ضرورت تشکیل حکومت دینی از نظر شیعه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
'''دسته دوم: روایات دلالتکننده بر مسئولیت در قبال ظلم ظالمان''' | '''دسته دوم: روایات دلالتکننده بر مسئولیت در قبال ظلم ظالمان''' | ||
بعضی از روایات به این موضوع اشاره میکنند که خداوند از عالمان پیمان گرفته است که در مقابل ظلم ظالمان و تجاوز به حقوق مظلومان ساکت ننشینند، بلکه در صورت امکان و فراهمبودن شرایط لازم قیام کنند و زمام امور اجرای عدالت و رهبری امت را بر عهده گیرند. برای نمونه در روایتی از امام علی(ع) آمده است که | بعضی از روایات به این موضوع اشاره میکنند که خداوند از عالمان پیمان گرفته است که در مقابل ظلم ظالمان و تجاوز به حقوق مظلومان ساکت ننشینند، بلکه در صورت امکان و فراهمبودن شرایط لازم قیام کنند و زمام امور اجرای عدالت و رهبری امت را بر عهده گیرند. برای نمونه در روایتی از امام علی(ع) آمده است که {{متن عربی|أَمَا وَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّه وَ بَرَأَ النَّسَمَه لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیَامُ الْحُجَّه بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَی الْعُلَمَاءِ أَلَّا یُقَارُّوا عَلَی کِظَّه ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَی غَارِبِهَا|ترجمه=سوگند به کسی که دانه را شکافت و جانداران را آفرید، اگر انبوه آن جماعت نمیبود یا گردآمدن یاران حجت را بر من تمام نمیکرد و خدا از عالمان پیمان نگرفته بود که در برابر شکمبارگی ستمکاران خاموشی نگزینند، افسار حکومت را بر گردنش میافکندم و رهایش میکردم و در پایان با آن همان میکردم که در آغاز کرده بودم}}.<ref>نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم، انتشارات الهادی، ۱۳۸۷ش، خ۳، ص۴۸.</ref> | ||
دسته سوم: روایات بیانگر جایگاه امامت در نظام دینی | '''دسته سوم: روایات بیانگر جایگاه امامت در نظام دینی''' | ||
روایاتی امامت را موجب نظام امت دانستهاند | در روایاتی امامت را موجب نظام امت دانستهاند. روشن است که تحقق این نظام بدون تشکیل حکومت میسّر نخواهد بود. | ||
امام علی(ع) در این باره فرمودهاند: | امام علی(ع) در این باره فرمودهاند: «... و امامت را برای سازمان یافتن امور امت و فرمانبرداری از امام را برای بزرگداشت مقام رهبری واجب کرد».<ref>«فَرَضَ اللَّهُ الْإِیمَانَ تَطْهِیرا مِنَ الشِّرْکِ،... وَ الْأَمَانَه نِظَاماً لِلْأُمَّه وَ الطَّاعَه تَعْظِیماً لِلْإِمَامَه» (دشتی، همان، کلمات قصار، ص۲۵۲).</ref> | ||
ابن ابیالحدید در شرح این فراز از کلام امام(ع) مینویسد: «امامت برای ایجاد نظم در امت از جانب شرع واجب شده است تا جلوی نابسامانیها گرفته شود؛ زیرا اگر قدرت قاهره نباشد، تبهکاران سلامت جامعه را برهم میزنند. اعلام قبح قبیح یا وعد و وعید به تنهایی، نمیتواند بازدارنده باشد؛ بلکه باید سلطهٔ نیرومندی باشد که در تنظیم امور بکوشد، مصالح همگانی را به گونه شایسته رعایت نماید، جلو ستمگر را بگیرد و دست سبکسران را کوتاه کند».<ref>«و فرضت الامامه نظاماً للأمّه و ذلک لانّ الخلق لا یرتفع الهرج والعَسف و الظلم و الغضب و السرقه عنهم الا یوازع قوی و لیس یکفی فی امتناعهم قبح القبیح و لا وعید الآخره بل لابد من سلطان قاهر ینظم مصالحهم فیردع ظالمهم و یأخذ علی ایدی سفهائهم. و فرضت الطاعه تعظیماً للامامه و ذلک لانّ امر الامامه لا یتم الا بطاعه الرعیه و الا فلو عصت الرعیه امامها لم ینتفعوا بامامته و رئاسته علیهم» (ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۹، ص۹۰).