حروف ابجد: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۸: خط ۱۸:


حساب ابجدي(عدد ریاضی حروف ابجد) اين قرار است: «الف ۱ ب ۲ ج۳ د ۴ هـ ۵ و ۶ ز ۷ ح ۸ ط ۹ ي ۱۰ ک ۲۰ ل ۳۰ م ۴۰ ن ۵۰ س ۶۰ ع ۷۰ ف۸۰ ص۹۰ ق ۱۰۰ ر ۲۰۰ ش ۳۰۰ ت ۴۰۰ ث ۵۰۰ خ ۶۰۰ ذ ۷۰۰ ض ۸۰۰ ظ ۹۰۰ غ ۱۰۰۰»، حساب ابجدي را حساب جُمَّل نيز مي گويند. <ref>سجادی، جعفر، فرهنگ معارف اسلامي، تهران، انتشارات کومش، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۲۷.</ref>
حساب ابجدي(عدد ریاضی حروف ابجد) اين قرار است: «الف ۱ ب ۲ ج۳ د ۴ هـ ۵ و ۶ ز ۷ ح ۸ ط ۹ ي ۱۰ ک ۲۰ ل ۳۰ م ۴۰ ن ۵۰ س ۶۰ ع ۷۰ ف۸۰ ص۹۰ ق ۱۰۰ ر ۲۰۰ ش ۳۰۰ ت ۴۰۰ ث ۵۰۰ خ ۶۰۰ ذ ۷۰۰ ض ۸۰۰ ظ ۹۰۰ غ ۱۰۰۰»، حساب ابجدي را حساب جُمَّل نيز مي گويند. <ref>سجادی، جعفر، فرهنگ معارف اسلامي، تهران، انتشارات کومش، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۲۷.</ref>
حساب ابجد در اشعار فارسي براي ساختن مادّه تاريخ بکار مي‌رود و قاعده‌اش آن است که حروف کلمه يا مصراعي را که مادّه تاريخ در آن گنجانيده شده است، تجزيه مي‌کنند و اعدادي را که مخصوص آن حروف است، زير هم مي‌نويسند و جمع مي‌بندند. از حاصل جمع آنها، تاريخي که منظور شاعر بوده به دست مي‌آيد. <ref>عمید، حسن، فرهنگ فارسي عميد، تهران، انتشارات اميرکبير، چاپ پنجم، ۱۳۷۵ ش، ج۱، ص۸۷.</ref>


در حساب ابجد، هر کلمه را يا به حساب مُجمل محاسبه مي‌کنند و يا به حساب مفصّل. مُجمل آن است که تعداد حروف کلمه را آن طور که نوشته مي‌شود، حساب مي‌کنند، مثلاً کلمه «قدوس» چهار حرف دارد: «ق، د، و، س» که ۱۷۰ مي‌شود. ولي در حساب مفصّل هر حرف را تلفظ مي‌کنند و آن گاه، عدد را براساس تلفظ آن محاسبه مي‌کنند، مثلاً حرف ق در قدوس، قاف تلفّظ مي‌شود، يعني از ۳ حرف «ق، الف، ف» تشکيل شده که به حساب ابجد ۱۸۱ مي‌شود. همينطور حرف «د» دال تلفظ مي‌شود و «و» واو و «س» سين. کلمه قدوس به حساب مفصّل، ۳۹۴ خواهد شد، حال آنکه به حساب مجمل، ۱۷۰ مي‌شد.
در حساب ابجد، هر کلمه را يا به حساب مُجمل محاسبه مي‌کنند و يا به حساب مفصّل. مُجمل آن است که تعداد حروف کلمه را آن طور که نوشته مي‌شود، حساب مي‌کنند، مثلاً کلمه «قدوس» چهار حرف دارد: «ق، د، و، س» که ۱۷۰ مي‌شود. ولي در حساب مفصّل هر حرف را تلفظ مي‌کنند و آن گاه، عدد را براساس تلفظ آن محاسبه مي‌کنند، مثلاً حرف ق در قدوس، قاف تلفّظ مي‌شود، يعني از ۳ حرف «ق، الف، ف» تشکيل شده که به حساب ابجد ۱۸۱ مي‌شود. همينطور حرف «د» دال تلفظ مي‌شود و «و» واو و «س» سين. کلمه قدوس به حساب مفصّل، ۳۹۴ خواهد شد، حال آنکه به حساب مجمل، ۱۷۰ مي‌شد.
خط ۲۷: خط ۲۵:
==واضع حروف ابجد==
==واضع حروف ابجد==


