روزه از نگاه مولانا: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
در آثار مولانا، ماه رمضان و روزه و صوم و صیام به چیزهای گوناگونی مانند شده است. وی در دیوان شمس یا همان دیوان کبیر، گاه ماه رمضان را «بند دهان» خوانده است: «ماه رمضان آمد، آن بند دهان آمد / زد بر دهن بسته تا لذت لب بیند» و در ادامهٔ همین غزل، روزه را به قدحی از شراب مانند میکند که بازار همه بادههای دنیایی را میشکند و بی جام و باده بزمی سراسر طرب برپا میدارد: «آمد قدح روزه، بشکست قدحها را / تا منکر این عشرت بی باده طرب بیند» در جایی دیگر هم از روزه با تعبیر «مِی لعل رمضانی» یاد میکند؛ اما گاه نیز روزه را آتشی میداند که پلیدیهای نفس را میسوزاند، از این رو همچون شرابِ آتشگون طراوت و مغزِ جان را سبب میشود: «اگر آتش است روزه، تو زلال بین نه کوزه / تری دماغت آرد چو شراب همچو آذر» در بخشهای دیگری از دیوان شمس، مولانا روزه را به صورت اضافه تشبیهی، با این ترکیبها یاد کرده است: «منجنیقِ صوم»، «قافِ صیام»، «سنگِ صوم»، «شِکرِ روزه»، «شررِ روزه»، «صفرای صیام»، «سپرِ روزه» و «اسب تازیِ صیام» | در آثار مولانا، ماه رمضان و روزه و صوم و صیام به چیزهای گوناگونی مانند شده است. وی در دیوان شمس یا همان دیوان کبیر، گاه ماه رمضان را «بند دهان» خوانده است: «ماه رمضان آمد، آن بند دهان آمد / زد بر دهن بسته تا لذت لب بیند» و در ادامهٔ همین غزل، روزه را به قدحی از شراب مانند میکند که بازار همه بادههای دنیایی را میشکند و بی جام و باده بزمی سراسر طرب برپا میدارد: «آمد قدح روزه، بشکست قدحها را / تا منکر این عشرت بی باده طرب بیند» در جایی دیگر هم از روزه با تعبیر «مِی لعل رمضانی» یاد میکند؛ اما گاه نیز روزه را آتشی میداند که پلیدیهای نفس را میسوزاند، از این رو همچون شرابِ آتشگون طراوت و مغزِ جان را سبب میشود: «اگر آتش است روزه، تو زلال بین نه کوزه / تری دماغت آرد چو شراب همچو آذر» در بخشهای دیگری از دیوان شمس، مولانا روزه را به صورت اضافه تشبیهی، با این ترکیبها یاد کرده است: «منجنیقِ صوم»، «قافِ صیام»، «سنگِ صوم»، «شِکرِ روزه»، «شررِ روزه»، «صفرای صیام»، «سپرِ روزه» و «اسب تازیِ صیام» | ||
مولانا در غزلی روزه را به منجنیقی مانند کرده که میتواند دیوار قلعه تیرگی و ظلمتِ کفرِ درون را ویران کند: «به گرد قلعه ظلمت نماندی سنگ یک پاره / اگر خود منجنیق صوم دایم سوی باره [= دیوار] ستی؛ بزن این منجنیق صوم قلعه کفر و ظلمت بر / اگر بودی مسلمانی، مؤذن بر مناره ستی» | مولانا در غزلی روزه را به منجنیقی مانند کرده که میتواند دیوار قلعه تیرگی و ظلمتِ کفرِ درون را ویران کند: «به گرد قلعه ظلمت نماندی سنگ یک پاره / اگر خود منجنیق صوم دایم سوی باره [= دیوار] ستی؛ بزن این منجنیق صوم قلعه کفر و ظلمت بر / اگر بودی مسلمانی، مؤذن بر مناره ستی»<ref>دولتشاهی، امیرحسین، [https://www.irna.ir/news/82556358/%D9%85%D9%88%D9%84%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%87-%D9%88%D9%85%D8%A7%D9%87-%D8%B1%D9%85%D8%B6%D8%A7%D9%86-%DA%86%D9%87-%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA مولانادرباره روزه وماه رمضان چه گفته است]، خبرگزاری جمهوری اسلامی، تاریخ درج مطلب: ۱۳۹۶، تاریخ بازدید: ۱۴۰۱.</ref> | ||