</ref> | ابن ابیالحدید در شرح این فراز از کلام امام(ع) مینویسد: «امامت برای ایجاد نظم در امت از جانب شرع واجب شده است تا جلوی نابسامانیها گرفته شود؛ زیرا اگر قدرت قاهره نباشد، تبهکاران سلامت جامعه را برهم میزنند. اعلام قبح قبیح یا وعد و وعید به تنهایی، نمیتواند بازدارنده باشد؛ بلکه باید سلطهٔ نیرومندی باشد که در تنظیم امور بکوشد، مصالح همگانی را به گونه شایسته رعایت نماید، جلو ستمگر را بگیرد و دست سبکسران را کوتاه کند».<ref>«و فرضت الامامه نظاماً للأمّه و ذلک لانّ الخلق لا یرتفع الهرج والعَسف و الظلم و الغضب و السرقه عنهم الا یوازع قوی و لیس یکفی فی امتناعهم قبح القبیح و لا وعید الآخره بل لابد من سلطان قاهر ینظم مصالحهم فیردع ظالمهم و یأخذ علی ایدی سفهائهم. و فرضت الطاعه تعظیماً للامامه و ذلک لانّ امر الامامه لا یتم الا بطاعه الرعیه و الا فلو عصت الرعیه امامها لم ینتفعوا بامامته و رئاسته علیهم» (ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۹، ص۹۰).</ref> |
نسخهٔ ۲۷ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۴۹
این مقاله هماکنون به دست Shamloo در حال ویرایش است. |
دلایل شیعه بر ضرورت برپایی حکومت دینی چیست؟
ضرورت تشکیل حکومت دینی از نظر شیعه مبتنی بر
آیات قرآن و ضرورت تشکیل حکومت
از نظر محققان، بر ضرورت تشکیل حکومت در آیاتی از قرآن اشاره شده است. همچنین، در قرآن آیاتی وجود دارد که اجرای مفاد آن جز از طریق برقراری حاکمیت شرعی امکانپذیر نیست. از نظر محققان این آیات به طور غیرمستقیم (از راه ملازمه) بر وجوب برپایی حکومت اسلامی دلالت دارند.[۱] برخی از محققان اسلامی در کتابهای خود برای اثبات ضرورت تشکیل حکومت دینی به چند دسته از آیات استدلال کردهاند.[۲]
دسته اول: آیات دلالتکننده بر ضرورت اقامه عدالت
برخی آیات بیانگر اهداف و آرمانهایی است که تنها در پرتو تشکیل حکومت اسلامی محقق میشوند؛ مانند آیاتی که خواهان برقراری قسط و عدل در جامعه و نافی هرگونه ظلم و ستم هستند:
﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ؛ همانا ما پیامبرانمان را همراه با پدیدههای روشنگر فرستادیم و همراه آنان کتاب آسمانی و میزان (سنجه) فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند﴾.[۳]
دسته دوم: آیات مرتبط با ساختار دفاعی نظام اسلامی
برخی آیات بیانگر قوانین هستند که مردم بهصورت پراکنده و انفرادی توان انجام آن را ندارند و تنها با سازماندهی و بسیج نیروها میتوان زمینه اجرای آن را فراهم کرد. بسیج و سازماندهی مردم بدون اقتدار حکومت ممکن نیست.[۴] فرع دینی «جهاد اسلامی»، که در آیات فراوانی بدان تصریح شده، دارای چنین خصوصیاتی است:[۵]
﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّه وَمِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّکُمْ وَآخَرِینَ مِن دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ یَعْلَمُهُمْ؛ و برای [برخورد با] آنها هرچه از نیرو و اسبهای ورزیده در توان دارید آماده کنید، [بهحدی] که دشمن خدا و دشمن خودتان و [دشمنان] دیگری جز آنها را، که شما آنها را نمیشناسید و خدا آنها را میشناسد، با آن بترسانید﴾.[۶]
دسته سوم: آیات دلالتکننده بر نقش حاکمیت در هدایت مردم
گروه دیگری از آیات تأثیر حاکمان و پیشوایان را در هدایت و ضلالت مردم بیان میکند:
﴿یَقْدُمُ قَوْمَهُ یَوْمَ الْقِیَامَه فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَبِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ؛ روز قیامت، او در پیشاپیش قومش خواهد بود و [بهجای چشمههای زلال بهشت] آنها را وارد آتش میکند و چه بد آبشخوری است که بر آن وارد میشوند!﴾.[۷]
دسته چهارم: آیات دلالتکننده بر ملازمه قدرت با حکومت