ترتيب اَبجدي حروف الفباي عربي، مربوط به زماني بسيار دور است. نخستين بيست و دو حرف الفباي عربي در لوحي که در رأس شَمرَه واقع در سوریه کشف شده است، ديده مي‌شود که در آن علامات ميخي الفباي قوم اوگاريت در قرن ۱۴ قبل از ميلاد آمده است.<ref>الیاس بیطار، الابجدیة الفینیقیة و الخط العربی، دمشق ۱۹۹۷م، ج۱، ص۳۹.</ref> بنابراين، لااقل منشأ کنعاني آن محقق است. علاوه بر اين، همين ترتيب در الفباهاي عبري و آرامي محفوظ بود و شک نيست که اعراب، اين ترتيب را همراه با الفباي آرامي گرفته بوده‌اند.
ترتيب اَبجدي حروف الفباي عربي، مربوط به زماني بسيار دور است. نخستين بيست و دو حرف الفباي عربي در لوحي که در رأس شَمرَه واقع در سوریه کشف شده است، ديده مي‌شود که در آن علامات ميخي الفباي قوم اوگاريت در قرن ۱۴ قبل از ميلاد آمده است.<ref>الیاس بیطار، الابجدیة الفینیقیة و الخط العربی، دمشق ۱۹۹۷م، ج۱، ص۳۹.</ref> بنابراين، لااقل منشأ کنعاني آن محقق است. علاوه بر اين، همين ترتيب در الفباهاي عبري و آرامي محفوظ بود و شک نيست که اعراب، اين ترتيب را همراه با الفباي آرامي گرفته بوده‌اند.<ref> رژی بلاشر، تاریخ ادبیات عرب، ترجم: آذرتاش آذرنوش، تهران، ۱۳۶۳ش، ص ۸۹ ،ص ۹۴.</ref>


