فلسفه زنده بودن امام زمان(ع) در عصر غیبت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (Rafiei صفحهٔ دلیل زنده بودن امام زمان(ع) در عصر غیبت را به فلسفه زنده بودن امام زمان(ع) در عصر غیبت منتقل کرد) |
نسخهٔ ۶ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۹
چه مانعی داشت که امام مهدی(ع) در آخر الزمان متولد میشد، تا دیگر نیازی به غیبت آن حضرت نباشد؟
به اعتقاد شیعیان زمین هیچگاه از وجود حجت و امام معصوم خالی نیست. چنانچه امام که انسان کامل، خلیفه الهی و واسطه فیض بین آسمان و زمین است، لحظهای ازمیان مردم برداشته شود، نظام زندگی همه موجودات از هم گسیخته و حیات در روی زمین متلاشی میگردد. وجود امام در همه دورانها هرچند در پرده غیبت، همچون آب حیاتی است که انسانها به آن نیاز دارند.
دلایل نقلی ضرورت وجود امام در هر زمان
آیات قرآن
آیاتی در قرآن کریم وجود دارد که عقل بشر را برای هدایت او کافی نمیداند: ﴿رُسُلًا مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ ۚ؛ پیامبرانی که مژده رسان و بیم دهنده بودند تا مردم را [در دنیا و آخرت در برابر خدا] پس از فرستادن پیامبران، عذر و بهانه و حجتی نباشد﴾(نساء:۱۶۵)
این آیه و نظایر آن به خوبی نشان میدهد که عقل انسان برای هدایت و سعادت او کافی نیست؛ زیرا در صورت کفایت عقل، خداوند با اعطای آن حجت را بر بشر تمام کرده و لذا نه نیازی به ارسال پیامبران بوده و نه مجال برای احتجاج مردم در قیامت باقی میماند. این آیه و آیات دیگر نه تنها ضروری بودن دین و بعثت پیامبران را بیان میکنند، بلکه دوام و شمول این ضرورت را نیز بیان مینمایند؛ بنابراین ضرورت وجود دین و راهنمایی راهنمایان الهی، از آنگاه که اولین آدم پای به عرصه گیتی و طبیعت میگذارد تا آنگاه که آخرین آنها از طبیعت رخت برمیبندد ثابت و برقرار است.[۱]
روایات
روایات فراوانی از ائمه اطهار(ع) نقل شده است که همگی حاکی از این است که کره زمین نباید از حجّت خالی بماند و حجت خداوند در هر زمانی باید در روی زمین و بین مردم باشد:
- از امام باقر(ع) روایت شده که فرموده است: «لَو أنّ الإمامَ رُفِعَ مِنَ الأرضِ ساعةً لَماجَتْ بأهْلِها كَما يَمُوجُ البَحْرُ بأهلِهِ؛ اگر ساعتی امام(ع) در زمین نباشد، زمین اهلش را فرو برد، همانگونه که امواج دریا انسان را در کام خود فرو میبرد».[۲]
- در کافی از امام صادق(ع) نقل شده است: اگر تنها دو مرد در زمین باشند، باید یکی از آن دو، امام باشد و فرمود: به درستی که آخر کسی که میمیرد، امام است، تا کسی نماند که بر خدای عزوجل حجت گیرد که او را بی حجت گذاشته است.[۳]
تأکید ائمه بر وجود امام زنده
روایات زیادی از ائمه(ع) در کتب معتبره روایی نقل شده که نه تنها انسان بلکه همه موجودات در ادامه حیاتشان در روی زمین و بقاء نظام زندگی در آن، نیاز به وجود امام و خلیفه الهی دارند که برای نمونه به چند حدیث اشاره میکنیم:
- ابوحمزه میگوید: از حضرت صادق(ع) پرسیدم: آیا زمین، بدون وجود امام باقی میماند؟ فرمود: اگر زمین بی امام گردد، فرو خواهد ریخت.»[۴]
- وشّاء میگوید: خدمت امام رضا(ع) عرض کردم: آیا زمین، بی امام میماند؟ فرمود: نه. گفتم: برای ما روایت شده که زمین بی امام نمیگردد، مگر آن که خدا، بر بندگانش غضب کند. پس آن جناب فرمود: زمین بی امام نمیگردد و گرنه فرو خواهد رفت.[۵]
