ارزیابی روایات یک چهارم قرآن در مورد اهل‌بیت(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
 
(۴۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
آیا رواياتی وجود دارد که ثلث و ربع قرآن در مورد اهل‌بیت است؟
آیا روایاتی وجود دارد که ثلث و ربع قرآن در مورد اهل‌بیت است؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}  
{{پاسخ}}روایاتی وجود دارد که یک چهارم (رُبع) یا یک سوم (ثُلث) یا حجم‌های دیگری از آیات [[قرآن]] را در مورد [[اهل‌بیت(ع)]] دانسته است. از میان این روایات، سند یک روایت را قابل استناد دانسته‌اند که یک چهارم قرآن را در مورد اهل‌بیت دانسته است.
اما اينكه اشاره فرموديد رواياتى وجود دارد كه گوياى اين است كه بخشى از قرآن در مورد اهل بيت و بخشى ديگر در مورد دشمنانشان است، بايد بگوييم اين روايات ـ كه ممكن است افرادى به عنوان پشتوانه براى روايات تطبيق تلقى كنند ـ هم از نظر سند و هم از نظر متن، داراى اشكال هستند. از نظر سند بيش ترِ اين روايات يا بدون سند هستند، يا به صورت مرسل نقل شده اند و يا افراد ضعيف و غالى در سند آنها هستند; جز يك روايت كه استاد محترم جناب آقاى بابايى در بحث هايشان اشاره كرده اند كه از طريق ابوبصير رسيده است و سند آن موثّق است.
از نظر من، اختلاف فاحشى بين اين روايات وجود دارد; روايتى مى گويد: همه ى آيات قرآن در باره ى اهل بيت است. روايت ديگرى مى گويد: دو سوم قرآن در باره ى اهل بيت و شيعيان است. روايت ديگرى مى گويد: يك سوم قرآن در باره ى اهل بيت و شيعيان است. روايت چهارم مى گويد: يك چهارم قرآن در باره ى اهل بيت است. روايت پنجم مى گويد: يك ششم قرآن در باره ى اهل بيت است و بالاخره روايتى مى گويد: يك چهارم قرآن در حلال، يك چهارم در حرام، يك چهارم در احكام و سنن و يك چهارم در اخبار گذشتگان و آيندگان و آيات مربوط به حلّ و فصل دعاوى است.
ملاحظه مى كنيد كه در مجموع اين روايات، سهم اهل بيت از آيات قرآن، از همه تا هيچ بيان شده است! برخى ممكن است بگويند كه روايات در مقام تقسيم دقيق آيات از نظر محتوا نيستند. در جواب مى گوييم: در تقسيم غير دقيق هم اين همه اضطراب پذيرفته نيست; اختلافى كه از همه تا هيچ است! هم چنين، اگر گفته شود كه تقسيم از جهات مختلف انجام گرفته است، در جواب مى گوييم: ممكن است يك موضوع را با لحاظ حيثيّات مختلف تقسيم كنيم كه در اين صورت تقسيم هاى متفاوت به وجود مى آيند; به طور مثال، دانش آموزان يك مجتمع آموزشى مى توانند موضوع تقسيمات مختلف باشند; گاهى گفته شود: هشتاد درصد دانش آموزان، پسر و بيست درصد، دختر هستند. در تقسيم ديگر گفته شود: شصت درصد دانش آموزان ما، بومى و چهل درصد، غير بومى هستند. در تقسيم ديگر گفته شود: معدل سى درصد دانش آموزان، بالاى هجده و شصت درصد، پايين تر از هجده است. بديهى است كه اين تقسيم ها با يكديگر مخالف نيستند. امّا در روايات پيش گفته، حيثيّت تقسيم يكى است و آن، تعيين بخشى از قرآن است كه در مورد اهل بيت نازل شده است و جالب اين جاست كه مواردى كه در اين تقسيم ها، به عنوان قسيم اهل بيت مطرح شده اند، نوعاً يكسان است مانند دشمنان اهل بيت، احكام حلال و حرام، فرايض و سنن، اخبار گذشتگان و...
