دلیل گریه امام صادق(ع) بر غیبت امام زمان(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:
{{مهدویت-عمودی}}
{{مهدویت-عمودی}}
{{درگاه|مهدویت}}
{{درگاه|مهدویت}}
==متن روایت==
در حدیثی طولانی [[سُدير صيرفى]] مى‌گويد: من و [[مُفضّل بن عمر]] و [[ابوبصير]] و [[ابان بن تغلب]] به محضر آقايمان حضرت صادق(ع) شرفياب شديم. ديديم حضرت بر روى خاك نشسته و لباسى كه از مو بافته شده و طوق‌دار و بى‌گريبان بود، پوشيده است و مانند مادر فرزند از دست داده جگرسوخته گريه مى‌كند. آثار حزن و اندوه از گونه و رخسارش آشكار، و اشک كاسه چشم‌هايش را پر كرده بود و مى‌فرمود: «اى آقاى من! غيبت تو خوابم را گرفته و خوابگاهم را بر من تنگ كرده و آرامش و راحت دلم را ربوده است. آقاى من! غيبت تو مصيبتم را به مصيبت‌هاى دردناك ابدى پيوسته و از دست دادن یاران، یکی از پس دیگری، اجتماع و شماره ما را از بین برده است. پس احساس نمى‌كنم به اشكى كه در چشمم خشك مى‌گردد و ناله‌اى كه در سينه‌ام آرام مى‌گيرد، مگر آنكه مصائب بزرگ‌تر و دل‌خراش‌تر و پيشامدهاى سخت‌تر و ناشناخته‌تر در برابر ديده‌ام مجسّم مى‌شود». سدير گفت: عقل از سر ما پريد و دل‌هاى ما از غم و اندوه اين پيشامد هولناک و حادثه خطرناک پاره شد، گمان كرديم از اتّفاق ناگوار كوبنده‌اى اين‌چنين گريان و سوگوار است، يا از روزگار به او مصيبتى رسيده است. عرض كرديم: خدا ديدگانت را نگرياند اى پسر خيرالورى! از چه پيشامدى اين‌گونه گريانى و از ديده اشک مى‌بارى؟ چه حالى روى داده كه اين‌گونه سوگوارى؟ حضرت چنان آه عميقى كشيد كه ناراحتى‌اش از آن افزون شد، و فرمود: «واى بر شما، بامداد امروز در كتاب «جَفر» نگاه كردم و آن كتابى است كه علم مرگ‌ها و بلاها و آنچه واقع شده و تا روز قيامت واقع مى‌شود، در آن مندرج است. خداوند، حضرت محمّد(ص) و امامان بعد از او را به آن اختصاص داده است. در موضوع ولادت غايب ما، غيبت، طول عمر او و نیز در گرفتارى‌هاى مؤمنان در آن زمان و شک‌هايى كه از جهت طول غيبت در دل‌هايشان پيدا مى‌شود، تأمّل كردم . اینکه بيشتر آنها از دين برگردند و رشته اسلام را از گردن بردارند. در اثر آن، رقّت مرا فرا گرفت و حزن و اندوه بر من چیره شد.<ref>ابن بابويه، محمد بن على‏، کمال الدین و تمام النعمة، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، 1395، ج۲، باب ۳۳، ص۳۵۳
</ref>
حدیثی از امام صادق(ع) نقل شده که ایشان در فراق غیبت حضرت مهدی(ع)، گریه کردند. این روایت، از بحث سند [[روایت]]، منطقی و معقول است، زیرا ندبه [[امام صادق(ع)]]، حکایت از انتظار ایشان، برای [[حضرت مهدی(عج)]] و [[ظهور]] آن حضرت دارد. خمیر مایه انتظار، اشتیاق است؛ یعنی امام صادق(ع)، اشتیاق بر دیدن و ظهور حضرت مهدی(عج) دارد.
حدیثی از امام صادق(ع) نقل شده که ایشان در فراق غیبت حضرت مهدی(ع)، گریه کردند. این روایت، از بحث سند [[روایت]]، منطقی و معقول است، زیرا ندبه [[امام صادق(ع)]]، حکایت از انتظار ایشان، برای [[حضرت مهدی(عج)]] و [[ظهور]] آن حضرت دارد. خمیر مایه انتظار، اشتیاق است؛ یعنی امام صادق(ع)، اشتیاق بر دیدن و ظهور حضرت مهدی(عج) دارد.



نسخهٔ ‏۲ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۵۶

سؤال

حدیثی از امام صادق(ع) نقل شده است که معنی آن ندبه و گریه حضرت امام صادق(ع) در فراق غیبت حضرت مهدی(ع) می‌باشد. حال با عنایت به تقدم و تأخر زمانی، چگونه این امر ممکن است در آن زمان که هنوز حتی امام زمان به دنیا هم نیامده چه رسد به مسئله غیبت آن حضرت؟

