حدیث «من مات»: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
 
(۳۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.ahmadi }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
حدیثِ «هر کس امام عصر خود را نشناسد و بمیرد، کافر از دنیا رفته است» از کیست؟
حدیثِ «هر کس امام عصر خود را نشناسد و بمیرد، به مرگ جاهلی مرده است» از کیست و معنای آن چیست؟ آیا اهل سنت هم این حدیث را نقل کرده اند؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
{{درگاه|مهدویت}}
{{جعبه اطلاعات حدیث
امامت به عنوان ادامه رسالت پیامبر(ص) که تمام شئون و وظائف رسالت به غیر از نبوت را داراست، از نظر مبانی عقلی و دلایل محکم دیگر جزء اصول دین محسوب می‌شود. همچنان که بعضی آیات قرآنی مؤید این مطلب می‌باشند. بعض بزرگان اهل سنت نیز معتقد هستند،<ref>ر. ک. خرازی، سید محسن، بدایه المعارف الالهیه، نشر اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۱۵ الی ۱۹.</ref> اصول دین نیز معارفی از دین هستند که هر کس به یکی از آنها معتقد نباشد، اصل دین داریِ او زیر سؤال می‌رود و به این چنین شخصی «کافر» خطاب می‌شود.<ref>همان.</ref>
| عنوان = حدیث من مات
| تصویر =
| توضیح تصویر =
| اندازه تصویر =
| نام‌های دیگر =
| موضوع  = [[امامت]]
| به نقل از  = [[پیامبر(ص)]]
| روایات مشابه =
| راوی اصلی =
| دیگر راویان =
| اعتبار سند = [[حدیث متواتر|متواتر]]
| منابع شیعه = [[الکافی|کافی]]
| منابع سنی =
| توضیحات =
}}
{{درگاه|مهدویت|واژه‌ها}}
حدیث {{عربی|من مات و لا یعرف امامه مات میتة جاهلیة}} از پیامبر اسلام (ص) نقل شده است. و مراد از آن این است که هرکسی بدون اینکه امام زمان خود را بشناسد از دنیا برود مانند [[اعراب جاهلی]] مرده است. البته مراد از مرگ جاهلی بر اساس روایات دیگر و نیز [[سیره عملی|سیره عملی معصومان(ع)]]، کفر اصطلاحی نیست، بلکه گمراهی و نادانی دانسته شده است. این حدیث هرچند در متون اعتقادی اهل سنت منعکس گردیده است اما در متون حدیثی آنان به گونه های دیگری از پیامبر اسلام نقل شده است.
== متن و ترجمه ==
این حدیث با عبارت‌های مختلفی در روایات ذکر شده که برخی از آنها چنین‌اند:


با این وجود، برخی از ادله روائی و آنچه از معصومین(ع) به‌طور قطع به ما رسیده و نیز سیره آن بزرگواران بوده است، اعتقاد به مسلمانی، فرق دیگر اسلام می‌باشد.<ref>همان.</ref> چنان‌که امام جواد(ع) با دختر مأمون که هیچ اعتقادی به امامت نداشتند ازدواج کرد،<ref>ر. ک. قریشی، سید علی اکبر، خاندان وحی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۶۸، ص۶۳۱.</ref> در حالی که ازدواج با «کافر» قطعاً جایز نیست.<ref>ر. ک. توضیح المسائل امام خمینی (ره)، مسئله ۲۳۹۷.</ref>
=== حدیث اول ===
{{عربی|...عَنِ اَلْحَارِثِ بْنِ الْمُغِیرَةِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) '''مَنْ مَاتَ لاَ یَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً'''. قَالَ نَعَمْ. قُلْتُ جَاهِلِیَّةً جَهْلاَءَ أَوْ جَاهِلِیَّةً لاَ یَعْرِفُ إِمَامَهُ؟ قَالَ: جَاهِلِیَّةَ کُفْرٍ وَ نِفَاقٍ وَ ضَلاَلٍ.|ترجمه=حارث بن مغیره گوید: «به امام صادق(ع) گفتم [آیا این سخن از پیامبر(ص) است]: هر که بمیرد و پیشوایش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است»؟ فرمود: «بله». پرسیدم: «جاهلیت کامل یا جاهلیتی که امامش را نشناسد» فرمود: «جاهلیت کفر و نفاق و گمراهی.}}<ref name=":1">کلینی، محمد بن یعقوب، [https://noorlib.ir/book/view/1348 الکافی]، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۳۷۷.</ref>


