اخلاق بندگی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} {{شروع متن}} {{سوال}} بندگي و اخلاق بندگي چيست؟ {{پایان سوال}} {{پاسخ}} براي رسيدن به جواب سوال نياز به مقدمه اي کوتاه است تا ما را براي رسيدن به جواب بهتر کمک کند. معلومات انسان دو گونه اند: ۱. معلوماتي که از راه درس خواندن و آموزش آن را فرا...» ایجاد کرد)
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
 
جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
 
(۳۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=Rezapour }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
بندگي و اخلاق بندگي چيست؟
بندگی و اخلاق بندگی چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
براي رسيدن به جواب سوال نياز به مقدمه اي کوتاه است تا ما را براي رسيدن به جواب بهتر کمک کند. معلومات انسان دو گونه اند: ۱. معلوماتي که از راه درس خواندن و آموزش آن را فرا مي گيرد. مانند انواع حرفه ها مثل آشپزي يا خواندن و نوشتن. ۲. و معلوماتي که دانستن آنها نياز به يادگيري ندارد. زيرا اين دانستن را در درونش مي يابد، بدون اينکه کسي به او ياد داده باشد. مانند احساس گرسنگي، احساس تشنگي، درک محبت يا درک تنفر و غيره، هيچ کدام از اين موارد نياز به يادگيري ندارند. بلکه انسان به محض گرسنگي، تشنگي و... اين نياز را در خودش مي يابد. نياز به خدا هم از اين قسم است. يعني نياز به يادگيري ندارد. به بيان ديگر دانستني هايي که نياز به يادگيري ندارند فطري انسان هستند. خدا خواهي در همه انسان ها و در درون وجودشان نهفته است ، که خود را با احساس نياز به پرستش نشان مي دهد. گويي انسان همه وجودش طالب پرستش است و سراپايش دنبال رسيدن به اين نياز. چرا که پرستش مطابق سرشت و فطرت انسان است. همين سرشت آدمي او را به سوي تکميل نواقص، و رفع حوائجش هدايت مي کند. و به آنچه که براي او نافع است هدايت نموده و به آنچه که برايش ضرر دارد هشدار مي دهد. پس انسان داراي فطرتي خاص به خود است که او را به راه معيني که منتهي به هدف خاص مي شود هدايت مي کند، راهي که غير از آن راه را نمي تواند پيش گيرد.}}<ref>ترجمه الميزان، ج۱، ص۲۶۹.</ref> به همين دليل است که هيچ انساني از پرستش خدا بي نياز نيست، ولو خود را فريب دهد و به پرستش بت و يا انواع حيوانات و غيره بپردازد.
'''اخلاق بندگی''' فضایل و رذایل اخلاقی است که مربوط به رابطه انسان و خدا باشد و موارد متعددی را شامل می‌شود.
 
انسان از اين نياز نمي تواند چشم بپوشد ، به همين علت است که خداوند در قرآن مي فرمايد: {{قرآن|فطره الله الّتي فطَر الناس عليها<ref>روم / ۳۰.</ref> سرشتي که خدا انسان را بر آن خلق کرده است که همان نياز به خداست که در احساس بندگي کردن (پرستش) خود را نشان مي دهد.
'''ایمان'''
 
همچنين اين آيه قرآن: {{قرآن|وما خلقت الجن والانس الا ليعبدون}}<ref>ذاريات / ۵۶.</ref> نشان دهنده ضرورت و مهم بودن بندگي است. که بندگي را هدف خلقت بيان کرده است. بندگي چيزي جز اظهار خضوع وخشوع در برابر خدا نيست.
شهید مطهری در تعریف ایمان، آن‌را گرایش و تسلیم معرفی می‌کند. او معتقد است در ایمان عنصر گرایش، تسلیم، خضوع، علاقه و محبت نیز وجود دارد.<ref>مطهری، مرتضی، انسان کامل، ج۱، ص۱۵۶.</ref> در قرآن پیرامون ایمان آمده: {{قرآن||ترجمه=«آیا شما را به یک تجارت و بازرگانی که شما را از شکنجه‌های دردناک نجات می‌دهد راهنمایی کنم؟ آن این است که به خدا و پیامبر او ایمان بیاورید».|سوره=صف|آیه=۱۰–۱۱.}} قرآن از ایمان به خدا و پیامبر به عنوان تجارت و سرمایه یاد کرده است.<ref>مطهری، مرتضی، بیست گفتار، ج۱، ص۲۱۷.</ref> اولین اثر ایمان این است که پشتوانه اخلاق قرار می‌گیرد.<ref>مطهری، مرتضی، بیست گفتار، ج۱، ص۲۲۱.</ref>
 
