رابطه حجاب و عفاف: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲: خط ۲:


{{سوال}}
{{سوال}}
آیا بین حجاب و عفاف رابطه‌ای وجود دارد و یا اینکه اصل بر عفاف است و حجاب لازم نیست؟
آیا بین حجاب و عفاف رابطه‌ای وجود دارد یا اینکه اصل بر عفاف است و حجاب لازم نیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}


{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
بعضي با تمسك به شعر:
{{درگاه|زن و خانواده}}
«[[حجاب]]» و «[[عفت]]» در اصلِ معنای منع و امتناع مشترک‌اند. [[حجاب و پوشش]] به منزله یک مانع و حاجب در مقابل افراد [[نامحرم]] است که قصد نفوذ و تصرف در حریم دیگران را دارند. همین مفهوم منع و امتناع در ریشه لغوی عفت نیز وجود دارد<ref>الف) العفه: الکفِّ عما لا یحلّ و لا یجمل؛ ابن منظور، لسان العرب، واژه عفّت.


چشم و دل را پرده مي‎بايست امّا از عفاف
ب) العفه: حصول حاله للنفس تمتنع بها عن غلبه الشهوه، راغب اصفهانی، معجم مفردات الفاظ القرآن، واژه عفّت.
چادر پوسيده بنياد مسلماني نبود <ref>پروين اعتصامي، ديوان شعر، ص۱۵۴.</ref>


ادعا نموده‎اند كه بين حجاب و عفاف رابطه‎اي نيست؛ عفاف لازم است، اما حجاب لازم نيست. گاه همين مطلب با تمسك به حجاب و پوشش زنان روستايي و زنان شاليزار شمال كشور توجيه مي‎شود كه آنها حجاب كامل ندارند، ولي عفيف هستند.<ref>كيهان لندن، ۱۱/۳/۱۳۷۴.</ref> آيا ادعاي مذكور صحيح است؟
ج) عفّ عن الشیء: امتنع عنه؛ فیومی، المصباح المنیر، واژه عفّت.</ref>؛ تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و عفت است، تفاوت بین ظاهر و باطن است؛ یعنی منع و بازداری در حجاب مربوط به ظاهر است، ولی منع و بازداری در عفت، مربوط به باطن و درون است.  


قبلاً ذكر شد كه حجاب در كتاب‌هاي لغت به معناي پوشش، پرده و مانع آمده است. به نگهبان، حاجب مي‎گويند؛ چون مانع ورود اغيار و بيگانگان در يك حريم و محيط خاص مي‎گردد.
عفت یک حالت درونی است، ولی با توجه به این که تأثیر ظاهر بر باطن و تأثیر باطن بر ظاهر، یکی از ویژگی‌های عمومی انسان است<ref>نگاه کنید به خسرو باقری، «نگاهی دوباره به تربیت اسلامی»، بحث ویژگی‌های عمومی انسان، ص۶۶–۷۳.</ref> بین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و بازداری باطنی انسان، تأثیر و تأثّر متقابل وجود دارد؛ بدین ترتیب که هرچه حجاب و پوشش ظاهری بیش‌تر و بهتر باشد، در تقویت و پرورش روحیه باطنی و درونی عفت، تأثیر بیشتری دارد؛ و بالعکس هر چه عفت درونی و باطنی بیشتر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر در مواجهه با نامحرم می‌گردد.  