بنابراین از نظر عقلی و دلایل دیگر، هر کس امامش را نشناسد در واقع دین ندارد، ولی از نظر ادله تعبدی باید به مسلمان بودن تمام فرق اسلامی معتقد باشیم.<ref>بدایه المعارف الالهیه، همان، ص۱۸.</ref>
=== حدیث دوم ===
{{عربی|...عَنْ عِیسَی بْنِ السَّرِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ حَدِّثْنِی عَمَّا بُنِیَتْ عَلَیْهِ دَعَائِمُ اَلْإِسْلاَمِ إِذَا أَنَا أَخَذْتُ بِهَا زَکَی عَمَلِی وَ لَمْ یَضُرَّنِی جَهْلُ مَا جَهِلْتُ بَعْدَهُ فَقَالَ شَهَادَةُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ(ص) وَ الْإِقْرَارُ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ حَقٌّ فِی الْأَمْوَالِ مِنَ الزَّکَاةِ وَ الْوَلاَیَةُ الَّتِی أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهَا وَلاَیَةُ آلِ مُحَمَّدٍ(ص) فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) قَالَ '''مَنْ مَاتَ وَ لاَ یَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً'''. قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «أَطِیعُوا اللّٰهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ.» فَکَانَ عَلِیٌّ(ع) ثُمَّ صَارَ مِنْ بَعْدِهِ الْحَسَنُ ثُمَّ مِنْ بَعْدِهِ اَلْحُسَیْنُ ثُمَّ مِنْ بَعْدِهِ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ثُمَّ مِنْ بَعْدِهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ ثُمَّ هَکَذَا یَکُونُ الْأَمْرُ إِنَّ الْأَرْضَ لاَ تَصْلُحُ إِلاَّ بِإِمَامٍ وَ مَنْ مَاتَ لاَ یَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً وَ أَحْوَجُ مَا یَکُونُ أَحَدُکُمْ إِلَی مَعْرِفَتِهِ إِذَا بَلَغَتْ نَفْسُهُ هَاهُنَا قَالَ وَ أَهْوَی بِیَدِهِ إِلَی صَدْرِهِ یَقُولُ حِینَئِذٍ لَقَدْ کُنْتُ عَلَی أَمْرٍ حَسَنٍ.|ترجمه=عیسی بن سری گوید: «به امام صادق(ع) گفتم درباره پایه‌های اسلام برایم سخن بگو که وقتی به آنها چنگ بزنم، کردارم پاک و بی‌عیب باشد حتی اگر دیگر مطالب را ندانم». فرمود: «گواهی دادن به یگانگی خدا و اینکه محمد(ص) رسول خدا است و اقرار نمودن به آنچه از جانب خدا آورده و اینکه حقی به عنوان زکاة در اموال است و ولایتی که خدای عز و جل به آن امر فرموده و آن ولایت آل محمد(ص) است؛ زیرا رسول خدا(ص) فرمود: هر که بمیرد و امامش را نشناسد. به مرگ جاهلیت مرده است. خدای عز و جل فرماید: «اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیغمبر و والیان امر از خودتان را.» والی امر علی(ع) بود و پس از او حسن، و پس از او حسین و پس از او علی بن حسین و پس از او محمد بن علی، سپس امر امامت همین گونه باشد [به پسر امام سابق رسد]. زمین را شایسته نیست که بدون امام باشد [زمین بی‌امام اصلاح نشود] و هر که بمیرد و امامش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است. زمانی که هر یک از شما از همه بیشتر به شناخت امام احتیاج دارید، زمانی است که نَفَستان به اینجا برسد -با دست اشاره به سینه‌اش فرمود- آنگاه خواهد گفت: عقیده خوبی داشتم.}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، [https://noorlib.ir/book/view/1348 الکافی]، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۲۱.</ref>


احادیث متعددی وارد شده است که اثبات می‌کنند هر کس امام زمان(ع) خود را نشناسد و از دنیا برود، بر مرگ جاهلیت مرده است. و این احادیث به حدی زیاد هستند و در منابع معتبر و در کتب اربعه ما وارد شده‌اند که قابل انکار و ابطال نیستند. که در قالب اسناد مختلف و معتبر و از امامان مختلف به ما رسیده‌اند.<ref>ر. ک. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵، ج۱، ص۳۷۱ تا ۳۹۷ و ج۲، ص۱۹، ۲۱، ۴۰۰ و ج۶، ص۴۰۰.</ref>
=== حدیث سوم ===
{{عربی|...سُئِلَ أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ ع وَ أَنَا عِنْدَهُ عَنِ الْخَبَرِ الَّذِی رُوِیَ عَنْ آبَائِهِ ع أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَی خَلْقِهِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ أَنَّ '''مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً''' فَقَالَ إِنَّ هَذَا حَقٌّ کَمَا أَنَّ النَّهَارَ حَقٌّ فَقِیلَ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَنِ الْحُجَّةُ وَ الْإِمَامُ بَعْدَکَ قَالَ ابْنِی مُحَمَّدٌ هُوَ الْإِمَامُ وَ الْحُجَّةُ بَعْدِی مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْهُ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً أَمَا إِنَّ لَهُ غَیْبَةً یَحَارُ فِیهَا الْجَاهِلُونَ وَ...|ترجمه=از امام حسن عسکری(ع) درباره این روایت که از پدران او نقل شده سؤال شد: «زمین تا روز قیامت از حجت خدا خالی نمی‌شود و هر کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده استامام حسن عسکری(ع) فرمود: «این روایت حقیقت دارد؛ همانگونه که روز حقیقت دارد.» پرسیده شد: «ای پسر رسول خدا(ص) حجت پس از تو چه کسی است؟» فرمود: «پسرم محمد امام و حجت پس از من است. هر کسی که بمیرد و او را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است. برای او غیبتی است که جاهلان در آن سرگردان می‌شوند و...}}<ref>خزاز رازی، علی بن محمد، کافیة الاثر فی النص علی الائمة، قم، تحقیق و تصحیح عبداللطیف حسینی کوهکمری، ۱۴۰۱ق، ص۲۹۶.</ref>


