اوضاع اقتصادی عربستان قبل از اسلام: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{پایان سوال}} اوضاع اقتصادي عربستان قبل از اسلام چگونه بود؟ {{سوال}...» ایجاد کرد)
 
جز (ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
اوضاع اقتصادي عربستان قبل از اسلام چگونه بود؟
اوضاع اقتصادی عربستان قبل از اسلام چگونه بود؟
{{سوال}}
{{سوال}}
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
عربستان، شبه جزيره اي است كه در جنوب غربي آسيا قرار گرفته است. قسمت اعظم آن را بيابانهاي خشك و سوزان فراگرفته و از سه طرف به دريا مرتبط است. مساحت اين كشور متجاوز از سه ميليون كيلومتر مربع است. «سطح اين كشور مركب از ريگستانهاي پهناور و كوه و سنگلاخهايي است كه در خلال آنها قسمت هاي سرسبزي وجود دارد.»<ref>گوستاولوبون، تمدن اسلام و عرب، ترجمه سيد هاشم حسيني، تهران، كتابفروشي اسلاميه، ۱۳۷۲، ص۲۱.</ref>
عربستان، شبه جزیره ای است که در جنوب غربی آسیا قرار گرفته است. قسمت اعظم آن را بیابانهای خشک و سوزان فراگرفته و از سه طرف به دریا مرتبط است. مساحت این کشور متجاوز از سه میلیون کیلومتر مربع است. «سطح این کشور مرکب از ریگستانهای پهناور و کوه و سنگلاخهایی است که در خلال آنها قسمت‌های سرسبزی وجود دارد.»<ref>گوستاولوبون، تمدن اسلام و عرب، ترجمه سید هاشم حسینی، تهران، کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۷۲، ص۲۱.</ref>


به طور كلي مي توان گفت: اقتصاد اين كشور قبل از اسلام وابسته به تجارت، كشاورزي، غارت، دامداري و برده داري بوده است كه هر يك از پيشه ها در مناطق خاصي رونق داشته است به عنوان نمونه در مكه بيشتر تجارت و مسائل تجاري رونق داشته و در يثرب (مدينه)و طائف كشاورزي از رونق بيشتري برخوردار بوده است. البته بايد به اين نكته نيز توجه داشت كه عربستان قبل از اسلام، داراي يك حكومت متمركز و قدرتمند نبوده است كه بتواند اقتصادي منسجم و همه جانبه در اين كشور برقرار سازد.
به‌طور کلی می‌توان گفت: اقتصاد این کشور قبل از اسلام وابسته به تجارت، کشاورزی، غارت، دامداری و برده داری بوده است که هر یک از پیشه‌ها در مناطق خاصی رونق داشته است به عنوان نمونه در مکه بیشتر تجارت و مسائل تجاری رونق داشته و در یثرب (مدینه) و طائف کشاورزی از رونق بیشتری برخوردار بوده است. البته باید به این نکته نیز توجه داشت که عربستان قبل از اسلام، دارای یک حکومت متمرکز و قدرتمند نبوده است که بتواند اقتصادی منسجم و همه‌جانبه در این کشور برقرار سازد.


==تجارت:==
== تجارت ==
تجارت عربستان قبل از اسلام را در یک نگاه کلی می‌توان به دو بخش تجارت داخلی و خارجی تقسیم می‌شد تجارت داخلی بیشتر شامل تجارت در شهرها (یک شهر) یا بین شهرهای مختلف و در بازارهای منطقه‌ای بود. «دکتر عبدالعزیر سالم» می‌نویسد: «یکی از عوامل رونق و درخشش شهرهایی چون مکه، طائف و یثرب نزدیکی آنها به بازارهای تجاری معروفی بود که در ماه‌های حرام دایر می‌شد. زیرا در خلال این ماه‌ها مردم نسبت به جان و مال خود احساس امنیت می‌کردند این بازارها عبارت بود از «بازار عکاظ» در سرزمین وسیعی میان مکه و طائف، بازار «مجنه» در پائین مکه، بازار «حباشه» در نزدیکی بارق، بازار «ذی مجاز» نزدیک عرفه و…»<ref>عبدالعزیز سالم، تاریخ عرب قبل از اسلام، ترجمه باقر صدری نیا، چاپ اول، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی ۱۳۸۰، ص۲۴۹.</ref>