==اخلاق بندگي==
{{همچنین ببینید|ایمان و اراده انسان|رابطه وحی، دین و ایمان در جهان مدرن}}
 
انسان نسبت به خالق و آفريدگار خود، وظايفي دارد. هر كسي احساس مي کند هر چه دارد از خداي متعال است و تنها با عبادت معبود حقيقي آرامش مي يابد. فضايل و رذايل مربوط به رابطه انسان و خدا، در اخلاق بندگي مطرح مي گردد. فضايلي مانند شكر، توكل ، ايمان، عبادت، اخلاص، تسليم، تقوا و... در اين قسم جاي دارد. که مربوط به رابطه انسان با خدا است. به بيان ديگر مسائلي که بين خدا و بنده قرار مي گيرد که يک سوي اين صفات خدا و در سوي ديگر بنده است. مثلاً اگر ايمان را درنظر بگيريد بنده نسبت به خدا، بايد ايمان داشته باشد. يعني او را پذيرفته و به دستوراتش عمل کند. اگر امر به عمل کردن بفرمايد بايد عمل کرد. و اگر نهي به دوري از عملي کرد هم، بايد از آن بپرهيزد. اين مسائل مربوط به بنده است. يعني وظايف اوست نسبت به خدا. اما طرف ديگر ايمان، به خدا بر مي گردد. يعني بايد ايمان به کسي تعلق بگيرد، بايد کسي باشد که بنده به او ايمان بياورد. بقيه صفات هم همين گونه اند. يعني هر صفتي که بين خدا وبنده او قرار مي گيرد از يک طرف به بنده نسبت داده مي شود، به علت اينکه بايد به آن صفت خود را آراسته يا پيراسته کند و از طرف ديگر به خدا، چون آن صفت را بايد نسبت به او مراعات کرد. به طور کلي مي توان گفت هرصفتي که يک طرف آن خدا و طرف ديگر بنده اوست اخلاق بندگي گفته مي شود.
'''توکل'''
 
پروردگار عالم چون در همه چيز بي همتا و در همه صفات نيکو و بي انتهاست، اوست که قادر، توانا، حي و عالم و بخشنده و خالق... است. بايد مورد پرستش و عبادت و فرمانبرداري قرار گيرد. چرا که او واقعاً لايق بندگي کردن است. در سمت ديگر کسي است که سرتا پايش فقر و احتياج است، همين فقر و احتياج، او را وادار مي کند که خود را به غني علي الاطلاق برساند و به گونه اي به او متصل شود تا عزت بيابد. از همين گذر است که اخلاق بندگي به وجود مي آيد و اين عزت وعظمت به وسيله اخلاق بندگي برايش به وجود مي آيد. که با عبادت واقعي رشد و تکامل يابد.
توکل اعتماد کردن و مطمئن بودن دل انسان به خداوند و واگذاری کارها به پروردگار است. از سوی دیگر بیزاری و دوری جستن از هر قدرت دیگر و تکیه بر قدرت الهی نیز در معنای توکل دانسته شده است.
 