به عنوان نمونه: از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه.»<ref>ر. ک. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۳۲، ص۳۳۱، باب ۸.</ref> هر کس بمیرد در حالی که امام زمان خویش را نشناخته باشد به نوع مرگ جاهلی مرده است.
== بررسی سندی ==
احادیث متعددی در منابع حدیثی ذکر شده که دلالت می‌کند بر اینکه هر کسی امام زمان خود را نشناسد و از دنیا برود، به مرگ [[جاهلیت]] مرده است. این احادیث را [[حدیث متواتر|متواتر]] دانسته‌اند. این روایات با اسناد مختلف و در منابع متعدد، از امامان مختلف ذکر شده است. شمار این روایات را به حدی زیاد شمرده‌اند که قابل انکار و ابطال نیستند.<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش، ج۱، ص۳۷۱-۳۹۷ و ج۲، ص۱۹، ۲۱، ۴۰۰ و ج۶، ص۴۰۰.</ref>


و منظور از میته جاهلی هم، کفر است.<ref>همان، ج۳۲، ص۳۲۱.</ref>
== محتوا ==
احادیث من مات، به این مطلب دلالت می‌کنند که هر کسی امام زمان خود را نشناسد و از دنیا برود، به مرگ جاهلیت مرده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به کلینی، محمد بن یعقوب، [https://noorlib.ir/book/view/1348 الکافی]، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۲۱؛ خزاز رازی، علی بن محمد، کافیة الاثر فی النص علی الائمة، قم، تحقیق و تصحیح عبداللطیف حسینی کوهکمری، ۱۴۰۱ق، ص۲۹۶.</ref> بر اساس برخی از این روایات، مراد از مرگ جاهلی، مرگ با [[کفر]] و گمراهی است.<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، [https://noorlib.ir/book/view/1348 الکافی]، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۳۷۷.</ref>


و از امام حسین(ع) نقل شده است که فرمودند: خدا بندگان را خلق نکرد مگر برای این که او را بشناسند و بعد از شناخت، او را عبادت بکنند و هنگامی که او را عبادت کردند از عبادت غیر او بی‌نیاز گردند. یک نفر سؤال کرد یابن رسول الله(ص) پدر و مادرم به فدایت، شناخت خدا چگونه است؟ حضرت فرمودند: این که هر زمانی امام خود را که اطاعتش بر آنها واجب است بشناسند.<ref>همان، ج۲۳، ص۸۳، ح۲۲.</ref>
در مقابل، بر اساس دسته‌ای دیگر از احادیث، کسانی که [[نماز]] می‌خوانند و [[روزه]] می‌گیرند و…، هر چند امام خود را نشناسند [[اسلام|مسلمان]] هستند.<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، [https://noorlib.ir/book/view/1348 الکافی]، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۴۰۱، ح۱.</ref> طبق روایتی از [[پیامبر(ص)]]، هر کس از امت او که امام زمان خود را نشناخته چنان‌که دشمن آنان نبوده و دشمن آنها را هم ولی و سرپرست خود قرار نداده، [[مشرک]] از دنیا نرفته، اگرچه در نادانی و گمراهی مرده است.<ref>بحارالانوار، علامه مجلسی(ره)، مؤسسه الوفاء، بیروت، ج۲۳، ص۸۹، ح۳۱.</ref>


توضیح این که هر کس خدا را نشناسد و بمیرد، کافر از دنیا رفته است، بنابراین عدم معرفت امام(ع) هم مساوی با کفر خواهد بود.
برخی با این استدلال که سند هر دو دسته از روایات، معتبر است بین آنها جمع کرده‌اند و مراد از کفر در دسته نخست را «گمراهی» دانسته‌اند{{مدرک|date=مه ۲۰۲۲}} همچنان که در برخی روایات این کفر به گمراهی تفسیر شده است.<ref name=":1" /> بر این اساس، افرادی که امام زمان خود را نشناخته‌اند کافر به کفر اصطلاحی که احکام خاصی مانند [[نجاست]] دارند، نخواهند بود.{{مدرک|date=مه ۲۰۲۲}}


