اقسام جنگ در اسلام: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =') |
||
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{این مدخل تکراری است با مدخل اسلام و جنگ تداخل دارد. بهتر است حذف شود}} | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
جنگ در اسلام چه اقسامی دارد؟ | |||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
{{درگاه|حکومت دینی}}جهاد در | {{درگاه|حکومت دینی}}[[جهاد]] در اسلام، اقسامی دارد که بیشتر آنها مشروط به اجازه [[امام معصوم]] یا [[ولایت فقیه اجماعی یا برداشتی فقهی|جانشین او]] است. جهاد گاه در مقابل دشمنان داخلی است؛ از جمله جهاد با [[اهلبغی]] و [[منافق|منافقان]] و گاه در مقابل دشمن خارجی است که جهاد با [[مشرک|مشرکان]] و [[کافر|کافران]] را از این موارد دانستهاند. | ||
جهاد رهاییبخش، یا به تعبیر دیگر «جنگ امدادی»، دفاع از کسانی است که مورد ظلم و تجاوز دیگران قرار گرفتهاند. این جهاد برای رهایی مؤمنان ناتوان و دربند است. | |||
مسلمانان مکلف هستند با هر فرد یا گروهی که اندیشهٔ تجاوز به مسلمانان دارد، در حد توان بجنگند و تسلیم نشوند. این نوع جنگ، «دفاع» یا «جهاد دفاعی» نام دارد. | جهاد دفاعی از دیگر اقسام جهاد است. مسلمانان مکلف هستند با هر فرد یا گروهی که اندیشهٔ تجاوز به مسلمانان یا سرزمینهای اسلامی را دارد، در حد توان بجنگند و تسلیم نشوند. این نوع جنگ، «دفاع» یا «جهاد دفاعی» نام دارد. جهاد دفاعی، نیازی به اذن امام ندارد. | ||
== جنگ با مشرکان و کافران == | == جنگ با مشرکان و کافران == | ||
خداوند در قرآن به جهاد با مشرکان<ref>سوره توبه، آیه ۳۶.</ref> و کافران<ref> | خداوند در قرآن به جهاد با مشرکان<ref>سوره توبه، آیه ۳۶.</ref> و کافران<ref>سوره توبه، آیه ۱۲۳.</ref> دستور داده است. | ||
جنگ با مشرکان در حقیقت، دفاع از مقام | جنگ با مشرکان را در حقیقت، دفاع از مقام انسانیت، آزادی بشر و محو ظلم و بیدادگری دانستهاند. کفر، الحاد و شرک به خداوند را یکی از عوامل گمراهی بشریت معرفی کردهاند که به ظلم و انواع رذائل و مفاسد دیگر، کشیده میشود.<ref>علی کیا، اسلام دین جنگ و دین صلح، ص۲۲.</ref> | ||
مقصود از «کافر» در موضوع جهاد را «کافر حربی» دانستهاند؛ یعنی کسی که دارای هیچیک از مذاهب | مقصود از «کافر» در موضوع جهاد را «کافر حربی» دانستهاند؛ یعنی کسی که دارای هیچیک از مذاهب آسمانی و الهی نباشد. جهاد با کفار حربی را «جهاد دعوت» یا جهاد ابتدایی نیز خواندهاند. در جهاد با کافرِ حربی، به حضور امام عادل، نیاز است.<ref>محمدکریم اشراق، تاریخ و مقررات جنگ در اسلام، ص۲۵۹–۲۶۰.</ref> | ||
== جنگ با اهلکتاب و منافقان == | == جنگ با اهلکتاب و منافقان == | ||