برخی آیات بر ملازمه بین قدرت و حکومت دلالت دارد و لازمه قدرتمندی را تشکیل حکومت میداند:
﴿وَکَذَلِکَ مَکَّنِّا لِیُوسُفَ فِی الأَرْضِ؛ و این چنین یوسف را در آن سرزمین متمکّن ساختیم!﴾؛[۸]نیز آیهای که درباره ذوالقرنین است: ﴿إِنَّا مَکَّنَّا لَهُ فِی الْأَرْضِ وَآتَیْنَاهُ مِن کُلِّ شَیْءٍ سَبَبًا؛ ما به او در روی زمین قدرت و حکومت دادیم و اسباب هر چیز را در اختیارش گذاشتیم﴾.[۹]
علامه طباطبایی منظور از تمکن در زمین را قدرتبخشیدن میداند؛ یعنی هرچه از امور مربوط به اداره زندگی است انجام دهند، بیآنکه کسی مانع آنها شود.[۱۰]
دسته پنجم: آیات دلالتکننده بر نقش حکومت در اجرای احکام
بعضی از آیات بیانگر احکامی است که اجرای کامل آن نیازمند قدرت است و زمینه تحقق آنها بدون پشتوانه حکومت اسلامی فراهم نمیشود؛ مانند آیاتی که احکام کیفری را بیان میکند:[۱۱]
﴿السَّارِقُ وَالسَّارِقَه فَاقْطَعُواْ أَیْدِیَهُمَا جَزَاء بِمَا کَسَبَا نَکَالاً مِّنَ اللّهِ؛ دستان مرد و زن دزد را به کیفر کاری که کردهاند، ببُرید که عقوبتی الهی است﴾[۱۲] همچنین آیاتی که دلالت بر اجرای حد زنا، مجازات محارب و… دارد از همین دسته آیات است.[۱۳]
ضرورت تشکیل حکومت در روایات
برخی از دلایلی که بر ضرورت تشکیل حکومت اسلامی اقامه شده مبتنی روایات پیامبر اسلام(ص) و امامان معصوم(ع) است. از نظر محققان، این روایات بر ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در هر زمان، اعم از عصر حضور معصوم(ع) یا غیبت او، دلالت میکنند.[۱۴]
دسته اول: روایات بیانگر ضرورت وجود ولی امر
برخی احادیث بر ضرورت وجود و نصب ولی امر دلالت دارد. امام علی(ع) در سخنانی، بعد از کشتهشدن عثمان، با صراحت بر این ضرورت تأکید میکند:
بر اساس حکم خدا و حکم اسلام بر مسلمانان واجب است که پس از مرگ رهبرشان، خواه بمیرد یا کشته شود، خواه گمراه باشد یا هدایت شده باشد، خواه مظلوم باشد یا ظالم و خواه ریختن خونش حلال باشد یا حرام، قبل از هر کاری برای خود امامی برگزینند. امامی که عالم، متقی و آگاه بر شیوه داوری پیامبر(ص) باشد تا جامعه آنان را اداره و میان آنان داوری کند. حق مظلوم را از ظالم بگیرد و از مرزهای آنان محافظت کند و اموال بیتالمال را جمعآوری نماید. حج و نماز جمعه را برپا دارد و صدقات را جمعآوری کند.[۱۵]
دسته دوم: روایات دلالتکننده بر مسئولیت در قبال ظلم ظالمان
بعضی از روایات به این موضوع اشاره میکنند که خداوند از عالمان پیمان گرفته است که در مقابل ظلم ظالمان و تجاوز به حقوق مظلومان ساکت ننشینند، بلکه در صورت امکان و فراهمبودن شرایط لازم قیام کنند و زمام امور اجرای عدالت و رهبری امت را بر عهده گیرند. برای نمونه در روایتی از امام علی(ع) آمده است که «أَمَا وَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّه وَ بَرَأَ النَّسَمَه لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیَامُ الْحُجَّه بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَی الْعُلَمَاءِ أَلَّا یُقَارُّوا عَلَی کِظَّه ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَی غَارِبِهَا؛ سوگند به کسی که دانه را شکافت و جانداران را آفرید، اگر انبوه آن جماعت نمیبود یا گردآمدن یاران حجت را بر من تمام نمیکرد و خدا از عالمان پیمان نگرفته بود که در برابر شکمبارگی ستمکاران خاموشی نگزینند، افسار حکومت را بر گردنش میافکندم و رهایش میکردم و در پایان با آن همان میکردم که در آغاز کرده بودم».[۱۶]
دسته سوم: روایات بیانگر جایگاه امامت در نظام دینی
در روایاتی امامت را موجب نظام امت دانستهاند. روشن است که تحقق این نظام بدون تشکیل حکومت میسّر نخواهد بود.