بنابراين، حجاب و پوشش زن نيز به منزله‌ي يك حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرم است كه قصد نفوذ و تصرف در حريم ناموس ديگران را دارند. همين مفهوم منع و امتناع در ريشه‌ي لغوي عفت نيز وجود دارد<ref>الف) العفه: الكفِّ عما لا يحلّ و لا يجمل؛ ابن منظور، لسان العرب، واژه‎ي عفّت.
[[قرآن]] به صورتی ظریف به این تأثیر و تأثّر اشاره نموده است. نخست به [[زنان زن|زنان]] سالمند اجازه می‌دهد که بدون قصد [[تبرج]] و خودنمایی، لباس‌هایی مانند چادر را در مقابل نامحرم بردارند، ولی در نهایت می‌گوید: اگر عفت بورزند، یعنی حتی لباس‌هایی مثل چادر را نیز برندارند، بهتر است.<ref>سوره نور، آیه ۶۰</ref> این که ثیاب در آیه به چادر معنا شده، به دلیل روایات متعددی است که آن را به جلباب تفسیر کرده است.<ref>نگاه کنید به وسائل الشیعه، ج۱۴، ابواب مقدمات نکاح، باب ۱۱۰، باب القواعد من النساء.</ref>


ب) العفه: حصول حاله للنفس تمتنع بها عن غلبه الشهوه، راغب اصفهاني، معجم مفردات الفاظ القرآن، واژه‌ي عفّت.
==رابطه علامت و صاحب علامت در حجاب و عفاف==


ج) عفّ عن الشيء: امتنع عنه؛ فيومي، المصباح المنير، واژه‌ي عفّت.</ref>؛ بنابراين، دو واژه‌ي «حجاب» و «عفت» در اصل معناي منع و امتناع مشترك‎اند. تفاوتي كه بين منع و بازداري حجاب و عفت است، تفاوت بين ظاهر و باطن است؛ يعني منع و بازداري در حجاب مربوط به ظاهر است، ولي منع و بازداري در عفت، مربوط به باطن و درون است؛ چون عفت يك حالت دروني است، ولي با توجه به اين كه تأثير ظاهر بر باطن و تأثير باطن بر ظاهر، يكي از ويژگي‌هاي عمومي انسان است؛<ref>ر. ك: خسرو باقري، «نگاهي دوباره به تربيت اسلامي»، بحث ويژگي‎هاي عمومي انسان، ص۶۶ - ۷۳.</ref> بنابراين، بين حجاب و پوشش ظاهري و عفت و بازداري باطني انسان، تأثير و تأثّر متقابل است؛ بدين ترتيب كه هرچه حجاب و پوشش ظاهري بيش‌تر و بهتر باشد، اين نوع حجاب در تقويت و پرورش روحيه‌ي باطني و دروني عفت، تأثير بيش‌تري دارد؛ و بالعكس هر چه عفت دروني و باطني بيش‌تر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهري بيش‌تر و بهتر در مواجهه با نامحرم مي‎گردد. قرآن مجيد به شكل ظريفي به اين تأثير و تأثّر اشاره فرموده است. نخست به زنان سالمند اجازه مي‎دهد كه بدون قصد تبرّج و خودنمايي، لباس‎هاي رويي خود، مثل چادر را در مقابل نامحرم بردارند، ولي در نهايت مي‎گويد: اگر عفت بورزند، يعني حتي لباس‎هايي مثل چادر را نيز بر ندارند، بهتر است.
بین پوشش ظاهری و عفت باطنی، رابطه علامت و صاحب علامت است؛ به این معنا که مقدار حجاب ظاهری، نشانه‌ای از مرحله خاصی از عفت باطنی صاحب حجاب است. این مطلب به این معنا نیست که هر زنی که حجاب و پوشش ظاهری داشت، لزوماً از همه مراتب [[عفت و پاکدامنی]] نیز برخوردار است. حجاب و پوشش ظاهری، لزوماً به معنای برخورداری از همه مراتب عفاف نیست. عفاف نیز بدون رعایت پوشش ظاهری قابل تصور نیست.<ref>نگاه کنید به مهریزی، حجاب؛ سیدعلی سادات فخر «حجاب ارزش یا روش»، کتاب نقد، ش ۱۷ (فمینیزم) و ناهید طیبی، «حجاب و عفاف، مروری دوباره» مجله پیام زن، ش ۹۵ و ۹۶. مؤسسه فرهنگی دارالحدیث، مجله حدیث زندگی، ویژه عفاف. شماره ۶، مرداد و شهریور ۱۳۸۱.</ref>


وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِي لا يَرْجُونَ نِكاحاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِينَه وَ أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ.<ref>سوره‌ي نور، آيه‌ي ۶۰؛ اين كه ثياب در آيه‌ي شريفه را به چادر معنا كرديم، به علت روايات متعددي است كه آن را به جلباب تفسير كرده است. و در مباحث آينده آشكار خواهد شد كه جلباب به معناي چادر است. براي آشنايي با رواياتي كه ثياب در آيه‌ي شريفه را به جلباب تفسير كرده‎اند، ر.ك: وسائل الشيعه، ج۱۴، ابواب مقدمات نكاح، باب ۱۱۰، باب القواعد من النساء.</ref>
بعضی نیز رابطه عفاف و حجاب را از نوع رابطه ریشه و میوه دانسته‌اند؛ با این تعبیر که حجاب، میوه عفاف، و عفاف، ریشه حجاب است. برخی افراد ممکن است حجاب ظاهری داشته باشند، ولی عفاف و طهارت باطنی را در خویش ایجاد نکرده باشند. این حجاب، تنها پوسته و ظاهری است. درون پاک، بیرونی پاک می‌پروراند و هرگز قلب پاک، موجب بارور شدن میوه ناپاکِ بی‌حجابی نخواهد شد.<ref>ناهید طیبی، «حجاب و عفاف مروری دوباره»، مجله پیام زن، شماره ۹۵، ص۷۵ (با کمی دخل و تصرف)</ref>{{قرآن|وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِی خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلاَّ نَکِداً|ترجمه = زمین پاک گیاهش به اذان خدا نیکو برآید و زمین ناپاک بیرون نیاورد، جز گیاه اندک و کم ثمر|سوره = اعراف|آیه = ۵۸}}
 
علاوه بر رابطه‌ي قبل، بين پوشش ظاهري و عفت باطني، رابطه‌ي علامت و صاحب علامت نيز هست؛ به اين معنا كه مقدار حجاب ظاهري، نشانه‎اي از مرحله‌ي خاصي از عفت باطني صاحب حجاب است. البته اين مطلب به اين معنا نيست كه هر زني كه حجاب و پوشش ظاهري داشت، لزوماً از همه‌ي مراتب عفت و پاكدامني نيز برخوردار است.
 
با توجه به همين نكته، پاسخ اين اشكال و شبهه‌ي افرادي كه براي ناكارآمد جلوه دادن حجاب و پوشش ظاهري، تخلفات بعضي از زنان با حجاب را بهانه قرار مي‎دهند آشكار مي‎گردد؛ زيرا مشكل اين عده از زنان، ضعف در حجاب باطني و فقدان ايمان و اعتقاد قوي به آثار مثبت حجاب و پوشش ظاهري است و قبلاً گذشت كه حجاب اسلامي ابعادي گسترده دارد و يكي از مهم‌ترين و اساسي‏ترين ابعاد آن، حجاب دروني و باطني و ذهني است كه فرد را در مواجهه با گناه و فساد، از عقايد و ايمان راسخ دروني برخوردار مي‌كند؛ و اساساً اين حجاب ذهني و عقيدتي، به منزله‎ي سنگ بناي ديگر حجاب‎ها، از جمله حجاب و پوشش ظاهري است؛ زيرا افكار و عقايد انسان، شكل دهنده‌ي رفتارهاي اوست.
 
