قاریان هفتگانه و اعتبار آن‌ها: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (تکمیل اولیه مدخل، ابرابزار)
 
(۲۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=fabbasi}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}


قرائت هفت نفر از قاریان قرآن بین مردم مشهور شده است. این قاران چه کسانی هستند؟ آیا این قرائت‌ها معتبر هستند و می‌توان قرآن را با یکی از این قرائت‌ها خواند؟
قرائت هفت نفر از قاریان قرآن بین مردم مشهور شده است. این قاریان چه کسانی هستند؟ آیا این قرائت‌ها معتبر هستند و می‌توان قرآن را با یکی از این قرائت‌ها خواند؟


{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
خط ۹: خط ۸:
'''قراء سبعه'''، قاریان هفت‌گانه عبارتنداز:
'''قراء سبعه'''، قاریان هفت‌گانه عبارتنداز:


عـبداللّه بن عامر يحصبى(متوفاى ۱۱۸)؛ عبداللّه بن كثير دارمى(متوفاى۱۲۰)؛ عاصم بن ابى النجود اسدى(متوفاى۱۲۸ زبـان ابـوعـمـرو بـن عـلا مـازنـى(متوفاى ۱۵۴)؛ حمزه بن حبيب زيات(متوفاى ۱۵۶)؛ نافع بن عبدالرحمان الليثى(متوفاى ۱۶۹)؛ عـلـى بـن حمزه كـسـائى(متوفاى ۱۸۹).
عبداللّه بن عامر یحصبی (متوفای ۱۱۸)؛ عبداللّه بن کثیر دارمی (متوفای۱۲۰)؛ عاصم بن ابی النجود اسدی (متوفای۱۲۸زبان ابوعمرو بن علا مازنی (متوفای ۱۵۴)؛ حمزه بن حبیب زیات (متوفای ۱۵۶)؛ نافع بن عبدالرحمان اللیثی (متوفای ۱۶۹)؛ علی بن حمزه کسائی (متوفای ۱۸۹).


علمای شیعه در معتبر بودن قرائت‌های هفت‌گانه سه دیدگاه دارند:
علمای شیعه در معتبر بودن قرائت‌های هفت‌گانه سه دیدگاه دارند:
 
# برخی از علما قرائت‌های هفت‌گانه را [[متواتر]] می‌دانند.
#برخی از علما قرائت‏‌هاي هفت‌گانه را [[متواتر]] می‌دانند.
# برخی خواندن [[نماز در ادیان الهی|نماز]] و تلاوت [[قرآن]] با هر کدام از این قرائت‌ها را درست می‌دانند؛ هر چند متواتر بودن قرائت‌ها را قبول ندارند.
# برخی بر این باورند که خواندن [[نماز در ادیان الهی|نماز]] و تلاوت قرآن با این قرائت‌ها درست است؛ هر چند متواتر بودن قرائت‌ها را قبول ندارند.
# برخی بر این باورند که در میان این قرائت‌ها، قرائت متواتر وجود دارد هر چند برخی نیز متواتر نیستند.
# برخی بر این باورند که در میان این قرائت‌ها، قرائت متواتر وجود دارد هر چند برخی نیز متواتر نیستند.


== چرایی اختلاف قرائت‌ها ==
== چرایی اختلاف قرائت‌ها ==
مسلمانان در اصل قرآن با هم اختلافی نداشتند؛ اما قاریان بر سر قرائت صحیح برخی کلمات قرآن با هم اختلاف پیدا کرده و هریک طبق اجتهاد خود و دلایلی که در دست داشت، قرائت خود را توجیه می‌کرد. برخی از عوامل باعث بوجود آمدن اختلاف در قرائت‌ها شد.
# '''ابتدایی بودن خط:''' خط در میان عرب‌ها به صورت اولیه وجود داشته و عموم مردم با فنون خط و چگونگی درست‌نگاری آشنا نبودند و بسیاری از کلمات را به مقیاس تلفظ می‌نوشتند. در رسم الخطِ ابتدایی، برخی از کلمات به شکلی نگاشته می‌شد که به چند وجه قابل خواندن بود. به عنوان نمونه برخی، آیه {{قرآن|لإیلافِ قُرَیْشٍ}}<ref>سوره قریش، آیه۱.</ref> را با حذف همزه و اثبات (یا) (لیلاف قریش) می‌خواند و برخی (لئلاف قریش) می‌خواند. آیه {{قرآن|إِیلافِهِمْ رِحْلَه الشِّتَاءِ وَالصَّیْفِ}}<ref>سوره قریش، آیه۲.</ref> را برخی از قاریان با حذف (یا) و اثبات همزه (الافهم) می‌خواند.<ref>طبرسی، فضل، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسر، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش، ج۱۰، ص۸۲۷.</ref>
# '''بی‌نقطه بودن حروف:''' در رسم‌الخط اولیه، حروف نقطه نداشت؛ میان «س و ش»، «ب، ت و «ث»، «ج، ح و خ»، «دو ذ» و… هیچ تفاوتی در نوشتن وجود نداشت و خواننده مجبور بود با دقت در معانی جمله و ترکیب کلامی، تشخیص دهد که حرف موجود، جیم است یا حاء یا خاء. به عنوان نمونه (فتبینوا) در آیه ۶ سوره حجرات در قرائت کسائی آمده است: (فتثبتوا)<ref>نشار، عمر بن قاسم، المکرر فیما تواتر من القراءات السبع و تحرر، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۲۲ق، ص۹۳.</ref>
# '''نبودن علایم و حرکات:''' کلمات قرآنی بدون هیچگونه علامت، اعراب و حرکتی نوشته می‌شد. برای خواننده غیر عرب مشکل بود تا چگونگی حرکات کلمه را تشخیص دهد. به عنوان نمونه حمزه و کسائی آیه {{قرآن|قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ}}<ref>سوره بقره، آیه۲۵۹.</ref> را به صیغه فعل امرخوانده‌اند و دیگران به صیغه فعل مضارع خوانده‌اند<ref>بن حموش، مکی، الکشف عن وجوه القراءآت السبع و عللها و حججها، محقق: رمضان، محیی الدین، بیروت، مؤسسة الرسالة، ۱۴۰۲ق، ج۱، ص۳۱۲.</ref>
# '''نبودن الف در کلمات:''' یکی دیگر از عواملی که در رسم‌الخط مشکل می‌آفرید، نبودن الف در رسم‌الخط آن روز بود. این امر (اسقاط الف وسط کلمه) بعدها در بسیاری از موارد منشأ اختلاف قرائت گردید مثلاً نافع و ابوعمرو و ابن کثیر {{قرآن|وَ ما یَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ}}<ref>سوره بقره، آیه۹.</ref> را (و ما یُخادِعُونَ) با الف خوانده‌اند به دلیل آن که این کلمه در اول آیه با همین وزن و با الف نوشته شده بوده است:{{قرآن| یُخادِعُونَ اللَّهَ}} گمان برده‌اند این کلمه هم همان گونه است.<ref>بن حموش، مکی، الکشف عن وجوه القراءآت السبع و عللها و حججها، محقق: رمضان، محیی الدین، بیروت، مؤسسة الرسالة، ۱۴۰۲ق، ج۱، ص۲۲۴.</ref> درصورتی که مقتضای معنای آیه، بدون الف است و ….
# '''لهجه‌های مختلف قوم عرب و عواملی دیگر.'''<ref>معرفت، محمد هادی، التمهید، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۱ق، ج ۲، ص۶۰–۹. زرکشی، البرهان، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۱۰ ق، ج۱، ص ۳۱۸. حجتی، محمّد باقر، پژوهشی در تاریخ قرآن کریم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ نهم، ۱۳۷۵، ص۲۷۷.</ref>