اخلاق بندگي موارد بسيار زيادي را که در رابطه بين انسان و معبود خويش است را شامل مي شود، که ما سعي مي نماييم اهم اينها را بيان کنيم:
{{همچنین ببینید|کافی‌بودن خدا بر توکل‌کننده|روایت توکل و رسیدن به خواسته‌ها}}
 
۱. ايمان: شهيد مطهري در تعريف ايمان مي فرمايد، ايمان گرايش است، تسليم است، در ايمان عنصر گرايش، عنصر تسليم، عنصر خضوع و عنصر علاقه و محبت هم خوابيده است.}}<ref>مطهري، مرتضي، انسان كامل، ج۱، ص۱۵۶.</ref>
'''عبادت'''
 
ايمان يكى از سرمايه ها بلكه بالاتر از همه آنهاست. قرآن كريم مى فرمايد: {{قرآن|يا أيها الذين آمنوا هل أدلكم على تجاره تنجيكم من عذاب أليم تؤمنون بالله و رسوله<ref>صف / ۱۰ ـ ۱۱.</ref>؛ «آيا شما را به يك تجارت و بازرگانى كه شما را از شكنجه هاى دردناك نجات مى دهد راهنمايى كنم؟ آن اين است كه به خدا و پيغمبر او ايمان بياوريد».
عبادت عبارت است از هرگونه تذلل و خضوع قولی یا عملی در برابر موجودی، با اعتقاد به اینکه او دارای همه یا برخی از ویژگی‌های زیر است:
 
چنان كه مى بينيم قرآن كريم از ايمان به خدا و پيغمبر به عنوان تجارت و سرمايه ياد كرده است.}}<ref>مطهري، مرتضي، بيست گفتار، ج۱، ص۲۱۷.</ref> (که اين نشان از اهميت زياد ايمان است)، اولين اثر ايمان اين است كه پشتوانه اخلاق قرار مي گيرد. يعنى اخلاق كه خود يك سرمايه بزرگ زندگى است بدون ايمان، اساس و پايه درستى ندارد. زير بناى همه اصول اخلاقى و منطق همه آنها بلكه سر سلسله همه معنويات، ايمان مذهبى يعنى ايمان و اعتقاد به خداست. كرامت، شرافت، تقوا، عفت، امانت، راستى، درستكارى، فداكارى، احسان، صلح و سلم بودن با خلق خدا، طرفدارى از عدالت، حقوق بشر، و بالاخره همه امورى كه فضيلت بشرى ناميده مى شود و همه افراد و ملت ها آنها را تقديس مى كنند و آنهايى هم كه ندارند تظاهر به داشتن آنها مى كنند، مبتنى بر اصل ايمان است.<ref>مطهري، مرتضي، بيست گفتار، ج۱، ص۲۲۱.</ref>
* در وجود و کمالات وجودی خود مستقل است.
* خالق و پدید آورنده انسان، جهان یا برخی از موجودات است.
۲. توکل: عبارت است از اعتماد کردن و مطمئن بودن دل انسان در همه امور خود بخدا و واگذاري همه کارهاي خود به پروردگار. از سوي ديگر بيزاري و دوري جستن از هر قدرت ديگر و تکيه بر قدرت الهي. چرا که همه قدرت ها از اوست. در فضيلت توکل همين بس که خداي تعالي در قرآن فرموده {{قرآن|ان الله يحب المتوکلين<ref>نراقي، ملا احمد، معراج السعاده، ص۶۱۶.</ref>
* مالک سود و زیان انسان و سایر موجودات است.
* در سرنوشت انسان و جهان به‌طور مستقل دخالت داشته و دارای مقام ربوبیت است. بنابر این حقیقت عبادت از دو رکن تشکیل می‌شود: ۱. عقیده؛ ۲. عمل.<ref>ربانی گلپایگانی، علی، عقاید استدلالی، ص۱۲۱.</ref>
۳. عبادت: عبادت عبارت است از هرگونه تذلل و خضوع قولي يا عملي در برابر موجودي، با اعتقاد به اينکه او داراي همه يا برخي از ويژگي هاي زير است:
 
امام علی(ع) عبادت کنندگان را سه دسته خوانده‌اند: آنهایی که از ترسِ دوزخ، خدا را می‌پرستند، این عبادت بردگان است؛ آنهایی که برای پاداش، خدا را می‌پرستند، این عبادت مزد بگیران است و آنها که برای عشق و محبت او را عبادت می‌کنند، این عبادت آزادگان است».<ref name=":0">کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۸۴.</ref>
الف) در وجود و کمالات وجودي خود مستقل است.
 