منتهی درباره این که هر کسی امام خود را نشناسد کافر است در جوامع روایی ما روایت به صورت ذیل آمده است که: یکی از اصحاب امام صادق(ع) از ایشان پرسید: آیا پیامبر فرموده است که: «من مات لا یعرف امامه مات میته جاهلیه؟» امام فرمودند: آری، صحابی عرض می‌کند: این جهالت چه نوع جهالتی است؟ امام می‌فرمایند: جاهلیت کفر و نفاق و گمراهی.<ref>ر. ک. اصول کافی، همان، ج۱، ص۳۷۷، ح۳.</ref> و احادیثی که در متن ذکر شد در واقع تأییدی بر این روایت می‌باشند.
محسن خرازی، نویسنده کتاب بدایة المعارف الالهیة، معتقد است امامت به عنوان ادامه رسالت پیامبر(ص) که تمام شئون و وظایف رسالت به غیر از [[نبوت]] را دارا است، از نظر مبانی عقلی و دلایل نقلی، جزو [[اصول دین]] است و اصول دین معارفی از دین است که اعتقاد نداشتن به آن، موجب کفر می‌شود.<ref name=":0">خرازی، سید محسن، بدایة المعارف الالهیة، نشر اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۱۵-۱۹.</ref> به گفته وی با این وجود، بر اساس روایات و [[سیره عملی|سیره عملی معصومان(ع)]]، دیگر فرقه‌های اسلامی نیز مسلمان محسوب می‌شوند.<ref name=":0" /> برای نمونه [[امام جواد(ع)]] با دختر [[مأمون عباسی|مأمون]] که اعتقادی به امامت وی نداشت ازدواج کرد؛<ref>قریشی، سید علی اکبر، خاندان وحی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۶۸، ص۶۳۱.</ref> با اینکه ازدواج با کافر جایز نیست.<ref>توضیح المسائل امام خمینی(ره)، مسئله ۲۳۹۷.</ref>


اما در مقابل احادیثی وجود دارد که افرادی را که نماز می‌خوانند و روزه می‌گیرند، و… هر چند امام خود را نمی‌شناسند، مسلمان معرفی می‌کنند.<ref>همان، ج۲، ص۴۰۱، ح۱.</ref> این گونه احادیث نیز در کتب اربعه و منابع معتبر نقل شده و توسط اسناد معتبر به ما رسیده‌اند. به عنوان مثال از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که: هر کس از امت من بمیرد در حالی که امامی از امامان دوازده‌گانه را در زمان خود نمی‌شناخته است تا به او اقتداء کند، به مرگ جاهلیت مرده است، چنین شخصی اگر دشمن امامان هم بوده، مشرک از دنیا رفته است، و چنان‌که دشمن آنها نبوده و دشمنی را هم ولی و سرپرست خود قرار نداده است، مشرک نیست ولی در جهالت و نادانی و گمراهی از دنیا رفته است.<ref>ر. ک. بحارالانوار، همان، ج۲۳، ص۸۹، ح۳۱.</ref>
==نقل این حدیث در متون اهل سنت==


بنابر مطالب یاد شده و بنابر این که تمام احادیث هر دو گروه هم در منابع معتبر می‌باشند و هم سندشان معتبر می‌باشد، لذا باید آن دسته از روایات را که دلالت بر کفر اشخاصی که امام زمان خود را نمی‌شناسند، می‌کنند به‌طور دقیق تبیین نمود. از این روی می‌توان گفت در این دسته از روایات «کفر» به معنی «گمراهی» می‌باشد نه کفر اصطلاحی و فقهی که موجب نجاست شده باشد. احکام اسلام به چنین شخصی بار نمی‌شود. همچنان که در بعض روایات این «کفر» تفسیر به گمراهی شده است.<ref>ر. ک. اصول کافی، همان، ج۱، ص۳۷۷، ح۳.</ref>
در کتاب «طبقات حنفیه» گفته شده در صحیح مسلم نقل گردیده که پیامبر(صلی‌الله علیه و آله) فرمود: {{عربی|من مات ولم یعرف إمام زمانه مات میتة جاهلیة}}.<ref>ابومحمد قرشی، عبد القادر بن أبی الوفاء محمد بن أبی الوفاء ، الجواهر المضیة فی طبقات الحنفیة، کراچی، میر محمد كتب خانه، ج2، ص457.</ref> همچنان در کتاب «دستور العلماء» در بحث اینکه نصب امام بر مردم واجب است به این حدیث استدلال کرده و گفته است: {{عربی|من لم یعرف إمام زمانه مات میتة جاهلیة}} حدیث شریف تمسكوا به على أن نصب الإمام واجب على الخلق...».<ref>قاضی عبد النبی بن عبد الرسول الأحمد نكری، دستور العلماء أو جامع العلوم فی اصطلاحات الفنون، تحقیق: عرب عباراته الفارسیة: حسن هانی فحص، لبنان، بیروت، دار الكتب العلمیة، چ1، 1421ق/ 2000م ، ج3، ص245</ref>
سعدالدین تفتازانی نیز با این حدیث استدلال کرده که از طرف شرع بر مردم واجب است برای خود امام تعیین کنند و عقل، نصب امام را نه بر خدا واجب می‌کند و نه بر مردم پس انصاف این است که گفته شود آیه {{قرآن| أطیعوا الله وأطیعوا الرسول وأولی الأمر منكم}} و سخن [[پیامبر اسلام]] (ص) که فرمود: {{عربی|من مات ولم یعرف إمام زمانه مات میتة جاهلیة» نصب امام بر مردم واجب است.<ref>تفتازانی، سعد الدین مسعود بن عمر بن عبد الله، شرح المقاصد فی علم الکلام، ج2،ص275، پاکستان، دار المعارف النعمانیة، چ1،  1401ق/ 1981م.</ref>