تجارت عربستان قبل از اسلام را در يك نگاه كلي مي توان به دو بخش تجارت داخلي و خارجي تقسيم مي¬شد تجارت داخلي بيشتر شامل تجارت در شهرها (يك شهر) يا بين شهرهاي مختلف و در بازارهاي منطقه¬اي بود. «دكتر عبدالعزير سالم» مي نويسد: «يكي از عوامل رونق و درخشش شهرهايي چون مكه، طائف و يثرب نزديكي آنها به بازارهاي تجاري معروفي بود كه در ماههاي حرام داير مي شد. زيرا در خلال اين ماهها مردم نسبت به جان و مال خود احساس امنيت مي كردند اين بازارها عبارت بود از «بازار عكاظ» در سرزمين وسيعي ميان مكه و طائف، بازار «مجنه» در پائين مكه، بازار «حباشه» در نزديكي بارق، بازار «ذي مجاز» نزديك عرفه و...»<ref>عبدالعزيز سالم، تاريخ عرب قبل از اسلام، ترجمه باقر صدري نيا، چاپ اول، تهران، انتشارات علمي و فرهنگي ۱۳۸۰، ص۲۴۹.</ref>
در شهری مانند مدینه، تجارت بیشتر جنبه داخلی داشته است «تجارت مدینه به صورت داخلی بود و هیچ‌گاه نمی‌توانست با کشاورزی رقابت نماید.»<ref>ابوالقاسم اجتهادی، وضع مالی و مالیه مسلمین، چاپ اول، تهران، انتشارات صدا و سیما، ۱۳۶۳، ص۴۳.</ref>


در شهري مانند مدينه، تجارت بيشتر جنبه داخلي داشته است «تجارت مدينه به صورت داخلي بود و هيچ گاه نمي‎توانست با كشاورزي رقابت نمايد.»<ref>ابوالقاسم اجتهادي، وضع مالي و ماليه مسلمين، چاپ اول، تهران، انتشارات صدا و سيما، ۱۳۶۳، ص۴۳.</ref>
تجارت خارجی، شامل صادرات برخی از کالاها، سفرهای تجاری و واسطه بودن در امر تجارت را شامل می‌شود. «عرب در زمان قدیم واسطه ارتباطهای تجاری بین اروپائیان و خاور دور بود و چنین نبود که تجارت عرب منحصر به صادرات شهرهای عربی خودشان باشد، بلکه اجناس از آفریقا و هند نیز وارد می‌کردند و به صورت کالای تجاری به بازارهای دنیا صادر می‌نمودند. مهمترین تجارت عرب روی اشیاء نفیس و قیمتی انجام می‌گرفت مانند عاج، انواع عطریات، دواجات خوشبو، جواهرات، طلای شمش، برده و امثال آن»<ref>گوستاولوبون، پیشین، ص۹۴.</ref>


تجارت خارجي، شامل صادرات برخي از كالاها، سفرهاي تجاري و واسطه بودن در امر تجارت را شامل مي شود. «عرب در زمان قديم واسطه ارتباطهاي تجاري بين اروپائيان و خاور دور بود و چنين نبود كه تجارت عرب منحصر به صادرات شهرهاي عربي خودشان باشد، بلكه اجناس از آفريقا و هند نيز وارد مي كردند و به صورت كالاي تجاري به بازارهاي دنيا صادر مي نمودند. مهمترين تجارت عرب روي اشياء نفيس و قيمتي انجام مي گرفت مانند عاج، انواع عطريات، دواجات خوشبو، جواهرات، طلاي شمش، برده و امثال آن»<ref>گوستاولوبون، پيشين، ص۹۴.</ref>
«حسن ابراهیم حسن» می‌نویسد: «مردم سبأ ثروت فراوان داشتند واین ثروت را از تجارت بدست آورده بودند. زیرا تجارت آن روزگار بیشتر از راه یمن انجام می‌گرفت و تجارت مواد معطر به خصوص «بخور» که در معابد مصر و حبشه برای سوختن به کار می‌رفت به مردم سبأ انحصار داشت که به وسیله کاروانها محصولات خود را به نقاط دیگر می‌فرستادند.»<ref>حسن ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاینده، چاپ چهارم، تهران، جاویدان، ص۳۱.</ref> همین نویسنده آورده است که: «وضع مکه با زراعت و کشاورزی مناسب نبود… مکه مرکز رفت و آمد کاروانها بود و واسطه بازرگانی میان یمن و شام و حبشه به شمار می‌رفت»<ref>همان ص۵۶.</ref>