مسلمانان در اصل قرآن با هم اختلافی نداشتند؛ اما برخي از عوامل باعث بوجود آمدن اختلاف در قرائت‌ها شد. قاریان بر سر قرائت صحيح برخي كلمات قرآن با هم اختلاف پيدا كرده و هريك طبق اجتهاد خود و دلايل و اسنادي كه در دست داشت، قرائت خود را توجيه ‌كند.
== قاریان هفت‌گانه ==
# ابتدايي بودن خط: خط در ميان عرب‌ها به صورت اوليه وجود داشته و عموم مردم با فنون خط و چگونگي درست‌نگاري آشنا نبودند و بسياري از كلمات را به مقياس تلفظ مي‌نوشتند. در آن رسم الخطِ عربيِ ابتدايي، كلمه به شكلي نگاشته مي‌شد كه به چند وجه قابل خواندن بود.
در رابطه با طبقات قراء اختلافاتی وجود دارد هم در اصل طبقات و هم در افرادی که در آن طبقات نام برده می‌شوند. برخی فقط پنج طبقه از طبقات قراء را نام برده‌اند؛<ref>طباطبایی، محمد حسین، قرآن در اسلام، قم، بوستان کتاب قم، ۱۳۸۸ش، ص۱۵۵.</ref> برخی هشت طبقه را نام برده است.<ref>طاهری، حبیب‌الله، درسهایی از علوم قرآنی، قم، اسوه، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۳۶۶.</ref> طبقه اول عده‌ای از اصحاب [[حضرت محمد|رسول خدا(ص)]] بودند به تعلیم و تعلم قرآن اشتغال داشتند. این گروه قرائت را از رسول‌خدا می‌گرفتند. [[امیرالمؤمنین|امیرمومنان علی(ع)]]؛ عبد اللّه ابن مسعود؛ ابیّ بن کعب؛ زید بن ثابت از جمله قاریان این طبقه هستند.<ref>ذهبی، محمد بن احمد، معرفة القراء الکبار علی الطبقات و الأعصار، استانبول - ترکیه، مرکز البحوث الإسلامیة التابع لوقف الدیانة الترکی، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۰۲.</ref> بعد از صحابه، [[تابعین]] بودند که حیات پیامبر(ص) را درک نکرده‌اند.<ref>سخاوی، محمد بن عبدالرحمان، فتح المغیث شرح الفیة الحدیث، بیروت، چاپ صلاح محمد محمد عویضه، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۲۳. خطیب، محمد عجاج، اصول الحدیث، علومه و مصطلحه، بیروت۱۴۱۷ق، ص۴۱۰.</ref> این افراد قرآن را از صحابه نخستین فرا گرفته‌اند از جمله: عبدالله بن عباس؛ ابو الأسود الدؤلی از اصحاب امیر المؤمنین(ع)؛ علقمة بن قیس النخعی الکوفی، از خواص ابن مسعود و از افراد مورد وثوق امیر المؤمنین(ع)؛ عبد اللّه بن حبیب اسلمی. وی قرائت را از ابن مسعود فرا گرفت و به امیر المؤمنین(ع) عرضه کرد و .<ref>معرفت، محمدهادی، التمهید فی علوم القرآن، قم، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۱۷۴.</ref>
# بي‌نقطه بودن حروف: در رسم‌الخط اولیه، حروف نقطه نداشت؛ ميان «س و ش»، «ب، ت و «ث»، «ج، ح و خ»، «دو ذ» و... هيچ تفاوتي در نوشتن وجود نداشت و خواننده مجبور بود با دقت در معاني جمله و تركيب كلامي، تشخيص دهد كه حرف موجود، جيم است يا حاء و يا خاء.
# نبودن علايم و حركات: كلمات قرآني بدون هيچگونه علامت، اعراب و حركتي نوشته مي‌شد. براي خواننده غير عرب مشكل بود تا چگونگي حركات كلمه را تشخيص دهد.
# نبودن الف در كلمات : يـكـى ديگر از عواملى كه در رسم الخط مشكل مى‌آفريد، نبودن الف در رسم الخط آن روز بود. اين امر (اسقاط الف وسط كلمه ) بعدها در بسيارى از موارد منشا اختلاف قرائت گرديد مثلا نافع و ابـوعـمـرو و ابن كثير (ما يخدعون)<ref>سوره بقره، آیه۹.</ref> را (و ما يخادعون الا انفسهم ) خوانده اند به دليل آن كـه اين كلمه در صدر آيه با همين وزن و اسقاط الف نوشته شده بوده است، گمان برده اند اين كلمه هم همان گونه است <ref>الكشف عن وجوه القراات السبع , ج۱ , ص۲۲۴.</ref> درصورتى كه مقتضاى معناى آيه، بدون الف است و ... .
# لهجه‌هاي مختلف قوم عرب و عواملی دیگر.<ref>حجتي، سيد محمّد باقر، پژوهشي در تاريخ قرآن كريم، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ نهم، ۱۳۷۵، ص۲۷۷.</ref>
 
