ارتباط علم خداوند و اختیار انسان: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{سوال}} علم الهي نسبت به اعمال و پيشامدهايي كه در آينده براي انسان...» ایجاد کرد)
 
جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
 
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
علم الهي نسبت به اعمال و پيشامدهايي كه در آينده براي انسان روي مي‌دهد را با اختيار انسان چگونه می توان جمع كرد؟
علم الهی نسبت به اعمال و اتفاقاتی که در آینده برای انسان روی می‌دهد چگونه با اختیار انسان قابل جمع است؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
ابتدا براي اينكه شبهه را خوب تقرير كنيم، مي‌توانيم اينگونه آن را مطرح كنيم كه يكي از انگيزه‌هايي كه اشاعره را به عقيده جبر سوق داده است مسئله علم گسترده و پيشين خداست كه بر تمامي موجودات جهان و از آن جمله افعال و رفتار آدمي احاطه دارد. چنين علمي از نظر اشاعره و همفكران آنان مايه سلب اختيار و مجبور بودن بشر در كارهاست.
علم الهی، علم به صدور معلولات، حوادث و افعال آدمی، از علت‌های خاص آنها است. علم ازلی خداوند به این معنا است که خداوند از ازل می‌داند انسان با ویژگی، قدرت و اختیار خود، کدام فعل را در کدام روز و ساعت خاص انجام می‌دهد و می‌داند که چه کسی به موجب آزادی و اختیار خود اطاعت می‌کند و چه کسی معصیت.  


لذا شبهه را چنين مطرح كرده‌اند كه: از طرفي خداوند متعال از ازل به كليه حوادث و رخ‌دادهايي كه در جهان واقع مي‌شود، علم و آگاهي تام دارد. او از ابتدا و ازل مي‌داند كه فلان پديده و فعل خاص در كدام روز و در چه شرائطي محقق و عملي مي‌شود. از طرفي علم الهي نه تغييرپذير است و نه خلاف‌پذير، زيرا تغيير با تماميت و كمال ذات واجب الوجود، منافات دارد. لذا ممكن نيست آنچه او از ازل مي‌داند با آنچه واقع مي‌شود، مخالف و مغاير باشد زيرا لازم مي‌آيد كه علم او علم نباشد بلكه جهل باشد و اين با كمال وجود مطلق منافي است. پس اگر در ازل در علم الهي چنين بوده است كه فلان شخص در فلان ساعت فلان معصيت را مي‌كند و يا فلان پيشامد (مرض، تصادف، مرگ و..) در روز خاص براي او پيش مي‌آيد، پس جبراً و قهراً بايد آن معصيت و آن واقعه براي آن شخص به وجود آيد و هيچ راه فراري و گريزي از آن نيست و خود شخص بلكه هيچ قدرتي قادر نخواهد بود آنرا تغيير دهد و الا علم خداوند جهل خواهد بود.<ref>ر.ك: مطهري، مرتضي، انسان و سرنوشت، ص۱۲۴و۱۲۵، چاپ ۱۷، انتشارات صدرا، تهران ۱۳۷۷،‌رباني گلپايگاني،‌علي جبر و اختيار، ص۵۰، مؤسسه تحقيقاتي سيدالشهداء قم، ۱۳۶۸.</ref>
خداوند موجودی غیر زمانی و فوق زمان و مکان است. برای او حال و گذشته و آینده مطرح نیست. موجودات مادی نسبت به آینده خود و دیگران به صورت مستقیم در بی‌خبری به سرمی‌برند و حوادث به صورت تدریجی برای آنها واقع می‌شود. اما در مورد خدا که فراتر از زمان و مکان است، حرکت و زمان معنی ندارد و کلیت و تمامیت هستی برای او آشکار و هویدا است علم خداوند به حوادث گذشته و آینده همانند علم ما به حوادث حال و پیش روی ماست. او همه هستی و سلسله حوادث را یکجا و یکباره مشاهده می‌کند و به یک معنی علم پیش از تحقق و حین تحقق و بعد از تحقق برای او معنا ندارد.


