لعن یزید بن معاویه: تفاوت میان نسخهها
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
در میان اهلسنت کسانی به لعن یزید فتوا دادهاند: | در میان اهلسنت کسانی به لعن یزید فتوا دادهاند: | ||
* احمد بن | * احمد بن حنبل (۱۶۴-۲۴۱ق)، پیشوای مذهب حنبلی، بر جواز لعن یزید بن معاویه تصریح کرده است؛ در آنجا که پسرش عبدالله از لعن یزید پرسید، او در پاسخ گفت: چگونه کسی لعن نشود در حالی که خداوند در کتاب خود او را لعن کرده است. خداوند در قرآن کریم فرموده است: {{قرآن|فَهَلْ عَسَیتُمْ إِن تَوَلَّیتُمْ أَن تُفْسِدُواْ فیِ الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُواْ أَرْحَامَکُمْ، أُوْلَئکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ الله|ترجمه=اگر (از این دستورها) روی گردان شوید، جز این انتظار میرود که در زمین فساد و قطع پیوند خویشاوندی کنید، آنها کسانی هستند که خداوند از رحمت خویش دورشان ساخته است}}<ref>سوره محمد، آیات ۲۲-۲۳.</ref> و چه فساد و قطع رحمی شدیدتر از آن است که یزید انجام داده است.<ref>ابنجوزی، عبدالرحمن بن علی، الرد علی المتعصب العنيد المانع من ذم يزيد، تحقیق هیثم عبدالسلام محمد، بیروت، دار الکتب العلمية، ۱۴۲۶ق، ص۴۰-۴۱.</ref>برخی عالمان اهلسنت، جواز لعن یزید را مورد اتفاق [[مذاهب چهارگانه اهلسنت و تکفیر شیعیان|مذاهب چهارگانه]] فقهی اهلسنت دانسته و لعن او را «یا به تصریح یا به تلویح» از پیشوایان بزرگ فقهی اهل سنت مانند ابوحنیفه، مالک و احمد بن حنبل حکایت میکند.<ref>دمیری، کمالالدین محمد بن موسی بن عیسی، حیاة الحیوان الکبری، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۳۰۶.</ref> | ||
* | * جاحظ (درگذشته ۲۵۵ق)، متکلم و ادیب معتزلی، لعن یزید را به دلیل قتل امام حسین(ع)، به اسارت بردن خاندان رسول خدا(ص)، تصرف مدینه، حمله به مکه و تخریب کعبه و سایر اعمال و خصوصیات اخلاقی مذمومش جایز دانسته است.<ref>جاحظ، ابوعثمان عمرو بن بحر، رسائل الجاحظ، بهکوشش حسن السندوبی، بیجا، هندواوی، ۲۰۲۲م، ص۲۵۷-۲۵۸.</ref> | ||
* قاضی ابویعلی کتابی در بیان کسانی که مستحق لعن است نوشته و در آن اسم یزید را هم ذکر نموده است. او با استناد به حدیث از پیامبر(ص) درباره لعن کسانی که مردم مدینه را بترسانند، یزید را به دلیل ترساندن مردم مدینه در واقعه حمله و اشغال به مدینه ملعون میشمرد.<ref>ابنحجر هیتمی، احمد بن محمد، الصواعق المحرقة فی الرد علی اهل البدع و الزندقة، تحقیق عبدالرحمن بن عبدالله الترکی و کامل محمد الخراط، بیروت، مؤسسة الرسالة، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۶۳۵.</ref> | * قاضی ابویعلی (درگذشته ۵۶۰ق) کتابی در بیان کسانی که مستحق لعن است نوشته و در آن اسم یزید را هم ذکر نموده است. او با استناد به حدیث از پیامبر(ص) درباره لعن کسانی که مردم مدینه را بترسانند، یزید را به دلیل ترساندن مردم مدینه در واقعه حمله و اشغال به مدینه ملعون میشمرد.<ref>ابنحجر هیتمی، احمد بن محمد، الصواعق المحرقة فی الرد علی اهل البدع و الزندقة، تحقیق عبدالرحمن بن عبدالله الترکی و کامل محمد الخراط، بیروت، مؤسسة الرسالة، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۶۳۵.</ref> | ||
