گوید، چنانچه دوستی را با او ادامه می‌دهیم، باید متوجه باشیم که ممکن است روزی به ضرر ما نیز سخن بگوید.«عَلَيكُم بِالإِخوانِ؛ فَإِنَّهُم عُدَّةٌ لِلدُّنيا، وعُدَّةٌ لِلآخِرَةِ؛ ألا تَسمَعُ إلى قَولِ أهلِ النّارِ: «فَمَا لَنَا مِن شَـفِعِينَ * وَ لاَ صَدِيقٍ حَمِيمٍ؛ برادرانى به دست آوريد كه ساز و برگ دنيا و ساز و برگ آخرت هستند. آيا سخن دوزخيان را نشنيده اى: «پس ما را نه شفيعانى است و نه دوستى نزديك»».[۱۲][۱۳][۱۴]

منابع

  1. سید رضی، محمد بن حسین بن موسی. «حکمت ۳۸». نهج البلاغه.
  2. سید رضی، محمد بن حسین بن موسی. «حکمت ۳۸». نهج البلاغه.
  3. سید رضی، محمد بن حسین بن موسی. «حکمت ۳۸». نهج البلاغه.
  4. ابوالفتح آمِدی، ناصح الدین. «حکایت ۵۸۲۹». غرر الحکم.
  5. مجلسی، محمدباقر. «حکایت ۹». بحار الأنوار. ج. ۷۸. ص. ۳۵۲.
  6. سید رضی، محمد بن حسین بن موسی. «حکمت ۳۴۹». نهج البلاغه.
  7. سید رضی، محمد بن حسین بن موسی. «حکمت ۳۸». نهج البلاغه.
  8. سید رضی، محمد بن حسین بن موسی. «حکمت ۳». نهج البلاغه.
  9. سید رضی، محمد بن حسین بن موسی. «حکمت ۳۸». نهج البلاغه.
  10. سید رضی، محمد بن حسین بن موسی. «حکمت ۱۳۶». نهج البلاغه.
  11. سید رضی، محمد بن حسین بن موسی. «حکمت ۳۸». نهج البلاغه.
  12. طبرسی، علی بن حسن بن فضل. مشکاة الأنوار. ص. ۱۸۷.
  13. فیض کاشانی، محمد بن مرتضی. المحجّة البیضاء. ج. ۳. ص. ۲۸۹.
  14. نوری، حسین. «حکایت ۹۵۵۹». مستدرک الوسائل. ج. ۸. ص. ۳۲۳.