البته، همان‎گونه كه حجاب و پوشش ظاهري، لزوماً به معناي برخورداري از همه‌ي مراتب عفاف نيست، عفاف بدون رعايت پوشش ظاهري نيز قابل تصور نيست. نمي‎توان زن يا مردي را كه عريان يا نيمه عريان در انظار عمومي ظاهر مي‎شود عفيف دانست؛ زيرا گفتيم كه پوشش ظاهري يكي از علامت‎ها و نشانه‎هاي عفاف است، و بين مقدار عفاف و حجاب، رابطه‌ي تأثير و تأثّر متقابل وجود دارد.<ref>ر.ك: مهريزي، حجاب؛ سيدعلي سادات فخر «حجاب ارزش يا روش»، كتاب نقد، ش ۱۷ (فمينيزم) و ناهيد طيبي، «حجاب و عفاف، مروري دوباره» مجله‌ي پيام زن، ش ۹۵ و ۹۶. مؤسسه فرهنگي دارالحديث، مجله‎ي حديث زندگي، ويژه‎ي عفاف. شماره‎ي ۶، مرداد و شهريور ۱۳۸۱.</ref> بعضي نيز رابطه‌ي عفاف و حجاب را از نوع رابطه‌ي ريشه و ميوه دانسته‌اند؛ با اين تعبير كه حجاب، ميوه‌ي عفاف، و عفاف، ريشه‌ي حجاب است. برخي افراد ممكن است حجاب ظاهري داشته باشند، ولي عفاف و طهارت باطني را در خويش ايجاد نكرده باشند. اين حجاب، تنها پوسته‌ و ظاهري است. از سوي ديگر، افرادي ادعاي عفاف كرده و با تعابيري، مثل «من قلب پاك دارم، خدا با قلب‌ها كار دارد»، خود را سرگرم مي‌كنند؛ چنين انسان‎هايي بايد در قاموس انديشه‌ي خود اين نكته‌ي اساسي را بنگارند كه درون پاك، بيروني پاك مي‌پروراند و هرگز قلب پاك، موجب بارور شدن ميوه‌ي ناپاكِ بي‌حجابي نخواهد شد.<ref>ناهيد طيبي، «حجاب و عفاف مروري دوباره»، مجله‌ي پيام زن، شماره‌ي ۹۵، ص۷۵ (با كمي دخل و تصرف.)</ref>  
 
وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلاَّ نَكِداًً؛<ref>سوره‎ي اعراف (۷)، آيه‎ي ۵۸. ۴. سوره‌ي جمعه (۶۲)، آيه‌ي ۲.</ref> زمين پاك نيكو گياهش به اذان خدا نيكو برآيد و زمين خشن ناپاك بيرون نياورد، جز گياه اندك و كم ثمر.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}


==منابع==
== منابع ==
<references />
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =  
  | شاخه اصلی = حجاب
|شاخه فرعی۱ =  
| شاخه فرعی۱ =
|شاخه فرعی۲ =  
| شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۳ =  
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه = -
  | تیترها =  
  | تیترها = شد
  | ویرایش =  
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه = شد
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
| بازبینی نویسنده =  
  | تکمیل =  
  | بازبینی =
  | اولویت =  
  | تکمیل =
  | کیفیت =  
  | اولویت = ج
  | کیفیت = ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
[[رده:حجاب]]
[[ru:Связь между хиджабом и целомудрием]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۲:۱۱


سؤال

آیا بین حجاب و عفاف رابطه‌ای وجود دارد یا اینکه اصل بر عفاف است و حجاب لازم نیست؟


درگاه‌ها
زن-و-خانواده.png


«حجاب» و «عفت» در اصلِ معنای منع و امتناع مشترک‌اند. حجاب و پوشش به منزله یک مانع و حاجب در مقابل افراد نامحرم است که قصد نفوذ و تصرف در حریم دیگران را دارند. همین مفهوم منع و امتناع در ریشه لغوی عفت نیز وجود دارد[۱]؛ تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و عفت است، تفاوت بین ظاهر و باطن است؛ یعنی منع و بازداری در حجاب مربوط به ظاهر است، ولی منع و بازداری در عفت، مربوط به باطن و درون است.