* | * ابنجوزی (۵۱۱-۵۹۷ق)، فقیه، مفسر، مورخ و واعظ حنبلی، بر منبر وعظ در حضور خلیفه عباسی و عالمان بغداد یزید را لعنت میکرده است.<ref>سبط ابنجوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۲۶۱.</ref> زمانی که از ابنجوزی درباره یزید پرسیده بودند، گفته بود که شما چه میگویید درباره کسی که در سه سال حکومتش در سال اول حسین بن علی(ع) را کشت، در سال دوم مدینه را مسخر کرد و جان، مال و ناموس اهالی آن را مباح اعلام کرد و در سال سوم کعبه را با منجنیق کوبید و تخریب کرد. به او جواب دادند که چنین شخصی را لعنت میکنیم. سپس ابنجوزی جواب داد پس یزید بن معاویه را لعنت کنید.<ref>سبط ابنجوزی، تذکرة الخواص، ص۲۶۱.</ref> | ||
== غزالی و منع لعن یزید == | == غزالی و منع لعن یزید == | ||
[[ابوحامد غزالی]] لعن یزید را جایز ندانسته و حتی گفته بر واعظ حرام است از مقتل حسین سخن بگوید و حکایات آن را نقل کند؛ زیرا از بیان این مطالب طعن صحابه لازم میآید.<ref>غزالی، ابوحامد محمد بن محمد، احیاء علوم الدین، تحقیق عبدالرحیم بن حسین الحافظ العراقی، بیجا، دار الکتاب العربی، بیتا.، ج۹، ص۱۹.</ref> فیض کاشانی در کتاب المُحَجّة البَیضاء این نظر غزالی درباره لعن یزید را مورد نقد قرار داده است.<ref>فیض کاشانی، محمد بن شاهمرتضی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۲۰-۲۲۲.</ref> | [[ابوحامد غزالی]] (۴۵۰-۵۰۵ق)، فقیه، متکلم شافعی اشعری، لعن یزید را جایز ندانسته و حتی گفته بر واعظ حرام است از مقتل حسین سخن بگوید و حکایات آن را نقل کند؛ زیرا از بیان این مطالب طعن صحابه لازم میآید.<ref>غزالی، ابوحامد محمد بن محمد، احیاء علوم الدین، تحقیق عبدالرحیم بن حسین الحافظ العراقی، بیجا، دار الکتاب العربی، بیتا.، ج۹، ص۱۹.</ref> فیض کاشانی در کتاب المُحَجّة البَیضاء این نظر غزالی درباره لعن یزید را مورد نقد قرار داده است.<ref>فیض کاشانی، محمد بن شاهمرتضی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۲۰-۲۲۲.</ref> | ||
برخی ادعا کردهاند که امیر علیشیر نوایی (درگذشته ۹۰۶ق) این ابیات را در پاسخ به غزالی سروده است:<ref>بهبهانی، محمدجعفر بن محمدعلی، فضایح الصوفیة، تحقیق مؤسسه علامه مجدد وحید بهبهانی، قم، انتشارات انصاریان، ۱۴۱۳ق، ص۱۵۵-۱۵۶.</ref> | برخی ادعا کردهاند که امیر علیشیر نوایی (درگذشته ۹۰۶ق)، ادیب و سیاستمدار اهلسنت، این ابیات را در پاسخ به غزالی سروده است:<ref>بهبهانی، محمدجعفر بن محمدعلی، فضایح الصوفیة، تحقیق مؤسسه علامه مجدد وحید بهبهانی، قم، انتشارات انصاریان، ۱۴۱۳ق، ص۱۵۵-۱۵۶.</ref> | ||
{{شعر|ای که گفتی بر یزید و آل او لعنت مکن|زان که شاید حق تعالی کرده باشد رحمتش|آنچه با آل نبی کرد او اگر بخشد خدای|هم ببخشاید مرا گر کرده باشم لعنتش<ref>آذر بیگدلی، لطفعلیبیک، آتشکده آذر (تذکره شعرای فارسیزبان تا آخر قرن دوازدهم هجری)، تحقیق سیدجعفر شهیدی، تهران، مؤسسه نشر کتاب، ۱۳۳۷ش، ص۱۹-۲۰.</ref> | {{شعر|ای که گفتی بر یزید و آل او لعنت مکن|زان که شاید حق تعالی کرده باشد رحمتش|آنچه با آل نبی کرد او اگر بخشد خدای|هم ببخشاید مرا گر کرده باشم لعنتش<ref>آذر بیگدلی، لطفعلیبیک، آتشکده آذر (تذکره شعرای فارسیزبان تا آخر قرن دوازدهم هجری)، تحقیق سیدجعفر شهیدی، تهران، مؤسسه نشر کتاب، ۱۳۳۷ش، ص۱۹-۲۰.</ref> | ||