تعداد قاريان در طي ساليان متمادي افزايش مي‌يافت و هر قاري قرآن، راوياني داشت كه چگونگي قرائت از او فرا گرفته و به ديگران مي‌آموختند. مردم، قرآن را به قرائت‌هاي مختلفي مي‌خواندند. سرانجام شخصي به نام ابوبكر احمد بن موسي بن عباس بن مجاهد (۲۴۵ـ۳۲۴ هـ ق) معروف به «ابن مجاهد» كه رياست قرائت در شهر مدينه را داشت.<ref>ابن النديم، الفهرست، مصر، ۱۳۴۸ هـ ق، ص۴۷.</ref> از بين قرائت‌ قاريان مشهوري كه استادي ومهارت ويژه‌اي در قرائت قرآن داشتند و با واسطه‌هاي اندكي قرائت شان را از پيامبر خدا(ص) اخذ كرده بودند، هفت تن را برگزيده و با نوشتن كتاب‌ها به جمع و تدوين قرائت آنان پرداخت و دیگر اجازه نداد قرائت‌های غیر از این هفت قرائت تدریس شود.<ref>ابن النديم، الفهرست، مصر، ۱۳۴۸ هـ ق، ص۴۷. معرفه القرا الكبار, از ذهبى , ج۱ , ص۲۱۷. مباحث في علوم القرآن , ص۲۴۷ و ۱۴۸.</ref>


بـسيارى از بزرگان، کار ابن مجاهد را در انتخاب قرائت‌های هفت‌گانه مورد نكوهش قرار دادند؛ از جمله:
تعداد قاریان قرآن و طبقات در هر عصری افزایش می‌یافت و هر قاری، راویانی داشت که چگونگی قرائت را از او فرا گرفته و به دیگران می‌آموختند. مردم، قرآن را به قرائت‌های مختلفی می‌خواندند و این باعث اختلاف در قرائت قرآن می‌شد. سرانجام شخصی به نام ابوبکر احمد بن موسی بن عباس بن مجاهد (۲۴۵–۳۲۴ هـ ق) معروف به «ابن مجاهد» از بین قرائت قاریان مشهوری که استادی ومهارت ویژه‌ای در قرائت قرآن داشتند و با واسطه‌های اندکی قرائت‌شان را از پیامبر خدا(ص) اخذ کرده بودند، هفت تن را برگزیده و با نوشتن کتاب‌ها به جمع و تدوین قرائت آنان پرداخت و دیگر اجازه نداد قرائت‌های غیر از این هفت قرائت تدریس شود.<ref>محیسن، محمد سالم، معجم حفاظ القرآن عبر التاریخ، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۲۰. جرمی، ابراهیم، معجم علوم القرآن، دمشق، دار القلم، ۱۴۲۲ق، ص۲۱۹.</ref>


امـام ابـوالعباس احمدبن عمار مهدوى، قارى و مفسر قرآن؛ ابـوبكر ابن العربى؛ ابومحمد مكى بن ابى طالب؛ ابوالعلا همدانى؛ اثـيـرالـدين ابوحيان اندلسى؛<ref>الاتقان في علوم القرآن , ج۱ , ص۸۰.</ref> اسماعيل بن ابراهيم ابن القراب؛<ref>النشر في القراات العشر, ج۱ , ص۴۶.</ref> ابـوالـحـسـن عـلـى بـن مـحـمد؛<ref>جمال القرا, ص۱۱۱, و نيز رجوع شود به : المرشد الوجيز, ص۱۶۰.</ref> ابومحمد مكى بن ابى طالب.<ref>ر ك : الابانه , ص۱۰۲ المرشد الوجيز, ص۱۵۳ ـ ۱۵۱.</ref> و ... .<ref>النشر في القراات العشر, ج۱ , ص۳۶.</ref>
هفت نفر انتخاب شده توسط ابن مجاهد به '''قراء سبعه''' مشهور شده‌اند.<ref>خویی، ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، قم، موسسة احیاء آثار الامام الخوئی، چاپ اول، ۱۴۳۰ق، ص۱۴۰–۱۲۵.</ref> روایت هر کدام از این قاریان را عده‌ای روایت کرده‌اند که دو نفر از هر کدام مشهورترند.<ref>طباطبایی، محمد حسین، قرآن در اسلام، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۸ش، ص۱۵۸.</ref>
# '''ابن عامر''': عبد اللّه بن عامر یحصبی (متوفای ۱۱۸ق) قاری دمشق، از بزرگان تابعی بود. قرائت را از مغیره بن ابی شهاب مخزومی، از عثمان بن عفان، از رسول اللّه(ص) فرا گرفت.<ref>زرقانی، محمد عبدالعظیم، مناهل العرفان فی علوم القرآن، ترجمه: محسن آرمین، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۸۵ش، ص۵۱۹.</ref> دو نفر قرائت ابن عامر را با واسطه از او روایت کرده‌اند: یک) هشام بن عمار الدمشقی. دو) عبد اللّه بن أحمد بن بشیر بن ذکوان.<ref>بیلی، احمد، الإختلاف بین القراءات، بیروت، دار الجیل، ص۸۰.</ref> هر کدام از این قرائت‌های هفتگانه را دو نفر از آنها روایت کرده‌اند.
# '''ابن کثیر''': عبداللّه بن کثیر دارمی (متوفای۱۲۲ق) از قاریان مکه بود.<ref>ذهبی، محمد بن احمد، معرفة القراء الکبار علی الطبقات و الأعصار، استانبول - ترکیه، مرکز البحوث الإسلامیة التابع لوقف الدیانة الترکی، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۹۷.</ref> راویان معروف وی احمد بن محمد بن عبد اللّه مشهور به بزّی و محمد بن عبد الرحمن بن خالد ملقب به قنبل است.<ref>زرقانی، محمد عبدالعظیم، مناهل العرفان فی علوم القرآن، ترجمه: محسن آرمین، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۸۵ش، ص۵۲۱.</ref>
# '''عاصم''': عاصم بن ابی النجود اسدی (متوفای۱۲۷ یا ۱۲۸ق) قاری کوفه، از طبقه سوم و تابعی بود.<ref>دانی، عثمان بن سعید، جامع البیان فی القراءات السبع، الشارقه - امارات، جامعة الشارقه. کلیة الدراسات العلیا و البحث العلمی، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۱۹۲.</ref> دو راوی او حفص بن سلیمان ـ پسر خوانده او ـ (۱۸۰–۹۰) و شعبه ابوبکربن عیاش (۱۹۳–۹۵)هستند. حفص قرائت عاصم را دقیق‌تر و مضبوط‌تر می‌دانست و قرائت عاصم به وسیله او منتشر شده و تا امروز متداول است.<ref>عقرباوی، زیدان محمود، المرشد فی علم التجوید، دار الفرقان- عمان، ۱۴۲۷ق، ج۲، ص۸۴.</ref> قرائت حفص از عاصم همین قرائتی است که امروزه در اکثر کشورهای اسلامی رایج است.
# '''ابو عمرو''': زبان ابوعمرو بن علا مازنی، (متوفای ۱۵۴) قاری بصره بود. دو راوی او دوری حفص بن عمر (متوفای۲۴۶) و سوسی صالح بن زیاد (متوفای ۲۶۱) هستند که او را درک نکرده‌اند و به واسطه یزیدی قرائت را از او گرفته‌اند.<ref>زرقانی، محمد عبدالعظیم، مناهل العرفان فی علوم القرآن، ترجمه: محسن آرمین، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۸۵ش، ص۵۲۳.</ref>
# '''حمزه''': حمزه بن حبیب زیات (متوفای ۱۵۶) قاری کوفه، دو راوی او خلف بن هشام (۲۲۹–۱۵۰) و خلاد بن خالد (متوفای ۲۲۰) هستند که قرائت را با واسطه ابو عیسی سلیم بن عیسی حنفی کوفی از او گرفته‌اند.<ref name=":0">زرقانی، محمد عبدالعظیم، مناهل العرفان فی علوم القرآن، ترجمه: محسن آرمین، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۸۵ش، ص۵۲۴.</ref>
# '''نافع''': نافع بن عبدالرحمان اللیثی (متوفای ۱۶۹) قاری مدینه، دو راوی او عیسی بن مینا (۲۲۰–۱۲۰) معروف به قالون ـ پسرخوانده نافع ـ و ورش عثمان بن سعید (۱۹۷–۱۱۰) هستند. این قرائت در برخی ازکشورهای مغرب عربی امروزه رایج است.<ref name=":0"/>
# '''کسائی''': علی بن حمزه (متوفای ۱۸۹) قاری کوفه، دو راوی او لیث بن خالد (متوفای ۲۴۰) و دوری حفص بن عمر ـ که راوی ابوعمرو هم بودـ (متوفای ۲۴۶) هستند.<ref>زرقانی، محمد عبدالعظیم، مناهل العرفان فی علوم القرآن، ترجمه: محسن آرمین، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۸۵ش، ص۵۲۶.</ref>