شش ترکيب «اَبجَد، هَوَّز، حُطّي، کَلَمَن، سَعفَض و قَرَشَت»، منشأ خارجي دارد و دو ترکيب «ثَخِذ و ضَظِغ» را عرب‌ها ساخته‌اند و به همين جهت آن را «رَوادِف» يعني «سوارشدگان در پشت سر» ناميده‌اند. <ref>احسان يارشاطر و جمعي از نويسندگان، دانشنامه ايران و اسلام، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، چاپ دوم، ۲۵۳۶ شاهنشاهي، ج۱، ص۳۱۶.</ref>
شش ترکيب «اَبجَد، هَوَّز، حُطّي، کَلَمَن، سَعفَض و قَرَشَت»، منشأ خارجي دارد و دو ترکيب «ثَخِذ و ضَظِغ» را عرب‌ها ساخته‌اند و به همين جهت آن را «رَوادِف» يعني «سوارشدگان در پشت سر» ناميده‌اند. <ref>احسان يارشاطر و جمعي از نويسندگان، دانشنامه ايران و اسلام، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، چاپ دوم، ۲۵۳۶ شاهنشاهي، ج۱، ص۳۱۶.</ref>
خط ۳۵: خط ۳۳:
# در اسطرلاب‌ها از اين حروف استفاده مي‌شود.
# در اسطرلاب‌ها از اين حروف استفاده مي‌شود.
# در طُرق مختلف غيب‌گويي و ساختن کلمات استفاده مي‌شود. <ref> جمعي از نويسندگان، دايره المعارف تشيع، تهران، بنياد اسلامي طاهر، چاپ اول، ۱۳۶۶ش، ج۱، ص۲۶۲.</ref>
# در طُرق مختلف غيب‌گويي و ساختن کلمات استفاده مي‌شود. <ref> جمعي از نويسندگان، دايره المعارف تشيع، تهران، بنياد اسلامي طاهر، چاپ اول، ۱۳۶۶ش، ج۱، ص۲۶۲.</ref>
# تَعاويذ. <ref>جمعي از نويسندگان، دائره المعارف بزرگ اسلامي، تهران، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامي، چاپ دوم، ۱۳۷۰ش، ج۲، ص۳۶۱.</ref> گفته شده که گاه ائمه(ع)، در کتابت دعا، حرزها و مختومات برای بیماران و... از این حروف استفاده می‌کردند. برای مثال وقتی شخصی به جهت رفع بیماری که بر او عارض شده بود خدمت امام صادق(ع) رسید امام(ع) دعایی را همراه با دستور العملی خاص، برای وی اینگونه کتابت کرد: {{متن عربی|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ أَبْجَدْ هَوَّزْ حُطِّی عَنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی ثُمَّ تَخَتَّمَ فِی أَسْفَلِ الْکِتَابِ سَبْعَ مَرَّاتٍ خَاتَمَ سُلَیمَانَ‌(ع) ثُمَّ طَوَاهُ|ترجمه= به‌نام خداوند بخشنده مهربان، به‌نام خدا و با استعانت از خدا، أَبْجَدْ هَوَّزْ حُطِّی از فلان شخص پسر فلان شخص با اذن خداوند بلند مرتبه، سپس آن نوشته را هفت بار با عبارت انگشتر سلیمان مهر کرد، سپس آن‌را تاکرد.}}<ref>طبرسی، مکارم الاخلاق، قم، الشریف الرضی، ۱۳۷۰ش، ص۴۰۲</ref>
# تَعاويذ. <ref>جمعي از نويسندگان، دائره المعارف بزرگ اسلامي، تهران، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامي، چاپ دوم، ۱۳۷۰ش، ج۲، ص۳۶۱.</ref> گفته شده که گاه ائمه(ع)، در کتابت [[دعا]] و حرزها برای بیماران و... از این حروف استفاده می‌کردند. برای مثال وقتی شخصی به جهت رفع بیماری که بر او عارض شده بود خدمت [[امام صادق(ع)]] رسید امام(ع) دعایی را همراه با دستور العملی خاص، برای وی اینگونه کتابت کرد: {{متن عربی|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ أَبْجَدْ هَوَّزْ حُطِّی عَنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی ثُمَّ تَخَتَّمَ فِی أَسْفَلِ الْکِتَابِ سَبْعَ مَرَّاتٍ خَاتَمَ سُلَیمَانَ‌(ع) ثُمَّ طَوَاهُ|ترجمه= به‌نام خداوند بخشنده مهربان، به‌نام خدا و با استعانت از خدا، أَبْجَدْ هَوَّزْ حُطِّی از فلان شخص پسر فلان شخص با اذن خداوند بلند مرتبه، سپس آن نوشته را هفت بار با عبارت انگشتر سلیمان مهر کرد، سپس آن‌را تاکرد.}}<ref>طبرسی، مکارم الاخلاق، قم، الشریف الرضی، ۱۳۷۰ش، ص۴۰۲</ref>
# حروف هجا و مُقَطّع اوائل سوره را اهل ذوق و عرفان به ترتيب ابجدي تبديل به اعداد مي‌کنند و از آن مطالب ذوقي بيرون مي‌آورند. <ref> عمید، حسن، فرهنگ فارسي عميد، تهران، انتشارات اميرکبير، چاپ پنجم، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۲۸.</ref>
# حروف مقطعه اوائل سوره‌های قرآن را اهل ذوق و عرفان به ترتيب ابجدي تبديل به اعداد مي‌کنند و از آن مطالب ذوقي بيرون مي‌آورند. <ref> عمید، حسن، فرهنگ فارسي عميد، تهران، انتشارات اميرکبير، چاپ پنجم، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۲۸.</ref>
# در مادّه تاريخ استفاده مي‌شود که معمولا به صورت منظوم مي‌آيد.
# حساب ابجد در اشعار فارسي براي ساختن مادّه تاريخ بکار مي‌رود و قاعده‌اش آن است که حروف کلمه يا مصراعي را که مادّه تاريخ در آن گنجانيده شده است، تجزيه مي‌کنند و اعدادي را که مخصوص آن حروف است، زير هم مي‌نويسند و جمع مي‌بندند. از حاصل جمع آنها، تاريخي که منظور شاعر بوده به دست مي‌آيد. <ref>عمید، حسن، فرهنگ فارسي عميد، تهران، انتشارات اميرکبير، چاپ پنجم، ۱۳۷۵ ش، ج۱، ص۸۷.</ref> برای مثال شاعری به تاریخ وفات [[مذهب حافظ شیرازی|حافظ شیرازی]]، بوسیله عبارت «خاک مصلی» و حساب أبجدی آن در شعرش اشاره کرده است؛ «خاک مصلّی» به حساب ابجدی ۷۹۱ می‌شود که اشاره به تاریخ فوت حافظ شیرازی دارد.<ref>برمزار حافظ چه نوشته است؟»، روزنامه ایران، ‌۱۰ مهر ۱۳۹۱.</ref> این اشعار بر روی سنگ قبر حافظ نوشته شده است:
 