خلاصه و نتیجه:
البانی بعد ازاینکه می‌گوید این حدیث در متون [[اهل سنت]] وجود ندارد ادامه می‌دهد که نهایت چیزی که از این حدیث به دست می‌آید این است که مسلمانان باید امامی داشته باشند و با او بیعت کنند و این مطلبی حق است چنانکه حدیث مسلم بر آن دلالت دارد.<ref>البانی، أبو عبد الرحمن محمد ناصر الدین ، موسوعة الالبانی فی العقیده، یمن، صنعاء،  مركز النعمان للبحوث والدراسات الإسلامیة وتحقیق التراث والترجمة، چ1،  1431 ق/ 2010 م.ج 8، ص326.</ref>


# کسی که به امام زمان خود اعتقاد ندارد به هر صورتی که باشد، سرپوشی بر روی حقیقت گذاشته و قطعاً جاهلانه زندگی کرده و جاهلانه خواهد مرد.
در متون حدیثی اهل سنت در این احادیث به جای جمله «لم یعرف امام زمانه» و «لا یعرف امامه» جملات از قبیل«و لیس فی عنقه بیعة»، «و لیس له امام»، «بغیر امام» و «لیست علیه طاعة» ذکر شده است. مثلا  در صحیح مسلم نقل شده است: {{عربی| وَ مَن مَاتَ وَلَیسَ فی عُنُقِهِ بَیعَةٌ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً}}.<ref>مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، صحیح مسلم، ج3، ص1478، بیروت،  دار إحیاء التراث العربی، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی.</ref> در کتاب الاحادیث المختاره نقل شده که پیامبر اسلام فرمود: {{عربی|من مات ولیست علیه طاعة مات میتة جاهلیة}}.<ref>مقدسی، أبو عبد الله محمد بن عبد الواحد بن أحمد الحنبلی،  الأحادیث المختارة، تحقیق: عبد الملك بن عبد الله بن دهیش، ج8، ص198،  مكتبة النهضة الحدیثة ،  مكة المكرمة ،  چ1، 1410ق.</ref> در مسند احمد نیز نقل شده که: قال رسول اللَّهِ (ص) : {{عربی|من مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً}}.<ref>أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی،  مسند احمد بن حنبل،  مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج4،ص96،  مؤسسة قرطبة ، مصر.</ref> در مسند ابو یعلی نقل شده: قال رسول الله (ص): {{عربی|من مات ولیس علیه إمام مات میتة جاهلیة}}.<ref>ابویعلی،أحمد بن علی بن المثنى أبو یعلى الموصلی التمیمی، مسند ابی یعلی، تحقیق: حسین سلیم أسد، ج13، ص366، دار المأمون للتراث، دمشق، چ1 ، 1404 ق/ 1984م.</ref>
# احادیث زیادی دلالت دارد بر این که هر کس امام زمان(ع) خود را نشناسد، بمیرد به مرگ جاهلی مرده است و این مرگ همان مرگ بر کفر است. و بعضی احادیث به صراحت به کافر بودن آنها اشاره دارند که با توجه به ادله مقابل این کفر، به جهالت و نفاق و گمراهی تفسیر می‌شود.
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}


== مطالعه بیشتر ==
۱ـ راه و راهنماشناسی، آیه الله مصباح یزدی، مؤسسه امام (ره).


۲ـ آموزش عقاید، آیه الله مصباح یزدی، نشر بین‌الملل.
{{پایان پاسخ}}
 
۳ـ بحارالانوار، علامه مجلسی (ره)، مؤسسه الوفاء، بیروت، ج۱۵، ص۱۵۹.
{{پایان مطالعه بیشتر}}


== منابع ==
== منابع ==
خط ۵۲: خط ۶۸:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی =
  | ارزیابی کمی =شد
  | تکمیل =
  | تکمیل =شد
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
[[رده:منبع‌شناسی]]
[[رده:فقه الحدیث]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۴

سؤال

حدیثِ «هر کس امام عصر خود را نشناسد و بمیرد، به مرگ جاهلی مرده است» از کیست و معنای آن چیست؟ آیا اهل سنت هم این حدیث را نقل کرده اند؟

حدیث من مات
اطلاعات حدیث
موضوعامامت
به نقل ازپیامبر(ص)
سند
اعتبار سندمتواتر
منابع شیعهکافی
درگاه‌ها
درگاه مهدویت.png
واژه-ها.png