== طبقات قرائات ==
پنج نفر از قاریان هفت‌گانه (غیر از ابن عامر و ابو عمرو) ایرانی‌الاصل هستند.<ref>علامی، ابوالفضل، پژوهشی در علم تجوید، قم، یاقوت، ۱۳۸۱ش، ص۲۸.</ref> عاصم، ابو عمرو، حمزه و کسائی، شیعه بودند.<ref>معرفت، محمدهادی، تاریخ قرآن، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۸۲ش، ص۱۴۹.</ref>
قاريان قرآن را به طبقاتي تقسيم كرده‌اند:
# طبقه اول: [[صحابه]]: عده‌اي از اصحاب [[حضرت محمد|رسول خدا(ص)]] به تعليم و تعلم قرآن اشتغال داشتند كه اين گروه را طبقه اول مي‌گويند.
# طبقه دوم: [[تابعین]]: اين عده بیشتر در مكه، مدينه، كوفه، بصره و شام حوزه‌هاي قرائت داشته‌اند و به تعليم قرآن مشغول بودند.
# طبقه سوم: اين عده در نصف قرن دوم بوده‌اند كه قرائت را از طبقه دوم اخذ كرده بودند.
# طبقه چهارم: شاگردان و راویان طبقه سوم.
# طبقه پنجم: طبقه اهل بحث و تأليف: کسانی که قرائت‌ها را می‌نوشتند، نقد و بررسی می‌کردند. ابوعبيد قاسم بن سلام اول كسي بود كه در قرائت كتابي تأليف كرد. پس از او احمد بن جبير كوفي، اسماعيل بن اسحق مالكي، ابو جعفر بن جرير طبري، راجوني و مجاهد به ترتیب دومین تا ششمین بودند.
 
هفت تن از طبقه سوم ميان مردم شهرت پيدا كردند و اين شهرت باعث شد كه ديگران را تحت‌الشعاع قرار بدهند.  این نفر به '''قراء سبعه''' مشهور شده‌اند.
 