مقصود از اهلکتاب را پیروان دین یهودیت، مسیحیت، زردشتی و صابئی دانستهاند. جنگ با این گروهها تا زمانی که تسلیم شوند و جزیه بپردازند، واجب است.<ref>سید محمدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، ج۱۶، ص۲۰۵؛ سیدابوالقاسم خویی، منهاج الصالحین، ج۱، ص۳۶۱.</ref> | مقصود از اهلکتاب را پیروان دین یهودیت، مسیحیت، زردشتی و صابئی دانستهاند. جنگ با این گروهها تا زمانی که تسلیم شوند و جزیه بپردازند، واجب است.<ref>سید محمدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، ج۱۶، ص۲۰۵؛ سیدابوالقاسم خویی، منهاج الصالحین، ج۱، ص۳۶۱.</ref> | ||
در این زمینه نیز آیات متعددی وجود | در این زمینه نیز آیات متعددی وجود دارد؛ آیه ۲۹ سوره توبه: «با آن گروه از اهل کتاب که به خدای متعال و روز قیامت ایمان ندارند، … بجنگید تا هنگامی که با خواری به دست خود جزیه دهند.<ref>سوره توبه، آیه ۲۹.</ref> | ||
جنگ با اهلکتاب نیز دارای شرایطی دانسته شده است. [[محقق حلی]] فقیه برجسته شیعه در قرن هفتم قمری در [[کتاب شرایع الاسلام|کتاب «شرایع الاسلام»]] آورده که با اهل کتاب، باید به فرمان امام عادل یا نماینده او جهاد کرد.<ref>شهید ثانی، شرح لمعه، ج۱۰، ص۵۴.</ref> [[شهید مطهری]] نیز در کتابهایش آورده که در جنگ با اهل کتاب، شرط این است که طرف دیگر بخواهد جنگ را شروع کند یا برای نشر دعوت اسلامی مانع ایجاد کند.<ref>مرتضی مطهری، جهاد، ص۱۳–۱۴.</ref> | |||
منافقان، گروه دیگری هستند که دستور به جهاد با آنان داده شده است. [[خداوند]] در خطاب به پیامبر دستور به جهاد مقابل منافقان را داده و جایگاه آنان را در جهنم دانسته است.<ref>سوره توبه، آیه۷۳.</ref> | |||
منافقان، گروه دیگری هستند دستور به جهاد با آنان | |||
== جنگ با اهلبغی == | == جنگ با اهلبغی == | ||
«اهل بغی» کسانی را گویند که علیه حکومت | «اهل بغی» کسانی را گویند که علیه حکومت قیام کرده باشند. جهاد با اهلبغی، در واقع، جنگ داخلی علیه مسلمانانی است که علیه حکومت قیام کنند.<ref>اشراق، تاریخ و مقررات جنگ در اسلام، ص۲۷۱.</ref> | ||
جلالالدین | جلالالدین فارسی از محققان مسلمان، در تعریف اهلبغی مینویسد: اهلبغی گروهی از مسلمانان هستند که چون نمیتوانند مطلوب خویش را از راههای مشروع بدست آورند یا نگهداری کنند، دست به تجاوز مسلحانه علیه مسلمانان میزنند.<ref>جلالالدین فارسی، جهاد حد نهایی تکامل، ص۱۰۹.</ref> | ||
[[آیتالله خویی]] از مراجع معاصر شیعه، اهلبغی را دو گروه میداند: | |||
۱. کسانی که بر امام، بغی (خروج) میکنند. در این صورت بر مؤمنان، جنگیدن با آنها واجب است تا زمانی که تسلیم امر الهی شوند و اطاعت امام را بپذیرند. | ۱. کسانی که بر امام، بغی (خروج) میکنند. در این صورت بر مؤمنان، جنگیدن با آنها واجب است تا زمانی که تسلیم امر الهی شوند و اطاعت امام را بپذیرند. | ||
