امیرالمؤمنین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
این لقب دلالت بر حکومت و خلافت امام علی(ع) پس از پیامبر(ص) نیز دارد. | این لقب دلالت بر حکومت و خلافت امام علی(ع) پس از پیامبر(ص) نیز دارد. | ||
==انحصار | ==انحصار لقب امیرالمؤمنین به امام علی(ع)== | ||
شخصی به محضر امام صادق(ع) شرفیاب شد و حضرت را با عنوان «السلام علیک یا امیرالمؤمنین» خطاب کرد. امام(ع) با ناراحتی از جا برخاستند و به شدت فرد را مخاطب قرار داده و فرمودند: ساکت باش! این عنوان مختص علی بن ابی طالب(ع) میباشد و خدا او را به این عنوان نامگذاری کرده است؛ و اگر کس دیگری خود را به این نام بنامد از دایره تعهد به احکام الهی خارج شده است… .<ref>. محمد بن مسعودی، تفسیر عیاشی، بیروت، نشر مؤسسه الاعلمی المطبوعات، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۳۰۲، حدیث۲۷۳.</ref> | شخصی به محضر امام صادق(ع) شرفیاب شد و حضرت را با عنوان «السلام علیک یا امیرالمؤمنین» خطاب کرد. امام(ع) با ناراحتی از جا برخاستند و به شدت فرد را مخاطب قرار داده و فرمودند: ساکت باش! این عنوان مختص علی بن ابی طالب(ع) میباشد و خدا او را به این عنوان نامگذاری کرده است؛ و اگر کس دیگری خود را به این نام بنامد از دایره تعهد به احکام الهی خارج شده است… .<ref>. محمد بن مسعودی، تفسیر عیاشی، بیروت، نشر مؤسسه الاعلمی المطبوعات، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۳۰۲، حدیث۲۷۳.</ref> | ||
نسخهٔ ۲ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۲۰:۴۹
چرا برای حضرت علی(ع) لقب امیرالمؤمنین به کار میرود؟
لقب امیرالمؤمنین براساس روایات، شایسته شخص امام علی(ع) بوده و فرد دیگری را نمیتوان به این عنوان خطاب قرار داد. این لقب از سوی پیامبر اسلام به امام علی(ع) داده شده است.
اطلاق امیر المومنین به امام علی(ع) از سوی پیامبر(ص)
پیامبر(ص) در موارد متعدد امام علی(ع) را به عنوان امیرالمومنین نامیده است:
- ابن عباس میگوید پیامبر در حالی که دست امیرالمؤمنین(ع) را گرفته بود فرمودند: این اول کسی است که به من ایمان آورده، و اول کسی است که با من مصافحه خواهد کرد. او در قیامت امیر و پیشوای مؤمنان و صدیق اکبر است.[۱]
- اولین بار که حضرت رسول(ص) علی(ع) را به آغوش گرفت. همین که چشم علی(ع) به رسول اکرم(ص) افتاد عرض کرد: «السلام علیک یا رسولالله» و بلافاصله شروع به خواندن آیات سوره مؤمنون کرد که: ﴿بسم الله الرحمن الرحیم، قد افلح المؤمنون، الذین هم فی صلاتهم خاشعون، …، الذین یرثون الفردوس و هم فیها خالدون[۲]﴾. نشانههای مؤمنین را که ذکر کرد؛ رسول اکرم(ص) فرمودند: «قدافلحوا بک، أنت والله أمیرهم، تمیرهم من علومک فیتمارون، و أنت والله دلیلهم و بک یهتدون؛ یا علی! مؤمنان یاد شده در این سوره به تو رستگار میشوند و رستگاری آنان؛ در اعتقاد به توست و تو راهبر و امیر آنان هستی، مؤمنان توشه و رزق علمی خود را از تو طلب میکنند؛ و تو دلیل رستگاری و هدایت آنها هستی.»[۳]
این لقب دلالت بر حکومت و خلافت امام علی(ع) پس از پیامبر(ص) نیز دارد.
انحصار لقب امیرالمؤمنین به امام علی(ع)
شخصی به محضر امام صادق(ع) شرفیاب شد و حضرت را با عنوان «السلام علیک یا امیرالمؤمنین» خطاب کرد. امام(ع) با ناراحتی از جا برخاستند و به شدت فرد را مخاطب قرار داده و فرمودند: ساکت باش! این عنوان مختص علی بن ابی طالب(ع) میباشد و خدا او را به این عنوان نامگذاری کرده است؛ و اگر کس دیگری خود را به این نام بنامد از دایره تعهد به احکام الهی خارج شده است… .[۴]
برخورد مخالفان
دشمنان و منافقان تلاش بسیاری در پنهان کردن فضایل امام علی(ع) داشتهاند و یکی از آنها، لقب امیرالمومنین برای امام علی(ع) است.
یکی از انصار نقل میکند: من و اشعث و جریر جبلی (که از منافقان بودند) از کوفه خارج شدیم تا این که به پشت کوفه (نجف) رسیدیم. آهویی از جلوی ما گذشت. اشعث و جریر به خاطر عداوتی که به حضرت داشتند با تمسخر آهو را خطاب قرار داده و گفتند: «السلام علیک یا امیرالمؤمنین» راوی گوید من این مطلب را به حضرت عرض کردم حضرت فرمودند: بدان که امام ایشان در قیامت همان آهو خواهد بود. چنانکه از جانب خدا شنیده خواهد شد که میگوید: آنها را با آنچه دوستشان داشتند همراه و همنشین خواهیم کرد.[۵]
مطالعه بیشتر
- مأة منقبة من مناقب علی(ع) و الائمه(ع)، ابن شاذان.
- مناقب علی بن ابطالب(ع)، ابن مغازلی.
- الغدیر، علامه عبدالحسین امینی.
- امالی الطوسی، شیخ طوسی.
- راهبرد اهل سنت به مسئله امامت، محمد علی کرمانشاهی.
منابع
- ↑ . گنجی شافعی، کفایه الطالب، تهران، داراحیاء التراث اهل بیت(ع)، ۱۴۰۴ق، ص۱۸۷. ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، بیروت، نشر دارالفکر، ۱۴۰۸ ق، ج۱، ص ۳۶۹.
- ↑ . مؤمنون/۱ الی ۱۱
- ↑ . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۵، ص۳۵، ح۳۷، بیروت، مؤسسه الوفا، ۱۴۰۳ق
- ↑ . محمد بن مسعودی، تفسیر عیاشی، بیروت، نشر مؤسسه الاعلمی المطبوعات، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۳۰۲، حدیث۲۷۳.
- ↑ . الحسینی البحرانی، سید هاشم، تفسیر برهان، قم، انتشارات الکتب العلمیه، ج۱، ص۴۱۵، حدیث۲.