}} | }} | ||
== نظر ابنتیمیه درباره لعن یزید == | == نظر ابنتیمیه درباره لعن یزید == | ||
ابنتیمیه و پیروان او لعنت یزید بن معاویه را جایز نمیدانند. [[ابنتیمیه]] و وهابیها یزید را در حادثه عاشورا مقصر ندانسته و لعن او را ممنوع کردهاند. او در جلد چهارم منهاجالسنه از ص۵۴۹ تا ۵۷۵ در ضمن اینکه یزید بن معاویه را همسان و همشأن سایر خلفای مسلمین قرار داده، کمال سعی و تلاش خود را برای اثبات بیگناهی یزید در حادثه دلخراش [[کربلاء]] چنین میگوید: {{نقل قول| به فرض اینکه یزید بن معاویه فاسق و ظالم باشد خداوند او را به خاطر انجام کارهای خوب و بزرگش میبخشد!}}<ref>ابنتیمیه، احمد بن عبد الحلیم، مجمو ع الفتاوی، ج3ص413و ج4ص475، بی تا، بی جا.</ref> | ابنتیمیه (۶۶۱-۷۲۸ق) و پیروان او لعنت یزید بن معاویه را جایز نمیدانند. [[ابنتیمیه]] و وهابیها یزید را در حادثه عاشورا مقصر ندانسته و لعن او را ممنوع کردهاند. او در جلد چهارم منهاجالسنه از ص۵۴۹ تا ۵۷۵ در ضمن اینکه یزید بن معاویه را همسان و همشأن سایر خلفای مسلمین قرار داده، کمال سعی و تلاش خود را برای اثبات بیگناهی یزید در حادثه دلخراش [[کربلاء]] چنین میگوید: {{نقل قول| به فرض اینکه یزید بن معاویه فاسق و ظالم باشد خداوند او را به خاطر انجام کارهای خوب و بزرگش میبخشد!}}<ref>ابنتیمیه، احمد بن عبد الحلیم، مجمو ع الفتاوی، ج3ص413و ج4ص475، بی تا، بی جا.</ref> | ||
حمایت از یزید بن معاویه مبنی بر عدم جواز لعن او به گفته ابنجوزی از عصبیت عامیانه و کمبود فهم و علم ابنتیمیه ناشی میشود.<ref>ابنجوزی، ابوالفرج عبدالرحمن بن علی، الرد علی المتعصب العنید، ص7-8، 1403ق/ 1983م. بیجا، بینا</ref> اینکه وهابیها به خصوص ابنتیمیه شیعه را به خاطر لعن یزید مذمت میکند حجیت شرعی و عقلی نداشته و تفکر و عقیده او مبتنی بر مبانی دینی نیست و پیشوایان اهلسنت و معاصرین وی از شافعیها و مالکیها و حنفیها، بر فساد افکار و اقوال او تصریح دارند. ازاینرو سخنان ابنتیمیه فاقد ارزش بوده، بلکه او فردی بدعتگذار، گمراه، گمراهگر و غیر معتدل است.<ref>هیثمی، احمد بن حجر، الفتاوی الحدیثه، ص86، مصر، مطبعه العلمیه.</ref> | حمایت از یزید بن معاویه مبنی بر عدم جواز لعن او به گفته ابنجوزی از عصبیت عامیانه و کمبود فهم و علم ابنتیمیه ناشی میشود.<ref>ابنجوزی، ابوالفرج عبدالرحمن بن علی، الرد علی المتعصب العنید، ص7-8، 1403ق/ 1983م. بیجا، بینا</ref> اینکه وهابیها به خصوص ابنتیمیه شیعه را به خاطر لعن یزید مذمت میکند حجیت شرعی و عقلی نداشته و تفکر و عقیده او مبتنی بر مبانی دینی نیست و پیشوایان اهلسنت و معاصرین وی از شافعیها و مالکیها و حنفیها، بر فساد افکار و اقوال او تصریح دارند. ازاینرو سخنان ابنتیمیه فاقد ارزش بوده، بلکه او فردی بدعتگذار، گمراه، گمراهگر و غیر معتدل است.<ref>هیثمی، احمد بن حجر، الفتاوی الحدیثه، ص86، مصر، مطبعه العلمیه.</ref> |
نسخهٔ ۱۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۴۱