البته ردّ اين روايات به منزله ى ردّ اصل قضيه ى انطباِ برخى از آيات بر اهل بيت(ع) نيست. قبلا هم گفتيم كه اين يك امر طبيعى بوده است و قطعاً اهل بيت مصداِ اَتَمَ و اَكْمَلَ بسيارى از آياتى هستند كه در باره ى ابرار و صالحان و نيكان آمده است.
¡ جناب آقاى بابايى! نظر شما در مورد سند روايات ثلث و ربع چيست؟
l بابايى: از نظر مصادر روايات ثلث و ربع آنچه بنده از كتاب هاى اهل تسنن يافتم، شواهد التنزيل<ref>. حاكم حسكانى، جلد ۱، صفحه ى ۴۳ و ۴۴، حديث ۵۷ و ۵۸.</ref> دو حديث آورده است، در مناقب ابن مغازلى نيز برخى از اين روايات آمده است،<ref>. ر. ك: مناقب ابن مغازلى، ص۳۲۸، حديث ۳۷۵.</ref> از كتاب ما نَزَل من القُرآن فى عَلى(عليه السلام)ـ كه مؤلف آن حافظ ابونعيم است ـ نيز بعضى از اين روايات نقل شده است. البته كتاب اخير (ما نزل من القرآن فى على(عليه السلام)) در دست رس ما نيست; ولى بحار الانوار روايت را از آن نقل كرده است.<ref>. ر. ك: بحارالانوار، ج۳۵، ص۳۵۹.</ref> پس سه كتاب از اهل تسنن حاوى اين روايات است. از كتاب هاى شيعه، در اصول كافى، كه معتبرترين كتاب روايى شيعه است، دو روايت از اين روايات آمده است.<ref>. ر. ك: اصول كافى، كتاب فضل القرآن باب النوادر، حديث ۲ و ۴.</ref> در بصائر الدرجات، تفسير عيّاشى، تفسير فرات و كنزالفوائد نيز برخى از اين روايات مشاهده مى شود، بحارالانوار نيز تعدادى از اين روايات را جمع آورى كرده است.<ref>. ر. ك: بحارالانوار، ج۲۴، ص۳۰۵; ج۳۵، ص۳۵۶; ج۹۲، ص۱۱۴، ۱۱۵.</ref>
از نظر تعداد اين روايات، ما به هشت روايت از شيعه و دو روايت از اهل تسنن دست يافته ايم و از نظر سند از اين ده روايت فقط يك روايت سند تام و تمام دارد و آن حديث چهارِ باب النوادرِ كتاب القرآن اصول كافى است. در سند آن روايت، ابوعلى اشعرى است كه وى، احمدبن ادريس اشعرى است كه شيخ و نجاشى و علامه، هر سه او را توثيق كرده اند. محمد بن عبدالجبار، اسحاِ بن عمّار ساباطى، ابوبصير و صفوان نيز هستند كه همه ى اين ها توثيق شده اند. فقط اسحاِ بن عمار را شيخ فرموده اند: «فطحىّ الا انّهُ ثقه». به لحاظ اين شخص اين روايت را موثّقه مى نامند. امّا ساير روايات سند معتبرى ندارد.
البته ضعيف بودن سند، مساوى با صادر نشدن نيست. چه بسا سند ضعيف باشد و افراد مجهول الحالى در سند باشند، امّا روايت از معصوم صادر شده باشد. معناى ضعيف السند يا مجهول السند بودن، دروغ و جعلى بودن آن نيست. از نظر دلالت، وقتى مجموعه رواياتى داشته باشيم كه يكى از آنها سند معتبرى داشته باشد و ساير آنها سند معتبرى نداشته باشند، اگر دلالت آنها مخالف باشد، نيازى به جمع نيست; به خاطر اين كه، تنها، روايت معتبر قابل اعتماد است و ساير روايات كه ضعيف اند كنار گذاشته مى شوند.
متن روايت معتبر چنين است:
(ربعٌ فينا و ربعٌ فى عدوّنا و ربعٌ سُنَنٌ و امثال و ربعٌ فرايضٌ و احكام).
حال با قطع نظر از اين جهت كه روايت معتبر اخذ، و روايات ضعيف ترك مى شود، ببينيم آيا راه جمعى براى اين روايات هست يا خير؟ اين اشكال مورد توجه ديگران هم بوده است، علاّمه مجلسى(رحمه الله) در كتاب مرآه العقول فرموده است:
(يمكن ان يكونَ الثلث والربع على سبيل التخمين).  