«حسن ابراهيم حسن» مي نويسد: «مردم سبأ ثروت فراوان داشتند واين ثروت را از تجارت بدست آورده بودند. زيرا تجارت آن روزگار بيشتر از راه يمن انجام مي گرفت و تجارت مواد معطر به خصوص «بخور» كه در معابد مصر و حبشه براي سوختن به كار مي رفت به مردم سبأ انحصار داشت كه به وسيله كاروانها محصولات خود را به نقاط ديگر مي فرستادند.»<ref>حسن ابراهيم حسن، تاريخ سياسي اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاينده، چاپ چهارم، تهران، جاويدان، ص۳۱.</ref> همين نويسنده آورده است كه: «وضع مكه با زراعت و كشاورزي مناسب نبود... مكه مركز رفت و آمد كاروانها بود و واسطه بازرگاني ميان يمن و شام و حبشه به شمار مي رفت»<ref>همان ص۵۶.</ref>
«جواد علی» می‌نویسد: «سرزمین حجاز (مکه) به لحاظ اقتصادی و دینی از مناطق با اهمیت جزیره العرب به شمار می‌آمد. اهمیت اقتصادی آن از این جهت بود که یکی از شریانهای اصلی بازرگانی جهانی از آنجا می‌گذشت در شریانهای دیگری به جانب شرق و شمال شرقی از آن منشعب می‌گردید.»<ref>عبدالعزیز سالم، پیشین، ص۲۴۶، به نقل از تاریخ العرب قبل الاسلام، جواد علی، ج۴، ص۱۶۱.</ref>


«جواد علي» مي نويسد: «سرزمين حجاز (مكه) به لحاظ اقتصادي و ديني از مناطق با اهميت جزيره العرب به شمار مي آمد. اهميت اقتصادي آن از اين جهت بود كه يكي از شريانهاي اصلي بازرگاني جهاني از آنجا مي گذشت در شريانهاي ديگري به جانب شرق و شمال شرقي از آن منشعب مي گرديد.»<ref>عبدالعزيز سالم، پيشين، ص۲۴۶، به نقل از تاريخ العرب قبل الاسلام، جواد علي، ج۴، ص۱۶۱.</ref>
سفرهای قریش به جانب شمال (شام) در فصل تابستان نیز جزء تجارت خارجی محسوب می‌شوند که قرآن کریم نیز در سوره «قریش» به این مسئله اشاره کرده است. در همین رابطه «بلاذری» می‌نویسد: «هاشم بن عبد مناف از پادشاهان شام برای قریش امان نامه ای گرفت تا با امنیت خاطر در آن سرزمین تجارت کنند. پس از آن عبد شمس برادر هاشم از پادشاه حبشه برای آنان امان گرفت و نوفل بن عبد مناف از ملوک عراق برای آنان پیمان گرفت. پس از آن، دو کوچ زمستانی و تابستانی را سامان دادند.»<ref>بلاذری، انساب الاشراف، چاپ دوم، قم، مجمع احیاء الثقافه الاسلامیه، ۱۴۱۶ ه، ص۵۹.</ref>