وهابیها به خصوص ابن تیمیه میگویند شیعه بر خلاف شرع مقدس اسلام، یزید را لعن میکند؛ شیعه چه دلیلی بر جواز لعن یزید دارد؟
وهابیها و سران آنها لعن یزید را جایز نمیدانند. اما جمهور اهلسنت و شیعیان لعن یزید بن معاویه را جایز میدانند. رفتار و اعمال فردی و عقیده او، حادثه کربلا، واقعه حرّه و آتش زدن کعبه او را مستحق لعن میکند. کسانی که لعن و مذمت او را جایز نمیدانند متأثر از فرهنگ بنیامیه هستند که دشمن اهلبیت بودهاند. بسیاری از علما و دانشمند اهلسنت بر جواز لعن یزید فتوا دادهاند. آیات قرآن و احادیث نبوی نیز ملعون بودن یزید را به اثبات میرساند.
لعن یزید در میان شیعیان
در میان شیعه لعن یزید به دلیل ملعون شمرده شدن او توسط پیامبر(ص) جایز شمرده شده است.[۱] همچنین، ائمه(ع) لعن یزید را جایز دانستهاند.[۲] بعضی عالمان شیعه معتقدند که کسی در جواز لعن یزید تردید نکرده است.[۳]
برخی عالمان شیعه معتقدند که از مجموع روایات و ادعیه واردشده در جوامع روایی شیعه چنین استفاده میشود که لعنتکردن پیشوایان و رهبران کفر و ضلال، مانند یزید و غیر او، مقتضای دینداری و موجب تقرب به درگاه خداوند است.[۴]
لعن یزید در میان اهلسنت
در میان اهلسنت کسانی به لعن یزید فتوا دادهاند:
- احمد بن حنبل (۱۶۴-۲۴۱ق)، پیشوای مذهب حنبلی، بر جواز لعن یزید بن معاویه تصریح کرده است؛ در آنجا که پسرش عبدالله از لعن یزید پرسید، او در پاسخ گفت: چگونه کسی لعن نشود در حالی که خداوند در کتاب خود او را لعن کرده است. خداوند در قرآن کریم فرموده است: ﴿فَهَلْ عَسَیتُمْ إِن تَوَلَّیتُمْ أَن تُفْسِدُواْ فیِ الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُواْ أَرْحَامَکُمْ، أُوْلَئکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ الله؛ اگر (از این دستورها) روی گردان شوید، جز این انتظار میرود که در زمین فساد و قطع پیوند خویشاوندی کنید، آنها کسانی هستند که خداوند از رحمت خویش دورشان ساخته است﴾[۵] و چه فساد و قطع رحمی شدیدتر از آن است که یزید انجام داده است.[۶]برخی عالمان اهلسنت، جواز لعن یزید را مورد اتفاق مذاهب چهارگانه فقهی اهلسنت دانسته و لعن او را «یا به تصریح یا به تلویح» از پیشوایان بزرگ فقهی اهل سنت مانند ابوحنیفه، مالک و احمد بن حنبل حکایت میکند.[۷]
- جاحظ (درگذشته ۲۵۵ق)، متکلم و ادیب معتزلی، لعن یزید را به دلیل قتل امام حسین(ع)، به اسارت بردن خاندان رسول خدا(ص)، تصرف مدینه، حمله به مکه و تخریب کعبه و سایر اعمال و خصوصیات اخلاقی مذمومش جایز دانسته است.[۸]
- قاضی ابویعلی (درگذشته ۵۶۰ق) کتابی در بیان کسانی که مستحق لعن است نوشته و در آن اسم یزید را هم ذکر نموده است. او با استناد به حدیث از پیامبر(ص) درباره لعن کسانی که مردم مدینه را بترسانند، یزید را به دلیل ترساندن مردم مدینه در واقعه حمله و اشغال به مدینه ملعون میشمرد.[۹]