{{شعر|من اگر چه بندگی را به خدا رسانده باشم|همه بنده‌ام خدایا به تو می‌رسد خدایی<ref>«[https://liwa.ir/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D8%AF%DA%A9%D9%84%D9%85%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D8%B4%D9%87%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B1-%D8%B1%D9%87%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%86%D9%88%D8%A7%DB%8C-%D9%86/ دکلمه استاد شهریار رهی از نوای نایم بزن]»، لیوا.</ref>}}
ب) خالق و پديد آورنده انسان، جهان يا برخي از موجودات است.
 
'''اخلاص و تقوا'''
ج) مالک سود و زيان انسان و ساير موجودات است.
 
اخلاص به این معنا است که فقط برای خدا کارهایت را انجام بدهی و هیچ‌کس یا چیز دیگر در نظرت نباشد. پرستشی که می‌کنی تنها برای رضای خدا باشد اگر چنانچه در این عبادت نظرت به چیز دیگر شد از خلوص می‌افتد. در حدیثی آمده «روزه تثبیت کننده اخلاص است».<ref>دستغیب، عبدالحسین، بندگی، راز آفرینش، ص۴۱۰.</ref>
د) در سرنوشت انسان و جهان به طور مستقل دخالت داشته و داراي مقام ربوبيت است. بنابر اين حقيقت عبادت از دو رکن تشکيل مي شود: ۱. عقيده؛ ۲. عمل.<ref>رباني گلپايگاني، علي، عقايد استدلالي، ص۱۲۱.</ref>
 
تقوا در یک معنا اهمیت‌دادن به واجبات و دوری‌کردن از محرمات است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، گفتار معصومین(ع)، ص۱۴.</ref> در قرآن کریم پیرامون اهمیت تقوا آمده که «زاد وتوشه تهیه کنید که بهترین زاد و توشه پرهیزکاری است»<ref> سوره بقره، آیه ۱۹۱.</ref> و «ما بهشت را مخصوص باتقوایان قرار دادیم».<ref>سوره مریم، آیه۶۳.</ref> علی(ع)نیز فرمودند: «عملی که همراه با تقوا باشد کم نمی‌شود (هرچند به نظر ناچیز بیاید) چگونه کم خواهد بود عملی که مقبول درگاه خداست؟».<ref>نهج البلاغه، کلمات قصار، ۹۵.</ref>
امام صادق(ع) فرمودند «عبادت کنندگان سه دسته اند: آنهايي که از ترس دوزخ خدا را مي پرستند، اين عبادت بردگان است؛ آنهايي که براي پاداش، خدا را مي پرستند، اين عبادت مزد بگيران است و آنها که براي عشق و محبت او را عبادت مي کنند، اين عبادت آزدگان است».<ref>عاملي حر، وسائل شيعه.</ref>
 
'''خدمت به بندگان خدا'''
عبادت واقعي: امير مومنان علي(ع) به کميل فرمودند، اي کميل مهم نيست که نماز بخواني و روزه بگيري و در راه خدا انفاق کني، مهم اين است که نماز (و ساير اعمال تو) با قلبي پاک و به طرزي شايسته در پيشگاه خدا و آميخته با خشوع بوده باشد.<ref>مکارم شيرازي، ناصر، يکصد و پنجاه درس زندگي، ص۱۱۸.</ref> به بيان ديگر جنبه هاي واقعي اعمال و چگونگي و کيفيت عمل است که ارزش واقعي آن را تعيين مي کند نه ظاهر و مقدار آن.
 