یکی از کاربردهای حروف أبجد، ساخت «ماده‌تاریخِ» (اشاره به تاریخ‌های مهم با استفاد از حروف أبجد) و استفاده آن در اشعار و آثار ادبی است، برای مثال شاعری به تاریخ وفات حافظ شیرازی، شاعر معروف زبان فارسی، بوسیله عبارت «خاک مصلی» و حساب أبجدی آن در شعرش اشاره کرده است؛ «خاک مصلّی» به حساب ابجدی ۷۹۱ می‌شود که اشاره به تاریخ فوت حافظ شیرازی دارد.<ref>برمزار حافظ چه نوشته است؟»، روزنامه ایران، ‌۱۰ مهر ۱۳۹۱.</ref> این اشعار بر روی سنگ قبر حافظ نوشته شده است:


{{شعر|چراغ اهل معنی خواجه حافظ|که شمعی بود از نور تجلی|چو در خاک مصلی کرد منزل|جو تاریخش از «خاک مصلی»<ref>برمزار حافظ چه نوشته است؟»، روزنامه ایران، ‌۱۰ مهر ۱۳۹۱.</ref>}}
{{شعر|چراغ اهل معنی خواجه حافظ|که شمعی بود از نور تجلی|چو در خاک مصلی کرد منزل|جو تاریخش از «خاک مصلی»<ref>برمزار حافظ چه نوشته است؟»، روزنامه ایران، ‌۱۰ مهر ۱۳۹۱.</ref>}}


شاعر دیگری تاریخ وفات ملاّ خلیل قزوینی و ملاّ رفیعای واعظ از عالمان شیعه قرن ۱۱ق را در یکی از ابیات شعری که در وصف آنها سروده، آورده است:‌
شاعر دیگری تاریخ وفات ملاّ خلیل قزوینی{چیادد داشت|خَلیل بن غازی قَزوینی (۱۰۰۱-۱۰۸۹ق) مشهور به ملا خلیل از عالمان شیعه در قرن یازدهم قمری است. از اساتید او می‌توان به میرداماد و شیخ بهایی اشاره کرد. او به اخباریان، گرایش داشت و با فلسفه و اجتهاد مخالف بود. قزوینی دارای تألیفات متعددی است که از مشهورترین آن‎ها دو شرح کتاب کافی به نام‌های الشافی و صافی در شرح کافی است.«قزوینی، خلیل بن غازی، صافی در شرح کافی، قم، دارالحدیث، ۱۴۲۹ق،ج۱، ص۸.».}} و ملاّ رفیعای واعظ از عالمان شیعه قرن ۱۱ق را در یکی از ابیات شعری که در وصف آنها سروده، آورده است:‌


{{شعر|پى تاريخ شان غوّاص دل گفت|دو دُرّ بيرون زيك درج جهان شد<ref>قزوینی، صافى در شرح كافى (ملا خليل قزوينى)، ج۱، ص۱۳.</ref>}}
{{شعر|پى تاريخ شان غوّاص دل گفت|دو دُرّ بيرون زيك درج جهان شد<ref>قزوینی، خلیل بن غازی، صافی در شرح کافی، قم، دارالحدیث، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۱۳.</ref>}}