امام علی(ع) در این باره فرمودهاند: «... و امامت را برای سازمان یافتن امور امت و فرمانبرداری از امام را برای بزرگداشت مقام رهبری واجب کرد».[۱۷]
ابن ابیالحدید در شرح این فراز از کلام امام(ع) مینویسد: «امامت برای ایجاد نظم در امت از جانب شرع واجب شده است تا جلوی نابسامانیها گرفته شود؛ زیرا اگر قدرت قاهره نباشد، تبهکاران سلامت جامعه را برهم میزنند. اعلام قبح قبیح یا وعد و وعید به تنهایی، نمیتواند بازدارنده باشد؛ بلکه باید سلطهٔ نیرومندی باشد که در تنظیم امور بکوشد، مصالح همگانی را به گونه شایسته رعایت نماید، جلو ستمگر را بگیرد و دست سبکسران را کوتاه کند».[۱۸]
سیره عملی بزرگان دین
یکی دیگر از دلایل ضرورت تشکیل حکومت دینی، سنت و رویه پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله است. ایشان پس از هجرت به مدینه، اقدام به تأسیس دولت اسلامی کردند و علاوه بر آموزش و تربیت و ابلاغ وحی و تبیین احکام، شخصاً سرپرستی و رهبری جامعه دینی را در بخشهای مختلف قضایی، فرهنگی، سیاسی، نظامی و اقتصادی بر عهده گرفتند.[۱۹]
دلایل ضرروت تشکیل حکومت از نظر عقل
برای اثبات ضرورت تشکیل حکومت اسلامی دلایل عقلی متعددی اقامه شده که از آن جمله، اصل تنزل تدریجی است؛ به این بیان که اسلام آخرین دین و قانون الهی، و در عین حال، کاملترین و جامعترینِ ادیان است که از سوی خداوند بر خاتم پیامبران حضرت محمد| نازل شد. این دین به همه نیازهای انسان توجه کرده است و برای یکایک آنها دستور و برنامه دارد.
اسلام برای انسان پیش از انعقاد نطفه تا پس از مرگ، برنامه دارد و علاوه بر بعد فردی، در بعد اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، حقوقی و حکومتی نیز قوانین خاصی تعیین کرده است؛ زیرا نمیشود کتاب و دینی که خود را پاسخگوی تمام نیازهای جامعه بشری میداند و پیامبری که خود را خاتم پیامبران معرفی میکند، برای اداره جامعه و سیستم حکومت و اجرای قانون، طرح و برنامهای نداشته باشد.
احکام و قوانین اسلام منحصر به زمان و مکان خاصی نیست؛ بلکه دینی جهانی و جاودانی برای همه نسلها و تمام عصرهاست و هیچگاه تعطیلی نمیپذیرد. از این روی، اجرا و انجام آن قوانین در ابعاد گسترده فرهنگی، حقوقی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، نیاز به وجود یک تشکیلات حکومتی دارد؛ زیرا با نبود آن بسیاری از احکام اسلامی تعطیل میشود که خداوند حکیم راضی به آن نیست؛ لذا برای تحقق این منظور، نیاز به حکومت دینی ضروری میباشد.