== جایگاه روزه == | == جایگاه روزه از نظر مولانا == | ||
قدر و جایگاه روزهٔ اصیل در نظر مولانا آنچنان بالا است که وی چندین قطعه شعر را به تمامی دربارهٔ روزه و بر اساس مضمون صوم و روزهداری سروده است. این عارف سده هفتم هجری حتی چندین غزل را با ردیف «روزه» و «صیام» سروده است، از جمله این غزل بلند که با ردیف «صیام» ساخته شده است: | قدر و جایگاه روزهٔ اصیل در نظر مولانا آنچنان بالا است که وی چندین قطعه شعر را به تمامی دربارهٔ روزه و بر اساس مضمون صوم و روزهداری سروده است. این عارف سده هفتم هجری حتی چندین غزل را با ردیف «روزه» و «صیام» سروده است، از جمله این غزل بلند که با ردیف «صیام» ساخته شده است: | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
گر تو را سودای معراج است بر چرخ حیات / دان که اسب تازی تو هست در میدان، صیام… | گر تو را سودای معراج است بر چرخ حیات / دان که اسب تازی تو هست در میدان، صیام… | ||
ماهی بیچاره را آب آنچنان تازه نکرد / آنچه کرد اندر دل و جانهای مشاقان صیام…» | ماهی بیچاره را آب آنچنان تازه نکرد / آنچه کرد اندر دل و جانهای مشاقان صیام…»<ref>دولتشاهی، امیرحسین، [https://www.irna.ir/news/82556358/%D9%85%D9%88%D9%84%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%87-%D9%88%D9%85%D8%A7%D9%87-%D8%B1%D9%85%D8%B6%D8%A7%D9%86-%DA%86%D9%87-%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA مولانادرباره روزه وماه رمضان چه گفته است]، خبرگزاری جمهوری اسلامی، تاریخ درج مطلب: ۱۳۹۶، تاریخ بازدید: ۱۴۰۱.</ref> | ||
'''روزه نگرفتن، شکستنِ کوزه آب حیات است''' | '''روزه نگرفتن، شکستنِ کوزه آب حیات است''' | ||
مولانا چند رباعی نیز درباره شأن و ارزش روزه سروده است. در یکی از این رباعیها مولانا روزه را به زنبیلی مانند کرده که آدمی به وسیله آن میتواند در جستجوی رسیدنِ به «فقری» که «فخر» او باشد، به گدایی حق روان شود. در بیت دوم همین رباعی شاعر بار دیگر روزه را به کوزهای مانند کرده که در خود آب حیات را جای داده است. آنگاه به زیبایی روزهخواری را شکستنِ کوزهٔ آب حیات دانسته است: | مولانا چند رباعی نیز درباره شأن و ارزش روزه سروده است. در یکی از این رباعیها مولانا روزه را به زنبیلی مانند کرده که آدمی به وسیله آن میتواند در جستجوی رسیدنِ به «فقری» که «فخر» او باشد، به گدایی حق روان شود. در بیت دوم همین رباعی شاعر بار دیگر روزه را به کوزهای مانند کرده که در خود آب حیات را جای داده است. آنگاه به زیبایی روزهخواری را شکستنِ کوزهٔ آب حیات دانسته است: «مانندهٔ زنبیل بگیر این روزه / تا روزه کند تو را به حق دریوزه / آب حیوان خنک کند دلسوزه / این روزه چو کوزه است، مشکن کوزه» | ||
«مانندهٔ زنبیل بگیر این روزه / تا روزه کند تو را به حق دریوزه | |||
آب حیوان خنک کند دلسوزه / این روزه چو کوزه است، مشکن کوزه» | |||