۲. گروه دوم از بغاه، طایفهای از مسلمانان هستند که بر طایفهای دیگر بغی (تجاوز) کرده باشند؛ | ۲. گروه دوم از بغاه، طایفهای از مسلمانان هستند که بر طایفهای دیگر بغی (تجاوز) کرده باشند؛ در این صورت بر سایر مسلمانان واجب است که بین آنها صلح ایجاد کنند. اما اگر باغیان بر بغی (ستم و تجاوز) خویش اصرار داشتند، با آنها بجنگند تا فرمان الهی را بپذیرند.<ref>سیدابوالقاسم خویی، منهاج الصالحین، ج۱، ص۳۶۱.</ref> | ||
جنگهای امام علی(ع) با | جنگهای امام علی(ع) با [[ناکثین]]، [[قاسطین]] و [[مارقین]]، در حقیقت جنگ با اهلبغی بوده است. | ||
== جهاد رهاییبخش == | == جهاد رهاییبخش == | ||
جهاد رهاییبخش، یا به تعبیری «جنگ امدادی»، دفاع از کسانی است که مورد ظلم و تجاوز دیگران قرار گرفتهاند. | |||
این جهاد برای رهایی مؤمنان ناتوان و دربند است. | این جهاد برای رهایی مؤمنان ناتوان و دربند است. گاه گروهی از مسلمانان که در کشوری غیر اسلامی و [[دارالکفر]] زندگی میکنند، مورد ظلم و تجاوز قرار میگیرند و به هر علت، توانایی رویارویی با این تجاوز و ستم را ندارند. از سوی دیگر، امکان مهاجرت به کشور اسلامی، برای آنان فراهم نیست؛ در چنین وضعی، بر سایر مسلمانان لازم است که در حد توان، به کمک آنها شتافته و با زورگویان و ستم پیشهگان بجنگند و موجبات رهایی و آزادی آنان را، از بند ستم و اسارت فراهم سازند. | ||
خداوند در خطاب به | خداوند در خطاب به مؤمنان میگوید که چرا در راه خدا جهاد نمیکنید؟! در صورتی که جمعی ناتوان از مردان و زنان و کودکان، اسیر ظلم کافران هستند.<ref>سوره نساء، آیه۷۵.</ref> [[امام علی(ع)]] نیز توصیه کرده که همواره یاور مظلومان و دشمن ستمگران باشید.<ref>نهج البلاغه، نامه ۴۷، ص۵۵۸؛ فتّال نیشابوری، روضه الواعظین، ص۱۳۶.</ref> | ||
جلالالدین فارسی چنین جهادی را بهجهت مصالح استمداد کنندگان، دفاعی دانسته که از حیث یاری رساندن به ستمدیدهها، ماهیت آزادیبخشی دارد.<ref>جلالالدین فارسی، جهاد حد نهایی تکامل، ص۱۰۸.</ref> | |||
== جهاد دفاعی == | |||
{{جعبه نقل قول| عنوان = | نقلقول = [[شهید مطهری]]:{{-}}'''«اگر جنگی برای دفع تهاجم باشد، در این شرایط اگر نجنگیم به بهانه صلح، این صلح نیست، تسلیم است.»'''<ref>مرتضی مطهری، جهاد، ص۲۵.</ref>|تاریخ بایگانی| منبع = | تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = 14px|رنگ پسزمینه =#FFF9E7| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | |||
مسلمانان مکلف هستند با هر فرد یا گروهی که اندیشهٔ تجاوز به مسلمانان دارد، در حد توان بجنگند و تسلیم نشوند.<ref>شهید اول، الدروس، ج۲، ص۵۹؛ علامه حلّی، قواعد الاحکام، ج۳، ص۵۷۱.</ref> این نوع جنگ، «دفاع» یا «جهاد دفاعی» نام دارد. تمامی فقهای مسلمان، معتقدند اگر بر مسلمانان یا سرزمینهای اسلامی، از جانب دشمنان هجوم صورت گیرد، بر همه مسلمانان واجب است با تمامی امکانات و توان از آن دفاع کنند.<ref>عباسعلی عظیمی شوشتری، مقالهٔ قوانین و مقررات کلی جنگ و دفاع در اسلام، فصلنامهٔ مصباح، سال ششم، شماره ۲۲، ص۲۶.</ref> در این جهاد، اذن امام عادل و مجتهد و دستگاه حکومتی شرط نیست.<ref>ر. ک. ابوالقاسم بن حسن میرزای قمی، جامع الشتات، ج۱، ص۳۶۲.</ref> | |||