من مي خورم و هركه چو من اهل بود مي خوردن من به نزد او سهل بود
فردی که اطاعت می‌کند، به اراده و اختیار خود اطاعت می‌کند و آنکه معصیت می‌کند به اراده و قدرت خود معصیت می‌کند و واقعه خوب یا بدی هم که برای انسان پیش می‌آید طبق آن قاعده علت و معلول نظام طبیعت است.<ref>مطهری، مرتضی، انسان و سرنوشت، ص۱۳۰–۱۲۵. طباطبایی، محمدحسین، نهایه الحکمه، مرحله ۱۲، فصل ۱۴.</ref>


مي خوردن من حق ز ازل مي‌دانست   گر مي نخورم علم خدا جهل بود
صدرالمتألهین در این موضوع آورده است: «علم و آگاهی خدا هر چند در سلسله اسباب صدور فعل از انسان قرار دارد، ولی مقتضای علم الهی این است که فعل انسان با قدرت و اختیار او انجام گیرد، زیرا قدرت و اختیار او نیز در سلسله اسباب و علل آن فعل قرار گرفته است.<ref>صدرالمتألهین، اسفار اربعه، ج۶، ص۳۸۵.</ref>


در جواب به اين شبهه بايد گفت: اين شبهه از آنجا پيدا شده كه ما براي هر يك از علم ازلي الهي و مسئله نظام اسباب و مسببي اين جهان حساب جداگانه‌اي باز كرده‌ايم و آنها را از هم جداگانه فر ض كرده‌ايم. به اين معنا كه چنين فرضي كرده‌ايم كه علم الهي در ازل به طور گزاف و تصادف به وقوع حوادث و كائنات تعلق گرفته است. آن‌گاه براي اينكه اين علم با واقع مطابقت كند و خلافش واقع نشود، لازم است كه وقايع و حوادث جهان كنترل شود و تحت مراقبت قرار گيرد، تا با تصور و نقشه قبلي مطابقت كند. لذا از انسان نيز بايد اختيار و آزادي و قدرت و اراده سلب گردد، تا اعمالش كاملاً تحت كنترل درآيد و علم خدا جهل نشود. اين چنين تصوري درباه علم الهي منتهاي جهل و بي‌خبري است. علم ازلي الهي از نظام سببي و مسببي جهان جدا نيست. علم الهي علم به نظام علي و معلوي نظام است؛ يعني خداوند به صدور معلولات و حوادث و افعال آدمي، ‌از علل خاص آنها علم و آگاهي تام دارد.
خداوند نه تنها به صدور فعل از انسان علم و آگاهی پیشینی دارد، بلکه از خصوصیات و ویژگی‌های خاص آن، مبادی و مقدمات، دور و نزدیک آن نیز علم و آگاهی تام دارد، که یکی از مقدمات و اسباب فعل آدمی، توانایی و اراده و قدرت خود انسان است به طوری که می‌شود گفت اختیار برای انسان یک امر ضروری است.<ref>حکیم سبزواری، شرح منظومه، ص۱۷۶.</ref><span></span>
 
==جستارهای وابسته==
پس علم ازلي كه به افعال انسان تعلق گرفته است با تمام خصوصيات و ويژگي‌هاي خاص خودش تعلق گرفته است به اين معنا كه او از ازل مي‌داند كه انسان با همين ويژگي قدرت و اختيار خود فلان فعل را در فلان روز و ساعت خاص انجام مي‌دهد و مي‌داند كه چه كسي به موجب آزادي و اختيار خود اطاعت مي‌كند و چه كسي معصيت و آنچه علم الهي اقتضاء دارد اين است كه به آن كسي كه اطاعت مي‌كند به اراده و اختيار خود اطاعت مي‌كند و آنكه معصيت مي‌كند به اراده و قدرت خود معصيت مي‌كند و آن واقعه خوب يا بدي هم كه براي انسان پيش مي‌آيد طبق آن قاعده علّي و معلولي نظام طبيعت است كه قدرت و اراده و اختيار انسان هم در آن دخيل است كه خداوند به همگي آنها با تمام خصوصيات ويژگي‌هايش علم و آگاهي تام داشته و دارد. اين است معناي سخن برخي كه گفته‌اند «انسان مختار بالاجبار است»‌يعني نمي‌تواند مختار نباشد پس علم ازلي خدا در سلب آزادي و اختيار انسان هيچ دخالتي ندارد.<ref>مطهري، مرتضي، انسان و سرنوشت، ص۱۳۰ـ۱۲۵ همان، طباطبايي، محمدحسين، نهايه الحكمه، مرحله ۱۲،‌فصل ۱۴.</ref>
* [[قضا و قدر]]
 
