غیبت: تفاوت میان نسخهها
(جداسازی مداخل) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
غیبت چیست؟{{پایان سوال}} | |||
{{پایان سوال}} | |||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
== | ==تعريف غيبت == | ||
رسول گرامي اسلام(ص) به اصحابش فرمود: آيا مي دانيد غيبت چيست؟ عرض كردند: خدا و رسولش بهتر مي داند. فرمود: «غيبت اين است كه درباره برادرت چيزي بگوئي كه او را خوش نيايد». | رسول گرامي اسلام(ص) به اصحابش فرمود: آيا مي دانيد غيبت چيست؟ عرض كردند: خدا و رسولش بهتر مي داند. فرمود: «غيبت اين است كه درباره برادرت چيزي بگوئي كه او را خوش نيايد». | ||
خط ۲۵: | خط ۱۹: | ||
عايشه گفته است روزي زني كوتاه قد نزد من آمد، وقتي بر مي¬گشت من با دست به كوتاهي قدش اشاره كردم. حضرت رسول فرمودند: «غيبتش را كردي».<ref>نراقي، محمد مهدي، جامع السعادت، منشورات الاعلمي للمطبوعات، چ۴، بيروت، ج۲، ص۲۹۴.</ref> | عايشه گفته است روزي زني كوتاه قد نزد من آمد، وقتي بر مي¬گشت من با دست به كوتاهي قدش اشاره كردم. حضرت رسول فرمودند: «غيبتش را كردي».<ref>نراقي، محمد مهدي، جامع السعادت، منشورات الاعلمي للمطبوعات، چ۴، بيروت، ج۲، ص۲۹۴.</ref> | ||
يكي ديگر از اقسام غيبت «کنايه گويي» است؛ يعني وقتي نام كسي ذكر مي شود، بگويي «الحمدلله كه خدا ما را به حبّ جاه و مقام دنيا مبتلا نكرد» اين غيبت است چون مفهومش اين است كه: آن شخصي كه نامش ذكر شد داراي حبّ جاه و دنيا است.<ref>شبّر، سيد عبدالله، كتاب الأخلاق، ترجمه محمدرضا جباران، انتشارات هجرت، قم: ۱۳۷۹ش، ص۲۳۵.</ref> | يكي ديگر از اقسام غيبت «کنايه گويي» است؛ يعني وقتي نام كسي ذكر مي شود، بگويي «الحمدلله كه خدا ما را به حبّ جاه و مقام دنيا مبتلا نكرد» اين غيبت است چون مفهومش اين است كه: آن شخصي كه نامش ذكر شد داراي حبّ جاه و دنيا است.<ref>شبّر، سيد عبدالله، كتاب الأخلاق، ترجمه محمدرضا جباران، انتشارات هجرت، قم: ۱۳۷۹ش، ص۲۳۵.</ref> | ||
==منابع== | ==منابع== |
نسخهٔ ۲۸ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۲۵
تعريف غيبت
رسول گرامي اسلام(ص) به اصحابش فرمود: آيا مي دانيد غيبت چيست؟ عرض كردند: خدا و رسولش بهتر مي داند. فرمود: «غيبت اين است كه درباره برادرت چيزي بگوئي كه او را خوش نيايد».
پرسيدند: «اگر چيزي را كه مي گويي راست باشد، باز هم غيبت است؟» حضرت فرمودند: «اگر چيزي را كه مي گويي در او باشد غيبتش را كرده اي و گرنه به او تهمت زده اي».[۱]
در روايت ديگري آمده است: «غيبت بيان اموري است كه خدا بر برادرت پنهان كرده است؛ امّا بيان اموري مثل عصبانيت و عجله كه ظاهرند غيبت محسوب نمي شود».[۲]
در مورد غيبت از امام راحل ـ رحمه الله عليه ـ نيز سؤالي شده بود كه چه نوع صحبتي غيبت محسوب مي شود؟ در جواب فرمودند: «اگر به قصد تنقيص و عيب¬جويي كلامي پشت سر مؤمني بگويد كه مطابق واقع هم باشد غيبت است».[۳]
نكته ديگر اين است كه تحقق غيبت فقط به واسطه زبان نيست؛ بلكه به وسيله نوشتن و اشاره و حركت چشم و اعضاي ديگر و هر چيزي كه مقصود را بفهماند نيز محقق مي شود.
و به همين دليل گفته اند قلم، زبان دوم انسان است.
عايشه گفته است روزي زني كوتاه قد نزد من آمد، وقتي بر مي¬گشت من با دست به كوتاهي قدش اشاره كردم. حضرت رسول فرمودند: «غيبتش را كردي».[۴]
يكي ديگر از اقسام غيبت «کنايه گويي» است؛ يعني وقتي نام كسي ذكر مي شود، بگويي «الحمدلله كه خدا ما را به حبّ جاه و مقام دنيا مبتلا نكرد» اين غيبت است چون مفهومش اين است كه: آن شخصي كه نامش ذكر شد داراي حبّ جاه و دنيا است.[۵]
منابع
- ↑ فيض كاشاني، ملا محسن، المحجه البيضاء، «كتاب آفات اللّسان»، قم: دفتر نشر اسلامي، ج۵، ص۲۵۶.
- ↑ كليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، باب الغيبه و البهت، دارالكتب الاسلاميه، تهران: ۱۳۸۸ هـ.ق. جلد دوم، حديث هفتم،
- ↑ خميني، روح الله، استفتاآت، قم؛ دفتر انتشارات اسلامي، ۱۳۷۶، ج۲، ص۶۱۹.
- ↑ نراقي، محمد مهدي، جامع السعادت، منشورات الاعلمي للمطبوعات، چ۴، بيروت، ج۲، ص۲۹۴.
- ↑ شبّر، سيد عبدالله، كتاب الأخلاق، ترجمه محمدرضا جباران، انتشارات هجرت، قم: ۱۳۷۹ش، ص۲۳۵.