- ابنجوزی (۵۱۱-۵۹۷ق)، فقیه، مفسر، مورخ و واعظ حنبلی، بر منبر وعظ در حضور خلیفه عباسی و عالمان بغداد یزید را لعنت میکرده است.[۱۰] زمانی که از ابنجوزی درباره یزید پرسیده بودند، گفته بود که شما چه میگویید درباره کسی که در سه سال حکومتش در سال اول حسین بن علی(ع) را کشت، در سال دوم مدینه را مسخر کرد و جان، مال و ناموس اهالی آن را مباح اعلام کرد و در سال سوم کعبه را با منجنیق کوبید و تخریب کرد. به او جواب دادند که چنین شخصی را لعنت میکنیم. سپس ابنجوزی جواب داد پس یزید بن معاویه را لعنت کنید.[۱۱]
غزالی و منع لعن یزید
ابوحامد غزالی (۴۵۰-۵۰۵ق)، فقیه، متکلم شافعی اشعری، لعن یزید را جایز ندانسته و حتی گفته بر واعظ حرام است از مقتل حسین سخن بگوید و حکایات آن را نقل کند؛ زیرا از بیان این مطالب طعن صحابه لازم میآید.[۱۲] فیض کاشانی در کتاب المُحَجّة البَیضاء این نظر غزالی درباره لعن یزید را مورد نقد قرار داده است.[۱۳]
برخی ادعا کردهاند که امیر علیشیر نوایی (درگذشته ۹۰۶ق)، ادیب و سیاستمدار اهلسنت، این ابیات را در پاسخ به غزالی سروده است:[۱۴]
ای که گفتی بر یزید و آل او لعنت مکن | زان که شاید حق تعالی کرده باشد رحمتش | |
آنچه با آل نبی کرد او اگر بخشد خدای | هم ببخشاید مرا گر کرده باشم لعنتش[۱۵] |
نظر ابنتیمیه درباره لعن یزید
ابنتیمیه (۶۶۱-۷۲۸ق) و پیروان او لعنت یزید بن معاویه را جایز نمیدانند. ابنتیمیه و وهابیها یزید را در حادثه عاشورا مقصر ندانسته و لعن او را ممنوع کردهاند. او در جلد چهارم منهاجالسنه از ص۵۴۹ تا ۵۷۵ در ضمن اینکه یزید بن معاویه را همسان و همشأن سایر خلفای مسلمین قرار داده، کمال سعی و تلاش خود را برای اثبات بیگناهی یزید در حادثه دلخراش کربلاء چنین میگوید:
« | به فرض اینکه یزید بن معاویه فاسق و ظالم باشد خداوند او را به خاطر انجام کارهای خوب و بزرگش میبخشد! | » |
حمایت از یزید بن معاویه مبنی بر عدم جواز لعن او به گفته ابنجوزی از عصبیت عامیانه و کمبود فهم و علم ابنتیمیه ناشی میشود.[۱۷] اینکه وهابیها به خصوص ابنتیمیه شیعه را به خاطر لعن یزید مذمت میکند حجیت شرعی و عقلی نداشته و تفکر و عقیده او مبتنی بر مبانی دینی نیست و پیشوایان اهلسنت و معاصرین وی از شافعیها و مالکیها و حنفیها، بر فساد افکار و اقوال او تصریح دارند. ازاینرو سخنان ابنتیمیه فاقد ارزش بوده، بلکه او فردی بدعتگذار، گمراه، گمراهگر و غیر معتدل است.[۱۸]
سخن سعدالدین تفتازانی درباره لعن یزید
سعدالدین تفتازانی متکلم بنام اهلسنت درباره یزید گفته است: ظلمی که بر اهل بیت پیامبر (ع) جاری گردید به قدری آشکار است که مجالی برای پنهان کردن آن وجود ندارد و به قدری شنیع است که هیچکسی در آن تردید نمیکند بلکه جمادات و حیوانات بر آن شهادت میدهند و اهل زمین و آسمان بر آن گریه میکنند و نزدیک است کوهها به خاطر از جا کنده شده و سنگها تکهتکه شوند و بدی این عمل با گذر زمان از بین نمیرود. پس لعنت خدا بر کسی باد که مباشر این کار بود یا راضی به آن شده و برای انجام آن تلاش نموده است و عذاب قیامت شدید تر و پایدارتر است. اگر گفته شود برخی از علمای اهلسنت لعن بر یزید را جایز نمیداند با اینکه او مستحق لعن است در جواب میگو ییم که آنان به علت اینکه این لعن به بالاتر سرایت نکند فتوا به عدم جواز دادهاند.[۱۹]
منابع
- ↑ ابننما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الاحزان و منیر سبل الاشجان، قم، مدرسة الإمام المهدی(ع)، ۱۴۰۶ق، ص۲۲.