صدرالمتألهين پس از طرح اين شبهه اين چنين پاسخ مي‌دهد كه: «علم و آگاهي خدا هر چند در سلسله اسباب صدور فعل از انسان قرار دارد، ولي مقتضاي علم الهي اين است كه فعل انسان با قدرت و اختيار او انجام گيرد، زيرا قدرت و اختيار او نيز در سلسله اسباب و علل آن فعل قرار گرفته است.<ref>صدرالمتألهين، اسفار اربعه، ج۶، ص۳۸۵.</ref>
 
جواب شبهه را به طور خلاصه مي‌توان اين چنين بيان كرد كه: خداوند متعال نه تنها به صدور فعل از انسان علم و آگاهي پيشيني دارد، بلكه از خصوصيات و ويژگي‌هاي خاص آن، مبادي و مقدمات، دور و نزديك آن نيز علم و آگاهي تام دارد، كه يكي از مقدمات و اسباب فعل آدمي، توانايي و اراده و قدرت خود انسان است به طوري كه مي‌شود گفت اختيار براي انسان يك امر ضروري است.<ref>حكيم سبزواري، شرح منظومه، ص۱۷۶.</ref>
 
در آخر به نكته مهمي كه در اين مسئله شايان ذكر است بايد توجه كرد كه ما نبايد علم و آگاهي خدا را با خودمان مقايسه كنيم، چراكه خداوند موجودي غير زماني و فوق زمان و مكان است، براي او حال و گذشته و آينده مطرح نيست. موجودات مادي اگرچه در افق زمانند و نسبت به گذشته و آينده خود و ديگران به صورت مستقيم در جهالت و بي‌خبري به سر‌مي‌برند و حوادث به صورت تدريجي براي آنها واقع مي‌شود ولي در مورد خدا كه فراتر از زمان و مكان است، حركت و زمان معني ندارد و كليت و تماميت هستي براي او آشكار و هويدا است علم خداوند به حوادث گذشته و آينده همانند علم ما به حوادث حال و پيش روي ماست. او همه هستي و سلسله حوادث را يكجا و يكباره مشاهده مي‌كند و به يك معني علم پيش از تحقق و حين تحقق و بعد از تحقق براي او معنا ندارد در نتيجه همان گونه كه علم ما به اينكه فلان شخص در حضور ما كار نيكي را انجام مي‌دهد سبب مجبور بودن آن شخص نمي‌شود علم خدا به قبل از تحقق اين كار نيك از منظر ما نيز سبب مجبور بودن آن شخص نمي‌شود.<ref>رجبي، محمود، انسان‌شناسي، ص۱۴۴،۱۴۵، چاپ چهارم، انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، زمستان ۱۳۸۰.</ref>
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
==معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر==
۱.سعيدي مهر، محمد، علم پيشين الهي و اختيار انسان، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، ۱۳۷۵.
۲. مطهري، مرتضي، انسان و سرنوشت، ص۱۳۰ ، ۱۲۴، چ ۱۷، انتشارات صدرا، تهران: ۱۳۷۷.
۳. ملاصدرا، شيرازي، صدرالدين، رساله جبر و اختيار، خلق الاعمال، اصفهان، بي تا، ۱۳۴۰.