عفت یک حالت درونی است، ولی با توجه به این که تأثیر ظاهر بر باطن و تأثیر باطن بر ظاهر، یکی از ویژگی‌های عمومی انسان است[۲] بین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و بازداری باطنی انسان، تأثیر و تأثّر متقابل وجود دارد؛ بدین ترتیب که هرچه حجاب و پوشش ظاهری بیش‌تر و بهتر باشد، در تقویت و پرورش روحیه باطنی و درونی عفت، تأثیر بیشتری دارد؛ و بالعکس هر چه عفت درونی و باطنی بیشتر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر در مواجهه با نامحرم می‌گردد.

قرآن به صورتی ظریف به این تأثیر و تأثّر اشاره نموده است. نخست به زنان سالمند اجازه می‌دهد که بدون قصد تبرج و خودنمایی، لباس‌هایی مانند چادر را در مقابل نامحرم بردارند، ولی در نهایت می‌گوید: اگر عفت بورزند، یعنی حتی لباس‌هایی مثل چادر را نیز برندارند، بهتر است.[۳] این که ثیاب در آیه به چادر معنا شده، به دلیل روایات متعددی است که آن را به جلباب تفسیر کرده است.[۴]

رابطه علامت و صاحب علامت در حجاب و عفاف

بین پوشش ظاهری و عفت باطنی، رابطه علامت و صاحب علامت است؛ به این معنا که مقدار حجاب ظاهری، نشانه‌ای از مرحله خاصی از عفت باطنی صاحب حجاب است. این مطلب به این معنا نیست که هر زنی که حجاب و پوشش ظاهری داشت، لزوماً از همه مراتب عفت و پاکدامنی نیز برخوردار است. حجاب و پوشش ظاهری، لزوماً به معنای برخورداری از همه مراتب عفاف نیست. عفاف نیز بدون رعایت پوشش ظاهری قابل تصور نیست.[۵]

بعضی نیز رابطه عفاف و حجاب را از نوع رابطه ریشه و میوه دانسته‌اند؛ با این تعبیر که حجاب، میوه عفاف، و عفاف، ریشه حجاب است. برخی افراد ممکن است حجاب ظاهری داشته باشند، ولی عفاف و طهارت باطنی را در خویش ایجاد نکرده باشند. این حجاب، تنها پوسته و ظاهری است. درون پاک، بیرونی پاک می‌پروراند و هرگز قلب پاک، موجب بارور شدن میوه ناپاکِ بی‌حجابی نخواهد شد.[۶]﴿وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِی خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلاَّ نَکِداً؛ زمین پاک گیاهش به اذان خدا نیکو برآید و زمین ناپاک بیرون نیاورد، جز گیاه اندک و کم ثمر(اعراف:۵۸)


منابع

  1. الف) العفه: الکفِّ عما لا یحلّ و لا یجمل؛ ابن منظور، لسان العرب، واژه عفّت. ب) العفه: حصول حاله للنفس تمتنع بها عن غلبه الشهوه، راغب اصفهانی، معجم مفردات الفاظ القرآن، واژه عفّت. ج) عفّ عن الشیء: امتنع عنه؛ فیومی، المصباح المنیر، واژه عفّت.
  2. نگاه کنید به خسرو باقری، «نگاهی دوباره به تربیت اسلامی»، بحث ویژگی‌های عمومی انسان، ص۶۶–۷۳.
  3. سوره نور، آیه ۶۰
  4. نگاه کنید به وسائل الشیعه، ج۱۴، ابواب مقدمات نکاح، باب ۱۱۰، باب القواعد من النساء.
  5. نگاه کنید به مهریزی، حجاب؛ سیدعلی سادات فخر «حجاب ارزش یا روش»، کتاب نقد، ش ۱۷ (فمینیزم) و ناهید طیبی، «حجاب و عفاف، مروری دوباره» مجله پیام زن، ش ۹۵ و ۹۶. مؤسسه فرهنگی دارالحدیث، مجله حدیث زندگی، ویژه عفاف. شماره ۶، مرداد و شهریور ۱۳۸۱.
  6. ناهید طیبی، «حجاب و عفاف مروری دوباره»، مجله پیام زن، شماره ۹۵، ص۷۵ (با کمی دخل و تصرف)