سفرهاي قريش به جانب شمال (شام) در فصل تابستان نيز جزء تجارت خارجي محسوب مي شوند كه قرآن كريم نيز در سوره «قريش» به اين مسئله اشاره كرده است. در همين رابطه «بلاذري» مي نويسد: «هاشم بن عبد مناف از پادشاهان شام براي قريش امان نامه اي گرفت تا با امنيت خاطر در آن سرزمين تجارت كنند. پس از آن عبد شمس برادر هاشم از پادشاه حبشه براي آنان امان گرفت و نوفل بن عبد مناف از ملوك عراق براي آنان پيمان گرفت. پس از آن، دو كوچ زمستاني و تابستاني را سامان دادند.»<ref>بلاذري، انساب الاشراف، چاپ دوم، قم، مجمع احياء الثقافه الاسلاميه، ۱۴۱۶ ه، ص۵۹.</ref>
== کشاورزی ==
در برخی از مناطق شبه جزیره که امکان کشت و کار وجود داشت، کشاورزی در آن مناطق رونق داشته است. «مدینه برخلاف مکه از چاه‌های آب و اراضی قابل کشت برخوردار بوده است وجود طوایف یهودی که آشنائی به کشاورزی داشتند موجب شد که در مدینه اراضی زراعی و راه‌های بی شماری به وجود آید»<ref>ابوالقاسم اجتهادی، پیشین، ص۴۲.</ref> «یثرب از حاصلخیزترین مناطق حجاز شمرده می‌شد. خرما مهمترین محصول یثرب بود و زندگی مردم عمدتاً به همین محصول بود»<ref>عبدالعزیز سالم، پیشین، ص۳۰۳.</ref> «مهمترین فراورده کشاورزی مدینه محصول نخلستانهای آن شهر بود؛ که هم غذای اهالی را تأمین می‌کرد و هم آنها می‌توانستند با پوست و شاخه آن برای خود حصیر و سبد و سایبان بسازند.»<ref>ابوالقاسم اجتهادی، پیشین، ص۴۳.</ref>


==كشاورزي:==
یمن و طائف نیز از مناطقی بودند که کشاورزی در آن مناطق رونق داشت: «طائف به داشتن انواع مختلف میوه شهرت داشت از جمله میوه‌هایی که در آنجا بیشتر به عمل می‌آمد عبارت بود از خرما و انواع انگور و…»<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ترجمه آذرتاش آذرنوش، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۶، ج۱، ص۶۹.</ref>


در برخي از مناطق شبه جزيره كه امكان كشت و كار وجود داشت، كشاورزي در آن مناطق رونق داشته است. «مدينه برخلاف مكه از چاههاي آب و اراضي قابل كشت برخوردار بوده است وجود طوايف يهودي كه آشنائي به كشاورزي داشتند موجب شد كه در مدينه اراضي زراعي و راههاي بي شماري به وجود آيد»<ref>ابوالقاسم اجتهادي، پيشين، ص۴۲.</ref> «يثرب از حاصلخيزترين مناطق حجاز شمرده مي شد. خرما مهمترين محصول يثرب بود و زندگي مردم عمدتاً به همين محصول بود»<ref>عبدالعزيز سالم، پيشين، ص۳۰۳.</ref> «مهمترين فراورده كشاورزي مدينه محصول نخلستانهاي آن شهر بود. كه هم غذاي اهالي را تأمين مي كرد و هم آنها مي توانستند با پوست و شاخه آن براي خود حصير و سبد و سايبان بسازند.»<ref>ابوالقاسم اجتهادي، پيشين، ص۴۳.</ref>
== دامداری ==
پرورش شتر و گوسفند نیز یکی از راه‌های امرار معاش در شبه جزیره محسوب می‌شد هر چند این امر بیشتر اختصاص به اعراب بدوی و صحرا نشین داشت. «وسیله امرار معاش بدوی، در صورتی که قحطی و خشکسالی وجود نداشته باشد، عبارت است از فراورده‌های شتر و گوسفند آن هم به شکل ابتدائی آن»<ref>ابوالقاسم اجتهادی، پیشین ص۳۵.</ref> «پرورش دام اساس و پایه زندگی نیمه کوچنده و جنگی اعراب را تشکیل می‌داد»<ref>ن. وپیگولوسکایا، اعراب حدود مرزهای روم شرقی و ایران، ترجمه عنایت الله رضا، چاپ اول، تهران مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۷۲، ص۵۴۷.</ref>