در این بیت عبارت «دو دُرّ بيرون زيك درج جهان شد» به حساب ابجد برابر با ۱۰۸۹ق تاريخ فوت ملّا‌خليل و ملّارفيعا است.<ref>قزوینی، صافى در شرح كافى (ملا خليل قزوينى)، ج۱، ص۱۳.</ref>
در این بیت عبارت «دو دُرّ بيرون زيك درج جهان شد» به حساب ابجد برابر با ۱۰۸۹ق تاريخ فوت ملّا‌خليل و ملّارفيعا است.<ref>قزوینی، صافى در شرح كافى (ملا خليل قزوينى)، ج۱، ص۱۳.</ref>

نسخهٔ ‏۳ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۰۶

سؤال

حروف ابجد چيست؟ چه کسی آن را وضع کرده است و چه فايده‌اي دارد؟

ترکیب حروف ابجد

حروف اَبجَد همان حروف تهجّي الف با تا...، هستند که ترکيب‌شان اینگونه است: «اَبجَد، هَوَّز، حُطّي، کَلَمَن، سَعفَص، قَرَشَت ثَخِذ، ضَظِغ».

حساب ابجدي(عدد ریاضی حروف ابجد) از اين قرار است: «الف ۱ ب ۲ ج۳ د ۴ هـ ۵ و ۶ ز ۷ ح ۸ ط ۹ ي ۱۰ ک ۲۰ ل ۳۰ م ۴۰ ن ۵۰ س ۶۰ ع ۷۰ ف۸۰ ص۹۰ ق ۱۰۰ ر ۲۰۰ ش ۳۰۰ ت ۴۰۰ ث ۵۰۰ خ ۶۰۰ ذ ۷۰۰ ض ۸۰۰ ظ ۹۰۰ غ ۱۰۰۰».

شش ترکيب «اَبجَد، هَوَّز، حُطّي، کَلَمَن، سَعفَض و قَرَشَت»، منشأ خارجي دارد و دو ترکيب «ثَخِذ و ضَظِغ» را عرب‌ها ساخته‌اند و به همين جهت آن را «رَوادِف» يعني «سوارشدگان در پشت سر» ناميده‌اند.

حفظ آسان الف بای عربی؛ استفاده در اسطرلاب؛ نوشتن تاریخ حوادث با حروف ابجدی؛ تعویذ و ... از جمله فایده‌های حروف ابجد است.

چیستی حروف ابجد

حروف اَبجَد همان حروف تهجّي الف با تا...، هستند که ترکيب‌شان اینگونه است: «اَبجَد، هَوَّز، حُطّي، کَلَمَن، سَعفَص، قَرَشَت ثَخِذ، ضَظِغ».

حساب ابجدي(عدد ریاضی حروف ابجد) اين قرار است: «الف ۱ ب ۲ ج۳ د ۴ هـ ۵ و ۶ ز ۷ ح ۸ ط ۹ ي ۱۰ ک ۲۰ ل ۳۰ م ۴۰ ن ۵۰ س ۶۰ ع ۷۰ ف۸۰ ص۹۰ ق ۱۰۰ ر ۲۰۰ ش ۳۰۰ ت ۴۰۰ ث ۵۰۰ خ ۶۰۰ ذ ۷۰۰ ض ۸۰۰ ظ ۹۰۰ غ ۱۰۰۰»، حساب ابجدي را حساب جُمَّل نيز مي گويند. [۱]

در حساب ابجد، هر کلمه را يا به حساب مُجمل محاسبه مي‌کنند و يا به حساب مفصّل. مُجمل آن است که تعداد حروف کلمه را آن طور که نوشته مي‌شود، حساب مي‌کنند، مثلاً کلمه «قدوس» چهار حرف دارد: «ق، د، و، س» که ۱۷۰ مي‌شود. ولي در حساب مفصّل هر حرف را تلفظ مي‌کنند و آن گاه، عدد را براساس تلفظ آن محاسبه مي‌کنند، مثلاً حرف ق در قدوس، قاف تلفّظ مي‌شود، يعني از ۳ حرف «ق، الف، ف» تشکيل شده که به حساب ابجد ۱۸۱ مي‌شود. همينطور حرف «د» دال تلفظ مي‌شود و «و» واو و «س» سين. کلمه قدوس به حساب مفصّل، ۳۹۴ خواهد شد، حال آنکه به حساب مجمل، ۱۷۰ مي‌شد.