حدیث «من مات و لا یعرف امامه مات میتة جاهلیة» از پیامبر اسلام (ص) نقل شده است. و مراد از آن این است که هرکسی بدون اینکه امام زمان خود را بشناسد از دنیا برود مانند اعراب جاهلی مرده است. البته مراد از مرگ جاهلی بر اساس روایات دیگر و نیز سیره عملی معصومان(ع)، کفر اصطلاحی نیست، بلکه گمراهی و نادانی دانسته شده است. این حدیث هرچند در متون اعتقادی اهل سنت منعکس گردیده است اما در متون حدیثی آنان به گونه های دیگری از پیامبر اسلام نقل شده است.

متن و ترجمه

این حدیث با عبارت‌های مختلفی در روایات ذکر شده که برخی از آنها چنین‌اند:

حدیث اول

«...عَنِ اَلْحَارِثِ بْنِ الْمُغِیرَةِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) مَنْ مَاتَ لاَ یَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً. قَالَ نَعَمْ. قُلْتُ جَاهِلِیَّةً جَهْلاَءَ أَوْ جَاهِلِیَّةً لاَ یَعْرِفُ إِمَامَهُ؟ قَالَ: جَاهِلِیَّةَ کُفْرٍ وَ نِفَاقٍ وَ ضَلاَلٍ.؛ حارث بن مغیره گوید: «به امام صادق(ع) گفتم [آیا این سخن از پیامبر(ص) است]: هر که بمیرد و پیشوایش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است»؟ فرمود: «بله». پرسیدم: «جاهلیت کامل یا جاهلیتی که امامش را نشناسد» فرمود: «جاهلیت کفر و نفاق و گمراهی.»[۱]

حدیث دوم

«...عَنْ عِیسَی بْنِ السَّرِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ حَدِّثْنِی عَمَّا بُنِیَتْ عَلَیْهِ دَعَائِمُ اَلْإِسْلاَمِ إِذَا أَنَا أَخَذْتُ بِهَا زَکَی عَمَلِی وَ لَمْ یَضُرَّنِی جَهْلُ مَا جَهِلْتُ بَعْدَهُ فَقَالَ شَهَادَةُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ(ص) وَ الْإِقْرَارُ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ حَقٌّ فِی الْأَمْوَالِ مِنَ الزَّکَاةِ وَ الْوَلاَیَةُ الَّتِی أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهَا وَلاَیَةُ آلِ مُحَمَّدٍ(ص) فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) قَالَ مَنْ مَاتَ وَ لاَ یَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً. قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «أَطِیعُوا اللّٰهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ.» فَکَانَ عَلِیٌّ(ع) ثُمَّ صَارَ مِنْ بَعْدِهِ الْحَسَنُ ثُمَّ مِنْ بَعْدِهِ اَلْحُسَیْنُ ثُمَّ مِنْ بَعْدِهِ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ثُمَّ مِنْ بَعْدِهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ ثُمَّ هَکَذَا یَکُونُ الْأَمْرُ إِنَّ الْأَرْضَ لاَ تَصْلُحُ إِلاَّ بِإِمَامٍ وَ مَنْ مَاتَ لاَ یَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً وَ أَحْوَجُ مَا یَکُونُ أَحَدُکُمْ إِلَی مَعْرِفَتِهِ إِذَا بَلَغَتْ نَفْسُهُ هَاهُنَا قَالَ وَ أَهْوَی بِیَدِهِ إِلَی صَدْرِهِ یَقُولُ حِینَئِذٍ لَقَدْ کُنْتُ عَلَی أَمْرٍ حَسَنٍ.؛ عیسی بن سری گوید: «به امام صادق(ع) گفتم درباره پایه‌های اسلام برایم سخن بگو که وقتی به آنها چنگ بزنم، کردارم پاک و بی‌عیب باشد حتی اگر دیگر مطالب را ندانم». فرمود: «گواهی دادن به یگانگی خدا و اینکه محمد(ص) رسول خدا است و اقرار نمودن به آنچه از جانب خدا آورده و اینکه حقی به عنوان زکاة در اموال است و ولایتی که خدای عز و جل به آن امر فرموده و آن ولایت آل محمد(ص) است؛ زیرا رسول خدا(ص) فرمود: هر که بمیرد و امامش را نشناسد. به مرگ جاهلیت مرده است. خدای عز و جل فرماید: «اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیغمبر و والیان امر از خودتان را.» والی امر علی(ع) بود و پس از او حسن، و پس از او حسین و پس از او علی بن حسین و پس از او محمد بن علی، سپس امر امامت همین گونه باشد [به پسر امام سابق رسد]. زمین را شایسته نیست که بدون امام باشد [زمین بی‌امام اصلاح نشود] و هر که بمیرد و امامش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است. زمانی که هر یک از شما از همه بیشتر به شناخت امام احتیاج دارید، زمانی است که نَفَستان به اینجا برسد -با دست اشاره به سینه‌اش فرمود- آنگاه خواهد گفت: عقیده خوبی داشتم.»[۲]