يمن و طائف نيز از مناطقي بودند كه كشاورزي در آن مناطق رونق داشت: «طائف به داشتن انواع مختلف ميوه شهرت داشت از جمله ميوه هايي كه در آنجا بيشتر به عمل مي آمد عبارت بود از خرما و انواع انگور و...»<ref>بلاذري، فتوح البلدان، ترجمه آذرتاش آذرنوش، تهران، بنياد فرهنگ ايران، ۱۳۴۶، ج۱، ص۶۹.</ref>
== غارت ==
یکی از راه‌های امرار معاش اعراب و کسب ثروت در عربستان قبل از اسلام غارت و چپاول بود. «زندگی اعراب بیابان نشین، البته به غارت و تطاول بسته بود و در سراسر صحرا جز زور و شمشیر نبود»<ref>زرین کوب، دو قرن سکوت، چاپ سوم، تهران، ۱۳۴۴، ص۴.</ref> «حمله و غارتگری وسیله ای ابتدائی برای کسب ثروت از سوی اعراب بود از این رهگذر بزرگان و شیوخ قبایل ثروتمند می‌شدند حال آنکه جنگجویان ساده سهم اندکی نصیبشان می‌شد»<ref>ن، و. پیگولوسکایا، پیشین، ص۵۵۱.</ref>


==دامداري:==
== برده داری ==
برده داری نیز یکی از راه‌های کسب درآمد بود. «اسارت آدمیان از اهمیت فراوان برخوردار بود. اعراب اسیران را چون غنایم زنده جنگی تلقی می‌کردند؛ بنابراین معمولاً اسیران را به عنوان برده می‌فروختند و تنها بخشی از آنها را برای انجام بعضی کارها نزد خود نگاه می‌داشتند. اسیران وسیله خرید و فروش بودند و حکم کالای زنده را داشتند.»<ref>همان ص۵۴۸.</ref>


پرورش شتر و گوسفند نيز يكي از راههاي امرار معاش در شبه جزيره محسوب مي شد هر چند اين امر بيشتر اختصاص به اعراب بدوي و صحرا نشين داشت. «وسيله امرار معاش بدوي، در صورتي كه قحطي و خشكسالي وجود نداشته باشد، عبارت است از فراورده هاي شتر و گوسفند آن هم به شكل ابتدائي آن»<ref>ابوالقاسم اجتهادي، پيشين ص۳۵.</ref> «پرورش دام اساس و پايه زندگي نيمه كوچنده و جنگي اعراب را تشكيل مي داد»<ref>ن. وپيگولوسكايا، اعراب حدود مرزهاي روم شرقي و ايران، ترجمه عنايت الله رضا، چاپ اول، تهران مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي، ۱۳۷۲، ص۵۴۷.</ref>
== نتیجه‌گیری ==
 
اقتصاد عربستان قبل از اسلام بستگی به منطقه ای داشت که اعراب در آن ساکن بودند در برخی از مناطق مردم ثروتمند بودند و در برخی از مناطق بادیه نشین فقر حکم فرما بود و حتی برخی از قبایل به خاطر فقر فرزندان خویش را می‌کشتند؛ و این فرزندان معمولاً دختران بودند چرا که نقش قابل توجهی را نمی‌توانستند در اقتصاد خانه داشته باشد و به این حقیقت، قرآن کریم در آیه ۳۱ سوره اسراء اشاره فرموده است. خداوند می‌فرماید: «فرزندان خود را از ترس فقر نکشید…»<ref>قرآن کریم، سوره اسراء، آیه ۳۱.</ref>
==غارت: ==
 
يكي از راههاي امرار معاش اعراب و كسب ثروت در عربستان قبل از اسلام غارت و چپاول بود. «زندگي اعراب بيابان نشين، البته به غارت و تطاول بسته بود و در سراسر صحرا جز زور و شمشير نبود»<ref>زرين كوب، دو قرن سكوت، چاپ سوم، تهران، ۱۳۴۴، ص۴.</ref> «حمله و غارتگري وسيله اي ابتدائي براي كسب ثروت از سوي اعراب بود از اين رهگذر بزرگان و شيوخ قبايل ثروتمند مي شدند حال آنكه جنگجويان ساده سهم اندكي نصيبشان مي شد»<ref>ن، و. پيگولوسكايا، پيشين، ص۵۵۱.</ref>
 
==برده داري: ==
 
برده داري نيز يكي از راههاي كسب درآمد بود. «اسارت آدميان از اهميت فراوان برخوردار بود. اعراب اسيران را چون غنايم زنده جنگي تلقي مي كردند. بنابراين معمولاً اسيران را به عنوان برده مي فروختند و تنها بخشي از آنها را براي انجام بعضي كارها نزد خود نگاه مي داشتند. اسيران وسيله خريد و فروش بودند و حكم كالاي زنده را داشتند.»<ref>همان ص۵۴۸.</ref>
 