در مورد حروف فارسي پ، چ، ژ، گ که در خط عربي وجود ندارد، قاعده بر آن است که عدد ابجدي آن را با حروف قريب المخرج عربي آن محاسبه مي‌کنند به اين صورت: پ = ب، چ = ج، ژ = ز، گ =ک. [۲]

واضع حروف ابجد

ترتيب اَبجدي حروف الفباي عربي، مربوط به زماني بسيار دور است. نخستين بيست و دو حرف الفباي عربي در لوحي که در رأس شَمرَه واقع در سوریه کشف شده است، ديده مي‌شود که در آن علامات ميخي الفباي قوم اوگاريت در قرن ۱۴ قبل از ميلاد آمده است.[۳] بنابراين، لااقل منشأ کنعاني آن محقق است. علاوه بر اين، همين ترتيب در الفباهاي عبري و آرامي محفوظ بود و شک نيست که اعراب، اين ترتيب را همراه با الفباي آرامي گرفته بوده‌اند.[۴]

شش ترکيب «اَبجَد، هَوَّز، حُطّي، کَلَمَن، سَعفَض و قَرَشَت»، منشأ خارجي دارد و دو ترکيب «ثَخِذ و ضَظِغ» را عرب‌ها ساخته‌اند و به همين جهت آن را «رَوادِف» يعني «سوارشدگان در پشت سر» ناميده‌اند. [۵]

فایده حروف ابجد

  1. با اين روش، حروف عربي به آساني حفظ مي‌شوند و در خاطر مي‌مانند.
  2. در اسطرلاب‌ها از اين حروف استفاده مي‌شود.
  3. در طُرق مختلف غيب‌گويي و ساختن کلمات استفاده مي‌شود. [۶]
  4. تَعاويذ. [۷] گفته شده که گاه ائمه(ع)، در کتابت دعا و حرزها برای بیماران و... از این حروف استفاده می‌کردند. برای مثال وقتی شخصی به جهت رفع بیماری که بر او عارض شده بود خدمت امام صادق(ع) رسید امام(ع) دعایی را همراه با دستور العملی خاص، برای وی اینگونه کتابت کرد: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ أَبْجَدْ هَوَّزْ حُطِّی عَنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی ثُمَّ تَخَتَّمَ فِی أَسْفَلِ الْکِتَابِ سَبْعَ مَرَّاتٍ خَاتَمَ سُلَیمَانَ‌(ع) ثُمَّ طَوَاهُ؛ به‌نام خداوند بخشنده مهربان، به‌نام خدا و با استعانت از خدا، أَبْجَدْ هَوَّزْ حُطِّی از فلان شخص پسر فلان شخص با اذن خداوند بلند مرتبه، سپس آن نوشته را هفت بار با عبارت انگشتر سلیمان مهر کرد، سپس آن‌را تاکرد.»[۸]
  5. حروف مقطعه اوائل سوره‌های قرآن را اهل ذوق و عرفان به ترتيب ابجدي تبديل به اعداد مي‌کنند و از آن مطالب ذوقي بيرون مي‌آورند. [۹]
  6. حساب ابجد در اشعار فارسي براي ساختن مادّه تاريخ بکار مي‌رود و قاعده‌اش آن است که حروف کلمه يا مصراعي را که مادّه تاريخ در آن گنجانيده شده است، تجزيه مي‌کنند و اعدادي را که مخصوص آن حروف است، زير هم مي‌نويسند و جمع مي‌بندند. از حاصل جمع آنها، تاريخي که منظور شاعر بوده به دست مي‌آيد. [۱۰] برای مثال شاعری به تاریخ وفات حافظ شیرازی، بوسیله عبارت «خاک مصلی» و حساب أبجدی آن در شعرش اشاره کرده است؛ «خاک مصلّی» به حساب ابجدی ۷۹۱ می‌شود که اشاره به تاریخ فوت حافظ شیرازی دارد.[۱۱] این اشعار بر روی سنگ قبر حافظ نوشته شده است:
چراغ اهل معنی خواجه حافظ که شمعی بود از نور تجلی
چو در خاک مصلی کرد منزل جو تاریخش از «خاک مصلی»[۱۲]