شاعرِ عارف در رباعی دیگری روزه و سختی گرسنگی را موجب نورانی شدن انسان و صعودش بر افلاک معرفت معرفی کرده و در عوض در پی شکم و لقمه بودن را ظلمتی دانسته که سرانجامش خاک سیاه گور است: | شاعرِ عارف در رباعی دیگری روزه و سختی گرسنگی را موجب نورانی شدن انسان و صعودش بر افلاک معرفت معرفی کرده و در عوض در پی شکم و لقمه بودن را ظلمتی دانسته که سرانجامش خاک سیاه گور است: | ||
خط ۴۶: | خط ۴۲: | ||
«در روزه چو از طبع دَمی پاک شوی / اندر پی پاکان تو بر افلاک شوی | «در روزه چو از طبع دَمی پاک شوی / اندر پی پاکان تو بر افلاک شوی | ||
از سوزش روزه نور گردی چون شمع / وز ظلمت لقمه، لقمه خاک شوی» | از سوزش روزه نور گردی چون شمع / وز ظلمت لقمه، لقمه خاک شوی»<ref>دولتشاهی، امیرحسین، [https://www.irna.ir/news/82556358/%D9%85%D9%88%D9%84%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%87-%D9%88%D9%85%D8%A7%D9%87-%D8%B1%D9%85%D8%B6%D8%A7%D9%86-%DA%86%D9%87-%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA مولانادرباره روزه وماه رمضان چه گفته است]، خبرگزاری جمهوری اسلامی، تاریخ درج مطلب: ۱۳۹۶، تاریخ بازدید: ۱۴۰۱.</ref> | ||
«روزه» در نگاه مولانا پدیدهای است که رویی در شریعت دارد و رویی در طریقت. به بیان دیگر مولانا روزه را دارای ظاهر و باطن یا سطح و عمق میداند. رو، سطح یا ظاهر روزه از دید وی همان است که شرع بر هر مسلمانی واجب کرده است: دهان از اطعمه و اشربه بستن و در پی کامجوییِ شهوتِ حلال نرفتن از اذان صبح تا اذان مغرب. از این رو میگوید: «هین نوبت صبر آمد و ماه روزه / روزی دو مگو ز کاسه و از کوزه…» | «روزه» در نگاه مولانا پدیدهای است که رویی در شریعت دارد و رویی در طریقت. به بیان دیگر مولانا روزه را دارای ظاهر و باطن یا سطح و عمق میداند. رو، سطح یا ظاهر روزه از دید وی همان است که شرع بر هر مسلمانی واجب کرده است: دهان از اطعمه و اشربه بستن و در پی کامجوییِ شهوتِ حلال نرفتن از اذان صبح تا اذان مغرب. از این رو میگوید: «هین نوبت صبر آمد و ماه روزه / روزی دو مگو ز کاسه و از کوزه…» | ||
خط ۶۱: | خط ۵۷: | ||
«به تدریج اَر کنی تو پی [= قطع کردنِ پا] خر دجّال از روزه / ببینی عیسی مریم که در میدان سوارَستی».<ref>دولتشاهی، امیرحسین، [https://www.irna.ir/news/82556358/مولانادرباره-روزه-وماه-رمضان-چه-گفته-است مولانادرباره روزه وماه رمضان چه گفته است]، خبرگزاری جمهوری اسلامی، تاریخ درج مطلب: ۱۳۹۶، تاریخ بازدید: ۱۴۰۱.</ref> | «به تدریج اَر کنی تو پی [= قطع کردنِ پا] خر دجّال از روزه / ببینی عیسی مریم که در میدان سوارَستی».<ref>دولتشاهی، امیرحسین، [https://www.irna.ir/news/82556358/مولانادرباره-روزه-وماه-رمضان-چه-گفته-است مولانادرباره روزه وماه رمضان چه گفته است]، خبرگزاری جمهوری اسلامی، تاریخ درج مطلب: ۱۳۹۶، تاریخ بازدید: ۱۴۰۱.</ref> | ||
'''''روزه، رزق معنوی میآورد''''' | '''''روزه، رزق معنوی میآورد''''' | ||
خط ۱۰۱: | خط ۸۸: | ||
''چند خوردی چرب وشیرین از طعام امتحان کن چند روزی درصیام'' | ''چند خوردی چرب وشیرین از طعام امتحان کن چند روزی درصیام'' | ||