== قاریان هفت‌گانه ==
مشهورترین و معروف‌ترین قاریانی که قرآن طبق قرائت آنها تلاوت می‌شود،<ref>خويى، ابوالقاسم، البيان فى تفسير القرآن، قم، موسسة احياء آثار الامام الخوئي، چاپ اول، ۱۴۳۰ق، ص۱۴۰-۱۲۵.</ref> عبارت‌اند از:
# ابـن عـامـر: عـبداللّه بن عامر يحصبى (متوفاى ۱۱۸) قارى شام، دو راوى او هشام بن عمار (۲۴۵ ـ ۱۵۳) و ابن ذكوان (۲۴۲ ـ ۱۷۳) هستند. این دو راوی ابن عامر رادرك نكرده‌اند.<ref>منبع</ref>
# ابـن كثير: عبداللّه بن كثير دارمى (متوفاى۱۲۰ ) قارى مكه، دو راوى او بزى (۲۵۰ ـ ۱۷۰) و قنبل (۲۹۵ ـ ۱۹۱) هستند كه او را درك نكرده‌اند.<ref>منبع</ref>
# عاصم: عاصم بن ابى النجود اسدى (متوفاى۱۲۸ ) قارى كوفه، دو راوى اوحفص بن سليمان ـ پسر خوانده او ـ (۱۸۰ ـ ۹۰) و شعبه ابوبكربن عياش (۱۹۳ ـ ۹۵)هستند حفص قرائت عاصم را دقيق‌تر و مضبوط‌تر مى‌دانست و قرائت عاصم به وسيله او منتشر شده و تا امروز متداول است و همين قرائتى است كه امروزه دراكثر كشورهاى اسلامى رايج است.<ref>منبع</ref>
# ابـو عـمـرو: زبـان ابـوعـمـرو بـن عـلا مـازنـى، (متوفاى ۱۵۴) قارى بصره، دو راوى او دورى حفص بن عمر (متوفاى۲۴۶ ) و سوسى صالح بن زياد (متوفاى ۲۶۱) هستندكه او را درك نكرده‌اند و به واسطه يزيدى قرائت را از او گرفته‌اند.<ref>منبع</ref>
# حمزه: حمزه بن حبيب زيات (متوفاى ۱۵۶) قارى كوفه، دو راوى او خلف بن هشام (۲۲۹ ـ ۱۵۰) و خلا دبن خالد (متوفاى ۲۲۰) هستند كه قرائت را با واسطه از او گرفته‌اند.<ref>منبع</ref>
# نـافـع: نافع بن عبدالرحمان الليثى (متوفاى ۱۶۹) قارى مدينه، دو راوى او عيسى بن مينا (۲۲۰ ـ ۱۲۰) معروف به قالون ـ پسرخوانده نافع ـ و ورش عثمان بن سعيد (۱۹۷ ـ ۱۱۰) هستند. اين قرائت در برخى ازكشورهاى مغرب عربى امروزه رايج است.<ref>منبع</ref>
# كـسـائى: عـلـى بـن حمزه (متوفاى ۱۸۹) قارى كوفه، دو راوى او ليث بن خالد(متوفاى ۲۴۰) و دورى حفص بن عمر ـ كه راوى ابوعمرو هم بودـ(متوفاى ۲۴۶) هستند.<ref>منبع</ref>


== اعتبار قرائت‌های هفتگانه ==
== اعتبار قرائت‌های هفتگانه ==
علمای شیعه در معتبر بودن قرائت‌های هفت‌گانه سه دیدگاه دارند:
علمای شیعه در معتبر بودن قرائت‌های هفت‌گانه سه دیدگاه دارند:
# برخی از علما قرائت‏هاي هفتگانه را متواتر می‌دانند. <ref>المنتهي، كتاب الصلوه، باب القرائه، ص۲۷۳. شناخت قرآن، سيد علي كمالي، ص۱۷۳. الذكري، كتاب الصلوه، باب الواجب الرابع. قوانين، ميرزاي قمي، ج۱، ص۳۹۰. القراءات القرآنيه به نقل از مفتاح الكرامه، ج۲، ص۲۹۰.</ref> مراد از تواتر، ‌قرائتي است كه در زمان امامان شايع بوده و منعي نفرموده‎اند و از اين كشف مي‎شود كه آن بزرگواران، قرائت آنان را صحيح دانسته‎اند.<ref>جواهر الكلام، محمد حسن نجفي (ره)، ج۹، باب القرائه، ص۲۹۲.</ref>
# برخی از علما قرائت‌های هفت‌گانه را متواتر می‌دانند. ابن مطهر، ابن فهد، محقق ثانی، شهید ثانی و شیخ حرّ عاملی از جمله علمایی هستند که تواتر قرائات را پذیرفته‌اند.<ref>کمالی دزفولی، علی، شناخت قرآن، تهران، اسوه، ۱۳۷۰ش، ص۱۷۳.</ref> مراد از تواتر، قرائتی است که در زمان امامان شایع بوده و منعی نفرموده‌اند و از این کشف می‌شود که آن بزرگواران، قرائت آنان را صحیح دانسته‌اند.<ref>نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۹، باب القرائه، ص۲۹۲.</ref>
# برخی بر این باورند که خواندن نماز و تلاوت قرآن با این قرائت‌ها درست است،<ref>العروه الوثقي، سيدمحمد كاظم طباطبائي يزدي، كتاب الصلوه، ج۱، ص۵۰۲. تحريرالوسيله، حضرت امام خميني ـ قدس سره ـ، ج۱، باب قرائت.</ref> هر چند متواتر بودن قرائت‌ها را قبول ندارند.<ref>خوئی، ابوالقاسم، البيان، ص۱۳۷. معرفت، محمد هادی، التمهيد في علوم القرآن، ج۲، باب عدم تواتر قراءات.</ref>
# برخی بر این باورند که خواندن نماز و تلاوت قرآن با این قرائت‌ها درست است، هر چند متواتر بودن قرائت‌ها را قبول ندارند.<ref>خوئی، ابوالقاسم، بیان در علوم و مسائل کلی قرآن، ترجمه: محمد صادق نجمی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. سازمان چاپ و انتشارات، ۱۳۸۲ش، ص۲۲۲.</ref>
# برخی بر این باورند که در میان این قرائت‌ها، قرائت متواتر وجود دارد هر چند برخی نیز متواتر نیستند.<ref>بحر الفوائد، آشتياني، ص۹۴.</ref>
# برخی بر این باورند که در میان این قرائت‌ها، قرائت متواتر وجود دارد هر چند برخی نیز متواتر نیستند.<ref>میرمحمدی زرندی، ابوالفضل، تاریخ و علوم قرآن، قم. دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۷ش، ص۱۷۱.</ref>


در باور [[شيخ طوسي]]، علماي شيعه خواندن قرآن كريم مطابق معروفِ قرائت‎‌ها را در بين مردم جايز دانسته و گفته‌‎اند مي‎‌توان قرآن را با هر يك از قرائت‎‌هاي هفت‌گانه تلاوت نمود.<ref>التبيان في تفسیر القرآن، شيخ طوسي (ره)، ج۱، ص۷. القراءات القرآنيه، دكتر عبدالهادي فضلي، ترجمه دكتر سيد محمد باقر حجتي، ص۹۲.</ref> طبرسي باور شیخ طوسی را اتفاق علماي مذهب دانسته است.<ref>مجمع البيان في تفسير القرآن، شيخ طبرسي (ره)، ج۱، ص۲۵.</ref> برخی این اتفاقی بودن را قبول ندارند و می‌گویند ما با استناد به دستور اهل بیت(ع)، موظفيم قرآن را همان گونه قرائت كنيم كه مردم قرائت مي‎‌كنند و مشهورترين قرائت‌ها در میان مردم همین قرائت‌های هفت‌گانه می‌باشد.<ref>روضات الجنات، محمد باقر خوانساري، ج۱، ص۲۶۳.</ref>
در باور [[شیخ طوسی]]، علمای شیعه خواندن قرآن کریم مطابق معروفِ قرائت‌ها را در بین مردم جایز دانسته و گفته‌اند می‌توان قرآن را با هر یک از قرائت‌هایی که بین مردم رایج است، تلاوت نمود.<ref>طوسی، محمد، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، بی‌تا، ج۱، ص۷.</ref> شیخ طوسی اشاره‌ای به تواتر یا عدم آن در قرائات ندارد و بلکه می‌نویسد قرآن با قرائت رایج میان مردم خوانده شود، درست است.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
* [[قرائت‌های مختلف قرآن]]
* [[قرائت‌های مختلف قرآن]]