شاعر دیگری تاریخ وفات ملاّ خلیل قزوینی{چیادد داشت|خَلیل بن غازی قَزوینی (۱۰۰۱-۱۰۸۹ق) مشهور به ملا خلیل از عالمان شیعه در قرن یازدهم قمری است. از اساتید او می‌توان به میرداماد و شیخ بهایی اشاره کرد. او به اخباریان، گرایش داشت و با فلسفه و اجتهاد مخالف بود. قزوینی دارای تألیفات متعددی است که از مشهورترین آن‎ها دو شرح کتاب کافی به نام‌های الشافی و صافی در شرح کافی است.«قزوینی، خلیل بن غازی، صافی در شرح کافی، قم، دارالحدیث، ۱۴۲۹ق،ج۱، ص۸.».}} و ملاّ رفیعای واعظ از عالمان شیعه قرن ۱۱ق را در یکی از ابیات شعری که در وصف آنها سروده، آورده است:‌

پى تاريخ شان غوّاص دل گفت دو دُرّ بيرون زيك درج جهان شد[۱۳]

در این بیت عبارت «دو دُرّ بيرون زيك درج جهان شد» به حساب ابجد برابر با ۱۰۸۹ق تاريخ فوت ملّا‌خليل و ملّارفيعا است.[۱۴]


منابع

  1. سجادی، جعفر، فرهنگ معارف اسلامي، تهران، انتشارات کومش، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۲۷.
  2. جمعي از نويسندگان، دايره المعارف تشيع، تهران، بنياد اسلامي طاهر، چاپ اول، ۱۳۶۶ش، ج۱، ص۲۶۱.
  3. الیاس بیطار، الابجدیة الفینیقیة و الخط العربی، دمشق ۱۹۹۷م، ج۱، ص۳۹.
  4. رژی بلاشر، تاریخ ادبیات عرب، ترجم: آذرتاش آذرنوش، تهران، ۱۳۶۳ش، ص ۸۹ ،ص ۹۴.
  5. احسان يارشاطر و جمعي از نويسندگان، دانشنامه ايران و اسلام، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، چاپ دوم، ۲۵۳۶ شاهنشاهي، ج۱، ص۳۱۶.
  6. جمعي از نويسندگان، دايره المعارف تشيع، تهران، بنياد اسلامي طاهر، چاپ اول، ۱۳۶۶ش، ج۱، ص۲۶۲.
  7. جمعي از نويسندگان، دائره المعارف بزرگ اسلامي، تهران، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامي، چاپ دوم، ۱۳۷۰ش، ج۲، ص۳۶۱.
  8. طبرسی، مکارم الاخلاق، قم، الشریف الرضی، ۱۳۷۰ش، ص۴۰۲
  9. عمید، حسن، فرهنگ فارسي عميد، تهران، انتشارات اميرکبير، چاپ پنجم، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۲۸.
  10. عمید، حسن، فرهنگ فارسي عميد، تهران، انتشارات اميرکبير، چاپ پنجم، ۱۳۷۵ ش، ج۱، ص۸۷.
  11. برمزار حافظ چه نوشته است؟»، روزنامه ایران، ‌۱۰ مهر ۱۳۹۱.
  12. برمزار حافظ چه نوشته است؟»، روزنامه ایران، ‌۱۰ مهر ۱۳۹۱.
  13. قزوینی، خلیل بن غازی، صافی در شرح کافی، قم، دارالحدیث، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۱۳.
  14. قزوینی، صافى در شرح كافى (ملا خليل قزوينى)، ج۱، ص۱۳.