از اخلاق بندگی خدمت به بندگان خدا است. همان‌گونه که انسان خالق خویش را در همه جوانب می‌پذیرد، باید مخلوق او را نیز بپذیرد و کمک‌کار و یاری‌کننده آنها باشد. در روایتی از پیامبر(ص) عابدترین مردم را کسی دانسته که نسبت به مردم خیرخواه‌تر از دیگران و نسبت به تمام مسلمین سلیم القلب‌تر و باصفاتر باشد.<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۱۶۳.</ref>
۴. اخلاص: يعني اينکه فقط براي خدا کارهايت را انجام بدهي و هيچ کس يا چيز ديگر در نظرت نباشد. پرستشي که مي كني تنها براي رضاي خدا باشد اگر چنانچه در اين عبادت نظرت به چيز ديگر شد از خلوص مي افتد. در حديثي فرموده اند که «روزه تثبيت کننده اخلاص است».<ref>دستغيب، عبدالحسين، بندگي، راز آفرينش، ص۴۱۰.</ref>
 
{{همچنین ببینید|آثار خدمت به خلق}}
۵. تقوا: با تقواي کسي است که به واجبات اهميت بدهد و از محرمات دوري کند.<ref>مکارم شيرازي، ناصر، گفتار معصومين(ع)، ص۱۴.</ref> يعني خدا را اطاعت کند به اين صورت که هر چه او مي خواهد همان را انجام بدهد و از هر چه ناپسند اوست دوري کند.
 
'''یقین'''
در اهميت تقوا همين بس که قرآن کريم مي فرمايد: «زاد وتوشه تهيه کنيدکه بهترين زاد وتوشه پرهيزکاري است».<ref>بقره / ۱۹۱.</ref>
 
یقین بخشی از اخلاق بندگی است. از رسول خدا(ص) نقل شده که از جبرئیل تفسیر یقین را پرسید. او چنین گفت که مؤمن به گونه‌ای برای خدا عمل کند که گویا او را می‌بیند.<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۶۷، ص۱۷۳.</ref>
«ما بهشت را مخصوص باتقوايان قرار داديم».<ref>مريم / ۶۳.</ref>
 
{{همچنین ببینید|مراحل رسیدن به یقین}}
حضرت علي(ع) مي فرمايد: «عملي که همراه با تقوا باشد کم نمي شود (هرچند به نظر ناچيز بيايد) چگونه کم خواهد بود عملي که مقبول درگاه خداست؟».<ref>نهج البلاغه، کلمات قصار، ۹۵.</ref>
 
'''امید به خدا'''
۶. خدمت به بندگان خدا: از جمله موارد مهم ديگري که در بحث اخلاق بندگي مطرح مي شود، خدمت به بندگان خدا مي باشد. زيرا همان طور که انسان خالق خويش را در همه جوانب مي پذيرد، بايستي مخلوق او را نيز بپذيرد و کمک کار و ياري کننده آنها باشد.  
 
روایات تأکید بسیاری بر امید به خداوند داشته‌اند. شایسته هر انسان مؤمنی دانسته شده که نسبت به خداوند امید داشته باشد. در روایت از امام علی(ع) نقل شده که «هر چه امید دارید، به خداوند داشته باشید و به کسی جز او امید نبندید؛ زیرا هیچ‌کس به غیر خدا امید نبست، مگر آن که ناامید برگشت».<ref>محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۴، ص۱۹۸۹.</ref>
در روايت شريفي از پيامبر(ص) نقل شده است که: «عابدترين مردم آن کسي است که نسبت به مردم خيرخواه تر از ديگران و نسبت به تمام مسلمين سليم القلب تر و باصفاتر باشد»<ref>کليني، محمد بن يعقوب، اصول کافي، ج۲، ص۱۶۳.</ref>
 
{{همچنین ببینید|ایمان به معنای امید}}{{مطالعه بیشتر}}
۷. يقين: از موارد ديگر اخلاق بندگي يقين است. از رسول خدا(ص) نقل شده است: «از جبرئيل پرسيدم تفسير يقين چيست؟ گفت: مؤمن به گونه اي براي خدا عمل کند که گويا او را مي بيند، و اگر او خدا را نمي بيند، خدا او را مي بيند و يقين بداند، آنچه به او رسيده ممکن نبود از او بگذرد و آنچه از او گذشته ممکن نبود به او برسد».<ref>مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج۶۷، ص۱۷۳.</ref>
 