مسلمانان مکلف هستند با هر فرد یا گروهی که اندیشهٔ تجاوز به مسلمانان دارد، در حد توان بجنگند و تسلیم نشوند.<ref> | |||
در جهاد دفاعی، هدف دفع تجاوز | در جهاد دفاعی، هدف دفع تجاوز است و با رسیدن به این هدف، جهاد دفاعی هم خاتمه مییابد. | ||
==پیوند به بیرون== | == پیوند به بیرون == | ||
این مدخل برگرفته شده از کتاب «سیره نظامی امیرالمؤمنین» نوشته «یدالله حاجیزاده» قم مرکز مدیریت حوزههای علمیه، ۱۳۹۲ش. | این مدخل برگرفته شده از کتاب «سیره نظامی امیرالمؤمنین» نوشته «یدالله حاجیزاده» قم مرکز مدیریت حوزههای علمیه، ۱۳۹۲ش. | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} | ||
{{جهاد}} | |||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی = | | شاخه اصلی = اسلام | ||
| شاخه فرعی۱ = | | شاخه فرعی۱ = مباحث فقهی اسلام | ||
| شاخه فرعی۲ = | | شاخه فرعی۲ = | ||
| شاخه فرعی۳ = | | شاخه فرعی۳ = | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | | شناسه =شد | ||
| تیترها = | | تیترها =شد | ||
| ویرایش = | | ویرایش =شد | ||
| لینکدهی = | | لینکدهی =شد | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
| تغییر مسیر = | | تغییر مسیر = | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| | | ارزیابی کمی = | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = | | اولویت =ب | ||
| کیفیت = | | کیفیت =ب | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} | ||
[[ps:په اسلام کي دجګړې ډولونه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۰۶
الگو:این مدخل تکراری است با مدخل اسلام و جنگ تداخل دارد. بهتر است حذف شود
جنگ در اسلام چه اقسامی دارد؟
جهاد در اسلام، اقسامی دارد که بیشتر آنها مشروط به اجازه امام معصوم یا جانشین او است. جهاد گاه در مقابل دشمنان داخلی است؛ از جمله جهاد با اهلبغی و منافقان و گاه در مقابل دشمن خارجی است که جهاد با مشرکان و کافران را از این موارد دانستهاند.
جهاد رهاییبخش، یا به تعبیر دیگر «جنگ امدادی»، دفاع از کسانی است که مورد ظلم و تجاوز دیگران قرار گرفتهاند. این جهاد برای رهایی مؤمنان ناتوان و دربند است.
جهاد دفاعی از دیگر اقسام جهاد است. مسلمانان مکلف هستند با هر فرد یا گروهی که اندیشهٔ تجاوز به مسلمانان یا سرزمینهای اسلامی را دارد، در حد توان بجنگند و تسلیم نشوند. این نوع جنگ، «دفاع» یا «جهاد دفاعی» نام دارد. جهاد دفاعی، نیازی به اذن امام ندارد.
جنگ با مشرکان و کافران
خداوند در قرآن به جهاد با مشرکان[۱] و کافران[۲] دستور داده است.