گاهى به صورت حقيقى، ثلث آن در باره ى اهل بيت و ثلث آن در باره ى دشمنان آنهاست; گاهى به صورت تخمين. گر چه ظاهر اين است كه تقسيم حقيقى باشد; ولى چون در محاوره معمول است كه به صورت تخمينى ثلث و ربع گفته مى شود، وقتى مى بينيم در روايات گاهى ربع و گاهى ثلث گفته شده، راه جمع آن اين است كه بگوييم به نحو تخمين است. به طور تخمينى مى توان گفت ثلث و ربع و منظور ثلث و ربع حقيقى نباشد. اين راه جمع را فيض كاشانى نيز پذيرفته و فرموده است:
(لا تنافى بين هذه الاخبار لانّ بناء هذا التقسيم ليس على التسويه الحقيقيه و لا على التفريق فى جميع الوجوه).
وجه ديگر جمع اين است كه گفته شود اين اختلاف ممكن است به لحاظ اختلاف معانى و بطون باشد; چون بطون اقسامى دارد بعضى از آنها عنوان جرى و انطباِ بر آن صدِ مى كند و برخى جرى و انطباِ بر آن صادِ نيست. در روايتى كه ثلث قرآن گفته شده، مجموعه ى معانى بطنى در نظر بوده و در روايتى كه ربع گفته شده، قسم خاصى از آن معانى بطنى مورد نظر بوده است.
بنا بر اين، اين اختلاف در حدى نيست كه غير قابل جمع باشد و ناچار باشيم كه بگوييم اين روايات با هم معارضه دارند و هيچ يك قابل اعتماد نيستند، پس بايد تمام روايات را كنار گذاشت و با توجه به اين كه در روايات، آياتى كه در مورد صالحان و مؤمنين آمده است، بر ائمه تطبيق شده و آياتى كه در مورد ظالمين و مفسدين است بر دشمنان آنها تطبيق شده است، هيچ گونه استبعاد و استيحاشى وجود ندارد كه ربع يا ثلث قرآن در باره ى ائمه(ع) و ثلث يا ربع آن در باره ى دشمنان آنها باشد.
صحبت هاى آقاى شاكر در مورد غلو قابل نقد است; زيرا غلوّ خيلى از افرادى كه متهم به غلو شدند، ثابت نيست; چون آن در زمان، مبانى تنقيح نشده بود و به كم ترين چيز افراد را متهم به غلو مى كردند; مثلا سهل بن زياد را به غلو متهم كرده اند; در حالى كه شخصى مثل وحيد بهبهانى مايل به وثاقت او است و از رجال كامل الزيارات و تفسير قمى است و مورد توثيق عام ابن قولويه و على بن ابراهيم است، شيخ طوسى نيز او را در يك جا توثيق كرده است.
نكته ى ديگرى كه فرمودند: حتّى اگر روايت صحيح باشد، ولى معنايى را كه براى آيه بيان مى كند، از ظاهر آيه فهميده نشود، نمى توان پذيرفت، اصلا بناى تأويل، بر اين است; معانى اى كه از ظاهر آيات فهميده نمى شود. (وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَ الرّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ) يعنى معانى اى از قرآن اراده شده است كه جز راسخان در علم نمى فهمند و اگر ما از زبان راسخ در علم شنيديم و اگر پيامبر(صلى الله عليه وآله)آمد و براى ما بيان كرد كه از اين كلمه اين معنا اراده شده است، هرچند ما آن را از آيه نفهميم، بايد قبول كنيم و جاى چون و چرايى باقى نمى ماند.
n شاكر: بحث در حجيّت است; ما كه به صورت شفاهى نشنيده ايم. در تفسير، شنيدن راوى به صورت شفاهى از امام حجّت است; تواتراً به دست ما رسيده باشد، حجت است; ولى اين كه از طريق ثقه رسيده باشد حجت است يا نه، مبنايى است; يعنى خبر واحد ثقه در غير احكام فقهى حجت است يا نه، مبنايى است; بيش تر علما مى گويند حجت نيست.
lبابايى: آرى، همان گونه كه آقاى شاكر فرمودند، برخى از اين مباحث مبنايى است. يكى اين كه آيا شرط قبولى معانى باطنى اين است كه از ظاهر آيات قابل استفاده باشد يا خير؟ نظر بنده اين است كه اگر معناى باطنى از ظاهر آيات قابل دريافت باشد، خلف است و اين معناى باطنى نيست; بلكه معناى ظاهر قرآن كريم است.