==نتيجه گيري:==
 
اقتصاد عربستان قبل از اسلام بستگي به منطقه اي داشت كه اعراب در آن ساكن بودند در برخي از مناطق مردم ثروتمند بودند و در برخي از مناطق باديه نشين فقر حكم فرما بود و حتي برخي از قبايل به خاطر فقر فرزندان خويش را مي كشتند. و اين فرزندان معمولاً دختران بودند چرا كه نقش قابل توجهي را نمي توانستند در اقتصاد خانه داشته باشد و به اين حقيقت، قرآن كريم در آيه ۳۱ سوره اسراء اشاره فرموده است. خداوند مي فرمايد: «فرزندان خود را از ترس فقر نكشيد...»<ref>قرآن كريم، سوره اسراء، آيه ۳۱.</ref>
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}
==كتب جهت مطالعه بيشتر:==
۱. تاريخ العرب قبل الاسلام، نوشته جواد علي.


۲. دو قرن سكوت از عبدالحسين زرين كوب.
== کتب جهت مطالعه بیشتر ==
# تاریخ العرب قبل الاسلام، نوشته جواد علی.
# دو قرن سکوت از عبدالحسین زرین کوب.
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}


==منابع==
== منابع ==
<references />
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =  
  | شاخه اصلی =
|شاخه فرعی۱ =  
|شاخه فرعی۱ =
|شاخه فرعی۲ =  
|شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۳ =  
|شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =
  | تیترها =  
  | تیترها =
  | ویرایش =  
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =
  | کیفیت =  
  | کیفیت =
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۱۲ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۱۳

اوضاع اقتصادی عربستان قبل از اسلام چگونه بود؟

سؤال

عربستان، شبه جزیره ای است که در جنوب غربی آسیا قرار گرفته است. قسمت اعظم آن را بیابانهای خشک و سوزان فراگرفته و از سه طرف به دریا مرتبط است. مساحت این کشور متجاوز از سه میلیون کیلومتر مربع است. «سطح این کشور مرکب از ریگستانهای پهناور و کوه و سنگلاخهایی است که در خلال آنها قسمت‌های سرسبزی وجود دارد.»[۱]

به‌طور کلی می‌توان گفت: اقتصاد این کشور قبل از اسلام وابسته به تجارت، کشاورزی، غارت، دامداری و برده داری بوده است که هر یک از پیشه‌ها در مناطق خاصی رونق داشته است به عنوان نمونه در مکه بیشتر تجارت و مسائل تجاری رونق داشته و در یثرب (مدینه) و طائف کشاورزی از رونق بیشتری برخوردار بوده است. البته باید به این نکته نیز توجه داشت که عربستان قبل از اسلام، دارای یک حکومت متمرکز و قدرتمند نبوده است که بتواند اقتصادی منسجم و همه‌جانبه در این کشور برقرار سازد.

تجارت

تجارت عربستان قبل از اسلام را در یک نگاه کلی می‌توان به دو بخش تجارت داخلی و خارجی تقسیم می‌شد تجارت داخلی بیشتر شامل تجارت در شهرها (یک شهر) یا بین شهرهای مختلف و در بازارهای منطقه‌ای بود. «دکتر عبدالعزیر سالم» می‌نویسد: «یکی از عوامل رونق و درخشش شهرهایی چون مکه، طائف و یثرب نزدیکی آنها به بازارهای تجاری معروفی بود که در ماه‌های حرام دایر می‌شد. زیرا در خلال این ماه‌ها مردم نسبت به جان و مال خود احساس امنیت می‌کردند این بازارها عبارت بود از «بازار عکاظ» در سرزمین وسیعی میان مکه و طائف، بازار «مجنه» در پائین مکه، بازار «حباشه» در نزدیکی بارق، بازار «ذی مجاز» نزدیک عرفه و…»[۲]

در شهری مانند مدینه، تجارت بیشتر جنبه داخلی داشته است «تجارت مدینه به صورت داخلی بود و هیچ‌گاه نمی‌توانست با کشاورزی رقابت نماید.»[۳]