جنگ با مشرکان را در حقیقت، دفاع از مقام انسانیت، آزادی بشر و محو ظلم و بیدادگری دانستهاند. کفر، الحاد و شرک به خداوند را یکی از عوامل گمراهی بشریت معرفی کردهاند که به ظلم و انواع رذائل و مفاسد دیگر، کشیده میشود.[۳]
مقصود از «کافر» در موضوع جهاد را «کافر حربی» دانستهاند؛ یعنی کسی که دارای هیچیک از مذاهب آسمانی و الهی نباشد. جهاد با کفار حربی را «جهاد دعوت» یا جهاد ابتدایی نیز خواندهاند. در جهاد با کافرِ حربی، به حضور امام عادل، نیاز است.[۴]
جنگ با اهلکتاب و منافقان
مقصود از اهلکتاب را پیروان دین یهودیت، مسیحیت، زردشتی و صابئی دانستهاند. جنگ با این گروهها تا زمانی که تسلیم شوند و جزیه بپردازند، واجب است.[۵]
در این زمینه نیز آیات متعددی وجود دارد؛ آیه ۲۹ سوره توبه: «با آن گروه از اهل کتاب که به خدای متعال و روز قیامت ایمان ندارند، … بجنگید تا هنگامی که با خواری به دست خود جزیه دهند.[۶]
جنگ با اهلکتاب نیز دارای شرایطی دانسته شده است. محقق حلی فقیه برجسته شیعه در قرن هفتم قمری در کتاب «شرایع الاسلام» آورده که با اهل کتاب، باید به فرمان امام عادل یا نماینده او جهاد کرد.[۷] شهید مطهری نیز در کتابهایش آورده که در جنگ با اهل کتاب، شرط این است که طرف دیگر بخواهد جنگ را شروع کند یا برای نشر دعوت اسلامی مانع ایجاد کند.[۸]
منافقان، گروه دیگری هستند که دستور به جهاد با آنان داده شده است. خداوند در خطاب به پیامبر دستور به جهاد مقابل منافقان را داده و جایگاه آنان را در جهنم دانسته است.[۹]
جنگ با اهلبغی
«اهل بغی» کسانی را گویند که علیه حکومت قیام کرده باشند. جهاد با اهلبغی، در واقع، جنگ داخلی علیه مسلمانانی است که علیه حکومت قیام کنند.[۱۰]
جلالالدین فارسی از محققان مسلمان، در تعریف اهلبغی مینویسد: اهلبغی گروهی از مسلمانان هستند که چون نمیتوانند مطلوب خویش را از راههای مشروع بدست آورند یا نگهداری کنند، دست به تجاوز مسلحانه علیه مسلمانان میزنند.[۱۱]
آیتالله خویی از مراجع معاصر شیعه، اهلبغی را دو گروه میداند:
۱. کسانی که بر امام، بغی (خروج) میکنند. در این صورت بر مؤمنان، جنگیدن با آنها واجب است تا زمانی که تسلیم امر الهی شوند و اطاعت امام را بپذیرند.
۲. گروه دوم از بغاه، طایفهای از مسلمانان هستند که بر طایفهای دیگر بغی (تجاوز) کرده باشند؛ در این صورت بر سایر مسلمانان واجب است که بین آنها صلح ایجاد کنند. اما اگر باغیان بر بغی (ستم و تجاوز) خویش اصرار داشتند، با آنها بجنگند تا فرمان الهی را بپذیرند.[۱۲]
جنگهای امام علی(ع) با ناکثین، قاسطین و مارقین، در حقیقت جنگ با اهلبغی بوده است.
جهاد رهاییبخش
جهاد رهاییبخش، یا به تعبیری «جنگ امدادی»، دفاع از کسانی است که مورد ظلم و تجاوز دیگران قرار گرفتهاند.
این جهاد برای رهایی مؤمنان ناتوان و دربند است. گاه گروهی از مسلمانان که در کشوری غیر اسلامی و دارالکفر زندگی میکنند، مورد ظلم و تجاوز قرار میگیرند و به هر علت، توانایی رویارویی با این تجاوز و ستم را ندارند. از سوی دیگر، امکان مهاجرت به کشور اسلامی، برای آنان فراهم نیست؛ در چنین وضعی، بر سایر مسلمانان لازم است که در حد توان، به کمک آنها شتافته و با زورگویان و ستم پیشهگان بجنگند و موجبات رهایی و آزادی آنان را، از بند ستم و اسارت فراهم سازند.