==منابع==
== منابع ==
<references />
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
  | شاخه فرعی۱ = قرائات
  | شاخه فرعی۱ = قرائات
  | شاخه فرعی۲ =  
  | شاخه فرعی۲ =
  | شاخه فرعی۳ =  
  | شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه = شد
  | شناسه = شد
  | تیترها = شد
  | تیترها = شد
  | ویرایش =  
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی = شد
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر = شد
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت = ب
  | کیفیت =  
  | کیفیت = ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۱۱

سؤال

قرائت هفت نفر از قاریان قرآن بین مردم مشهور شده است. این قاریان چه کسانی هستند؟ آیا این قرائت‌ها معتبر هستند و می‌توان قرآن را با یکی از این قرائت‌ها خواند؟

قراء سبعه، قاریان هفت‌گانه عبارتنداز:

عبداللّه بن عامر یحصبی (متوفای ۱۱۸)؛ عبداللّه بن کثیر دارمی (متوفای۱۲۰)؛ عاصم بن ابی النجود اسدی (متوفای۱۲۸)؛ زبان ابوعمرو بن علا مازنی (متوفای ۱۵۴)؛ حمزه بن حبیب زیات (متوفای ۱۵۶)؛ نافع بن عبدالرحمان اللیثی (متوفای ۱۶۹)؛ علی بن حمزه کسائی (متوفای ۱۸۹).

علمای شیعه در معتبر بودن قرائت‌های هفت‌گانه سه دیدگاه دارند:

  1. برخی از علما قرائت‌های هفت‌گانه را متواتر می‌دانند.
  2. برخی خواندن نماز و تلاوت قرآن با هر کدام از این قرائت‌ها را درست می‌دانند؛ هر چند متواتر بودن قرائت‌ها را قبول ندارند.
  3. برخی بر این باورند که در میان این قرائت‌ها، قرائت متواتر وجود دارد هر چند برخی نیز متواتر نیستند.

چرایی اختلاف قرائت‌ها

مسلمانان در اصل قرآن با هم اختلافی نداشتند؛ اما قاریان بر سر قرائت صحیح برخی کلمات قرآن با هم اختلاف پیدا کرده و هریک طبق اجتهاد خود و دلایلی که در دست داشت، قرائت خود را توجیه می‌کرد. برخی از عوامل باعث بوجود آمدن اختلاف در قرائت‌ها شد.

  1. ابتدایی بودن خط: خط در میان عرب‌ها به صورت اولیه وجود داشته و عموم مردم با فنون خط و چگونگی درست‌نگاری آشنا نبودند و بسیاری از کلمات را به مقیاس تلفظ می‌نوشتند. در رسم الخطِ ابتدایی، برخی از کلمات به شکلی نگاشته می‌شد که به چند وجه قابل خواندن بود. به عنوان نمونه برخی، آیه ﴿لإیلافِ قُرَیْشٍ[۱] را با حذف همزه و اثبات (یا) (لیلاف قریش) می‌خواند و برخی (لئلاف قریش) می‌خواند. آیه ﴿إِیلافِهِمْ رِحْلَه الشِّتَاءِ وَالصَّیْفِ[۲] را برخی از قاریان با حذف (یا) و اثبات همزه (الافهم) می‌خواند.[۳]
  2. بی‌نقطه بودن حروف: در رسم‌الخط اولیه، حروف نقطه نداشت؛ میان «س و ش»، «ب، ت و «ث»، «ج، ح و خ»، «دو ذ» و… هیچ تفاوتی در نوشتن وجود نداشت و خواننده مجبور بود با دقت در معانی جمله و ترکیب کلامی، تشخیص دهد که حرف موجود، جیم است یا حاء یا خاء. به عنوان نمونه (فتبینوا) در آیه ۶ سوره حجرات در قرائت کسائی آمده است: (فتثبتوا)[۴]
  3. نبودن علایم و حرکات: کلمات قرآنی بدون هیچگونه علامت، اعراب و حرکتی نوشته می‌شد. برای خواننده غیر عرب مشکل بود تا چگونگی حرکات کلمه را تشخیص دهد. به عنوان نمونه حمزه و کسائی آیه ﴿قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ[۵] را به صیغه فعل امرخوانده‌اند و دیگران به صیغه فعل مضارع خوانده‌اند[۶]
  4. نبودن الف در کلمات: یکی دیگر از عواملی که در رسم‌الخط مشکل می‌آفرید، نبودن الف در رسم‌الخط آن روز بود. این امر (اسقاط الف وسط کلمه) بعدها در بسیاری از موارد منشأ اختلاف قرائت گردید مثلاً نافع و ابوعمرو و ابن کثیر ﴿وَ ما یَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ[۷] را (و ما یُخادِعُونَ) با الف خوانده‌اند به دلیل آن که این کلمه در اول آیه با همین وزن و با الف نوشته شده بوده است:﴿یُخادِعُونَ اللَّهَ گمان برده‌اند این کلمه هم همان گونه است.[۸] درصورتی که مقتضای معنای آیه، بدون الف است و ….
  5. لهجه‌های مختلف قوم عرب و عواملی دیگر.[۹]