مهدویت
یا صاحب الزمان.JPG
درگاه‌ها
درگاه مهدویت.png


متن روایت

در حدیثی طولانی سُدير صيرفى مى‌گويد: من و مُفضّل بن عمر و ابوبصير و ابان بن تغلب به محضر آقايمان حضرت صادق(ع) شرفياب شديم. ديديم حضرت بر روى خاك نشسته و لباسى كه از مو بافته شده و طوق‌دار و بى‌گريبان بود، پوشيده است و مانند مادر فرزند از دست داده جگرسوخته گريه مى‌كند. آثار حزن و اندوه از گونه و رخسارش آشكار، و اشک كاسه چشم‌هايش را پر كرده بود و مى‌فرمود: «اى آقاى من! غيبت تو خوابم را گرفته و خوابگاهم را بر من تنگ كرده و آرامش و راحت دلم را ربوده است. آقاى من! غيبت تو مصيبتم را به مصيبت‌هاى دردناك ابدى پيوسته و از دست دادن یاران، یکی از پس دیگری، اجتماع و شماره ما را از بین برده است. پس احساس نمى‌كنم به اشكى كه در چشمم خشك مى‌گردد و ناله‌اى كه در سينه‌ام آرام مى‌گيرد، مگر آنكه مصائب بزرگ‌تر و دل‌خراش‌تر و پيشامدهاى سخت‌تر و ناشناخته‌تر در برابر ديده‌ام مجسّم مى‌شود». سدير گفت: عقل از سر ما پريد و دل‌هاى ما از غم و اندوه اين پيشامد هولناک و حادثه خطرناک پاره شد، گمان كرديم از اتّفاق ناگوار كوبنده‌اى اين‌چنين گريان و سوگوار است، يا از روزگار به او مصيبتى رسيده است. عرض كرديم: خدا ديدگانت را نگرياند اى پسر خيرالورى! از چه پيشامدى اين‌گونه گريانى و از ديده اشک مى‌بارى؟ چه حالى روى داده كه اين‌گونه سوگوارى؟ حضرت چنان آه عميقى كشيد كه ناراحتى‌اش از آن افزون شد، و فرمود: «واى بر شما، بامداد امروز در كتاب «جَفر» نگاه كردم و آن كتابى است كه علم مرگ‌ها و بلاها و آنچه واقع شده و تا روز قيامت واقع مى‌شود، در آن مندرج است. خداوند، حضرت محمّد(ص) و امامان بعد از او را به آن اختصاص داده است. در موضوع ولادت غايب ما، غيبت، طول عمر او و نیز در گرفتارى‌هاى مؤمنان در آن زمان و شک‌هايى كه از جهت طول غيبت در دل‌هايشان پيدا مى‌شود، تأمّل كردم . اینکه بيشتر آنها از دين برگردند و رشته اسلام را از گردن بردارند. در اثر آن، رقّت مرا فرا گرفت و حزن و اندوه بر من چیره شد.[۱]

حدیثی از امام صادق(ع) نقل شده که ایشان در فراق غیبت حضرت مهدی(ع)، گریه کردند. این روایت، از بحث سند روایت، منطقی و معقول است، زیرا ندبه امام صادق(ع)، حکایت از انتظار ایشان، برای حضرت مهدی(عج) و ظهور آن حضرت دارد. خمیر مایه انتظار، اشتیاق است؛ یعنی امام صادق(ع)، اشتیاق بر دیدن و ظهور حضرت مهدی(عج) دارد.

خاستگاه این اشتیاق، وجود حضرت حجت(عج) است. ایشان، مظهر همه خوبی‌ها و دارای همه کمالات است. همین امر، باعث ایجاد اشتیاق برای درک محضر آن حضرت می‌شود. ظهور آن حضرت نیز، مبدأ جامعه ایده‌آل اسلام است؛ در نتیجه، مطلوب و مورد پسند همه ائمه است؛ چرا که همه آنها، برای احیای چنان جامعه ای، تلاش و فداکاری کرده‌اند. این شور و اشتیاق و بی تابی در مورد جامعه مهدوی، در کسی که می‌داند امام زمان(عج) را نمی‌بیند، نیز قابل شکل‌گیری است.

علاوه بر این، همه معصومان(ع) اشاره‌هایی به موضوع مهدویت داشته‌اند و مسئله منجی آخرین را به مردم گوشزد می‌کردند. پیامبر اکرم(ص) مسائل مربوط به آن حضرت(عج) را برای مردم، بیان می‌فرمودند. به همین جهت، از صدر اسلام، موضوع مهدویت، برای مسلمانان تبیین شد. سایر معصومان(ع) هم این مهم را یادآور می‌شدند و مکرر بر آن، تأکید می‌کردند. پا فشاری بزرگان دین، در امر غیبت و انتظار، به این دلیل بود که آمادگی ذهنی برای مردم ایجاد شود تا در صورت وقوع غیبت، آن را انکار نکنند. ندبه امام صادق(ع) به همین دلیل است که مردم، وظیفه خود را در عصر غیبت بدانند و علاوه بر اعمال نیک، همانند پیشوای خود، بر امام غایب ندبه کرده و توفیق درک فیض آن نور مستور را از خداوند طلب کنند. در حقیقت، عملاً به شیعیان می‌آموزند که چنان حالاتی در آنان شکل بگیرد.


منابع

  1. ابن بابويه، محمد بن على‏، کمال الدین و تمام النعمة، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، 1395، ج۲، باب ۳۳، ص۳۵۳