خداوند در خطاب به مؤمنان میگوید که چرا در راه خدا جهاد نمیکنید؟! در صورتی که جمعی ناتوان از مردان و زنان و کودکان، اسیر ظلم کافران هستند.[۱۳] امام علی(ع) نیز توصیه کرده که همواره یاور مظلومان و دشمن ستمگران باشید.[۱۴]
جلالالدین فارسی چنین جهادی را بهجهت مصالح استمداد کنندگان، دفاعی دانسته که از حیث یاری رساندن به ستمدیدهها، ماهیت آزادیبخشی دارد.[۱۵]
جهاد دفاعی
مسلمانان مکلف هستند با هر فرد یا گروهی که اندیشهٔ تجاوز به مسلمانان دارد، در حد توان بجنگند و تسلیم نشوند.[۱۷] این نوع جنگ، «دفاع» یا «جهاد دفاعی» نام دارد. تمامی فقهای مسلمان، معتقدند اگر بر مسلمانان یا سرزمینهای اسلامی، از جانب دشمنان هجوم صورت گیرد، بر همه مسلمانان واجب است با تمامی امکانات و توان از آن دفاع کنند.[۱۸] در این جهاد، اذن امام عادل و مجتهد و دستگاه حکومتی شرط نیست.[۱۹]
در جهاد دفاعی، هدف دفع تجاوز است و با رسیدن به این هدف، جهاد دفاعی هم خاتمه مییابد.
پیوند به بیرون
این مدخل برگرفته شده از کتاب «سیره نظامی امیرالمؤمنین» نوشته «یدالله حاجیزاده» قم مرکز مدیریت حوزههای علمیه، ۱۳۹۲ش.
منابع
- ↑ سوره توبه، آیه ۳۶.
- ↑ سوره توبه، آیه ۱۲۳.
- ↑ علی کیا، اسلام دین جنگ و دین صلح، ص۲۲.
- ↑ محمدکریم اشراق، تاریخ و مقررات جنگ در اسلام، ص۲۵۹–۲۶۰.
- ↑ سید محمدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، ج۱۶، ص۲۰۵؛ سیدابوالقاسم خویی، منهاج الصالحین، ج۱، ص۳۶۱.
- ↑ سوره توبه، آیه ۲۹.
- ↑ شهید ثانی، شرح لمعه، ج۱۰، ص۵۴.
- ↑ مرتضی مطهری، جهاد، ص۱۳–۱۴.
- ↑ سوره توبه، آیه۷۳.
- ↑ اشراق، تاریخ و مقررات جنگ در اسلام، ص۲۷۱.
- ↑ جلالالدین فارسی، جهاد حد نهایی تکامل، ص۱۰۹.
- ↑ سیدابوالقاسم خویی، منهاج الصالحین، ج۱، ص۳۶۱.
- ↑ سوره نساء، آیه۷۵.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۴۷، ص۵۵۸؛ فتّال نیشابوری، روضه الواعظین، ص۱۳۶.
- ↑ جلالالدین فارسی، جهاد حد نهایی تکامل، ص۱۰۸.
- ↑ مرتضی مطهری، جهاد، ص۲۵.
- ↑ شهید اول، الدروس، ج۲، ص۵۹؛ علامه حلّی، قواعد الاحکام، ج۳، ص۵۷۱.
- ↑ عباسعلی عظیمی شوشتری، مقالهٔ قوانین و مقررات کلی جنگ و دفاع در اسلام، فصلنامهٔ مصباح، سال ششم، شماره ۲۲، ص۲۶.
- ↑ ر. ک. ابوالقاسم بن حسن میرزای قمی، جامع الشتات، ج۱، ص۳۶۲.