''چند شبها خواب را گشتی اسیر یک شبی بیدار شو دولت بگیر ''<ref>[http://merati.blogfa.com/post/88 روزه در مثنوی]، سایت چکاوک، تاریخ درج مطلب: ۱۳۹۰، تاریخ بازدید: ۱۴۰۱.</ref> | ''چند شبها خواب را گشتی اسیر یک شبی بیدار شو دولت بگیر<ref>[http://merati.blogfa.com/post/88 روزه در مثنوی]، سایت چکاوک، تاریخ درج مطلب: ۱۳۹۰، تاریخ بازدید: ۱۴۰۱.</ref>'' | ||
== روزهداری مولانا == | |||
مولانا در مثنوی بیشتر در بارهٔ جوع عارفانه یا گرسنگی اختیاری سخن گفته است و فریضهٔ روزه را نیز در مطاوی آن آورده است. او بیشتر ایام سال را به روزه می گذرانیده وبه گاه افطار نیز به اندک مایه ای بسنده میکرده است. با وجود این طعام ناچیز، به چالاکی چرخ میزده و رقص و سماعهای طولانی و بس سنگین ترتیب میداده است به نحوی که کسی نمیتوانست با او همراهی کند. وی معتقد بود که: «قوت جبریل از مطبخ نبود» از این رو اندامی نحیف و استخوانی داشت. نقل است که روزی به حمام درآمد وبه جسم لاغر خود نگاهی کرد و گفت: در تمام عمر خود از کسی شرمسار نشدم مگر امروز که از این جسم خجالت میکشم. اما چه کنم که آسایش من در رنج اوست.<ref>[http://merati.blogfa.com/post/88 روزه در مثنوی]، سایت چکاوک، تاریخ درج مطلب: ۱۳۹۰، تاریخ بازدید: ۱۴۰۱.</ref> | |||
از نکات جالب توجه در ''فیه مافیه''، توجه مولانا به جنبة کارکردی و اخلاقی روزه است؛ یعنی بحث تأویلی روزه در نزد او محدود به شهود و احوال نمیشود، بلکه با بیرونی شدن این مفهوم در بعد اجتماعی نیز طرح میگردد. مفهوم بطنی و تأویلی روزه در بافت فکری مولانا بلافاصله نمودی مصداقی پیدا میکند و به عنوان یک اصل در سطح اجتماع و عموم مردم کارکرد پیدا میکند. به نظر میرسد که مقام مولانا به عنوان یک واعظ اهل منبر به نگاه او جنبهای مخاطبمدار داده است؛ یعنی توجه به حال مخاطب باعث شده است که وی در جهت عملی کردن بحثهای تأویلی و نظری روزه، بلافاصله به مصداقپردازیهایی در قالب افراد برجسته مانند «آدم»، «مصطفی» «ابوبکر» و… که در میان مردم تشخّص خاصی دارند، بپردازد. مولانا در طی فرایند نگاه بطنگرای خود، شاخصه و مرکز تأویل خود را در مضامین فقهی بر دو اصل عمل و محبت قرار میدهد. اصل عمل به نوعی نگاه کارکردی او را نشان میدهد که طی آن مضامین فقهی در صورت توجه به معنای عملی و بطنی، معنای خود را کسب میکنند. از طرفی با تکیه بر اصل محبت نگاه فراشرعی و حتی فرادینی خود را به مضامین فقهی نشان میدهد که در آن صرف توجه به روزهٔ شرعی رد میشود و چکیده و شاخصة تأویلی آن؛ یعنی محبت در پی فرایند گسترش معنایی، از دور آدم تا پیامبر(ص) را در بر میگیرد.<ref>یوسف پور، محمدکاظم، بتلاب اکبرآبادی، محسن، «ساختار دیالکتیکی روزه در متون عرفانی»، فصلنامه پژوهشنامه زبان و ادب فارسی، شماره ۴، ۱۳۹۷، ص۱۵۷ تا ۱۷۴.</ref> | |||
در ''مثنوی'' بنا بر نوع بافت آن که ساختاری لایه لایه دارد و بر تداعیها و پرشهای ذهنی مولانا بنیان نهاده شده است، از روزه نیز در خلال بحثها و مطالب دیگر یاد میشود. وی در مثنوی مانند عارفان پیش از خود نگاهی بطنی به روزه دارد و از مفاهیم متقابل بهره میگیرد.<ref>یوسف پور، محمدکاظم، بتلاب اکبرآبادی، محسن، «ساختار دیالکتیکی روزه در متون عرفانی»، فصلنامه پژوهشنامه زبان و ادب فارسی، شماره ۴، ۱۳۹۷، ص۱۵۷ تا ۱۷۴.</ref> | |||