حدیث سوم

«...سُئِلَ أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ ع وَ أَنَا عِنْدَهُ عَنِ الْخَبَرِ الَّذِی رُوِیَ عَنْ آبَائِهِ ع أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَی خَلْقِهِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ أَنَّ مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً فَقَالَ إِنَّ هَذَا حَقٌّ کَمَا أَنَّ النَّهَارَ حَقٌّ فَقِیلَ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَنِ الْحُجَّةُ وَ الْإِمَامُ بَعْدَکَ قَالَ ابْنِی مُحَمَّدٌ هُوَ الْإِمَامُ وَ الْحُجَّةُ بَعْدِی مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْهُ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً أَمَا إِنَّ لَهُ غَیْبَةً یَحَارُ فِیهَا الْجَاهِلُونَ وَ...؛ از امام حسن عسکری(ع) درباره این روایت که از پدران او نقل شده سؤال شد: «زمین تا روز قیامت از حجت خدا خالی نمی‌شود و هر کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است.» امام حسن عسکری(ع) فرمود: «این روایت حقیقت دارد؛ همانگونه که روز حقیقت دارد.» پرسیده شد: «ای پسر رسول خدا(ص) حجت پس از تو چه کسی است؟» فرمود: «پسرم محمد امام و حجت پس از من است. هر کسی که بمیرد و او را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است. برای او غیبتی است که جاهلان در آن سرگردان می‌شوند و...»[۳]

بررسی سندی

احادیث متعددی در منابع حدیثی ذکر شده که دلالت می‌کند بر اینکه هر کسی امام زمان خود را نشناسد و از دنیا برود، به مرگ جاهلیت مرده است. این احادیث را متواتر دانسته‌اند. این روایات با اسناد مختلف و در منابع متعدد، از امامان مختلف ذکر شده است. شمار این روایات را به حدی زیاد شمرده‌اند که قابل انکار و ابطال نیستند.[۴]

محتوا

احادیث من مات، به این مطلب دلالت می‌کنند که هر کسی امام زمان خود را نشناسد و از دنیا برود، به مرگ جاهلیت مرده است.[۵] بر اساس برخی از این روایات، مراد از مرگ جاهلی، مرگ با کفر و گمراهی است.[۶]

در مقابل، بر اساس دسته‌ای دیگر از احادیث، کسانی که نماز می‌خوانند و روزه می‌گیرند و…، هر چند امام خود را نشناسند مسلمان هستند.[۷] طبق روایتی از پیامبر(ص)، هر کس از امت او که امام زمان خود را نشناخته چنان‌که دشمن آنان نبوده و دشمن آنها را هم ولی و سرپرست خود قرار نداده، مشرک از دنیا نرفته، اگرچه در نادانی و گمراهی مرده است.[۸]

برخی با این استدلال که سند هر دو دسته از روایات، معتبر است بین آنها جمع کرده‌اند و مراد از کفر در دسته نخست را «گمراهی» دانسته‌اند[نیازمند منبع] همچنان که در برخی روایات این کفر به گمراهی تفسیر شده است.[۱] بر این اساس، افرادی که امام زمان خود را نشناخته‌اند کافر به کفر اصطلاحی که احکام خاصی مانند نجاست دارند، نخواهند بود.[نیازمند منبع]

محسن خرازی، نویسنده کتاب بدایة المعارف الالهیة، معتقد است امامت به عنوان ادامه رسالت پیامبر(ص) که تمام شئون و وظایف رسالت به غیر از نبوت را دارا است، از نظر مبانی عقلی و دلایل نقلی، جزو اصول دین است و اصول دین معارفی از دین است که اعتقاد نداشتن به آن، موجب کفر می‌شود.[۹] به گفته وی با این وجود، بر اساس روایات و سیره عملی معصومان(ع)، دیگر فرقه‌های اسلامی نیز مسلمان محسوب می‌شوند.[۹] برای نمونه امام جواد(ع) با دختر مأمون که اعتقادی به امامت وی نداشت ازدواج کرد؛[۱۰] با اینکه ازدواج با کافر جایز نیست.[۱۱]

نقل این حدیث در متون اهل سنت

در کتاب «طبقات حنفیه» گفته شده در صحیح مسلم نقل گردیده که پیامبر(صلی‌الله علیه و آله) فرمود: «من مات ولم یعرف إمام زمانه مات میتة جاهلیة».[۱۲] همچنان در کتاب «دستور العلماء» در بحث اینکه نصب امام بر مردم واجب است به این حدیث استدلال کرده و گفته است: «من لم یعرف إمام زمانه مات میتة جاهلیة» حدیث شریف تمسكوا به على أن نصب الإمام واجب على الخلق...».[۱۳]