== پیوند به بیرون ==
برخی محققان این روایات را قابل استناد ندانسته‌اند؛ با این استدلال که در این روایات از نظر محتوا آشفتگی و اضطراب وجود دارد و سهم اهل‌بیت از آیات قرآن از همه آیات تا بخش اندکی از آن متغیر است. البته این افراد، اصل [[ارزیابی روایات تطبیق آیات بر اهل‌بیت(ع)|انطباق برخی آیات بر اهل‌بیت(ع)]] یا افراد دیگر را پذیرفته و آن را یک امر عقلانی دانسته‌اند.
* این مدخل برگرفته شده از کتاب «باطن و تأویل قرآن» گفتگو با علی‌اکبر بابایی و دکتر محمد کاظم شاکری، کارشناس و مجری: مصطفی کریمی، قم، مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزهٔ علمیه، ۱۳۸۱ش.  
 
==منابع==
برخی عالمان [[شیعه]]، این دسته از روایات را پذیرفته و معتقدند [[حدیث صحیح|روایت صحیح]] را در این روایات گرفته و سایر آنها را که سند معتبری ندارند رد می‌کنیم. موافقان راه جمعی را نیز برای جمع میان این روایات، پیشنهاد کرده‌اند. [[علامه مجلسی]] احتمال داده درصدهای مختلفی که در این روایات ذکر شده، برای تخمین گفته شده و نه برای تقسیم واقعی یا اینکه تقسیم در این روایات، بر اساس معیارهای جداگانه‌ای گفته شده است.
<references />
 
== روایات ==
روایاتی وجود دارد که براساس آن‌ها بخشی از [[قرآن]]؛ یک سوم یا یک چهارم در مورد [[اهل‌بیت(ع)]] است. در [[کتاب کافی]]، یکی از [[کتب اربعه|کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، دو روایت از این روایات نقل شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، کتاب فضل القرآن باب النوادر، حدیث ۲ و ۴.</ref> [[علامه مجلسی]]، تعدادی از این روایات را در [[کتاب بحارالانوار]] جمع‌آوری کرده است.<ref>علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۲۴، ص۳۰۵; ج۳۵، ص۳۵۶; ج۹۲، ص۱۱۴، ۱۱۵.</ref> از نظر تعداد، این روایات را هشت روایت از شیعه و دو روایت از [[اهل‌سنت]] ذکر کرده‌اند.
 
در میان این روایات، یک روایت از [[ابوبصیر]] نقل شده که دارای سند بوده و محققان سند آن را [[حدیث موثق|موثق]] دانسته‌اند. در این روایت، [[امام باقر(ع)]] قرآن را بر چهار بخش دانسته؛ یکی در مورد اهل‌بیت، دیگری در مورد دشمنان آن‌ها، یکی در سنت‌ها و امثال و دیگری در واجبات و احکام.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۲۸.</ref> علامه مجلسی این روایت را [[حدیث مرسل|مرسل]] دانسته است.<ref>علامه مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۱۲، ص۵۱۷.</ref>
 
محققان مابقی این روایات را از نظر سند و متن، دارای اشکال دانسته و معتقدند بیشترِ این روایات بدون سند یا دارای راویان ضعیف و [[غالی]] است.
 
==مخالفان==
برخی محققان با این نوع روایات مخالفت کرده و معتقدند، اختلاف زیادی بین محتوای این روایات وجود دارد. در روایتی همه آیات قرآن درباره اهل‌بیت دانسته شده و در روایتی دیگر دو سوم قرآن درباره اهل‌بیت و شیعیان دانسته شده است. در روایت دیگری آمده یک سوم قرآن درباره اهل‌بیت و شیعیان است و روایت چهارمی می‌گوید یک چهارم قرآن درباره اهل‌بیت است. روایت پنجم می‌گوید یک ششم قرآن درباره اهل‌بیت است و بالاخره در روایتی یک چهارم قرآن درباره حلال، یک چهارم درباره حرام، یک چهارم درباره احکام و سنت و یک چهارم درباره اخبار گذشتگان، آیندگان و آیات مربوط به حل اختلافات شمرده شده است. مخالفان این روایات، معتقدند آشفتگی و اضطراب زیادی در این روایات وجود و سهم اهل‌بیت از آیات قرآن، از همه آیات تا بخشی اندکی از آن در حال تغییر است؛ بنابراین این روایات قابل پذیرش نیست.
 
البته گروه‌های مخالف این روایات، اصل [[ارزیابی روایات تطبیق آیات بر اهل‌بیت(ع)|انطباِق برخی آیات بر اهل‌بیت(ع)]] را پذیرفته و آن را یک امر طبیعی و عقلانی دانسته‌اند و معتقدند اهل‌بیت، مصداق تمام و کامل آیات بسیاری هستند که درباره صالحان و نیکان آمده است.
 