اما یکی از مهمترین ابعاد روزه از نظر مولانا که برخاسته از تفکّر و جهانبینی خاص اوست، نگرش تبدیلی و امکانی است که در مهمترین شاخصة روزه؛ یعنی گرسنگی خود را نشان میدهد. وی با محور قرار دادن جوع و تقابل آن با خورش دنیوی به توصیف و مصداقیابی در محور جانشینی و همنشینی میپردازد. گرسنگی در این بافت به همبستههای معنایی و مصداقی خود خاصیتی استعلایی و خدایی میدهد. در مقابل، خورشهای دنیوی، بنابر خاصیت تبدیلی خود، به وابستههای خود، وجهه و نمودی حیوانی و سافل میدهد.<ref>یوسف پور، محمدکاظم، بتلاب اکبرآبادی، محسن، «ساختار دیالکتیکی روزه در متون عرفانی»، فصلنامه پژوهشنامه زبان و ادب فارسی، شماره ۴، ۱۳۹۷، ص۱۵۷ تا ۱۷۴.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۸ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۲۱
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
روزه در آثار مولانا چه جایگاهی دارد؟
جنبه مذهبی واقعی شعر مولانا در تلمیحات و اشارات بیشمار او به روزه آشکار میشود، و پاره ای از این اشعار در ستایش روزه ماه مبارک رمضان است.
معنی روزه نزدیکتر شدن به زندگی فرشتگان و ملائک است: قوت جبریل از مطبخ نبود. بود از دیدار خلاق وجود. همچنین این قوت ابدال حق. هم زحق دان نز طعام و از طبق.
مولانا ادعا میکند بزرگترین ستون از پنج ستون دین روزه است: گرچه ایمان هست مبنی بر بنای پنج رکن. لیک والله هست از آن اعظم الارکان صیام.
مولانا روزه را منجنیقی میبیند که با آن برج و باروی قلعه ظلمت و کفر ویران میشود: بزن این منجنیق صوم قلعه کفر و ظلمت بر.
روزه با عیسی نیز پیوند مییابد زیرا مگر مریم نذر نکرده بود که روزه بگیرد و چون نمیتوانست سخن بگوید، کودک نوزادش بر پاکیزگی و پاکی او شهادت داد. چون جایگاه عیسی در آسمان چهارم است، روزه میتواند مرد مؤمن را نیز به علیین برساند. روزه نم زمزم شد، در عیسی مریم شد. بر طارم چارم شد او در سفر روزه.
روزه همیشه یاریگر است و از این رو در نظر مولانا روزه همچون مادری است که در ماه مبارک رمضان به نزد کودکانش میآید:
سوی اطفال بیامد به کرم مادر روزه. مهل ای طفل به سستی طرف چادر روزه.[۱]
روزه در قالب تشبیه
در آثار مولانا، ماه رمضان و روزه و صوم و صیام به چیزهای گوناگونی مانند شده است. وی در دیوان شمس یا همان دیوان کبیر، گاه ماه رمضان را «بند دهان» خوانده است: «ماه رمضان آمد، آن بند دهان آمد / زد بر دهن بسته تا لذت لب بیند» و در ادامهٔ همین غزل، روزه را به قدحی از شراب مانند میکند که بازار همه بادههای دنیایی را میشکند و بی جام و باده بزمی سراسر طرب برپا میدارد: «آمد قدح روزه، بشکست قدحها را / تا منکر این عشرت بی باده طرب بیند» در جایی دیگر هم از روزه با تعبیر «مِی لعل رمضانی» یاد میکند؛ اما گاه نیز روزه را آتشی میداند که پلیدیهای نفس را میسوزاند، از این رو همچون شرابِ آتشگون طراوت و مغزِ جان را سبب میشود: «اگر آتش است روزه، تو زلال بین نه کوزه / تری دماغت آرد چو شراب همچو آذر» در بخشهای دیگری از دیوان شمس، مولانا روزه را به صورت اضافه تشبیهی، با این ترکیبها یاد کرده است: «منجنیقِ صوم»، «قافِ صیام»، «سنگِ صوم»، «شِکرِ روزه»، «شررِ روزه»، «صفرای صیام»، «سپرِ روزه» و «اسب تازیِ صیام»