قاریان هفت‌گانه

در رابطه با طبقات قراء اختلافاتی وجود دارد هم در اصل طبقات و هم در افرادی که در آن طبقات نام برده می‌شوند. برخی فقط پنج طبقه از طبقات قراء را نام برده‌اند؛[۱۰] برخی هشت طبقه را نام برده است.[۱۱] طبقه اول عده‌ای از اصحاب رسول خدا(ص) بودند به تعلیم و تعلم قرآن اشتغال داشتند. این گروه قرائت را از رسول‌خدا می‌گرفتند. امیرمومنان علی(ع)؛ عبد اللّه ابن مسعود؛ ابیّ بن کعب؛ زید بن ثابت از جمله قاریان این طبقه هستند.[۱۲] بعد از صحابه، تابعین بودند که حیات پیامبر(ص) را درک نکرده‌اند.[۱۳] این افراد قرآن را از صحابه نخستین فرا گرفته‌اند از جمله: عبدالله بن عباس؛ ابو الأسود الدؤلی از اصحاب امیر المؤمنین(ع)؛ علقمة بن قیس النخعی الکوفی، از خواص ابن مسعود و از افراد مورد وثوق امیر المؤمنین(ع)؛ عبد اللّه بن حبیب اسلمی. وی قرائت را از ابن مسعود فرا گرفت و به امیر المؤمنین(ع) عرضه کرد و ….[۱۴]

تعداد قاریان قرآن و طبقات در هر عصری افزایش می‌یافت و هر قاری، راویانی داشت که چگونگی قرائت را از او فرا گرفته و به دیگران می‌آموختند. مردم، قرآن را به قرائت‌های مختلفی می‌خواندند و این باعث اختلاف در قرائت قرآن می‌شد. سرانجام شخصی به نام ابوبکر احمد بن موسی بن عباس بن مجاهد (۲۴۵–۳۲۴ هـ ق) معروف به «ابن مجاهد» از بین قرائت قاریان مشهوری که استادی ومهارت ویژه‌ای در قرائت قرآن داشتند و با واسطه‌های اندکی قرائت‌شان را از پیامبر خدا(ص) اخذ کرده بودند، هفت تن را برگزیده و با نوشتن کتاب‌ها به جمع و تدوین قرائت آنان پرداخت و دیگر اجازه نداد قرائت‌های غیر از این هفت قرائت تدریس شود.[۱۵]

هفت نفر انتخاب شده توسط ابن مجاهد به قراء سبعه مشهور شده‌اند.[۱۶] روایت هر کدام از این قاریان را عده‌ای روایت کرده‌اند که دو نفر از هر کدام مشهورترند.[۱۷]

  1. ابن عامر: عبد اللّه بن عامر یحصبی (متوفای ۱۱۸ق) قاری دمشق، از بزرگان تابعی بود. قرائت را از مغیره بن ابی شهاب مخزومی، از عثمان بن عفان، از رسول اللّه(ص) فرا گرفت.[۱۸] دو نفر قرائت ابن عامر را با واسطه از او روایت کرده‌اند: یک) هشام بن عمار الدمشقی. دو) عبد اللّه بن أحمد بن بشیر بن ذکوان.[۱۹] هر کدام از این قرائت‌های هفتگانه را دو نفر از آنها روایت کرده‌اند.
  2. ابن کثیر: عبداللّه بن کثیر دارمی (متوفای۱۲۲ق) از قاریان مکه بود.[۲۰] راویان معروف وی احمد بن محمد بن عبد اللّه مشهور به بزّی و محمد بن عبد الرحمن بن خالد ملقب به قنبل است.[۲۱]
  3. عاصم: عاصم بن ابی النجود اسدی (متوفای۱۲۷ یا ۱۲۸ق) قاری کوفه، از طبقه سوم و تابعی بود.[۲۲] دو راوی او حفص بن سلیمان ـ پسر خوانده او ـ (۱۸۰–۹۰) و شعبه ابوبکربن عیاش (۱۹۳–۹۵)هستند. حفص قرائت عاصم را دقیق‌تر و مضبوط‌تر می‌دانست و قرائت عاصم به وسیله او منتشر شده و تا امروز متداول است.[۲۳] قرائت حفص از عاصم همین قرائتی است که امروزه در اکثر کشورهای اسلامی رایج است.
  4. ابو عمرو: زبان ابوعمرو بن علا مازنی، (متوفای ۱۵۴) قاری بصره بود. دو راوی او دوری حفص بن عمر (متوفای۲۴۶) و سوسی صالح بن زیاد (متوفای ۲۶۱) هستند که او را درک نکرده‌اند و به واسطه یزیدی قرائت را از او گرفته‌اند.[۲۴]
  5. حمزه: حمزه بن حبیب زیات (متوفای ۱۵۶) قاری کوفه، دو راوی او خلف بن هشام (۲۲۹–۱۵۰) و خلاد بن خالد (متوفای ۲۲۰) هستند که قرائت را با واسطه ابو عیسی سلیم بن عیسی حنفی کوفی از او گرفته‌اند.[۲۵]
  6. نافع: نافع بن عبدالرحمان اللیثی (متوفای ۱۶۹) قاری مدینه، دو راوی او عیسی بن مینا (۲۲۰–۱۲۰) معروف به قالون ـ پسرخوانده نافع ـ و ورش عثمان بن سعید (۱۹۷–۱۱۰) هستند. این قرائت در برخی ازکشورهای مغرب عربی امروزه رایج است.[۲۵]
  7. کسائی: علی بن حمزه (متوفای ۱۸۹) قاری کوفه، دو راوی او لیث بن خالد (متوفای ۲۴۰) و دوری حفص بن عمر ـ که راوی ابوعمرو هم بودـ (متوفای ۲۴۶) هستند.[۲۶]

پنج نفر از قاریان هفت‌گانه (غیر از ابن عامر و ابو عمرو) ایرانی‌الاصل هستند.[۲۷] عاصم، ابو عمرو، حمزه و کسائی، شیعه بودند.[۲۸]

اعتبار قرائت‌های هفتگانه

علمای شیعه در معتبر بودن قرائت‌های هفت‌گانه سه دیدگاه دارند:

  1. برخی از علما قرائت‌های هفت‌گانه را متواتر می‌دانند. ابن مطهر، ابن فهد، محقق ثانی، شهید ثانی و شیخ حرّ عاملی از جمله علمایی هستند که تواتر قرائات را پذیرفته‌اند.[۲۹] مراد از تواتر، قرائتی است که در زمان امامان شایع بوده و منعی نفرموده‌اند و از این کشف می‌شود که آن بزرگواران، قرائت آنان را صحیح دانسته‌اند.[۳۰]
  2. برخی بر این باورند که خواندن نماز و تلاوت قرآن با این قرائت‌ها درست است، هر چند متواتر بودن قرائت‌ها را قبول ندارند.[۳۱]
  3. برخی بر این باورند که در میان این قرائت‌ها، قرائت متواتر وجود دارد هر چند برخی نیز متواتر نیستند.[۳۲]

در باور شیخ طوسی، علمای شیعه خواندن قرآن کریم مطابق معروفِ قرائت‌ها را در بین مردم جایز دانسته و گفته‌اند می‌توان قرآن را با هر یک از قرائت‌هایی که بین مردم رایج است، تلاوت نمود.[۳۳] شیخ طوسی اشاره‌ای به تواتر یا عدم آن در قرائات ندارد و بلکه می‌نویسد قرآن با قرائت رایج میان مردم خوانده شود، درست است.

جستارهای وابسته

منابع

  1. سوره قریش، آیه۱.
  2. سوره قریش، آیه۲.
  3. طبرسی، فضل، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسر، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش، ج۱۰، ص۸۲۷.
  4. نشار، عمر بن قاسم، المکرر فیما تواتر من القراءات السبع و تحرر، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۲۲ق، ص۹۳.
  5. سوره بقره، آیه۲۵۹.
  6. بن حموش، مکی، الکشف عن وجوه القراءآت السبع و عللها و حججها، محقق: رمضان، محیی الدین، بیروت، مؤسسة الرسالة، ۱۴۰۲ق، ج۱، ص۳۱۲.
  7. سوره بقره، آیه۹.
  8. بن حموش، مکی، الکشف عن وجوه القراءآت السبع و عللها و حججها، محقق: رمضان، محیی الدین، بیروت، مؤسسة الرسالة، ۱۴۰۲ق، ج۱، ص۲۲۴.
  9. معرفت، محمد هادی، التمهید، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۱ق، ج ۲، ص۶۰–۹. زرکشی، البرهان، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۱۰ ق، ج۱، ص ۳۱۸. حجتی، محمّد باقر، پژوهشی در تاریخ قرآن کریم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ نهم، ۱۳۷۵، ص۲۷۷.
  10. طباطبایی، محمد حسین، قرآن در اسلام، قم، بوستان کتاب قم، ۱۳۸۸ش، ص۱۵۵.
  11. طاهری، حبیب‌الله، درسهایی از علوم قرآنی، قم، اسوه، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۳۶۶.
  12. ذهبی، محمد بن احمد، معرفة القراء الکبار علی الطبقات و الأعصار، استانبول - ترکیه، مرکز البحوث الإسلامیة التابع لوقف الدیانة الترکی، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۰۲.
  13. سخاوی، محمد بن عبدالرحمان، فتح المغیث شرح الفیة الحدیث، بیروت، چاپ صلاح محمد محمد عویضه، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۲۳. خطیب، محمد عجاج، اصول الحدیث، علومه و مصطلحه، بیروت۱۴۱۷ق، ص۴۱۰.
  14. معرفت، محمدهادی، التمهید فی علوم القرآن، قم، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۱۷۴.
  15. محیسن، محمد سالم، معجم حفاظ القرآن عبر التاریخ، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۲۰. جرمی، ابراهیم، معجم علوم القرآن، دمشق، دار القلم، ۱۴۲۲ق، ص۲۱۹.
  16. خویی، ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، قم، موسسة احیاء آثار الامام الخوئی، چاپ اول، ۱۴۳۰ق، ص۱۴۰–۱۲۵.
  17. طباطبایی، محمد حسین، قرآن در اسلام، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۸ش، ص۱۵۸.
  18. زرقانی، محمد عبدالعظیم، مناهل العرفان فی علوم القرآن، ترجمه: محسن آرمین، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۸۵ش، ص۵۱۹.
  19. بیلی، احمد، الإختلاف بین القراءات، بیروت، دار الجیل، ص۸۰.
  20. ذهبی، محمد بن احمد، معرفة القراء الکبار علی الطبقات و الأعصار، استانبول - ترکیه، مرکز البحوث الإسلامیة التابع لوقف الدیانة الترکی، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۹۷.
  21. زرقانی، محمد عبدالعظیم، مناهل العرفان فی علوم القرآن، ترجمه: محسن آرمین، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۸۵ش، ص۵۲۱.
  22. دانی، عثمان بن سعید، جامع البیان فی القراءات السبع، الشارقه - امارات، جامعة الشارقه. کلیة الدراسات العلیا و البحث العلمی، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۱۹۲.
  23. عقرباوی، زیدان محمود، المرشد فی علم التجوید، دار الفرقان- عمان، ۱۴۲۷ق، ج۲، ص۸۴.
  24. زرقانی، محمد عبدالعظیم، مناهل العرفان فی علوم القرآن، ترجمه: محسن آرمین، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۸۵ش، ص۵۲۳.
  25. ۲۵٫۰ ۲۵٫۱ زرقانی، محمد عبدالعظیم، مناهل العرفان فی علوم القرآن، ترجمه: محسن آرمین، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۸۵ش، ص۵۲۴.
  26. زرقانی، محمد عبدالعظیم، مناهل العرفان فی علوم القرآن، ترجمه: محسن آرمین، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۸۵ش، ص۵۲۶.
  27. علامی، ابوالفضل، پژوهشی در علم تجوید، قم، یاقوت، ۱۳۸۱ش، ص۲۸.
  28. معرفت، محمدهادی، تاریخ قرآن، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۸۲ش، ص۱۴۹.
  29. کمالی دزفولی، علی، شناخت قرآن، تهران، اسوه، ۱۳۷۰ش، ص۱۷۳.
  30. نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۹، باب القرائه، ص۲۹۲.
  31. خوئی، ابوالقاسم، بیان در علوم و مسائل کلی قرآن، ترجمه: محمد صادق نجمی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. سازمان چاپ و انتشارات، ۱۳۸۲ش، ص۲۲۲.
  32. میرمحمدی زرندی، ابوالفضل، تاریخ و علوم قرآن، قم. دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۷ش، ص۱۷۱.
  33. طوسی، محمد، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، بی‌تا، ج۱، ص۷.