- ↑ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام فی شرح المقنعة، تهران، دارالکتب العلمیة، ۱۳۶۵ش، ج۵، ص۴۴۴.
- ↑ مقرم، عبدالرزاق، مقتل الحسین علیه السلام، بیروت، مؤسسة الخرسان للمطبوعات، ۱۴۲۶ق، ص۲۷.
- ↑ فیض کاشانی، محمد بن شاهمرتضی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۲۰.
- ↑ سوره محمد، آیات ۲۲-۲۳.
- ↑ ابنجوزی، عبدالرحمن بن علی، الرد علی المتعصب العنيد المانع من ذم يزيد، تحقیق هیثم عبدالسلام محمد، بیروت، دار الکتب العلمية، ۱۴۲۶ق، ص۴۰-۴۱.
- ↑ دمیری، کمالالدین محمد بن موسی بن عیسی، حیاة الحیوان الکبری، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۳۰۶.
- ↑ جاحظ، ابوعثمان عمرو بن بحر، رسائل الجاحظ، بهکوشش حسن السندوبی، بیجا، هندواوی، ۲۰۲۲م، ص۲۵۷-۲۵۸.
- ↑ ابنحجر هیتمی، احمد بن محمد، الصواعق المحرقة فی الرد علی اهل البدع و الزندقة، تحقیق عبدالرحمن بن عبدالله الترکی و کامل محمد الخراط، بیروت، مؤسسة الرسالة، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۶۳۵.
- ↑ سبط ابنجوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۲۶۱.
- ↑ سبط ابنجوزی، تذکرة الخواص، ص۲۶۱.
- ↑ غزالی، ابوحامد محمد بن محمد، احیاء علوم الدین، تحقیق عبدالرحیم بن حسین الحافظ العراقی، بیجا، دار الکتاب العربی، بیتا.، ج۹، ص۱۹.
- ↑ فیض کاشانی، محمد بن شاهمرتضی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۲۰-۲۲۲.
- ↑ بهبهانی، محمدجعفر بن محمدعلی، فضایح الصوفیة، تحقیق مؤسسه علامه مجدد وحید بهبهانی، قم، انتشارات انصاریان، ۱۴۱۳ق، ص۱۵۵-۱۵۶.
- ↑ آذر بیگدلی، لطفعلیبیک، آتشکده آذر (تذکره شعرای فارسیزبان تا آخر قرن دوازدهم هجری)، تحقیق سیدجعفر شهیدی، تهران، مؤسسه نشر کتاب، ۱۳۳۷ش، ص۱۹-۲۰.
- ↑ ابنتیمیه، احمد بن عبد الحلیم، مجمو ع الفتاوی، ج3ص413و ج4ص475، بی تا، بی جا.
- ↑ ابنجوزی، ابوالفرج عبدالرحمن بن علی، الرد علی المتعصب العنید، ص7-8، 1403ق/ 1983م. بیجا، بینا
- ↑ هیثمی، احمد بن حجر، الفتاوی الحدیثه، ص86، مصر، مطبعه العلمیه.
- ↑ شرح المقاصد فی علم الکلام، ج2، ص307