مولانا در غزلی روزه را به منجنیقی مانند کرده که میتواند دیوار قلعه تیرگی و ظلمتِ کفرِ درون را ویران کند: «به گرد قلعه ظلمت نماندی سنگ یک پاره / اگر خود منجنیق صوم دایم سوی باره [= دیوار] ستی؛ بزن این منجنیق صوم قلعه کفر و ظلمت بر / اگر بودی مسلمانی، مؤذن بر مناره ستی»[۲]
جایگاه روزه از نظر مولانا
قدر و جایگاه روزهٔ اصیل در نظر مولانا آنچنان بالا است که وی چندین قطعه شعر را به تمامی دربارهٔ روزه و بر اساس مضمون صوم و روزهداری سروده است. این عارف سده هفتم هجری حتی چندین غزل را با ردیف «روزه» و «صیام» سروده است، از جمله این غزل بلند که با ردیف «صیام» ساخته شده است:
«میبسازد جان و دل را بس عجایب کان صیام / گر تو خواهی تا عجب گردی، عجایب دان صیام
گر تو را سودای معراج است بر چرخ حیات / دان که اسب تازی تو هست در میدان، صیام…
ماهی بیچاره را آب آنچنان تازه نکرد / آنچه کرد اندر دل و جانهای مشاقان صیام…»[۳]
روزه نگرفتن، شکستنِ کوزه آب حیات است
مولانا چند رباعی نیز درباره شأن و ارزش روزه سروده است. در یکی از این رباعیها مولانا روزه را به زنبیلی مانند کرده که آدمی به وسیله آن میتواند در جستجوی رسیدنِ به «فقری» که «فخر» او باشد، به گدایی حق روان شود. در بیت دوم همین رباعی شاعر بار دیگر روزه را به کوزهای مانند کرده که در خود آب حیات را جای داده است. آنگاه به زیبایی روزهخواری را شکستنِ کوزهٔ آب حیات دانسته است: «مانندهٔ زنبیل بگیر این روزه / تا روزه کند تو را به حق دریوزه / آب حیوان خنک کند دلسوزه / این روزه چو کوزه است، مشکن کوزه»
شاعرِ عارف در رباعی دیگری روزه و سختی گرسنگی را موجب نورانی شدن انسان و صعودش بر افلاک معرفت معرفی کرده و در عوض در پی شکم و لقمه بودن را ظلمتی دانسته که سرانجامش خاک سیاه گور است:
«در روزه چو از طبع دَمی پاک شوی / اندر پی پاکان تو بر افلاک شوی
از سوزش روزه نور گردی چون شمع / وز ظلمت لقمه، لقمه خاک شوی»[۴]
«روزه» در نگاه مولانا پدیدهای است که رویی در شریعت دارد و رویی در طریقت. به بیان دیگر مولانا روزه را دارای ظاهر و باطن یا سطح و عمق میداند. رو، سطح یا ظاهر روزه از دید وی همان است که شرع بر هر مسلمانی واجب کرده است: دهان از اطعمه و اشربه بستن و در پی کامجوییِ شهوتِ حلال نرفتن از اذان صبح تا اذان مغرب. از این رو میگوید: «هین نوبت صبر آمد و ماه روزه / روزی دو مگو ز کاسه و از کوزه…»
اما مولانا بر اساس تعالیم شرع مقدس میگوید که این لب از خوراک بستن، مقدمهای است برای اینکه انسان درون خود را شایسته ورود نور معرفت کند. بهطور کلی همچنانکه در روایتها و احادیث بسیاری از پرخوری و شکمپرکردن منع شده است، مولانا نیز شکم پر را با دریافتن حقیقت و نورانی شدن دل و پرواز به آسمانِ وصال، بیگانه میداند:
«معده را پُر کردهای دوش از خمیر و از فطیر / خواب آمد چشم پُر شد، کُنج میجُستی، بگیر!