تجارت خارجی، شامل صادرات برخی از کالاها، سفرهای تجاری و واسطه بودن در امر تجارت را شامل می‌شود. «عرب در زمان قدیم واسطه ارتباطهای تجاری بین اروپائیان و خاور دور بود و چنین نبود که تجارت عرب منحصر به صادرات شهرهای عربی خودشان باشد، بلکه اجناس از آفریقا و هند نیز وارد می‌کردند و به صورت کالای تجاری به بازارهای دنیا صادر می‌نمودند. مهمترین تجارت عرب روی اشیاء نفیس و قیمتی انجام می‌گرفت مانند عاج، انواع عطریات، دواجات خوشبو، جواهرات، طلای شمش، برده و امثال آن»[۴]

«حسن ابراهیم حسن» می‌نویسد: «مردم سبأ ثروت فراوان داشتند واین ثروت را از تجارت بدست آورده بودند. زیرا تجارت آن روزگار بیشتر از راه یمن انجام می‌گرفت و تجارت مواد معطر به خصوص «بخور» که در معابد مصر و حبشه برای سوختن به کار می‌رفت به مردم سبأ انحصار داشت که به وسیله کاروانها محصولات خود را به نقاط دیگر می‌فرستادند.»[۵] همین نویسنده آورده است که: «وضع مکه با زراعت و کشاورزی مناسب نبود… مکه مرکز رفت و آمد کاروانها بود و واسطه بازرگانی میان یمن و شام و حبشه به شمار می‌رفت»[۶]

«جواد علی» می‌نویسد: «سرزمین حجاز (مکه) به لحاظ اقتصادی و دینی از مناطق با اهمیت جزیره العرب به شمار می‌آمد. اهمیت اقتصادی آن از این جهت بود که یکی از شریانهای اصلی بازرگانی جهانی از آنجا می‌گذشت در شریانهای دیگری به جانب شرق و شمال شرقی از آن منشعب می‌گردید.»[۷]

سفرهای قریش به جانب شمال (شام) در فصل تابستان نیز جزء تجارت خارجی محسوب می‌شوند که قرآن کریم نیز در سوره «قریش» به این مسئله اشاره کرده است. در همین رابطه «بلاذری» می‌نویسد: «هاشم بن عبد مناف از پادشاهان شام برای قریش امان نامه ای گرفت تا با امنیت خاطر در آن سرزمین تجارت کنند. پس از آن عبد شمس برادر هاشم از پادشاه حبشه برای آنان امان گرفت و نوفل بن عبد مناف از ملوک عراق برای آنان پیمان گرفت. پس از آن، دو کوچ زمستانی و تابستانی را سامان دادند.»[۸]

کشاورزی

در برخی از مناطق شبه جزیره که امکان کشت و کار وجود داشت، کشاورزی در آن مناطق رونق داشته است. «مدینه برخلاف مکه از چاه‌های آب و اراضی قابل کشت برخوردار بوده است وجود طوایف یهودی که آشنائی به کشاورزی داشتند موجب شد که در مدینه اراضی زراعی و راه‌های بی شماری به وجود آید»[۹] «یثرب از حاصلخیزترین مناطق حجاز شمرده می‌شد. خرما مهمترین محصول یثرب بود و زندگی مردم عمدتاً به همین محصول بود»[۱۰] «مهمترین فراورده کشاورزی مدینه محصول نخلستانهای آن شهر بود؛ که هم غذای اهالی را تأمین می‌کرد و هم آنها می‌توانستند با پوست و شاخه آن برای خود حصیر و سبد و سایبان بسازند.»[۱۱]

یمن و طائف نیز از مناطقی بودند که کشاورزی در آن مناطق رونق داشت: «طائف به داشتن انواع مختلف میوه شهرت داشت از جمله میوه‌هایی که در آنجا بیشتر به عمل می‌آمد عبارت بود از خرما و انواع انگور و…»[۱۲]

دامداری

پرورش شتر و گوسفند نیز یکی از راه‌های امرار معاش در شبه جزیره محسوب می‌شد هر چند این امر بیشتر اختصاص به اعراب بدوی و صحرا نشین داشت. «وسیله امرار معاش بدوی، در صورتی که قحطی و خشکسالی وجود نداشته باشد، عبارت است از فراورده‌های شتر و گوسفند آن هم به شکل ابتدائی آن»[۱۳] «پرورش دام اساس و پایه زندگی نیمه کوچنده و جنگی اعراب را تشکیل می‌داد»[۱۴]