== موافقان و جمع بین روایات ==
برخی عالمان و محققان با این دسته از روایات موافق هستند. این افراد معتقدند نیاز به جمع میان این روایات نیست؛ زیرا یک روایت که معتبر است را می‌پذیریم و سایر آنها که سند معتبری ندارند را رد می‌کنیم.
 
البته موافقان راه جمعی را نیز برای جمع میان این روایات، پیشنهاد کرده‌اند:
* [[علامه مجلسی]] در [[کتاب مرآة العقول]] این احتمال را مطرح کرده که درصدهای ذکر شده رد روایات تنها برای تخمین گفته شده است؛<ref>علامه مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۱۲، ص۵۱۷.</ref> همانگونه که در گفتارهای محاوره‌ای، به صورت تخمینی ثُلث و رُبع گفته شود. این جمع میان روایات را [[فیض کاشانی]] از عالمان شیعه نیز، پذیرفته است.<ref>فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۲۴.</ref>
*اختلاف موجود در این روایات، ممکن است به اختلاف معانی و [[باطن قرآن|بطون آیات]] برگردد. قرآن دارای بطونی است که بعضی از آنها عنوان [[قاعده جری و تطبیق|جری و انطباق]] بر آن صدق می‌کند و برخی جری و انطباق بر آن صادق نیست. برای مثال، در روایتی که یک‌سوم قرآن گفته شده، مجموعه معانی باطنی مراد بوده و در روایتی که یک‌چهارم گفته شده، قسم خاصی از آن معانی باطنی مورد نظر بوده است.
 
== جستارهای وابسته ==
 
* [[ارزیابی روایات تطبیق آیات بر اهل‌بیت(ع)]]
 
== منابع ==
:<small>''این مدخل برگرفته شده از کتاب «'''باطن و تأویل قرآن'''» گفتگو با علی‌اکبر بابایی و دکتر محمد کاظم شاکری، کارشناس و مجری: مصطفی کریمی، قم، مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزه علمیه، ۱۳۸۱ش.''</small>
{{پانویس|۲}}
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{شاخه
{{شاخه
| شاخه اصلی =  
| شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
  | شاخه فرعی۱ =  
  | شاخه فرعی۱ =امام‌شناسی در قرآن
  | شاخه فرعی۲ =  
  | شاخه فرعی۲ =
  | شاخه فرعی۳ =  
  | شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =شد
  | تیترها =  
  | تیترها =شد
  | ویرایش =  
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | ارزیابی کمی =شد
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =ب
  | کیفیت =  
  | کیفیت =ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
[[رده:امامان شیعه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۴۱

سؤال

آیا روایاتی وجود دارد که ثلث و ربع قرآن در مورد اهل‌بیت است؟

روایاتی وجود دارد که یک چهارم (رُبع) یا یک سوم (ثُلث) یا حجم‌های دیگری از آیات قرآن را در مورد اهل‌بیت(ع) دانسته است. از میان این روایات، سند یک روایت را قابل استناد دانسته‌اند که یک چهارم قرآن را در مورد اهل‌بیت دانسته است.

برخی محققان این روایات را قابل استناد ندانسته‌اند؛ با این استدلال که در این روایات از نظر محتوا آشفتگی و اضطراب وجود دارد و سهم اهل‌بیت از آیات قرآن از همه آیات تا بخش اندکی از آن متغیر است. البته این افراد، اصل انطباق برخی آیات بر اهل‌بیت(ع) یا افراد دیگر را پذیرفته و آن را یک امر عقلانی دانسته‌اند.

برخی عالمان شیعه، این دسته از روایات را پذیرفته و معتقدند روایت صحیح را در این روایات گرفته و سایر آنها را که سند معتبری ندارند رد می‌کنیم. موافقان راه جمعی را نیز برای جمع میان این روایات، پیشنهاد کرده‌اند. علامه مجلسی احتمال داده درصدهای مختلفی که در این روایات ذکر شده، برای تخمین گفته شده و نه برای تقسیم واقعی یا اینکه تقسیم در این روایات، بر اساس معیارهای جداگانه‌ای گفته شده است.

روایات

روایاتی وجود دارد که براساس آن‌ها بخشی از قرآن؛ یک سوم یا یک چهارم در مورد اهل‌بیت(ع) است. در کتاب کافی، یکی از کتاب‌های چهارگانه شیعه، دو روایت از این روایات نقل شده است.[۱] علامه مجلسی، تعدادی از این روایات را در کتاب بحارالانوار جمع‌آوری کرده است.[۲] از نظر تعداد، این روایات را هشت روایت از شیعه و دو روایت از اهل‌سنت ذکر کرده‌اند.