بعد پُر خوردن چه آید؟ خواب غفلت یا حدث [= نجاست] / یار بادنجان چه باشد؟ سرکه باشد یا که سیر!».
مولانا آدمی را هشدار میدهد که قدر ماه رمضان را بداند و گاوِ رذایل اخلاقیاش را به خنجر روزه ذبح کند:
«تو گاو فربه حرصت به روزه قربان کن / که تا بری به تبرک هلال لاغر عید»؛ و یا:
«به تدریج اَر کنی تو پی [= قطع کردنِ پا] خر دجّال از روزه / ببینی عیسی مریم که در میدان سوارَستی».[۵]
روزه، رزق معنوی میآورد
باش در روزه شکیبا و مصر دم به دم قوت خدا را منتظر
کان خدای خوب کار بردبار هدیهها را میدهد در انتظار
انتظار نان ندارد مرد سیر که سبک آید وظیفه یا که دیر
(دفتر پنجم، ۱۷۵۱–۱۷۴۹)
گرسنگی اختیاری از هر دارویی درمانگر تر است
جوع، خود سلطان دارو هاست هین جوع در جان نه، چنین خوارش مبین
جمله نا خوش، از مجاعت خوش شده است جمله خوشها بی مجاعتها رد است
(دفترپنجم، ۲۸۳۳–۲۸۳۲)
این دهان بستی دهانی باز شد تا خورندهٔ لقمههای راز شد
گر زشیر دیو، تن را وا بری در فطام او بسی نعمت خوری
گر تو این انبان زنان خالی کنی پر ز گوهرهای اجلالی کنی
طفل جان از شیر شیطان باز کن بعد ازآنش با ملک دمساز کن
تا تو تاریک و ملول و تیره ای دان که با دیو لعین همشیره ای
چند خوردی چرب وشیرین از طعام امتحان کن چند روزی درصیام
چند شبها خواب را گشتی اسیر یک شبی بیدار شو دولت بگیر[۶]
روزهداری مولانا
مولانا در مثنوی بیشتر در بارهٔ جوع عارفانه یا گرسنگی اختیاری سخن گفته است و فریضهٔ روزه را نیز در مطاوی آن آورده است. او بیشتر ایام سال را به روزه می گذرانیده وبه گاه افطار نیز به اندک مایه ای بسنده میکرده است. با وجود این طعام ناچیز، به چالاکی چرخ میزده و رقص و سماعهای طولانی و بس سنگین ترتیب میداده است به نحوی که کسی نمیتوانست با او همراهی کند. وی معتقد بود که: «قوت جبریل از مطبخ نبود» از این رو اندامی نحیف و استخوانی داشت. نقل است که روزی به حمام درآمد وبه جسم لاغر خود نگاهی کرد و گفت: در تمام عمر خود از کسی شرمسار نشدم مگر امروز که از این جسم خجالت میکشم. اما چه کنم که آسایش من در رنج اوست.[۷]
از نکات جالب توجه در فیه مافیه، توجه مولانا به جنبة کارکردی و اخلاقی روزه است؛ یعنی بحث تأویلی روزه در نزد او محدود به شهود و احوال نمیشود، بلکه با بیرونی شدن این مفهوم در بعد اجتماعی نیز طرح میگردد. مفهوم بطنی و تأویلی روزه در بافت فکری مولانا بلافاصله نمودی مصداقی پیدا میکند و به عنوان یک اصل در سطح اجتماع و عموم مردم کارکرد پیدا میکند. به نظر میرسد که مقام مولانا به عنوان یک واعظ اهل منبر به نگاه او جنبهای مخاطبمدار داده است؛ یعنی توجه به حال مخاطب باعث شده است که وی در جهت عملی کردن بحثهای تأویلی و نظری روزه، بلافاصله به مصداقپردازیهایی در قالب افراد برجسته مانند «آدم»، «مصطفی» «ابوبکر» و… که در میان مردم تشخّص خاصی دارند، بپردازد. مولانا