غارت

یکی از راه‌های امرار معاش اعراب و کسب ثروت در عربستان قبل از اسلام غارت و چپاول بود. «زندگی اعراب بیابان نشین، البته به غارت و تطاول بسته بود و در سراسر صحرا جز زور و شمشیر نبود»[۱۵] «حمله و غارتگری وسیله ای ابتدائی برای کسب ثروت از سوی اعراب بود از این رهگذر بزرگان و شیوخ قبایل ثروتمند می‌شدند حال آنکه جنگجویان ساده سهم اندکی نصیبشان می‌شد»[۱۶]

برده داری

برده داری نیز یکی از راه‌های کسب درآمد بود. «اسارت آدمیان از اهمیت فراوان برخوردار بود. اعراب اسیران را چون غنایم زنده جنگی تلقی می‌کردند؛ بنابراین معمولاً اسیران را به عنوان برده می‌فروختند و تنها بخشی از آنها را برای انجام بعضی کارها نزد خود نگاه می‌داشتند. اسیران وسیله خرید و فروش بودند و حکم کالای زنده را داشتند.»[۱۷]

نتیجه‌گیری

اقتصاد عربستان قبل از اسلام بستگی به منطقه ای داشت که اعراب در آن ساکن بودند در برخی از مناطق مردم ثروتمند بودند و در برخی از مناطق بادیه نشین فقر حکم فرما بود و حتی برخی از قبایل به خاطر فقر فرزندان خویش را می‌کشتند؛ و این فرزندان معمولاً دختران بودند چرا که نقش قابل توجهی را نمی‌توانستند در اقتصاد خانه داشته باشد و به این حقیقت، قرآن کریم در آیه ۳۱ سوره اسراء اشاره فرموده است. خداوند می‌فرماید: «فرزندان خود را از ترس فقر نکشید…»[۱۸]


کتب جهت مطالعه بیشتر

  1. تاریخ العرب قبل الاسلام، نوشته جواد علی.
  2. دو قرن سکوت از عبدالحسین زرین کوب.


منابع

  1. گوستاولوبون، تمدن اسلام و عرب، ترجمه سید هاشم حسینی، تهران، کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۷۲، ص۲۱.
  2. عبدالعزیز سالم، تاریخ عرب قبل از اسلام، ترجمه باقر صدری نیا، چاپ اول، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی ۱۳۸۰، ص۲۴۹.
  3. ابوالقاسم اجتهادی، وضع مالی و مالیه مسلمین، چاپ اول، تهران، انتشارات صدا و سیما، ۱۳۶۳، ص۴۳.
  4. گوستاولوبون، پیشین، ص۹۴.
  5. حسن ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاینده، چاپ چهارم، تهران، جاویدان، ص۳۱.
  6. همان ص۵۶.
  7. عبدالعزیز سالم، پیشین، ص۲۴۶، به نقل از تاریخ العرب قبل الاسلام، جواد علی، ج۴، ص۱۶۱.
  8. بلاذری، انساب الاشراف، چاپ دوم، قم، مجمع احیاء الثقافه الاسلامیه، ۱۴۱۶ ه، ص۵۹.
  9. ابوالقاسم اجتهادی، پیشین، ص۴۲.
  10. عبدالعزیز سالم، پیشین، ص۳۰۳.
  11. ابوالقاسم اجتهادی، پیشین، ص۴۳.
  12. بلاذری، فتوح البلدان، ترجمه آذرتاش آذرنوش، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۶، ج۱، ص۶۹.
  13. ابوالقاسم اجتهادی، پیشین ص۳۵.
  14. ن. وپیگولوسکایا، اعراب حدود مرزهای روم شرقی و ایران، ترجمه عنایت الله رضا، چاپ اول، تهران مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۷۲، ص۵۴۷.
  15. زرین کوب، دو قرن سکوت، چاپ سوم، تهران، ۱۳۴۴، ص۴.
  16. ن، و. پیگولوسکایا، پیشین، ص۵۵۱.
  17. همان ص۵۴۸.
  18. قرآن کریم، سوره اسراء، آیه ۳۱.