در میان این روایات، یک روایت از ابوبصیر نقل شده که دارای سند بوده و محققان سند آن را موثق دانسته‌اند. در این روایت، امام باقر(ع) قرآن را بر چهار بخش دانسته؛ یکی در مورد اهل‌بیت، دیگری در مورد دشمنان آن‌ها، یکی در سنت‌ها و امثال و دیگری در واجبات و احکام.[۳] علامه مجلسی این روایت را مرسل دانسته است.[۴]

محققان مابقی این روایات را از نظر سند و متن، دارای اشکال دانسته و معتقدند بیشترِ این روایات بدون سند یا دارای راویان ضعیف و غالی است.

مخالفان

برخی محققان با این نوع روایات مخالفت کرده و معتقدند، اختلاف زیادی بین محتوای این روایات وجود دارد. در روایتی همه آیات قرآن درباره اهل‌بیت دانسته شده و در روایتی دیگر دو سوم قرآن درباره اهل‌بیت و شیعیان دانسته شده است. در روایت دیگری آمده یک سوم قرآن درباره اهل‌بیت و شیعیان است و روایت چهارمی می‌گوید یک چهارم قرآن درباره اهل‌بیت است. روایت پنجم می‌گوید یک ششم قرآن درباره اهل‌بیت است و بالاخره در روایتی یک چهارم قرآن درباره حلال، یک چهارم درباره حرام، یک چهارم درباره احکام و سنت و یک چهارم درباره اخبار گذشتگان، آیندگان و آیات مربوط به حل اختلافات شمرده شده است. مخالفان این روایات، معتقدند آشفتگی و اضطراب زیادی در این روایات وجود و سهم اهل‌بیت از آیات قرآن، از همه آیات تا بخشی اندکی از آن در حال تغییر است؛ بنابراین این روایات قابل پذیرش نیست.

البته گروه‌های مخالف این روایات، اصل انطباِق برخی آیات بر اهل‌بیت(ع) را پذیرفته و آن را یک امر طبیعی و عقلانی دانسته‌اند و معتقدند اهل‌بیت، مصداق تمام و کامل آیات بسیاری هستند که درباره صالحان و نیکان آمده است.

موافقان و جمع بین روایات

برخی عالمان و محققان با این دسته از روایات موافق هستند. این افراد معتقدند نیاز به جمع میان این روایات نیست؛ زیرا یک روایت که معتبر است را می‌پذیریم و سایر آنها که سند معتبری ندارند را رد می‌کنیم.

البته موافقان راه جمعی را نیز برای جمع میان این روایات، پیشنهاد کرده‌اند:

  • علامه مجلسی در کتاب مرآة العقول این احتمال را مطرح کرده که درصدهای ذکر شده رد روایات تنها برای تخمین گفته شده است؛[۵] همانگونه که در گفتارهای محاوره‌ای، به صورت تخمینی ثُلث و رُبع گفته شود. این جمع میان روایات را فیض کاشانی از عالمان شیعه نیز، پذیرفته است.[۶]
  • اختلاف موجود در این روایات، ممکن است به اختلاف معانی و بطون آیات برگردد. قرآن دارای بطونی است که بعضی از آنها عنوان جری و انطباق بر آن صدق می‌کند و برخی جری و انطباق بر آن صادق نیست. برای مثال، در روایتی که یک‌سوم قرآن گفته شده، مجموعه معانی باطنی مراد بوده و در روایتی که یک‌چهارم گفته شده، قسم خاصی از آن معانی باطنی مورد نظر بوده است.

جستارهای وابسته

منابع

این مدخل برگرفته شده از کتاب «باطن و تأویل قرآن» گفتگو با علی‌اکبر بابایی و دکتر محمد کاظم شاکری، کارشناس و مجری: مصطفی کریمی، قم، مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزه علمیه، ۱۳۸۱ش.
  1. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، کتاب فضل القرآن باب النوادر، حدیث ۲ و ۴.
  2. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۲۴، ص۳۰۵; ج۳۵، ص۳۵۶; ج۹۲، ص۱۱۴، ۱۱۵.
  3. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۲۸.
  4. علامه مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۱۲، ص۵۱۷.
  5. علامه مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۱۲، ص۵۱۷.
  6. فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۲۴.