در طی فرایند نگاه بطنگرای خود، شاخصه و مرکز تأویل خود را در مضامین فقهی بر دو اصل عمل و محبت قرار میدهد. اصل عمل به نوعی نگاه کارکردی او را نشان میدهد که طی آن مضامین فقهی در صورت توجه به معنای عملی و بطنی، معنای خود را کسب میکنند. از طرفی با تکیه بر اصل محبت نگاه فراشرعی و حتی فرادینی خود را به مضامین فقهی نشان میدهد که در آن صرف توجه به روزهٔ شرعی رد میشود و چکیده و شاخصة تأویلی آن؛ یعنی محبت در پی فرایند گسترش معنایی، از دور آدم تا پیامبر(ص) را در بر میگیرد.[۸]
در مثنوی بنا بر نوع بافت آن که ساختاری لایه لایه دارد و بر تداعیها و پرشهای ذهنی مولانا بنیان نهاده شده است، از روزه نیز در خلال بحثها و مطالب دیگر یاد میشود. وی در مثنوی مانند عارفان پیش از خود نگاهی بطنی به روزه دارد و از مفاهیم متقابل بهره میگیرد.[۹]
اما یکی از مهمترین ابعاد روزه از نظر مولانا که برخاسته از تفکّر و جهانبینی خاص اوست، نگرش تبدیلی و امکانی است که در مهمترین شاخصة روزه؛ یعنی گرسنگی خود را نشان میدهد. وی با محور قرار دادن جوع و تقابل آن با خورش دنیوی به توصیف و مصداقیابی در محور جانشینی و همنشینی میپردازد. گرسنگی در این بافت به همبستههای معنایی و مصداقی خود خاصیتی استعلایی و خدایی میدهد. در مقابل، خورشهای دنیوی، بنابر خاصیت تبدیلی خود، به وابستههای خود، وجهه و نمودی حیوانی و سافل میدهد.[۱۰]
منابع
- ↑ شیمل، آنِماری، من بادم و تو آتش، ترجمه فریدون بدره ای، تهران، توس، ۱۴۰۰، ص۱۶۲ و ۱۶۳.
- ↑ دولتشاهی، امیرحسین، مولانادرباره روزه وماه رمضان چه گفته است، خبرگزاری جمهوری اسلامی، تاریخ درج مطلب: ۱۳۹۶، تاریخ بازدید: ۱۴۰۱.
- ↑ دولتشاهی، امیرحسین، مولانادرباره روزه وماه رمضان چه گفته است، خبرگزاری جمهوری اسلامی، تاریخ درج مطلب: ۱۳۹۶، تاریخ بازدید: ۱۴۰۱.
- ↑ دولتشاهی، امیرحسین، مولانادرباره روزه وماه رمضان چه گفته است، خبرگزاری جمهوری اسلامی، تاریخ درج مطلب: ۱۳۹۶، تاریخ بازدید: ۱۴۰۱.
- ↑ دولتشاهی، امیرحسین، مولانادرباره روزه وماه رمضان چه گفته است، خبرگزاری جمهوری اسلامی، تاریخ درج مطلب: ۱۳۹۶، تاریخ بازدید: ۱۴۰۱.
- ↑ روزه در مثنوی، سایت چکاوک، تاریخ درج مطلب: ۱۳۹۰، تاریخ بازدید: ۱۴۰۱.
- ↑ روزه در مثنوی، سایت چکاوک، تاریخ درج مطلب: ۱۳۹۰، تاریخ بازدید: ۱۴۰۱.
- ↑ یوسف پور، محمدکاظم، بتلاب اکبرآبادی، محسن، «ساختار دیالکتیکی روزه در متون عرفانی»، فصلنامه پژوهشنامه زبان و ادب فارسی، شماره ۴، ۱۳۹۷، ص۱۵۷ تا ۱۷۴.
- ↑ یوسف پور، محمدکاظم، بتلاب اکبرآبادی، محسن، «ساختار دیالکتیکی روزه در متون عرفانی»، فصلنامه پژوهشنامه زبان و ادب فارسی، شماره ۴، ۱۳۹۷، ص۱۵۷ تا ۱۷۴.
- ↑ یوسف پور، محمدکاظم، بتلاب اکبرآبادی، محسن، «ساختار دیالکتیکی روزه در متون عرفانی»، فصلنامه پژوهشنامه زبان و ادب فارسی، شماره ۴، ۱۳۹۷، ص۱۵۷ تا ۱۷۴.