- از امام صادق(ع) نقل شده که فرمود: اگر در زمین بیش از دو نفر موجود نباشد، یکی از آنان حتماً حجت (امام) خواهد بود…[۶]
- در کتاب الکافی از امام باقر(ع) نقل شده که فرمود: «به خدا سوگند! از آن وقتی که خدا آدم را قبض روح کرده، تاکنون، هرگز زمین را بی امامی که مردم به واسطه او هدایت یابند، رها نکرده است و اوست حجت خدا بر بندگانش. زمین هرگز بی امام باقی نمیماند، تا خدا بر بندگانش حجتی داشته باشد.»[۷]
دلایل عقلی ضرورت وجود امام در هر زمان
متقنترین دلیل بر ضرورت وجود امام(ع) در هر زمان، برهان لطف و حکمت الهی است؛ که در اینجا به صورت خلاصه مطرح میشود: به مقتضای حکیمانه بودن افعال الهی، تکلیف باید غرض معقولی داشته باشد؛ غرضی که با هدف آفرینش انسان هماهنگ باشد، هدف آفرینش انسان، تعالی و تکامل معنوی است که از طریق انجام تکلیف الهی به دست میآید. اکنون اگر انجام دادن کاری از جانب خداوند بدون آنکه به حدّ اجبار برسد در تحقق هدف مزبور تأثیر داشته باشد، انجام دادن آن واجب و لازم خواهد بود؛ زیرا فاعل حکیم همه تدابیر معقول و میسوری را که در تحقق هدف او دخالت دارد به کار خواهد گرفت و لطف از جمله این تدابیر حکیمانه و میسور است، لذا واجب و ضروری است.
متکلمان امامیه بالاتفاق بر این عقیدهاند که امامت از مصادیق لطف خداوند است. چرا که اگر مردم رئیس قادری داشته باشند که آنان را از محظورات منع کند و به واجبات برانگیزد. در این صورت، خلق به فرمانبرداری نزدیکتر و از گناه و معاصی دورتر میشوند، و چون لطف به مقتضای حکمت الهی واجب است، امامت نیز واجب خواهد بود. پس امامت و رهبری در حق مکلفان، لطف است، زیرا آنان را به انجام دادن واجبات عقلی و ترک قبایح برمیانگیزد و این مطلب از بدیهیات عقلی است.[۸] حال این سؤال پیش میآید که آیا وجود امام غائب، هم لطف است یا دیگر در حق مکلفان لطف نمیباشد؟ در جواب باید بگوییم که وجود امام، هر چند غائب در حق مکلفان لطف است، زیرا اعتقاد به اینکه امام اگرچه غائب است ولی از گفتار و رفتار مردم آگاه است و غیبت او به اینصورت نیست که در نقطهای دور از مردم زندگی کند و از مردم به کلی بیخبر باشد، میتواند نقش مؤثری در گرایش انسانها به سوی فضیلت و معنویت و دوری از تباهی و معصیت داشته باشد، پس وجود امام به خودی خود لطف در حق مکلفان است هرچند تصرف او در امور و رهبری دینی و سیاسی او در فرض حضور، لطف دیگری است.[۹]
مطالعه بیشتر
- در انتظار ققنوس، سید ثامر هاشم العمیدی، ترجمه مهدی علیزاده.
- دادگستر جهان، آیت الله امینی.
- سیمای آفتاب، حبیب الله طاهری.
- موعود ادیان، آیت الله حسینعلی منتظری.
منابع
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، شریعت در آینه معرفت، ص۱۲۷–۱۲۹.
- ↑ خورشید هدایت، ج۱، ص۱۹۲، به نقل از بصائر الدرجات، ص۴۸۸.
- ↑ اصول کافی، ج۲، کتاب الحجه، ص۵۶، ط جدید ۶ جلدی.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۱، ص۱۷۹.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، باب انه لو لم یبق فی الارض…، حدیث۱.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، باب ان الارض لا تخلو من حجه، حدیث ۸.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۱۹۳، باب ان الائمه ولاه امر الله.
- ↑ فصلنامه انتظار، ش۵، چاپ دوم، سال دوم پائیز۸۱، ص۱۱۱، مقاله علی ربانی گلپایگانی.
- ↑ فصلنامه انتظار، ش۵، چاپ دوم، سال دوم پائیز۸۱، ص۱۱۱، مقاله علی ربانی گلپایگانی.