نقش اجماع بر ضرورت تشکیل حکومت
فقها و متکلمین برپایی حکومت اسلامی را امری اجماعی دانستهاند. در ادامه به نمونههایی از آن اشاره میکنیم:
علامه حلی (ره) فقیه و دانشمند بزرگ خاصه دراینباره مینویسد: «عقلا و اندیشمندان مسلمان بر وجوب و ضرورت امامت و حکومت فیالجمله اجماع دارند. برخلاف گروههای ازارقه و اصفریه و غیر آنان از خوارج که منکر ضرورت حکومتاند».[۲۰]
شیخطوسی در تلخیص الشافی میگوید: «مردم در وجوب امامت باهم اختلاف دارند: اکثریت جمهور و تودهٔ مسلمانان گفتهاند که امامت واجب است. عدهای اندک و شماری ناچیز گفتهاند: امامت واجب نیست. این دسته، فرقهٔ مشهوری نیستند بلکه عدهای از حشویه هستند که شناختهشده نمیباشند. آن دسته که به وجوب امامت عقیده دارند خود دو دستهاند: خاصه و معتزله. بسیاری از معتزله گفتهاند: طریق وجوب امامت، عقل است و متوقف بر نقل نیست. سایر معتزله گفتهاند: امامت واجب نقلی است».[۲۱]
منابع
- ↑ آصفی، محمدمهدی، مبانی نظری حکومت اسلامی (بررسی فقهی تطبیقی)، تهران، معاونت فرهنگی مجمع جهانی تقريب مذاهب اسلامی، ۱۳۸۵ش، ص۳۱.
- ↑ معرفت، محمدهادی، ولایت فقیه، قم، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی التمهيد، ص۱۱۹-۱۲۱؛ نیز: صالحی نجف آبادی، نعمتالله، ولایت فقیه حکومت صالحان، تهران، امید فردا، ۱۳۸۰ش، ص۱۵۰-۱۵۳.
- ↑ سوره حدید، آیه ۲۵.
- ↑ آصفی، مبانی نظری حکومت اسلامی، تهران، ص۲۴.
- ↑ آصفی، مبانی نظری حکومت اسلامی، تهران، ص۲۵.
- ↑ سوره انفال، آیه۶۰.
- ↑ سوره هود، آیه ۹۸.
- ↑ سوره یوسف، آیه ۲۱.
- ↑ سوره کهف، آیه ۸۴.
- ↑ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰-۱۳۹۴ق، ج۱۴، ص۴۲۴.
- ↑ آصفی، مبانی نظری حکومت اسلامی، تهران، ص۳۲.
- ↑ سوره مائده، آیه ۳۸.
- ↑ صفی، مبانی نظری حکومت اسلامی، تهران، ص۳۱-۳۴.
- ↑ هادوی تهرانی، مهدی، ولایت فقیه (مبانی، ادله و اختیارات)، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و انديشه معاصر (مرکز نشر آثار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی)، ۱۳۷۷ش، ص۱۰۵-۱۱۳.
- ↑ مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۳ق،، ج۸۶، ص۱۹۶.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم، انتشارات الهادی، ۱۳۸۷ش، خ۳، ص۴۸.
- ↑ «فَرَضَ اللَّهُ الْإِیمَانَ تَطْهِیرا مِنَ الشِّرْکِ،... وَ الْأَمَانَه نِظَاماً لِلْأُمَّه وَ الطَّاعَه تَعْظِیماً لِلْإِمَامَه» (دشتی، همان، کلمات قصار، ص۲۵۲).
- ↑ «و فرضت الامامه نظاماً للأمّه و ذلک لانّ الخلق لا یرتفع الهرج والعَسف و الظلم و الغضب و السرقه عنهم الا یوازع قوی و لیس یکفی فی امتناعهم قبح القبیح و لا وعید الآخره بل لابد من سلطان قاهر ینظم مصالحهم فیردع ظالمهم و یأخذ علی ایدی سفهائهم. و فرضت الطاعه تعظیماً للامامه و ذلک لانّ امر الامامه لا یتم الا بطاعه الرعیه و الا فلو عصت الرعیه امامها لم ینتفعوا بامامته و رئاسته علیهم» (ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۹، ص۹۰).
- ↑ خمینی، ولایت فقیه (حکومت اسلامی)، صص ۳۴–۲۶.
- ↑ حلی، کشف المراد، ص۲۱.
- ↑ طوسی، تلخیص الشافی، ج۱، صص۵۸–۵۵.