== مطالعه بیشتر ==
۸. اميد به خدا: از جمله صفات مهمي که در روايات بر آن تأکيد شده است و شايسته هر انسان مؤمني است که نسبت به خداوند متعال آن را رعايت کند، اميد مي باشد. در روايت شريفي از امام علي(ع) نقل شده است: «هر چه اميد داريد، به خداي سبحان داشته باشيد و به کسي جز او اميد نبنديد؛ زيرا هيچ کس به غير خداي تعالي اميد نبست، مگر آن که نااميد برگشت».<ref>محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحکمه، ج۴، ص۱۹۸۹.</ref>
* راز بندگی ـ راز آفرینش، سید عبدالحسین دستغیب، انتشارات کانون تربیت.
{{پایان پاسخ}}
* اسرار عبادات، عبدالله جوادی آملی، انتشارات الزهرا.
{{مطالعه بیشتر}}
* آئین بندگی، حسین ساروی غفاری، انتشارات بنیاد معارف اسلامی قم.
==معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:==
* اخلاق عبادی، علی اصغر الهامی نیا، انتشارات مرکز تحقیقات اسلامی.
== منابع ==
۱ـ راز بندگي ـ راز آفرينش، سيد عبدالحسين دستغيب، انتشارات کانون تربيت.
{{پانویس|۲}}
۲ـ اسرار عبادات، عبدالله جوادي آملي، انتشارات الزهرا.
۳ـ آئين بندگي، حسين ساروي غفاري، انتشارات بنياد معارف اسلامى قم.
۴ـ اخلاق عبادي، علي اصغر الهامي نيا، انتشارات مرکز تحقيقات اسلامي.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
==منابع==
<references />
{{شاخه
{{شاخه
| شاخه اصلی =  
| شاخه اصلی = اخلاق
| شاخه فرعی۱ =  
| شاخه فرعی۱ = عبادات
| شاخه فرعی۲ =  
| شاخه فرعی۲ =
| شاخه فرعی۳ =  
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =
  | تیترها =  
  | تیترها =
  | ویرایش =  
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | ارزیابی کمی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =
  | کیفیت =  
  | کیفیت =
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۳۹

سؤال

بندگی و اخلاق بندگی چیست؟

اخلاق بندگی فضایل و رذایل اخلاقی است که مربوط به رابطه انسان و خدا باشد و موارد متعددی را شامل می‌شود.

ایمان

شهید مطهری در تعریف ایمان، آن‌را گرایش و تسلیم معرفی می‌کند. او معتقد است در ایمان عنصر گرایش، تسلیم، خضوع، علاقه و محبت نیز وجود دارد.[۱] در قرآن پیرامون ایمان آمده: ﴿«آیا شما را به یک تجارت و بازرگانی که شما را از شکنجه‌های دردناک نجات می‌دهد راهنمایی کنم؟ آن این است که به خدا و پیامبر او ایمان بیاورید».(صف:۱۰–۱۱.) قرآن از ایمان به خدا و پیامبر به عنوان تجارت و سرمایه یاد کرده است.[۲] اولین اثر ایمان این است که پشتوانه اخلاق قرار می‌گیرد.[۳]

توکل

توکل اعتماد کردن و مطمئن بودن دل انسان به خداوند و واگذاری کارها به پروردگار است. از سوی دیگر بیزاری و دوری جستن از هر قدرت دیگر و تکیه بر قدرت الهی نیز در معنای توکل دانسته شده است.

عبادت

عبادت عبارت است از هرگونه تذلل و خضوع قولی یا عملی در برابر موجودی، با اعتقاد به اینکه او دارای همه یا برخی از ویژگی‌های زیر است:

  • در وجود و کمالات وجودی خود مستقل است.
  • خالق و پدید آورنده انسان، جهان یا برخی از موجودات است.
  • مالک سود و زیان انسان و سایر موجودات است.
  • در سرنوشت انسان و جهان به‌طور مستقل دخالت داشته و دارای مقام ربوبیت است. بنابر این حقیقت عبادت از دو رکن تشکیل می‌شود: ۱. عقیده؛ ۲. عمل.[۴]

امام علی(ع) عبادت کنندگان را سه دسته خوانده‌اند: آنهایی که از ترسِ دوزخ، خدا را می‌پرستند، این عبادت بردگان است؛ آنهایی که برای پاداش، خدا را می‌پرستند، این عبادت مزد بگیران است و آنها که برای عشق و محبت او را عبادت می‌کنند، این عبادت آزادگان است».[۵]