۴. رباني گلپايگاني، علي، جبر و اختيار، ص۵۰، ۵۵، انتشارات سيدالشهداء.
==مطالعه بیشتر==
{{پایان مطالعه بیشتر}}
* سعیدی مهر، محمد، علم پیشین الهی و اختیار انسان، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۷۵.<span></span>


==منابع==
== منابع ==
<references />
{{پانویس}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = کلام
  | شاخه اصلی = کلام
|شاخه فرعی۱ = عدل الهی
| شاخه فرعی۱ = عدل الهی
|شاخه فرعی۲ = جبر و اختیار
| شاخه فرعی۲ = جبر و اختیار
|شاخه فرعی۳ =  
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =-
  | تیترها =  
  | تیترها =-
  | ویرایش =  
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =شد
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی نویسنده =
  | تکمیل =  
| ارزیابی کمی =
  | اولویت =  
  | تکمیل =
  | کیفیت =  
  | اولویت =ب
  | کیفیت =ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
[[رده:اسماء و صفات الهی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۴۱

سؤال

علم الهی نسبت به اعمال و اتفاقاتی که در آینده برای انسان روی می‌دهد چگونه با اختیار انسان قابل جمع است؟

علم الهی، علم به صدور معلولات، حوادث و افعال آدمی، از علت‌های خاص آنها است. علم ازلی خداوند به این معنا است که خداوند از ازل می‌داند انسان با ویژگی، قدرت و اختیار خود، کدام فعل را در کدام روز و ساعت خاص انجام می‌دهد و می‌داند که چه کسی به موجب آزادی و اختیار خود اطاعت می‌کند و چه کسی معصیت.

خداوند موجودی غیر زمانی و فوق زمان و مکان است. برای او حال و گذشته و آینده مطرح نیست. موجودات مادی نسبت به آینده خود و دیگران به صورت مستقیم در بی‌خبری به سرمی‌برند و حوادث به صورت تدریجی برای آنها واقع می‌شود. اما در مورد خدا که فراتر از زمان و مکان است، حرکت و زمان معنی ندارد و کلیت و تمامیت هستی برای او آشکار و هویدا است علم خداوند به حوادث گذشته و آینده همانند علم ما به حوادث حال و پیش روی ماست. او همه هستی و سلسله حوادث را یکجا و یکباره مشاهده می‌کند و به یک معنی علم پیش از تحقق و حین تحقق و بعد از تحقق برای او معنا ندارد.

فردی که اطاعت می‌کند، به اراده و اختیار خود اطاعت می‌کند و آنکه معصیت می‌کند به اراده و قدرت خود معصیت می‌کند و واقعه خوب یا بدی هم که برای انسان پیش می‌آید طبق آن قاعده علت و معلول نظام طبیعت است.[۱]

صدرالمتألهین در این موضوع آورده است: «علم و آگاهی خدا هر چند در سلسله اسباب صدور فعل از انسان قرار دارد، ولی مقتضای علم الهی این است که فعل انسان با قدرت و اختیار او انجام گیرد، زیرا قدرت و اختیار او نیز در سلسله اسباب و علل آن فعل قرار گرفته است.[۲]

خداوند نه تنها به صدور فعل از انسان علم و آگاهی پیشینی دارد، بلکه از خصوصیات و ویژگی‌های خاص آن، مبادی و مقدمات، دور و نزدیک آن نیز علم و آگاهی تام دارد، که یکی از مقدمات و اسباب فعل آدمی، توانایی و اراده و قدرت خود انسان است به طوری که می‌شود گفت اختیار برای انسان یک امر ضروری است.[۳]

جستارهای وابسته


مطالعه بیشتر

  • سعیدی مهر، محمد، علم پیشین الهی و اختیار انسان، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۷۵.

منابع

  1. مطهری، مرتضی، انسان و سرنوشت، ص۱۳۰–۱۲۵. طباطبایی، محمدحسین، نهایه الحکمه، مرحله ۱۲، فصل ۱۴.
  2. صدرالمتألهین، اسفار اربعه، ج۶، ص۳۸۵.
  3. حکیم سبزواری، شرح منظومه، ص۱۷۶.