سعدالدین تفتازانی نیز با این حدیث استدلال کرده که از طرف شرع بر مردم واجب است برای خود امام تعیین کنند و عقل، نصب امام را نه بر خدا واجب می‌کند و نه بر مردم پس انصاف این است که گفته شود آیه ﴿أطیعوا الله وأطیعوا الرسول وأولی الأمر منكم و سخن پیامبر اسلام (ص) که فرمود: {{عربی|من مات ولم یعرف إمام زمانه مات میتة جاهلیة» نصب امام بر مردم واجب است.[۱۴]

البانی بعد ازاینکه می‌گوید این حدیث در متون اهل سنت وجود ندارد ادامه می‌دهد که نهایت چیزی که از این حدیث به دست می‌آید این است که مسلمانان باید امامی داشته باشند و با او بیعت کنند و این مطلبی حق است چنانکه حدیث مسلم بر آن دلالت دارد.[۱۵]

در متون حدیثی اهل سنت در این احادیث به جای جمله «لم یعرف امام زمانه» و «لا یعرف امامه» جملات از قبیل«و لیس فی عنقه بیعة»، «و لیس له امام»، «بغیر امام» و «لیست علیه طاعة» ذکر شده است. مثلا در صحیح مسلم نقل شده است: «وَ مَن مَاتَ وَلَیسَ فی عُنُقِهِ بَیعَةٌ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً».[۱۶] در کتاب الاحادیث المختاره نقل شده که پیامبر اسلام فرمود: «من مات ولیست علیه طاعة مات میتة جاهلیة».[۱۷] در مسند احمد نیز نقل شده که: قال رسول اللَّهِ (ص) : «من مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً».[۱۸] در مسند ابو یعلی نقل شده: قال رسول الله (ص): «من مات ولیس علیه إمام مات میتة جاهلیة».[۱۹]



منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۳۷۷.
  2. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۲۱.
  3. خزاز رازی، علی بن محمد، کافیة الاثر فی النص علی الائمة، قم، تحقیق و تصحیح عبداللطیف حسینی کوهکمری، ۱۴۰۱ق، ص۲۹۶.
  4. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش، ج۱، ص۳۷۱-۳۹۷ و ج۲، ص۱۹، ۲۱، ۴۰۰ و ج۶، ص۴۰۰.
  5. برای نمونه نگاه کنید به کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۲۱؛ خزاز رازی، علی بن محمد، کافیة الاثر فی النص علی الائمة، قم، تحقیق و تصحیح عبداللطیف حسینی کوهکمری، ۱۴۰۱ق، ص۲۹۶.
  6. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۳۷۷.
  7. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۴۰۱، ح۱.
  8. بحارالانوار، علامه مجلسی(ره)، مؤسسه الوفاء، بیروت، ج۲۳، ص۸۹، ح۳۱.
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ خرازی، سید محسن، بدایة المعارف الالهیة، نشر اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۱۵-۱۹.
  10. قریشی، سید علی اکبر، خاندان وحی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۶۸، ص۶۳۱.
  11. توضیح المسائل امام خمینی(ره)، مسئله ۲۳۹۷.
  12. ابومحمد قرشی، عبد القادر بن أبی الوفاء محمد بن أبی الوفاء ، الجواهر المضیة فی طبقات الحنفیة، کراچی، میر محمد كتب خانه، ج2، ص457.
  13. قاضی عبد النبی بن عبد الرسول الأحمد نكری، دستور العلماء أو جامع العلوم فی اصطلاحات الفنون، تحقیق: عرب عباراته الفارسیة: حسن هانی فحص، لبنان، بیروت، دار الكتب العلمیة، چ1، 1421ق/ 2000م ، ج3، ص245
  14. تفتازانی، سعد الدین مسعود بن عمر بن عبد الله، شرح المقاصد فی علم الکلام، ج2،ص275، پاکستان، دار المعارف النعمانیة، چ1، 1401ق/ 1981م.
  15. البانی، أبو عبد الرحمن محمد ناصر الدین ، موسوعة الالبانی فی العقیده، یمن، صنعاء، مركز النعمان للبحوث والدراسات الإسلامیة وتحقیق التراث والترجمة، چ1، 1431 ق/ 2010 م.ج 8، ص326.
  16. مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، صحیح مسلم، ج3، ص1478، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی.
  17. مقدسی، أبو عبد الله محمد بن عبد الواحد بن أحمد الحنبلی، الأحادیث المختارة، تحقیق: عبد الملك بن عبد الله بن دهیش، ج8، ص198، مكتبة النهضة الحدیثة ، مكة المكرمة ، چ1، 1410ق.
  18. أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، مسند احمد بن حنبل، مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج4،ص96، مؤسسة قرطبة ، مصر.
  19. ابویعلی،أحمد بن علی بن المثنى أبو یعلى الموصلی التمیمی، مسند ابی یعلی، تحقیق: حسین سلیم أسد، ج13، ص366، دار المأمون للتراث، دمشق، چ1 ، 1404 ق/ 1984م.