من اگر چه بندگی را به خدا رسانده باشم همه بنده‌ام خدایا به تو می‌رسد خدایی[۶]

اخلاص و تقوا

اخلاص به این معنا است که فقط برای خدا کارهایت را انجام بدهی و هیچ‌کس یا چیز دیگر در نظرت نباشد. پرستشی که می‌کنی تنها برای رضای خدا باشد اگر چنانچه در این عبادت نظرت به چیز دیگر شد از خلوص می‌افتد. در حدیثی آمده «روزه تثبیت کننده اخلاص است».[۷]

تقوا در یک معنا اهمیت‌دادن به واجبات و دوری‌کردن از محرمات است.[۸] در قرآن کریم پیرامون اهمیت تقوا آمده که «زاد وتوشه تهیه کنید که بهترین زاد و توشه پرهیزکاری است»[۹] و «ما بهشت را مخصوص باتقوایان قرار دادیم».[۱۰] علی(ع)نیز فرمودند: «عملی که همراه با تقوا باشد کم نمی‌شود (هرچند به نظر ناچیز بیاید) چگونه کم خواهد بود عملی که مقبول درگاه خداست؟».[۱۱]

خدمت به بندگان خدا

از اخلاق بندگی خدمت به بندگان خدا است. همان‌گونه که انسان خالق خویش را در همه جوانب می‌پذیرد، باید مخلوق او را نیز بپذیرد و کمک‌کار و یاری‌کننده آنها باشد. در روایتی از پیامبر(ص) عابدترین مردم را کسی دانسته که نسبت به مردم خیرخواه‌تر از دیگران و نسبت به تمام مسلمین سلیم القلب‌تر و باصفاتر باشد.[۱۲]

یقین

یقین بخشی از اخلاق بندگی است. از رسول خدا(ص) نقل شده که از جبرئیل تفسیر یقین را پرسید. او چنین گفت که مؤمن به گونه‌ای برای خدا عمل کند که گویا او را می‌بیند.[۱۳]

امید به خدا

روایات تأکید بسیاری بر امید به خداوند داشته‌اند. شایسته هر انسان مؤمنی دانسته شده که نسبت به خداوند امید داشته باشد. در روایت از امام علی(ع) نقل شده که «هر چه امید دارید، به خداوند داشته باشید و به کسی جز او امید نبندید؛ زیرا هیچ‌کس به غیر خدا امید نبست، مگر آن که ناامید برگشت».[۱۴]

مطالعه بیشتر

  • راز بندگی ـ راز آفرینش، سید عبدالحسین دستغیب، انتشارات کانون تربیت.
  • اسرار عبادات، عبدالله جوادی آملی، انتشارات الزهرا.
  • آئین بندگی، حسین ساروی غفاری، انتشارات بنیاد معارف اسلامی قم.
  • اخلاق عبادی، علی اصغر الهامی نیا، انتشارات مرکز تحقیقات اسلامی.

منابع

  1. مطهری، مرتضی، انسان کامل، ج۱، ص۱۵۶.
  2. مطهری، مرتضی، بیست گفتار، ج۱، ص۲۱۷.
  3. مطهری، مرتضی، بیست گفتار، ج۱، ص۲۲۱.
  4. ربانی گلپایگانی، علی، عقاید استدلالی، ص۱۲۱.
  5. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۸۴.
  6. «دکلمه استاد شهریار رهی از نوای نایم بزن»، لیوا.
  7. دستغیب، عبدالحسین، بندگی، راز آفرینش، ص۴۱۰.
  8. مکارم شیرازی، ناصر، گفتار معصومین(ع)، ص۱۴.
  9. سوره بقره، آیه ۱۹۱.
  10. سوره مریم، آیه۶۳.
  11. نهج البلاغه، کلمات قصار، ۹۵.
  12. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۱۶۳.
  13. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۶۷، ص۱۷۳.
  14. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۴، ص۱۹۸۹.